eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
4.5هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔پرسش ❔برخی شبهه می کنند علی علیه السلام معاذ الله بویی از آزادی بیان نبرده بود و خوارج را به خاطر آنکه از لشکرش بیرون آمدند و با علی مخالفت کرد همه را کشت❕آیا انسان حق دارد که مخالف را تنها به جرم مخالفت بکشد❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌خوارج کسانی بودند که رسما بعد از جنگ صفین و مساله حکمیت به وجود آمدند .آنها از یک سو علی علیه السلام را تحت فشار قرار دادند که تن به حکمیت دهد و ابوموسی را به عنوان حکم قبول کند ولی هنگامی که ابوموسی فریب عمرو عاص را خورد و حکمیت به نفع معاویه پایان یافت به مخالفت با اصل حکمیت بر خاستند و به رهبری اشعث بن قیس بر ضد علی در مورد قبول حکمیت بر خاستند و از لشکر حضرت جدا شدند. 📚پیام امام امیر المومنین ج12 ص573 👌علی علیه السلام به صرف مخالفت و انتقاد خوارج ، به جنگ آنان نرفت و به آنان آزادی کامل داد به گونه ای که در مسجد حاضر می شدند و نسبت به علی علیه السلام بد گویی می کردند . 🗯زمانی امام علیه السلام با آنان جنگید که آنان سر به شورش بلند کردند و خون بیگناهان را می ریختند و امنیت مسلمین را از بین بردند . 🔶طبری نقل می کند که علی علیه السلام خطاب به آنها می گفت ؛ « سه چیز برای شما خواهد بود ؛ شما را از آمدن به مسجد برای بر پا داشتن یاد خدا باز نمی داریم ، تا با ما هستید شما را از غنائم بی بهره نمی گذاریم ، و تا جنگ را آغاز نکنید با شما نمی جنگیم » 📚تاریخ طبری ، ج5 ص73 📚الکامل فی التاریخ ج2 ص398 👌آنان به مسجد حاضر می شدند و علنا بر ضد امام تبلیغ می کردند و حضرت کاری با آنها نداشت ؛ 📚تاریخ طبری ج5 ص73 📚البدایه و النهایه ج7 ص285 🔶یکی از خوارج پس از شنیدن سخنی حکیمانه از امام خطاب به امام عرضه داشت ؛ « خداوند او را در حال کفرش بکشد ، چه خوب می فهمد » 🗯اصحاب حضرت بر خاستند تا او را بکشند . علی علیه السلام فرمود ؛ « درنگ کنید ، پاسخ او تنها دشنامی است برابر دشنام، یا در گذشتن از گناه » 📚نهج البلاغه حکمت 420 👌امام پس از آن که خوارج سر به شورش گذاشتند و به جان و مال مومنین هجوم آوردند ، جهت دفع شرشان و دفاع از شهروندان حکومت اسلامی به جنگ با خوارج رفت . 🔷جرقه جنگ از آن جایی زده شد که خوارج با عبدالله بن وهب به عنوان رهبر جریانشان بیعت کردند. 📚تاریخ طبری ج5 ص74 📚الکامل فی التاریخ ج2 ص397 🔷و پس از آن ابن خباب از یاران امام را سر بریدند و همسرش را نیز کشتند و جنینش را از شکم در آوردند و به سه زن از قبیله طی تعرض کردند و آنان را کشتند و ام سنان صیداوی را نیز از پای در آوردند. 📚انساب الاشراف ج3 ص142 ❕طبری می نویسد ؛ « پس از آن که خوارج ابن خباب و همسرش و سه زن از قبیله طی و ام سنان را کشتند ، خبر کشتار آنان و این که راه را بر مردم می گیرند ، به علی علیه السلام و مسلمین همراه او رسید .علی علیه السلام حارث بن مره عبدی را به سوی آنها گسیل داشت تا صحت اخبار گزارش شده را دریابد .خوارج به جانب او نیز گسیل یافتند و او را نیز کشتند . خبر به امیر مومنان رسید .جماعت نزد او گفتند ای امیر مومنان چرا اینان را پشت سر ما می گذاری ( و به جنگ معاویه می روی ) تا بر اموال و خانواده های ما چنگ اندازند ؟ ما را به سوی این قوم روان ساز ...علی علیه السلام نیز بر همین نظر استوار شد » 📚تاریخ طبری ج5 ص82 📚البدایه و النهایه ج7 ص288 ❕علی علیه السلام باز هم قصد جنگیدن با آنها را نداشت و قیس بن سعد را به سوی آنان فرستاد تا قاتلان را تحویل دهند .خوارج پیغام دادند که ما همگی ایشان را کشتیم و همگی ریختن خون شما و آنها را مباح می دانیم . 📚تاریخ طبری ج5 ص83 👌امام پس از این جریان نیز باز بر خوارج استدلال آورد و با فرستادن اصحابش بطلان روش آنان را با دلیل بیان کرد و حتی پرچم امانی بر افراشت تا هرکس به زیر آن برود جانش در امان باشد 📚انساب الاشراف ج3 ص146 🔶و تا خوارج جنگ و حمله را آغاز نکردند ، امام علیه السلام به آنان حمله نبرد چنان که مسعودی می نویسد ؛ « علی علیه السلام خوارج را به بازگشت و توبه دعوت کرد اما آنان گوش فرا ندادند و به سوی یاران امام تیر اندازی کردند . به امام علیه السلام گفته شد آنان ما را تیر باران کردند . امام فرمود دست نگه دارید .یاران علی آن گفته را سه بار تکرار کردند و علی همچنان از آنان خواست تا دست باز دارند تا زمانی که مردی آغشته به خون به نزد امام آورده شد ، علی علیه السلام فرمود اینک جنگ با آنان روا شد ، بر ایشان بتازید » 📚مروج الذهب ج2 ص416 🔶می بینیم علی علیه السلام نهایت مدارا با خوارج را کردند و وقتی دیدند که خوارج امنیت مسلمین و جامعه اسلامی را به خطر انداخته اند جهت دفاع ، به جنگ آنان رفتند و این حق مشروع امام بود که با کسانی که در صدد ایجاد آشوب و شورش در جامعه هستند به مبارزه برخیزند . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❓پرسش ❔اگر طبق گفته شما گناهان و مفاسد و بی بند و باری ها سبب گرفتاری انسان ها و بی نعمتی و بی برکتی آسمانی و زمینی می شود چرا کشورهای غربی که غرق فساد و نعمت و خوش گذرونی و عیاشی هستند زندگی مرفه ای دارند و خداوند نعمات و برکات خودش رو شامل اونا می کند❔یا چرا قبل انقلاب که اکثر مردم غرق فساد بودند خداوند واسشون باران و برف می فرستاد و اونا رو گرفتار خشکسالی نکرد❔ 💠پاسخ💠 1⃣از آیات و روایات استفاده می شود که خداوند برخی از انسان ها را گرفتار بلا و مصیبت می کند تا آنان متذکر شده و از مسیر غلط و اشتباه خود بازگردند و مسیر صلاح را در پیش گیرند. 🔷قرآن می گوید: «ما در هیچ شهر و دیار پیامبری نفرستادیم مگر این که اهل آن را به سختی ها و رنج ها گرفتار ساختیم تا شاید بازگردند و به سوی خدا تضرع کنند» 🔶اعراف94 🔷ومی فرماید: «ما فرعونیان را به خشکسالی و کمبود میوه ها گرفتار کردیم شاید متذکر شوند» 🔷اعراف130 👌حضرت علی فرمود: «خداوند بندگان خویش را به هنگامی که اعمال بد انجام می دهند با کمبود میوه ها و جلوگیری از نزول برکات و بستن درهای گنج خیرات به روی آنان مبتلا می سازد تا توبه کاران توبه کنند و آنها که باید دست از گناه بکشند خود داری نمایند و پند پذیران پند گیرند و آنها که آماده اند از گناه باز ایستند» 📚نهج البلاغه خطبه 143 👌امام صادق فرمود: «مومن چهل شب بر او نمی گذرد مگر این که حادثه غم انگیزی برای او رخ می دهد که مایه تذکر و بیداری او گردد» 📚بحار الانوار ج64 ص211 🔶امام صادق فرمود: «هنگامی که خداوند خیر و سعادتی برای بنده ای بخواهد اگر گناهی کند او را به ناراحتی مبتلا می سازد و توبه و استغفار را به یاد او می آورد» 📚الکافی ج2 ص452 🔶از این آیات و روایات بدست می آید که خداوند نسبت به جوامع ایمانی و انسان هایی که هنوز کاملا غرق فساد و معصیت نیستند و زمینه هدایت در آن ها است لطف و رحمت ویژه ای دارد و آنان را به سبب گناهانشان گرفتار بلا و مصیبت های آسمانی و زمینی می کند تا به سوی خدا بازگردند. ❗️اما اگر جوامعی به قدر آن که در فساد و معصیت غوطه ور هستند گرفتار بلا و مصیبت نمیشوند این نشان می دهد که آنان از دریافت فیض و هدایت الهی محروم شده اند و احیانا خداوند آنان را مبتلا به سنت استدراج کرده است که توضیحش می آید. 2⃣این که خداوند برخی جوامع را که گرفتار فساد و معصیت هستند گرفتار بلا و مصیبت نمی کند فلسفه دیگری نیز دارد.از روایات استفاده می شود که خداوند به دلیل وجود افراد مومن و وارسته و صالح در بین آنان عذاب و مصیبت را از آن ها بر می دارد. 👌پیامبر گرامی فرمود: «خداوند زمانی که ببیند اهالی یک شهری در فساد و معصیت غوطه ور هستند اما در بین آنان افراد قلیلی از انسان های صالح باشند ندا می دهد که ای گناهکاران اگر آن افراد صالح در میان شما نبودند حتما شما را گرفتار عذاب و مصیبت خود میکردم» 📚علل الشرایع ج1 ص234 📚بحار الانوار ج70 ص381 👌و فرمود: «خداوند به اهل معاصی ندا می دهد که اگر چهار پایان و فرزندان شیر خوار و پیران صالح در میان شما نبودند شما را گرفتار به عذاب می کردم» 📚الخصال ج1 ص64 ❗️حال می توان گفت که اگر خداوند برخی ازجوامع را گرفتار عذاب و مصیبت خود نمی کند احیانا به دلیل وجود قلیل افراد صالح میان آنهاست که خداوند به دلیل وجود آنان عذاب را از آن ها بر می دارند. 3⃣خداوند در قبال برخی از جوامع فاسد و بی بند و بار سنت استدراج را نیز عملی می کند.یعنی توفیق خود را از آنان سلب می کند و میدان را برای آنها باز می گذارد و هر روز نعمت بیشتری به آنها می دهد تا پشت آنها از بار گناهان سنگین گردد . 👌امام صادق فرمود: «زمانی که بنده ای در گناهان غوطه ور می شود و خداوند دیگر برای او اراده خیری ندارد هنگامی که او گناه کند نعمتی به او می بخشد تا استغفار را فراموش کند و به کار خود ادامه دهد تا کوله بارش سنگین شود» 📚الکافی ج2 ص452 🔷حضرت علی فرمود: «هنگامی که می بینی پرودگارت نعمت هایش را پی در پی بر تو می فرستد در حالی که تو او را معصیت می کنی از او بترس » 📚نهج البلاغه حکمت25 👌وفرمود: «کسی که خداوند به مواهب و امکاناتش وسعت بخشد و او آن را مجازات استدراجی نداند از نشانه خطر غافل مانده است» 📚نور الثقلین ج2 ص106 🔷وفرمود: «دنیا زندان مومن و بهشت کافر است» 📚بحار الانوار ج64 ص242 ❗️اگر خداوند برخی از جوامع بی ایمان و فاسد و بی بند وبار را گرفتار مصیبت نمی کند بلکه روز به روز بر برکات و نعمات آنان می افزاید ممکن است از این جهت باشد که آنان گرفتار به سنت عذاب تدریجی خداوند شده اند زیرا آنان هرگونه شایستگی هدایت را از دست داده اند وحتی لیاقت هشدار الهی را نیز ندارند بلکه به عکس مستحق مجازات های سنگین هستند. 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
