بسمه تعالی
السوال :فی دعاء كمیل: «و ما كانت لأحد فیها مقرّا و لا مقاما» « مصباح المتهجد: 848» و فی «فیها مقرّا» إشكال لفظا و معنا، لأنّ المقرّ و المقام فی هذا المقام لا یجوز ان یكونا مصدرین میمیین، لأنّ المصدر المیمی لا یحمل على الذات كما صرّحوا به.
و نبّه علیه الشهید الثانی فی القاعدة الثالثة و العشرین و المائة من كتاب « تمهید القواعد: 53 قاعده 123» فلا یقال: زید معدل أو مقام، بل زید عدل أو إقامة من غیر تأویل على المبالغة، أو بحذف مضاف أی: ذو عدالة و قیام كما علیه البصریة، أو بتقدیر عادل و قائم- كما ذكره الكوفیة- إذا لم نرد المبالغة فیكونان اسمی مكان و خبری كان، و لا یكون لقوله «فیها» معنى بل یظهر بادئ النظر كونه حشوا مفسدا.
جواب:
الذی یختلج بالبال فی دفع هذا الإشكال لیسلم عن الفساد كلام أفصح من نطق بالضاد أن یقال: «فیها» ظرف لغو للاسمین على سبیل التجرید كما فی قولهم: وضع لمعنى إذ الوضع یستلزم المعنى حقیقة، أو ظرف مستقرّ نعت لأحد، و المعنى: لو لا ما حكمت لما كانت النار مقرّا لأحد كائن فیها، أی محكوم بكونه فیها لكنك حكمت فصارت مقرّا لكلّ أحد كائن فیها، فلو لا كلمة «فیها» لاختلّ المعنى إذ حینئذ یدلّ على أنّ النار قد صارت مقرّا لكلّ أحد و هو باطل، و هذا بناء على مطابقة المفهوم للمنطوق فی العموم كما علیه اطباق القائلین بحجّیة المفهوم- خلافا لشاذّ- أوّلوا كلامه بأنّ نزاعه لفظی- كما حقّق فی اصول الفقه- و قد أشار الشیخ البیانی إلى ذلك حیث حكم ببطلان «ما أنا رأیت أحدا» و «ما أنا قلت شعرا» و «ما أنا ضربت إلّا زیدا» معلّلا باستلزامه العموم فی المفهوم ، و هو باطل، و من أراد تحقیق الحال فی هذا المجال فعلیه بمراجعة «المختصر» و «المطوّل» فی بحث المسند الفعلی المنسوب إلى مسند إلیه مقدّم علیه واقع بعد حرف نفی قال لها، فتأمل.(مقامع الفضل، ج2، ص: 182
۴ دی ۱۳۹۹
هدایت شده از جَنَّةُ المُعرِبين 🦋
علت قرائت ضمیر «ه» به ضمه در دو آیه.mp3
5.49M
#در_محضر_استاد
❇️ سؤال: چرا در دو آیه زیر ضمیر «ه» مضموم قرائت شده است؟
1⃣ إِنَّ ٱلَّذِینَ یُبَایِعُونَكَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ ٱللَّهَ یَدُ ٱللَّهِ فَوۡقَ أَیۡدِیهِمۡۚ فَمَن نَّكَثَ فَإِنَّمَا یَنكُثُ عَلَىٰ نَفۡسِهِۦۖ وَمَنۡ أَوۡفَىٰ بِمَا عَـٰهَدَ #عَلَیۡهُ ٱللَّهَ فَسَیُؤۡتِیهِ أَجۡرًا عَظِیمࣰا
[سوره الفتح 10]
2⃣ قَالَ أَرَءَیۡتَ إِذۡ أَوَیۡنَاۤ إِلَى ٱلصَّخۡرَةِ فَإِنِّی نَسِیتُ ٱلۡحُوتَ وَمَاۤ #أَنسَىٰنِیهُ إِلَّا ٱلشَّیۡطَـٰنُ أَنۡ أَذۡكُرَهُۥۚ وَٱتَّخَذَ سَبِیلَهُۥ فِی ٱلۡبَحۡرِ عَجَبࣰا
[سوره الكهف 63]
جواب #ابوالبقاء و #مرحوم_رضی را با بیان استاد فتوحی در این صوت بشنوید.
‼️ انتشار فقط با ذکر منبع مجاز است.
