eitaa logo
اسطوره های واقعی
3.4هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
61 فایل
سلام علیکم. لطفا پیشنهادات، انتقادات،پیام ها، کلیپ ها و مطالب خود را به ایدی زیر ارسال نمایید.خیلی متشکرم. معصومی مهر @Masoumi81 ایدی ثبت نام دوره ها و تبلیغات در ۷ کانال اصلی و بیش از 60 گروه @z_m1392
مشاهده در ایتا
دانلود
16.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان عجیب شهیدی که دشمن گــوشت بدن او را خورد!! ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
مادر شهید لنگرودی: هادی را از کلاهی که بر سر داشت در نمایشگاه عکس شهدا شناختم بعداز کـربلای پنج، همه دوستانش برگشتند؛ الا هـادی من. بهم گفتند: «ماشینمون جا نداشت هـادی نیـامد!» امـا چهـره ها، چیـز دیگری نشـان می‌داد. هفتـه هـا گذشت واز پسـرم خبـری نشد. مضطرب بودم. اتفاقی یکی از هم کـاروانی های پسرم را دیدم. گفتم: «اگـر شهـید شـده، بگـویید طـاقت شنیدنش را دارم.» ناچـاراً گفت: «هـادی شهید شد و جنازه‌اش به همراه تعدادی از شـهدا به کنار جـاده منتقل شد. آنروز هـادی یک بارانی آبی به تن داشت. آمبولانس ها تعدادی از شهـدا را به عقب آوردند؛ ولی خبـری از هـادی نبـود!» مادرادامه میدهد: «تابه امروز کسی نفهمیده جنـازه هـادی چـه شده. عده‌ای می گویند احتمـالا خمپـاره‌ای به کنـار جنـازه خورده و خـاک، پیکـر مطهـرش را پوشـانده باشد و همین باعث شـده آمبولانس‌ها او را پیدا نکنند. سال‌ها گذشته و از او تنهـا یک مـزار خالی باقی مانده. در یکی از روزهـا برای زیارت فـرزندم به گلـزار شهدای لنگـرود رفتم. نمایشگاه عکسی از شهـدا برپـا بود، به تصـاویر شهدا نگـاه میکردم. جـذبه عکسی مـرا به خـود جلـب کرد و با کمی دقت، با هیجـان فریـاد زدم: «این هـادی منـه! این هـادی منـه! با دستـان خـودم این کـلاه را برایش بافتم؛ ایـن هـــادی منــه» ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
9.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بدون تعارف با پدر و مادرِ شهید یاسر شجاعیان یاسر شجاعیان ۲۵ شهریور امسال در نورآباد ممسنی به شهادت رسید. شهید شجاعیان کارگر ساختمانی بود. در این فیلم می‌توانید وضعیت خانۀ سادۀ این قهرمان را ببینید. مادر شهید می‌گوید: وقتی شنیدم بچه‌ام شهیدشده گفتم امام حسین، بچه‌ام را در راه تو دادم. سونیا، فرزند ۹ سالۀ شهید هم می‌گوید: بابام به دوستاش گفته بود سال دیگه دخترم و مامانم رو می‌برم کربلا. ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
6.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مهر مادری فدای اسلام سه تا دیگه پسر دارم اونا هم فدای اسلام ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
7.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غسل شهادت… توی جزیره کنار سنگر نشسته بودیم . به مهدی گفتم : برویم کنار آب و چای درست کنیم. من مشغول دم کردن چای شدم ، مهدی هم رفت توی آب و مشغول آب تنی شد. از آب که بیرون آمد ، نشستم روی یکی از پل های شناور و مشغول چای خوردن شدیم . مهدی شروع کرد به خواندن شعری که مضمون آن این بود : مادر دیگر پنجه به در نمی سایم. دیگر حلقه به در نمی کوبم. مادر منتظر من مباش که دیگر نمی آیم. در حال صحبت بودیم که صدای شلیک خمپاره ای به گوش رسید. بلند شدیم تا کنار سنگر پناه بگیریم . به کنار سنگر رسیدیم ، ناگهان مهدی از پشت بر زمین افتاد. بلندش کردم . خون از کنار گوشش جاری بود و این آخرین لحظه ی زندگی مهدی بود. این جا بود که متوجه شدم مهدی هدفش آب تنی نبود ، بلکه غسل شهادت می کرد و شعری که خواند ، شعر خداحافظی بود. ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
شهادتت.mp3
12.35M
ماجرای غم انگیز شهادت و تدفین امیرالمومنین(ع) امام علی فرمودند: بعد از مرگ هیچ رنجی به سراغم نمیاد. رنج و سختی برای دنیا بود (ع) ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
📖مسابقه بزرگ📖 ترجمه و مفاهیم نیمی از جزء۳۰ از بصورت مجازی 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 💰🎁جوایز مسابقه💰🎁 =====>> ۷میلیون تومان =====>> ۵میلیون تومان ====>> ۳میلیون تومان ====>> ۱میلیون تومان نفری ۵۰۰ هزار تومان و : ۲ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۲۰:۳۰ در کانال خانواده دینی جهت کسب اطلاعات بیشتر و نحوه ثبت نام به لینک زیر مراجعه فرمائید. https://eitaa.com/khanevadehdini/3978
سیره عملی سردار شهیدحاج محمد ابراهیم همت طلائيه بوديم. دم ‌دماي صبح، بچه‌هايي كه رفته بودند جلو، مجبور شده بودند عقب‌نشيني كنند. زمين و زمان مي‌لرزيد. اصلاً حس مي‌كردي توي اين دنيا نيستي،‌ اين‌قدر كه شدت آتش زياد بود. بي‌سيم به دست،‌ بالاي خاك‌ريز ايستاده بود. داشت با فرمان‌دهِ گردان صحبت مي‌كرد. مي‌خواست برگشتِ بچه‌ها با كم‌ترين تلفات باشد. ما اون‌طرف خاك‌ريز پناه گرفته بوديم. با هر صدا دلم هري مي‌ريخت پايين. مي‌گفتم الآن موج حاجي را مي‌گيرد. خودم را انداختم روي حاجي و با هم غلت خورديم تا پايين خاك‌ريز. نفسش بند آمده بود،‌ ولي چيزي نگفت. آرام بلند شد و دوباره رفت سر كارش. ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت زندگی شهید محمدابراهیم همت از زبان حاج حسین یکتا... ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
یک ملت زمانی به بلوغ می رسد که انتخاب کند ، حتی اگر غلط هم انتخاب کند باز هم بهتر از انتخاب نکردن است. در غیر این صورت آن ملت هیچگاه به بلوغ نمیرسد و همیشه در معرض سقوط است. ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
15.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلمی ماندگار از اولین حضور خانواده های شهدای مظلوم کربلای هویزه پس از آزادسازی منطقه در سال ۶۱ ❇️❇️❇️❇️❇️❇️ لینک کانال اسطوره های واقعی https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e