هدایت شده از کانال سید مقدام حیدری
🔻بار ما بر دوش دشمن
✍ سید مقدام حیدری: کار خدا را میبینی؟ هر از گاهی چیزی میشود که آدم فکر میکند گند خورده به زندگیاش! ولی بعدش میبیند همچین هم بد نشد. و بعدترش میفهمد خیلی هم خوب شد.
در وقت بدی یکباره بدحال میشود و برنامههایش به هم میریزد. بعد که چکاپ میدهد، تازه شستش خبردار میشود که این بدحالی وسیله بود برای چکاپ دادن و خبردار شدن از بیماری فوریفوتی دیگری، که اگر دیرتر فهمیده بود، کارش تمام بود. یکباره میانهاش با مدیر ادارهاش به هم میخورد و کمکم میفهمد دیگر آنجا، جایش نیست. میزند بیرون و بیکار میشود. نگو شغل بهتری در انتظارش بود که تا شغل اول را از دست نمیداد، آن دیگری را پیدا نمیکرد. بین زن و شوهر دعوای اساسی پیش میآید، که مجبور میشوند سنگهای هم را وا بکنند و همین باعث آشتیِ عمیق و رابطهی بهتر میشود. طرف ورشکسته میشود، آن وقت مجبور میشود کلی مطالعه کند و چیز یادبگیرد و فحص و تحقیق کند و در نتیجه کاروبارش را از نو، و این بار خیلی اساسیتر از چیزی که از اول میخواست، راه میاندازد و میترکاند. بچه استعداد درس خواندن ندارد و هر چه پدر و مادر خرجِ درسش میکنند بیهوده از آب درمیآید. آخر اخراج میشود و همین باعث میشود یک اوستاکار فنی کاربلدی شود که کمتر دکتر و مهندسی درآمدش را داشته باشد.
ادیسون اگر از مدرسهاش اخراج نمیشد، فوقش کارمند میشد؛ نه مخترع برق. یوسفِ نبی(ع) اگر هجران نمیکشید، عزیز مصر نمیشد. رسول ترک اگر آن شب از هیئت دک نشده بود و دندان روی جگر نمیگذاشت، رسول ترک نمیشد. سید علی خامنهای اگر پدرش نابینا نمیشد و با همهی تعلقی که به قم داشت، به مشهد برنمیگشت تا عصای دست پدر باشد، مقام معظم رهبری نمیشد. مراحل تربیت حضرت موسی(ع) را ببین؛ از لحظهی تولدش، با چالش و تعقیب و گریز شروع شد تا آن آخر. انگار بدون آن سختیها و دربهدریها و آوارگیها، نمیتوانست پیامبر شود. حتا درست قبل از لحظهی باشکوه بعثتش باید با خانواده راه را گم میکرد و دربهدر میشد.
به صورت کلان هم که ببینی همین است. سکوی پرشِ جامعه، چالشها است؛ خواه در عرصهی علم و بهداشت و فنآوری و صنعت و امنیت باشد، خواه در بصیرت و هدایت و تعالی. یا بهتر بگویم گاهی مسیر رسیدن به اهداف، غیر مستقیم است. هدفی را که جامعه دنبال میکند، به خودی خودش که باشد حالاحالاها نمیرسد. اما کافی است دشمن همان هدف را ناجوانمردانه و وحشیانه بزند؛ درجا پادزهری در جامعه تولید میشود که به سرعت به همان هدفی که سالها بلکه قرنها دنبالش بودند، میرسانَدشان.
قانون پیچیدهای است که بازی را همیشه سه - هیچ به نفع جبههی حق تمام میکند. به صنعتهای کشورمان نگاه کن؛ در همانهایی که دشمن بیشتر حرص و جوش خورده که نابودشان کند پیشرفتهتریم. امنیتمان تقریبا از همهی دنیا بهتر است، شاید چون به امنیتِ هیچ کشوری به اندازهی ایران حمله نشد. سطح مقبولیت مردمی حکومت ایران هم واقعا بالا است. البته که اعتراضها را حاشا نمیکنم، ولی با وجود همین اعتراضها باز سطح مقبولیت بالاست. این هم لابد به خاطر این است که برای هیچ کشوری دشمن، همچین آشی برای شکاف بین مردم و حاکمیت نپخته است.
این بار هم حدس میزنم هم امنیت و آرامشمان، و هم اقتدار و محبوبیت پلیسمان، و حتا حجاب زنان و دخترانمان چند پله بهتر شود. تا یک جایی هر گلی به سرمان زدیم، زدیم. از آن به بعدش لابد کار دشمن است. زحمات مادر موسی(ع) در حفظ فرزندش مأجور و مشکور، الباقیاش با خود فرعون!
منتشر شده در روزنامهی رسالت ۱۴۰۱/۷/۱۶
به کانال #مقدام خوش آمدید 👇
eitaa.com/sayedmeqdam
هدایت شده از کانال سید مقدام حیدری
🔻اعتدال امام جامعه!