امام على عليه السلام: كسى كه محبّت دنيا در دلش خانه كرده است، چگونه مدّعى محبّت خداست؟! كيفَ يَدّعي حُبَّ اللّهِ مَن سَكنَ قلبَهُ حُبُّ الدُّنيا؟! غررالحكم حدیث 7002 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓قرآن و اخبار غیبی ، حقیقت یا ادعای پوچ❕ ❔قرآن در بعضی موارد پس از ذكر داستان‌های مربوط به پيامبران پيشين و بيان جزئياتی در مورد حوادث زندگی آنها، تأكيد می ‌كند كه مطالب گفته شده در حقيقت هستند. (رجوع كنيد به سوره‌ها و آيات هود/ ۴۹، قصص/۴۶_۴۴، مريم/۵۲، آل عمران/۴۶ و…). با توجه به اين مطلب دلیلی بر "نبوت پيامبر اسلام" و "آسمانی بودن قرآن" اقامه كرده‌اند كه بدين قرار است: ✍️ علم قطعی به اين اخبار و جريان‌ها جز از راه ميسر نيست. زيرا نه خود در آن صحنه‌ها حضور داشت و نه می ‌توانست با فكر و انديشه‌اش از آن ها با خبر شود و نه "كتب معتبر تاریخی" وجود داشت تا منبع آگاهی او باشد و نه "كتب الهی" (به صورت) تحريف نشده و دست نخورده باقی مانده بود كه چنين گزارش‌های غيبی از آنها استنباط شود. ☑️ اما اين استدلال هنگامی درست است كه ما ابتدا با معيارهای عينی و بیرونی (و غيرقرآنی) و با شواهد و مداركی محكم و قطعی، صدق محتوای را اثبات كرده باشيم. در حالی كه اين شرط هنوز محقق نشده و اصولاً محقق شدنی هم نيست. مخالفان و مخاطبانی كه اعتقادی به و ندارند (و دليل فوق در برابر آنها اقامه شده است) می‌توانند بپرسند كه: ❓صدق محتوای از كجا ثابت شده است و ما از كجا بدانيم مطالب قرآن درباره پيامبران پيشين دروغ و افسانه نيست تا پس از آن (مطابق برهان فوق) را بپذيريم❕ 💠پاسخ💠 👌یکی از جنبه های اعجاز قرآن ، اعجاز از نظر اخبار غیبی است که قرآن به آن خبر داده است . 🔶مراد از اخبار غیبی که به عنوان اعجاز قرآن بیان می شود ، خبرهای مربوط به احوالات پیامبران گذشته نمی باشد ، اگر چه آن خبرها هم خبر غیبی است ، بلکه مراد اخباری است که قرآن به آن ها خبر داده است و در پس از گذشت مدتی اتفاق افتاده است و همگان آن اتفاقات را مشاهده کرده اند . 🗯به عنوان مثال قرآن پیشگویی شکست ایرانیان از رومیان را پس از آن که رومیان مغلوب ایرانیان شده بودند کرد و فرمود ؛ « رومیان شکست خوردند ، ( و این شکست ) در سرزمین نزدیکی رخ داد ، اما آنان پس از این ( شکست ) به زودی پیروز خواهند شد ، در چند سال ( آینده این پیروزی رخ می دهد )» 🔷روم 1 تا 3 ❕مفسران بزرگ همگی اتفاق دارند که آیات نخستین این سوره بدین سبب نازل شد که در آن هنگام که پیامبر در مکه بود، و مؤمنان در اقلیت قرار داشتند، جنگی میان ایرانیان و رومیان در گرفت، و در این نبرد ایرانیان پیروز شدند . 🔶مشرکان مکه این را به فال نیک گرفتند و دلیل بر حقانیت شرک خود دانستند و گفتند: ایرانیان مجوسی هستند و مشرک (دوگانه پرست) اما رومیان مسیحیند و اهل کتاب، همانگونه که ایرانیان بر رومیان غلبه کردند پیروزی نهائی از آن شرک است و طومار اسلام به زودی پیچیده خواهد شد و ما پیروز می شویم . 🔷گرچه اینگونه نتیجه گیریها پایه و مایه ای نداشت اما در آن جو و محیط برای تبلیغ در میان مردم جاهل خالی از تاثیر نبود، لذا این امر بر مسلمانان گران آمد . 🔶آیات فوق نازل شد و قاطعانه گفت، گرچه ایرانیان در این نبرد پیروز شدند اما چیزی نمی گذرد که از رومیان شکست خواهند خورد و حتی حدود زمان این پیشگوئی را نیز بیان داشت و گفت این امر فقط در طول چند سال به وقوع می پیوندد. 👌 برای اینکه بدانیم شکست رومیان از ایرانیان و سپس پیروزی آنها در چه مقطع تاریخی واقع شده است کافی است بدانیم که در تواریخ امروز، در دوران خسروپرویز، به یک دوران جنگ طولانی میان ایرانیان و رومیان برخورد می کنیم که بیست و چهار سال دوام یافت، و از 604 میلادی تا 628 به طول انجامید . 🔶در حدود سنه 616 میلادی دو سردار معروف ایرانی بنام شهر براز و شاهین به قلمرو روم شرقی حمله کردند، آنها را شکست سختی دادند، و منطقه شامات و مصر و آسیای صغیر را مورد تاخت و تاز قرار دادند، دولت روم شرقی که گرفتار شکست سختی شده بود تا آستانه انقراض پیش رفت و دولت ایران تمام متصرفات آسیائی او را با مصر تسخیر کرد . 🔷و این در حدود سال هفتم بعثت پیامبر بود . 🔷ولی پادشاه روم هرقل از سال 622 میلادی تهاجم خود را به ایران شروع کرد و شکست های پی در پی به سپاه خسروپرویز وارد ساخت، و تا سال 628 میلادی این جنگهائی که به نفع رومیان بود ادامه یافت، خسروپرویز شکست سختی خورد و مردم ایران او را از سلطنت خلع کرده و پسرش شیرویه را بجای او نشاندند 👌ادامه پاسخ ❗️❗️👇👇👇 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
👌ادامه پاسخ ❗️❗️👇👇👇 🗯با توجه به اینکه میلاد پیامبر در سال 571 و بعثت پیامبر در سال 610 میلادی واقع شد شکست رومیان منطبق بر سال هفتم بعثت و پایان پیروزی رومیان و شکست خسروپرویز بر سال پنجم تا ششم هجرت منطبق می شود، و می دانیم در سال پنجم فتح خندق اتفاق افتاد و در سال ششم صلح حدیبیه اتفاق افتاد، البته انتقال اخبار جنگ ایران و روم به منطقه حجاز و مکه نیز معمولا مقداری از زمان را اشغال می کرده و به این ترتیب تطبیق تاریخی این خبر قرآنی روشن می شود . 📚تفسیر نمونه ج16 ص369 ❕به مانند این خبر غیبی قرآن ، اخبار غیبی متعدد دیگری نیز ازقرآن صادر شده است که پس از گذشت مدتی ، مطابق اخبار غیبی قرآن ، محقق شده است که جهت آگاهی رجوع شود ؛ 📚پیام قرآن ج8 ص303 « اعجاز قرآن از نظر اخبار غیبی 🗯خبر دادن قرآن از احوالات امت های گذشته و پیامبران آنان جزء اخبار غیبی قرآن محسوب می شود اما از نظر خبر غیبی بودن اعجاز ندارد ، بلکه شامل یکی دیگر از شاخه های اعجاز قرآن که اعجاز از نظر تاریخی است می باشد . 🔶عواملی وجود داشته است که همیشه تاریخ با افسانه های دروغین آمیخته شود که از جمله آنها سرگرمی و ارضای عواطف کودکانه و تحریک تخیلات و ایجاد جاذبه های دروغین بوده است به طوری که می توان گفت افسانه ها و اسطوره ها بخش مهمی از تواریخ پیشنیان و رکن اصلی آن را تشکیل می داد . 🗯اگر داستان امت های گذشته و پیامبران آن ها را در تورات و انجیل مشاهده کنید ، می بینید که چه نسبت های ناروایی به انبیاء و پیامبران الهی زده شده است و چگونه تاریخ زندگی آنها دچار تحریف واقع شده است . 👌روی این حساب اگر خود را در زمان نزول قرآن و در محیط زندگی پیامبر اسلام فرض کنیم ، می بینیم آنچنان تواریخ آن زمان با خرافات آمیخته شده بود ، خرافاتی که دهان به دهان می گشت و در زمره مسلمات شمرده می شد ، که جدا سازی آن برای افراد درس خوانده امکان پذیر نبود تا چه رسد به افراد بی سواد و علمای آن زمان که همان ربانیون و احبار یهود و نصاری بودند و همچنین کاهنان مشرک عرب نیز پاسداران این اسطوره ها و خرافات و قصه ها بودند . ❕مسلما کسی که در چنین محیطی زندگی کند ، و به سن چهل سالگی برسد ، تار و پود افکار او آنچنان با این افسانه ها و اسطوره ها بافته می شود که جدایی از آن عادتا ممکن نیست . آیا چنین کسی قدرت دارد تواریخ را در آن محیط تاریک پاک سازی کند و حقایق را از خیالات و خرافات جدا سازی کند ، یک محقق درس خوانده تاریخ امروز به زحمت قادر بر چنین کاری است ، چگونه می توان از فرد درس نخوانده ای مانند پیامبر اسلام چنین انتظاری را داشت . 👌اما می بینیم که قرآن داستان انبیاء را پیراسته از تحریفات و مطالب خلاف شان آن ها بیان می کند ، و منکر مطالب ناروایی می شود که در تورات و انجیل و ...به آنها نسبت می دادند . ❕ بنابراین این نحو نقل تاریخ ، نشان می دهد که از ناحیه الهی صادر شده است ، نه بشری ، و دلیل بر حقانیت آورنده آن تلقی می شود . ❗️اگر فرضا شما ، این شاخه اعجاز قرآن را قبول نداشته باشید باز هم نمی توانید منکر واقعی بودن داستان انبیاء در قرآن شوید ، زیرا طبق ادله قطعی ، نبوت پیامبر گرامی و حقانیت قرآن از جانب خداوند ثابت است و این اخبار غیبی در مورد تاریخ انبیاء از جانب خداوند که احتمال دروغگویی در مورد او نمی رود صادر شده است و به عنوان قبول خبر از مخبر صادق پذیرفته می شود . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔فلسفه این که مسافر می تواند در مکه و مدینه و کوفه و کربلا نمازش را بخواند چیست ❗️❗️ 💠💠 👌آنچه در روایات در این رابطه بیان شده است ، آن است که چون این چهار مکان دارای و شرف هستند و نشانه های توحید و نبوت و زمامداری و ولایت و امامت و شهادت در این اماکن یعنی مسجد الحرام و مسجد النبی و مسجد کوفه و حرم امام حسین علیه السلام هویدا است ، نماز در این چهار مکان به سبب شرافت و عظمت این مکان ها دارای بیشتری است و مسافر وقتی وارد این ها می شود می تواند نمازش را تمام بخواند تا در برابر تعداد رکعات بیشتری که می خواند بیشتری کسب کند . 