پرسمان اعتقادی
⏺با توجه به آيات شريفه اين سؤال مطرح می شود كه مفهوم رضايت و محبت در مورد پروردگار چيست؟ ناگفته پيدا
و گاهی خداوند برای پیدایش امور علل معنوی و متافیزیکی همچون دعا را بخشی از نظام قضا و قدر خودش قرار داده تا جایی که در روایات آمده که دعا قضای الهی را تغییر می دهد.(8) تاثیرگذاری دعا گاهی به این شکل است که خداوند مقرر کرده دعای بندگان توسط ملائکه شنیده و در صورت وجود شرایط و فقدان موانع، اجابت گردد. فرشتگان بندگان مطیع خدا هستند و جز به خواست و اذن او کاری نمی کنند(9)؛ چنان که اسباب طبیعی چنین هستند و به اذن الهی دارای اثر مخصوص هستند. بنابراین، دعا سبب انفعال خداوند نمی شود بلکه سبب انفعال اسباب میانی و موجودات آسمانی می شود که به اذن الهی وظیفه شان اجابت دعا و پیگیری و تحقق آن ها است.(10)
هم چنین خداوند برای افعال ما آثار تکوینی قرار داده است؛ یعنی همان طور که عمل ما در طول زندگی، آثار محسوس در همین دنیا دارد، دارای آثار ملکوتی دیگری نیز هست که همین الان بر ما عارض می شود اما ما بواسطه حجابی که داریم نمی توانیم آن را درک کنیم و به همین جهت، اکثر مردم در آخرت این آثار نیک یا بد را در می یابند. از آن جایی که خداوند منشا اصلی ارتباط میان فعل و اثر است، هر اثری که رخ می دهد مخلوق او است و تحت اراده تکوینی او قرار می گیرد.
تمامی این اسباب در محضر خدا هستند و به اذن او اثر گذار هستند و خداوند نیز با علم و اشراف مطلقی که دارد به همه این امور علم و آگاهی دارد و چیزی از او پوشیده نیست و حتی می داند که روزی فرا می رسد که شخصی بواسطه دعا یا انجام فلان کار تقدیرش را تغییر می دهد اما دیگری دعا نمی کند و یا فلان کار نیک یا بد را انجام نمی دهد و همان تقدیر اولیه ای که برایش مقدر شده، محقق می شود. آن چه به عنوان بداء و تغییر در امور است، مربوط به علم و انتظار ما است وگرنه تغییری در خداوند رخ نمی دهد.
⏺بنابراین، دعا و افعال ما تغییری در علم و اراده خدا ایجاد نمی کند اما با این حال، دعا و افعال و آثار کارهای ما همگی در محضر علم خدا است و هر اتفاقی که رخ می دهد به اذن و خواست او است. انجام کارهای نیک و کسب توجه عوامل ملکوتی و عنایت ملائکه و غیره، سبب برخورداری از مواهب و نعماتی می شود که از آن به رضایت خداوند تعبیر می شود؛ هم چنین، انجام کارهای بد، سبب می شود ما به آثار تکوینی این افعال گرفتار شویم و به عاقبت جهنمی مبتلا گردیم که از آن به قهر الهی تعبیر می شود. بنابراین، هیچ تغییری در علم و اراده الهی صورت نگرفته است. خداوند از ابتدا می دانست که ما چنین و چنان می کنیم و از همان ابتدا اراده کرد که هر یک از ما به اثر مورد نظری که اختیار کرده ایم رهنمون گردیم.
👈نتیجه:
خداوند فاقد احساسات و هيجانات و عواطف انسانی است و هيچ تغييری در او راه ندارد. از اين رو، مهر و محبت و رضايت و حتی خشم و غضب الهی را بايد متناسب با ذات الهی توضيح دهيم. اين مطلب در مورد تمامی اوصاف خداوند صادق است.
🔰 @p_eteghadi 🔰
.
