eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.3هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
4.4هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
توضیحی پیرامون اجنه سنی مذهب ❗️ 🤔 ❓آخوند بهجت: جن ها سنی مذهب نیستند! همشون یا شیعه هستن یا کافر! زعفر جنی هم شیعه بود! ❗️ 👇👇👇
💠💠 👌برخی از علما معتقدند که در میان اجنه , سنی وجود ندارند و آنان یا شیعه اند و یا کافر , چنان که آقای حسن زاده آملی می نویسد : " جناب استاد ما علّامه طباطبائى صاحب تفسير قيّم و عظيم الميزان (رضوان الله‏ عليه) فرموده است كه: ❕استاد ما مرحوم آقا سيد على قاضى حكايت كرد كه كسى از جنّى پرسيده است (و فرموده است شايد آن كس خود مرحوم قاضى بوده است): طايفه جنّ‏ به چه مذهب‏اند؟ آن جنّ‏ در جواب گفت: «طايفه جنّ‏ مانند طايفه انس داراى مذاهب گوناگون‏اند، جز اين كه سنّى ندارند براى اين كه در ميان ما كسانى هستند كه در واقعه غدير خم حضور داشتند و شاهد ماجرى بوده‏اند». " 📚هزار و یک کلمه ج ٣ ص ٣٠١ ❕این سخن به نظر می رسد صحیح نباشد , چرا که قرآن تصریح می کند که اجنه مومن و کافر دارند و به تصریح روایات مومن آنان کسی است که شیعه اهلبیت علیهم السلام است و کافرشان هم کسی است که منکر ولایت امیر مومنان ع است و فرقی نمی کند که پس از انکار , معتقد به خلافت خلفای سه گانه باشد یا نباشد , همین که منکر ولایت باشد , در نزد خداوند کافر و بی ایمان است . 👌خداوند می فرماید که اجنه چنین می گفتند : " وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ كُنَّا طَرائِقَ قِدَداً _ وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَ لَنْ نُعْجِزَهُ هَرَباً _ وَ أَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدى‏ آمَنَّا بِهِ فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلا يَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقاً _ وَ أَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَ مِنَّا الْقاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِكَ تَحَرَّوْا رَشَداً _ وَ أَمَّا الْقاسِطُونَ فَكانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً " " و اينكه در ميان ما افرادى صالح و افرادى غير صالحند، و ما گروه‏هاى متفاوتى هستيم - و اينكه ما يقين داريم هرگز نمى‏توانيم بر اراده خداوند در زمين غالب شويم، و نمى‏توانيم از پنجه قدرت او فرار كنيم - و اينكه ما هنگامى كه هدايت را شنيديم به آن ايمان آورديم، و هر كس به پروردگارش ايمان بياورد نه از نقصان مى‏ترسند و نه از ظلم - و اينكه گروهى از ما مسلمانان، و گروهى ظالمند، هر كس اسلام را اختيار كند راه راست را برگزيده - و اما ظالمان آتشگيره دوزخند! " ( جن ١١ تا ١٥ ) ❕می بینیم که اجنه می گفتند ما از هدایت تبعیت کردیم و آنان که تبعیت کردند مسلمان هستند و دسته ای که تبعیت نکردند , ظالم و کافرند . 👌مطابق روایات , هدایتی که اجنه از آن تبعیت کردند و به وسیله آن مسلمان شمرده شدند , ولایت ائمه علیهم السلام است و ظالمینی که آتشگیره جهنم اند کسانی اند که از ولایت ائمه تبعیت نکردند لذا ظالم و کافر شمرده شدند . ❕محمد بن فضیل، از ابو الحسن ماضی موسی بن جعفر علیه السلام نقل می‌كند: " این آیه را خواندم: «أَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدَی آمَنَّا بِهِ» و آن حضرت فرمود: هُدَی: ولایت است، به مولای خویش ایمان آوردیم، و هر كس به ولایت مولای خویش ایمان آورد، از كمبود و نقصان و سركشی هراسی ندارد.... " " قلت: قوله: أَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدى‏ آمَنَّا بِهِ قال: «الهدى: الولاية، آمنا بمولانا فمن آمن بولاية مولاه فلا يخاف بخسا و لا رهقا». " 📚الكافی، ج ۱، ص ۳۵۹، ح ۹۱. 👌در آیات بالا دیدیم که خداوند از زبان اجنه فرمود : " هر کس که اسلام را اختیار کند راه راست را برگزیده است " ❗️امام جعفر صادق علیه السلام، از پدرش علیه السلام نقل می فرماید: " منظور از «فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُوْلَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا» آنهایی هستند كه به ولایت ما اعتراف كردند " " فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئِكَ تَحَرَّوْا رَشَداً: «أي الذين أقروا بولايتنا " 📚تفسیر القمی ج ٢ ص ٣٨٩ _ البرهان فی تفسیر القرآن ج ٥ ص ٥١٠ 👇👇 👇
💠ادامه 👇 ❕خداوند در ادامه این آیات و در پاسخ به سخن اجنه فرمود : " وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً " " و اگر آنها بر طريقه استقامت ورزند ما آنها را با آب فراوان سيراب مى‏كنيم. " ( جن ١٦ ) 👌 امام محمد باقر علیه السلام درباره این آیه: «وَأَلَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْنَاهُم مَّاء غَدَقًا»، فرمود : " منظور این است كه اگر در ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام و فرزندان وصیّ او صلوات الله علیهم اجمعین ثابت قدم بودند و در امر و نهی از آنان اطاعت می‌كردند «لَأَسْقَیْنَاهُم مَّاء غَدَقًا» می‌فرماید: یعنی این كه به قلب‌های آنان،‌ ایمان می‌نوشاندیم. طریقت، همان ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام و جانشینان وی صلوات الله علیهم اجمعین است." " عن أبي جعفر (عليه السلام)، في قوله تعالى: وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً، [قال: «يعني لو استقاموا على ولاية علي بن أبي طالب أمير المؤمنين و الأوصياء من ولده (عليهم السلام)، و قبلوا طاعتهم في أمرهم و نهيهم لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً] يقول: لأشربنا قلوبهم الايمان " 📚الكافی، ج ۱، ص ۱۷۱، ح ۱. ❕بنابراین ایمان و اسلام اجنه , بستگی ولایت اهلبیت علیهم السلام دارد و خروج از ولایت آن بزرگواران یعنی خروج از اسلام و فرقی نمی کند که پس از خروج از ولایت , معتقد به سایر اصول اسلام باشند یا نباشند چرا که دیگر مسلمان محسوب نمی شوند . 👌جریانی هم که در مورد اجنه و غدیر خم نقل می شود یقینی نیست چرا که ای بسا جنی که سخن مذکور را گفته است از اجنه کافر و شرور بوده باشد که به دروغ مطلبی را بیان کرده است , و از سوی دیگر علت ایمان را صرف مشاهده جریان غدیر تلقی کردن کافی به نظر نمی رسد , زیرا جمعیت بزرگی از انسان ها نیز شاهد واقعه غدیر بودند اما پس از آن تن به ولایت علی علیه السلام ندادند , بنابراین صرف مشاهده نمی تواند دلیل ایمان باشد چنان که خداوند می فرماید : " جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا " " آن را از روى ظلم و سركشى انكار كردند در حالى كه در دل به آن يقين داشتند. " ( نمل ١٤ ) ❗️در مورد اجنه شرور در ذیل توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3374 ❕در رابطه با بحث زعفر جنی نیز در ذیل توضیح مفصلی دادیم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2251 🔰 @p_eteghadi 🔰