🔷امام علیه السلام در جواب نامه علی بن مهزیار در مورد اتمام نماز در حرمین فرمود ؛ « تو نسبت به فضیلت نماز در حرمین نسبت به غیر آن آگاهی داری ، من دوست دارم زمانی که وارد بر آن دو مکان می شوی را تمام بخوانی ( و ثواب بیشتری دریافت کنی )» 📚 ج5 ص428 🔷امام علیه السلام نیز فرمود ؛ « اگر در مسجد الحرام نمازت را شکسته بخوانی ، تکلیفت را انجام داده ای اما اگر کامل بخوانی این خیر است و زیادی خیر هم است و پاداش دارد » 📚 ج8 ص527 👌و به زیاد قندی فرمود ؛ « آنچه برای خودم دوست دارم برای تو هم دوست دارم و آنچه برای خودم مکروه دارم برای تو هم مکروه دارم ، نماز را در و و حرم تمام بخوان ( که فراوان دارد )» 📚 ج5 ص430 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔از پرسیدم میگن تقلب در امتحانات حرام است . واسم سوال پیش اومد که مگر در زمان پیامبر و امامان امتحان بود و افراد تقلب می کردن که معصومین گفته باشن حرام است ❗️اگر همچنین چیزی نبوده است پس از کجا میگید حرام است ❕ 💠💠 👌تمام مراجع فتوا به حرام بودن تقلب داده اند حتی در صورتی که طرف مقابل راضی به کردن از او باشد . 📚 ص302 👌مستند اصلی مراجع در بیان این فتوا ، ادله حرمت می باشد . 🔷امام علیه السلام فرمود ؛ « خداوند برای بدی ها ، قفل هایی قرار داده و کلید آن قفل ها را شراب قرار داده است و از شراب بدتر است » 📚 ج69 ص238 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « تمام زشتی ها و بدیها در اتاقی قرار داده شده ( که درب آن بسته است ) و کلید آن است » 📚 ج69 ص263 🔶 تقلب کردن چون نوعی دروغ است لذا حرام است زیرا دانش آموز یا دانشجو هنگام تحویل برگه ، آن را به نام خود تحویل می دهد که قاعدتا بایستی معلومات خودش باشد در حالی که چنین نیست و او مطالب را از جای دیگری فراهم ساخته است و این نوعی عملی است . 👌از سوی دیگر ، تقلب کردن نوعی تضییع حقوق دیگران است ، زیرا انسانی که از برگه دیگری ، تقلب می کند ، بدون رضایت او معلومات او را به نام خود بر روی برگه می نویسد و این نوعی تجاوز به دیگران است که طبق روایات تجاوز به حقوق دیگران است . 📚 ج16 ص46 باب 77 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔طبق آیه ای از قرآن زن بعد از فوت شوهر باید ۴ ماه و ده روز از پوشیدن لباسهای و زینت انداختن پرهیز کنه ❗️ ❔خب این یک نا عدالتی نیست ❕ که زن برای مرد باید اینکارو کنه ولی برای زن نه ❕❕ 💠💠 👌زن پس از فوت همسر موظف است تا مدت چهار ماه و ده روز عده نگه دارد و در این مدت از پوشیدن لباس های زینتی و کشیدن در چشم و کارهای دیگری که زینت حساب می شود خود داری کند . 🔶امام علیه السلام فرمود ؛ « زن باید در فوت شوهر چهار ماه و ده روز عده نگه دارد و در این مدت از استعمال چشم و بوی خوش و لباس های رنگی و زینتی پرهیز کند » 📚 ج6 ص112 👌امام علیه السلام فرمود ؛ « زن در عده وفات همسر نباید برای زینت از سرمه استفاده کند و عطر و بوی خوش استعمال کند ، و لباس های زینتی و بپوشد » 📚 ج22 ص233 ❕حال فلسفه این حکم چیست ❗️چرا زن باید در فوت همسر این موارد را رعایت کند و خود را زینت نکند و بوی خوش استعمال نکند اما مرد به رعایت کردن این امور نمی باشد ❕ 👌احیانا جواب داده میشود که این حکم در مورد زن جهت حفظ زوجیت و احترام سابق است . ❕با این پاسخ اشکال برطرف نمی شود ❕چرا زن باید موظف به حفظ حریم زوجیت و احترام شوهر باشد اما شوهر چنین وظیفه ای را نداشته باشد و کردن برایش آزاد باشد . 🗯نهایتا باید تصریح کرد که حتما این حکم دارای حکمت و فلسفه ای است اگر چه عقول ناقصه ما متوجه به این حکمت و نمی باشد . 🔷امام علیه السلام فرمود ؛ « از آنجایی که می دانیم خداوند حکیم است ، تصدیق می کنم که تمام دستوراتش از روی حکمت و است اگر چه فلسفه آن روشن نباشد » 📚 ج52 ص91 🗯امام علیه السلام نیز فرمود ؛ « دین خداوند با ناقصه درک نمی شود » 📚 ج1 ص324 ❗️البته شاید بتوان به صورت احتمال بیان کرد که پس از فوت شوهر از آنجایی که زنان وابستگی و رابطه احساسی نسبت به همسر دارند ، تحت تاثیر از دست دادن همسر وضعیت روحی بدی دارند . در این مدت اگر نه به قصد خود نمایی و شادی ،زینتی نیز داشته باشند ، ممکن است مورد خواستگاری افراد مختلف قرار گیرند و احساساتشان دار شود ، لذا دستور به ترک زینت داده شده است تا این مشکل پیش نیاید . 🔷اما از آنجایی که مردان معمولا مورد خواستگاری افراد قرار نمی گیرند ، رعایت امور مذکور برای آنان لازم نشده است . 👌البته این بیان تنها به صورت یک احتمال مطرح شد و نمی تواند علت این حکم را بیان کند . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
‍ 🤔پرسش ❓پرسشی پیرامون ❔اگر به بخش دوم این دعا توجه شود آن خلاف احتیاط است آنجا که گوید : « يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ » یعنی ای محمد و ای علی مرا کفایت کنید که شما دو بزرگوار مرا کافی هستید . حال این است که هستید یعنی چه ؟ یعنی دیگر معاذا بالله به خدا هم نیست؟ ❕آیا این را بعدها غالیان و به دعا افزوده اند ؟ و اصلا این به دعا سند و معتبری دارد یا نه ❕متن آن با کتاب خدا در است که قرآن بارها با تأکید می گوید: « حسبنا الله و نعم الوکیل »سوره آل عمران ، آیه 173 و نیز با 36 تا 38 در سوره زمر در تعارض آشکاری است که در ضمن آن با استفهام تقریری می پرسد: «الیس الله بکاف عبده؟!/ مگر خدا پرستنده اش را کفایت نمی کند؟ این دعا از پیامبر یا امام معصوم هم نشده است. روایت هم نیست بلکه یک . 💠پاسخ💠 👌علامه مجلسی به نقل از مرحوم طبرسی صاحب تفسیر مجمع البیان می آورد که دعای مشهور به دعای فرج دعایی بوده است که امام زمان علیه السلام به فردی به نام محمد بن احمد بن ابی اللیث در تشرفی که نسبت به ایشان روا داشتند تعلیم دادند و او که از دست دشمنان امنیت نداشت به برکت این دعا نجات یافت ؛ ❕می گوید که امام زمان علیه السلام به من چنین تعلیم داد ؛ 🗯 الهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی . 📚بحار الانوار ج53 ص 276 👌کفعمی نیز نقل می کند که این دعایی بود که امام زمان علیه السلام به فردی زندانی تعلیم دادند که او به برکت این دعا از زندان رهایی یافتند که کفعمی دعا را با اضافه این جملات نقل می کند ؛ « ...الساعه الساعه الساعه العجل العجل العجل یا ارحم الراحمین بمحمد و آله الطاهرین» 📚المصباح کفعمی ص176 🔶مضمون این دعا در کتب زیر نیز نقل شده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج8 ص186 📚جمال الاسبوع ص280 و ... 🗯بنابراین دعا از حیث سند معتبر است و علمای بزرگ آن را در کتب خود نقل کرده اند . ❔حال آیا جمله « اکفیانی فانکما کافیان » « مرا کفایت کنید زیرا شما کفایت کننده هستید » با آیات قرآن که خداوند را کافی و کفایت کننده می داند تعارض دارد ❗️ 👌پاسخ روشن است که هیچ گونه تعارضی بین فراز مذکور و آیات قرآن نیست . ❕❗️❗️ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇 ❕درخواست کفایت کردن از غیر خدا دو صورت دارد ؛ 1⃣گاهی این درخواست با این اعتقاد است که طرف مقابل در کفایت کردن و کمک رسانی مستقل و بی نیاز از خدا بوده و از موضع استقلال انسان را یاری می کند . 🔶بی شک درخواست کفایت کردن با این اعتقاد عین شرک است و مخالف آیات قرآن می باشد . 2⃣در صورت دوم درخواست کفایت کردن از دیگران به قید استقلال و بی نیازی از خداوند نیست ، بلکه با این اعتقاد این درخواست مطرح می شود که کفایت کنندگان با قدرت و نیرو و اجازه ای که خداوند به آنان داده است انسان را یاری کنند . 👌چنین کمک خواهی و درخواست کفایتی عین توحید است زیرا جهان آفرینش جهان اسباب و مسببات است و فیض الهی طبق مشیت خدا از مجاری یک رشته اسباب به انسان می رسد و سبب در کار خود استقلال ندارد و به امر الهی کار خود را صورت می دهد . 🗯بنابراین اگر درخواست کفایت دیگران را منوط به اذن الهی و مشیت او شمردیم و آنها را موجودی ممکن و غیر مستقل دانستیم ، درواقع این درخواست کفایت از خداست که به این فرد قدرت و توانایی داده است که دیگران را کفایت کند اگر چه به ظاهر درخواست کفایت از غیر خداست . 🔷لذا خداوند در قرآن خطاب به پیامبرش می گوید که به مشرکان بگوید ؛ « آنها که کافر شده اند می گویند تو پیامبر نیستی ، بگو کافی است که خداوند و کسی که علم الکتاب نزد اوست گواه من باشند » 🔶رعد 43 ❕پیامبر در کنار خداوند ، شهادت دادن کسی که علم الکتاب نزد اوست ( علی علیه السلام ) را کافی در اثبات نبوت خود می داند ، در حالی که شما می گویید تنها باید خداوند کافی برای بنده اش باشد . 🔶حضرت علی بر اساس علم و قدرتی که خداوند به او داده است ، کفایت کننده پیامبر در اثبات نبوتش است و این کفایت کنندگی به اذن و مشیت الهی است و هیچ منافاتی هم با توحید ندارد . 🗯ما هم اگر در دعای مذکور از پیامبر گرامی و حضرت علی درخواست کفایت می کنیم ، آنان را مستقل نمی دانیم بلکه با این اعتقاد درخواست می کنیم که با قدرت و اذنی که خداوند به شما داده است ما را کفایت و یاری کنید و این عین درخواست کفایت کردن از خداست . 👌خداوند در برابر کسانی که غیر خدا را به صورت مستقل و استقلالی برای خود کافی می دانستند ، تصریح می کنند که تنها کفایت کننده خداوند است و هیچ کس بدون اذن او توانایی کفایت دیگری را ندارد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔نظر شما درباره روایات چیست ❗️خداوند طینت مومن را از بهشت و طینت کافر را از جهنم آفریده است ❕آیا این نوع خلقت مستلزم جبر نیست ❕ 💠💠 👌روايات فراوانى در مجامع روایی ما نقل شده است كه با مضامين گوناگونشان دلالت دارد بر اين‏كه ريشه و بن ، سعادت‏مندان و شقاوت‏مندان و اصلى كه از آن آفريده شده و آغاز يافته ‏اند كه از آن به تعبير مى‏ شود، گوناگون است. ❕ طينت وسرشت اهل سعادت از عالم نور و بهشت و علّيين و سرزمين پاك و آب شيرين و گوارا مى ‏باشد و طينت و سرشت اهل شقاوت از عالم تاريكى و آتش وسجّين و سرزمين شوره زار ناپاك و آب مى ‏باشد . 