🔺 بهاى جان توست
🔅 #امام_علی_علیه_السلام :
🔸 «يا مُؤمِنُ، إنَّ هذَا العِلمَ وَالأَدَبَ ثَمَنُ نَفسِكَ فَاجتَهِد في تَعَلُّمِهِما، فَما يَزيدُ مِن عِلمِكَ وأدَبِكَ يَزيدُ في ثَمَنِكَ وقَدرِكَ ؛ فَإِنَّ بِالعِلمِ تَهتَدي إلى رَبِّكَ، وبِالأَدَبِ تُحسِنُ خِدمَةَ رَبِّكَ وبِأَدَبِ الخِدمَةِ يَستَوجِبُ العَبدُ وَلايَتَهُ وقُربَهُ، فَاقبَلِ النَّصيحَةَ كَي تَنجُوَ مِنَ العَذابِ» .
🔹 «اى مؤمن! اين دانش و ادب، بهاى جان توست. پس در آموختن آن دو بكوش، كه هر چه بر دانش و ادبت افزوده شود ، بر قدر و قيمت تو افزوده مى شود . با دانش است كه به پروردگارت راه مى يابى ، و با ادب است كه به پروردگارت خوش خدمت مى كنى ، و با ادب در خدمت گزارى است كه بنده سزاوار ولايت و قرب او مى شود . پس [اين ]نصيحت را بپذير تا از عذاب بِرَهى».
📚 مشكاة الأنوار: ص ٢٣٩ ح ٦٨٩
🔰 @p_eteghadi 🔰
#تقویم_شیعه
🔴 ۲۲ #ربیع_الثانی سالروز ارتحال فرزند امام جواد ، جناب #موسی_مبرقع " سلام الله علیهما "
▪️نام: موسی، کنیه: ابوجعفر، لقب: مبرقع که از فرط زیبائی بر جمال مبارک نقاب می زد. نام پدر: جواد الائمه علیه السّلام و مادر آن حضرت کنیز بود.
▪️ایشان از اولین سادات رضوی بود که در سال 256 ه’ وارد قم گردید. او دائماً بر صورت خود برقعی داشت، ولی مردم عرب ساکن قم او را از قم بیرون کردند، و او به کاشان رفت و در آنجا مورد احترام قرار گرفت.
▪️بعد از آمدن ابوالصدیم حسین بن علی بن آدم و مرد دیگری از رؤسای قم، عربهای قم متوجه شدند موسی چه کسی بوده است، و آن بزرگوار را به قم باز گرداندند و خانه ای برای او آماده کردند. همچنین در روستاهای متعدد زمین و باغ برای او خریدند و خواهرانش زینب و امّ محمّد و میمونه، دختران حضرت جواد علیه السّلام به قم آمدند، و بر او وارد شدند.
▪️هنگامی که جناب موسی مبرقع در قم از دنیا رفت، امیر قم عباس بن عمرو غنوی بر او نماز خواند، و در محل کنونی که در قم معروف است و قبلاً خانه محمّد بن حسن بن ابی خالد اشعری ملقب به شنبوله بود، دفن شد.
▪️ #شیخ_کلینی رحمه اللَّه در کافی به سند معتبر نقل کرده که جناب موسی مبرقع تولیت اوقاف را از جانب امام علیه السّلام داشته اند.
📚کافی: ج 1، ص 261
#شهادات_و_وفیات
🔰 @p_eteghadi 🔰
4_1124458279594885329.mp3
3.41M
#تقویم_شیعه
⚫️جناب #موسی_مبرقع ، فرزند مستقیم #امام_جواد " سلام الله علیهما " را بهتر بشناسیم .
