💢نظریه «نظام قانونی ولائی»
🔸 تقریر
«نظام قانونی»، یک فضای (پارادایم) جامع در تفقه است که بر تحلیلهای مختلف فقهی و اصولی سایه میاندازد. این سنخ مباحث امروزه بهعنوان «فلسفه اصول» شناخته میشود، هرچند استاد مددی معتقدند نیازی بهعنوان «فلسفه» نیست و میتوان در مقدمه اصول از آن سخن گفت. ایشان فضاهای موجود و ممکن در فقه و اصول موجود را در هشت فضا صورتبندی میکنند اما فقه و اصول موجود بیش از همه از فضای «عبد و مولا» متأثر بوده است، درحالیکه فضایی که از خود شریعت به دست میآید، با «فضای قانونی» تناسب بیشتری دارد. همچنین در برخی مواضع، فضای شریعت، فراتر از فضای عرف عام و عرف قانونی (عرف خاص)، دارای فضای اختصاصی (عرف اخص) نیز میباشد.
فضای «عبد و مولا» با فضای «قانونی» تفاوتهای متعددی دارد اما اصلیترین اختلاف این دو فضا در این است که در فضای «عبد و مولا»، ارزش و اعتبار تکلیف به خواست و اراده «مولا» است و هویت و شخصیت «مولا»، پشتوانه فرمان او قرار میگیرد و شراشر وجود «عبد»، در ملکیت اوست که میبایست به تبعیت محض از او در آید. در این صورت «عبد»، کاملاً در ملک مولا قرار میگیرد که هیچگونه استقلالی از خود ندارد، اما «قانون»، ورای شخصیت قانونگذار، خصوصیاتی دارد و فینفسه اصول و قواعدی میپذیرد. احترام قانون به انتساب آن به قانونگذار نیست؛ اینگونه نیست که اگر قانون نقض شود، حرمت قانونگذار هتک شده باشد و بیاحترامی به شخصیت او باشد، بلکه قانون، ملاکات مستقلی از شخصیت قانونگذار دارد.
🏠@ostadmadadi
💢 کتاب شناسی
💠 تفسیر ابن ماهیار
ما مجموعه کتبی داریم پیرامون: ما نزل من القرآن فی اهل البیت و ما نزل من القرآن فی اعداء اهل البیت، یعنی آیاتی که تاویل شدند به خصوص اهل بیت ع. یکی از مهم ترین این کتاب ها متعلق به ابن ماهیار است که تقریبا معاصر کلینی است. مرحوم نجاشی و دیگران نوشتند تفسیر او هزار ورقه بوده است (1) یعنی دو هزار صفحه! در زمان ما بخواهد چاپ بشود چیزی حدود بیست جلد می شود. معلوم می شود روایات خیلی زیاد بوده و این حذف شده است. این تفسیر ابن ماهیار از تفاسیر تاویلی بسیار مهم ماست که متاسفانه به دست ما نرسیده است. یک مقدارش در این کتاب تاویل الایات الظاهرة آمده، در البرهان هم از آن نقل می کنند. شنیده بودم در حال بازسازی است. الان کل روایات را بخواهیم جمع کنیم این مقدار نمی شود، ایشان در آن زمان چطور جمع کرده است چیز غریبی است. این مظلومیت اهل بیت است که اینگونه کتاب ها باید از بین برود.
[1] محمد بن العباس بن علي بن مروان بن الماهيار أبو عبد الله، البزاز، المعروف بابن الجحام، ثقة ثقة، من أصحابنا، عين، سديد، كثير الحديث. له كتاب المقنع في الفقه، كتاب الدواجن، كتاب ما نزل من القران في أهل البيت ـ عليهم السلام ـ، وقال جماعة من أصحابنا: إنه كتاب لم يصنف في معناه مثله، وقيل: إنه ألف ورقة. [فهرست اسماء مصنفي الشيعة (رجال النجاشي)، ص 379/ ش 1030]
📚درس خارج فقه؛ 21/3/1398
🏠@ostadmadadi
💢 روش تفسیر
💠 نقد رجوع مستقل به قرآن
مشکل روش آقای طباطبایی (ره) که تفسیر قرآن به قرآن، رویاتی است که میگوید تنهایی سراغ قرآن نروید و باید رجوع شما با روایات باشد.
گفته نشود که روایاتی داریم که اخبار باید به قرآن عرض شود و اگر موافق با کتاب بود اخذ شود چراکه موافقت و مخالفت خبر با کتاب حدی نیست بکله شواهدی است یعنی مثل عمل به ثقه که حدی نیست که یک خط بکشی که هرکه ثقه بود رد شود هر که نبود رد نشود بلکه یعنی در چارچوب قرآن باشد.
