✍استاد فاطمی نیا :
از صبح که پا میشه؛ فلان کس چی گفت، فلان کس چیکار کرد، فلان روزنامه چی نوشت.. ول کن! روایت داریم که اغلب جهنمی ها، جهنمی زبان هستند... فکر نکنید همه شراب می خورند و از در و دیوار مردم بالا می روند. نه! یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم...
امیرالمومنین به حارث همدانی فرمودند : اگر هر چه را که می شنوی بگویی، دروغگو هستی!
سیدی در قم مشهور بود به سید سکوت، با اشاره مریض شفا میداد... از آیت الله بهاءالدینی راز سید سکوت را پرسیدم! با دست به لبانش اشاره کردند و فرمودند :"درِ آتش را بسته بودند..."
علامه حسن زاده آملی : تا دهان بسته نشود، دل باز نمیشود و تا عبدالله نشوی، عندالله نشوی آنگاه از انسان اگر سَر برود، سِر نرود...!
✨﷽✨
🔔 مهر پدر و مادر
✍خطیبِ دانشمند ، مرحوم استاد حاج شیخ حسینعلی راشد - صاحب کتاب ماندگار فضیلتهای فراموششده - در شرح حال خودنوشتشان حکایت لطیف و عبرتآموزی آوردهاند که به جهت احیای یاد آن فرزانه، نقل میشود؛ مرقوم فرمودهاند: «از خاطرههای دورهٔ جوانیم، یکی این است که سالی بر سر موضوعی کوچک از پدرم قهر کردم و بیخداحافظی به مشهد رفتم. چون به مشهد رسیدم، از کردهٔ خود سخت پشیمان گشتم و دریافتم که در میان صدها میلیون افراد انسانی که در روی زمیناند، و در سینهٔ هریک دلی میطپد، فقط دو دل هست که برای من میطپد و آن دو دل پدر و مادر من است و من قدر این دو دل را نشناختم و حرمت آنها را رعایت نکردم. خود را در همهٔ جهان بیکس و بیتکیهگاه میدیدم؛ زیرا از آنها که کس و تکیهگاهم بودند، به قهر جدا گشته بودم.
میاندیشیدم که نامهای بنویسم و پوزش بخواهم، امّا میترسیدم که خفیف گردم یا جواب نامهام را ندهند یا بگویند دیدی اعتنایت نکردند، خودت از درِ عذرخواهی بازگشتی! سرانجام به خود جرأت دادم و نامهای مبنی بر اعتراف به تقصیر و طلب عفو نوشتم و به پست دادم. در این بیم و امید بودم که جواب چه خواهد بود که دیدم زودتر از موعد معمول، پاسخ مشروحی از پدرم رسید، مبنی بر منتهای لطف و مرحمت و تحسین و تمجید، بدون یک کلمه توبیخ یا تخفیف.
نوشته بود: پس از رفتن نورچشمی، من و مادرت خیلی نگران بودیم که مبادا بر آن فرزند عزیز بد بگذرد، تا بحمدالله نامهات رسید و از دو جهت باعث مسرّت گشت: یکی باخبر گشتن از سلامتی آن نور چشمی، دیگر آنکه دانستیم آن نورچشم مکرّم در یاد پدر و مادر مهجور خود هست. آنگاه اظهار محبت فراوان کرده و نوشته بود هرچه لازم داری، از پول و اشیاء دیگر بنویس تا انشاءالله تدریجاً فرستاده شود و چیزهایی هم با مسافر فرستاده بود.
▫️زمانه پندی آزادهوار داد مرا
زمانه را چو نکو بنگری همه پند است».
📚 با راستقامتان پهنهٔ اندرز : یادنامهٔ مرحوم راشد ، ص 15 .
⚫️🌸🌱
🔴چقدر مگه ارزششو داره حجاب داشته باشم... میخوام آزاد باشم و زندگی کنم!
🔹جواب_شهید موسی نامجو :
خواهرم، یک توصیه به تو دارم و آن اینست که تو باید درس آزادگی و زندگی کردن را از حضرت #زینب کبری (س) و #فاطمه (س) یاد بگیری، #حجاب را رعایت کن، حجابت را حفظ کن، زیرا که حفظ حجاب از خون هر شهیدی ارزشش بیشتر است.
✍فرازی از وصیتنامه شهید سرتیپ موسی نامجو
10.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ😍
◾امام زمان خریدتت نفهمیدی
#امام_زمان🍃
#استاد_رائفی_پور
😎
🌴أللَّھُـمَ؏َـجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرج بحق خانم
حضرت زینب کبری سلام الله علیها 🌴
#سلام_امام_زمانم ❤️
از فراقت چشم ها غرق باران میشود
عاشق هجران کشیده زودگریان میشود
کوری چشم حسودانی که طعنه میزنند
عاقبت می آیی ودنیا گلستان میشود
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_
🌹🍃🌹🍃
💎جوان ثروتمندی نزد یک عالمی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. فرد عالم او را به کنار پنجره برد و پرسید: پشت پنجره چه می بینی؟ جواب داد: آدمهایی که میآیند و میروند و گدای کوری که در خیابان صدقه میگیرد.
بعد آینه ی بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در این آینه نگاه کن و بعد بگو چه میبینی؟ جواب داد: خودم را میبینم.
دیگر دیگران را نمیبینی! آینه و پنجره هر دو از یک ماده ی اولیه ساخته شدهاند، شیشه. اما در آینه لایه ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمیبینی. این دو شی شیشه ای را با هم مقایسه کن.
وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را میبیند و به آنها احساس محبت میکند. اما وقتی از نقره (یعنی ثروت) پوشیده میشود، تنها خودش را می بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقره ای را از جلو چشمهایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری.
⚫️⚫️⚫️🔻 خبرگزاری پلیس چادگان
pOLICE_chadegan@