eitaa logo
سبک‌ زندگی‌ انسانی
6.2هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
312 فایل
﷽ 🔹دفترنمایندگی استاد محمد شجاعی در یـزد 🔹خیابان حضرت‌مهدی‌عج کوچه۳۳ کوچه شهیداشترزاده۳_کوچه شهیدخورشیدنام پلاک۸۲ 📞۰۹۱۰۹۸۳۸۳۰۸ آقـایـان 📞 ۰۹۳۶۳۵۳۸۳۰۸ خانم‌ها ☎ ۰۳۵-۳۶۲۵۴۰۵۴ ثابت (هرروز ۱۶ الی۱۸) ️🔹ارتباط‌باادمین: @zendegi_aram_shad
مشاهده در ایتا
دانلود
مسلم بن عقيل در سن 18 سالگی پدر خود را از دست داد . مسلم در زمان حضرت امیر (علیه السلام )جوانی رشید و پاک بود که به افتخار دامادی آن حضرت نایل شد. از ابوهريره نقل شده است كه گفت: از ميان فرزندان عبدالمطلب، او شبيه ‏ترين فرد به پيامبر (صلى الله عليه و آله) است.همچنين وى را شجاع‏ترين فرزند عقيل خوانده‏ اند.  مسلم پس از ارسال پیام وفاداری کوفیان به امام حسین (ع) خیانت دید و تنها ماند. او را به بالای دارالاماره ‏بردند، در حالی که نام خدا بر زبانش بود، تکبیر می ‏گفت، خدا را تسبیح می ‏کرد  با ضربت‏ شمشیر، سر از بدنش جدا کردند، و... پیکر خونین این شهید آزاده و شجاع را از آن بالا به پایین انداختند و مردم نیز هلهله و سروصدای زیادی به پا کردند.مسلم در تنهایی و غربت خویش از مکتب امام حسین (ع) دفاع کرد و توانست مأموریتش را به خوبی در کوفه انجام دهد. مسلم آگاه، شجاع، مخلص و باوفا بود و در آخرین لحظات قبل از شهادت نیز به مولایش سلام فرستاد تا رابطه وجودی و نسبت ماهوی خویش را کاملًا روشن سازد. الشهید مسلم بن عقیل،مناقب آل ابیطالب، ج 3مفید الارشاد، ۱۴۱۴ ق @ostad_shojae_yazd
عرض سلاااام از فردا صبح 1⃣ساعت ۶صبح 🏴 صوت 🏴 عکس نوشته () 2⃣ساعت ۹ 🏴مجموعه صوتی با نام 3⃣ ساعت ۱۸ 🏴عکس نوشته 🏴 مداحان اهل بیت علیه السلام با ما همراه باشید برای ✋... @ostad_shojae_yazd
وهب بن عبداللّه کلبی ، جوان زیبا روی، نیک خوی،  پرهیزکار، مؤمن و شجاع کوفی بود. در روز عاشورا بیست و پنج سال داشت و از دامادیش هفده روز می‌گذشت. بنا به نقل فاضل دربندی از ابی مخنف، وهب، پنجاه تن را به هلاکت رساند، برخی تعداد هلاک شده‌ ها را ۱۰۰ تن ذکر کرده ‌اند. سرانجام پس از آنکه هفتاد زخم بر وی وارد شد سرش را بریدند و نزد مادرش انداختند. مادر، خون از چهره‌اش پاک می‌کرد و می‌گفت: «ستایش مخصوص خدایی است که رویم را سفید و چشمانم را به شهادت فرزندم در رکاب امام علیه السلام روشن کرد ... گواهی می‌دهم که یهود و نصاری و مجوس در کلیسا و آتش خانه‌ های خود از شما بهترند.» آنگاه سر را به سوی سپاه یزید انداخت که به یکی‌ از سپاهیان یزید اصابت کرد و او رابه هلاکت رساند. بحارالانوار، علامه مجلسی لهوف، سید ابن طاووس، ج ۱ @ostad_shojae_yazd
#سوختگان_عشق دو (یا به نقل برخی سه) پسر از فرزندان حضرت زینب (س) از همسرشان عبدالله بن جعفر در واقعه کربلا حضور داشته و ایشان را همراهی می کردند ۱. عَوْن بن عبداللّه بن جعفر سومین شهید از بنی هاشم، عَوْن بن عبداللّه بن جعفر بود. او به میدان رفت و چنین رجز خواند: اگر مرا نمی شناسید من پسر جعفر [طیار] هستم. آن شهید راستین که در بهشت، نورانی است و با بال های سبز پرواز می کند و همین شرافت برای روز محشر کافی است. او سه سواره و هیجده پیاده را از دشمنان کشت و خود به دست عبداللّه بن قُطْنَه (قُطْبَه) طائی کشته شد. ۲. محمّد بن عبداللّه بن جعفر سپس محمّد بن عبداللّه بن جعفر به میدان رفت در حالی که چنین رجز می خواند: «از ستمگری و کردار دشمنانی که با کوری به فرومایگی افتاده اند به خداوند شکایت می کنیم، اینان نشانه های قرآن را رها کرده و کفر و سرکشی را آشکار ساخته اند». وی سخت جنگید تا به شهادت رسید.