📚بحار الانوار ج 64 ص 77 باب 3 🔹امام سجاد علیه السلام فرمود ؛ « خداوند قلوب و ابدان پیامبران را از طینت آفریده و قلوب مومنین را نیز از همان طینت آفریده است ... و کفار را از طینت سجین ( ماده ای جهنمی ) آفریده است ...قلوب مومنین به آنچه از آن خلق شده اند تمایل دارند ، و قلوب کافرین نیز به آنچه از آن خلق شده اند تمایل دارند » 📚الکافی ج 2 ص 2_ علل الشرائع ج 1 ص 116 🔹امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « خداوند مومن را از طینت آفریده است و کافر را از طینت جهنم آفریده است » 📚الکافی ج 2 ص 3_ بصائر الدرجات ج1 ص 16 ❕تفسیر این روایات همان است که محدثان نامی شیعه بیان کرده اند که خداوند قبل از آنکه ارواح بندگان را خلق کند می دانست که کدام یک از آنان با اختیار خود ، راه ایمان و اطاعت را در پیش می گیرند و کدام یک از آنان با اختیار خود ، راه شقاوت و بدبختی را در پیش می گیرند ، خداوند با توجه به این ازلی خود ، ابدان آنها را موافق ارواح آنها آفرید ، بدن های مومنین را از طینت و سرشتی بهشتی و بدن های کافرین را از طینت و سرشتی جهنمی آفرید ، و به هیچ عنوان در این خلقت جبری در کار نمی باشد . 📚 مراه العقول ج 7 ص 4 ❕البته خلقت از طینت و سرشت بهشتی یا جهنمی ، علت تامه برای اعمال و رفتار آدمیان نمی باشد ، بلکه به تعبیر روایات بالا ، آنها که از طینت و سرشت بهشتی خلق شده اند تمایل بیشتری به کارهای خیر دارند و آنها که از و سرشتی جهنمی آفریده شده اند ، تمایل بیشتری به کارهای ناپسند دارند ، این طینت و سرشت آنها را وادار به انتخاب خیر و شر نمی کند ، بلکه تنها زمینه انتخاب را در آنها به وجود می آورد و نهایتا خود آدمیان هستند که یا مسیر خیر و سعادت را انتخاب می کنند یا مسیر ضلالت و گمراهی را لذا می بینیم مومنانی را که کارهای خلاف و شر را انجام می دهند و را نیز می بینیم که کارهای خیر و خوب را انجام می دهند ، این نشان دهنده آن است که طینت موجود در آنها ، جبری را در تصمیم گیری بر آنها لازم نمی کند . 📚الفصول المهمه ج 1 ص 420 👌به بیان دیگر هيچ‏كس نمى‏ گويد كيفيّات جسمانى يا سرشت افراد، علت تامّه براى آن خلقيّات است، بلكه تنها به عنوان يك مى ‏توان از آن ياد كرد. ❕اين مطلب را با ذكر مثالى مى‏ توان روشن ساخت؛ همه مى‏ گويند محيط خانواده يا محيط اجتماع در اعمال انسانها اثر مى‏ گذارد؛ ولى اين سخن بدان معنا نيست كه اراده انسان را سلب كند، بلكه تنها يك زمينه است، لذا بسيار مى ‏بينيم افرادى كه در يك خانواده آلوده پرورش يافته ‏اند؛ انسانهاى صالح و درستكار و با ايمانى بوده ‏اند، و به عكس افرادى در خانواده‏ هاى صالح پرورش يافته‏ اند؛ ولى انسانهاى نادرستى از كار در آمده ‏اند. جزء اخير علّت تامّه اراده خود انسان است كه اثر نهايى را به دنبال دارد. 📚پیام امام امیر المومنین ج 8 ص 564 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در یک آیه قرآن هست که میگوید کسانی که وارد بهشت میشوند جاودنند مگر اینکه خدا بخواهد کسی را از بیرون کند . از طرفی قرآن میگوید بهشتی ها در بهشت جاودنند آیا میان این دو مطلب تنافی نیست ❗️❗️ 💠💠 👌در این شکی نیست که بهشت برای بهشتیان ابدی و دوزخ نیز برای معاندین و ملحدان ابدی می باشد و از آن نیست ‌. ❕البته توجه به این نکته لازم است که خلود که در آیات قرآن آمده است در اصل لغت به معنى بقاى و هم به معنى ابديت آمده است، بنا بر اين كلمه خلود به تنهايى دليل بر ابديت نيست، زيرا هر نوع بقاء طولانى را شامل مى ‏شود. 👌ولى در بسيارى از آيات قرآن با ذكر شده است كه از آن به وضوح مفهوم ابديت فهميده مى‏ شود، مثلا در آيات 100 توبه 11 طلاق و 9 تغابن در مورد بهشتيان تعبير به «خالِدِينَ فِيها أَبَداً »مى ‏كند، كه اين تعبير مفهومش ابديت بهشت براى اين گروه‏ها است، و در آيات ديگرى مانند 169 نساء و 23 جن در باره گروهى از دوزخيان همين تعبير « خالِدِينَ فِيها أَبَداً » ديده مى‏ شود كه دليل بر جاودانگى عذاب آنها است. ❕تعبيرات ديگرى مانند « ماكثين فيها ابدا » در آيه 3 كهف « لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلًا» (كهف- 108) و مانند اينها نشان مى‏ دهد كه بطور گروهى از بهشتيان و دوزخيان جاودانه در نعمت يا در عذاب خواهند ماند. 📚تفسیر نمونه ج 9 ص 239 ❕حال آنچه مورد قرار گرفته است این آیه است که می فرماید ؛ « وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ » « اما آنها كه سعادتمند شدند در بهشت جاودانه خواهند بود، ما دام كه آسمانها و زمين بر پاست مگر آنچه پروردگارت بخواهد، بخششى است قطع نشدنى » ( هود 108) ❔پرسش اینجاست که ظاهر استثناى جمله «الَّا مَاشَا رَبُّكَ؛ مگر اين كه خداى تو بخواهد» مى ‏رساند كه ممكن است روزى بخواهد كه آنان را از اين مركز نعمت بيرون كند، در صورتى كه باقى آيات گواه بر اين است كه هرگز آنها از بهشت خارج نخواهند شد، با اين وضع معناى اين آيه چيست؟ 👌برای پاسخ است که درست است كه خداوند جهان به افراد سعادتمند در بسيارى از آيات، بهشت‏ دائم وعده كرده است و از اين وعده هرگز تخلّف نخواهد فرمود و خود او مى‏ فرمايد «وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ؛ اين وعده‏ ای است كه خدا كرده و خداوند هرگز از وعده‏ اش تخلّف نمى‏ كند!».( روم 6) ولى ممكن است افرادى تصوّر كنند كه با اين وعده قطعى ديگر زمام كار از دست خدا بيرون مى ‏رود و او حتّى توانايى نخواهد داشت كه آنان را از بهشت خارج سازد و نعمت را از آنها سلب كند و به اصطلاح علمى و كلامى، اين قضاى حتمى قدرت خدا را محدود نموده و از توانايى او خواهد كاست . 🔹لذا خداوند با جمله «الَّا مَاشَا رَبُّك» اين حقيقت را تأكيد مى ‏كند كه با وجود اين كه خدا بهشت دائم را وعده نموده و او هرگز از وعده خود تخلّف نخواهد كرد، مع‏ الوصف اين مطلب، از قدرت او چيزى كم نمى‏ كند و باز اختيار تمام موجودات به دست قدرت اوست ، هرچه بخواهد مى‏ تواند انجام بدهد و قدرت او نسبت به تمام اشيا محفوظ و است. 👌عين اين جمله «الَّا مَاشَا رَبُّكَ» در آيه بعد كه درباره دوزخيان است و به آنها وعده عذاب دائمى داده، نيز وارد شده است و علّت آن همان است كه در آيه پيش ذكر گرديد. ❕از قراين روشنى كه تفسير فوق را تأييد مى‏ كند جمله «عَطَاً غَيْرَ مَجْذُوذٍ» كه در آخر آيه آمده است مى ‏باشد. اين جمله مى‏ گويد اين عطيّه ثابت و پايدار و مستمرّ است و هرگز جدا شدنى نيست. 👌این سخن در نیز مورد اشاره قرار گرفته است ؛ 📚تفسیر العیاشی ج 2 ص 160 ❕در تفسیر نیز چنین آمده است ؛ « هدف از بيان اين استثناء اين است كه تصور نشود خلود و مجازات افراد بى ‏ايمان و پاداش مؤمنان راستين چنان است كه بدون خواست و مشيت الهى باشد و قدرت و توانايى و اراده او را محدود كند و صورت جبر و الزام به خود بگيرد، بلكه در عين جاودانى بودن اين دو، قدرت و اراده او بر همه چيز است هر چند به مقتضاى حكمتش پاداش و عذاب را بر اين دو گروه جاودانه مى‏ دارد. ❕شاهد اين سخن آنكه در جمله دوم در باره سعادتمندان بعد از ذكر اين استثناء مى ‏فرمايد « عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ » « اين عطا و است كه هرگز از آنها قطع نمى ‏شود.» و اين نشان مى ‏دهد كه جمله استثنائيه فقط براى بيان قدرت بوده است. 📚تفسیر نمونه ج 9 ص 247 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در مورد آیاتی در قرآن شبهه داشتم . خداوند در آیاتی می گوید که نامه عمل گناهکاران به دست آنها داده می شود و در آیات دیگری می گوید به پشت داده می شود ❕بالاخره به دست چپ می دهند یا پشت سر ، آیا این نوعی تناقض نیست ❗️❗️ 💠💠 👌در آن روز نامه ‏هايى كه بيانگر اعمال ماست، به دست ما داده مى ‏شود، نامه اعمال نيكوكاران به دست ، و بدكاران به دست چپشان، مؤمنان صالح از مشاهده نامه اعمال خود خوشحال و مسرور مى ‏شوند، و بدكاران شديداً نگران و ناراحت، همان گونه كه قرآن مجيد مى ‏فرمايد: «فَامّا مَنْ أوتِىَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَيَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهُ* انّى ظَنَنْتُ انّى مُلاقٍ حِسابِيَه* فَهُوَ فى عيشَةٍ راضِيَةٍ* ... وَ امّا مَنْ اوتِىَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَيَقُولُ يا لَيْتَنى لَمْ اوتَ كِتابِيَه؛« امّا آن كس كه نامه اعمالش را به دست راستش داده‏اند (از شادى) صدا مى‏زند كه (اى اهل محشر!) نامه اعمال مرا بگيريد و بخوانيد! من يقين داشتم كه به حساب اعمالم مى‏ رسم! و او در يك زندگى رضايتبخش خواهد بود-/ ولى كسى كه نامه اعمالش را به دست داده‏ اند مى‏ گويد: اى كاش نامه اعمالم را به من نمى‏ دادند» ( الحاقه 19_25) ❕و می فرماید ؛ «اما كسى كه نامه عملش به دست راستش داده شده به زودى و به آسانى به حسابش رسيدگى مى‏ شود، و خوشحال به سوى خانواده ‏اش باز مى ‏گردد، و اما كسى كه نامه عملش را به پشت داده ‏اند به زودى فريادش بلند مى‏ شود كه كه ‏اى واى بر من كه هلاك شدم ، و در شعله‏ هاى سوزان آتش دوزخ وارد مى‏ شود» « فَامّا مَنْ اوتِىَ كِتابَه بِيَمينِهِ فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِسَاباً يَسيراً وَ يَنْقَلِبُ الى اهْلِهِ مَسْرُوراً وَ امّا مَنْ اوتِىَ كِتابَهُ وَرَاءَ ظَهْرِهِ فَسَوفَ يَدْعُو ثُبُوراً وَ يَصْلَى سَعيرا »( انشقاق 10_12) 👌در آيات قبل سخن از بودن نامه اعمال بدكاران به دست چپ آنها بود، و در اين آيات می گوید نامه عمل آنها به سر به آنها داده می شود ، میان این دو مطلب تناقض و اختلافی نیست ، خداوند جهت تحقیر مجرمان و گنهکاران ، نامه اعمال آنها را از سر آنها به دست آنها می دهد ، اما نامه اعمال نیکوکاران با احترام و از مقابل به دست راست آنها داده می شود . 👌 برخی از مفسران نیز می گویند این به خاطر آن است كه دست چپ آنها به پشت سرشان شده و همان گونه كه آنها «كتاب خدا» را در دنيا پشت سر انداختند، در آنجا نامه اعمالشان پشت سرشان قرار مى ‏گيرد ، بنابراین نامه اعمال آنها پشت سر آنها و به دست داده میشود . 📚پیام قرآن ج 6 ص 76 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