📲لینک دانلود از گوگلدرایو:
https://drive.google.com/file/d/1hOPK-p217oKXHumninuEh7AoFROkG1Yq/view?usp=drivesdk
🆔 @ostadfotouhi
کانال(🌺(جَنّةُ المُعرِبین)🌺)
https://eitaa.com/joinchat/4073979936C33f5684249
🍃🌹🍃••✾•🌺•✾••🍃🌹🍃
۶ دی ۱۳۹۹
هیچ کدام از جواب ها قانع کننده نیست
چطور فقط در همین دو جای قرآن ضمه دارد ولی در بقیه موارد کسره است؟!؟
چطور عاصم به حفص لغت حجاز و به ابوبکر لغت غیر حجاز را تعلیم داده است؟!؟
پاسخ اصلی آن است که جبرئیل این دو مورد را هم به کسره هم به ضمه ولی سایر موارد را فقط به کسره بر قلب ختم المرسلین (ص) نازل کرده است
۶ دی ۱۳۹۹
هدایت شده از تَ ن ها
سلام استاد
این نکته که شما فرمودین جواب این است که چراکه درقران این دو ضمیر به ضمه قرائت شده است ودرجایی دیگر قرآن نیامده است ؟
اما جواب استاد فتوحی در باره سوالی هست که آیادر عرب هم داریم چنین اتقاق افتاده باشد ؟ وآیا با فصاحت و بلاغت سازگار هست یانه وچرا عرب اینطور استعمال کرده و آیا قانون و قاعده خاصی دارد یانه ؟
۶ دی ۱۳۹۹
هدایت شده از کاربر
استاد در صوتشان فرموده اند: قرآن که دو جور نبوده. این قرّاء بودند که چند جور خوانده اند
در حالی که قاری حق نداشته از پیش خودش در قرآن تغییر بدهد
اگر حتی قاری حجازی باشد حق ندارد آیه ای را که بر طبق لغت غیر حجازی نازل شده، به صورتِ حجازی قرائت کند
تازه عاصم که غیر حجازی و کوفی بوده
باید توجه داشت که قاریان ناقل قرائت حضرت بوده اند و از پیش خودشان اجتهاد نمی کرده اند
۶ دی ۱۳۹۹
هدایت شده از خانه نحو
🤲🏻«اللهمَّ»🤲🏻:
1- «اللهُ» منادی مفردٌ مبنيٌّ علی الضمّ إجماعاً, و لکن اختلف النحاة في الميم المتّصلة به: فقال بعضُهم کالخليل و سيبويه: إنّها عوض من حرف النداء المحذوف, و الأصل: «يا الله», ثمّ حُذِفَ «يا», و عُوِّضَ منها الميم في آخره.
و قال الفرّاء: إنها بقيّة جملةٍ محذوفةٍ, و هي «أُمَّنا بخيرٍ», و الأصل: «يا اللهُ أُمَّنا بخيرٍ», ثمّ عرضها التخفيفُ (لکثرة الاستعمال المُجَوِّزة للتخفيف) بحذفِ «يا» بلا تعويضٍ, و حذفِ «أُمَّنا بخيرٍ» إلا الميمُ المشدَّدة من «أُمَّ». فاختلطت و امتزجت بما قبلها.
و استُدلَّ لکلِّ قولٍ بأمور.(راجع الکتاب, ج 1, ص 15 و ص 362؛ و معاني القرآن للفرّاء, ج 1, ص 145؛ و حاشية الصبّان, ج 3, ص 147؛ و شرح التصريح, ج 2, ص 172.)
2- الاسم المضاف المنصوب الواقع بعد «اللهمَّ» في نحو «قل اللهمَّ مالِکَ المُلک» و «اللهمَّ أهلَ الکبرياء و العَظَمة» تابعٌ لمحلّ المنادی عند بعض کالمبرّد, (المقتضب, ج 2, ص 489) و منادی مستأنفٌ عند بعض کسيبويه. (الکتاب, ج 1, ص 362)
3- قد تُحذَفُ «ال» من «اللّهُمَّ», و ذلک کثير في الشعر, فيقال: «لاهُمَّ».
4- قد تُخَفَّفُ الميمُ من «اللّهُمّ», فيقال: «اللّهُمَ».
5- إنّ لـ «اللهمّ» ثلاثةَ استعمالات: (الندائيّة, التمکينيّة و النُّدريّة)
الاستعمال الأوّل: أن تکون للنداء المحض, و هو الأصل الغالب.
الثاني: أن تُذکَرَ قبل حرف الجواب؛ توکيداً و تمکيناً للجواب في نفس السامع, کأن يقول لک قائلٌ: «أجاء زيد؟» فتُجيب بقولک: «اللهمَّ نَعَم» أو «اللهمَّ لا».
الثالث: أن تستعمل للدلالة علی الندرة و قلّة احتمال وقوع ما بعدها جدّاً, کقولک: «أَفعَلُ کذا اللهمَّ إلا أن تمطر السماء» إذا کان احتمال نزول المطر نادراً.