پاسخی به وهابی پیرامون بیعت مهاجرین و انصار با ابوبکر❗️ 🤔 👨🏻‍ : چرا شما ابوبکر را به‌عنوان خلیفه اول می‌دانید؟ 👳🏻‍♂ : به دلیل قرآن. 👨🏻‍🦱 : عجب! کدام آیه؟ 👳🏻‍♂ : ابتدا یک سؤال! مهاجرین و انصار، با چه کسی بیعت کردند؟ 👨🏻‍ : متأسفانه با ابوبکر. 👳🏻‍♂ : بسیارخوب. قرآن کریم صراحتاً دستور داده که اگر دنبال خشنودی پروردگار هستید، باید پیرو مهاجرین و انصار باشید. 👨🏻‍🦱 : در کدام آیه؟ 👳🏻‍♂ : آیه 100 سوره توبه : ﴿وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رضي الله عنهم ورضوا عنه وأعدّ لهم جناتٍ تجري تحتها الأنهار خالدين فيها أبداً ذلك الْفَوْزُ الْعَظِيم﴾ ✍🏻 سبقت‌گیرانِ نخستین از مهاجرین و انصار، و هرکس که به‌خوبی از آنان پیروی کند؛ خدا از آنها راضی‌ست و آنان نیز از خدا. و خدا برای‌شان بهشت‌هایی را که نهرها از زیرشان جاری‌ست آماده ساخته که تا ابد، جاودان در آن بمانند. این (توفیقی که نصیب صحابه شده) رستگاریِ بسیار باعظمتی است. 📚 توبه ١٠٠ ❗️❗️ 👇👇👇👇
💠💠 👌وهابی برای فریب عوام الناس اهلسنت روی به جعل تاریخ آورده است و مدعی شده است که مهاجرین و انصار با ابوبکر بیعت کردند ,در حالی که بزرگان مهاجرین و انصار از بیعت با ابوبکر امتناع کردند و عمر بود که با زور و اجبار به خلافت ابوبکر تحقق ورزید . ❕ابن ابی الحدید می نویسد ؛ « عمر، همان كسى ‏است كه بيعت‏ ابوبكر را محكم كرد و مخالفان آن‏ را خوار و ذليل نمود و شمشير آخته زبير را شكست و بر سينه مقداد زد و سعد بن عباده را در سقيفه لگدمال نمود و گفت: سعد را بكشيد. خداوند، سعد را بكشد!». و بينى حُباب بن منذر را كه روز سقيفه گفت: «من دواى درد و چاره كارم»، به خاك ماليد و هر كس از بنى هاشم را كه به خانه فاطمه عليها السلام پناه بُرد، تهديد نمود و آنان را از آن جا خارج ساخت. اگر عمر نبود، حكمرانى ابو بكر، استوار و برپا نمى ‏شد. » " عُمَرُ هُوَ الَّذي شَدَّ بَيعَةَ أبي بَكرٍ، ووَقَمَ المُخالِفينَ فيها؛ فَكَسَرَ سَيفَ الزُّبَيرِ لَمّا جَرَّدَهُ، ودَفَعَ في صَدرِ المِقدادِ، ووَطِئَ فِي السَّقيفَةِ سَعدَ بنَ عُبادَةَ، وقالَ: اقتُلوا سَعدا، قَتَلَ اللّهُ سَعدا! وحَطَّمَ أنفَ الحُبابِ بنِ المُنذِرِ الَّذي قالَ يَومَ السَّقيفَةِ: أنَا جُذَيلُهَا المُحَكَّكُ، وعُذَيقُهَا المُرَجَّبُ. وتَوَعَّدَ مَن لَجَأَ إلى دارِ فاطِمَةَ عليها السلام مِنَ الهاشِمِيّينَ، و أخرَجَهُم مِنها. ولَولاهُ لَم يَثبُت لِأَبي بَكرٍ أمرٌ، ولا قامَت لَهُ قائِمَةٌ. " 📚شرح نهج البلاغه ، ج 1 ص 174 ❕بخاری نقل می کند ؛ «انصار، در سقيفه بنى ساعده، گرد سعد بن عباده جمع شدند و گفتند: اميرى از ما باشد و اميرى از شما. پس، ابو بكر و عمر بن خطّاب و ابو عبيدة بن جرّاح به سوى آنان [در سقيفه‏] رفتند. ... حُباب بن منذر گفت: نه، به خدا سوگند چنين نخواهيم كرد! اميرى از ما و اميرى از شما. ... [در اين هنگام‏] كسى گفت: سعد را كشتيد. عمر [نيز در پاسخ‏] گفت: خدا او را بكشد » " اجتَمَعَتِ الأَنصارُ إلى سَعدِ بن عُبادَةَ في سَقيفَةِ بَني ساعِدَةَ، فَقالوا: مِنّا أميرٌ ومِنكُم أميرٌ،... " 📚صحيح البخاری ، ج 3 ص 1341 ح 3467، الطبقات الكبرى: ج 2 ص 269 ❕طبری نقل می کند ؛ « چون حُباب بن منذر برخاست، شمشيرش را از نيام بيرون كشيد و گفت: من دواى درد و چاره كارم. من پدر شيربچگان در كُنام شيرانم و شيران را به من نسبت مى ‏دهند. عمر به او حمله كرد و چون بر دستش زد، شمشيرش افتاد و عمر، آن را گرفت. سپس او و بقيّه [مهاجران‏] بر سعد پريدند ... پيشامدى غيرمنتظره بود، همانند پيشامدهاى دوران جاهليّت كه ابو بكر بدان قيام كرد. » " لَمّا قامَ الحُبابُ بنُ المُنذِرِ انتَضى سَيفَهُ؛ وقالَ أنَا جُذَيلُهَا المُحَكَّك‏ ... " 📚تاریخ طبری ج 3 ص 223 ❕نهایتا نیز این قوم نابکار سعد بن عباده بزرگ انصار را به جرم عدم بیعت با ابوبکر ترور کردند , چنان که بلاذری نقل می کند : " سعد بن عُباده با ابو بكر بيعت نكرد و به سوى شام بيرون رفت. پس عمر، مردى را فرستاد و به او گفت: وى را به بيعت فرا خوان و برايش چاره‏اى بينديش و اگر خوددارى ورزيد، بر ضدّ او از خدا يارى بجوى. آن مرد به شام آمد و سعد را در بوستانى در [منطقه‏] حوران ديد و او را به بيعت فرا خواند. سعد گفت: هرگز با يك قريشى بيعت نمى‏كنم. گفت: پس با تو مى‏جنگم. گفت: حتّى اگر با من بجنگى. گفت: آيا تو از آنچه امّت در آن داخل شده‏اند، خارج مى‏مانى؟ گفت: از بيعت، خارج مى‏مانم. پس، او را با تير زد و كشت. " 👇👇👇
" ....فَوَجَدَ سَعدا في حائِطٍ بِحَوارين، فَدَعاهُ إلَى البَيعَةِ، فَقالَ: لا ابايِعُ قُرَشِيّا أبَدا. قالَ: فَإِنّي اقاتِلُكَ. قالَ: وإن قاتَلتَني. قالَ: أفَخارِجٌ أنتَ مِمّا دَخَلَت فيهِ الامَّةُ؟ قالَ: أمّا مِنَ البَيعَةِ فَإِنّي خارِجٌ، فَرَماهُ بِسَهمٍ فَقَتَلَهُ. " 📚أنساب الأشراف: ج 2 ص 272 👌فاطمه صدیقه از بزرگان مهاجرین بود که طبق نقل بخاری تا زمان مرگ که شش ماه بعد از پیامبر بود با ابوبکر بیعت نکرد و بر او غضبناک بود و علی ع نیز از بیعت با ابوبکر در طول این مدت امتناع کرده بود : " فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِي بَكْرٍ فِي ذَلِكَ، فَهَجَرَتْهُ، فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ، وَ عَاشَتْ بَعْدَ النَّبِيِّ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ، سِتَّةَ أَشْهُر ...