فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤صبحم،بنامِ اربابم حسین(ع)
🖤عالم،به عشقِ روی تو بیدار میشود
🖤هر روز، عاشقـانِ تو بسیارمی شود
🖤وقتی،سلام می دَهَمت، درنگاهِ من
🖤تصویرِ کربلای تو، تکرار می شود
🖤اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن
ِ🖤وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
ِ🖤وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْن
🖤وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
🥀🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مغرور نباشید
وقتی پرنده ای زنده است
"مورچه" را میخورد...
وقتی میمیرد
"مورچه" او را میخورد...
شرایط به مرور زمان تغییر میکند...
هیچ وقت هیچ کس را تحقیر نکنید
شاید امروز قدرتمند باشید اما...
زمان از شما قدرتمند تر است...
یک درخت هزاران چوب کبریت
را میسازد
اما...
یک چوب کبریت میتواند،
هزاران درخت را بسوزاند!
پس خوب باشید وخوبی کنید...
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
#داستان_کوتاه_آموزنده
در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم نزاع و دعوا داشتند. یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی بسازد و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که میماند لااقل در آسایش زندگی کند! برای همین سکه ای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد. قرعه به نام همسایه دوم افتاد. پس همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قوی ترین سمی که داشت را خرید و به همسایه اش داد تا بخورد.
همسایه دوم سم را سرکشید و به خانه اش رفت. قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را برایش از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پر نمک هم آماده بگذارند کنار حوض. او همینکه به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و وارد حوض شد. کمی دست و پا زد و شنا کرد و هر چه خورده بود را برگرداند و پس از آنکه معده اش تخلیه و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید.
صبح روز بعد سالم بیدار شد و به سراغ همسایه اش رفت و گفت: من جان سالم به در بردم، حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری.
او به بازار رفت و نمد بزرگی خرید و به خانه برد. خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آنها گفت که از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با چوب بکوبید!
همسایه اول هرروز میشنید که مرد همسایه که در تدارک تهیه سم است!!! از صبح تا شب مواد سم را میکوبد. با هر ضربه و هر صدا که میشنید نگرانی و ترسش بیشتر میشد و پیش خودش به سم مهلکی که داشتند برایش تهیه میکردند فکر میکرد. کم کم نگرانی و ترس همه ی وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند. شبها ترس، خواب از چشمانش ربوده بود و روزها با هر صدایی که از خانه ی همسایه میشنید دلهره اش بیشتر میشد و تشویش سراسر وجودش را میگرفت. هر چوبی که بر نمد کوبیده میشد برای او ضربه ای بود که در نظرش سم را مهلک تر میکرد.
روز سوم خبر رسید که مرده است. او قبل از اینکه سمی بخورد، از ترس مرده بود!!
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غذای نذری مسموم...
شگردی برای سرقت...مواظب باشیم
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسابقات جهانی هنرهای رزمی نمایشی نونهالان در شاولین چین درسال ۲۰۲۴ و قهرمانی این وروجک که اعضای بدن ، رباط ، مفصل ، نخاع ، استخوانها و..را به چالش کشید 🙄
ببینید واقعا شوک برانگیزه👏
حال دلت عوض میشه...
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
💠 راوی غدیر
🔻عبدالرحمن خیلی از بی وفایی مردم کوفه ناراحت بود، شب عاشورا به بریر گفت: خودم از این مردم کوفه برای امام بیعت گرفتم، چقدر برای این مردم بی وفا از غدیر خاطره گفتم.
🔸بریر که این حرف های تلخو می شنید، همش شوخی می کرد و می خندید، اما وقتی ناراحتی عبدالرحمن رو دید گفت: من الان پیرمرد شدم، اما توی جوونی هم اهل شوخی نبودم، علت خوشحالی من بهشتیه که داریم به سمتش میریم.
📌طبری، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۳
📌انصار الحسین علیه السلام، شمس الدین، ج۱، ص۹۷.