ابن شهراشوب می گوید: او ده نفر از دشمنان را از پای در آورد.و سرانجام به دست عامر بن نَهْشَل تِیمی به شهادت رسید. ۳.عبیداللّه بن عبداللّه بن جعفر ابوالفرج اصفهانی و ابن شهراشوب، عبیداللّه بن عبداللّه بن جعفر را جزء شهدای کربلا ذکر کرده اند، که به دست بِشْر بن حُویطر قانصی کشته شد. طبرى، تاريخ الامم والملوك، ج ۵ بَلاذُرى، انساب الاشراف، ج ۳ شيخ مفيد، الارشاد، ج ۲ ابن‏ شهراشوب، مناقب آل ابى طالب، ج ۴ خوارزمى، مقتل الحسين @ostad_shojae_yazd
حُرّ بْن یَزید ریاحی، از فرماندهان نظامی کوفه که پیش از واقعه عاشورا مأموریت یافت با سپاه هزار نفری، مانع حرکت امام حسین(ع) به سوی کوفه و نیز بازگشت او شود. از حر نقل شده هنگامی که از قصر ابن زیاد در کوفه خارج شدم تا به سمت حسین بن علی(ع) حرکت کنم، سه بار ندایی را پشت سرم شنیدم که می‌گفت: «ای حرّ! تو را به بهشت بشارت باد». او می‌گوید که به پشت سر نگریستم و کسی را ندیدم؛ با خود گفتم: «به خدا قسم، این بشارت نیست؛ چگونه بشارت باشد در حالی که من راهی جنگ با حسین بن علی(ع) هستم.» او این خاطره را در ذهن داشت تا هنگامی که خدمت حسین بن علی(ع) رسید و آن داستان را بازگو کرد. امام(ع) به او فرمودند: تو به واقع به پاداش و نیکی راه یافته‌ای. گفته‌اند که وی با حالی پریشان با امام مواجه شد و با اذعان به اینکه هرگز گمان نمی‌کرده است که کوفیان کار را به جنگ بکشانند، طلب بخشش کرد. امام برایش استغفار نمود و فرمود که تو در دنیا و آخرت آزادمرد (حرّ) هستی. حر در حالی که سپر خود را وارونه کرده بود به اردوگاه امام(ع) وارد شد. بلاذری، ج۲ طبری، ج۵ مفید، الارشاد، ج۲ اخطب خوارزم،مقتل الحسین، ج۲ @ostad_shojae_yazd
#سوختگان_عشق حَبیب بن مُظاهِر اَسَدی از قبیله بنی اسد، اهل کوفه و از اصحاب خاص حضرت علی(ع) و از یاران امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بود. او از کوفیانی بود که پس از مرگ معاویه به امام حسین(ع) برای آمدن به کوفه دعوتنامه نوشتند. حبیب هنگامی که بیعت‌شکنی کوفیان را دید، مخفیانه از کوفه خارج شد و خود را به امام رساند و در روز عاشورا در کربلا به شهادت رسید. حبیب روز عاشورا رَجَزی که در حمله‌هایش می‌خواند چنین بود: من حبیبم و پدرم مظهر است، جنگاور میدان کارزار و آتش شعله‌ور نبردم تعداد شما بیشتر و بالاتر است ولی ما در راه حق از شما وفادارتر و بردبارتریم. حجت‌مان برتر و آشکارتر است در حقیقت از شما باتقواتر و پذیرفته‌تریم. حبیب بن مظاهر، با آن سن زیاد همچون یک قهرمان شمشیر می‌زد، و ۶۲ نفر از افراد دشمن را کشت. در این هنگام بدیل بن صریم عقفانی به او حمله کرد و با شمشیری بر فرق او زد، دیگری با نیزه به او حمله کرد، تا اینکه حبیب از اسب بر زمین افتاد، محاسن او با خون سرش خضاب شد. سپس بدیل بن صریم سرش را از تن جدا کرد. سماوی، ابصارالعین امین، اعیان الشیعه، ج۴، @ostad_shojae_yazd
