📣 شهادت مأمور نیروی انتظامی
رمضان گورویی، فرمانده نیروی انتظامی ایذه گفت:
🔸مأموران در محل مورد نظر مشغول تنظیم گزارش و بررسی موضوع بودند که در تاریکی از یک زمین خالی به طرف آنها شلیک شد و در این حادثه ستوان یکم اصغر خلیلی مهر به شهادت رسید.
شهید خلیلی مهر متأهل و دارای دو فرزند بود.
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 روایت بهراد از فرمانده شهیدی که سارقان رو زمین گیر کرد
🔸شهید همایی فصیح فرمانده انتظامی شهرستان دلگان سیستان و بلوچستان در مبارزه با سارقین مسلح به شهادت رسید
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
پاسخ به 40 شبهات انتخابات.pdf
1.04M
🟡 چطور بهانه های عدم شرکت در انتخابات را جواب دهیم؟
🔵 پاسخ به ۴۰ شبهه پیرامون انتخابات...
(کاری از شبکه روشنگران فرهنگی)
#انتخابات
#انتخاب_آگاهانه
#امین_اصفهان
☀️روشنا اصفهان:قرارگاه تولید و انتشار:|عملیات های تبیینی|فرهنگی هنری|عملیات روانی و رسانه ای|
🆔👉@roshana_esfahan
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
📌نقشه شوم براي قتل همسر
🔻در پی اعلام مرکز فوريتهاي پليسي 110 مبني بر یک فقره درگيري در يکي از محلات شهرستان فلاورجان استان اصفهان ، بلافاصله مأموران كلانتري 14 براي بررسي موضوع به محل اعزام شدند.
🔻بررسي مأموران در محل و اظهارات همسر مضروب حاکي از آن بود که 2 نفر ناشناس به منزل آنها وارد شده و با ضربات چاقو همسرش را که در اتاق در حال استراحت بوده مورد ضرب و جرح قرار داده و از محل متواري شده اند که فرد مضروب به بیمارستان منتقل ولي به علت شدت جراحات وارده فوت مي کند.
🔻با مرگ مضروب پرونده وارد مرحله جديدي از تحقیقات شده که در این راستا کارآگاهان اداره مبارزه با جرائم جنایی پليس آگاهي با بررسي هاي تخصصي صورت گرفته کمتر از 24 ساعت همسر مقتول را به عنوان مظنون اصلی پرونده شناسايي و دستگير کرده که وي در ابتدا با اظهارات ضد و نقیض خود قصد منحرف کردن ذهن مأموران را داشته ولي در مواجهه با ادله و مستندات پلیس و در بازجويي هاي تخصصي لب به اعتراف گشوده و پرده از راز این جنایت برداشت.
🔻همسر مقتول انگیزه خود از این جنایت را برخي اختلافات خانوادگي عنوان داشته است و در تحقیقات کارآگاهان به قتل همسر خود با همدستي 2 نفر دیگر اعتراف که در نهایت 2 متهم دیگر پرونده نیز شناسايي و در عملياتي ضربتي در مخفیگاهشان دستگیر و به همراه متهم اصلي پس از تشکیل پرونده براي انجام اقدامات قانوني به مرجع قضائي تحویل داده شدند.
#پلیس #آگاهی #اصفهان
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
وزیر کشور با بیان این که محوریت انتخابات ریاست جمهوری با فراجا است، گفت: فرمانده انتظامی کشور برای برگزاری انتخابات در سایه امنیت، پیش بینی های لازم را انجام داده است.
#انتخاب
#انتخاب_آگاهانه
#امین_اصفهان
#سردار_رادان
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
📣 حال و هوای حرم مطهر رضوی در روز شهادت امام محمد باقر (ع)
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ بهترین کاری که توی انتخابات میتونی انجام بدی چیه؟🧐
🔹میدونستی خودت تنهایی
یک ستاد و شبکه قدرتمند داری‼️
✅ آری شبکه معاشرین
راهبرد طلایی پیشرفت و اعتلای کشور عزیزمون ایرانه🇮🇷
💯 ببین و ارسال کن
واسه همه، باید قیام کنیم.