وَ لَمْ يَكُنْ يُبَايِعُ تِلْكَ الْأَشْهُرَ " 📚صحیح بخاری ج ٤ ص ١٥٤٩ ❕مورخین می نویسند : " گروهى از مهاجران و انصار از بيعت با ابو بكر، سر باز زدند و به على بن ابى طالب عليه السلام متمايل شدند، از جمله: عبّاس بن عبد المطّلب، فضل بن عبّاس، زبير بن عوّام بن عاص، خالد بن سعيد، مقداد بن عمرو، سلمان فارسى، ابو ذر غِفارى، عمّار بن ياسر، بَراء بن عازب و ابىّ بن كعب. " " تَخَلَّفَ عَن بَيعَةِ أبي بَكرٍ قَومٌ مِنَ المُهاجِرينَ وَالأَنصارِ، ومالوا مَعَ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ، مِنهُمُ: العَبّاسُ بنُ عَبدِ المُطَّلِبِ، وَالفَضلُ بنُ العَبّاسِ، وَالزُّبَيرُ بنُ العَوّامِ بنِ العاصِ، وخالِدُ بنُ سَعيدٍ، وَالمِقدادُ بنُ عَمرٍو، وسَلمانُ الفارِسِيُّ، و أبو ذَرٍّ الغِفارِيُّ، وعَمّارُ بنُ ياسِرٍ، وَالبَراءُ بنُ عازِبٍ، وابَيُّ بنُ كَعبٍ. " 📚تاريخ اليعقوبي: ج 2 ص 124؛ الإمامة والسياسة: ج 1 ص 32 ❕علمای اهلسنت نقل می کنند که فردی از زهری راوی بزرگ اهلسنت سوال کرد که آیا درست است که علی ع در طول شش ماه بیعت نکرد ? " زهری پاسخ داد که نه علی و نه هیچ یک از بنی هاشم در این مدت بیعت نکردند " " لا و لا احد من بنی هاشم " 📚مصنف عبد الرزاق ج ٥ ص ٤٧٢ _ سنن الکبری , بیهقی , ج ٦ ص ٣٠٠ _ تاریخ طبری ج ٢ ص ٢٣٦ ❕و چه زیبا گفت ابن حزم عالم بزرگ اهلسنت که : " لعنت خداوند بر اجماعی که علی و همراهانش در آن نباشند " " ولعنة الله على كل اجماع يخرج عنه على ابن أبي طالب ومن بحضرته من الصحابة " 📚المحلی ج ٩ ص ٣٤٥ ❕چنان که اشاره شد , زبیر نیز که از بزرگان مهاجرین بود با ابوبکر بیعت نکرد و گفت شمشیرم را غلاف نمی کنم تا زمانی که مردم با علی بیعت کنند و عمر دستور داد شمشیرش را بگیرند و او را سنگباران کنند : " قال الزبير : لا أغمد سيفاً حتى يُبايع علي . فقال عمر : خذوا سيفه واضربوا به الحجر " 📚الکامل فی التاریخ ج ٢ ص ١٨٩ ❕و خود عمر تصریح می کرد که انصار با ابوبکر مخالفت کرد و با زور و فشار قبیله اسلم بود که مردم تحت جبر قرار گرفتند و خلافت ابوبکر را پذیرفتند ؛ «داستان [بيعت ابو بكر]، چنين بود كه چون خداوندْ پيامبرش را قبض روح كرد، انصار با ما مخالفت كردند و همگى در سقيفه بنى ساعده گرد آمدند و علی و زبیر و همراهان آن دو با ما مخالفت کردند » " أنَّ الأَنصارَ خالَفونا، واجتَمَعوا بِأَسْرِهِم في سَقيفَةِ بَني ساعِدَةَ، وخالَفَ عَنّا عَليٌّ والزُّبَيرُ ومَن مَعَهُما " 📚صحيح البخاري: ج 6 ص 2505 ، مسند ابن حنبل: ج 1 ص 123 صحيح ابن حبّان: ج 2 ص 148 ❕عمر ادامه می داد ؛ « آن [بيعت‏]، استوار نبود، تا آن كه اسلم را ديدم. پس يقين كردم كه پيروزيم » " ما هُوَ إلّا أن رَأَيتُ أسلَمَ، فَأَيقَنتُ بِالنَّصرِ. " 📚تاریخ طبری ، ج 3 ص 222 ❕لذا می بینیم که عمر خلافت ابوبکر را مشروع نمی دانست و می گفت ؛ « به خدا سوگند بیعت با ابوبکر امری ناگهانی و بدون تدبیر بود که اتفاق افتاد و گذشت ، ... همانا بیعت با ابوبکر لغزشی بود که خداوند شر آن را دفع نمود ... هرکس بدون مشورت با مسلمانان ، با کسی بیعت کند ، بیعت کننده و بیعت شوند پیروی نمی شوند ، چرا که آن دو خود را به کشتن داده اند » " فَوَاللّهِ ما كانَت بَيعَةُ أبي بَكرٍ إلّا فَلتَةً فَتَمَّت ... " 📚صحیح بخاری ج 6 ص 2503 👌و می گفت ؛ « بیعت با ابوبکر ، ناگهانی بود و خداوند شرش را حفظ نمود ، پس اگر کسی دوباره آنگونه کرد ، او را بکشید » " كانَت بَيعَةُ أبي بَكرٍ فَلتَةً، وَقَى اللّهُ شَرَّها، فَمَن عادَ لِمِثلِها فَاقتُلوهُ. " 📚تاریخ یعقوبی ج 2 ص 158 ❕در رابطه با این که آیا خداوند از تمام صحابه و مهاجرین و انصار راضی است یا خیر , در ذیل پاسخ مفصلی داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1858 🔰 @p_eteghadi 🔰
توضیحی در مورد دیدگاه اسلام پیرامون واکسن زدن و واکسن کرونا 🤔 ❓ حکم کسی که با وجود سلامتی غالب، واکسن می زند یا دارویی مصرف می کند و در اثر آن می میرد یا دچار مشکلات تازه می شود چیست؟ ✅پاسخ : به روایات زیر توجه فرمایید : 1⃣عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: مَنْ ظَهَرَتْ صِحَّتُهُ عَلَی سُقْمِهِ فَیُعَالِجُ نَفْسَهُ بِشَیْءٍ فَمَاتَ فَأَنَا إِلَی اللَّهِ مِنْهُ بَرِی ءٌ. 📚 الخصال ص۲۶ امام صادق صلوات اللَّه علیه فرمود : کسی که صحت و سلامتی او بر بیماری غلبه داشته باشد، پس با خودش را معالجه کند و در نتیجه بمیرد، پس من به درگاه الهی از او بیزارم! ✅ با توجه به روایات فوق و غیره، معالجه و درمان و چاره جویی کردن با دارو، قبل از ایجاد یا غلبه بیماری مورد نهی و مذمت شدید اهل بیت علیهم السلام قرار گرفته است و اگر کسی در نتیجه این معالجات و چاره جویی ها بمیرد، اهل بیت علیهم السلام به درگاه الهی از او بیزار و برئ هستند. نعوذ بِاللَّهِ منها! ✅ شیعیان و محبین اهل بیت علیهم السلام باید مواظب باشند که با تزریقات بی دلیل و مشکوک بر علیه سلامتی و جان خود کاری نکنند، که اگر نعوذ بالله اتفاقی افتاد، ائمه معصومین علیهم السلام از ما برئ و بیزار هستند ❗️❗️ 👇👇👇
💠💠 👌باز شاهدیم که نواخباریون فضای مجازی , جهل و نادانی و بی اطلاعی خود از روایات اهلبیت علیهم السلام را به رخ ما کشیده اند , در ذیل در مورد اینان توضیحات بیشتری داده ایم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/13533 ❕متاسفانه کانال نواخباری که مطلب فوق را منتشر کرده است , توجه به مفهوم روایت نداشته و در معنای آن تحریف ایجاد کرده است . 👌مورد روایات مورد استناد او در معالجه است , نه چاره جویی و پیش گیری به این که تا انسان نیاز به درمان پیدا نکرده که مثلا اصلا بیمار نیست یا بیماری خفیفی دارد که بدون دارو خوب می شود , در همچنین مواردی , از دارو استفاده نکند و خود را با دارو معالجه نکند , لذا می بینیم که حدیث شناس بزرگ , شیخ حر عاملی که نو اخباریون معاصر , خاک پای او هم محسوب نمی شوند , روایات مورد استناد معاند را در بابی گرد می آورد که به آن اشاره کردیم : " بَابُ اسْتِحْبَابِ تَرْكِ الْمُدَاوَاةِ مَعَ إِمْكَانِ الصَّبْرِ وَ عَدَمِ الْخَطَر.... " " باب در استحباب ترک مداواه و معالجه در صورتی که امکان صبر بوده و خطری انسان را از عدم معالجه تهدید نمی کند " 📚وسائل الشیعه ج ٢ ص ٤٠٨ باب ٤ ❕بنابراین روایات فوق ارتباطی با واکسن ندارد , این روایات ناظر به معالجه است , اما واکسن برای معالجه نیست , بلکه برای پیش گیری است و ادله ای از آیات و روایت بر لزوم واکسن زدن دلالت می کند . ❕خداوند می فرماید ؛ « خود را با دست خود به هلاکت نیفکنید » « لَاتُلْقُوا بِايْديِكُمْ الَى التَّهْلُكَة » ( بقره 195 ) ❕ امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « هر آنچه در آن فساد نهفته شده و مایه ضرر برای جسم و نفس است حرام شمرده شده است» « َ كُلُّ أَمْرٍ يَكُونُ فِيهِ الْفَسَادُ مِمَّا قَدْ نُهِيَ عَنْه‏ ... َ فَحَرَامٌ ضَارٌّ لِلْجِسْمِ وَ فَسَادٌ لِلنَّفْس‏ » 📚بحار الانوار : ج 100 ص 51 ❕امروز پزشکان متعهد , معتقدند که اگر واکسن زده نشود , در صورت ابتلاء به کرونا خطر مرگ یا بیماری شدید است که مطابق آیه و روایت فوق ما موظیفیم که خود را از هلاکت و مرگ و ضرر و زیان شدید به جسم حفظ بداریم , مصداق عمل به این آیه و روایت در زمان کنونی , علاوه بر مراقبت های بهداشتی , واکسن زدن است . 👇👇
💠ادامه 👇 👌اهلبیت علیهم السلام پیروانشان را به مراقبت در جهت عدم ابتلا به بیماری های مسری توصیه و دعوت می کردند . ❕پیامبر گرامی فرمود ؛ «اى على ، خداوند براى امّت من، اين را خوش ندارد ... كه كسى با جذاميان ( که بیماری مسری دارند ) سخن گويد، مگر اين كه ميانشان به اندازه يك ذراع، فاصله باشد». همچنين فرمود: «از جذامى بگريز، چنان كه از شيرى مى‏ گريزى». " " ... فِرَّ مِنَ الْمَجْذُومِ كَفِرَارِكَ مِنَ الْأَسَد " 📚الفقیه : ج 4 ص 357 👌و در نقل دیگر فرمود ؛ « در حالى با جذامى سخن بگو كه ميان تو و او، به اندازه يك يا دو نيزه، فاصله است » 📚فیض القدیر : ج 5 ص 52 _ بحار الانوار : ج 62 ص 83 ❕و فرمود ؛ « پنج دسته اند که باید از آنان پرهیز شود که یکی از آنان مجذومین و جذامیان اند » « خَمْسَةٌ يُجْتَنَبُونَ عَلَى كُلِّ حَالٍ الْمَجْذُومُ ... » 📚خصال : ج 1 ص 287 ❕در نقل دیگری آمده است ؛ « مجذومی به نزد پیامبر آمد تا با ایشان بیعت کند ، پیامبر دستش را به سوی او دراز نکرد ، و گفت دستت را دراز نکن ( بدون دست دادن ) با تو بیعت کردم » « أَنَّهُ ص أَتَاهُ مَجْذُومٌ لِيُبَايِعَهُ فَلَم‏ يَمُدَّ يَدَهُ إِلَيْهِ بَلْ قَالَ أَمْسِكْ يَدَكَ فَقَدْ بَايَعْتُكَ » 📚بحار الانوار : ج 62 ص 83 ❕بنابراین مراقبت کردن برای عدم ابتلاء به بیماری مسری , مورد تاکید اهلبیت علیهم السلام بوده است که یکی از مصادیق این مراقبت کردن در زمان کنونی , واکسن زدن است . 👌رهبر معظم انقلاب که امین جامعه اسلامی است و دهها پزشک متخصص و متعهد به عنوان مشاور در نزد خود دارد , هم خود واکسن می زند و هم دیگران را تشویق به واکسن زدن می کند , با این استدلال که واکسن زدن از بحران و خطر و مرگ و میر کم می کند , اگر واکسن زدن موجب مرگ یا عوارض شدید می شد , رهبری , جامعه اسلامی را به آن توصیه نمی کردند . ❕ رهبری چنین فرمود : " خوشبختانه با تولید واکسن در داخل مسیر واردات خارجی آن نیز هموار شد، در حالی که تا قبل از آن با وجود پرداخت بهای واکسن، فروشندگان خارجی بدعهدی می‌کردند. واکسن چه از راه واردات و چه با تولید داخلی باید با تلاش مضاعف و به هر شکل ممکن تأمین شود و در اختیار همه مردم قرار بگیرد. ان‌شاءالله با همت دست‌اندرکاران، تا چند ماه دیگر واکسن به بهترین وجه در اختیار مردم قرار می‌گیرد و پس از آن، حتی با وجود بیماری، بحران و خطر مرگ‌ومیر و مصیبت‌زده شدن خانواده‌ها کاهش خواهد یافت. " https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=48455 ❕این سخنان رهبری بر پایه تحقیقات و مستندات دهها و صدها پزشک متعهدی است که به رهبری مشاوره داده و نتیجه تحقیقات خود را ارائه داده اند . 👌بنابراین با این بیان , واکسن زدن مورد توصیه آیات و روایات و نزدن واکسن مورد نهی است , بر همین اساس برخی از علما در رابطه با وجوب شرعی واکسن زدن چنین استدلال می کنند : " به عنوان نمونه مثلاً در گذشته كه واكسن آبله كشف نشده بود؛ بسيارى از كودكان كه متولد مى‌شدند به خاطربيمارى آبله، فلج شده يا فوت مى‌كردند. اما اكنون كه به واكسن بيمارى آبله دست يافتيم؛ در حالى كه به عنوان كلى، حكمى كه دلالت بر وجوب حفظ جان انسان كند، داريم ولى چون به عنوان شخصى و جزئى حكمى كه دلالت بر وجوب واكسن كند نداريم ولى از نظر مصلحت انديشى بگوييم: كه شرعاً تزريق واكسن آبله واجب است. زيرا اطباى عالم اعم از مسلمان و غيرمسلمان، شيعه و سنى، همه مى‌گويند اين واكسن به صلاح حفظ جان انسان مى‌باشد؛ پس از باب مصلحت گرايى حكم شارع را كشف مى‌كنيم به اين حكم از خود تشريع مى‌كنيم. " 📚کاوشی در کلام و فقه , سبحانی , ص ٣٨٦ 🔰 @p_eteghadi 🔰
حضور فاطمه صدیقه سلام الله علیها در کربلا ???? 🤔 ❓شما در پاسخی گفته بودید برای حضور حضرت فاطمه س در کربلا در روز عاشورا مستندی ندیده اید , در حالی که یکی از مراجع بر خلاف سخن شما گفته است ❓ آیا حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها در کربلا حضور داشتند؟ ✔️ 39. حضور حضرت فاطمه (عليها السلام) در شهادتگاه امام حسين (عليه السلام) ⚠️س. نظر شما در مورد روايات رسيده كه از حضور حضرت پيامبر و حضرت زهرا (عليها السلام) در كنار بدن نازنين امام حسين (عليه السلام) پس از شهادتش سخن مى‌گويد، چيست؟ 🖌🖍ج: باسمه جلت اسمائه 📝در اين مورد اگر تنها يك روايت ضعيف هم مى‌بود و دلالت مى‌نمود، من بر حضور آنان كنار آن نازنين بدن، يقين داشتم تا چه رسد به اين همه روايت كه در اين مورد رسيده است. 📓📔فضائل و مصائب حضرت زهرا عليها السلام- نویسنده :آیت الله العظمی سید محمد صادق روحانی ناشر :مهر أمیر المؤمنین علیه السلام محل نشر:قم سال نشر:١٣٩٠- ص 66 ❗️❗️ 👇👇👇👇
💠💠 👌باید توجه داشت آنچه که مورد سوال واقع شده است , در رابطه زیارت قبر امام حسین ع پس از شهادتشان توسط پیامبر گرامی و فاطمه سلام الله علیهما است , این مطلبی است صحیح که مورد مناقشه نیست به این که ارواح مطهر آن عزیزان در شهادتگاه امام حسین ع و در کربلا برای زیارت قبر امام حسین ع و استغفار برای زائرین قبر امام حسین ع حاضر می شوند . ❕امام صادق ع فرمود : " فرشتگان، پيامبران و اوصيا، به سوى او ( امام حسین ) فرود مى‏آيد؛ و محمّد، برترينِ پيامبران است و ما برترينِ اوصيا هستيم». "يَهبِطُ مَعَ المَلائِكَةِ إلَيهِ وَالأَنبِياءِ وَالأَوصِياءِ ومُحَمَّدٌ أفضَلُ الأَنبِياءِ ونَحنُ أفضَلُ الأَوصِياءِ " 📚مصباح المتهجّد: ص 279، بحار الأنوار: ج 101 ص 285. ❕و در نقل دیگر فرمود : "فاطمه عليها السلام دختر محمّد نزد زائران قبر فرزندش حسين ، حضور مى‏يابد و براى گناهانشان آمرزش مى‏طلبد. " " إنَّ فاطِمَةَ بِنتَ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله تَحضُرُ لِزُوّارِ قَبرِ ابنِهَا الحُسَينِ عليه السلام، فَتَستَغفِرُ لَهُم ذُنوبَهُم. " 📚كامل الزيارات: ص 231 ح 343، بحار الأنوار: ج 101 ص 55 ح 14. 👇👇👇
👌آنچه مورد مناقشه است حضور جسمانی و مادی آن بزرگواران در روز عاشورا است به این صورت که دیگران آنان را در بیداری ببینند , چنین قضیه ای مستندی ندارد . ❕البته اعتقاد ما بر آن است که اهلبیت ع اگر بخواهند , می توانند پس از مرگشان در دنیا حضوری مادی داشته باشند به نحوی که دیگران آنان را در بیداری ببینند . 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « ( پس از وفات پیامبر ) علی علیه السلام ابوبکر را ملاقات کرد و با او در امر خلافت احتجاج کرد ، و گفت آیا راضی می شوی که در این مساله پیامبر بین من و تو قضاوت کند ؟ علی علیه السلام دست ابوبکر را گرفت و به مسجد قبا برد که به ناگاه پیامبر در آنجا بود که بر علیه ابوبکر حکم داد ، ابوبکر ترسان بازگشت و عمر را مطلع کرد ، عمر گفت این سحر بنی هاشم است » " أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع لَقِيَ أَبَا بَكْرٍ فَاحْتَجَّ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ لَهُ أَ مَا تَرْضَى بِرَسُولِ اللَّهِ ص بَيْنِي وَ بَيْنَكَ قَالَ فَكَيْفَ لِي بِهِ فَأَخَذَ بِيَدِهِ وَ أَتَى مَسْجِدَ قُبَا فَإِذَا رَسُولُ اللَّهِ ص فِيهِ فَقَضَى عَلَى أَبِي بَكْرٍ فَرَجَعَ أَبُو بَكْرٍ مَذْعُوراً فَلَقِيَ عُمَرَ فَأَخْبَرَهُ فَقَالَ مَا لَكَ أَ مَا عَلِمْتَ سِحْرَ بَنِي هَاشِمٍ. " 📚بصائر الدرجات ج 1 ص 274 ❕سماعه گفت : " خدمت حضرت صادق عليه السّلام رسيدم با خود صحبت مى‏كردم امام عليه السّلام مرا مشاهده كرده فرمود تو را چه شده كه با خود حرف ميزنى مايلى حضرت باقر عليه السّلام را ببينى ? عرض كردم آرى . فرمود حركت كن برو داخل خانه. داخل شدم ناگاه چشمم بحضرت باقر افتاد. " " و فرمود گروهى از شيعه خدمت حسن بن على عليه السّلام پس از شهادت حضرت على آمدند سؤال كردند. فرمود اگر امير المؤمنين را ببينيد مى‏شناسيد گفتند آرى فرمود پرده را بالا بزنيد. آن جناب را ديدند و شناختند و منكر نشدند. امير المؤمنين عليه السّلام فرمود مى‏ميرد مرده ما با اينكه مرده نيست و باقى ميماند باقيمانده ما حجت بر شما. " " كُنْتُ عِنْدَ أَبِي الْحَسَنِ ع فَأَطَلْتُ الْجُلُوسَ عِنْدَهُ فَقَالَ أَ تُحِبُّ أَنْ تَرَى أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ وَدِدْتُ وَ اللَّهِ فَقَالَ قُمْ وَ ادْخُلْ ذَلِكَ الْبَيْتَ فَدَخَلْتُ الْبَيْتَ فَإِذَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَاعِد ....." 📚بصائر الدرجات ج ١ ص ٢٧٥ ❕در روز عاشورا نیز آن بزرگواران می توانستند حضوری داشته باشند که دیگران در بیداری آنان را ببینند , اما در این که آیا چنین امری در روز عاشورا واقع شده است , مستندی موجود نیست , آنچه که است مشاهده آن بزرگواران در روز عاشورا در عالم رویا و خواب است نه بیداری . 👌در نقلی آمده است : " مردى كه دست و پا نداشت و كور بود مى‏گفت: پروردگارا! مرا از آتش نجات بده! به وى گفته شد: تو (به علت اينكه دست و پا ندارى) عقوبتى نخواهى داشت. با اين حال باز هم دعا ميكنى از آتش نجات پيدا كنى!؟ او گفت: من در كربلاء با آن افرادى بودم كه امام حسين را كشتند. موقعى كه امام حسين شهيد شد و مردم لباسهاى او را بتاراج بردند من يك شلوار و بند شلوار نيكوئى به پاى آن حضرت ديدم. تصميم گرفتم: بند شلوار او را غارت كنم. ناگاه ديدم آن حضرت دست راست خود را بلند كرد و روى آن بند شلوار نهاد، چون من نتوانستم دست او را رد كنم لذا آن را قطع كردم و در نظر گرفتم آن بند شلوار را باز كنم. ناگاه ديدم دست چپ خود را روى آن نهاد. من نيز دست چپ وى را قطع نمودم. سپس تصميم گرفتم: آن بند شلوار را از شلوار سرقت كنم، ناگاه صداى زلزله‏اى شنيدم و خائف شدم و آن را واگذار كردم. 👈خدا خواب را بر من مسلط نمود و در ميان کشتگان خوابيدم. در عالم خواب ديدم: گويا: حضرت محمّد در حالى آمد كه حضرت على و فاطمه با آن بزرگوار بودند. آنان سر مقدس امام حسين را برداشتند و آن را بوسيد و فرمود: يا ولدى قتلوك، قتلهم اللَّه! " اى پسر عزيزم ترا كشتند، خدا آنان را بكشد! " چه كسى اين عمل را با تو انجام داده است؟ امام حسين ميفرمود: شمر مرا شهيد نموده است. و اين شخصى كه خواب است دستهاى مرا قطع كرده است. و بمن اشاره كرد. زهرا به من فرمود: خدا دستهاى تو را قطع كند و چشم تو را كور نمايد و تو را داخل جهنم كند. من در حالى بيدار شدم كه چيزى را نميبينم و دست و پاهاى من سقوط كرده‏اند تنها نفرينى كه از زهراء باقى مانده اين است كه داخل جهنم گردم. " " رُوِيَ أَنَّ رَجُلًا بِلَا أَيْدٍ وَ لَا أَرْجُلٍ وَ هُوَ أَعْمَى يَقُولُ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ النَّارِ فَقِيلَ لَهُ لَمْ تَبْقَ لَكَ عُقُوبَةٌ وَ مَعَ ذَلِكَ تَسْأَلُ النَّجَاةَ مِنَ النَّارِ قَالَ كُنْتُ فِيمَنْ قَتَلَ الْحُسَيْنَ ع بِكَرْبَلَاءَ فَلَمَّا قُتِلَ رَأَيْتُ عَلَيْهِ سَرَاوِيلًا ......." 📚بحار الانوار ج ٤٥ ص ٣١١ 🔰 @p_eteghadi 🔰
⁉️سؤال: آیا این شيوه غسل و دفن بیماران کرونایی برای اهل ایمان، خسران است یا درجه؟ 👇👇👇👇
✅پاسخ: این شيوه غسل و دفن بیماران كرونايي، موجب خسران نیست؛ زیرا ملاک سعادت و شقاوت افراد، ایمان ثابت و اعمال صالح است؛ در روز قیامت نيز در دادگاه عدل الهی، با اين ملاك‌ها قضاوت می‌شود. چنانکه در سوره عصر می‌خوانیم: «إنّ الإنسان لفی خسر إلا الذین امنوا و عملوا الصالحات وتواصوا بالحق و تواصوا بالصبر؛ بی تردید انسان در زیان است؛ مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال نیکو و صالح انجام داده‌اند و یکدیگر را به حق توصیه نموده و به شکیبایی سفارش کرده‌اند.»(عصر/2 و 3) با توجه به این سوره، انسان‌ها در این دنیا، سرمایه عظیمی، همچون ایام عمر و قوای مادی و معنوی در اختیار دارند که خواه ناخواه و به مرور زمان این سرمایه را از دست می‌دهند. به این کم شدن و از بین رفتن سرمایه که خسران و زیان گفته می‌شود، طبیعت زندگی دنیاست. کامل‌ترین برنامه رهایی انسان از این خسارت عظیم و دستیابی به سعادت، بر چهار اصل استوار است: اصل اول: ایمان است که زیر بنای همه فعالیت‌های انسان است؛ زیرا رفتار انسان از باورهای او نشأت می‌گیرد. اصل دوم : انجام هر عمل صالح و شایسته‌ای است که وسیله تکامل نفوس، رشد اخلاقی، تقرب به خدا و پیشرفت جامعه انسانی در تمام زمینه‌ها شود. اصل سوم: تواصی؛ یعنی سفارش و دعوت همگانی و عمومی به حق است تا همه حق را از باطل به خوبی تشخیص داده و هرگز از آن منحرف نشوند. واضح است کسانی که یکدیگر را به حق سفارش می کنند، خود باید پیرو حق و عامل به آن باشند. اصل چهارم: سفارش یکدیگر به صبر و شکیبایی است؛ زیرا پس از مسأله ایمان و شناخت، هر کس در راه عمل با موانعی مواجه می شود که اگر شکیبا نباشد، هرگز در احقاق حق، انجام اعمال صالح و یا حفظ ایمان خود موفق نخواهد بود.1 نکته قابل توجه دیگر، آن‌که احکام در شرایط خاص و اضطرار2 با شرایط عادی متفاوت است؛ براي مثال در شرایط عادی، خوردن مردار (گوشت حیوان بدون ذبح شرعی) حرام است؛ اما در شرایط اضطرار که انسان چیزی جز مردار، برای خوردن ندارد و در خطر مرگ بر اثر گرسنگی قرار گرفته، نه تنها خوردن گوشت مردار حرام نیست؛ بلکه واجب است و این امر هیچ خسرانی برای مؤمن محسوب نمی‌شود. قرآن در این باره می‌فرماید:«إنّما حرّم علیکم المیتة و الدّم و لحم الخنزیر و ما اهلّ به لغیر الله فمن أضطرّ غیر باغ و لا عاد فلا إثم علیه إنّ الله غفور رحیم؛ خداوند، مردار، خون ، گوشت خوک و حیوانی را که هنگام ذبح نام غیر خدا بر آن برده شده ، بر شما حرام کرده؛ پس کسی که به خوردن آنها ناچار شود؛ در حالی که خواهان لذت نباشد و از حدّ لزوم تجاوز نکند، گناهی بر او نیست؛ زیرا خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.» (بقره/173) در مورد غسل و دفن این افراد كه در این شرایط خاص، به اين شيوه انجام شد، چون براي حفظ سلامت مردم و با اجازه و استفتاء فقها و طبق دستورات الهی و دین اسلام است؛ هرگز موجب خسران و دلیل بر شقاوت این افراد نیست؛ بلکه آن‌ها دارای اجر و ثواب و عوض نيز هستند. خداوند در آیه 155 سوره بقره می‌فرماید: «شما را با اموری مانند ترس، گرسنگی و کاهش اموال و جان‌ها و محصولات آزمایش می کنیم و صایران را بشارت بده.» منبع: http://www.pasokhbesoalat.ir/ 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ 🔸پیامبر اکرم (ص): 🔹هیچ جلسه قرآنى براى تلاوت و درس در مجلسی از مساجد خدا برقرار نشد، مگر این که آرامش بر آنان نازل شد و رحمت دربرشان گرفت و فرشتگان در اطراف آنان حلقه زدند و خداوند در میان کسانى که در نزدش هستند، از آنان یاد کرد. (مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ح ۳۷۸۸، ج ۳، ص ۳۶۳) 🔰 @p_eteghadi 🔰
کتاب «به رنگ حبیب» به خاطرات شهید هادی طارمی از اعضای تیم حفاظتی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی می‌پردازد شهید هادی طارمی متولد سال ۱۳۵۸ در روستای قمچ‌آباد شهرستان ابهر در استان زنجان بود. وی حدود ۱۶ سال در لباس سبز سپاه مشغول به خدمت بود و سال‌ها در تیم حفاظتی شهید سپهبد قاسم سلیمانی حضور داشت. از این شهید والامقام دو دختر به نام های «هانیه» و «محیا» به یادگار باقی مانده است. گزیده ای از کتاب به رنگ حبیب : حاج قاسم درباره اش گفته بود: « هادی عارف است.» این رفتار و منش عارفانه به مرور در وجود هادی نمود پیدا کرده بود؛ مرحله به مرحله. هادی بعد از آشنایی با حاج قاسم، شروع کرد به تغییر. نوع برخوردی که با اطرافیان داشت، حرف ها و فکرهایش، همه عوض شده بود. اگر از من بپرسید، می گویم هادی در حاج قاسم حل شده بود! تا جایی که انگار یک وجود بودند و هادی به رنگ حاج قاسم درآمده بود؛ به رنگ حبیب. 🔰 @p_eteghadi 🔰
⁉️سؤال: در قرآن سوره لقمان آیه 34آمده که تاریخ و زمان سه چیز را فقط خدا می‌داند و تا ابد فقط در اختیار اوست و بشر هرگز به آنها دسترسی ندارد:یکی تاریخ روز قیامت و دوم تعیین جنسیت جنین قبل از تولد و سوم زمان بارش باران . امروزه با پیشرفت دانش پزشکی جنسیت که هیچ، حتی رنگ قرنیه چشم نوزاد هم تشخیص داده می‌شود و اگر زمان بارش باران را نتوانیم بفهمیم، پس این همه ایستگاه هواشناسی برای چیست ؟ هنوز هم شک نکنیم؟ 👇👇👇👇
✅پاسخ: این شبهه ناشی از فهم نادرست علم الهی و عدم آشنایی با محدودیت علوم بشری است. خداوند در بخشی از این آیه چنین می فرماید:« انّ الله عنده علم الساعه و ینزل الغیث و یعلم ما فی الارحام ... ؛ بدرستى که علم رستاخيز پيش خدا است و باران فرود می آورد و آنچه را در رحمها است می داند .»(لقمان/34) در این آیه کریمه علم الهی را نسبت به سه امر بیان می کند: - علم به قیامت - علم به نزول باران - علم به آنچه در رحم هاست علم به قیامت؛ این آیه در پاسخ به منکران قیامت که از پیامبر صلی الله علیه واله در مورد زمان وقوع آن می‌پرسیدند ، نازل شده است و تأکید می‌کند فقط خداوند به زمان برپایی قیامت و احوالات آن آگاه است .1 به دلیل آن‌که آگاهی از قیامت و زمان آن با علم محدود انسان به دست نمی‌آید؛ پس تعبیر"عنده علم الساعه" به کار رفته است . بنابراین علم به زمان و چگونگی برپایی قیامت مختص باری تعالی است و در این زمینه شکی نیست و پرسشگر نیز نسبت به این مهم اذعان دارد. علم به باران؛ پرسشگر در ادامه آیه کریمه: «وینزل الغیث؛باران را فرو می فرستد.»(لقمان/34) ، ادعا می‌کند، فقط خداوند طبق آیه فوق علم به زمان نزول باران دارد و با وجود دست‌یابی علم بشری به آن، نتیجه می‌گیرد که قرآن دچار تناقض شده است در حالی که مطابق قول مفسرین نمی‌توان چنین ادعایی را پذیرفت. علم خداوند سبحان قطعی، ثابت و نسبت به همه موجودات به صورت کلی قبل از خلقت آنها و ازلی است و درهنگام آفرینش به صورت جزیی و طبق شرایط وجودی آنها ، همه جانبه است و به کلیه زوایای وجودی مخلوقات آگاه است و هیچ چیزی نیست مگر اینکه خداوند ازآن آگاه است؛« و هوبکل شی علیم؛ و خداوند به همه چیز آگاه است.»(بقره/29) در حالی که علم بشرغیر قطعی،متغیرو خطاپذیراست، ولی اراده و خواست خداوند جلّ و علا بر این است که انسان برای دست‌یابی به علم و تحصیل آن با توجه به توان و منابع شناختی محدود خود تلاش کند. بنابراین علم الهی به باران فقط شامل زمان آن نیست، بلکه بسیار مسائل دیگر در مورد باران هست که بشر هرگز به آن نمی‌رسد، ولی خداوند باری تعالی به همه آنها آگاهی دارد، مانند مقدار باران،حتی تعداد قطرات آنها ،کیفیت و چگونگی آن در زمین‌های مختلف ، آثار آنها، باروری ابرها و ... 2. بنابراین چنین علم قطعی ، ثابت ، همه جانبه و ازلی مختص به خداوند سبحان است در حالی که بشربا همه تلاش خود به بخش کوچکی از این علم، مانند تعیین زمان باران دست یافته؛ البته خطا در پیش بینی های هواشناسی بارها توسط همگان تجربه شده است. علم به جنسیت جنین؛در ادامه آیه می‌فرماید: «و یعلم ما فی الارحام؛ خداوند به آنچه در رحم هاست، آگاهی دارد.»(لقمان/34) مسلما آگاهی خداوند نسبت به جنین فقط محدود به جنسیت نمی‌شود، بلکه درباره جنین مسائل علمی متعددی مطرح است، مانند نوع خُلقیات، خَلقیات ،سعادت، شقاوت و ...3که بشر توان دست‌یابی به آن را ندارد و علم به آنها مختص خداوند باری تعالی است. علاوه بر اینکه خداوند از هنگام انعقاد نطفه، به جنین و تمام خصوصیات آن علم دارد، اما پزشکان تنها در شرایط و زمان خاص و به کمک ابزار مناسب، جنسیت جنین را تشخیص می‌دهند؛ اما با این حال در این تشخیص هم بارها خطای پزشکان تجربه شده است. به فرموده امام علی علیه السلام خداوند جنسیت جنین را می داند و آگاه است که آیا آنها زیبایند یا زشت؟ سخاوتمندند یا خسیس؟ شقاوتمندند یا سعادتمند؟ هیزم جهنم اند یا رفیق پیامبران در بهشت.4 بنابراین علیرغم پذیرش تمام پیشرفت‌های بشری، حتی در زمینه‌های کشف شده ؛ تفاوت‌های زیادی در عمومیت ، کلیت ،دقت و صحت علم الهی با علم بشری وجود دارد . شاید دانشمندان بتوانند کشفیاتی را در مورد برخی موجودات داشته باشند، اما این تنها خداوند است که چون خالق همه موجودات است به تمام آن‌ها آگاهی دقیق و جامع دارد، به عنوان مثال شاید بتوان جدا شدن یک برگ را از درختی بررسی نمود و به محل سقوط آن آگاهی یافت، اما تنها خداوند است که با علم بی نهایت خود به سرانجام این برگ و تمام برگ های درختان آگاه است. نتیجه 1- علم الهی قطعی، ثابت ،خطا ناپذیر،همه جانبه و ازلی است در صورتی که علم بشری چنین نیست. 2- آیه 34 سوره لقمان ناظر به علم خداوند در مورد «زمان» نزول باران و جنسیت جنین نیست، بلکه به علم مطلق خدا اشاره دارد از این رو شبهه فوق نمی‌تواند مستند به این آیه باشد. منبع: http://www.pasokhbesoalat.ir/ 🔰 @p_eteghadi 🔰