#سوختگان_عشق قاسم فرزند امام حسن (علیه‌السلام) در سال ۴۷ متولد شد و در دو سالگى پدر بزرگوارش را از دست داد. او تا هنگام شهادت در دامان پرمهر و عطوفت عموى گرامى خود، امام حسين (علیه‌السلام)، پرورش يافت؛ و در واقعه کربلا به اتفاق مادر و ديگر برادران و خواهران خود حضور داشت. به نقلى در شب عاشورا، آنگاه كه امام حسين (علیه‌السلام) خطبه خواند و به ياران خود فرمود: «فردا من و شما همه كشته خواهيم شد»، وى پنداشت اين افتخار از آنِ مردان و بزرگسالان است و شامل نوجوانان نمى‌شود. از اين‌رو پرسيد: «آيا من هم فردا كشته خواهم شد؟» امام (علیه‌السلام) با مهربانى پرسيد: «فرزندم، مرگ در نزد تو چگونه است؟» عرض كرد «احلى من العسل» (شيرين‌تر از عسل). حضرت فرمود: آرى به خدا سوگند، عمو به فدايت، تو از آنان هستى كه پس از گرفتار شدن به بلايى سخت كشته خواهى شد. ابراهیم موسوی زنجانی، وسيلة الدارين، هاشم بحرانی، مدینة المعاجز، ج ۴ شیخ عباس قمی، نفس المهموم @ostad_shojae_yazd
#سوختگان_عشق در اکثر مقاتل دو گزارش برای شهادت طفل شیرخوار ارائه شده است: گزارش اول: حضرت امام حسین (علیه السّلام)طفل را برای درخواست آب روبروی قوم ستمکار گرفتند و طلب جرعه ای آب نمودند که به جای آب تیری بر گلوی طفل بیگناه زدند. گزارش دوم: طفل رضیع در درب خیمه در آغوش حضرت امام حسین (علیه السّلام)بودند که هدف تیر قرار گرفتند. حرملة بن كاهل اسدى او را هدف تير قرار داد و در آغوش پدرش شهيدش كرد. امام حسين (عليه السلام)خون گلوى آن كودك را مي گرفت و به طرف آسمان مى ‏پاشيد. سيد بن طاوس مي گويد: حضرت امام حسين (علیه السّلام)فرمودند: چون اين مصيبت مرا خدا مى‏ بيند برايم قابل تحمل است. حضرت امام محمّد باقر (عليه السلام)مي فرمايد: يك قطره از آن خون به زمين بازنگشت. لهوف بحارالانوار جلد ۹۸
علی اکبر علیه السلام بنا بر قول مشهور بزرگ‏ترين فرزند امام حسين (ع)است. علی اکبر (ع) در شكل و شمايل و خلق و خو، شبيه‏ ترين مردم به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بود و منش و رفتارش، اخلاق پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را در خاطره‏ ها زنده مى ‏كرد و هرگاه اهل بيت عليهم السلام مشتاق ديدار جدشان رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و سلم مى‏ شدند، به چهره او مى ‏نگريستند. ایشان قبل از رزم، چنین رجز خواند: من علی پسر حسین پسر علی (ع) هستم ، به خانه خدا سوگند که ما به نبّی(ص) نزدیکتر و اولی هستیم، تا شبث و شمر فرومایه ، آنقدر با شمشیر به شما می زنم تا شمشیر تاب بردارد، شمشیر زدن جوان هاشمی علوی. بخدا قسم پیوسته امروز از پدرم حمایت می کنم تا فرزند زنا زاده در میان ما حکومت نکند. مرحوم آیت الله کوهستانی (ره) می فرمودند: آنقدر حضرت علی اکبر (علیه السّلام) شفاعت می کند که نوبت به امام حسین (علیه السّلام) نمی رسد. مناقب، ج ۴ دانشنامه امام حسين عليه السلام بر پايه قرآن ارشاد شیخ مفید @ostad_shojae_yazd
عصر روز دهم محرم، پس از شهادت بنی‌هاشم، امام حسین(ع) عازم نبرد شد، اما از سپاه کوفه تا مدتی کسی برای رویارویی با آن حضرت پا پیش نمی‌نهاد. پیادگان تحت امر شمر بن ذی الجوشن، حسین(ع) را احاطه کردند ولی همچنان پیش نمی‌آمدند و شمر آنها را به حمله تشویق می‌کرد. شمر به تیراندازان دستور داد امام را تیرباران کنند. از فراوانی تیرها، بدن امام پر از تیر شده بود. جراحات وارده و خستگی ناشی از جنگ، حسین(ع) را به شدت کم توان کرده بود. شمر به خولی دستور داد تا سر مولا حسین(ع) را جدا کند. وقتی خولی وارد گودال قتلگاه شد دستش لرزید و نتوانست این کار را انجام دهد. شمر و به نقلی سنان بن انس از اسب پیاده شد و سر مبارک مولا حسین(ع) را جدا کرد و به دست خولی داد. سرهای سایر شهدا را نیز از بدن جدا کردند و آنها را بین سران قبایل تقسیم کرده و به سرپرستی شمر به کوفه فرستادند تا در نزد عبیدالله، تقرب جویند. روایات معتبر زیادی وجود دارد که نقل کرده اند، سرِ مبارکِ مولا حسین(ع) بر سرِ نی آیات قرآن را تلاوت فرمود. دینوری، اخبارالطوال,بلاذری، انساب‌الاشراف، ج۳طبرسی، اعلام‌الوری، ج ۱ @ostad_shojae_yazd
#سوختگان_عشق حضرت زینب(س) بانویی عالی‌مقام بود، در وقار و شخصیت، مانند جدّه اش حضرت خدیجه(س)، در حیا و عفّت، همچون مادرش فاطمه زهرا(س)، در رسایی و شیوایی بیان، مانند پدرش حضرت علی(ع)، در حلم و بردباری، چون امام حسن(ع)و در شجاعت و قوّت قلب، مانند برادرش امام حسین(ع) بود. حضرت زینب کبری(س) شبها به عبادت می‌پرداخت و در دوران زندگی، هیچگاه تهجّد را ترک نکرد. آنچنان به عبادت اشتغال ورزید که ملقّب به «عابده آل علی» شد. حضرت زینب(س) استوار همچون کوه، در کنار امام زین العابدین(ع) و بانوان و کودکان داغدیده، و در جوار قتلگاه شهیدان، نظاره‌گر غارت شدن و سوختن خیمه‌ها بود. ایشان سپس شام غریبان شهدا را در بیابان، با اشک و ناله در سوگ عزیزان و پرستاری از یتیمان، و با نماز شب و نیایش با پروردگار به صبح رساند. ایشان به هنگام اسارت، خطاب به زنان کوفه فرمودند: آیا می‌دانید که چه جگری از پیامبر شکافتید، و چه پیمانی گسستید و چه سان پردگیان حرم را از پرده بیرون کشیدید و چه حرمتی از آنان دریدید و چه خونهایی را ریختید؟! محمّد محمّدی اشتهاردی، حضرت زینب فروغ تابان کوثر جعفر النقدی، زینب‌الکبری بنت الامام ابومخنف، وقعةالطف
#سوختگان_عشق يكي از مشكلات موجود در تاريخ، بدست آوردن خبر در مورد حضرت رقية بنت الحسين عليهاالسلام است كه ماجرايي بس حزن‌انگيز دارد. در حاوية آمده كه زنان خاندان نبوت در حالت اسيري، شهادت مردان را برای پسران و دخترانشان مخفی می‌‌ کردند و هر كودكي را وعده‌ها می‌‌دادند: كه پدر تو به فلان سفر رفته است، بازمی‌‌آيد. تا ايشان را به خانه يزيد آوردند، دختركي بود چهار ساله، شبي از خواب بيدار شد و گفت: «پدرم حسين كجاست؟ اين ساعت او را به خواب ديدم سخت پريشان». زنان و كودكان، همگی به گريه افتادند و فغان از ايشان برخاست. يزيد خفته بود، از خواب بيدار شد و پس وجو كرد. خبر بردند كه: حال چنين است. آن لعين گفت كه بروند و سر پدر او را بياورند و در كنار او نهند. مَلاعين سر بياورده و در كنار آن دختر چهار ساله نهادند. پرسيد: اين چيست؟ ملاعين گفتند: سر پدر تو است. آن دختر بترسيد و فرياد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز، جان به حق تسليم كرد» كامل بهايي، ج ۲ @ostad_shojae_yazd
مباحث کانال سبک زندگی آرام و شاد–استادشجاعی 🔹فهرست موضوعـی 💠از ابتـــدای کـانـــال 🎬مجموعـه‌های تصویـری 🎧مجموعـه‌های صوتـی ۹۸ ۱۴۰۱ 🎞مجموعـه‌های عکس‌نوشته @ostad_shojae_yazd