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
🏴 السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)
🥀 هیفدهم ماه محرم مصادف با دوم مرداد ماه
حکایت پندآموز 👇
✍فقیری به ثروتمندی گفت:
اگر من در خانه ی تو بمیرم،
با من چه می کنی؟
ثروتمند گفت:
تو را کفن میکنم و به گور می سپارم
🔸فقیر گفت:
امروز که هنوز هم زنده ام،
مرا پیراهن بپوشان، و چون مُردم،
بی کفن مرا به خاک بسپار ....!
✍حکایت بالا حکایت بسیاری از ماست؛ که تا زنده ایم
قدر یکدیگر را نمیدانیم ولی
بعد از مردن هم، میخواهیم
برای یکدیگر سنگ تمام بگذاریم..!
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
💠 سلام روزسه شنبه تون بخیر 💠
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
♦️پذیرایی از عزاداران در میشیگان آمریکا شبیه پیاده روی #اربعین #امام_حسین
#کربلا
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 با گذرنامه منقضیشده نمیتوانید به زیارت اربعین بروید
🔹رئیس اداره گذرنامه فراجا: دولت عراق اجازه تردد با برچسب روی گذرنامههای منقضی شده را صادر نکرده است.
#امام_حسین
#زائر_یار
#اربعین
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
29.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥فیلم کوتاه با عنوان"من قاتل نیستم"
تهیه شده در اداره مستندات اجتماعی و امور هنری اصفهان
تولید:مرداد ۱۴۰۳
محتوای این فیلم اشاره ای دارد به عدم کنترل هیجانات و رفتارهای فردی و همچنین عواقب همراه داشتن سلاح سرد.....
#پلیس_اصفهان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلاهبرداری استخدام و کاریابی در فضای مجازی
از آنجاییکه افراد زیادی در سطح جامعه جویای شغل هستند، شیادان سایبری با سوء استفاده از این موضوع با درج آگهیهای استخدامی کاذب در فضای مجازی و همچنین سایتهای آگهی آنلاین اقدام به کلاهبرداری از عموم مردم میکنند. سودجویان با شیوههای مختلف از قبیل درخواست مبلغ برای تشکیل پرونده استخدامی و عدم عودت آن، سوء استفاده از مدارک هویتی، سوء استفاده از کارت و حساب بانکی دست به کلاهبرداری می زنند.
#پلیس_فتا_چادگان
#استخدام
#کلاهبرداری
📣 صدور گذرنامه اربعین تنها با ۶۵ هزار تومان
🔺️رییس ستاد اربعین کشور: برای زائران ایرانی، گذرنامه زیارتی اربعین را با طرف عراقی به توافق رسیدهایم و به سرعت با هزینه ۶۵ هزار تومان صادر میشود.
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
📌اعضای باند سرقت مسلحانه در اصفهان دستگیر شدند
سرهنگ کاراگاه حسین ترکیان رییس پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی استان اصفهان از دستگیری اعضای باندی که بصورت مسلحانه احشام و همچنین اموال ساختمانهای نیمهساز را سرقت میکردند، خبر داد.
🔻 در پی وقوع چند فقره سرقت مسلحانه و شکایت مالباختگان، این موضوع در دستورکار کاراگاهان اداره عملیات ویژه پلیس آگاهی استان اصفهان قرار گرفت.
🔻 کارآگاهان پس از بررسی محلهای وقوع سرقت و انجام اقدامات تخصصی و جمعآوری سرنخهای موجود در صحنههای سرقت، سرانجام رد پای باند پنج نفره سارقان غیربومی را در این سرقتها بدست آورد و آنها را در رصد هوشمندانه خود قرار داد.
🔻 تحقیقات در این باره ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان دریافتند سارقان قصد سرقت دیگری را در شهر اصفهان دارند که بسرعت وارد عمل شدند و پس از شناسایی مخفیگاه متهمان، آنها را به محاصره خود درآوردند.
