eitaa logo
استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
196 دنبال‌کننده
852 عکس
661 ویدیو
23 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سرتاسر شهر با تو عطرآگین بود لبخند تمام کوچه‌ها غمگین بود امروز که بر دوش تو را می‌بردیم تابوت سبک، ولی غمت سنگین بود . . هادی فردوسی
▪️ايرا! صبور باش...▪️ آمد خبر كه خرمن دانش تباه شد عرفان و فقه و فلسفه بی تكيه گاه شد رود از ميان شكافت و كوه از كمر شكست از زخم اين تبر، طبرستان تباه شد پيری رهيد از قفس تن كه در غمش پيراهن جوانی و غيرت سياه شد پيری كه آسمان به عبايش چو وصله بود پيری كه از مهابت او كوه، كاه شد پير ارچه بود، لشكر همت ز هم گسيخت يك تن اگرچه بود، خرد بی سپاه شد تاج دلاوری ز سر مهتری جدا تخت سخنوری تهی از فر و جاه شد علامه ای، سپهردلي، كيمياگري كز او خزف چو لعل و شفق چون پگاه شد يعقوب دهر بار دگر جامه را دريد زيرا كه ديد يوسف حكمت به چاه شد سلطان اشك، بار دگر بار عام داد پس خيل ديده راهي آن بارگاه شد برداشت عقل، افسر فرزانگي ز سر دستار عشق سوخت، جنون بي كلاه شد باور نمي كنم كه حسن زاده رفته است مازندران؟ نه! ملك جهان بي پناه شد آمل گريست، بحر خزر سينه چاك كرد جنگل خميد، بيشه پر از دود آه شد البرز شاهد است دماوند خون گريست آسيمه سر، هراز بر اين غم گواه شد ايرا! صبور باش حسن زاده چون برفت فردا تو را به حشر، شفيع گناه شد در سينه ات جواهر اسرار خفته است هرچند ديده ات تهي از آن نگاه شد خاموش شد اگرچه صداي عصاي او پژواك آن عجين به رگ هر گياه شد ايرا به خود ببال كه فرزند خطه ات مقصود دير و مدرسه و خانقاه شد ايرا به خود ببال كه بال فرشتگان تا پا نهد به عرش برين، فرش راه شد ايرا به خود ببال كه در اربعين شاه دردانه ات روانه به ديدار شاه شد ايرا ببين كه دوخت فلك ديده سوي تو خاك ره تو قبله گه مهر و ماه شد ابيات ناشيانه سرودم، مرا ببخش تقصير گريه بود، اگر اشتباه شد... ✍🏻افشین علا 🗓مهر۱۴۰۰
27.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶"تکریم شهیدان، و تعظیم در برابر خانواده‌های صبور آنان، واجب بزرگ امروز و همیشه ماست." رهبر معظم انقلاب اسلامی 🎤خواننده:احسان کیان 🎼آهنگ و تنظیم:مهدی رضایی 🎬کارگردان:بابک نعمتی 📝ترانه سرا: 🎞تدوین:مهدی امانی 🆔 @mahealborz118 🌐 www.mahealborz.ir
ﻧِﻨﻪﺵ ﻣﯽﮔﻔﺖ ﺑُﻮﺍﺵ ﻗﻨﺪﺍﻗﻪﺷﻮ ﺩﯾﺪ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﻭﺵ ﺩﺱ ﮐﺸﯿﺪ ﻣﺜﻞ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽﮔﻔﺖ ﺩِﺳﺘﺎﺵ ﻣﺜﻪ ﺑﺎﻝ ﻧِﻬﻨﮕﻪ ﮔِﻤﻮﻧﻢ ﺍﯼ ﭘﺴﺮ ﻏِﻮﺍﺹ ﻣﯽﺷﻪ ﻧِﻨﻪﺵ ﻣﯽﮔﻔﺖ : ﻫﻤﻪﺵ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﻂ ﺑﻮﺩ ﻣﯽﺗﺮﺳﯿﺪُﻡ ﮐﻪ ﺩﻭﺭ ﺷﻪ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭُﻡ ﺑﻪ ﻣﻮ ﻣﯽﮔﻒ : ﻧِﻨِﻪ ﻣﯽﺧﺎﻡ ﺑﺰﺭﮒ ﺷُﻢ ﺑِﺮُﻡ ﺳﯽ ﻟﯿﻼ ﻣﺮﻭﺍﺭﯼ ﺑﯿﺎﺭُﻡ ﻧِﻨﻪﺵ ﻣﯽﮔﻔﺖ ﻧﻤﯽﺧﺎﺳﺘُﻢ ﺑﺮﻩ ﺷﻂ ﻣﯽﺩﯾﺪُﻡ ﻫﯽ ﺗﻮ ﻗﻠﺒُﻢ ﺍﻟﺘﻬﺎﺑﻪ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﻪ ﻣﻮ ﮔﻔﺖ : ﺑﻞ ﺑِﺮُﻡ ﺷﻂ ﻧﻔﺲ ﻣﻮ ﺑﯿﺸﺘِﺮ ﺍﺯ ﺟﺎﺳﻢ ﺗﻮ ﺁﺑﻪ ﺯِﺩ ﻭ ﻧﺎﻣﺮﺩﺍﯼ ﺑﻌﺜﯽ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﻣﺜﻪ ﺧﺮﭼﻨﮓ ﺍﻓﺘﺎﺩﻥ ﺗﻮ ﮐﺎﺭﻭﻥ ﮐِﻬﻮﺭﺍ ﺳﻮﺧﺘﻦ، ﻧﺨﻼ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﻬﺮ ﺷﺪ ﻏﺮﻗﺎﺑﻪﯼ ﺧﻮﻥ ﻧِﻨﻪﺵ ﻣﯽﮔﻔﺖ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﯽﺭﻓﺖ ﭘﺴﯿﻦ ﺑﻮﺩ؟ ﺻﺒﺢ ﺑﻮﺩ؟ ﯾﺎﺩُﻡ ﻧﻤﯿﺎﺩ ﻣﻮ ﮔﻔﺘﻢ : ﺑِﭽِﻪﺍﯼ... ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﺩ ﮔﻔﺖ : ﺩﻓﺎﻉ ﺍﺯ ﺷﻂ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﺩ ﺭﻓﯿﻘﺎﺵ ﻣﯽﮔﻦ : ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﯾﻪ ﻏﺮﻭﺭ ﺧﺎﺹ ﺑﻮﺩﻩ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻩﺵ ﻣﯽﮔﻔﺘﻪ ﺑِﻞ ﺑِﺮُﻡ ﺷﻂ ﻣﺎﻫﺎ ﻫﻒ ﭘﺸﺘﻤﻮﻥ ﻏِﻮﺍﺹ ﺑﻮﺩﻩ ﻧِﻨﻪﺵ ﻣﯽﮔﻒ ﺟِﻮﻭﻥِ ﺑﺮﮒِ ﺳِﺪﺭُﻡ ﻣﺜﻪ ﻣﺮﻏﺎﺑﯿﺎﯼ ﺧﺴﺘﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺷﺒﯽ ﮐﻪ ﮐﺮﺑﻼﯼ ﭼﺎﺍﺭ ﻟﻮ ﺭﻓﺖ ﯾﻪ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺯﺩ ﺑﻪ ﺧﻂ ﯾﻪ ﺩﺳﺘﻪ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻧِﻨﻪﺵ ﻣﯽﮔﻔﺖ : ﭼﺸﺎﻡ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺳﯿﺎ ﺷﺪ ﺩﻭﺍﯼ ﺯﺧﻢ ﻧﻤﮏﺳﻮﺩُﻡ ﻧِﯿﻮﻣﺪ ﻣﺴﻠﻤﻮﻧﺎ ﺩﻟُﻢ ﻣﯽﺳﻮﺯﻩ ﺍﺯ ﺩﺍﻍ ﺟِﻮﻭﻧُﻢ ﺩﻟﺒَﺮُﻡ ﺭﻭﺩُﻡ ﻧِﯿﻮﻣﺪ ﻋﺸﯿﺮﻩ ﻣﯽﮔﻦ ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﮔﻢ ﺷﺪ ﯾﻪ ﺧﻨﺪﻩ ﺭﻭ ﻟﺐ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻧﯿﻮﻣﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻣﻮﺟﺎ ﺟﻨﺎﺯﻩ ﭘﺲ ﺑﮕﯿﺮﻩ ﺷﺒﺎﯼ ﺳﺎﺣﻠﻮ ﺩﻣّﺎﻡ ﻣﯽﺯﺩ ﯾﻪ ﮔﺮﺩﺍﻥ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺑﺴﺘﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺷﻬﺮ ﻏﺮﻕ ﯾﺎﺱ ﻣﯽﺷﻪ ﻧﻨﻪﺵ ﺑﻨﺪﺍ ﺭﻭ ‌ ﻭﺍ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﮔﻔﺖ : ﻣﻮ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﯼ ﭘﺴﺮ ﻏِﻮﺍﺹ ﻣﯽﺷﻪ @virgool_sheer
علیه‌‌السلام 🔹چه بگوید؟🔹 فاطمه مادر حسین و حسن گله کرد از وصال شیرازی گفت: ای آن‌که از برای حسین شعر نغز و چکامه می‌سازی! آفرین! از حسین من گفتی نیست اما مگر حسن پسرم؟ از غریب مدینه یادی کن! بگو از داغ پارۀ جگرم! شور شعر حسن گرفت وصال چشم او تا سحر ز غصه نخفت طبع ترکیب‌بندگوی زلال چند بندی رثای او را گفت گفت اما لطیف و در پرده محضر فاطمه ادب می‌کرد از همان لحظه‌ای سخن می‌گفت که حسن طشت را طلب می‌کرد چند بندی سرود طبع وصال تا شود فاطمه از او دلشاد چند بندی سرود سربسته شعرها را ولی ادامه نداد دید اگر شعر را ادامه دهد دل زهرا دوباره خواهد سوخت نه مگر قرن‌ها دل مادر از همین رنج‌های بی‌حد سوخت؟ چه بگوید؟ بگوید ای مادر زخم، آن جسم را تصرف کرد؟ همسر مجتبی به شوهر خود کاسۀ زهر را تعارف کرد؟ چه بگوید؟ بگوید ای مادر خون دل‌ها به‌سان رود شده؟ زهر، سوزانده تار و پودش را چهره‌اش مثل تو کبود شده؟ چه بگوید؟ بگوید ای مادر از سپاه امام، غیرت رفت؟ جانماز و ردا و خیمۀ او در کف دوستان، به غارت رفت؟ چه بگوید؟ بگوید ای مادر دل عالم به یاد او می‌سوخت؟ وقت تشییع، تیرهای حسد تن و تابوت را به هم می‌دوخت؟ چند بندی سرود طبع وصال تا شود فاطمه از او دلشاد چند بندی سرود سربسته شعرها را ولی ادامه نداد... 📝 @ShereHeyat