🎙عالم ربانی حاج شیخ عبدالحسین #بندانی_نیشابوری (حفظه الله تعالی )
نکات مهم:⏺سابقه شیعه بودن مردم کاشان پیش از قم است
⏺جناب موسی مبرقع را مردم قم بیرون کردند و مردم کاشان از ایشان استقبال کردند
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسمان اعتقادی
تشریع اذان چگونه صورت گرفت؟علت برخی اختلافات در اذان چیست؟ ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
🎤اذان دستور الهی است که با وحی نازل شد. تشریع اذان به وحی الهی و از امور اختصاصی امت پیامبر خاتم است. در روایتی از امیرالمومنین علی (علیهالسّلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) در جواب یک یهودی نقل میکند که فرمودند: «اذان و اقامه و نماز جماعت در مساجد و روز جمعه و .... از اموری است که به من و امت من اختصاص یافته است.»(1) 1. حقیقت ملکوتی اذان و عرضه آن در آسمانها بر رسول الله (صلی الله علیه و آله) در شب معراج نحوه تشریع وحیانی اذان توسط ائمه (علیهم السلام) مختلف –نه فقط یک امام- بیان شده است و به صراحت نشان می دهد که اصل و حقیقت اذان، قبل از آنکه بر زمین نازل شود، حقیقتی الهی و ملکوتی بوده که ابتدا جبرائیل (علیه السلام) در معراج رسول الله (صلی الله علیه و آله) آن را بر پیامبر عرضه و بعدها نیز آن را در زمین بر پیامبر نازل کرده است. در جریان نزول اذان در مدینه، امیر المومنین (علیه السلام) هم شاهد آن بوده و اذان را در همان جریان نزول بر پیامبر از «جبرائیل» (علیه السلام) شنیده و به دستور پیامبر به «بلال» تعلیم داده اند (این روایت در ادامه خواهد آمد): «امام باقر (علیهالسّلام) فرمودند وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) در معراج به بیت المعمور رسیدند، وقت نماز رسید و جبرئیل اذان گفت و رسول الله (صلی الله علیه و آله) جلو رفت و نماز خواند و ملائکه و پیامبران به آن حضرت اقتداء کردند.»(2) سپس حضرت بعد از بیان اذان فرمودند: «رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بلال را به همین صورت امر نمودند و او تا پایان عمر شریف آن حضرت به همان صورت اذان میگفت.»(3) 2.نحوه تشریع اذان یکی از سوالات عصر ائمه (علیهم السلام) به دلیل شبهاتی که توسط خلفا و طرفداران آنها رواج یافته بود، مردم و اصحاب ائمه (علیهم السلام) نحوه تشریع اذان را از ایشان می پرسیدند. به عنوان مثال در روایتی نقل شده است که: «از امام حسین (علیهالسّلام) در مورد اذان سوال نمودند که آیا سبب آن رویای عبدالله بن زید بود؟! فرمود: اذان به پیامبر (صلی الله علیه و آله) وحی شده است اما شما گمان میکنید که پیامبر (صلی الله علیه و آله) اذان را از عبدالله بن زید یاد گرفته است (طبق خوابی که عبدالله میبیند) در حالی که اذان صورت دین شماست؟ حضرت غضبناک شده و ادامه دادند: از پدرم علی بن ابی طالب (علیه السلام) شنیدم که فرمود: هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) به معراج رفت، خداوند فرشتهای (که قبل و بعد از آن دیده نشد) را فرستاد و اذان و اقامه گفت. سپس جبرئیل به پیامبر (صلی الله علیه و آله) عرضه داشت که اذان نماز اینگونه است.(4)
پرسمان اعتقادی
🎤اذان دستور الهی است که با وحی نازل شد. تشریع اذان به وحی الهی و از امور اختصاصی امت پیامبر خاتم است
