Morteza Ashrafi _ Pedar (320) (1).mp3
8.72M
🎼 پـــــدر
مگه یه پدر بیشتر داریم..!؟
باهاش مهربونتر باشیم...♥️
«تقـدیـمبـهپـدرانعـزیـزسـرزمـینمـان»
#روز_پدر
@ostad_shojae_yazd
11.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
#استاد_شجاعی
💎 فضایل امیرالمومنین علـــی (علیهالسلام) از زبان اهل سنت
💌http://eitaa.com/ostad_shojae_yazd
💌http://rubika.ir/ostad_shojae_yazd
💌https://t.me/ostad_shojae_yazd
#پیام_ادمین
سـلام و عـرض تبریـک و شـادبـاش🌹
_ همون طور که در جریان هستید مراحل ثبت نام شما عزیزان برای کارگاه بیست و سوم، در حال انجامه و ما در تلاشیم تا خدمات لازمه رو برای راحتی هر چه بیشتر شما انجام بدیم.
• در سامانهی ثبتنام نقصی بوده که به لطف دوستانمون رفع شده و ما برای ثبتنام و انجام مراحل کار در کنارتون هستیم.
_ اگه سوالی دارید یا راهنمایی ای خواستید، می تونید با ادمین ثبت نام، به آیدی زیر ارتباط بگیرید و سوالاتتون رو بپرسید:👇🏻
@Mtz_mnj313
لینـک ثبـتنـام 👇🏻
https://sabkezendegiensani.ir/sbatnam-kargah/
🦋در کنارتون هستیم🦋
@ostad_shojae_yazd
⊰❀⊱━⊰﷽⊱━⊰❀⊱
✍ حکایت ۱۰
«شبلی و ڪودڪان»
شبلی، عارف معروف به مسجدی رفت
ڪه دو رکعت نماز بخواند.
در آن مسجد ڪودڪان درس میخواندند و وقت نان خوردن ڪودڪان بود.
دو ڪودڪ نزدیڪ شبلی نشسته بودند؛ یڪی پسر ثروتمندی بود و دیگری پسر فقیری.
در زنبیل پسر ثروتمند پارهای حلوا بود و در زنبیل پسر فقیر نان خشڪ.
پسر فقیر از او حلوا میخواست.
آن ڪودڪ میگفت: اگر خواهی ڪه پارهای حلوا به تو دهم، سگ من باش و چون سگان، بانگ ڪن.
آن بیچاره بانگ سگ ڪرد و پسر ثروتمند پارهای حلوا بدو داد.
باز دیگر باره بانگ میڪرد و پارهای دیگر میگرفت. همچنان بانگ میڪرد و حلوا میگرفت.
شبلی در آنان مینگریست و میگریست.
ڪسی از او پرسید: ای شیخ تو را چه رسیده است ڪه گریان شدهای؟
شبلی گفت: نگاه ڪنید که طمعڪاری به مردم ، چه رساند؟
اگر آن ڪودڪ بدان نان تهی، قناعت می ڪرد و طمع از حلوای او برمیداشت
سگِ همچون خویشتنی نمیشد.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#پندانه
@ostad_shojae_yazd
پرواز در آسمان رجب(2)_3 - @ostad_shojae.mp3
9.35M
#پرواز_در_آسمان_رجب ۹
#ماه_رجب
پیالهی بزرگـتر .... دریافتِ عطایایِ بالاتـر🏆
رجـب؛ ماه گسترشِ پیالهی وجود توست!
به ریسمانش، چنگ بـزن.
@ostad_shojae_yazd