💠ادامه 👇 🔰آنچه گفته شد به وضوح از روایات استفاده می شود و به دست می آید با این وجود برخی از معتقدند که مومنین گنهکار برزخ را درک نمی کنند و همانند مستضعفین برزخ برای آنها شبیه خواب می گذرد و چیزی نمی فهمند تا روز قیامت مورد حساب و واقع شوند ، لذا چنین می گویند ؛ « گروه سوّمى كه گناهان كمترى دارند نه جزء مومنین کاملند و نه ظالمین کامل ، و مشمول هيچ كدام از عذاب و كيفر ، گويى در جهان برزخ در حالتى شبيه به خواب فرو مى ‏روند و در رستاخيز بيدار مى ‏شوند » 📚اعتقاد ما ، ص 71 ❕شیخ نیز درباره حال برزخی مومنین گنهکار می گوید ؛ « ممکن است برزخ را درک کنند و ممکن است برزخ آنها شبیه خواب باشد و چیزی را درک نکنند ، درک برزخ برای عذاب شدن است تا در قیامت خداوند را پاکیزه ملاقات کنند و همچنین است که اصلا در برزخ مورد حساب قرار نگیرند تا قیامت ...» 📚اوائل المقالات ص 76 👌اما بر آن است که مومنین گنهکار برزخ را درک کرده و برای تطهیر عذاب می شوند و پس از تطهیر در صورتی که هنوز قیامت برپا نشده باشد ، وارد بهشت برزخی می شوند ، بر این نظریه علاوه بر ادله مذکور ، ادله دیگری نیز است که جهت پرهیز از اطناب به همین مقدار می کنیم . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
امام على عليه السلام: مبادا هيچ كارى تو را از كار براى آخرت باز دارد؛ زيرا كه فرصت، كم است لا يَشغَلَنَّكَ عَنِ العَمَلِ لِلآخِرَةِ شُغلٌ ؛ فَإِنَّ المُدَّةَ قَصيرَةٌ غررالحكم حدیث 10286 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منتخبی از بهترین کانال‌های ایتا در موضوعات مختلف 👇👇👇 ⚽️ خبر ورزشی: http://eitaa.com/joinchat/1441792C0e2f249847 😳 دانستنی ها و عجایب: http://eitaa.com/joinchat/2031616C985fe67082 📡 خبرهای داغ: http://eitaa.com/joinchat/820051968C2b85dac984 🙇 پاسخ به شبهات: http://eitaa.com/joinchat/1575813132Cf8a227efb8 💡ترفند و خلاقیت: http://eitaa.com/joinchat/2949120C9140c13730 📚 پاسخ به سوالات شرعی: http://eitaa.com/joinchat/2433810441C44a9642b2c 🍵 آشپزخونه: http://eitaa.com/joinchat/3473408C39ee34c816 🙏🏻 شفا و حاجات: http://eitaa.com/joinchat/3538944C089feb5f85 📝 توصیه های آیت الله بهجت: http://eitaa.com/joinchat/3670016C0dec66a4a0
🤔 ❔امروزه مرسوم شده که زن و شوهر پس از طلاق و جدایی جشن طلاق می گیرند ❗️خواستم نظر اسلام را در مورد طلاق بدونم ❕❕ 💠💠 👌همانقدر که در اسلام به ازدواج و وصل شدن توصیه شده است ، از فراق و طلاق های بی مورد شده است تا جایی که پیامبر گرامی فرمود ؛ « هیچ چیز نزد خداوند مبغوضتر از خانه ای که به وسیله طلاق خراب شود ، نمی باشد » 📚الکافی ج 5 ص 328 🔷 یا امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « خداوند خانه ای را که در آن عروس باشد ، می دارد و خانه ای را که در آن طلاق باشد ، مبغوض می داند » 📚الکافی ج 6 ص 54 🔹بنابراین دیدگاه اسلام به مساله طلاق دیدگاهی منفی است چرا که آثار و پیامدهای ناشی از آن سال های سال دامان زوجین و فرزندان آنها را می گیرد و چنین نیست که زوجین و فرزندان پس از طلاق بتوانند یک زندگی ایده آل را تجربه کنند ، بنابراین تا جایی که ممکن است باید سعی کنند با مدارا و گذشت زندگی را ادامه دهند و به بهانه های کوچک و گاها واهی زندگی را خراب نکنند ، اما با این وجود مواردی پیش می آید که ادامه زندگی مشترک سخت و طاقت فرسا است و تن دادن به ادامه زندگی می تواند منجر به اتفاقات غیر قابل گردد ، اسلام در چنین مواردی وقوع طلاق در زندگی را اجازه داده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 22 ص 10 باب 3 👌 قرآن توصیه می کنند پس از طلاق زوجین با نیکی از هم جدا شوند چنان که می فرماید ؛ « طلاق، (طلاقى كه رجوع و بازگشت دارد،) دو مرتبه است، (و در هر مرتبه،) بايد به طور شايسته همسر خود را نگاهدارى كند (و آشتى نمايد)، يا با نيكى او را رها سازد (و از او جدا شود) » ( بقره 229) ❕ منظور از جدا شدن توأم با احسان و نيكى اين است كه حقوق آن زن را بپردازد و بعد از جدايى، ضرر و زيانى به او نرساند و پشت سر او سخنان نا مناسب نگويد، و مردم را به او بدبين نسازد، و امكان ازدواج را از او نگيرد. 📚تفسیر نمونه ج 2 ص 168 👌آنچه امروزه به جشن طلاق شهرت یافته است که معمولا زوجین بدون دلیل موجهی از هم جدا می شوند و با برپایی جشن طلاق ، از یکدیگر اعلام انزجاز و تنفر و بدگویی می کنند ، و سخنان نامناسب پشت سر یکدگیر می گویند و مردم را به یکدیگر بدبین می سازند ، و آثار مخرب این جشن و شادی کردن ، دامان فرزندان را می گیرد ، نمی تواند مورد توصیه اسلام محسوب شود . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹ماجرای عنایت امام حسین(ع) به شیخ جعفر شوشتری 🔹حجت‌الاسلام رفیعی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔استادی این شبهه را کرد که نماز قضاء در زمان پیامبر و امامان اصلا وجود نداشته ، بعدها علما به خاطر اهمیت نماز گفتن که هر کس نمازش قضاء شد باید قضاء اونو بجا بیاره ببینم درسته ❗️❗️ 💠💠 👌در صورتی که انسان نماز خود را در وقت معین چه از روی عمد و چه سهوا نخواند ، باید در خارج وقت آن نماز را کند ، و این مساله ای است که مورد جعل و تشریع پبامبر گرامی و امامان علیهم السلام قرار گرفته است و ادعای مطرح شده در پرسش ، کاملا بی اساس است . ❕پیامبر گرامی فرمود ؛ « هر کس خواب بماند و نماز فریضه را نخواند ، یا خواندن آن را فراموش کند ، باید هر زمانی که آن را به یاد آورد ، نمازش را قضاء کند و ای بر او نیست چرا که خداوند می فرماید ؛ « نماز را برای یاد من به پا دار » ( طه 14)» 📚مستدرک الوسائل ج 6 ص 430 ❕زراره از امام باقر علیه السلام سوال کرد ؛ « مردی بدون طهارت نماز خوانده است یا فراموش کرده نماز بخواند و یا خواب رفته است ، تکلیف نمازش چگونه می شود ؟ 🔹امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « باید آن نماز را در هر ساعتی که به یاد آورد از شب یا روز کند » 📚التهذیب ج 2 ص 266 👌و فرمود ؛ « زمانی که نمازی را فراموش کردی یا بدون نماز خواندی ، قضاء کردن آن بر تو لازم است » 📚الکافی ج 3 ص 291 ❕این مضمون در روایات متعدد دیگری نیز شده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 8 ص 253 باب 1 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔مقام قرآن بالاتر است یا اهل بیت ❗️آیا بر اساس حدیث ثقلین می توان گفت که مقام قرآن است ❕❕ 💠💠 👌همان گونه که قرآن به عنوان آیت و نشانه وجود و قدرت خداوند شناخته می شود ، اهل بیت علیهم السلام نیز آیت و نشانه علم و قدرت خداوند هستند که مردم را دعوت به سوی او می کنند ، لذا در روایات فراوانی از اهل بیت علیهم السلام به عنوان « » یاد شده است که تکذیب آنان ، موجب عذاب الهی می گردد ؛ 📚بحار الانوار ج 23 ص 205 باب 11 انهم آیات الله ❕تفاوت در این است که قرآن به عنوان آیت خداوند شناخته می شود و اهل بیت علیهم السلام به عنوان آیت ناطق ، و از این دو ، در حقیقت مقام اهلبیت به عنوان آیت ناطق الهی ، از قرآن که آیت صامت او است ، برتر و بالاتر است ‌. 🔹امیر مومنان علی علیه السلام فرمود ؛ « خداوند بزرگتر از من خلق نکرده است » 📚بصائر الدرجات ج 1 ص 77 🔹در روایات فراوانی وارده شده است که اهل بیت برتر از تمام مخلوقین هستند که این روایات با اطلاقی که دارد شامل تمام مخلوقین از جمله قرآن که مخلوق خداوند است میشود ؛ 📚بحار الانوار ج 26 ص 267 باب 6 👌امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « ما اهل بیتی هستیم که هیچ کس از مخلوقین با ما مقایسه نمی شود و قرآن ( برای حقانیت ما ) نازل شده است » 📚عیون الاخبار ج 2 ص66 ❕البته در برخی نقل های حدیث شریف ، از قرآن به عنوان آیت بزرگتر الهی یاد شده است چنان که فرمود ؛ « من دو چیز گرانبها در میان شما می گذارم که یکی از آن دو ، بزرگتر از دیگری است ، کتاب خدا که ریسمان کشیده شده الهی از آسمان به زمین است و عترتم اهل بیتم ...» 📚امالی طوسی ص 255 👌و فرمود ؛ «ثقل اكبر خدا است، وسيله ‏اى است كه يك طرف آن به دست قدرت خدا است و طرف ديگرش به دست شما است؛ پس به آن تمسك جوئيد كه هرگز از بين نخواهيد رفت و گمراه نخواهيد شد، و ثقل اصغر عترتم مى‏ باشد و آنها هرگز از هم جدا نخواهند شد تا در كنار حوض (كوثر) بر من وارد شوند». 📚احقاق الحق ج 9 ص 322 👌علی علیه السلام فرمود ؛ « آيا من به ثقل اكبر [قرآن مجيد] در ميان شما عمل نكردم، و آيا در ميان شما، ثقل اصغر [عترت پيامبر ] را باقى نگذاردم (و پاسدارى ننمودم)» 📚نهج البلاغه خطبه 87 ❕این روایات سخن از برتری قرآن بر عترت در مدار و تفهیم دین به میان می آورد چرا که حجیت سخنان اهل بیت ، از قرآن ثابت می شود ، اما حجیت قرآن ذاتی است چرا که کلام مستقیم خداوند است ، اگرچه بر حسب واقع و حقیقت، مقام عترت برتر و والاتر است . 