💠 «نصرت» و «ولایت»
🔹 فرق بین #ولایت و #نصرت هم در بحث های قبل گذشت؛ یك وقت است تمام کارهای انسان را دیگری انجام می دهد مثل بیماری كه روی بستر استراحت و روی تخت است و هیچ كاری از او ساخته نیست و دیگران ولی او هستند، كودك و بیمار از كارافتاده این چنین اند؛ امّا یك وقت بیماری است كه بخشی از كارها را خودش انجام می دهد، آن كمبودش را دیگران انجام می دهند؛ «ولایت» مربوط به بخش اول است و «نصرت» مربوط به بخش دوم.
این كودك وقتی نوجوان شد بخشی از كارها را خودش انجام می دهد ولی در #ترمیم_كمبودها، اولیای او، او را كمك می كنند که می شوند انصار او، این #نصرت است؛ امّا وقتی کودک است تحت #ولایت است نه اینکه بخشی از کارها را خود این كودك شیری انجام بدهد و بقیه را مادر كمك كند، اینطور نیست.
🔹 انسان گاهی طوری است كه تمام كارهایش تحت #ولایت_الله است؛ این کسی كه می گوید: ﴿إِنَّ صَلاتی وَ نُسُكی وَ مَحْیای وَ مَماتی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ﴾، این شخص تحت ولایت «الله» است، این كلاً احساس می كند، درك می كند و مشاهده می كند كه دیگری دارد او را اداره می كند، این خودش را تحت ولایت «الله» می بیند؛ امّا كسانی كه به این مقام بار نیافتند، می گویند این مقدار را ما با كمك الهی انجام دادیم که ﴿إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ ینْصُرْكُمْ﴾.
🔹 قرآن كریم هم دو نحو با انسان ها سخن می گوید. این دو تعبیر سوره مباركه «انفال» یكسان نیست: یكی اینكه فرمود: ﴿وَ ما رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمی﴾ که در عین حال كه «رَمْی» را به ذات اقدس الهی نسبت می دهد، به پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم منسوب می داند؛ در كنارش وقتی با رزمنده ها سخن می گوید، به نحو سالبه، یك جانبه _ نه تلفیق نفی و اثبات؛ نظیر ﴿وَ ما رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمی﴾ نیست كه تلفیق نفی و اثبات باشد، این #نفی_صریح است _ می فرماید: ﴿فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ﴾. این رزمنده ها تلاش و كوشش كردند و عدّه ای را به هلاكت رساندند اما فرمود شما هیچ كاری نكردید! این می شود ولایت.
آنجا كه خدای سبحان بخواهد ولایت خودش را نشان بدهد، می گوید كار، كار من است و آنجا كه بخواهد نصرت خودش را نشان بدهد، می گوید اینكه تو كردی به كمك ما بود؛ حالا تا شنونده چه كسی باشد، دریافت كننده چه كسی باشد و چه شخصی #مقام_فعل ذات اقدس الهی را درك بكند، این دیگر متفاوت است.
🔹 فرمود اگر كسی بیراهه رفت، كژراهه رفت و همه راه هایی را كه ما نشان دادیم پس زد، این شخص نه ولی دارد نه نصیر، همه كارها به عهده خودش است! اگر همه كارها به عهده خودش است و او هم عبد «مسكین»، «مستكین» و «مستجیر» است، خب در کارش می ماند! فرمود اینها ﴿ما لَهُمْ مِنْ وَلِی وَ لا نَصیرٍ﴾.
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 سوره مبارکه شوری جلسه 8
تاریخ: 1394/02/29
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰چرا امام حسین(ع) حجّ خود را نیمه تمام گذاشت و از مکّه در آستانه شروع اعمال حجّ خارج شد؟
قیام امام حسین برای احیای دین و احکام شریعت اسلام و سنت پیامبر بود؛ بنابراین نه تنها عملی بر خلاف شریعت و احکام الهی اسلام انجام نمی داد ، بلکه حتی مانند ظهر عاشورا تا به خطر افتادن جان نیز بر آن مراقبت داشت؛ بنابراین چگونه می توانست نسبت به مسئله حج و احکام آن در انظار مسلمانانی که از تمام سرزمین های اسلامی به مکه آمده بودند ، بی تفاوت باشد ، یا حتی برخلاف آن عمل نماید؟! به خصوص آنکه حضرت را متهم به خروج بر خلیفه و پیشوای مسلمانان نمودند و انبوهی از مردم را بر ضد حضرت تجهیز کردند.
بنابراین قبل از این که به تحلیل تاریخی مسئله بپردازیم ، باید ابتدا نقل صحیح مسئله را یاد آور شویم و آن این که امام حسین (ع) به احرام حج ، محرم نشده بود و این سخن مشهور که امام حجّ خود را نیمه تمام گذاشت، سخن نادرستى است؛ زیرا امام(ع) در روز هشتم ذى الحجه «یوم الترویه» از مکّه خارج شد.در حالى که اعمال حجّ - که با احرام در مکّه و وقوف در عرفات شروع مى شود - از شب نهم ذى الحجه آغاز مى شود. البته در برخی کتاب ها آمده که حضرت حج خود را تبدیل به عمره کرد و طواف و سعی انجام داد و از احرام بیرون آمد چون نمی توانست حج خود را تکمیل کند.(1) و این سخن نیز مشهور شده است، ولی بعید به نظر میآید که حضرت به احرام حج، محرم شده باشد چون کسی که می خواهد اعمال حج را انجام دهد، روز هشتم یا نهم ذی الحجه محرم می شود و جهتی برای محرم شدن زودتر از موعد مقرر نیست .
برای تایید این مطلب روایاتی در کافی نقل شده که به برخی اشاره می کنیم :
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) .... فَإِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ (ع) خَرَجَ قَبْلَ التَّرْوِیَةِ بِیَوْمٍ إِلَى الْعِرَاقِ وَ قَدْ کَانَ دَخَلَ مُعْتَمِراً.(2)
امام صادق فرمود : امام حسین(ع) قبل از روز هشتم ذی الحجه از مکه خارج شد در حالی که با احرام عمره ، به قصد انجام عمره وارد مکه شده و عمره انجام داده بود .
نیز فرمود :
«قَدِ اعْتَمَرَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ( ع) فِی ذِی الْحِجَّةِ ثُمَّ رَاحَ یَوْمَ التَّرْوِیَةِ إِلَى الْعِرَاقِ وَ النَّاسُ یَرُوحُونَ إِلَى مِنًى وَ لَا بَأْسَ بِالْعُمْرَةِ فِی ذِی الْحِجَّةِ لِمَنْ لَا یُرِیدُ الْحَجَّ ؛ امام حسین در ماه ذی الحجه عمره انجام داد و سپس در روز ترویه (هشتم) به سوی عراق حرکت کرد کسی که نمی خواهد حج انجام دهد می تواند عمره انجام دهد».(3)
این روایات تنها به انجام عمره از طرف امام حسین (ع) اشاره دارد، نه تبدیل حج به عمره، و دلیل دیگری غیر از روایات نداریم بر این که حضرت اعمال حج را شروع کرده بود. بنابراین کلام برخی که فرمودهاند حضرت حج خود را به عمره تبدیل کرد و از مکه خارج شد دلیلی ندارد .
بله، مسلّماً حضرت در هنگام ورود به مکّه، عمره مفرده انجام داده، چه بسا در طول اقامت چند ماهة خود در مکّه و احتمالاً در فاصله هاى مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره کرده بود. اما انجام اعمال عمره مفرده، به معناى ورود در اعمال حجّ نیست. شاید وقتی خبردار شد که نیروهای مخفی یزید قصد ترور ایشان را در حرم دارند و تصمیم گرفت به سوی عراق حرکت کند، برای انجام عمره دیگر محرم شد و آن را تکمیل کرد و از احرام خارج شد و در روز ترویه یعنی هشتم ذی الحجه از مکه خارج شد ؛ چون اعمال عمره را در چند ساعت می توان انجام داد وتمام کرد.
از نظر تاریخى بالاخره این پرسش باقى است که با وجود آن که یکى از علل انتخاب مکّه، داشتن فرصت مناسب براى تبلیغ دیدگاه خود بود؛ چرا در این شرایط زمانى ویژه - که اوج حضور حاجیان و بهترین فرصت تبلیغى است – ناگهان مکّه را ترک کرد؟
👇👇👇
در پاسخ میتوان اموری را ذکر کرد:
أ) اظهار نارضایتی شدید از حکومت یزید
با توجه به اهمیت حج، و شخصیت امام حسین و بهرهمندی ایشان از پایگاه وسیع اجتماعی، حرکت امام از این که غیر منتظره و برخلاف معمول بود، باعث جلب توجه همگان شد. برای همین پرسش پدید آمد که چرا در حالی که همگان خود را آماده میکردند به عرفات و منا روند و اعمال حج را به جا آورند، فرزند پیامبر و بهترین راهنمای حاجیان و شایستهترین افراد برای انجام مناسک حج، مکه را ترک میکند؟! همو که عاشق و دلباخته معشوق، عبادت و راز و نیاز با خداست. امام بیش از هر فردی دیگری دوست دارد در سرزمین عرفات همراه حاجیان به دعا و مناجات با خدا بپردازد و روز عید قربان اعمال منی را انجام دهد اما چرا این سرزمین دوست داشتنی را ترک میکند؟! حتماً به عنوان اعتراض به حکومت یزید این حرکت صورت گرفته، یا حکومت برای امام مشکلی درست کرده که فرزند فاطمه نتوانسته است در حرم امن الهی، مناسک حج را به جا آورد! حرکت امام، بزرگترین گام تبلیغاتی و فرهنگی در اعتراض به حکومت ستمپیشه و فاسد یزید به شمار میآمد.
ب) توطئه قتل امام:
حرکت امام از مکه به کوفه در روز ترویه برای بسیاری ایجاد سؤال کرد و آنان از حضرت علت این کار را پرسیدند، از جمله ابن عباس، که حضرت فرمود: «کشته شدن در مکانى دیگر براى من دوست داشتنى تر از کشته شدن در مکّه است».(4)
نیز به عبداللَّه بن زبیر فرمود: «به خداوند سوگند! اگر یک وجب خارج از مکّه کشته شوم، براى من دوست داشتنى تر است تا آن که داخل مکّه کشته شوم. به خداوند سوگند! اگر به لانه اى پناه برم، مرا از آن بیرون خواهند کشید تا آن چه را از من مى خواهند، به دست آورند».(5)
نیز به برادرش محمد حنفیه، به صراحت از ترور خویش توسط یزید در محدوده حرم امن الهى سخن به میان آورد .(6) در بعضى از متون به صراحت آمده که یزید، عده اى را با سلاح هاى فراوان براى ترور امام به مکّه فرستاد.(7)
ج) هتک حرمت حرم:
اگر امام در حرم الهی (مکه) کشته میشد، حرمت حرم شکسته میشد، گرچه در این میان گناه بزرگ از آن قاتلان و جنایتکاران اموى باشد.
حضرت این مطلب را در برخورد با عبداللَّه بن زبیر به صراحت بیان مى دارد.(8)
------------------
پی نوشت ها :
1 – شیخ مفید ، ارشاد، ج 2، ص 68 .
2و3 - کافی ج 4، ص 536.
4- ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج 8، ص 159.
5- وقعة الطف، ص 152.
6- سید بن طاووس، لهوف، ص 82..
7- همان،ص82.
8 - ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، ج 2، ص 546.
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰فلسفه و حکمت عزاداري براي ائمه(عليهم السلام) چيست؟
فلسفه و حكمت عزاداري را ميتوان در امور ذيل، رهيابي كرد:
الف. محبت و دوستي: قرآن و روايات، دوستي خاندان رسول اكرم( صلي الله عليه و آله و سلم) و اهلبيت(عليهم السلام) را بر مسلمانان واجب كرده است .(1) روشن است كه دوستي لوازمي دارد و محبّ صادق، كسي است كه شرط دوستي را - چنان كه بايد و شايد - به جا آورد. يكي از مهمترين لوازم دوستي، هم دردي و هم دلي با دوستان در مواقع سوگ يا شادي آنان است؛(2). از اين رو در احاديث، بر برپايي جشن و سرور در ايام شادي اهلبيت (عليه السلام) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأكيد فراوان شده است.
حضرت علي(عليه السلام) در روايتي ميفرمايد: «شيعه و پيروان ما در شادي و حزن ما شريكند». «يفرحون لفرحنا و يحزنون لحزننا» : در شادي ما شادندو در اندوه ما اندوهناکند، (3) امام صادق(عليه السلام) نيز فرمودند: «شيعتنا جزء منا خلقوا من فضل طينتنا يسوؤهم ما يسؤنا و يسرّهم ما يسرّنا»(4). «شيعيان ما پارهاي از خود ما بوده واز زيادي گل ما خلق شدهاند؛ آنچه كه ما را بدحال يا خوشحال ميسازد، آنان را بدحال و خوشحال ميگرداند».
اين وظيفه عقلاني و شرعي، ايجاب ميكند كه در ايام عزاداري اهلبيت(عليهم السلام)، حزن و اندوه خود را به «زبان حال»؛ يعني، با اشك، آه و ناله و زاري، از نظر خوراك، با كم خوردن و كم آشاميدن مانند افراد غمزده آشكار سازيم ، طبق فرموده امام صادق(عليه السلام) به معاوية بن وهب، «عزاداران سيدالشهدا در روز عاشورا از آب و غذا دوري جويند تا آن كه يك ساعت از وقت فضيلت نماز عصر بگذرد، و در حد لزوم به غذاي معمول صاحبان مصيبت، سدّ جوع و عطش كنند».(5). و از نظر پوشاك، با پوشيدن لباسي كه از حيث جنس و رنگ و نحوه پوشش در عرف، حكايتگر اندوه و ناراحتي ما مي باشد، آشكار سازيم.
ب. انسانسازي: از آنجا كه در فرهنگ شيعي، عزاداري بايد از سر معرفت و شناخت باشد؛ همدردي با آن عزيزان، در واقع يادآوري فضايل، مناقب و آرمانهاي آنان بوده و بدين شكل، آدمي را به سمت الگوگيري و الگوپذيري از آنان سوق ميدهد.
فردي كه با معرفت در مجالس عزاداري، شركت ميكند؛ شعور و شور، شناخت و عاطفه را درهم ميآميزد و در پرتو آن، انگيزهاي قوي در او پديدار گشته و هنگام خروج از مراسم عزاداري، مانند محبي ميشود كه فعّال و شتابان، به دنبال پياده كردن اوصاف محبوب در وجود خويشتن است.
ج. جامعه سازي: هنگامي كه مجلس عزاداري، موجب انسانسازي گشت؛ تغيير دروني انسان به عرصه جامعه نيز كشيده ميشود و آدمي ميكوشد تا آرمانهاي اهلبيت(عليهم السلام) را در جامعه حكمفرما كند.
به بيان ديگر، عزاداري بر اهلبيت(عليهم السلام)؛ در واقع با يك واسطه زمينه را براي حفظ آرمانهاي آنان و پياده كردن آنها فراهم ميسازد. به همين دليل ميتوان گفت: يكي از حكمتهاي عزاداري، ساختن جامعه براساس الگوي ارائه شده از سوي اسلام است.
د. انتقال دهنده فرهنگ شيعي به نسل بعد: كسي نميتواند منكر اين حقيقت شود كه نسل جديد در سنين كودكي، در مجالس عزاداري با فرهنگ اهلبيت(عليهم السلام) آشنا ميشوند. به راستي عزاداري و مجالس تعزيه، يكي از عناصر و عوامل برجستهاي است تا آموزههاي نظري و عملي امامان راستين، به نسلهاي آينده منتقل شود. مراسم عزاداري، به دليل قالب و محتوا، بهترين راه براي تعليم و تربيت نسل جديد و آشنايي آنان با گفتار و كردار اهلبيت(عليهم السلام) است.