🔻با هوشیاری کاراگاهان تمام این افراد دستگیر و در بازرسی از محل آنها، یک قبضه سلاح کلت کمری و سه تیر فشنگ جنگی، ۵۰۰ کیلوگرم سیم حرارتی، یک دستگاه موتورسیکلت و چهار دستگاه خودروی مورد استفاده باند را در سرقتها کشف شدند.
🔻سارقان که به چهار فقره سرقت از ساختمانهای نیمهساز و ۲ فقره سرقت احشام بصورت مسلحانه و زورگیری اقرار کردند، تحویل مرجع قضایی شدند.
#پلیس #آگاهی #اصفهان
#امین_اصفهان
زنان برای گذرنامۀ زیارتی به اجازۀ همسر نیاز دارند یا نه؟
🔹خبرگزاری قوهقضائیه نوشت: اگر خانمی یکبار اذن همسر را برای دریافت گذرنامۀ بینالمللی گرفته باشد، برای دریافت گذرنامۀ زیارتی نیازی به اذن همسر ندارد.
🔹در واقع پلیس گذرنامه این موضوع را بررسی میکند و اگر مرد رضایت خود برای چاپ گذرنامه و خروج از کشور همسرش را پس نگرفته باشد، گذرنامۀ زیارتی را برای خانم چاپ میکند.
🔹اعتبار گذرنامههای زیارتی ۵ ساله است و افرادی که سال قبل گذرنامه زیارتی دریافت کردهاند همچنان میتوانند از این گذرنامهها استفاده کنند.
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
📸نامه جوانان بلژیکی خطاب به رهبر انقلاب اسلامی
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
🔅#پندانه
✍️ خوششانسی یا بدشانسی؟
🔹رعیت پیری از مال دنیا یک پسر داشت و یک اسب.
🔸روزی اسب پیرمرد فرار کرد. همسایهها برای دلداری به خانه او آمدند و گفتند:
عجب بدشانسیای آوردی که اسبت فرار کرد.
🔹پیرمرد جواب داد:
از کجا میدانید که این از خوششانسی من بوده یا از بدشانسیام؟
🔸همسایهها با تعجب جواب دادند:
خب معلومه که این از بدشانسی تو بوده!
🔹هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که اسب پیرمرد بههمراه ۲۰ اسب وحشی به خانه برگشت.
🔸اینبار همسایهها برای تبریک نزد پیرمرد آمدند و گفتند:
عجب اقبال بلندی داشتی که اسبت فرار کرد و حالا بههمراه ۲۰ اسب دیگر به خانه برگشت!
🔹پیرمرد بار دیگر در جواب گفت:
از کجا میدانید که این از خوششانسی من بوده یا از بدشانسیام؟
🔸فردای آن روز پسر پیرمرد در حین رامکردن یکی از اسبهای وحشی، زمین خورد و پایش شکست.
🔹همسایهها بار دیگر آمدند:
عجب شانس بدی!
🔸و کشاورز پیر گفت:
از کجا میدانید که این از خوششانسی من بوده یا از بدشانسیام؟
🔹و چند تا از همسایهها با عصبانیت گفتند:
خب معلومه که از بدشانسیه تو بوده پیرمرد!
🔸چند روز بعد نیروهای دولتی برای سربازگیری از راه رسیدند و تمام جوانان دهکده را برای جنگ در سرزمینی دوردست با خود بردند.
🔹پسر کشاورز پیر بهخاطر پای شکستهاش از اعزام، معاف شد.
🔸همسایهها بار دیگر برای تبریک به خانه پیرمرد رفتند:
عجب شانسی آوردی که پسرت معاف شد!
🔹و کشاورز پیر گفت:
از کجا میدانید که…
کار را برای رضای خدا وخدمت به خلق انجام دهید...
خیر وصلاح را به خدا بسپارید..
خبرگزاری پلیس چادگان👇👇
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan
⚫️⚫️⚫️