⁉️سؤال: آیا بلا و مصیبت، نتیجه گناهان است؟ آیا شیوع ویروس کرونا عذاب الهی است که به خاطر گناهان انسان به وجود آمده است؟ اگر چنين باشد، انسان‌ها نباید به فکر واکسن و درمان باشند؛ چون هرگز از عذاب الهی نجات پیدا نمی‌کنند؟ 👇👇👇👇
✅پاسخ: در پاسخ به قسمت اول سوال که آیا بلا و مصیبت نتیجه گناهان انسان است؟ باید گفت: بلاها و سختی‌هایی که به انسان می‌رسد، چند دسته‌اند: سختی‌هايی که لازمه عالم ماده است و از آن جدا نمی‌شود، خداوند مقابل آن‌ها انسان را به سلاح عقل تجهیز کرده تا خود را در معرض اين سختي‌ها قرار ندهد یا اگر در معرض آن قرار گرفت، با تدبير خود بتواند از آن خارج شود؛ مثل کشنده بودن نیش عقرب که لازمه خلقت اوست و انسان نباید در معرض آن قرار گیرد. - دسته دیگر، بلاها و سختی‌هایی که از طرف اعمال خود انسان است؛ یعنی انسان کارهایی انجام داده که مستحق این بلاها شده است؛ برای مثال گناهانی انجام داده و سختی‌ها در واقع کفاره گناهان بوده و سبب پاک شدن انسان است. خداوند در قرآن می‌فرماید:« هر مصیبتی که به شما می‌رسد، به خاطر کارهایی است که خودتان انجام داده‌اید.»(شوری/30) یا بی‌تدبیری و کوتاهی داشته که نتیجه آن را می‌بیند؛ مانند این‌که مراقبت‌های بهداشتی را نداشته و بيمار شده است یا بدون مشورت، کاری اقتصادی شروع کرده و ضرر کرده است. - دسته دیگر، بلاها و سختی‌هایی است که انسان مستحق آن نیست؛ بلکه برای اهداف دیگری، مانند امتحان، شکوفایی استعدادهای انسان، قوی شدن ایمان و ارتقاء درجه است و برابر آن به انسان پاداش و عوض دنیوی و اخروی تعلق می‌گیرد.1 چنانکه خداوند در قرآن می‌فرماید:«قطعا شما را با چیزی از ترس، گرسنگی و کاهش در مال‌ها و جان‌ها و محصولات، آزمایش می‌کنیم.»(بقره/155) بر اساس مبانی اسلامی، مصیبت‌ها و سختي‌ها برای تکامل بشر ضرورت دارد و اگر محنت‌ها و رنج‌ها نباشد، بشر تباه می‌شود.2 صبر در رويارويي با سختی‌ها وجود انسان و ایمان او را قوی‌تر کرده و درجه او را ارتقاء می‌دهد. این‌گونه است که امری به ظاهر شر و سخت، به سود انسان می‌شود: «چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید؛ اما برای شما خیر باشد.»(بقره/216) با توجه به نکته فوق برخی سختی‌ها از ناحیه گناهان خود انسان است؛ بنابراين در منابع اسلامی سفارش شده که انسان در هنگام سختی و بلا استغفار کند؛ اما به طور دقیق نمی‌توان مشخص کرد که کدام بلا به دلیل گناهان و کدام بلا برای امتحان و ارتقاء درجه انسان است. فقط بر اساس روایات فهمیده می‌شود که «البلاء للکافر ادب و للمومن امتحان، للاولیاء درجه؛ بلا برای كافر، ادب نمودن وتنبيه كردن است،براي مؤمن امتحان وبرای اولیا درجه است.»3 بر اساس وظیفه دینی، هر فرد باید به خود بدگمان و به دیگران خوش گمان باشد؛ پس خود انسان بهتر می‌داند که فلان گرفتاری، نتیجه فلان گناه اوست و می‌تواند با استغفار و حل مشکلات دینی و اعتقادی خود، سختی و مصیبت را برطرف کند؛ اما در مورد دیگران حق قضاوت بد ندارد؛ بلکه باید با خوش‌گماني، سختی‌های آن‌ها را امتحان خدا و سببی برای ارتقاي درجه آن‌ها بدان. در مورد قسمت دوم سوال که آیا شیوع بیماری کرونا نتیجه گناهان انسان است؟ باید گفت که انسان غیر معصوم نمی‌تواند با قطعیت حکم کند که شیوع این بیماری، عذاب الهی و نتیجه گناهان انسان است. ممکن است به دلایل دیگری باشد؛ مانند سهل انگاری انسان یا سود محور بودن زورمندان دنیا با توجه به فرضیه ساختگی بودن این ویروس یا یکی از مسائل طبیعی عالم ماده باشد؛ مانند دیگر حوادث که زمینه شکوفایی استعدادهای انسان را در زمینه اکتشاف‌هاي دارویی و درمانی در طول هزاران سال گذشته فراهم کرده است. به دلیل این‌که خداوند متعال طالب خیر و سود مخلوقات خود است و نظام عالم را به بهترین نحو ممکن شکل داده تا بیشترین بهره نصیب انسان شود، بي‌شك حوادث تلخ و ناگوار نیز سودی برای انسان دارد. اگر فرض شود، این بیماری نتیجه گناهان انسان‌ها و عذاب الهی باشد، باز هم منافاتی با تلاش برای رفع آن ندارد. قرآن برخی مصائب عمومی را محصول گناهان جمعی می‌داند: «فساد در خشکی و دریا به سبب اعمال مردم آشکار شد تا نتیجه بعضی از اعمالی را که انجام داده‌اند، به آنان بچشاند، شاید باز گردند»(روم/41) ،اما در همین آیه نیز هدف از سختی را توبه و بازگشت به خدا معرفی می‌کند. پس هميشه چنین نیست که نجات از عذاب الهی امکان نداشته باشد. خداوند متعال بعد از اینکه بندگان گناهکار را با بلاها، هشیار کرده و آن‌ها را متوجه گناهان خویش ساخت، راه توبه قرار داده است. با بازگشت به سوی خداوند و جبران کاستی‌ها و خطاها، انسان‌ها را در مسیر نجات از عذاب الهی یاری می‌کند و عامل نجات را به آن‌ها می‌شناساند. 👇👇👇👇
نتیجه: 1- مصیبت‌ها و سختی‌هایی که به انسان می‌رسد دو دسته است: الف- استحقاقی ب- اعواضی. استحقاقی به این معنا که انسان گناه یا کوتاهی در انجام وظایف یا بی‌تدبیری داشته که نتیجه آن به صورت سختی یا مصیبت ظاهر شده است. اعواضی به این معنا که انسان در به وجودآمدن آن تأثیری ندارد، حال یا لازمه عالم ماده و محدودیت آن است یا خداوند انسان را امتحان می‌کند تا استعداد او شکوفا و ایمان او قوی‌تر شود تا در نتیجه به جایگاه بالاتری برسد. 2- حکم قطعی در مورد علل بلاها و سختی‌ها، برای انسان‌های عادی ممکن نیست؛ بنابراين وظیفه انسان در برابر این سختی‌ها، پرداختن به خود، توبه و استغفار و انجام اعمال صالح و تلاش برای رفع مشکل است؛ چرا که حتی اگراین سختی‌ها نتیجه گناهان فرد باشد، باز هم خداوند راه توبه و بازگشت را قرار داده تا او را به سوی نجات راهنمایی کند. منبع: http://www.pasokhbesoalat.ir/ 🔰 @p_eteghadi 🔰
⁉️سؤال: معناي سرنوشت و قضا و قدر چيست؟ انسان تا چه اندازه درآن دخالت دارد؟ قضا و قدر تا چه ميزان حتمي است؟ 👇👇👇👇