پي نوشتها:
(1). شوري/ 23؛ هود / 29؛ ميزانالحكمه، ج 2، ص 236.
(2). المحبة في الكتاب والسنة، صص 169 - 170 و 181 – 182.
(3). بحارالانوار، ج 44، ص 287.
(4). امالي، ص 305.
(5). تاريخ النياحة الامام الشهيد الحسين بن علي، ج 1، صص 157-159.
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰شخصیت و نهضت امام حسین (ع) در ادبیات فارسی چه تأثیری گذاشته است؟
قیام امام حسین(ع) از اواسط قرن سوم در ادبیات فارسی وارد شد. البته اوائل به صورت جدی نبود، بلکه در قالب تمثیل ها و استنادها اشاراتی به شهادت امام حسین(ع) و شهدای کربلا داشتند. یکی دو قرن بعد در حدود قرن پنج و شش هجری «سنایی» به طور خاص جزو شعرایی بود که به شهادت امام حسین(ع) اشاره مستقیم کرد. پس از قرن پنجم یعنی در زمان «ناصر خسرو» اشاراتی به عاشورا وامام حسین (ع) شده است اما به طور کامل و جزئی نگر از دوره تیموریان به بعد به این مسئله پرداخته شده، در دوره صفویه به خاطر مذهب رسمی تشیع و تغییر نظام حکومتی و گسترش تفکر شیعی در ایران، گرایش شاعران به عاشورا دیده و ثبت شده است.(1)
«ابن حسام» از چهره هایی است که در باب پرداختن به موضوع عاشورا پیش از عهده صفویه شاخص است . او شاعری است که بیشتر آثارش مربوط به وقایع عاشورا است. پس از او شاعران فراوانی ظهور کردند تا جایی که در دوره قاجاریه و بعد از آن ها دفتر شعر در خصوص مسئله عاشورا تدوین شد.
اینک به اجمال، مواردی را بیان می داریم:
1. ناصر خسرو:
از شاعران قوی طبع و قصیده سرایان گرانقدر زبان فارسی است که در سال 481 درگذشت. او به حادثه کربلا اشاره کرده چنین می سراید:
👇👇
1. ناصر خسرو:
از شاعران قوی طبع و قصیده سرایان گرانقدر زبان فارسی است که در سال 481 درگذشت. او به حادثه کربلا اشاره کرده چنین می سراید:
خون حسین آن بچشد در صبوح
وین بخورد ز اشتر صالح کباب
غرّّه مشو گرچه به آواز نرم
عرضه کند بر تو عقاب و ثواب
چون بخورد ساتگنی هفت و هشت
با گلوش تاب ندارد رباب
این شب دین است، نباشد شگفت
نیم شبان بانگ و فغان کلاب
گاه سحر بود، کنون سخت زود
برزند از مشرق تیغ آفتاب
تازه شود صورت دین راه جبین
سهل شود شیعت حق را صعاب
زیر رکاب و علم فاطمی
نرم شود بیخردان را رقاب(2)
2. ابوالمجد مجدد بن آدم سنایی (م 535 هـ):
عارف واراستهای است که به باور همة پژوهندگان، عرفان را در ادب پارسی درآمیخت. درون مایة عرفانی شعر او و پیشرو بودنش در این زمینه، بر کسی پوشیده نیست. عارفان درویشی خود را به امام علی(ع) باز میبندند و دل در گرو او دارند و امام حسین(ع) فرزند آن امام یگانه است. از این رو سنایی نیز که دل در گرو دوستی اهل بیت(ع) دارد، به این رویداد (واقعة کربلا) پرداخته است.(3)
سنایی معتقد است که راه دین، راهی سخت و طاقتفرساست و انسان به حکم آن که در عالَم ذر به «ألستُ بربّکم» «بلى» گفت، باید تن به سختیهای کرب و بلا بسپارد و چون حسین(ع) خون از گلوی او جاری گردد:
خرمی چون باشد اندر راه دین کز بهر حق
خون روان گشتست از حلق حسین در کربلا
از برای یک بلا کاندر ازل گفتست جان
تا ابد اندر دهد مرد بلی تن در بلا(4)
سنایی باور دارد که حسین(ع) شهید یگانه است، همان گونه که مادرش بانوی یگانه بود:
سراسر جمله عالم پُر زنانند
زنی چون فاطمه خیر النساء کو؟
سراسر جمله عالم پر شهید است
شهیدی چون حسین کربلا کو؟
سراسر جمله عالم پر امام است
امامی چون علی موسى الرضا کو؟(5)
3. نورالدین عبدالرحمن جامی:
یکی از شاعران و عارفان بلند مقام سدة نهم هجری است که در عرفان نظری، پایة بلند دارد. او حسین(ع) را الگوی عاشقان میداند و معتقد است هر عاشقی را فرض است که به دیدار مرقد او بشتابد، تا راه و رسم عاشقی را از وی بیاموزد:
کردم زدیده پای سوی مشهد حسین
هست این سفر به مذهب عشاق فرض عین
خُدّام مرقدش به سرم گَر نهند پای
حقا که بگذرد سرم از فرق فرقدین(6)
4. ابن حسام هروی (م 875 هـ):
از شاعران ایرانی است که درباره فضیلت پیامبر و خاندان وی اشعاری سروده است.(7) او دربارة امام حسین(ع) می گوید:
👇👇
دلم شکسته و مجروح و مبتلای حسین
طواف کرد شبی گرد کربلای حسین
طراز طره مشکین عنبر افشانش
خضاب کرد به خون خصم بیوفای حسین
قدر چو واقعة کربلا مشاهده کرد
زچشم، چشمة خون راند بر قضای حسین
نشسته بر سر خاکستر آفتاب مقیم
کبود پوش به سوگ از پی عزای حسین
جمال روشن خورشید را غبار گرفت
که در غبار نهان شد مه لقای حسین
سحاب قطره باران، حسین سر بخشید
عطای ابر کجا و کجا عطای حسین
خموش ابن حسان این سخن نه لایق توست
ستایش تو کجا و کجا ثنای حسین
کز آفتاب قیامت مرا پناهی ده
به زیر سایه دامن کش لوای حسین(8)
5. محتشم کاشانی:
یکی از این شعرا «محتشم کاشانی» است که همه با آثار او در خصوص عاشورا و امام حسین(ع) آشنا هستند. او یکی از مهم ترین و معروف ترین شعرای دوره صفوی بود که اشعاری در سوگواری اهل بیت سروده و در این سبک شهرت یافته است به طوری که می توان او را معروف ترین شاعر مرثیه¬گوی ایران دانست. مرثیه دوازده بندی او تا به امروز لطف خود را که ناشی از صفا و صداقت حقیقی سراینده اش است، حفظ کرده است:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است ؟
این صبح تیره باز دمید از کجا ؟ کزو
کار جهان و خلق جهان جمله درهم است
گویا طلوع می کند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
در بار گاه قدس که جای ملال نیست
سر های قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین نور مشرقین
پرورده کنار رسول خدا حسین (9)
6. صباحی بیگدلی
صباحی بیگدلی شاعر سده دوازدهم و اوایل سده سیزدهم هجری و معاصر با پادشاهان زندیه بود که در سوگ و مرثیه امام حسین(ع) ترکیببندی به تقلید از کلیم کاشانی ساخته است .
افتاد شام گه به کنار افق نگران
خود چون سربریده از این طشت، واژگون
گفتم محرم است و نمود از شفق هلال
چون ناخنی که غم زده آلایدش زخون (10)
👇👇
7. ملک الشعرای بهار
ملک الشعرا محمدتقی بهار، شاعر دوره مشروطیت نیز در رثای سید الشهدا گفته است:
ای فلک ، آل علی را از وطن آواره کردی
ز آن سخن در کربلا شان بُردی و بیچاره کردی
تاختی از وادی ایمن غزالان حرم را
پس اسیر پنجه گرگانِ آدمخوار کردی
جسم پاک شیر مردان را نمودی پاره پاره
هم دل شیر خدا را زین مصیبت پاره کردی
گوشوار عرش رحمن را بریدی سر ، پس آنگه
دخترانش را زکین بی گوشوار و یاره کردی
جبهة فرزند زهرا را ز سنگ کین شکستی
تو مگر ای آسمان دل را ز سنگ خاره کردی
تا کنی خورشید عصمت را به ابر کینه پنهان
دشت را ز اعدای دین پر ثابت و سیاره کردی
جورها کردی از اول در حق پاکان و لیکن
در حق آل پیمبر جور را یک باره کردی
کودکی دیدی صغیر اندر میان گا هواره
چون نکردی شرم و زکین قصد آن گهواره کردی
چاره می جستند در خاموشی آن طفل گریان
خود تو در یک لحظه از پیکان تیرش چاره کردی
سوختی از آتش کین خانة آل علی را
و ایستادی بر سر آن آتش و نظّاره کردی
خانمان آل زهرا رفت بر باد از جفایت
آوخ از بیداد و داد از جور و فریاد از جفایت
آسمانا جز به کین آل پیغمبر نگشتی
تا نکُشتی آل زهرا را از این ره بر نگشتی
چون فکندی آتش کین در حریم آل یاسین
ز آه آتش بارشان چون شد که خاکستر نگشتی
چون حسین بن علی با لشکر کین شد مقابل
از چه پشتیبان آن سلطان بی لشکر نگشتی
چون دچا ر موج غم شد کشتی آل محمد
از چه رو ای زورق بیداد بی لنگر نگشتی (11)
8. محمدحسین شهریار
سید محمدحسین شهریار شاعر بزرگ معاصر که شیفته و دلباخته اهل بیت و ائمه اطهار بود، بارها در رثای امام حسین(ع) و شهدای کربلا شعر سروده و به درد گریسته است. استاد شهریار غزلی دارد تحت عنوان «کاروان کربلا» که مطلع آن بدین گونه است:
👇👇
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبة جدش باشگی شست دست
مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین
می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین
پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست
اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین
بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عز ا دارد حسین
رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش
برند تا بجایی که کفن از بوریا دارد حسین
بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب
ورنه این بی حُرمتی ها کی روا دارد حسین
سروران ، پروانگان شمع رُخسارش ولی
چون سحر روشن که سراز تن جدا آرد حسین
سر بقاچ زین نهاده ، راه پیمای ¬عراق
می نماید خودکه عهدی با خدا دارد حسین
او و فای عهد را با سر کند سودا ولی
خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین
دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا
باکدامین سرکند ، مشکل دو تا دارد حسین
سیرت آل علی با سر نوشت کربلا ست
هر زمان ازما ، یکی صورت نما دارد حسین
آب خود با دشمنان تشنه قسمت میکند
عزّت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین
دشمن هم آب میبندد به روی اهل بیت
داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین
بعد از اینش صحنهها و پردهها اشکست و خون
دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین
ساز عشق است و بدل هر زخم پیکان زخمهای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین
دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین
شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین
اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار
کاندرین گوشه عزایی بی ریا دارد حسین(12)
تاثیر نهضت امام حسین(ع) بر ادب فارسی فراوان است که خوانندگان می توانند به این منابع مراجعه نمایند:
* پیشینه مرثیه سرایی عاشورا در ادبیات فارسی، مجله بصائر، سال سوم، شماره 24.
* جایگاه شعر در تبیین فرهنگ عاشورا، نشریه ره توشه راهیان نور، ویژه محرم الحرام، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، 1375.
* مرثیه پردازی در ادبیات فارسی، نشریه سروش، نشر صدا و سیما، 1360، ش 132.
* نگاهی به انقلاب کربلا در ادب فارسی، منصور یارویسی، نشریه اطلاعات 22/1/81.
----------------------
👇👇
پینوشتها:
1. حماسه حسینی در ادبیات فارسی، گفتگو با عبدالجبار کاکایی، نشریه خراسان، 27/12/80.
2. دیوان ناصرخسرو، ص 141.
3. مجموعه مقالات امام حسین(ع)، ج 10، ص 139.
4. همان، ص 149.
5. همان، ص 143.
6. دیوان جامی، ص 78.
دایرةالمعارف فارسی، ج 1، ص 7.18.
8. مجموعه مقالات همایش امام حسین(ع)، ج 12، ص 62.
9. چند مرثیه از شاعران پارسی گو، دکتر ابوالقاسم رادفر، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول 1365، ص 57.
10. همان، ص 69، 70 و 71.
11. همان، ص 116، 117.
12. دیوان اشعار شهریار، انتشارات زرین و نگاه، چاپ هفتم، 1371، ج 1، ص 98.
🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مهدویت
📹 #کلیپ_تصویری: «منتقم خون حسین سلام الله علیه »
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
🔹 روایت دارد که امام زمان صلواتاللهعلیه که ظهور فرمود، میفرماید: «أَلا یَا أَهلَ الْعَالَم»، پنج ندا میکند به اهل عالَم، بدون هیچ دستگاهی و اختراعی و اینها، «أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين قتل عَطشاناً، أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين سَحَقوهُ عُدواناً»؛[١] به هر کسی به لغت [و زبان] خودش میرسد. این فرق بین این اعجاز و بین آن کارهایی که با اسبابچینی درست میشود، این طور است.
🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید
📌 مخصوص سلبریتی هایی که شبهه افکنی می کنند؟
❌ بجای غذای نذری به فقرا کمک کنید...
🎙 استاد محمدی شاهرودی
📎 #شکوه_حسینی
📎 #محرم
📎 #امام_حسین علیه السلام
🔰 @p_eteghadi 🔰
🍃امیرالمؤمنین عليه السلام :
🌸رفتار برادرت را به بهترين وجه آن تفسير كن تا زمانى كه كارى از اوسر زند كه راه توجيه را بر تو ببندد ، و هيچ گاه به سخنى كه از دهان برادرت بيرون آيد ، تا وقتى براى آن توجيه خوبى مى يابى ، گمان بد مبَر .
🔺ضَعْ أمرَ أخيكَ على أحسَنِهِ حتّى يَأتِيَكَ مِنهُ ما يَغلِبُكَ، ولا تَظُنَّنَّ بكَلِمَةٍ خَرَجَت مِن أخيكَ سُوءا وأنتَ تَجِدُ لَها في الخَيرِ مَحمِلاً
📙الأمالي للصدوق : 380/483
📙الکافی،ج2،ص362
🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 #معرفی_کتاب
📘 جلوه های لاهوتی (شرح زیارت جامعه کبیره)
🔹مجموعه دوجلدی «جلوه های لاهوتی (شرح زیارت جامعه کبیره)» اثر استاد محمدباقر تحریری به همت مؤسسه بوستان کتاب در ۱۷۴۴ صفحه به چاپ رسید.
🔹اثر پیش رو نیز تفسیر این زیارت شریف است که بر اساس دیدگاه های توحیدی، ولایی و اخلاقی نوشته شده و بر پایه کتاب و سنت، با روش مفسر کبیر قرآن کریم، حضرت علامه سید محمدحسین طباطبایی(ره) سامان یافته است.
🔻ساختار اثر
🔹در ابتدای این اثر، ضمن بیان جایگاه زیارت جامعه کبیره، وظایف قبل از زیارت تشریح و سپس علت گفتن شهادتین و تکبیرات ذکر شده است. در اثر مذکور، فراز به فراز این زیارت به تفکیک همراه با شرح هر فراز به رشته نگارش در آمده است.
🔹در این اثر، زیارت جامعه کبیره به دو بخش تقسیم شده و هر بخش در قالب یک جلد تفسیر شده است.
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰شخصیت و نهضت امام حسین (ع) در ادبیات فارسی چه تأثیری گذاشته است؟
قیام امام حسین(ع) از اواسط قرن سوم در ادبیات فارسی وارد شد. البته اوائل به صورت جدی نبود، بلکه در قالب تمثیل ها و استنادها اشاراتی به شهادت امام حسین(ع) و شهدای کربلا داشتند. یکی دو قرن بعد در حدود قرن پنج و شش هجری «سنایی» به طور خاص جزو شعرایی بود که به شهادت امام حسین(ع) اشاره مستقیم کرد. پس از قرن پنجم یعنی در زمان «ناصر خسرو» اشاراتی به عاشورا وامام حسین (ع) شده است اما به طور کامل و جزئی نگر از دوره تیموریان به بعد به این مسئله پرداخته شده، در دوره صفویه به خاطر مذهب رسمی تشیع و تغییر نظام حکومتی و گسترش تفکر شیعی در ایران، گرایش شاعران به عاشورا دیده و ثبت شده است.(1)
«ابن حسام» از چهره هایی است که در باب پرداختن به موضوع عاشورا پیش از عهده صفویه شاخص است . او شاعری است که بیشتر آثارش مربوط به وقایع عاشورا است. پس از او شاعران فراوانی ظهور کردند تا جایی که در دوره قاجاریه و بعد از آن ها دفتر شعر در خصوص مسئله عاشورا تدوین شد.
اینک به اجمال، مواردی را بیان می داریم:
1. ناصر خسرو:
از شاعران قوی طبع و قصیده سرایان گرانقدر زبان فارسی است که در سال 481 درگذشت. او به حادثه کربلا اشاره کرده چنین می سراید:
خون حسین آن بچشد در صبوح
وین بخورد ز اشتر صالح کباب
غرّّه مشو گرچه به آواز نرم
عرضه کند بر تو عقاب و ثواب
چون بخورد ساتگنی هفت و هشت
با گلوش تاب ندارد رباب
این شب دین است، نباشد شگفت
نیم شبان بانگ و فغان کلاب
گاه سحر بود، کنون سخت زود
برزند از مشرق تیغ آفتاب
تازه شود صورت دین راه جبین
سهل شود شیعت حق را صعاب
زیر رکاب و علم فاطمی
نرم شود بیخردان را رقاب(2)
👇👇👇
2. ابوالمجد مجدد بن آدم سنایی (م 535 هـ):
عارف واراستهای است که به باور همة پژوهندگان، عرفان را در ادب پارسی درآمیخت. درون مایة عرفانی شعر او و پیشرو بودنش در این زمینه، بر کسی پوشیده نیست. عارفان درویشی خود را به امام علی(ع) باز میبندند و دل در گرو او دارند و امام حسین(ع) فرزند آن امام یگانه است. از این رو سنایی نیز که دل در گرو دوستی اهل بیت(ع) دارد، به این رویداد (واقعة کربلا) پرداخته است.(3)
سنایی معتقد است که راه دین، راهی سخت و طاقتفرساست و انسان به حکم آن که در عالَم ذر به «ألستُ بربّکم» «بلى» گفت، باید تن به سختیهای کرب و بلا بسپارد و چون حسین(ع) خون از گلوی او جاری گردد:
خرمی چون باشد اندر راه دین کز بهر حق
خون روان گشتست از حلق حسین در کربلا
از برای یک بلا کاندر ازل گفتست جان
تا ابد اندر دهد مرد بلی تن در بلا(4)
سنایی باور دارد که حسین(ع) شهید یگانه است، همان گونه که مادرش بانوی یگانه بود:
سراسر جمله عالم پُر زنانند
زنی چون فاطمه خیر النساء کو؟
سراسر جمله عالم پر شهید است
شهیدی چون حسین کربلا کو؟
سراسر جمله عالم پر امام است
امامی چون علی موسى الرضا کو؟(5)
3. نورالدین عبدالرحمن جامی:
یکی از شاعران و عارفان بلند مقام سدة نهم هجری است که در عرفان نظری، پایة بلند دارد. او حسین(ع) را الگوی عاشقان میداند و معتقد است هر عاشقی را فرض است که به دیدار مرقد او بشتابد، تا راه و رسم عاشقی را از وی بیاموزد:
کردم زدیده پای سوی مشهد حسین
هست این سفر به مذهب عشاق فرض عین
خُدّام مرقدش به سرم گَر نهند پای
حقا که بگذرد سرم از فرق فرقدین(6)
4. ابن حسام هروی (م 875 هـ):
از شاعران ایرانی است که درباره فضیلت پیامبر و خاندان وی اشعاری سروده است.(7) او دربارة امام حسین(ع) می گوید:
دلم شکسته و مجروح و مبتلای حسین
طواف کرد شبی گرد کربلای حسین
طراز طره مشکین عنبر افشانش
خضاب کرد به خون خصم بیوفای حسین
قدر چو واقعة کربلا مشاهده کرد
زچشم، چشمة خون راند بر قضای حسین
نشسته بر سر خاکستر آفتاب مقیم
کبود پوش به سوگ از پی عزای حسین
جمال روشن خورشید را غبار گرفت
که در غبار نهان شد مه لقای حسین
سحاب قطره باران، حسین سر بخشید
عطای ابر کجا و کجا عطای حسین
خموش ابن حسان این سخن نه لایق توست
ستایش تو کجا و کجا ثنای حسین
کز آفتاب قیامت مرا پناهی ده
به زیر سایه دامن کش لوای حسین(8)
👇👇👇
5. محتشم کاشانی:
یکی از این شعرا «محتشم کاشانی» است که همه با آثار او در خصوص عاشورا و امام حسین(ع) آشنا هستند. او یکی از مهم ترین و معروف ترین شعرای دوره صفوی بود که اشعاری در سوگواری اهل بیت سروده و در این سبک شهرت یافته است به طوری که می توان او را معروف ترین شاعر مرثیه¬گوی ایران دانست. مرثیه دوازده بندی او تا به امروز لطف خود را که ناشی از صفا و صداقت حقیقی سراینده اش است، حفظ کرده است:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است ؟
این صبح تیره باز دمید از کجا ؟ کزو
کار جهان و خلق جهان جمله درهم است
گویا طلوع می کند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
در بار گاه قدس که جای ملال نیست
سر های قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین نور مشرقین
پرورده کنار رسول خدا حسین (9)
👇👇👇
6. صباحی بیگدلی
صباحی بیگدلی شاعر سده دوازدهم و اوایل سده سیزدهم هجری و معاصر با پادشاهان زندیه بود که در سوگ و مرثیه امام حسین(ع) ترکیببندی به تقلید از کلیم کاشانی ساخته است .
افتاد شام گه به کنار افق نگران
خود چون سربریده از این طشت، واژگون
گفتم محرم است و نمود از شفق هلال
چون ناخنی که غم زده آلایدش زخون (10)
7. ملک الشعرای بهار
ملک الشعرا محمدتقی بهار، شاعر دوره مشروطیت نیز در رثای سید الشهدا گفته است:
ای فلک ، آل علی را از وطن آواره کردی
ز آن سخن در کربلا شان بُردی و بیچاره کردی
تاختی از وادی ایمن غزالان حرم را
پس اسیر پنجه گرگانِ آدمخوار کردی
جسم پاک شیر مردان را نمودی پاره پاره
هم دل شیر خدا را زین مصیبت پاره کردی
گوشوار عرش رحمن را بریدی سر ، پس آنگه
دخترانش را زکین بی گوشوار و یاره کردی
جبهة فرزند زهرا را ز سنگ کین شکستی
تو مگر ای آسمان دل را ز سنگ خاره کردی
تا کنی خورشید عصمت را به ابر کینه پنهان
دشت را ز اعدای دین پر ثابت و سیاره کردی
جورها کردی از اول در حق پاکان و لیکن
در حق آل پیمبر جور را یک باره کردی
کودکی دیدی صغیر اندر میان گا هواره
چون نکردی شرم و زکین قصد آن گهواره کردی
چاره می جستند در خاموشی آن طفل گریان
خود تو در یک لحظه از پیکان تیرش چاره کردی
سوختی از آتش کین خانة آل علی را
و ایستادی بر سر آن آتش و نظّاره کردی
خانمان آل زهرا رفت بر باد از جفایت
آوخ از بیداد و داد از جور و فریاد از جفایت
آسمانا جز به کین آل پیغمبر نگشتی
تا نکُشتی آل زهرا را از این ره بر نگشتی
چون فکندی آتش کین در حریم آل یاسین
ز آه آتش بارشان چون شد که خاکستر نگشتی
چون حسین بن علی با لشکر کین شد مقابل
از چه پشتیبان آن سلطان بی لشکر نگشتی
چون دچا ر موج غم شد کشتی آل محمد
از چه رو ای زورق بیداد بی لنگر نگشتی (11)
8. محمدحسین شهریار
سید محمدحسین شهریار شاعر بزرگ معاصر که شیفته و دلباخته اهل بیت و ائمه اطهار بود، بارها در رثای امام حسین(ع) و شهدای کربلا شعر سروده و به درد گریسته است. استاد شهریار غزلی دارد تحت عنوان «کاروان کربلا» که مطلع آن بدین گونه است:
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبة جدش باشگی شست دست
مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین
می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین
پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست
اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین
بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عز ا دارد حسین
رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش
برند تا بجایی که کفن از بوریا دارد حسین
بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب
ورنه این بی حُرمتی ها کی روا دارد حسین
سروران ، پروانگان شمع رُخسارش ولی
چون سحر روشن که سراز تن جدا آرد حسین
سر بقاچ زین نهاده ، راه پیمای ¬عراق
می نماید خودکه عهدی با خدا دارد حسین
او و فای عهد را با سر کند سودا ولی
خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین
دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا
باکدامین سرکند ، مشکل دو تا دارد حسین
سیرت آل علی با سر نوشت کربلا ست
هر زمان ازما ، یکی صورت نما دارد حسین
آب خود با دشمنان تشنه قسمت میکند
عزّت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین
دشمن هم آب میبندد به روی اهل بیت
داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین
بعد از اینش صحنهها و پردهها اشکست و خون
دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین
ساز عشق است و بدل هر زخم پیکان زخمهای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین
دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین
شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا
جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین
اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار
کاندرین گوشه عزایی بی ریا دارد حسین(12)
تاثیر نهضت امام حسین(ع) بر ادب فارسی فراوان است که خوانندگان می توانند به این منابع مراجعه نمایند:
* پیشینه مرثیه سرایی عاشورا در ادبیات فارسی، مجله بصائر، سال سوم، شماره 24.
* جایگاه شعر در تبیین فرهنگ عاشورا، نشریه ره توشه راهیان نور، ویژه محرم الحرام، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، 1375.
* مرثیه پردازی در ادبیات فارسی، نشریه سروش، نشر صدا و سیما، 1360، ش 132.
* نگاهی به انقلاب کربلا در ادب فارسی، منصور یارویسی، نشریه اطلاعات 22/1/81.
👇👇👇
پینوشتها:
1. حماسه حسینی در ادبیات فارسی، گفتگو با عبدالجبار کاکایی، نشریه خراسان، 27/12/80.
2. دیوان ناصرخسرو، ص 141.
3. مجموعه مقالات امام حسین(ع)، ج 10، ص 139.
4. همان، ص 149.
5. همان، ص 143.
6. دیوان جامی، ص 78.
دایرةالمعارف فارسی، ج 1، ص 7.18.
8. مجموعه مقالات همایش امام حسین(ع)، ج 12، ص 62.
9. چند مرثیه از شاعران پارسی گو، دکتر ابوالقاسم رادفر، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول 1365، ص 57.
10. همان، ص 69، 70 و 71.
11. همان، ص 116، 117.
12. دیوان اشعار شهریار، انتشارات زرین و نگاه، چاپ هفتم، 1371، ج 1، ص 98.
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰آیا امام حسین(ع) پس از شهادت حضرت مسلم از وضع کوفه آگاه نشد؟ اگر مطّلع شد، چرابرنگشت؟
حضرت امام حسین (ع)بعد از شهادت مسلم بن عقیل از وضع کوفه آگاه شدند، ولی برنگشتند. هدف اساسی آن بزرگوار امر به معروف ونهی از منکر و قیام علیه دستگاه جبار بود، که فسق و فجور آن آشکار بود و در عین حال مدّعی جانشینی رسول خدا بود.حضرت حرکت کرده بود تا به دنیا بفهماند که یزید و امثال او لیاقت و شایستگی خلافت را ندارند. او، برای اصلاح امور جامعه اسلامی و از بین بردن بدعتها و زنده کردن سنتها قیام کرد.(1)
امام بر خود واجب می دانست علیه دستگاه قیام کند، هر چند منتهی به شهادت او شود. امام (ع)می دانست تاخود و یاران و خاندانش حتی بچة شیرخوارة او شربت شهادت ننوشند، اسلام پا برجا نخواهد ماند و خدا ورسول و دین و آثار آن از بین خواهند رفت .
امام برای شهادت حرکت کرده بود. با این حساب هیچ چیز نمی توانست مانع حرکت حضرت به سمت کربلا گردد، حتی شهادت مسلم و بی وفایی و عهد شکنی مردم کوفه .
هرگاه دین دستخوش تصرف و تغییر و تبدیل شده و آداب آن توسط دشمنان از بین برود، واجب است مسلمانان به یاری دین برپاخاسته و خطرات را از آن دفع نمایند، حتی اگر منتهی به مرگشان شود.
واضح است حکومت مردی شریر و مشهور به فساد و میگساری و سگ بازی مانندیزید برای اسلام بزرگ ترین خطر بوده، اگر بدون اعتراضی ، زمان جلو میرفت و توسط کسی حکومت وی مورد اعتراض قرار نمیگرفت ، مفاسد آن جبران ناپذیر بود و سبب محو آثار اسلام می شد.
تکیه زدن چنین رجّاله ای بر مسند خلافت پیامبر(ص) ، افکار عمومی را متزلزل کرده و عقاید را منحرف می ساخت. چه بسا کسانی روی این اصل و با دیدن اعمال و حرکات یزید به ساحت قدس پیامبر(ص) و برنامه های اسلام بدبین می شدند. اگر شخصیتی مانندامام حسین (ع)بر او اعتراض نمینمود و خلافت او را باطل اعلام نمیکرد، این اشتباه در دلها قوّت می گرفت . وانگهی سبب می شد اکثر افراد جامعه به سمت و سوی افکار و عقاید و اعمال یزید سوق داده شوند.
چون که رب البیت دف گیرد به دست بیت و ما فی البیت رقاصی کنند
با این وجود امام بر خود فرض دانست ادای وظیفه نماید و علیه دستگاه قیام کند، هر چند می دانست قیام اومنجر به شهادت وی و یاران و خاندانش خواهد شد.
کشته شدن او در راه خدا و اسارت خاندانش مطلوب ومحبوب خداوند بود. البته امر به شهادت در حقیقت امر به ایستادگی و استقامت بود.(1)
بنابراین قیام و نهضت امام حسین(ع) یک وظیفه و تکلیف الهی بود که باید آن را محقق میساخت گرچه به شهادت خود و جوانان و یارانش بیانجامد تا جلوی نابودی اسلام رابگیرد.
-------------
پی نوشتها:
1. خوارزمی، مقتل الحسین، ج1، ص 273؛ مقرم، مقتل الحسین، ص 141.
2.شهید آگاه ، آیت الله لطف الله صافی ، ص 34ـ 37 با تلخیص .
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰اولین کسانی که درباره واقعه کربلا،کتاب نوشتند چه کسانی بودند؟
به جهت عظمت ، عمق تأثیرگذاری و گستردگی بازتاب حادثه کربلا ، از سده های نخستین ، حتی در قرن اوّل هجری (که نوشتن تاریخ و سیره به جهت سیاست خلیفه دوم، عمر ممنوع بود) بسیاری از نویسندگان تاریخ و سیره در این باره کتاب نوشته اند . آنان با نگارش آثاری نگذاشتهاند این رویداد مهم به فراموشی سپرده شود ، یا تنها در نقل ها باقی بماند.
اولین تاریخ نگاران واقعه کربلا :
1 – اصبغ بن نباته مجاشعی
از برخی اسناد به دست میآید نخستین کسی که اقدام به ثبت واقعه کربلا کرد، اصبغ بن نباته مجاشعی است . اوکتابی نوشت به نام «مقتل الحسین(ع)».(1) وی از یاران خاص و فداکار امیرمؤمنان علی(ع) به حساب میآمد و از شجاعان عرب بود که که با امام تا مرز کشته شدن بیعت کرد.(2)
درگذشت وی را برخی بعد از قرن اوّل هجری(3) و برخی سال 64هـ به بعد نوشتهاند.(4)
2- جابر بن یزید جعفی
دومین کسی که در مورد حادثه کربلا کتاب نوشته جابر بن یزید جعفی است .کتاب او نیز به نام «مقتل الحسین» است.(5)
روایات زیادی از واقعه کربلا از جابر نقل شده که نوزده روایت آن در کامل الزیارات میباشد.(6) جابر از محدثان سرشناس کوفه و از مراجع علوم دینی زمان خویش در کوفه در اواخر دوره اموی و اوائل دوره عباسی و شاگرد امام باقر است که بیشتر دانش خود را در مدت هیجده سال شاگردی از آن حضرت فراگرفته و محضر امام صادق(ع) را نیز درک کرده است. او در سال 128هـ درگذشته است.(7)
3 - ابو مخنف( لوط بن یحیى)
کسی که به صورت مفصل واقعه کربلا را با عنوان «مقتل الحسین» به نگارش در آورد ابو مخنف لوط بن یحیى بن سعید بن مخنف بن سلیم ازدی غامدی کوفی است. این کتاب مرجع بیشتر مورخان قرار گرفت. وی که در قرن دوم (متوفای 158هـ) میزیست (8) از خاندانی عراقی و از شیعیان و محدثان بزرگ کوفه به شمار میآید.(9) جدش مخنف بن سلیم از یاران امام علی(ع) بود.
کتاب «مقتل الحسین» ابو مخنف وجود ندارد، و آن چه از مطالب آن به دست ما رسیده، گزارشهایی است که در تاریخ طبری، ارشاد شیخ مفید و مقاتل الطالبیین ابو الفرج اصفهانی آمده است.
طبری، مطالب کتاب ابو مخنف را به روایت هشام بن محمد بن سائب کلبی کوفی (متوفای 206هـ) از شاگردان ابو مخنف آورده باشد، ولی محتمل است که مطالب را تلخیص یا ناقص نقل کرده و یا برخی را نیاورده باشد. طبری گزارش کاملی از واقعه کربلا نمیدهد. مطالب زیادی دربارة واقعه کربلا از ابن مخنف نقل شده که منحصر به فرد و با اهمیت است. مجموع روایاتی که طبری از ابی مخنف نقل کرده 586 روایت میباشد.(10)
شیخ مفید نیز بیشترین مطالب ابو مخنف را در ارشاد از طریق هشام بن محمد کلبی نقل کرده است، چون تشابه زیادی با طبری دارد. هر چند تفاوتهایی دیده میشود که میتواند ناشی از استفادة شیخ مفید از متن اصلی مقتل ابو مخنف باشد، همچنان که احتمال میرود شیخ مفید با استفاده از منابع دیگر، جملاتی را بر متن روایات ابو مخنف افزوده باشد.
ابوالفرج اصفهانی نیز در کتاب مقاتل الطالبیین مطالب بسیاری از ابو مخنف آورده است. علاوه مطالبی از این سوی و آن سوی و روایاتی از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بر آن افزوده که در منابع دیگر نیامده است.(11)
مقتل الحسین ابومخنف دارای اهمیت است و میتواند صحیحترین گزارش دربارة رخداد کربلا باشد که به واقع نزدیک است. بسیاری از اخبار ابو مخنف توسط کسانی گزارش شده که در کربلا حضور داشته و یا با یک یا دو واسطه نقل شده است.
به عنوان «مقتل ابو مخنف» مقاتل گوناگونی چاپ و منتشر شده که هیچ کدام «مقتل الحسین» ابو مخنف نیست. تنها مأخذی که روایات ابو مخنف را مبسوط نقل کرده تاریخ طبری است که دانشمند فرزانه، جناب آقای شیخ هادی یوسفی غروی، آن ها را استخراج و به عنوان «وقعة الطف لابی مخنف» منتشر کرده است.
👇👇
4- ابو منذر، هشام بن محمد بن سائب کلبی کوفی
وی از دانشمندان بزرگ قرن دوم و اوائل قرن سوم، نیز از بزرگانی است که درباره واقعه کربلا، کتاب نوشته است. او، در علم انساب ( نَسَب شناسی) سرآمد عالمان عصر خویش به حساب میآمد. جد وی «بشر» همراه سه فرزندش: سائب، عبید و عبدالرحمن در جنگ جمل و صفین جزو سپاهیان علی(ع) بودند. بیشتر خاندان او اهل دین و دانش و ادب و هوادار خاندان علی(ع) و مخالف بنی امیه بودند. پدر هشام، محمد بن سائب، نیز از عالمان به نام زمان خویش بود. محمد در بصره، تفسیر میگفت. هشام و پدرش به دلیل گرایش های شیعی، مورد طعن فراوان قرار گرفتتد . هشام کتابهای زیادی تألیف کرد که تعداد آن ها از یک صد و پنجاه عنوان، بیشتر است. ابن سعد در طبقات الکبری ، مسعودی در مروج الذهب و طبری در تاریخ الامم و الملوک مطالب زیادی از هشام کلبی نقل کرده و او را موثق دانستهاند. از مأخذ مهم یعقوبی در نقد تاریخ، نوشتههای هشام است. هشام، درباره اخبار اسلام تألیفات زیاد داشته(12) همان طور که از تاریخ طبری استفاده میشود، وی راوی اخبار ابو مخنف شیعی میباشد. هشام، کتابی دارد که در بارة وقایع کربلا نوشته، آن چه از استادش ابو مخنف در این رابطه شنیده، همچنین مطالبی که از استاد دیگرش عوانة بن حکم( متوفی 158) فرا گرفته، در آن جمعآوری کرده است. قدیمی ترین نقل ها دربارة واقعه کربلا، در تاریخ طبری از طریق هشام کلبی نقل شده است . طبری آن ها را در ضمن حوادث سال 60 و 61، در کتاب تاریخ خود نقل میکند. بعد از طبری، از جمله کسانی که بدون واسطه دربارة واقعه کربلا، از هشام کلبی، مطالبی نقل میکند، شیخ مفید در ارشاد است که به نظر میرسد عمده مطالب مربوط به کربلا را، از هشام کلبی نقل میکند، (13) همچنین از مهمترین مصادر بلاذری، در «جمل من انساب الاشراف» نوشتههای هشام کلبی میباشد.(14)
درگذشت او را سال 204 ذکر کردهاند.(15)
کتابهای معتبری که بعدها مورخان، درباره واقعه کربلا نوشتهاند، بیشتر مطالب خود را از افرادی که ذکرشد، گرفتهاند.
-----------------
پینوشتها:
1ـ عبرات المصطفین فی مقتل الحسین، محمدباقر محمودی، ج 1، ص 6؛ الذریعة الى تصاینف الشیعه، ج 22، ص 23 24.
2ـ قاموس الرجال،محمدتقی تستری، ج 2، ص 166.
3ـ الذریعه الى تصانیف الشیعه، آغا بزرگ طهرانی، ج 22، ص 23.
4ـ عبرات المصطفین، ج 1، ص 6.
5ـ رجال نجاشی، ج 1، ص313 و 315، شماره 330.
6ـ میراث مکتوب شیعه از سه قرن نخستین هجری، دکتر سید حسین مدرسی طباطبایی، ترجمه سید علی قرائی و رسول جعفریان، ص124، 125،141و 142.
7ـ رجال نجاشی، ج1، ص 314.
8ـ وقعة الطف، ص 8.
9ـ رجال نجاشی، ج 2، ص 191، شماره 873.
10ـ تاریخ سیاسی اسلام - سیره رسول خدا، جعفریان، ص 86.
11ـ تأملی در نهضت عاشورا، رسول جعفریان، ص 20.
12ـ هشام ابو منذر، هشام بن محمد کلبی، الاصنام، ترجمه سید محمدرضا جلالی نایینی، ص 31، 35 و43 .
13ـ وقعة الطف، ص 8.
14 – مقدمه جمل من انساب الاشراف، ج1، ص 1.
15- وفیات الاعیان، ج 6، ص 82 و 84 .
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰اوّلین و آخرین شهید کربلا چه کسانى بودند؟
روز عاشورا دشمن نابکار چند بار حمله دسته جمعى بر اصحاب امام حسین (ع) کرد. در هر بار طبق نقل مقتل نویسان گروه زیادى شهید شدند، چنان که گفته اند: در حمله اوّل چهل تن یا بیش از آن کشته شدند.(1)
مورخان ، اسامى آن بزرگواران را این گونه ذکر مى نمایند: نُعَیْم بن عجلان ، عمران بن کعب بن حارث ، حنظلة بن عمرو الشیبانى و... (2)
بنابراین اولین شهید کربلا مشخص نیست چه کسى بود.
آخرین شهید کربلا شخصى به نام سوید بن ابی المطاع است که در ضمن نبرد مجروح شد و بین شهدا روى زمین قرار گرفت وبیهوش شد. وقتى به هوش آمد، شنید که حضرت ابوعبدالله الحسین(ع) را شهید کرده اند. از این رو با حربه و خنجری که داشت ، بر منافقان کوفه حمله کرد و سرانجام شهید شد.(3)
---------------
پی نوشتها:
1. محمد بن ابی طالب، مینویسد: در این حمله که اولین تیر را عمر سعد به سوی سپاه امام حسین(ع) رها کرد، آن گاه لشکریان وی، سپاه حضرت را با تیرهای خود مورد حمله قرار دادند، پنجاه تن از لشکریان امام به شهادت رسیدند؛ تسلیة المجالس و زینةالمجالس، ج2، ص 278 .
2. ابن شهر آشوب، مناقب ،ج4، ص 122 .
3. بلاذری، جمل من انساب الاشراف، ج3، ص 409 – 410؛ الکامل، ج4، ص 79 ؛ منتهی الامال، ج1، ص 726.
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰چرا مراسم عزاداری امام حسین(ع) پیش از شهادت ایشان صورت میگیرد؟
عشق و محبّت به حضرت باعث شده که دوستداران امام ، پیش از عاشورا خود را آماده کنند و لباس سیاه بپوشند، نیز مساجد، تکایا و حسینیه ها را سیاهپوش کنند.
عزادارى براى اباعبدالله(ع) عزادارى معمولى نیست؛ بلکه تبدیل به فرهنگ فراگیر شده است. وقتى تبدیل به فرهنگ شد، دیگر زمان و مکان نمى شناسد، از این رو تا نسیم محرّم به مشام جان میوزد، پوشیدن لباس عزا و سیاهپوش کردن کوچه و خیابان ها و مساجد و تکیه ها شروع می شود. البته بعد از عاشورا و حتی تا ماه صفر و در غیر محرم نیز عزادارى در فرصت هاى مناسب برگزار می شود، شیعیان به دستور اولیاى دین مخصوصاً به دستور امامان بعد از امام حسین(ع) براى زنده نگه داشتن اهداف امام و فرهنگ عاشورا تلاش و کوشش میکنند.
امام باقر(ع) در زمینة برپایى عزا در خانهها برای امام حسین میفرماید: «باید بر حسین(ع) عزادارى و گریه کنید و به اهل خانة خود دستور دهید که بر او بگریند . با اظهار گریه و ناله بر حسین(ع) مراسم عزادارى بر پا کنید و یکدیگر را با گریه و تعزیت در سوگ حسین (ع) ملاقات کنید».(1) یکی از یاران امام صادق(ع) نقل می کند که در محضر امام بودیم، از حسین یاد کردیم و بر قاتلانش لعن نمودیم، امام گریست، ما نیز گریه کردیم، سپس حضرت گفت: «حسین(ع) فرمود: من کشتة اشکم! هیچ مؤمنی به یاد من نمیافتد مگر اینکه اشک می ریزد.(2)
رمز جاودانگى نهضت حسینى، زنده نگه داشتن و بزرگداشت آن بوده است. امام خمینی فرمود: «الآن هزار و چهارصد سال است که با این منبرها با این روضه ها و با این مصیبت ها و با این سینه زنى ها (دین اسلام) را حفظ کرده اند».(3)
عزاداری، احیاى خط شهادت و رساندن صداى مظلومیت آل على به گوش جهانیان است. این موضوع زمان و مکان ندارد و هر زمان که زمینه آماده است ، می توان مجالس عزا را بر پا کرد. عزاداران حسینى پروانگان شیفتة نورند که شمع محفل خویش را یافته، آمادة جان باختن و فدا شدن اند.
نقش عزادارى در حفظ فرهنگ عاشورا مهم است و آثار و برکات خوبى براى بشر داشته و خواهد داشت. افزون بر این، کاروان امام حسین روز دوم محرّم سال 61هجرى وارد کربلا شد، پس از آن سپاه کوفیان به تدریج وارد شدند و عزا و مصیبت خاندان اهل بیت(ع) از همان زمان آغاز شد.
روز نهم (تاسوعا) کاروان امام را محاصره کامل کرده،روز دهم (عاشورا) آن بزرگوار و یارانش را به شهادت رساندند.
بنابراین چون اصل گرفتارى حضرت از دهۀ اوّل محرم آغاز شده است، پیروان حضرت از اوّل محرم عزادارى مىکنند.
عزاداری از ابتدای محرم سابقه تاریخی دارد. آغاز عزاداری در دهه اوّل محرم آن هم به صورت فراگیر همانند عزاداری امروزه را میتوان از عصر معزالدوله دیلمى ازسلسله آل بویه دانست .(4)
معزالدّوله اولین کسى است که فرمان داد مردم شیعهء بغداد در دههء اوّل محرم براى حضرت امام حسین (ع) سیاه بپوشند و بازار را سیاهپوش کنند و در روز عاشورا دکّان ها را ببندند و از طباخى جلوگیرى کنند وتعطیل عمومى نمایند. این مراسم در تمام کشورهاى اسلامى از جمله ایران تا اوایل سلطنت سلجوقیان معمول بود،که تا به امروز ادامه دارد.(5)
----------------
پینوشتها:
1. جواد محدثى ، فرهنگ عاشورا، ص 312، به نقل از کامل الزیارات ، ص 175.
2. «... أنا قتیل العبرة، لا یذکرنی مؤمن إلاّ بکى» بحار الانوار، ج 44، ص 279.
3. همان، ص 313..
4. مرتضى مطهرى ، مجموعه آثار، ج 17، ص 94
5. جواد محدّثى ، فرهنگ عاشورا، ص 313.
🔰 @p_eteghadi 🔰