eitaa logo
استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
167 دنبال‌کننده
729 عکس
549 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
از اول مجلس شهدا را چیدند ....
شهادت را «رجاایی» داشت، پس آخر «بهشتی» شد ندیدم هیچ‌کس مثل «رییسی»، «باهنر» باشد @Mojtaba_khorsandi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرچند شهادت هنرِ مردان است اما خبر رفتنشان سوزان است هر لحظه عبادتِ تو خدمت بود و محرابِ شهادتِ تو هم میدان است!
دیدم که رییسی ات برازنده نبود من خلعت خادمی تو را بخشیدم
دست او در آسمان دست شهادت را گرفت بال در بال شهادت مزد خدمت را گرفت دیشب از هرجا خبر می آمد از پرواز او رفته رفته این خبر‌ رنگ حقیقت را گرفت می‌توانست او نباشد در میان کوه و دشت آسمان اما صدایش کرد، دعوت را گرفت چشم‌هایش را تماشا کردم و بغضم گرفت چشم‌هایی‌ را که از آن‌ خواب راحت گرفت کار کرد و کار کرد و‌ کار کرد و کار کرد این دویدن‌ها مسیر بی نهایت را گرفت از علی بن ابی طالب (ع) نشان مِهر را از حسین بن علی (ع) مُهر سیادت را گرفت او دلش تنگ امام مهربان خویش بود در شب میلاد او اذن زیارت را گرفت محمد رسولی
(شهر عشق) هر کس ز زلف یار یکی حلقه وا کند ایزد هزار حاجت او را روا کند صدها فرشته بوسه بر آن دست میزنند کز کار خلق یک گره بسته وا کند اصلاح کار خلق نه در حد ما و توست از دست ما چه کار برآید ، خدا کند کشتی شکست و ساحل امّید ناپدید کو یک دل شکسته که ما را دعا کند ما میهمان خوان عنایات ایزدیم مهمان خطاست این‌همه چون و چرا کند یارب! مرا هزار زبان ده که هر زبان روزی هزار مرتبه ، شکر تو را کند آشفته کرد زلف خود و روزگار من با زلف خود چه کرد که در حق ما کند در شهر عشق، بوسه شفابخش دردهاست کو دلبری که درد (ریاضی) دوا کند "ریاضی یزدی"
علیرضا قزوه در ما قیامت کن قیامت سید ابراهیم ای صاحب جود و کرامت سید ابراهیم ما را خبر از خویش بی خود کرده اما تو اما تو راحت باش راحت سید ابراهیم تو شاد از دیدار با ما مردم دلتنگ ما خسته از دنیای غربت سید ابراهیم از ابتدا هم تو شهید زنده ای بودی سهم تو شد آخر شهادت سید ابراهیم دیدار با تو بار دیگر آرزوی ماست دیدار ما روز قیامت سید ابراهیم
سعید بیابانکی «خیال می‌کنم این بغض ناگهان شعر است همین یقین فروخفته در گمان شعر است همین که اشک مرا و تو را درآورده‌است همین، همین دو سه تا تکه استخوان شعر است همین که می‌رود از دست شهر، دست به دست همین شقایق بی‌نام و بی‌نشان شعر است
حامد عسکری خدا صبور کند در مصیبتش ما را…»
سیدمهدی بنی‌هاشمی این صبح بهاری نه، زمستانی بود چشم همه خیس اشک و بارانی بود جنس غم ما ز داغ این مرد بزرگ از جنس غم کوچ سلیمانی بود
عبدالرحیم سعیدی‌راد صدای بی صدایی بودی ای مرد بزرگ و کربلایی بودی ای مرد همه گفتند هنگام شهادت: همانند رجایی بودی ای مرد نه اهل میز و نه پست ریاست نه مثل دیگران اهل حسادت چه چیزی بهتر از اینکه تو داری شهادت در شهادت در شهادت
حسین اسرافیلی حق خواست که درخیمه توحید بمانید شایسته و بایسته تمجید بمانید تصویر شما بود درآیینه خورشید تقدیر شما بود که"جاوید" بمانید
محمدرضا طهماسبی به آسمان زد و چون نور بی‌نهایت شد پرنده پر زد از این خاکدان و راحت شد کسی که پاک و شهیدانه زندگی می‌کرد عجیب نیست اگر لایق شهادت شد همیشه نام تو سبز است سیّدابراهیم هر آن کجا ز جهاد آیه‌ای تلاوت شد همیشه نام تو چون شهد بر زبان جاری‌ست به هر کجا ز تلاش و جهاد صحبت شد فقیه، جامۀ سربازی وطن، تن کرد و مست جام میِ طاعت و اطاعت شد شهید راه وطن گشت سیّدابراهیم جهاد کرد و در آخر شهید خدمت شد غلام بارگه آستان قدس رضا شب ولادت او راهی زیارت شد شهادت آمد و دستش گرفت و با خود برد دعای خادم خوان رضا اجابت شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آن مرد با عمامۀ خاکی نیامد 🔹شعرخوانی محمد رسولی در مراسم تشییع رئیس‌جمهور @Farsna
ماه شب از غبار غم زينبم گرفت از داغم آفتاب ، چو ماه شبم گرفت .چسبيد كام من ز عطش ، بر زبان من راه سخن به گفتن هر مطلبم گرفت مجروح و خسته ، چون ‌كه به ميدان روان شدم با اشك و آه ، دست مرا زينبم گرفت اوّل به يك نگاه ، توانايی ام فزود يك‌ باره از دلم ، همه تاب و تبم گرفت امّا به يك نگاه دگر ، سوخت جان من بر چهره ، نقش حسرت اُمّ و اَبم گرفت. مشكل چو ديد ، پای به مركب نهادنم آمد جلو ، ركاب من و مركبم گرفت با چادرش كه فاطمه را بود يادگار او مادرانه ، لخته‌ ی خون از لبم گرفت هر مطلبی كه طبع ” حسان ” عرضه می كند يك درس عاشقی است كه از مكتبم گرفت استاد حبیب الله چایچیان
رباعی ما رهگذریم، خوب و بد می‌ماند از ما یک نام تا ابد می‌ماند ... ما غیر حسین از کسی دم نزدیم هرکس که دم از حسین زد، می‌ماند
ناصر فیض صد دااغ به دل داشت از آن هیچ نگفت یک بار از آن درد نهان هیچ نگفت با آنکه زبان درد این مردم بود از زخم زبان ناکسان هیچ نگفت
رضا در روز میلادش تو را در عرش مهمان کرد خبر در کمتر از یک لحظه دلها را پریشان کرد میان کوه در مه در هوایی سرد و نا آرام خدا چشم سحر خیز تورا لبریز باران کرد تمام مردم ایران بدهکار کسی هستند که جان پاک خود را این چنین تقدیم ایران کرد مدال افتخارت نوکری در آستان اوست خوشا آن کس که خود را وقف سلطان خراسان کرد بهشتی می شوی مثل رجایی ها و می‌دانم تمام دردها را می شود با عشق درمان کرد تمام عمر مانند شهیدان زندگی کردی و دست حق تورا اینگونه مهمان شهیدان کرد شبیه حاج قاسم پر کشیدی سید ابراهیم شهادت برتو آتش های دنیا را گلستان کرد ز جا برخیز ای خدمتگزار ساده و محبوب ببین پروازت ایران را چگونه غرق طوفان کرد وجودت خستگی را لحظه ای نشناخت‌ در دنیا خدا هم عاشقی های تورا اینگونه جبران کرد جدایی از تو تا روز قیامت باورش سخت است چگونه می شود این داغ را در سینه پنهان کرد