ایضاً گفته نشود که قرآن تِبْيَانًا لِّكُلِّ شَيْءٍ ﴿النحل: ٨٩﴾ است، پس تبیان خودش هم باید باشد پس قرآن به قرآن قابل تفسیرست. چراکه این تبیان کل شئ را همه میفهمند یا افراد خاص؟ و متقین که هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ ﴿البقرة: ٢﴾ است و طبعاً باید درجه تمام مراد باشد الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ اینها درجات دارد و عملاً هم دیده شده که برداشتها و تاثرات از قرآن متفاوت بوده است و الان هم با تمسک همین قرآن آدم کشته میشود و لذا نباید حدی باشد و روایات باید در چارچوب قرآن باشد ولی اینکه حدی باشد این درست نیست.
📚درس خارج فقه جلسه 40، سه شنبه 11 آبان، 1395
🏠@ostadmadadi
💢 اصول فقه
🔶تحلیل تاریخی بحث «حقیقت شرعیه»
بنده معتقدم که در بحث های نظری، حتی بحث های اصولی و فلسفی اگر در هر بحثی، زوایای تاریخی اش را بررسی کنیم گاهی نتایج عوض می شود و معلوم می شود که این مسئله دیدگاه معیّنی داشته و دیدگاه قبلی خلاف واقعیت بوده است. فرض کنید بحث «حقیقت شرعیه» که در کتاب های اصول قدیم، مانند معالم و ما بعد آن مطرح بوده و در آثار علامه تا عصر حاضر آمده است، مرحوم محقق نائینی و عده ای بعد از فحص و بررسی به این نتیجه رسیدند که ریشه های تاریخی این بحث به اهل سنت برمی گردد، چون اهل سنت روایاتشان از رسول الله است طبعاً، این بحث پیش می آید که آیا لفظ صلوة و صومی که در روایت رسول الله بوده به معنای لغوی است یا خیر؟ روایات ما از رسول الله بسیار کم است و از رسول الله(ص) سند صحیح کم داریم. روایت ما از امام صادق(ع) است و در آن زمان قطعاً صلوة و صوم در این معنا بوده است. یکی از مسائلی که مرحوم نائینی و بعد از آن مرحوم خوئی و دیگران معترض آن شدند، بحث «حقیقت شرعیه» بود که ابتدائاً در کتاب های اصول اهل سنت مطرح شد و نقشی کاربردی در شناخت احادیث رسول الله داشت که به تبع آن ها در اصول ما هم آمد. لکن وقتی تحلیل می کنیم می بینیم که این ها نباید بیاید این جای دیگری است.
موارد دیگری هم هست که ما اخیراً مطرح کرده ایم و بحث های بسیار پیچیده و معلقی است، مثل بحثِ اخبار مع الواسطه و اشکال دور، که سعی کردیم در آن جا اثبات کنیم که این ها به تفکرات شیعی ربطی ندارد و از روی مبانی اهل سنت بوده.
📚http://www.imam-khomeini.ir/fa/n121375/مصاحبه_با_آیت_الله_سید_احمد_مددی
🏠@ostadmadadi
💠 قیام یزید علیه حکومت امام حسین علیهالسلام یا قیام امام علیه حکومت یزید؟!
تحلیل بنده این است که امام حسین علیهالسلام علیه یزید قیام نکرد، بلکه یزید علیه امام قیام کرد. به عبارتی بعد از معاویه از یک سو امام حسین علیهالسلام، حاکم اسلامی را فردی میدانست که به احکام و شریعت عامل و عالم باشد و از سوی دیگر جامعه اسلامی نیز حاکمیت امام حسین علیه السلام را پذیرفته بود و امام حاکم بود. در زمان معاویه با صلحی که امام حسن انجام داد، جامعه اسلامی معاویه را پذیرفت ولی بعد معاویه، یزید به هیچ وجه جایگاه حاکم را نداشت و در همان زمان هم در کوفه بحثهای زیادی بر سر حاکمیت یزید بعد از معاویه مطرح شد. لذا قصد یزیدیان این بود که علیه امام کودتا و قیام کنند و ایشان را با محاصره ترور کنند و از بین ببرند تا بدون رقیب حاکمیت یزید را اثبات کنند. جو جامعه اسلامی به هیچ وجه یزید را به عنوان حاکم نمیپذیرفت و معاویه با ارعاب و پول میخواست جا برای یزید باز کند ولی جامعه اسلامی بعد از معاویه، یزید را در حد حاکم اسلامی نمیدانست لذا بیعت با او را خیلیها حرام میدانند چه برسد به امام حسین علیهالسلام که خود را حاکم به حق میدانست و جامعه اسلامی ایشان را حاکم میدانست، لذا ایشان بیعت با مثل یزید را حرام میدانست.
