هدایت شده از جامانده
بنده جایی تبلیغ رفته بودم و مردم به بنده عقیده پیدا کردند و گفتند اگر برات خانه مهیا کنیم پیش ما میمانی؟
در جواب گفتم: فقط خونه خالی؟!
پیرمردی سر به زیر در جلسه حاضر بود.
وقتی این جمله بنده را شنید ، انگار به برق وصلش کنن، از جا پرید و از حرف بنده تعجب کرد و بنده هم گفتم شوخی کردم 😁
هدایت شده از خادم
نکته بعد انکه باید مراجع بعد از انکه از انجام امور شخصی خود ناتوان شدند از مرجعیت استعفا بدهند و باز نشستگی را موکول بعزراییل نکنند چون در زمانیکه مرجع در کهولت سن بسر میرود امور دفتر ب اقازاده ها و دامادها سپرده میشود و اوضاع بدتر هم میشود
از میان مراجع، فقط مرحوم تبریزی را سراغ دارم که به تمام اموراتِ دفترِ خود واقف بود
آقای خادمی هم راست می گه ها
چرا یک مرجع ۹۵ ساله نداریم که بگه من دیگه ذهنم قدرت استنباط ندارد؛ مقلدین من به مرجعِ اعلمِ بعد از من رجوع کنند 🤔🤔🤔
هدایت شده از خادم
استاد وافی فقط بحث استنباط نیست کسی که حوصله امور مالی را در اثر کهولت سن ندارد و از اسعار بی اطلاع است هر چند هنوز قدرت استنباط داشته باشد چه وکالت مالی از امام دارد؟ ایا امام راضی است امور مالی بدست کسی باشد که قدرت بر محاسبه و نظارت دقیق بر دفتر خویش را ندارد.حالا شاید مبانی استنباط هنوز یادش باشد
هدایت شده از مـــُحمـَّــــــد رســــــول کــــــــــاظمی
چون ذهن بزرگواران مثل ساعت تا اخر عمر کارمیکنه.
هدایت شده از خادم
نیابت عامه مربوط به شخص شخیص مرجع است نه رییس دفتر و اقازاده ها و اگر در قدرت او بر محاسبات گسترده مالی دستگاه مرجعیت شک بشود پرداخت وجوهات بدفتر او چه وجهی دارد؟ هر چند اقازاده یا داماد زبر و زرنگی داشته باشد.
او نایب امام است نه بچه ها و دامادهاش
هدایت شده از نقطه
در مورد ذهن بزرگواران هم تقریبا میشه گفت از نتایج کار با فقه، مسئله حافظه و قوت ذهن هست که یه جایی حسن عباسی هم بهش اشاره میکنه و زندگینامه علماء هم موید اون هست.
مثل همین مطلبی که از آقای اراکی نقل کردند در کتاب زندگی آیت الله بروجردی که آقای انصاریان مرحوم نوشتن درباره ایت الله بروجردی آورده است.
5.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وحیدم من اگر در جرم و تقصیر
سگی بودم شدم در كوی تو پیر
بر آن خوانی كه یك عالم نشسته
سگی هم در كنارش پا شكسته
تو كه قاتل به خوان خود بخوانی
نپندارم كه این سگ را برانی
[قدرة اللّٰه في الوجود الخيال]
فأمر الساعة و شأنها في العالم أقرب من لمح البصر فإن عين وصولها عين حكمها و عين حكمها عين نفوذ الحكم في المحكوم عليهم و عين نفوذه عين تمامه و عين تمامه عين عمارة الدارين فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ و لا يعرف هذا القرب إلا من عرف قدرة اللّٰه في وجود الخيال في العالم الطبيعي و ما يجده العالم به من الأمور الواسعة في النفس الفرد و الطرفة ثم يرى أثر ذلك في الحس بعين الخيال فيعرف هذا القرب و تضاعف السنين في الزمن القليل من زمان الحياة الدنيا و من وقف على حكاية الجوهري رأى عجبا و هو من هذا الباب
[حكاية الجوهري]
فإن قلت و ما حكاية الجوهري قلنا ذكر عن نفسه أنه خرج بالعجين من بيته إلى الفرن و كانت عليه جنابة فجاء إلى شط النيل ليغتسل فرأى و هو في الماء مثل ما يرى النائم كأنه في بغداد و قد تزوج و أقام مع المرأة ست سنين و أولدها أولادا غاب عني عددهم ثم رد إلى نفسه و هو في الماء ففرغ من غسله و خرج و لبس ثيابه و جاء إلى الفرن و أخذ الخبز و جاء إلى بيته و أخبر أهله بما أبصره في واقعته فلما كان بعد أشهر جاءت تلك المرأة التي رأى أنه تزوجها في الواقعة تسأل عن داره فلما اجتمعت به عرفها و عرف الأولاد و ما أنكرهم و قيل لها متى تزوج فقالت منذ ست سنين و هؤلاء أولاده مني فخرج في الحس ما وقع في الخيال
https://lib.eshia.ir/10511/2/82/%D8%A7%D9%84%D8%BA%D8%B3%D9%84_%D8%A8%D8%BA%D8%AF%D8%A7%D8%AF