۱۱ دی ۱۳۹۹
توجه داشته باشید که:
دو جمله:
زید قام ابوه با زید قائم ابوه
با هم تفاوت دارند
گر چه در هر دو، اَب فاعل است
ولی در اولی مجموعِ قام و فاعلِ آن خبر است و در دومی فقط قاّئم خبر است
به بیانی دیگر:
در اولی، خبر جمله است و در دومی مفرد
۱۲ دی ۱۳۹۹
🔰برخی از آرا و دیدگاههای برجسته مرحوم مصباح یزدی
🔸باب مباحث فلسفی
۱_اثبات اصالت وجود و اعتباریت ماهیت از راه علم حضوری
۲_اعتقاد به باقی ماندن رسوبات ذهنی تفکر اصالت الماهوی در مباحث متعدد فلسفی با وجود اعتقاد به اصالت وجود و اعتباریت ماهیت ؛ مانند تعریف وجود ذهنی و اعتقاد به وجود کلی طبیعی در خارج و تعریف معقولات اولی و مبحث ذات و ذاتیات و ....
۳_منحصر دانستن رابطه تشکیکی وجود میان علل و معالیل طولی و اعتقاد به تباین ذاتی میان موجودات دیگر
۴_تفسیر جدید از قضیه معروفه الماهیه من حیث هی لیست الاهی ...
۶_انکار مقوله بودن مقولات عشر
۷_ انکار موجودیت هیولای اولی به عنوان یکی از جواهر
۸_انکار معقول اول بودن مفاهیم به کار رفته در مقولات عشر و اعتقاد به معقول ثانی فلسفی دانستن آنها جز کیف نفسانی و کیف محسوس( البته با تردید درباره کیفیت محسوس)
۹_انکار وحدت شخصی عالم
۱۰_اعتقاد به تراکب صورت ها و تطبیق آن بر مصادیق فراوان
۱۱_انکار وجود خارجی وجود رابط در قضایا و ذهنی دانستن آن
۱۲_تبیین دقیق از رابطه علی و معلولی طولی و ایجادی
۱۳_ نادرست دانستن قاعده الواحد
۱۴_نادرست دانستن اثبات وحدت صادر اول از راه قاعده الواحد
۱۵_اثبات وحدت صادر اول از راه قاعده امکان اشرف با تبیین خاص خویش
۱۶_ اثبات معلولیت جهان طبیعت با عالم ماده از راه قاعده امکان اشرف با تبیین خاص
۱۷_ نادرست دانستن نظریه و ادله ملاصدرا در بحث اتحاد عقل و عاقل و معقول. و تبیین جدید آن با مبانی و ادله دیگر
۱۸_ اتقن البراهین دانستن برهان زمان برای اثبات حرکت جوهری و ناتمام و ناکافی دانستن ادله دیگر
۱۹_ ناتمام و مخدوش دانستن تقاریر مختلف برهان صدیقین و تبیین جدید آن با تکیه به مبانی فلسفی صدرالمتالهین
۲۰_ناتمام دانستن ادله اثبات عقول عشره طولی
۲۱_تبیین فلسفی فلسفه ی آفرینش جهان و انسان از راه حب ذاتی خداوند به ذات خویش
۲۲_ناتمام دانستن دیدگاه ملاصدرا در جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء دانستن نفس و اعتقاد به افاضه نفس و خلق آن در ماده با فراهم شدن قابلیت در آن
۲۳_ ناتمام دانستن دیدگاه و دلیل ملاصدرا درباره مرگ طبیعی
موارد بالا تنها بخشی از آرا و دیدگاه برجسته ایشان در فلسفه است
🔸باب مباحث معرفت شناسی و منطق
۱_اعتقاد به اینکه هر قضیه ای بی استثنا دارای چهار جزء است تصور موضوع و تصور محمول و تصور نسبت حکمیه و حکم
۲_انکار وجود نسبت حکمیه و وجود رابط در قضایا در خارج از ذهن
۳_اعتقاد به قیام ارتسامی معقولات اولی و قیام صدوری معقولات ثانیه در ذهن و نیز فعل نفس دانستن حکم در قضایا
۴_مشترک لفظی دانستن وجود رابط در قضایا و وجود رابط معلول نسبت به علت ایجادی
۵_اعتقاد به انتزاع معقولات ثانیه اعم از فلسفی و منطقی از علم حضوری
۵-اعتقاد به تحلیلی بودن قضایای بدیهیات اولیه