🔹در تفسیر تسنیم چنین آمده است ؛ « عترت طاهرین گرچه به لحاظ مقامهای و در نشئه باطن ، از قرآن کمتر نیستند و سخن بلند امیر مومنان که فرمود خداوند آیتی بزرگتر از من خلق نکرده است ، گواه این مدعاست ، اما از نظر نشئه ظاهر و در مدار تعلیم و تفهیم معارف دین ، قرآن کریم ثقل اکبر و آن بزرگواران ثقل اصغرند و در این نشئه جسم خود را نیز برای حفظ فدا می کنند » 📚تفسیر تسنیم ج 1 ص 76 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا حضرت ابراهیم در مورد زنده شدن مردگان یقین نداشت که از خداوند خواست این زنده شدن را به او دهد ❕آیا چنین چیزی با عصمت ایشان منافات ندارد ❕❗️ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « و (به خاطر بياور) هنگامى را كه ابراهيم گفت خدايا ، به من نشان بده چگونه مردگان را زنده مى‏ كنى؟ فرمود: مگر ايمان نياورده ‏اى؟ عرض كرد:" آرى، ولى مى ‏خواهم قلبم آرامش يابد....» 🔰بقره 260 ❕روزى ابراهيم علیه السلام از كنار دريايى مى‏ گذشت مردارى را ديد كه در كنار دريا افتاده، در حالى كه مقدارى از آن داخل آب و مقدارى ديگر در خشكى قرار داشت و پرندگان و حيوانات دريا و خشكى از دو سو آن را خود قرار داده ‏اند حتى گاهى بر سر آن با يكديگر نزاع مى‏ كنند ديدن اين منظره ابراهيم را به فكر مساله ‏اى انداخت او فكر مى‏ كرد كه اگر نظير اين حادثه براى جسد انسانى رخ دهد و بدن او جزء بدن جانداران ديگر شود مساله رستاخيز كه بايد با همين بدن جسمانى صورت گيرد چگونه خواهد شد؟! ابراهيم گفت پروردگارا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده مى ‏كنى؟ خداوند فرمود مگر ايمان به اين مطلب ندارى؟ او پاسخ داد: ايمان دارم لكن مى ‏خواهم آرامش قلبى پيدا كنم.خداوند به او دستور داد كه چهار پرنده را بگيرد و آنها را ذبح نمايد و گوشتهاى آنها را در هم بياميزد، سپس آنها را چند قسمت كند و هر قسمتى را بر سر كوهى بگذارد بعد آنها را بخواند تا صحنه رستاخيز را مشاهده كند او چنين كرد و با نهايت تعجب ديد اجزاى مرغان از نقاط مختلف جمع شده نزد او آمدند و حيات و زندگى را از سر گرفتند. 📚تفسیر القمی ج 1 ص 91 👌ابراهيم تقاضاى مشاهده صحنه رستاخيز را كرده بود تا مايه آرامش قلب او گردد، بديهى است ذكر يك مثال و تشبيه نه صحنه ‏اى را مجسم مى‏ سازد و نه مايه آرامش خاطر است، در حقيقت ابراهيم از طريق عقل و منطق به رستاخيز ايمان داشت ولى مى‏ خواست از طريق احساس و نيز آن را دريابد. 🔷او مى ‏خواست با رؤيت و شهود، ايمان خود را قوى‏ تر كند آن هم در باره چگونگى رستاخيز نه در باره آن‏ لذا امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « ابراهیم در مورد کیفیت احیاء مردگان از خداوند سوال کرد ( در حالی که معتقد به اصل رستاخیز بود ) ، کیفیت از فعل خداوند محسوب می شود ، و در که عالمی آگاه به آن نباشد ،عیبی بر او نیست و در توحیدش نقضی وارد نیست » 📚الخصال ج 1 ص 308 ❕گويى خدا مى ‏خواست اين تقاضاى ابراهيم در نظر مردم به عنوان تزلزل ايمان محسوب نشود، لذا از او سؤال شد مگر ايمان نياورده ‏اى؟ تا او در اين زمينه توضيح دهد و سوء تفاهمى براى به وجود نيايد. 👌ضمنا از اين جمله استفاده مى ‏شود كه استدلال و برهان علمى و منطقى ممكن است يقين بياورد، اما آرامش خاطر نياورد، زيرا استدلال عقل انسان را راضى مى‏كند، و چه بسا در اعماق دل و عواطف او نفوذ نكند (درست مثل اينكه استدلال به انسان مى ‏گويد كارى از مرده ساخته نيست ولى با اين حال بعضى از افراد از مرده مى‏ ترسند مخصوصا هنگام شب و تنهايى نمى‏ توانند در كنار مرده بمانند، زيرا استدلال فوق در اعماق وجودشان نفوذ نكرده اما كسانى كه دائما با مردگان سر و كار دارند و به غسل و كفن و دفن مشغول ‏اند هرگز چنين ترسى را ندارند). ❕به هر حال آنچه عقل و دل را سيراب مى‏ كند، شهود عينى است، و تعبير به اطمينان و آرامش نشان مى‏ دهد كه افكار انسانى قبل از به مرحله شهود دائما در حركت و جولان و فراز و نشيب است، اما به مرحله شهود كه رسيد آرام مى‏گيرد و تثبيت مى‏ شود. 📚تفسیر نمونه ج 2 ص 304 ❕بنابراین جریان فوق کوچکترین به مقام عصمت ابراهیم علیه السلام وارد نمی کند ، آنچه با عصمت مخالفت دارد شک است ، اما ابراهیم شک نداشت بلکه یقین داشت و تنها برای افزایش خودش ، آن درخواست را از خداوند کرد . 👌صفوان بن یحیی می گوید از امام رضا علیه السلام سوال کردم که آیا در قلب ابراهیم نبی بود که آن درخواست را از خداوند کرد ❕ 🔹امام علیه السلام پاسخ داد ؛ « خیر ابراهیم دارای یقین بود ، اما می خواست بر افزوده شود ، لذا آن درخواست را از خداوند کرد » 📚المحاسن ص 247 👌آری تنها از يگانه تاريخ پس از رسول خدا صلى الله عليه و آله، يعنى على عليه السلام نقل شده است كه فرمود: «لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا» اگر پرده‏ ها كنار روند، بر يقين من نمى‏ شود.» 📚مناقب آل ابی طالب ج 2 ص 38 _ بحار الانوار ج 40 ص 153 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در مورد سوره فاتحه گفته شده ، این سوره دوبار نازل شده است. یکبار در مکه و بار دیگر در مدینه. اما سبب آن مشخص نیست که چرا یک سوره باید دوبار نازل شود. آنهم سوره ای که مسلمانان در مکه آنرا در نمازهای یومیه خویش میخواندند و بیم فراموشی برآن نیز نبود. در واقع نزول دوباره آن ، نوعی حاصل بوده که عقلا بیفایده است. سبب اینکار بیفایده الله را چگونه میتوان عقلانی توجیه کرد ❕❕❕ 💠💠 👌در رابطه با دو بار نازل شدن سوره حمد ، اگر چه روایتی صریح در کتب تشیع یافت نشد ، اما مشهور بین آن است که این سوره دو بار نازل شده است ، یک مرتبه در مکه و بار دیگر در مدینه ؛ 📚ترجمه تفسیر المیزان ج 12 ص 283 ❕برخی یکی از احتمالات آیه شریفه « وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ » ما به تو سوره حمد كه هفت آيه است و مثانی است ، همچنين قرآن بزرگ بخشيديم » (سوره حجر آيه 87) ناظر به دو مرتبه نازل شدن سوره حمد می داند و می کنند قرآن با تمام عظمتش در اينجا در برابر سوره حمد قرار گرفته است، نزول دوباره سوره حمد نيز به خاطر اهميت فوق العاده آن است . 📚تفسیر نمونه ج 1 ص 4 👌بنابراین فلسفه دو بار نازل شدن سوره حمد به خاطر اهمیت این و عظمت محتوایش است چرا که سوره حمد كه فاتحة الكتاب و آغازگر و فهرست قرآن ناميده شده يك دوره زندگى است؛ ❕توجه به مبدء بزرگى كه همه جهانيان را در مسير تكاملى پرورش مى‏ دهد، رحمت خاص و عامش همه را فرا گرفته، توجه به بزرگى كه ايمان به آن دقيقترين كنترل را روى اعمال انسان مى‏ گذارد. 👌عدم اتكاء به غير اللَّه، و عدم خضوع و تسليم در برابر غير او، و بالآخره گام نهادن در صراط مستقيم كه نه انحراف در آن است، نه به مى‏ گرايد و نه به غرب، نه به افراط و نه به تفريط، نه گمراهى در آن است و نه خشم و غضب پروردگار. 🔰اينها مجموعه ‏اى را تشكيل مى‏ دهند كه پياده شدنش در روح انسان براى ساختن يك شخصيت والا و تكامل كافى است. 📚تفسیر نمونه ج 11 ص 134 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔نظرتون در مورد این روایت چیه ❗️ « امام صادق می گوید : هر نوزادی که به دنیا می آید ، یک ابلیس از ابلیس ها نزد او حاضر می شود ، اگر در علم خداوند باشد که آن نوزاد شیعه است ، ابلیس را از آن نوزاد دور می کند ، اما اگر شیعه نباشد ، ابلیس در صورتی که آن نوزاد پسر باشد ، انگشت سبابه خود را در دبر او می کند و در این صورت آن نوزاد در آینده مابون و مفعول می گردد ، اما اگر آن نوزاد دختر باشد ، انکشتش را در فرج او می کند و آن نوزاد در آینده فاجره می گردد ، به خاطر همین است که کودک هنگام تولد شدیدا گریه می کند ( البته خداوند ممکن است بعد از این ، تقدیر آنها را عوض کند ) ( تفسیر عیاشی ج 2 ص 218) 💠💠 ❕این روایت تنها در تفسیر عیاشی آمده است و اگر سایر کتب روایی این خبر را نقل کرده اند ، از تفسیر نقل کرده اند . 👌 این روایت با دو اشکال عمده مواجه است ؛ 1⃣مرحوم عیاشی به صورت مرسل و بدون سند ، مستقیما روایت را از ابراهیم بن ابی یحیی نقل می کند که چون تمام راویان آن ذکر نشده است ، روایت از درجه حجیت می گردد . 2⃣راوی روایت که ابراهیم بن ابی یحیی است یا طبق برخی نسخ ، ابن میثم بن ابی یحیی است ، بوده و توثیق مشخصی ندارد . ❕مصحح تفسیر نور الثقلین ، سید هاشم محلاتی ، می نویسد ؛ « من توثیقی از راوی روایت اگر چه بر اساس اختلاف ، در کتب رجالی ندیدم » 📚تفسیر نور الثقلین ، پاورقی ، ج 2 ص 513 ❕بنابراین این روایت سندا و غیرقابل اعتماد است . 👌از لحاظ محتوا و مضمون نیز مخالف عقیده شیعه است چرا که ترویج کننده عقیده به است به گونه ای که دختر و پسر غیر شیعه ، به واسطه لمس ابلیس بی هیچ اختیاری به سوی فساد و فحشاء می روند . ❕چگونه چنین سخنی می تواند قابل باشد در حالی که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « هر کس گمان کند که خداوند بندگان را بر معاصی مجبور کرده است ، به خداوند در حکمتش ظلم کرده است و چنین فردی کافر است » 📚الخصال ج 1 ص 159 ❕امام رضا علیه السلام فرمود: « کسی که معتقد به باشد به او زکات ندهید و شهادتش را قبول نکنید» 📚توحید صدوق ص 362 👌و فرمود ؛ « خداوند عادلتر و حیکمتر از آن است که بندگان را مجبور به کند ( سپس عذابشان کند) 📚همان مدرک ❕از این گذشته این نقل با واقعیت خارجی نیز همخوانی ندارد ، زیرا در واقع چنین است که تمام غیر شیعه اهل فساد و فحشاء باشند . 👌بنابراین این نقل هم از لحاظ سند و هم از لحاظ متن ، با اشکالات عدیده ای روبه رو است و و قابل اعتماد نمی باشد . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔رد پاهای صفت های انسانی در قرآن ؛ ❗️تنها از نگاه یک انسان ساختن چیزی نسبت به چیزی دیگر دشوارتر است ، باید برای همه چیز به یک اندازه آسان باشد حال سخن گفتن از دشواری یک امر نسبت به امر دیگری تنها انسان است . 💠سوره غافر 57 ؛ « قطعا آفرینش آسمانها و زمین بزرگتر از آفرینش مردم است ولی بیشتر مردم نمی دانند » 💠نازعات 27_28_29 ؛ « آیا آفرینش شما دشوارتر است یا آسمانی که آن را برپا کرده است ، سقفش را بر افراشت و آن را ( به اندازه معین ) درست کرد و شبش را تیره و روز را آشکار گردانید » ❔با این تعابیر چگونه می توان ادعا کرد قرآن کتابی الهی است ❕ 💠💠 👌مخاطب آیات مذکور منکران و لجبازانی بودند که بدون دلیل موجهی از پذیرفتن معاد می کردند و قدرت خداوند را در زنده کردن مجدد انسان ها غیر واقعی می دانستند . ❕خداوند در برابر اینان میفرماید ؛ «آفرينش آسمانها و زمين از آفرينش انسانها مهمتر و بالاتر است، ولى اكثر مردم نمى ‏دانند » «لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون » (غافر 57) 👌کسى كه توانايى دارد اين كرات عظيم و كهكشانهاى وسيع و گسترده را با آن همه عظمت بيافريند، و اداره و تدبير كند چگونه از احياى مردگان عاجز و ناتوان خواهد بود؟ اين جهل گروهى از مردم است كه به آنها اجازه درك اين حقايق را نمى‏ دهد. ❕و می فرماید ؛ « آيا آفرينش شما (و بازگشت به زندگى پس از مرگ) مشكلتر است يا آفرينش اين آسمان با عظمت كه خداوند بنا نهاده است « أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها » ( نازعات 27) 👌 اين سخن نیز در حقيقت پاسخى است به گفتار آنها كه در آيات پيشين مى ‏گفتند« أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحافِرَةِ » « آيا ما به حالت اول باز مى‏ گرديم » ( نازعات 10) اين آيه مى ‏گويد هر انسانى در هر مرحله ‏اى از درك و شعور باشد مى ‏داند كه آفرينش اين آسمان بلند اينهمه كرات عظيم و كهكشانهاى بى ‏انتها قابل مقايسه به آفرينش انسان نيست كسى كه اين را داشته چگونه از باز گرداندن شما به حيات عاجز است. ❕و یا می فرماید ؛ « او كسى است كه آفرينش را آغاز كرد سپس آن را باز مى‏ گرداند، و اين براى او آسانتر است » (وَ هُوَ الَّذِي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ) ( روم 27) 👌 قرآن در اين آيه با كوتاه ترين ، مساله امكان معاد را اثبات كرده‏ است، مى ‏گويد ؛ شما معتقديد آغاز آفرينش از او است، بازگشت مجدد كه از آن آسانتر است چرا از او نباشد؟ 👌دليل آسانتر بودن از آغاز اين است كه در آغاز اصلا چيزى نبود و خدا آن را ابداع كرد، ولى در اعاده لا اقل مواد اصلى موجود است، قسمتى در لابلاى خاكهاى زمين، و بخشى در فضا پراكنده مى ‏باشد، تنها مساله همان نظام دادن و صورت بندى آن است. ❕ولى توجه به يك نكته در اينجا است كه تعبير به آسان بودن و سخت بودن از دريچه فكر ما است، و الا براى وجودى كه بى‏ نهايت است" سخت" و" آسان" هيچ تفاوتى ندارد، اصولا سخت و آسان در جايى مفهوم دارد كه سخن از قدرت محدودى در ميان باشد كه از عهده كارى به خوبى برآيد و از عهده كار ديگرى به زحمت، اما هنگامى كه سخن از قدرت در ميان است سخت و آسان بى‏ معنى مى ‏شود. ❗️ به تعبير ديگر برداشتن عظيمترين كوه‏هاى روى زمين براى خداوند به همان اندازه آسان است كه برداشتن يك پر كاه‏ و شايد به همين دليل بلافاصله در ذيل آيه مى ‏فرمايد « و براى خدا است توصيف برتر در آسمان و زمين » (وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى‏ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ). ( روم 27) 💠چرا كه هر وصف كمالى در آسمان و زمين در باره هر موجودى تصور كنيد از علم قدرت و مالكيت و عظمت وجود و كرم، مصداق اتم و اكمل آن نزد خدا است، چرا كه همه محدودش را دارند، و او نامحدودش، اوصاف همه عارضى است و اوصاف او ذاتى و او منبع اصلى همه كمالات است. 👌حتی الفاظ ما كه غالبا براى بيان روزمره ما است بيانگر اوصاف او نمى ‏تواند باشد، همانگونه كه در تعبير" اهون" (آسانتر) نمونه آن را ديديم ، بنابراین تعابیر فوق ، که برای فهم و تنبه بشر به قدرت خارق العاده الهی بیان گردیده است ، نمی تواند مستمسکی بر غیر الهی بودن قرآن تلقی شود . 📚تفسیر نمونه ج 16 ص 411 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❔ببخشید با توجه به زمزمه های پیدا شدن جنازه مومیایی شده رضا خان کسانی او را عادل معرفی می کنند و مردم را تحریک به دفاع از رضاخان می کنند لطفا در این زمینه روشنگری کنید 💠پاسخ👇👇👇
1⃣ 🤔 ❔ببخشید با توجه به زمزمه های پیدا شدن جنازه مومیایی شده رضا خان کسانی رضا خان را عادل و دادگر معرفی می کنند و مردم را تحریک به دفاع از رضاخان و طرفداری از او می کنند ❗️میدانم این سوالم مرتبط با فعالیت شما نیست اما جوابش را جایی نتونستم پیدا کنم ❕لطفا رضا خان را معرفی و بگویید بدی او در چه چیزی بوده است ❕❕ 💠💠 👌رضا خان فرزند عباسقلى خان سوادكوهى، معروف به داداش بيك، در سال 1256 ه. ش. در روستاى آلاست، از تابع سوادكوه مازندران متولد شد. رضا خان ابتدا در فوج سوادكوه وارد خدمت گرديد و بعد در 22 سالگى به عنوان قزاق وارد قزاقخانه شد. پس از واقعه به توپ بستن مجلس شوراى ملى توسط محمد على شاه قاجار و مقاومت تبريز در برابر قواى دولتى، فرمانده يكى از دسته ‏هاى قزاق بود كه تحت فرماندهى عين الدوله، براى سركوب قيام تبريز، به آن شهر رفت. در مدتى كه در قزاقخانه بود، مناصب و درجاتى را طى كرده و در سال 1294 ه. ش. رئيس آترياد قزاق در همدان شد. در سال 1299 ه. ش. با وساطت مأموران و مستشاران نظامى بريتانيا، مانند آيرون‏سايد و با همدستى سيد ضياء الدين طباطبايى، مأمور كودتاى سوم اسفند 1299 شد. ❕پس از كودتا به سمت رئيس ديويزيون قزاق منصوب گشت. در كابينه سيد ضياء الدين طباطبايى وزير جنگ شد و در كابينه‏ هاى قوام السلطنه، مشير الدوله و مستوفى الممالك نيز همچنان وزير جنگ بود و در همين سمت اقدام به سركوبى نهضت جنگل و ايلات و عشاير كردستان، لرستان و ساير مناطق كرد. 👌در تاريخ 16 آبان 1302 رئيس الوزرا شد . طرفداران رضا خان براى خارج ساختن قدرت از دست قاجارها، غوغاى جمهوريخواهى به راه انداختند كه با مخالفت آزاديخواهان و روشنفكران مواجه شد و به جايى نرسيد. 👌در 18 فروردين 1303، در پى تلگراف احمد شاه به مجلس، مبنى بر عدم اعتماد وى به دولت، رضا خان به حالت قهر تهران را ترك كرد و به رودهن رفت ولى با تحريكات و تهديدات نظاميان و برپايى تظاهرات به نفع رضا خان در شهرها، مجلس مجددا براى رياست وزرايى وى ابراز تمايل كرد و سردار سپه در 22 فروردين ماه وارد تهران شد. 👌در سال 1303 ه. ش. مقدمات به سلطنت رسيدن سردار سپه، با ترور، تهديد و تطميع فراهم شد.در 12 تير ماه ميرزاده عشقى، شاعر ملى و آزاده ترور شد و در 27 تير ماه به دنبال واقعه قتل ماژور ايمبرى، كنسول آمريكا در ايران، حكومت نظامى اعلام و از سوى سردار سپه قلع ‏وقمع مخالفين به بهانه دستگيرى عاملان قتل ايمبرى آغاز شد. در آذر ماه 1303 سردار سپه طى لشكركشى به خوزستان، موفق به سركوب شيخ خزعل شد و پس از رفع غائله، براى زيارت به عتبات عاليات رفت و در 11 دى ماه به تهران بازگشت. ❕ در 25 بهمن 1303 موفق شد از مجلس مقام فرماندهى كل قوا را كه تا آن زمان به شاه اختصاص داشت، دريافت كند.در مهر ماه 1304 به دنبال واقعه بلواى نان، موفق شد از مجلس اجازه دستگيرى عاملين بلوا را بگيرد و پس از آن عده زيادى از مخالفين خود را به بهانه دست داشتن به بلوا، دستگير و زندانى كرد. در اين سال تلگرافهاى زيادى به اشاره و تحريك وى از شهرستانهاى مختلف، در مخالفت با قاجاريه و تفويض‏ رضا خان قزاق و فرزندانش. از چپ به راست (محمد رضا، شمس و اشرف) 👌سلطنت به سردار سپه، به مجلس مخابره شد. سرانجام ماده واحده تغيير سلطنت در سال 1304 تهيه شد و در 9 آبان به تصويب مجلس شوراى ملى رسيد. در 15 آذر 1304 مجلس مؤسسان براى تغيير سلطنت از قاجاريه به پهلوى و تغيير مواد 36، 37 و 38 قانون اساسى تشكيل شد و در تاريخ 4 ارديبهشت 1305، سردار سپه تاجگذارى كرد و رسما به سلطنت رسيد. رضا شاه پس از 16 سال سلطنت، سرانجام در شهريور 1320، در جنگ جهانى دوم، با ورود قواى متفقين به خاك ايران، از مقام خود استعفا داد و توسط متفقين به جزيره موريس و سپس به ژوهانسبورگ در آفريقاى جنوبى تبعيد شد و در چهارم مرداد 1323 در ژوهانسبورگ درگذشت و جنازه‏ اش به قاهره انتقال يافت. جنازه رضا شاه در 17 ارديبهشت 1329 از مصر به تهران منتقل شد و به خاك سپرده شد. 📚فرهنگ جامع تاریخ ایران ، قدیانی ، ج 1 ص 404 💠ادامه پاسخ 👇👇👇