✅پاسخ: قضا به معناى حكم كردن و از ريشه «ق ض ى» است. 1 مقصود آن است که كار به مرحله قطعى و حتمى برسد و در عین حال، اراده و اختيار انسان در رسيدن كار به مرحله قضا نقش دارد؛ یعنی انسان با انتخاب كارى از كارها، سبب مى‏‌شود كه چيزى بر او حتمى و قطعى ‏گردد.2 قَدَر به معناى حد و اندازه چيزى و پايان آن و از ريشه «ق د ر» است و تقدير، به معناى مشخّص كردن اندازه چيزى است. 3 به عبارت دیگر «قَدَر» عبارت است از اندازه‏‌گيرى و مهندسى وجود يك چيز. خداوند متعال هر چيز را با اندازه خاصّى آفريده است: «إِنَّا كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ». (قمر/49) گاهی این دو واژه به صورت مترادف و به معنای «سرنوشت» نیز به کار می رود. مسأله قضا و قدر ارتباط نزدیکی با سرنوشت دارد و یکی از مسائل اساسی در زندگی هر انسانی است. منظور از تقدیر الهی این است که خدای متعال برای هر پدیده‌ای، اندازه و حدود کمی، کیفی، زمانی و مکانی خاصی قرار داده است که تحت تأثیر علل و عوامل تدریجی، تحقق می‌یابد و منظور از قضای الهی این است که پس از فراهم شدن مقدمات، اسباب و شرایط یک پدیده، آن را به مرحله ی نهایی و حتمی می‌رساند.4 قضا و قدر دو نوع است: قضا و قدر علمی: مقصود از قدر یا تقدیر علمی آن است که خداوند پیش از آفرینش هر شیئی به خصوصیات، حدود و اوصاف آن علم دارد؛ به عبارت دیگر خداوند از ازل می‌داند که هریک از مخلوقات او دارای چه ویژگی‌ها و اوصافی هستند. مقصود از قضای علمی نیز آن است که خداوند از ضرورت وجود اشیا در ظرف تحقق علل آن‌ها آگاه است؛ یعنی خدا از ازل می‌داند که هریک از اشیا در شرایط خاصی و تحت تأثیر اسباب و علل خاصی موجود می‌شوند؛ بنابراین می‌توان گفت که علم پیشین خداوند به خصوصیات اشیا و ضرورت وجود آن‌ها همان قدر و قضای علمی است .5 براین اساس خداوند می‌داند که هر شیئی با چه خصوصیات و اوصافی و در چه شرایطی پا به عرصه وجود می‌گذارد و چگونه به هستی خویش ادامه می‌دهد و این همان حقیقتی است که گاه از آن به «سرنوشت»یاد می‌کنند.6 قضا و قدر عینی: مقصود از قدر عینی، تعیین و تحدید خصوصیات و اوصاف ذاتی و عرضی موجودات از سوی خداوند است و مقصود از قضای عینی آن است که خداوند ضرورت وجود را به مخلوقاتش اعطا می‌کند و از طریق اسباب و علل، وجود آن‌ها را تعین می‌بخشد.7 قضا و قدر علمی مقتضی آن است که خداوند از پیش بداند که اعمال آدمی با چه خصوصیاتی و در چه شرایطی واقع می‌شوند، البته قضا و قدر علمی خداوند به افعال انسان، به صورت مطلق تعلق نمی‌پذیرد، بلکه متعلق قضا و قدر، عمل انسان با تمام خصوصیات آن است که از جمله می‌توان به اختیاری بودن آن و تأثیر اراده و قدرت انسان در وقوع آن اشاره کرد.پس خداوند از ازل می‌داند که انسان با بهره‌گیری از اختیار خود، اعمال خاصی را انجام می‌دهد ؛ اما بر اساس قضا و قدر عینی، اراده الهی در شکل‌گیری اعمال انسان و تعین یافتن آن دخالت دارد و این نوع قضا و قدر خداوند در وقوع افعال بندگان از مجرای نظام علی عالم تحقق می‌پذیرد و با تأثیر اراده انسان در افعال اختیاری او سازگار است.8 رابطه قضا و قدر الهی با اختیار انسان، در دو حوزه است: الف) حوزه‌ای که خارج از اختیارات انسان است، مثل، سیل و زلزله یا طلوع خورشید از مشرق، سفت بودن سنگ، جاذبه زمین . ب) حوزه‌ای که انسان در آن اختیار دارد؛ تقدیر الهی هیچ گونه منافاتی با اراده و تصمیم گیری آزاد انسان ندارد؛ از این رو، مسئولیت افعال آدمی در این حوزه بر عهده خود اوست؛ چون معنای قضا و قدرالهی این است که تحقق هر پدیده‌ای با همه خصوصیات و قیود آن، مستند به علم و اراده الهی است و همه تحت تدبیر حکیمانه الهی است که یکی از این قیود نیز اختیار انسانی است. درمورد انسان که همواره بر سر دوراهيها و چهارراهيها مى‏باشد، قضا و قدرهاى غير حتمى وجود دارد؛ يعنى يك نوع قضا و قدر سرنوشت او را معيّن نمى‏كند؛ زيرا سرنوشت معلول علّت است و چون انتخاب او با علل مختلف سر و كار دارند، پس سرنوشتهاى مختلف در انتظار اواست و چون هر سلسله از علل در نظر گرفته شود، امكان جانشين شدن يك سلسله ديگر در كار هست، پس سرنوشت او غير حتمى است. به هر اندازه كه «اگر» درباره آنها صحيح است، قضا و قدرها هست و امكان تغيير و تبديل وجود دارد.9 اگر كسى به نوعى بيمارى مبتلا باشد، ناچار علّت خاصّى سبب بیماری او شده است و اين سرنوشت خاص از آن علّت ناشى شده است. حال اگر اين بيمار دوا بخورد، دوا علّت ديگرى است و سرنوشت ديگرى همراه دارد. با خوردن دوا علّت بيمارى از ميان مى‌‏رود؛ يعنى سرنوشت بيمار تغيير مى‌‏كند.10 👇👇
پس سرنوشتهاى گوناگون در كار است و اين سرنوشتها مى‏توانند جانشين يكديگر بشوند؛ جانشين شدن آنها نيز به حكم سرنوشت است؛ بنابراین اگر كسى بيمار بشود و دوا بخورد و نجات پيدا كند، به موجب سرنوشت و قضا و قدر است و اگر دوا نخورد و رنجور بماند يا دواى زيان‏بخش بخورد و بميرد، باز به موجب سرنوشت و قضا و قدر است و اگر هم از محيط بيمارى دورى گزيند و مصون بماند، باز به حكم سرنوشت و قضا و قدر است. بالاخره هر چه بكند، نوعى سرنوشت و قضا و قدر است و از حوزه قضا و قدر نمى‏تواند بيرون باشد. پس شيعه با تمام وجود، قضا و قدر الهى در عالم آفرينش را از اصول مسلم مى‌داند؛ ولى آن را با جبر و جبرگرايى يكسان نمى‌شمارد و منافى با آزادى بشر نمى‌داند؛ به عبارت دیگر قضا و قدر در افعال انسان با اختيار و آزادى او كمترين منافاتى ندارد؛ زيرا همان طور که بیان شد تقدير الهى در باره انسان همان فاعليت ويژه او است، بدين معنا كه او يك فاعل مختار و مريد بوده و فعل و ترك هر عملى در اختيار او است؛11 بنابراین انسان در سرنوشت خود به طور کامل دخالت دارد؛ زيرا قضا و قدر الهي به اين تعلق گرفته كه انسان افعالش را با اراده و اختيار خود انجام دهد و اين مطلب نيز هيچ منافاتي با قضا و قدر الهي ندارد.12 نتیجه 1. قضا به معناى حكم كردن و قَدَر به معناى حد و اندازه چيزى و تقدير، به معناى مشخّص كردن اندازه چيزى است. 2. قضا و قدر دو نوع است: الف) علمی: علم پیشین خداوند به خصوصیات اشیا و ضرورت وجود آن‌ها همان قدر و قضای علمی است . براین اساس خداوند می‌داند که هر شیئی با چه خصوصیات و اوصافی و در چه شرایطی پا به عرصه وجود می‌گذارد و چگونه به هستی خویش ادامه می‌دهد و این همان حقیقتی است که گاه از آن به «سرنوشت»یاد می‌کنند. ب) عینی: مقصود از قدر عینی، تعیین و تحدید خصوصیات و اوصاف موجودات از سوی خداوند است و مقصود از قضای عینی آن است که خداوند ضرورت وجود را به مخلوقاتش اعطا می‌کند و از طریق اسباب و علل، وجود آن‌ها را تعین می‌بخشد. 3. درمورد انسان که همواره بر سر دوراهيها و چهارراهيها مى‏باشد، يك نوع قضا و قدر سرنوشت او را معيّن نمى‏كند، بلکه سرنوشتهاى گوناگون در كار است و اين سرنوشتها مى‏توانند جانشين يكديگر بشوند. منبع: http://www.pasokhbesoalat.ir/ 🔰 @p_eteghadi 🔰