۶_اعتقاد به بر گرفته بودن بدیهیات اولیه از علم حضوری
۷_انکار معلومات پیش ساخته ذهن و عقل بشر آنگونه که عقلیون اروپا مانند دکارت و کانت عقیده دارند
۹_اثبات وجود موجودات مادی در خارج از راه اصل علیت و سنخیت میان علت و معلول
۱۰_یقینی دانستن وجدانیات و بدیهیات اولیه و فطریات در میان صناعات خمس
۱۱_اعتقاد به لمی بودن غالب براهین فلسفی در فلسفه
۱۲_تعمیم علیت حد وسط به علیت خارجی و علیت ذهنی در برهان لمی
۱۳_اعتقاد به ناکافی بودن حس و عقل بشر برای کسب شناخت های لازم در مسیر رسیدن به سعادت انسانی نیاز به وحی در این رابطه
۱۴_ برهانی دانستن قضایای اخلاقی و حقوقی
۱۵_اعتقاد به برگرفته بودن بایدها و نبایدها در گزاره های اخلاقی و حقوقی از ضرورت بالقیاس میان فعل و نتایج آن
۱۶_اعتقاد به زیربنا بودن قضایای بدیهی اولی هم برای گزارههای علمی و فلسفی و هم گزاره های اخلاقی حقوقی
۱۴ دی ۱۳۹۹
PTT-20210103-WA0024.opus
5.86M
اولین تصحیحِ امتحان صوتی در تاریخچه حوزه💪💪💪
امتحان آشنایی با دانش نحو
تستی:
کدامیک از کلمات زیر اعراب تقدیری دارند؟
الف. قاضی
ب. موسی
ج. أخی
د. همه موارد
اعراب اسم منقوص...
الف. در همه موارد مقدر است
ب. فقط در حالت نصب اعرابش مقدر است.
د. اعرابش نیابی است
ج. در حالت رفع و جر تقدیری است
عمل حروف مشبه بالفعل...
الف. رفع به اسم و نصب به خبر
ب. نصب به اسم و رفع به خبر
ج. نصب به مبتدا و خبر
د. هیچکدام
اضافه معنویه به تقدیر یکی از سه حرف... است
الف. لام، عن، فی
ب. لام، فی، من
ج. لام، باء، فی
د. هیچکدام
سؤالات تشریحی
۱- فاعل را تعریف کرده و تفاوت دو جمله ( ذَهَبَ الحسنُ ) و ( الحسنُ ذَهَبَ ) را بیان نمایید
۲- در جمله ( الصبر ثمرته الحلو ) چند مبتدا وجود دارد؟ آنها را مشخص کرده و بگویید عاملِ رفع مبتدا چیست؟
۳- افعال ناقصه ای که در کتاب ذکر شده بنویسید و بگویید کدام جامد است و در مثالِ ( کُونُوا اَحراراً ) اسم و خبرِ فعلِ ناقص را مشخص کنید
۴- در آیه زیر دو اسم مرفوع و سه اسم منصوب وجود دارد. آنها را مشخص کرده و علت رفع یا نصب هر کدام را بنویسید:
إنّا نحن نَزّلنا علیک القرآن تنزیلا
۵- حال را تعریف کنید و در آیه ( ترکوک قائما) ذو الحال و حال و عاملِ نصبِ حال را مشخص کنید
۶- مفعول مطلق و نوع آن را در آیات زیر مشخص کنید ( تأکیدی یا نوعی یا عددی)
اذکروا اللهَ ذکراً کثیراً
جلس الطفلُ جَلسَتَینِ
و الصّافاتِ صَفّاً
۷- مفعول فیه را تعریف کنید و نام دیگر آن را بگویید و مفعول فیه و عاملِ آن را در مثالِ ( الظَّفَرُ خَلفَ الصَّبرِ ) مشخص کنید
۱۴ دی ۱۳۹۹
۸- مستثنی، مستثنی منه و ادوات استثناء را در مثال ( ما جاء الطّلابُ اِلا زیداً ) را مشخص کنید و بگویید: آیا می توان زید را مرفوع خواند؟
۹- در مثال ( سِرتُ مِنَ البَصرةِ اِلی الکوفة فی یوم الجمعة ) معنای هر کدام از حروف جرّ را بگویید و مُتَعَلَّقِ آنها را مشخص کنید
۱۰ - توابع را نام ببرید و برای یکی از آنها یک مثالِ ترجیحاً قرآنی بنویسید
۱۴ دی ۱۳۹۹
یکی از طلاب مغنی گفت:
حداقل یکی از سؤالات امتحان را لو بدید
و من گفتم: اتفاقا یکی از سؤالات امتحان را از (لو) داده ام😁
۱۷ دی ۱۳۹۹
۱۹ دی ۱۳۹۹