💠ادامه پاسخ ؛ 👇👇👇 ❕با توجّه به تقسيم‏ بندى ذيل، ماهيت و ويژگيهاى دوران رضا خان توضيح داده مى‏ شود. 1⃣بازگشت به قدرت مطلقه‏ ؛ 👌هدف انقلاب مشروطه ايران و رجال صدر مشروطيت كه قانون اساسى و متمّم آن را تهيّه كردند، اين بود كه شاه در ايران سلطنت كند نه حكومت و تأسيس مجلس شوراى ملّى در راستاى همين هدف بود. در واقع عمر دموكراسى پارلمانى در ايران با تشكيل مجلس ششم كه تحت تسلّط نظاميان و عمال رضا خان انجام گرفت به سر مى‏ آيد. از همين دوران بود كه اصطلاح «مجلس فرمايشى» متداول گشت. 📚تاریخ سیاسی معاصر ایران ، مدنی ، ج 1 ص 121 👌رضا خان با قبضه كردن قدرت در يد بلامنازع خود و سركوبى مخالفين، سلطه خودش را بر سر تا سر ايران حكمفرما كرد و يك نظام كاملًا خودكامه به وجود آورد. 📚همان ص 115 👌 مهمترين مخالفين وى روحانيون بودند كه معتقد بودند كه وى همچون قاجاريه غاصب حكومت مى‏ باشد. 2⃣ظهور ارتش به عنوان نيروى حاكم و سركوبگر ؛ ❕ارتش نوين مركّب از نيروهاى سه‏ گانه در همين دوران به وجود آمد. اين ارتش بودجه كلانى را به خودش اختصاص داده بود و مقامات كشورى عملًا تحت فشار مأمورين نظامى بودند و مخالفان رضا شاه با همين نيروى نظامى سركوب مى‏ شدند. امّا همين ارتش قوىّ هنگامى كه جنگ جهانى دوّم آغاز شد و ايران در معرض هجوم بيگانگان قرار گرفت قادر به دفاع از مرزهاى ايران نبود. در ارتش رضا خان، حركات نمايشى بسيار رايج بود. اين نوع نمايشها جايگزين تمرينات نظامى كه لازمه يك ارتش قوىّ است مى‏ شد. 👌همين روحيّه باعث شد در شهريور 1320 در همان ساعت اوّليّه قريب به اتّفاق نيروهاى نظامى ايران دست از دفاع كشيده، سركوب و تار و مار شوند، چرا كه آنها در زمان صلح بيشتر به مسائل ظاهرى مثل رژه و پايكوبى در جشنها و ... وقت خود را مى‏ گذراندند. ❕در ابتدا حدود 12 و سپس 13 بودجه كشور به امور نظامى اختصاص يافته بود. تقريباً نيمى از ارتش در تهران مستقر شده بودند تا بتوانند رضا خان را در مقابل مخالفانش حفظ كنند. وى دو لشكر در تهران مستقر كرده بود و سعى بر اين داشت كه اين دو بطور دائم با همديگر اختلاف داشته باشند تا نتوانند عليه سلطنت او متّحد شوند. 👌از ابتداى دوران رضا خان تا انتها، وى با توجّه به نيروى نظامى توانست قدرت را در اختيار خود درآورد. وى با توسّل به كودتا (قدرت نظامى) به روى كار آمد و طى چهار سال با استفاده از همين وسيله توانست سلسله قاجاريه را منقرض كند و خود جايگزين آنها شود. بعد از آن نيز براى تداوم و تحكيم قدرت خويش به همين حربه متوسل شد. به همين سبب مردم از ارتش به عنوان يك نيروى سركوبگر نفرت داشتند. 📚تاریخ سیاسی معاصر ، نظر پور ص 108 3⃣ سياست تمركز زدايى‏ ؛ 👌دولت رضا خان سعى دراز بين بردن و پراكنده نمودن عشاير و قبايل ايران داشت تا آنها نتوانند در مقابل سلطنت قد علم كنند. اين رژيم ضمن اسكان آنها در نقاط مختلف ايران اقدام به خلع سلاح آنها كرده، و بدين ترتيب قدرت متمركز عشاير و قبايل را كه بيشتر آنها مسلّح بودند، تقريباً بطور كامل از بين برده و ارتش را بر آنها مسلّط نمود، به صورتى كه ديگر خطرى براى بقاى رژيم رضا خانى محسوب نمى ‏شدند. 📚تاريخ بيست ساله ايران، حسين مكّى، ج 6، ص 66. 💠ادامه پاسخ 👇👇👇
💠ادامه 👇 4⃣سیاست اقتصادی ؛ 👌در اين دوران، كشور دچار كسرى بودجه عظيمى بود كه در مقايسه با كسرى بودجه كشورهاى ديگر كه از پيشرفتهاى شگرفى نيز برخوردار بودند، شكست فاحشى براى دولت رضا خان محسوب مى‏ شد. وى براى اينكه كسرى بودجه را تا حدودى تأمين نمايد دست به فروش زمينهاى دولتى زد. پس از تصويب لايحه فروش زمينهاى دولتى، مستأجران اين زمينها كه در تهران و اطراف آن بطور عمده نظاميان و در نقاط ديگر اعيان و اشراف بودند صاحب اين زمينها شدند. اين شگرد نه ‏تنها نتوانست بطور جدّى مشكل كسرى بودجه را حلّ كند بلكه فاصله طبقاتى موجود را بيش از پيش افزايش داد. 📚تاريخ معاصر ايران از تأسيس سلسله پهلوى تا كودتاى 28 مرداد 1332، آورى، ص 115. ❕هر چند كه حكومت رضا خان خفقان كامل را بر جامعه حاكم كرده بود ولى هيچ‏گاه در اخذ ماليات لازم از اعيان و اشراف، بويژه نظاميان موفق نبود. ماليات دهندگان اصلى طبقات محروم و فقير جامعه بودند. در مقابل، به همان اندازه كه كنترل دولت بيشتر مى‏ شد به همان نسبت هم حيف و ميل در اموال دولتى افزايش مى‏ یافت. شخص شاه كه با گذشت زمان طمع و آزمندى ‏اش نسبت به ثروت اندوزى بيشتر مى ‏شد، سرمشق خوبى براى اطرافيان خودش بود. همين مسئله باعث فساد روزافزون در دربار ايران مى‏شد. به اين صورت كه اگر يك نفر از اطرافيان شاه متّهم به فساد مى‏ شد به آسانى مى ‏توانست از چنگال قانون بگريزد. 📚تاریخ بیست ساله ایران ، مکی ، ج 6 ص 1 ❕در رابطه با كشاورزى، حدود 75% از مردم ايران از طريق كشاورزى امرار معاش مى‏ كردند امّا هيچ‏گونه توجّهى به امر كشاورزى نمى ‏شد. توجّه رضا خان به ايجاد صنايع وابسته باعث افزايش بيش از پيش مشكلات در بخش كشاورزى و ازدياد فقر و تنگدستى در بين اكثريت افراد جامعه بود. 👌در بعد بازرگانى خارجى در اين زمان كسرى موازنه بازرگانى حدود 300 ميليون ريال بود. ابتدا با توجّه به وابستگى شديد رضا خان به انگليسيها، اوّلين شريك تجارى ايران همين كشور بود و پس از آن شوروى و آلمان قرار مى ‏گرفتند. ولى پس از دهه اوّل وابستگى وى به آلمان بشدّت افزايش يافت تا اينكه اين كشور در روابط تجارى خود با ايران گوى سبقت را از دو كشور انگليس و شوروى ربود. وابسته بودن صنايع كشور به آلمان ضربه مهلكى را در زمان جنگ جهانى دوّم به ايران وارد كرد. زيرا با خروج آلمانيها از ايران با توجّه به وابسته بودن اين صنايع، تمام آنها به آهن ‏پاره ‏هاى بى‏ ارزش تبديل شدند. 📚نهضت روحانيون ايران، على دوانى، ج 2، ص 160- 162. 💠ادامه پاسخ 👇👇👇
5⃣سياست ضد دينى رضا خان‏ ؛ 👌يكى از مهمترين ويژگيهاى دوران سلطنت رضا خان پياده كردن سياست تجددطلبى و اسلام زدايى بود. تجدد طلبى به معنى پذيرفتن شيوه زندگى اروپايى، كم و بيش از دوران مشروطيت آغاز شده بود ولى در دوران رضا خان از سرعت بيشترى برخوردار شد. در راستاى اين سياست رضا خان اقدامات زير را انجام داد: 🔰الف- رفع حجاب از زنان‏ ؛ 👌در سال 1313 ه. ش دستور رفع حجاب از زنان صادر شد. براى اينكه مسأله در جامعه به صورت رسمى مطرح شود سال بعد رضا شاه به اتّفاق ملكه و دو دخترش در حالتى كه رفع حجاب كرده بودند در يكى از دبيرستانهاى تهران حضور پيدا كردند. از اين به بعد بطور جدّى حجاب ممنموع شد. طبق برنامه اعلام شده قرار بود كسبه از فروش كالا به زنانى كه حجاب داشته، اجتناب ورزند؛ و رانندگان وسايط نقليه حق سوار كردن زنان محجبه را نداشتند؛ همچنين اين زنان حق عبور و مرور در معابر عمومى را نداشته و در صورت خروج با حجاب از منزل، مأمورين با شدّت هر چه تمامتر با آنها برخورد مى‏كردند. بعضى از زنان كه حاضر نبودند پوشش اسلامى خود را كنار بگذارند تا شهريور 1320 از خانه ‏هاى خود بيرون نيامدند. 📚تاریخ سیاسی معاصر ایران ص 111 👌اين اقدام رژيم، انعكاس وسيعى در جامعه مذهبى ايران بر جاى گذاشت تا اينكه آيت‏ الله حاج حسين قمى به نمايندگى از طرف علما و در اعتراض به اين اقدام شاه نزد وى رفت. ولى قبل از ورود به تهران، دستگير و ممنوع ‏الملاقات گرديد. دستگيرى وى باعث شعله‏ ورتر شدن آتش خشم مردم مجتمع در مسجد گوهرشاد شد. قبل از اينكه از تهران براى كشتار مردم حاضر در اين مسجد دستورى برسد، مأمورين با مردم درگير شده حدود صد نفر از آنها را به شهادت رساندند. پس از دو روز، دستور مركز براى سركوبى مردم به مشهد رسيد. ❕كشتار اوّليه رژيم باعث تجمّع بيشتر مردم در مسجد شده بود. پس از اين دستور، مأمورين با سلاحهاى سنگين و نيمه‏ سنگين به مانند توپ و مسلسل شبانه به مردم مجتمع در مسجد حمله كردند كه در نهايت بيش از دو هزار نفر به شهادت رسيدند. 📚نهضت روحانيون ايران، على دوانى، ج 2، ص 160- 162 🔰ب- مبارزه با نقش روحانيون در جامعه‏ ؛ 👌در آن زمان روحانيت از نفوذ بالايى در جامعه برخوردار بود. بسيارى از امور جامعه مانند ازدواج، طلاق، انتقال املاك و قراردادهاى بازرگانى در اختيار روحانيون قرار داشت. رضا خان براى مبارزه با اين قدرت و كاهش نفوذ آنها از شيوه‏ هاى گوناگونى استفاده كرد كه مهمترين آنها عبارتند از: 1- وضع قوانين عرفى يا غير شرعى: ❕در اين زمان مسائل حقوقى پيوند مستحكمى با ضوابط شرعى داشت و معمولًا اين نوع امور در دست روحانيون بود. رضا خان براى اينكه نظام حقوقى حاكم را از بين ببرد و در نتيجه دست روحانيون را نيز از امور حقوقى موجود كوتاه سازد، تصميم به جايگزينى سيستم حقوقى غير شرعى به جاى سيستم قبلى كه ملهم از احكام شريعت اسلام بود گرفت. بتدريج دستگاههاى جديد حقوقى در جامعه پديدار شد و احكام حقوقى جديد جايگزين احكام حقوقى قبلى شد. 2- ايجاد سازمانهاى آموزشى به شيوه كشورهاى اروپايى ؛ 👌اين حركت از دوران مشروطيت به صورت ضعيفى آغاز شده بود ولى در دوران رضاخان با سرعت هر چه تمامتر پيگيرى شده شيوه قبلى كه در غالب مكتب‏خانه‏ ها مطرح بود بطور كامل در اختيار روحانيون بود. در تصميمى كه رضا خان براى اصلاح نظام آموزش و پرورش گرفته بود، هدف اصلى وى تضعيف روحانيّون و كاستن از نفوذ و قدرت آنها در جامعه بود. در همين راستا مدارس زيادى توسط رژيم در نقاط مختلف ايران ساخته و افتتاح گرديد و به اين صورت بتدريج امر آموزش و پرورش كه يكى از عوامل مهمّ ايجاد قدرت در قشر روحانيت بود، از دست آنها خارج شد. ج- اجبارى كردن لباس اروپايى براى مردان‏ ؛ 👌براساس قانونى كه در مجلس رضا خانى در 1307 ه. ش به تصويب رسيد، كليه مردان ايرانى بايستى از لباس اروپايى استفاده كنند. هدف اصلى در اين تصميم مبارزه با فرهنگ حاكم بر جامعه مذهبى ايران بود. زبان، لباس، آداب و رسوم موجود زائيده فرهنگ حاكم بر هر جامعه مى‏ باشد. تغيير لباس در واقع معنا و مفهومى جز بيگانه نمودن افراد جامعه با فرهنگ اصيل خود نداشت. بريدن مردم از فرهنگ خود و پذيرش فرهنگ جديدالورود غربى هدف نهايى اين برنامه بود. 📚تاریخ سیاسی معاصر ایران ص 113 👌اگر چه بحث در این زمینه بسیار گسترده تر است اما به همین مقدار بسنده کرده و از آنجایی که عده ای خود فروخته سعی می کنند از ناآگاهی برخی مردم نسبت به تاریخ معاصر سوء استفاده کنند ، در صدد هستند از امثال رضا خان ملعون اسطوره سازی کرده و بار دیگر قدرت را به خاندان پهلوی تحویل دهند ، غافل از آنکه ملت ایران یک بار خاندان پهلوی را استفراغ کرده اند و هیچ گاه آنچه را که استفراغ کرده اند ، نمی خورند ❕❕