اسطوره شماره ۳۲
#شهید_مهدی_زین_الدین
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
صلابت و آرامش او، همه را متعجب کرده بود. غرور، خطرناکترین آفت در زندگی مردان موفق است. یاد خداوند، توجه به زیردستان و رعایت ادب و احترام برای اطرافیان، غرور را در دل میمیراند و انسان را تا قلّههای کمال بالا میبرد. زین الدین، مردی خاکی و بی غرور بود. همیشه لباس بسیجی به تن داشت، پوتین هایش رنگ و رو رفته بودند و موهای سرش را مانند سربازان عادی میتراشید. متواضع بود. چیزی که محبت زین الدین را در دلها جا میکرد، سادگی اش بود. دنبال تشریفات و در بند پست و مقام نبود. راحت بود و بی تکلّف. در جمع رزمندگان بود؛ با آنها غذا میخورد، درد دل هایشان را میشنید و از همه مهم تر، به آنان بسیار احترام میگذاشت. این بود که خواسته یا ناخواسته، همه را دنبال خود میکشید!
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
بازگشت از معراج.mp3
12.62M
ماجرای جالب بازگشت پیامبر از معراج و تعریف کردن آن برای مردم
پیامبر خدا فرمودند: حرف های منو باور نمیکنین میتونم یک نشانه بهتون بدم...
ولی بازهم شما باور نمیکنین
#پیامبر_مهربانی_ها
#قسمت_بیست_و_سوم
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
هجرت به حبشه.mp3
11.25M
ماجرای شکنجههای کافران و هجرت مسلمان ها به حبشه
خدا تو قرآن به کسانی به خاطر شکنجهها دینشون رو کنار گذاشتند میفرماید: «آیا گمان کردید همین که بگویید مسلمان شدیم ما شما را امتحان نمیکنیم
#پیامبر_مهربانی_ها
#قسمت_بیست_و_چهارم
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
سلام علیکم.
ناب ترین کلیپ ها و اخبار #غرور_آفرین کشور اسلامیمان را در کانال زیر ببینید.
#جهاد_تبیین
کانال ایرانِ اَبَر قُدرت
@Iran_abar_ghodrat
لطفاااا نشر دهید.درود بر شما
#زیارتنامه_حضرت_معصومه
ای فاطمه (معصومه)! برای من در بهشت شفاعت کن که تو را در پیشگاه خداوند منزلت بزرگی است.
#تسلیت_شهادت_حضرت_معصومه
📣📣دوره"معجزه خوشبختی"📣📣
#با_هدف_حل_بحران_خانواده
مجازی،آفلاین، ایتا،آزمون و گواهینامه
با تدریس فوق العاده و بی نظیر سرکار خانم #دکتر_قنبری(استاد دانشگاه و مدیر موسسه بینالمللی رفعت خانواده)
#۵۰درصد_تخفیف_ویژه برای ۱۰۰ نفر اول ثبت نام کننده
#شروع_دوره: ۱۲ آبان ماه ۱۴۰۳
#آیدی_ثبت_نام
@tablighvaforosh
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
برگزار کنندگان
سازمان بسیج مهندسین استان قم
موسسه بینالمللی رفعت خانواده
.
شروع دوره "آموزش مکالمه عربی با لهجه عراقی" در #روبیکا. لینک دوره👇👇
https://rubika.ir/dorehaye_amozeshi/BBDHHHGBCFJEAAIE
اسطوره شماره ۳۲
#شهید_مهدی_زین_الدین
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
شهید زین الدین از زبان پدر و مادر
به علت آلودگی جوّ مدارس زمان شاه، سعی میکردیم بچهها را در مدارس ملی ثبت نام کنیم؛ چون تقیداتشان بیشتر بود. ویژگی آنها این بود که به عبادات، خصوصا نماز اول وقت، تلاوت قرآن و شرکت در نماز جماعت و حضور در مجالس دینی، بسیار گرایش داشتند. آنها حس تعاون و همکاری در حد ایثار را در خانه داشتند «مهدی» با اینکه کوچک بود، در کودکی در کارهای بیرون خانه، همکار و یار پدر بود و در منزل هم، با من همکاری و مشارکت داشت
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
اسطوره شماره ۳۲
#شهید_مهدی_زین_الدین
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
یادم میآید که با بچهها در کوچه، نزدیک منزل، با اشتیاق خاصی مشغول فوتبال بود و بازی هم خیلی گرم گرفته بود. ماه رمضان بود و نزدیک افطار؛ به آقا مهدی گفتم: «مهدی جان! نان برای افطار نداریم!» مهدی، بلافاصله بازی را ترک کرد و برای تهیهی نان رفت؛ چون برایش اطاعت از حرف مادر از هر چیز دیگر مهمتر بود. از آن روز، به طور عجیبی مهر او سراسر وجودم را فرا گرفت. «مهدی» و «مجید» در شبهای احیاء همیشه حضوری فعال در مسجد داشتند.
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
اسطوره شماره ۳۲
#شهید_مهدی_زین_الدین
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
ما هم حتما اصرار داشتیم که بچهها در میان مردم حضور پیدا کنند بویژه در مکانهای مقدس، چون حرم، نماز جمعه و... «مهدی» و «مجید»، در تحصیل خود جوش بودند کسی به آنها تذکر نمیداد و به تشویق آنها نیازی نبود. خودشان بسیار جدیت داشتند. «مهدی» زودتر از هفت سالگی به مدرسه رفت و یک سال را جهشی خواند مهدی با خواهرش تا صبح، مسابقهی کتابخوانی میگذاشت، البته نه کتابهای درسی بلکه کتابهای سرگذشت ائمهی اطهار، نهج البلاغه، کتابهای اخلاقی و..
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
اسطوره شماره ۳۲
#شهید_مهدی_زین_الدین
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
شهید زین الدین از زبان همسر ایشان
برخورد اولی که با ایشان داشتم، تمام مسائل را برای من گفته بود. او میگفت: «انتهای راه من شهادت است. اگر جنگ هم تمام شود و من شهید نشوم هرکجا که جنگ حق علیه باطل باشد، آنجا میروم تا شهید شوم.» مشکلات نبودن در خانه را، چون قبلا برایم گفته بود، پذیرش و تحمل آن برای من راحت بود. برای این که سراپا محبت بود. دوست داشت همه از دستش راضی باشند. با این وجود هیچ گونه وابستگی به خانه نداشت.» ظرفهای شام معمولاً دو تا بشقاب و یک لیوان بود و یک قابلمه. وقتی میرفتم آنها را بشویم، میدیدم همانجا در آشپزخانه ایستاده، به من میگفت: «انتخاب کن، یا بشور یا آب بکش».
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e