سید مقدام حیدری: زیادی که دلرحم و احساسی باشی، اقدامات بجای پلیس را خشونت میبینی. زیادی که متین و باکلاس باشی، شاید با بسیج و هیئت و اربعین حال نکنی. اگر در عمرت دعوا نکرده باشی و همه جا با لبخند و سیاست کارت را پیش بردهای، آن وقت شاید فکر کنی هر جا به گیر و گوری خوردیم، تنها راه، گفتگو است؛ حتی با آمریکا! اگر اهل رودربایستی باشی، با هیچ قاطعیتی نمیتوانی کنار بیایی. اگر خوشاخلاق و خوشمشرب و اهل روابط اجتماعی بالا باشی، ای بسا با هر کافر و منافقی هم نشست و برخاست کنی؛ حتی آنها که مطرودند و باید کسی تحویلشان نگیرد. اگر روی حجاب زیادی حساس بودی، شاید کارت به این بکشد که به جای مرگ بر آمریکا و اسرائیل فریاد بزنی: مرگ بر بیحجاب! اگر خیلی مذهبی باشی شاید با دیدن بدحجابان سینما و تلویزیون، جامعهی هنری را امالفساد بپنداری! کلا هر ویژگی خوبی داشته باشی، با کمی بیاحتیاطی یا از این ور بام میفتی یا از آن ورش.
اما رهبر جامعهی دینی را خدا معتدل نگه میدارد؛ جدای اعتدال ذاتی که دارد که آن هم لابد از خداست برای عهدهداری چنین مسئولیتی! رهبر، امام جامعه است و از بالا به جامعه نگاه میکند. بهتر از همه میفهمد الآن از کی باید دفاع کرد و کی را باید زد! قطعا او از خیلیها بیشتر دلش برای مهسا امینی سوخت. ولی رهبر است دیگر؛ احساساتش مدیریت شده است. این نیست که تا دلش برای دختری سوخت، به فحش بکشد سرتاپای نیروی انتظامی را؛ مثل بعضیها. و این نیست که تا چندتا بازیگر و ورزشکار حرف مفتی زدند، به فحش بکشد همهی جامعهی هنر و ورزش را! و این نیست که تا عدهای به خیابان ریختند و علیه نظام شعار دادند، همه را با یک چوب براند و مزدور دشمن و کافر و منافقشان بخواند.
این که در بین چند اتفاق ناگوار یا در میان چند ظلم؛ کدام اصلی و کدام فرعی است، این که از میان چند مسئلهی حرف و حدیثدار، هر کدام چه ضریبی دارد، این که در جنگ و بمباران روایتها و رقابت بین زوایههای دید، کدام زاویهی دید بهترین و درستترین نتیجه را به ما میدهد، این که از بین این همه حرف و ادعا، راست و دروغ کدام است، همه را امام جامعه بهتر از دیگران تشخیص میدهد. از این روست که میبینی به صورت اعجاببرانگیزی منصفانه و دقیق سخن میگوید.
این میزان از بصیرت و دقت و عدل و انصاف را فقط حضرت آقا دارد که رهبر جامعه است. یا بهتر بگویم این میزان از عدل و انصاف را خدا فقط به نائب امام زمان(عج) میدهد که وظیفهی رهبری امت را بر عهده دارد. الباقی به اندازهای که پای سخنان آقا، بصیرت و دقت و عدل و انصاف آموختهاند بهرهای دارند. اصل منبعش نزد آقاست! خواص اگر زیادی اعتماد به نفس داشته باشند و بدون شاگردی در مکتب خامنهای بخواهند اظهار نظر کنند، یکی در میان تقّ سستی نظر و موضعشان درمیآید. باز هر جور صلاح است!
منتشر شده در روزنامهی رسالت ۱۴۰۱/۷/۱۷
به کانال #مقدام خوش آمدید👇
http://eitaa.com/sayedmeqdam
هدایت شده از کانال سید مقدام حیدری
ما پشت دست این دو رهبر بازی میکنیم!
✍سید مقدام حیدری: فرض کن خبری غیبی، قطعی و یقینی به تیم ملی میرسید که در جام جهانی، تیمتان به فینال میرسد و میبرد. چه اتفاقی میافتاد؟ یکباره بچههای تیم بمب انرژی میشدند و در عین حال، آرامش و خاطرجمعی همهی وجودشان را فرا میگرفت. در گیر و دار تمرین و مسابقات و ردهبندی و جام حذفی، هزار جور مشکل و درگیری و مصدومیت و حتی شکست، ممکن است به جان تیم بیفتد، حتی شاید بعضیها شک کنند که پس کو آن وعدهی بُرد؟ ولی کسی که به این خبر یقین کرده، خاطرش جمع است که بالأخره میبریم. هر چالشی هم پیش آمد، شگفتزده میپرسد: یعنی ما همچین چالشی را هم میتوانیم رد کنیم و نمیدانستیم؟ یعنی ما همچین قدرتی داشتیم و نمیدانستیم؟
ماجرای انقلاب ماست. هم امامین انقلاب وعدههای سفت و سخت دادند که این انقلاب تا آخر میماند، هم دیگر اولیای الهی! بالأخره شستمان خبردار شده که خبری درکار است، وگرنه این مقدار تابآوری انقلاب طبیعی نیست. آرامش عجیب و غریب دو امام انقلاب هم در برخورد با طوفان بحرانها جالب است؛ گویا میدانند چه خبر است!
چند سال پیش سید حسن نصرالله در همایش اجتهاد و نوآوری فکری امام خامنهای گفت: در جنگ 33روزه که ارادهاش جهانی بود، حمایت مالیاش عربی بود و اجرایش اسرائیلی، و هدف آن از بین بردن مقاومت لبنان بود، که همهی شما قساوت و خشونت و وحشیگری اسرائیل را دیدید و در شرایطی که سخن از هر گونه پیروزی، بلکه خلاصی و به سلامت بیرون آمدن از این جنگ، چیزی شبیه به جنون بود، چرا که تو با جنبش مقاومتی طرفی که امکاناتش معلوم است، آن هم در کشوری کوچک، و همهی دنیا بر علیهش توطئه کرده و جنگی با چنین قساوت و خشونتی بر آن تحمیل کرده است، در آن شرایط که ساختمانها یکی یکی زیر بمباران اسرائیل فرو میریخت، یکی از دوستان نامهای شفاهی از مقام معظم رهبری به دستم رساند که برخی از جملاتش چنین است: «برادرانم، این جنگ، بسیار شبیه جنگ خندق و احزاب است؛ آنگاه که قریش و یهود همهی عشایر و قبائل و همهی توان خود را بسیج کردند و رسول خدا(ص) را محاصره کردند و عزمشان را جزم کردند که این جماعت مؤمن را از بین ببرند. این جنگ، شبیه آن جنگ است و جانها به گلو خواهد رسید، ولی به خدا توکل کنید. من به شما میگویم: شما حتما پیروزید؛ بلکه بیشتر از آن را هم بگویم که بعد از این که این جنگ با پیروزی شما به پایان رسید، به قدرتی تبدیل خواهید شد که هیچ قدرتی در برابر شما نتواند بایستد.» سید حسن نصرالله بعد از خواندن این جملات گفت: چه کسی میتوانست چنین چیزی را پیشبینی کند و به چنین نتیجهای برسد، آن هم در آن روزهای اول!
در جنگ داعش هم همین شد. جوری مثلثِ شومِ غربی عبری عربی، با داعش بر سر سوریه ریخت که دوست و دشمن همه یقین کردند کار بشّار تمام است؛ الا رهبر انقلاب! این شد که سید حسن نصرالله از آن طرف، حاج قاسم و سردار پرافتخار ما، شهید حسین همدانی از این طرف خاطرجمع زدند به خط. و هر چه اوضاع ناجورتر میشد، دلشان به وعدهی رهبرمان خوش بود که سوریه به دست داعش نمیافتد و آیندهی منطقه را نه آمریکا رقم میزند، نه اسرائیل نه عربستان؛ ما رقم میزنیم. و همین هم شد!
دشمنان ما با این همه رصد و جاسوسی و بانک اطلاعات، 40 سال است که دائم شمارش معکوس چند ماهه برای سرنگونی جمهوری اسلامی، کلید میزنند و هر بار کنف میشوند. خمینی را ولی وقتی ساواک دستگیر کرد، مأموری از او پرسید با کدام یار میخواهید انقلاب کنید؟ گفت: سربازان من در گهوارهها هستند. سیاستمدار واقعبینِ نقطهزن یعنی این؛ شمارش معکوس پیروزی انقلاب را 15 ساله آغاز کرد و تمام! هی مثل این سیاستمدارهای فیک، ریست نکرد شمارش معکوسش را! نامه به گرباچف داد که کارتان تمام است و باز، تمام!
قداست و حکمت نائب امام زمان(عج) به کنار؛ این دو رهبر، در تحلیل و پیشبینی حوادث انقلاب و منطقه و جهان، نقطهزنی کردهاند. خیلی دین و ایمان نمیخواهد، به حکم تجربه و عقل ترجیح میدهیم پشت دست این دو رهبر بازی کنیم. گفتند این انقلاب ماندنی است پس میماند. براندازها هر چه دلشان میخواهد در برلین، رؤیا بفروشند؛ ما پشت دست سیدعلی، واقعبینانه داریم برای جهانِ بدون اسرائیل، بلکه بدون آمریکا برنامهریزی میکنیم. سر راهمان هم اگر وقت شد، گاهی جواب شما را میدهیم. این توصیهی خود آقا به شهید خوشلفظ بود: آرام باشید!
منتشر شده در روزنامهی رسالت ۱۴۰۱/۸/۵
#مقدام👇
@sayedmeqdam