علیه‌‌السلام 🔹فرق می‌کند🔹 مست از غم توام غم تو فرق می‌کند محو توام که عالم تو فرق می‌کند با یک نگاه می‌کشی و زنده می‌کنی مثل مسیح، نه، دم تو فرق می‌کند یک دم نگاه کن که مرا زیر و رو کنی باید عوض شد آدم تو فرق می‌کند تنها کمی به من نظر لطف می‌کنی؟ آقای مهربان! کم تو فرق می‌کند زخمی‌ست در دلم که علاجی نداشته‌ست جز مرحمت که مرهم تو فرق می‌کند اشک غمت برای من أحلی من العسل گفتم برای من غم تو فرق می‌کند صلح تو روضه است، حماسه‌ست، غربت است ماهی تو و محرم تو فرق می‌کند باید خیال کرد تجسم نمود، نه؟ نه، گنبد تو، پرچم تو فرق می‌کند لختی بخند قافیه‌ام را به هم بریز آقای من! تبسم تو فرق می‌کند 📝 @ShereHeyat
منم حُسن ختام باشکوه داستان تو پس از این اسوه می سازند اساطیر کهن از من @hamidreza_borghei
تو را پایین کشیدند از سر منبر که می گفتند چرا پیغمبر از دوشش نمی آورد پایینت سید حمیدرضا برقعی @hamidreza_borghei
7.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥شعرخوانی زیبای حمیدرضا برقعی در حرم امام رضا علیه السلام
به نام عشق به نام خدا به نام علی شروع می کنم این شعر را به نام علی هزار مرتبه ممنون مادر و پدرم که کرده اند مرا آشنا به نام علی برو به طوس، برو كاظمين و سامرا برو مدينه برو کربلا به نام علی نهاده اند سرم تاج جاه و عزت را قدم گذاشته ام هر کجا به نام علی به زیر پرتو این نام، هرچه نام، گم است همينكه مي تابد آفتاب نام علی تو را خدای تو از بسکه دوست داشت علی خودش علی شد و نام تو را گذاشت علی زمان رو شدن گنج های راز شده که روشن از دل ویرانه ی حجاز شده چه بوده است مگر راز سر به مهر خدا که بر ظهورش لب های کعبه باز شده ببین تواضع معبودهای سنگی را حقیقت آمده، در سجده هر مجاز شده و بی نیازی مخصوص آسمان ها بود علي رسيد و زمین نیز بی نیاز شده و ان یکاد نخوانید که برای علی زمین پر است از آیات در فراز شده رسید حضرت قرآن و از درون میخواند برای احمد از آیات مومنون میخواند بگو تو را که چه بنویسم ای نمود خدا اگر قلم نزنم در حد و حدود خدا کسی به چشم خدا را ندید و تو دیدی تویی که غرق شدی غرق در وجود خدا زمان خلقت نور تو را که می داند؟ تو نیز بوده ای از آن زمان که بوده خدا روانه است به سمت علی و آل علی همیشه تیر سلام خدا درود خدا فضائل تو اگرچه زیاد، باز کم است یقین فراتر از این ها تو را ستوده خدا به حق عشق، به حق علی و آل علی خدا نصیب کند باز هم وصال علی خدا نصیب کند باز هم سفر به نجف ببر دوباره مرا باز هم ببر به نجف نجف؟! کدام نجف؟! آن دیار که انگار گشوده است خدا از بهشت، در به نجف به نیت همه ی مادران مدینه برو بیا به نیت پابوسی پدر به نجف هزار بار نظر سمت کعبه بردن را معاوضه نکنم با یکی نظر به نجف اگر بناست که در کربلا بمیرم، کاش که قبل از آن برسد جسم محتضر به نجف هزار مرتبه ما را به کربلا ببری نرفته ایم به زیبایی نجف سفری 🍃🌸🍃🌸