مطالعه متن کامل👇
📚http://www.ostadmadadi.ir/persian/article/13494/
🏠@ostadmadadi
50.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مصاحبه با استاد سید احمد مددی که در سال ۱۴۳۰ قمری انجام شده است؛ استاد ابتدا به صورت مختصر به سبک و شیوه علمی خود در فقه و علوم حدیث می پردازند و از دقیقه ۳۴ زندگی نامه خود را به اجمال بیان می کنند.
🏠@ostadmadadi
16.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢نکاتی پیرامون کتاب الجامع بزنطی و سند حدیث: «علینا القاء الاصول و علیکم التفریع» 📚درس خارج اصول فقه ۱۴۰۰/۰۹/۰۲
🏠@ostadmadadi
💢نظام قانونی فقه و اصول 1
💠هشت فضای حاکم بر فقه و اصول
تحلیل مسائل اصولی بر مبنای فضاهای خاصی صورت میگیرد که امروزه به اینگونه مباحث فلسفة اصول میگویند، اما احتیاجی بهعنوان فلسفه هم ندارد. فضاهای مختلف در فقه و اصول را باید تحلیل کنیم که در تمام مباحث اصول تأثیرگذار است. یک اصولی وقتی بحثی را مطرح میکند این فضاها در ذهن او هست و طبق آن میاندیشد. در این صورت ضروری است ابتدا این فضاها را تشخیص دهیم و آنها را از یکدیگر تفکیک و سپس مرتب کنیم تا بین آنها خلط صورت نگیرد و از یک فضا به فضای دیگر نرویم، بلکه وقتی یک فضا را قبول میکنیم، همواره طبق آن فضای معین حرکت کنیم. در حوزههای ما روی این موضوع کار نشده است و خوب است کار شود؛ فضاهای مختلف از یکدیگر تفکیک شود و هرکدام شرح و توضیح داده شود و ملازمات و ملزوماتش روشن شود.
با توجه به بررسی کلمات اصحاب فضاهایی که بهطورکلی در علم اصول متصور است و در فقه و اصول موجود حضور دارد، مجموعاً هشت فضا است.
🏠@ostadmadadi
💢نظام قانونی فقه و اصول 2
💠 فضای اول: فضای تفسیر ارادة تشریعی به تکوینی (بازسازی احکام تشریعی در ظرف تکوین)
فضای اول که میتوانیم در اصول پیگیری کنیم «تبدیل یا تفسیر ارادة تشریعی به ارادة تکوینی» است. یعنی در تفسیر مباحث قانونی ملاحظه کنیم که اگر آن حالت به شکل محسوس و بهصورت ارادة تکوینی باشد به چه صورت درمیآید؟ تفاوت اراده تکوینی با اراده تشریعی در این است که ارادة تکوینی، «مرید و مراد» دارد و ارادة تشریعی «مرید و مراد و مراد منه». وقتی میخواهیم مسألة فقه و قانون را مطرح کنیم میتوانیم از این روش استفاده کنیم و معیار را این قرار دهیم؛ مثلاً در بحث دلالت صیغة «افعل» بر «وجوب»، مثلاً اگر مولا به مکلف گفت: از اتاق بیرون برو، این را اگر به اراده تکوینی تفسیر کنیم، به منزله اخراج قهری او از آن مکان تلقی میشود و مثل این است که دست و پای شخص را ببندند و او را بیرون ببرند. «وجوب» را اینگونه تفسیر کنیم، سپس آن را در ظرف تشریع بازسازی کنیم.
در بحث «اخذ اجرت در واجبات» این پرسش پیش می آید که آیا مکلف حین انجام واجب می تواند اخذ اجرت کند؟ طبق این تفسیر از «وجوب»، در این وضعیت آیا مکلف میتواند کار دیگری انجام دهد؟ مثلاً دستش را درآورد و مشغول نوشتن شود؟ خیر. در این صورت اگر گفتیم ادای شهادت واجب است، اگر او بگوید: برای ادای شهادت پول میگیرم! مثل این است که دست و پای او را گرفتهاند و به طرف دادگاه میبرند آیا این در مسیر میتواند بگوید: من پول میگیرم یا نه؟! بنابراین یکی از فضاهای اصول فقه تبدیل ارادة تشریعی به ارادة تکوینی است.
🏠@ostadmadadi
حدیث شناسی با محوریت متن .mp3
35.71M
🔰 سلسله مباحث نقد متن حدیث
💠 جلسه اول
🎙 آیة الله سید احمد مددی الموسوی
📆 دوشنبه 31 مرداد 1401
🏠@ostadmadadi