eitaa logo
حجة الاسلام سید محمد باقر حسینی
308 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
42 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج سلام علیکم این کانال توسط استاد حسینی جهت امور فرهنگی از ماه مبارک رمضان تا به امروز ساخته شده است.. انتشار موارد عمومی و بدون اشکال با صلواتی مانعی ندارد جهت ارتباط با استاد برای پرسش و پاسخ سوالات شرعی و...👇 @hoseini_darossalam
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸علامه مجلسی فرمودند : شب جمعه مشغول مطالعه بودم، به این دعا رسیدم بسم الله الرحمن الرحیم، 🔸اَلْحَمْدُ لله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها وَ مِنَ الآخِرَه اِلی بَقائِها, اَلْحَمْدُاللهِ عَلی کُلِّ نِعْمَه، اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه، وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ 🔸بعد یک هفته مجدد خواستم ، آنرا بخوانم، که در حالت مکاشفه از ملائکه ندایی شنیدم ، که ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشده ایم... قصص العلماء، ص 8 📢 برای دوستان هم ارسال می کنیم
🌼بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ🌼 ✍امام رضا(ع): هر کس از خداوند توفیق بطلبد ولی تلاش نکند، خودش را مسخره کرده است. ⏳امروز چهارشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۹ ۲۳ ذی‌القعده ۱۴۴۱ ۱۵ ژوئیه ۲۰۲۰ 🆔 @Akhbarfouri_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚دو برادر دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی کار می کردند که یکی از آنها ازدواج کرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود. شب که می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می کردند. یک روز برادر مجرد با خودش فکر کرد و گفت:درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم. من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می کند.بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت. در همین حال برادری که ازدواج کرده بود با خودش فکر کرد و گفت:درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم. من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نکرده و باید آینده اش تامین شود. بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند که چرا ذخیره گندمشان همیشه با یکدیگرمساوی است. تا آن که در یک شب تاریک دو برادر در راه انبارها به یکدیگر برخوردند و یکدیگر را در آغوش گرفتند. 😉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح امروز کسی گفت به من؛ تو چقدر تنهایی! گفتمش در پاسخ: تو چقدر حساسی... تن من گر تنهاست، دل من با دلهاست، دوستانی دارم بهتر از برگ درخت که دعایم گویند و دعاشان گویم🙏 یادشان دردل من❤️ قلبشان منزل من...! صافى آب مرا ياد تو انداخت، رفيق تو دلت سبز، لبت سرخ، چراغت روشن! چرخ روزيت هميشه چرخان! نفست داغ، تنت گرم، دعايت با من✋ Join👇 🆔 @Rangiinkaman
ای که دیدار تو روز وشب در فکر من است یک نگاه تو آرزوی دل بیمار من است این جنون نیست و دیوانه خطابم نکنید این نشان دل شیدای من است الهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم‌ احسان.م