#انتخابات
#شبکه_معاشرین
#مشارکت_حداکثری
#امین_اصفهان
# پلیس چادگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رانندگی این نیست پشت فرمون ماشین اتومات بشینی گازشو بگیری
خودتون ببینید!
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
♦️آمار مشارکت مردم در دورههای مختلف انتخابات ریاست جمهوری
🔹بیشترین مشارکت : سال ۱۳۸۸
🔹کمترین مشارکت : سال ۱۴۰۰
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
داستان کوتاه
"حکایت پادشاه و پیرزن"
نقل است که پادشاهی از پادشاهان خواست تا مسجدی در شهر بنا کند و دستور داد تا کسی در ساخت مسجد نه مالی و نه هر چیز دیگری هیچ کمکی نکند...
چون میخواست مسجد تماما از دارایی خودش بنا شود بدون کمک دیگران و دیگران را از هر گونه کمک برحذر داشت...
شبی از شب ها پادشاه در خواب دید که فرشتهای از فرشتگان از آسمان فرود آمد و اسم پادشاه را از سر در مسجد عوض کرد و اسم زنی را بجای اسم پادشاه نوشت!!
چون پادشاه از خواب پرید، هراسان بیدار شد و سربازانش را فرستاد تا ببینند آیا هنوز اسمش روی سر در مسجد هست؟!
سربازان رفتند و چون برگشتند، گفتند:
آری اسم شما همچنان بر سر در مسجد است...
مقربان پادشاه به او گفتند که این خواب پریشان است.!
در شب دوم پادشاه دومرتبه همان خواب را دید...
دید که فرشتهای از فرشتگان از آسمان فرود آمد و اسم پادشاه را از سر در مسجد عوض کرد و اسم زنی را بجای اسم پادشاه نوشت...
صبح پادشاه از خواب بیدار شد و سربازانش را فرستاد که مطمئن شوند که هنوز اسمش روی مسجد هست...
رفتند و بازگشتند و خبرش دادند که هنوز اسمش بر سر در مسجد هست.
پادشاه تعجب کرد و خشمگین شد...
تا اینکه شب سوم نیز دوباره همان خواب تکرار شد!
پادشاه از خواب بیدار شد و اسم زنی که اسمش را بر سر در مسجد مینوشت را از بر کرد، دستور داد تا آن زن را به نزدش بیاورند...
"پس آن زن که پیرزنی فرتوت بود حاضر شد"
پادشاه از وی پرسید:
آیا در ساخت مسجد کمکی کردی؟
گفت: ای پادشاه من زنی پیر و فقیر و کهن سالام و شنیدم که دیگران را از کمک در ساخت بنا نهی میکردی، من نافرمانی نکردم...
پادشاه گفت تو را به خدا قسم میدهم چه کاری برای ساخت بنا کردی؟!!
گفت: بخدا سوگند که مطلقا کاری برای ساخت بنا نکردم جز...
پادشاه گفت: بله!! جز چه؟
گفت: جز آن روزی که من از کنار مسجد میگذشتم، یکی از احشامی ( احشام مثل اسب و قاطری که به ارابه میبندند برای بارکشی و...) که چوب و وسایل ساخت بنا را حمل میکرد را دیدم که با طنابی به زمین بسته شده بود...
تشنگی بشدت بر حیوان چیره شده بود و بسبب طنابی که با آن بسته شده بود هر چه سعی میکرد خود را به آب برساند نمیتوانست...
برخواستم و سطل را نزدیکتر بردم تا آب بنوشد بخدا سوگند که تنها همین یک کار را انجام دادم...
پادشاه گفت : آری!!
این کار را برای "رضای خدا" انجام دادی و من مسجدی ساختم تا بگویند که مسجد پادشاه است و خداوند از من قبول نکرد!
"پس پادشاه دستور داد که اسم آن پیرزن را بر مسجد بنویسند..."
👈 * از اکنون شروع کن، هر کاری را برای رضای خدا انجام بده پس فرق آن را خواهی یافت.! *