سردار باقری: نامزد اصلح کسی است که کارنامهای روشن داشته باشد.
رئیسجمهور منتخب باید دارای تجربۀ کلان و کارآمد باشد
به کاندیدایی رأی دهید که عملکرد اجرایی او ویژگیهای یک رئیسجمهور تراز باشد.
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
9.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تصاویر آخر الزمانی از تخریب سیل دیشب سوادکوه
در مورد صدای لطفعلی خان زند گویند که صدایی داشت گرم و با تُنی غمناک که دیگران را تحت تاثیر قرار میداد. آغامحمدخان قاجار قبل از به قتل رساندن او به خاطر حسادت به صدایش، دستور داد حین شکنجه در حلقش سرب داغ بریزند. لطفعلی خان زند را بخاطر تحمل شکنجه های اغامحمدخان مقامش را در تاریخ شرق همچون شهید میدانند.
سر هارفورد جونز نویسنده بریتانیایی در کتابش درباره او چنین نوشته:
لطفعلیخان به وقت نعمت جوانمرد، خوشایند و دست و دلباز و به وقت سختترین مصیبتهایی که بتوان بر آدمی روی آورد، باوقار و خوددار و با عزم بود.
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
33.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰ماشاالله
⚡️قوی ترین نماهنگ کشوری
که خیلی سر و صدا کردن😎
چهارشنبه ۶ تیر ماه ۱۴۰۳
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
9.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌وقتی پیامهایی با موضوع یارانه معیشتی دریافت کردی چکار باید بکنی؟
✅هر پیام دریافتی حاوی لینک از شماره های شخصی و یا پیامرسان های موبایلی با موضوع دریافت یارانه معیشتی به قصد کلاهبرداری و سرقت از حساب شماست. در صورت دریافت چنین پیامکی از بازکردن لینک، خودداری کنید!⛔
#پلیس_فتا
#کلیک_امن
#پلیس_چادگان
14.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جایی باش و یا با آدمی باش که ارزشت رو بدونه...
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
اگر زرین کلاهی عاقبت هیچ🌸
اگر خود پادشاهی عاقبت هیچ
اگر ملک سلیمانت ببخشند
در آخر خاک راهی عاقبت هیچ🌸🍃
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
روزی شيری در درهای خوابيده بود و يك لاشه گوسفند هم جلوش بود كه نصف آن را خورده بود و نصفش مانده بود.
روباهی از دور داشت میآمد كه از لاشه بخورد. شير خودش را به خواب زد و گفت: «حالا كه من خوردم و سير شدم بگذار او هم بياد و بخورد» روباه برای اينكه مطمئن بشود او خواب است يك روده برداشت و دست و پای شير را با آن بست و بعد شروع به خوردن کرد خوب كه سير شد رفت.
شير خواست حركت كند اما آفتاب گرم روده را خشك و محكم كرده بود، هرچه كرد نتوانست حركت كند، گفت: «رفتم ثواب كنم كباب شدم» و همانطور خوابيد تا موشی از سوراخ درآمد و شروع كرد به پاره كردن روده و بندبند روده را پاره كرد و رفت توی سوراخش.
در اين وقت شير حركت كرد كه برود يك شير ديگر او را ديد و گفت: «كجا ميری؟» شير اولی گفت: «ميرم كه از اين سرزمين دور بشم» رفيق او گفت: «چرا؟ چه بدی از ما ديدی؟» شير گفت: «جايی كه روباه بياد دست مرا ببندد و موشی دست مرا باز كند ديگر در اين سرزمين ماندن ندارد!»
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan