eitaa logo
پرسمان اعتقادی
42.7هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
4.6هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
✍پیامبر گرامی اسلام صَلّی الله عَلیهِ وَ آلهِ وَ سلّم فرمودند: جهنم را دری است که کسی از آن وارد نمی‌شود مگر با معصیت خدا خشم خود را فرو نشانده باشد. مثال: کسی که غیبتی پشت سر خود شنیده است و خشمگین شده و برای فرونشاندن خشم خود به بردن آبروی آن فرد متوسل شده است، یا رئیس اداره‌ای یکی از کارکنان شرکت را در حالت چرت‌ زدن دیده است و برای نشان دادن ابهت و فرو نشاندن خشم خود آن فرد را از کار اخراج کرده است. پس هر گونه مجازات غیرمتناسب و به حق برای فرونشاندن خشم ما است و این امر برای حق‌تعالی بسیار سنگین است طوری که یکی از درهای جهنم مختص چنین افرادی است. 📚میزان الحکمه ‎‎‌‌‎‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰🔰شهید مصطفی چمران نامی ماندگار در تاریخ دفاع مقدس و به‌ویژه «عملیات سوسنگرد» است که رشادت و رهبری او سبب پیروزی در این عملیات حیاتی شد. او دانشمندی بزرگ در عرصه علم و فرمانده‌ای خلاق در جبهه‌ نبرد بود. هرچند امروزه واژه «نخبه» در مورد کسانی به کار رود که در یک جنبه برجستگی ویژه داشته باشند و یا حتی گاهی برای کسانی که شایستگی ندارند، به کار می‌رود، اما در مورد شهید چمران قضیه متفاوت است. او نخبه واقعی در عرصه علم، میدان جنگ و نبرد با نفس بود . اعتقادات درست؛ پایه انسان‌سازی بی‌تردید راز سبک زندگی الهی و نخبگی شهید چمران را باید در باورها و اعتقادات او جستجو نمود. درواقع هر رفتاری از هرکسی سر می‌زند، ناشی از باورهایی است که دارد. اگر باور شخصی، مطابق با واقع بوده و گرایش‌های او متناسب با باورش باشد، رفتارهای او نیز همسو با آن دو می‌شود. ازاین‌رو اگر چمران در عرصه‌های مختلف درخشیده است، ناشی از درخششی است که باور به مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام در وجود او ایجاد نموده است. البته روشن است که انسان با اختیار خود به کمالات می‌رسد و ممکن است شخصی برخلاف اعتقادات خود رفتار کند. نسبت به دنیا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام، اسوه و الگوی کامل بی‌توجهی به دنیا هستند. امامی که خلیفه‌ حق مسلمین بود، ولی مظاهر دنیا در نگاهشان پشیزی ارزش نداشت. ازاین‌رو می‌فرمایند: «أُعْزُبی عَنّی فَوَ اللَّهِ لااذِلُّ لک فَتَسْتَذِلّینی، وَ لااسْلَسُ لَک فَتَقُودینی»؛[1] «ای دنیا از من دور شو، به خدا سوگند من رام تو نخواهم شد تا خوارم سازی و اختیارم را به تو واگذار نمی‌کنم تا هرکجا خواستی ببری». حال دیدن فضیلت اخلاقیِ بی‌اعتنایی به دنیا و امور دنیوی از یکی از پیروان امیرالمؤمنین علیه‌السلام جای تعجب ندارد. رفتار شهید چمران شاگرد این مکتب، نسبت به دنیا، باید مورد توجه جوانان و به‌ویژه مسئولین جمهوری اسلامی باشد. شهید چمران به‌راستی زاهد نسبت به دنیا بود و سودای شهرت نداشت: «چمران، دنیا و مقام برایش مهم نبود؛ نان و نام برایش مهم نبود؛ به نام کی تمام بشود، برایش اهمیتی نداشت. با انصاف بود، بی‌رودربایستی بود، شجاع بود، سرسخت بود. در عین لطافت و رقت و نازک‌مزاجی شاعرانه و عارفانه، در مقام جنگ یک سرباز سخت‌کوش بود».[2] نسبت به میدان جهاد خداوند در قرآن از وصف عده‌ای از مؤمنان می‌فرماید: «اِنَّ اللهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلونَ فی سَبیلِه‌ صَفًّا کَاَنَّهُم بُنیانٌ مَرصوص»؛[3] «خدا کسانی را دوست دارد که صف زده در راه او جهاد می‌کنند [و از ثابت‌قدمی] گویی بنایی پولادین و استوارند». با بررسی زندگی شهید چمران، می‌یابیم او از نمونه‌های این افراد است. او مجاهدی در عرصه علم و عمل بود. او در اوج علم، متعهد به اسلام و انقلاب اسلامی بود و ایمانی ستودنی به خداوند و اهل‌بیت علیهم‌السلام داشت: «دانشمند فیزیک پلاسماىِ در درجه‌ی عالی، در کنار شخصیت یک گروهبانِ تعلیم‌دهنده‌ عملیات نظامی، آن‌هم با آن احساسات رقیق، آن‌هم با آن ایمان قوی و با آن سرسختی، چه ترکیبی می‌شود».[4] این شهید مجاهد در راه خدا تا لحظه‌ شهادت از جهاد خسته نشد، از حضور در جبهه کردستان گرفته تا فعالیت در کنار امام موسی صدر جهت تقویت جبهه اسلام در لبنان. چمران؛ الگوی جوانان با توجه به آنچه نگاشته شد، شهید چمران الگویی کم‌نظیر برای نوجوانان و جوانان ماست. ازاین‌رو جوان ما نباید به دنبال الگوهای ساختگی و ناقص غربی برود و دانشگاه‌ها در جمهوری اسلامی باید شبیه دکتر چمران‌ را تربیت کنند؛ به تعبیر مقام معظم رهبری «ما دیگر امروز دچار فَقدِ الگو نیستیم که سراغ فلان آدم تاریخی بیگانه برویم؛ امروز در زندگی خودمان، جلوی چشم خودمان [الگو داریم]. شهدای هسته‌ای ما یکی از الگوهای بزرگ‌اند؛ شهید چمران یک الگو است؛ شهید چمران یک دانشمند به معنای واقعی کلمه بود؛ دانشمند بود، درس‌خوانده و تحصیل‌کرده بود امّا یک مبارز واقعی، یک مجاهد واقعی هم بود، به معنای واقعی کلمه».[5] 👇👇
پایانی عاشقانه با چمران بهترین حسن ختام برای این نوشتار، توجه به نیایشی کوتاه از شهید چمران می‌تواند باشد: «خدايا می‌دانی که در زندگی پرتلاطم خود، لحظه‌ای تو را فراموش نکردم.همه‌جا به طرفداری حق قيام کرده‌ام. حق را گفته‌ام. از مکتب مقدس تو در هر شرايطی دفاع کرده‌ام ... در آن روزگاری که طرفداری از اسلام به ارتجاع و به قهقرا گری تعبير می‌شد و کمتر کسی جرئت می‌کرد که از مکتب مقدس تو دفاع کند، من در همه‌جا، حتی در سرزمين کفر، علم اسلام را برمی‌افراشتم و با تبليغ منطقی و قوی خود، همه مخالفين را وادار به احترام می‌کردم و تو ای خدای بزرگ! خوب می‌دانی که اين فقط بر اساس اعتقاد و ايمان قلبی من بود و هيچ محرک ديگری جز تو نمی‌توانست داشته باشد».[6] پی‌نوشت: [1]. نهج‌‏البلاغه، نامه 45. [2]. بیانات رهبری در دیدار اعضای بسیجی هیات علمی دانشگاه‌ها،۰۲/۰۴/۱۳۸۹. [3]. سوره صف، آیه4. [4]. بیانات رهبری در دیدار اعضای بسیجی هیات علمی دانشگاه‌ها،۰۲/۰۴/۱۳۸۹. [5]. بیانات رهبری در دانشگاه فرهنگیان، 19/2/1397. [6]. چمران، مصطفی، نیایش ها، ناشر بنیاد شهید چمران، 1396، ص71. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
⭕️ سوال ❓آیا لباس روحانیت، تقلیدی کورکورانه از لباس خاخام‌های یهودی و ترویج فرهنگ بیگانگان است؟ چرا با مقایسه برخی تصاویر با یکدیگر، شباهت‌هایی بین لباس روحانیت شیعه و دیگر فرقه‌ها و ادیان مشاهده می‌شود؟ 🔸 قبا و عبا(شنل) از لباس‌های بین المللی و بسیار کهن در جهان هستند و شاید بتوان قبا را یک لباس کهن و رایج میان ایرانیان باستان دانست و شواهد تاریخی بر این مطلب خصوصا در سنگ نگاره‌ها وجود دارد. عمامه یا دستار نیز لباس رایج در آسیا بوده و هست و از این جهت وجود شباهت بین لباس روحانیت و دیگر لباس‌ها امری معقول و عادی است. 🔹 صرف شباهت دلیل بر تقلیدی بودن نیست. قبا و عبا در مواردی چون پوشش کامل بدن و حفظ وقار و نیز تعهد به ریشه‌های کهن ایران زمین و اصالت مورد پسند روحانیت بوده است و علاوه بر آن در پوشیدن عمامه و عبا به روایات و سیره اهل بیت علیهم‌السلام توجه شده است. 📎 📎 📎 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 بسیج قرآنی 🔸 بسیج و آمادگی و آماده بودن در به دو قسم تقسیم می ‌شود: 1️⃣ بسیج علمی و فرهنگی 2️⃣ بسیج نظامی 🔸 هر دو را قرآن كریم تبیین كرده است. آن عبارت از آن است كه عده ‌ای از علاقه مندان و مستعدان فراگیری علوم الهی از منطقه ‌های گوناگون حركت كنند بسیج بشوند به مراكز علمی اعم از حوزه یا دانشگاه بروند و ره‌ توشه‌ های دینی را بردارند تا هم از باخبر بشوند هم از و هم خود عمل بكنند هم دیگران را آگاه كنند. از چنین بسیج فرهنگی قرآن كریم به این صورت یاد كرده است: ﴿فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیهِمْ﴾. 🔸 قسمت دوم است؛ بسیج نظامی عبارت از آمادگی رزمی است تا بیگانه نه به كسی تعدی كند نه به كسی طغیان بورزد؛ یعنی هم زمینه فكری جامعه، مستقل و آزاد باشد و هم زمین زندگی آنها. نَفر و بسیج نظامی را در آیاتی از قبیل ﴿انْفِرُوا خِفَافَاً وَ ثِقالاً﴾ و مانند آن تنظیم كرده است. 📚 سخنرانی در جمع دانشجویان دانشکده فنی دانشگاه تهران تاریخ: 1380/08/11 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
⭕️ سوال ❓ از چه راههایی می توانیم خدا را بشناسیم؟ 🔰 پاسخ 🔷 خدا به‌عنوان موجودی که خالق انسان است را می‌توان از راه‌های گوناگونی شناخت. درواقع راه‌های متفاوتی که برای شناخت خدا وجود دارد، راه شناخت خدا را برای همگان ممکن می‌سازند. به تعبیر دیگر با توجه به تفاوت استعداد، قدرت فهم، سطح علمی و... انسان‌ها، هرکسی با استفاده از این راه‌ها می‌تواند به شناختی از خدا دست یابد. 🔸 یکی از این راه‌ها، شناخت خداوند از طریق فطرت است. هر انسانی به‌مقتضای نوع آفرینش خودش، شناختی از خداوند، یعنی کسی که او را آفریده و می‌تواند نیازهایش را برطرف کند، دارد. این چیزی است که هرکسی با اندکی توجه در درون خود، می‌تواند آن را با علم حضوری بیابد. 🔹این شناخت به خداوند، گرچه عمومی است، ولی ممکن است در مورد برخی افراد مبهم و ضعیف باشد؛ مانند کسی که در دریای گناهان غرق شده و آینه فطرتش غبار گرفته است. 🔸 منظور از شناخت فطری خدا یا علم حضوری آن است كه مرتبه‌ای از درک و ادراک در همهٔ انسان‌ها وجود دارد كه شدت و ضعف دارد و درجه ابتدایی آن در همهٔ مردم وجود دارد، هر‌چند مورد آگاهی كامل نباشد. البته این علم در اثر تكامل نفس و متمركزكردن توجه قلب به ساحت قدس الهی و به‌وسیله عبادات و اعمال صالحه تقویت می‌شود و در اولیای خدا به درجه‌ای از وضوح می‌رسد كه خدا را از هر چیزی روشن‌تر می‌بیند، چنان‌كه در دعای عرفه آمده است: «أيَكونُ لِغَيرِكَ مِنَ الظُّهورِ ما لَيسَ لَكَ حتّى يَكونَ هُوَالمُظهِرَ لَكَ؟!»؛[1] «آيا جز تو را ظهورى است كه تو را نيست تا این‌که آنان آشكاركننده تو باشند؟!».[2] 🔹این نکته قابل توجه است که بشر معمولاً در مشکلاتی که راه‌حلی برایشان تصور نمی‌شود، به اینکه قدرتی وجود دارد که می‌تواند مشکل او را برطرف کند، متوجه می‌شود و در این حالات بهتر می‌تواند متوجه خدا شود. 📚 پی‌نوشت [1]. دعای عرفه. [2]. علامه مصباح یزدی، محمدتقی، خداشناسی، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره، چاپ سوم، 1396، ص 75. 📎 📎 📎 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
5ccfdb1f61aeb6066ed8e0d5_23908015.jpg
144.8K
... 🔻 خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره: ▫️رسیده بودم سر دو راهی انتخاب؛ یک طرف پیشنهاد رفتن به آذربایجان و تدریس در مدرسۀ دینی باکو بود؛ و طرف دیگر مسئولیتی سنگین و رنگین در همین قم خودمان. ▫️اینکه از فضای معنوی قم دور شوم و در باکو که فضایش با قم زمین تا آسمان فرق داشت زندگی کنم، نگرانم می‌کرد. ▫️برای مشورت پیش آقای بهجت رفتم. توی دلم گفتم: «خُب معلوم است که می‌گوید بمان قم!» ▫️حرف‌هایم را که شنید، گفت: «طبیب باید آنجا برود که مریض زیاد است؛ بروید باکو!» ▫️دوباره تاکید کردم و گفتم: «اگر از امور معنوی دور شوم چه؟» ▫️محکم گفت: «نخیر آقا! ویرانی‌های آنجا را در نظر بگیرید. خیال می‌کنید سیر و سلوک به این است که تسبیحِ هزاردانه دست بگیرید و ذکر بگویید؟! این نیست آقا، بروید...» 📚 به شیوه باران، ص١٨ ‎‎‌‌‎‎‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
⭕️ سوال ❓ چگونه خدا را اثبات می کند؟ 🔷 براهین متعددی برای اثبات وجود خداوند وجود دارد. یکی از این براهین معتبر، متقن و بسیار مشهور در فضای اسلامی و حتی غربی، برهان امکان و وجوب است. این برهان را به صورت‌های گوناگون می‌توان تقریر کرد که شکل ساده تقریر آن بدین صورت است: 1️⃣ موجودی هست؛ اثبات این مقدمه آسان است؛ چراکه هر کسی حداقل به وجود خودش علم دارد. 2️⃣ این موجود یا واجب الوجود است یا ممكن الوجود و هیچ موجودى عقلا خارج از این دو فرض نیست. (ممکن الوجود یعنی موجودی که نیازمند است و وجود برایش ضرورت ندارد. واجب الوجود یعنی موجودی که هیچ نیازی ندارد و وجود برایش ضرورت دارد). 3️⃣ ممكن الوجود برای به وجود آمدن، نیاز به علت دارد. حال‌ علتش یا ممکن الوجودی دیگر است یا واجب الوجود؛ اگر علتش، ممکن الوجود باشد، در هر صورت فایده‌ای ندارد؛ زیرا یک موجود نیازمند وجود، نمی‌تواند به موجود نیازمند دیگری وجود ببخشد. در واقع مانند اینست که شخص کوری، بخواد کور دیگری را از خیابان عبور دهد. 4️⃣ وقتی ممکن الوجود نمی‌تواند به آن وجود بدهد، پس واجب الوجود است که به او وجود می‌بخشد؛ زیرا او هیچ نیازی ندارد و وجود برایش ضرورت دارد و می‌تواند غیرخودش دیگر را به وجود بیاورد. ☑️ در نتیجه واجب الوجود وجود دارد. ذکر این نکته نیز لازم است که واجب الوجود همان موجودی است که ما آن را خدا می‌دانیم. 📎 📎 📎 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
خواندن قرآن چه تاثیراتی در زندگی انسان می تواند داشته باشد؟ 👇👇👇
✅قرآن داروخانه ای است که برای تمام مریضی ها ما، داروی مناسب دارد و کسی که با قرآن انس دارد و تلاوت زیاد او را به تسلط رسانده، در هنگام هر مرض می داند که باید از کدام دارو استفاده کند: «وَ نُنَزِّل‌ُ مِن‌َ الْقُرْءَان‌ِ مَا هُوَ شِفَآءٌ وَ رَحْمَة‌ٌ لِّلْمُؤْمِنِین‌؛[اسرأ/۸۲] و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مى‏ كنیم.» «قَدْ جَآءَتْكُم مَّوْعِظَة‌ٌ مِّن رَّبِّكُم‌ْ وَشِفَآءٌ لِّمَا فِی الصُّدُورِ؛[یونس‌/۵۷] از سوی پروردگارتان اندرز و شفا دهنده دل‌ها نازل شد.» امام علی‌(ع) می‌فرماید: «از این كتاب‌ بزرگ‌ آسمانی برای بیماری‌های خود شفا بخواهید و برای حل مشكلاتتان از آن یاری بطلبید؛ چرا كه در این كتاب درمان بزرگ‌ترین دردهاست‌: درد كفر و نفاق و گمراهی و ضلالت‌.»[۱] البته این ضرورت برای کسی که متوجه پوشیده بودن امراض روحی است و به ضرورت سلامت روحی پی برده، واضح تر است. و الا بعضی متوجه مرض های روحی نیستند تا آنجا که این مرض ها مانند سرطان پیشرفت کند و زمانی متوجه آن شوند که کار از کار گذشته است. و همچنین عده ای تنها زندگی زودگذر و فانی دنیا را می طلبند و برای آنها جنبه متعالیشان اصلا اهمیتی ندارد و خود را در همین هفتاد سال محبوس کرده اند و مرگ را پایان کار می دانند، بنابراین آن ها نیز احساس نیاز به قرآن نمی کنند. در حالی که اگر کسی سالک به سمت خدای متعال باشد، هر لحظه نیازش نسبت به قبل گسترده تر می شود، چرا که قرآن مراتب مختلفی از هدایت را دارد. «أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ؛[بقره/۱۸۵] ماهِ رمضان است ماهى كه قرآن، براى راهنمایى مردم نازل شده.» «هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ؛[اعراف/۲۰۳] مایه هدایت و رحمت است براى جمعیّتى كه ایمان مى‏ آورند.» «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ؛[بقره/۲] آن كتاب با عظمتى است كه شك در آن راه ندارد و مایه هدایت پرهیزكاران است.» «هُدىً وَ رَحْمَةً لِلْمُحْسِنینَ؛[لقمان/۳] مایه هدایت و رحمت براى نیكوكاران است.» هدایت ناس با هدایت مومن، با هدایت متقی و با هدایت محسن فرق می کند و برای سالک هر لحظه هدایت بیشتر از قبل می شود: «وَ یَزیدُ اللَّهُ الَّذینَ اهْتَدَوْا هُدىً؛[مریم/۷۶] (امّا) كسانى كه در راه هدایت گام نهادند، خداوند بر هدایتشان مى ‏افزاید.» البته می توانیم از تاثیر تلاوت قرآن در کاهش اضطراب ها و استرس ها بگوییم. از تاثیر قرآن بر ابعاد مختلف تمدن و علم و ادبیات و ... بگوییم. اما همه این ها برای کسانی پررنگ است، که قرآن را نه برای زندگی جاودان و بی انتها، بلکه بیشتر برای زندگی مادی و فانی می طلبند. در حالی که اگر کسی ارزش قلب خود را بداند، می فهمد که این جلا دهنده، چقدر عظیم است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ لَتَصْدَأُ كَمَا یَصْدَأُ الْحَدِیدُ وَ إِنَّ جَلَاءَهَا قِرَاءَةُ الْقُرْآن؛[۲]‏ رسول خدا فرمود كه همانا این دلها زنگار میگیرد همان طورى كه آهن زنگار میگیرد و همانا جلوه‏ى دلها بخواندن قرآنست.» [۱]. ترجمه نهج‌البلاغه‌، محمّد دشتی‌، خ ۱۷۶، ص ۳۳۲ـ۳۳۴، افق فردا. [۲]. إرشاد القلوب إلى الصواب، ج‏۱، ص: ۷۸. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
52.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺مهمتر بودن حفظ نظام جمهوری اسلامی از حفظ جان امام عصر علیه السلام !!!! ❕اخیرا سخنانی از مرحوم امام خمینی مورد بحث و نقد قرار گرفت که ایشان فرموده بودند که اهمیت حفظ نظام از حفظ جان امام عصر ع هم بیشتر است , ما در کلیپ فوق در جهت تبیین و توضیح این سخنان , نکات مفیدی ارائه داده ایم و از بیان مرحوم امام خمینی رفع شبهه کرده ایم !!!! @Rahnamye_Behesht
چرا قرآن به تفسیر احتیاج دارد؟ هیچ شكی نیست كه قرآن كریم برای توده مردم نازل شده تا آنها را به سمت كمالات متعالی و قرب الی الله رهنمون باشد «وَ مَا هِىَ إِلَّا ذِكْرَى‏ لِلْبَشَرِ؛[مدثر/۳۱] و آن، جز تذكّری برای انسان‌ها نمی‌باشد» و از این رو آیات زیادی در قرآن انسان را به تدبّر و تعقّل در قرآن بدون هیچ قیدی كه آن را مختص به افراد خاص كند، فرامی‌خواند. مانند: «أَ فَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْءَانَ أَمْ عَلىَ‏ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا؛[محمد/۲۴] آیا آنها در قرآن تدبر نمی‌كنند یا بر دلهاشان قفل نهاده شده است؟» 👇👇👇