3. تحریفات مربوط به اذان؛ چرا یک جمله اذان به همراه وقایع تشریع آن تحریف شد؟ اذان، تشریع الهی بود اما به دلیل اینکه رواج واقعه نزول اذان در بین مردم، با مساله ولایت و مقامامت «علی» (علیه السلام) آمیخته بود و از طرف دیگر، ذکر فضائل او در معراج و جایگاهش در آسمانها هم بود و دائما مسلمانان را متذکر این مساله می ساخت، غاصبین تدبیری اندیشیدند که با انتساب آن به خواب یکی از مسلمانان از قدر و عظمت آن بکاهند و اذهان را از حقیقت اذان و امیر المومنین غافل نمایند. علاوه بر آن، دستکاری در اذان می توانست این نگاه را در مسلمانان تقویت کند که منشا اذان وحی نیست چون در ذهنیت مسلمانان، هیچکس حتی خیلفه نمی تواند در امور وحیانی تغییر ایجاد کند. بنا بر این وقتی چیزی را تغییر می دهند، طبیعتا باید ریشه غیر وحیانی داشته باشد و منشا آن خود مسلمانان باشند، هر چند که بعدا پیامبر آن را تایید و استفاده کرده باشد. لذا در ادامه برای تاکید بیشتر بر زمینی بودن اذان، و به بهانه های به ظاهر موجه، عبارت «الصلاه خیر من النوم» در اذان صبح جایگزین «حی علی خیر العمل» شد. 3-1. اذان و فضائل امیر المومنین (علیه السلام): اینکه پیامبر سر بر دامن کسی بگذارد فضیلت بزرگی است. اگر در این حال، وحی بر پیامبر نازل شود و علاوه بر پیامبر، آن فرد هم شاهد وحی باشد و کلمات ملک عظیم القدری چون جبرائیل که اشرف ملائکه می باشد را بشنود، جایگاه بی مانند آن فرد پس از رسول الله (صلی الله علیه و آله) را نشان می دهد. طبیعتا اگر قرار بود مردم واقعیت تشریع اذان را بشنوند، حتما با این فرد هم آشنا می شدند و به فضیلت های بی نظیر او در زمین و آسمان که در روایات و از جمله در روایات تشریع اذان از آن یاد شده است، بیش از پیش پی می بردند. اذان امری است که هر روز ، چند نوبت با صدای بلند در کل جامعه اسلامی طنین انداز می شود، بنا بر این، در صورت عدم تحریف، هر روز، حقانیت و برتری «علی» (علیه السلام) در کل جامعه و در گوش تک تک مسلمانان می پیچید و این برای غاصبان بسیار خطرناک بود. امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «هنگامی که جبرئیل اذان را آورد، سر پیامبر (صلیالله علیه و آله) بر دامان علی (علیهالسّلام) بود. جبرئیل اذان و اقامه را به پیامبر (صلیالله علیه و آله) تعلیم داد. هنگامی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) سر خود را برداشت، از علی (علیهالسّلام) سؤال کرد: آیا صدای اذان جبرئیل را شنیدی؟ حضرت عرض کرد: آری پیامبر (صلی الله علیه و آله) بار دیگر پرسید: به خاطر سپردی؟ گفت: آری. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: بلال را حاضر کن و اذان و اقامه را به او تعلیم ده. علی (علیه السّلام) بلال را حاضر کرد و اذان را به او تعلیم داد.»(5) این روایت، علاوه بر اینکه یکی از روایاتی است که نحوه تشریع اذان و حقایق الهی آن را نشن می دهد، یکی از فضائل امیرالمومنین علی (علیه السّلام) نیز محسوب میشود. 3-2. نسبت حقیقت اذان و ولایت: اذان، فراتر از ظواهری که به سادگی از کنار آن عبور می کنیم، به جایگاه اهل بیت (علیهم السلام) اشاره کرده و به مردم ولایت و حریم آنها را تذکر می دهد: «از امام صادق (علیه السّلام) در مورد معنی حی علی خیر العمل پرسیدند، که در جواب فرمودند: بهترین عمل ولایت اهل بیت (علیهالسّلام) است. و در روایت دیگر آمده که: بهترین عمل نیکی نمودن به فاطمه سلاماللهعلیهم و فرزاندان اوست.»(6) خیلی از تازه مسلمانها با حقیقت اذان و آمیختگی آن با ولایت که تکمیل کننده دین و عامل اصلی امتداد و حفظ دین است، آشنایی نداشتند. بنا بر این موذن پیامبر که شخصی شناخته شده و از اصحاب نزدیک پیامبر بود، بعد از غصب خلافت که بلافاصله بعد از وفات حضرت اتفاق افتاد، اذان گفتن را ترک کرد تا با این اعتراض، به مردم اعلام کند که اذان و وصایت و جانشینی پیامبر کاملا بهم مربوط است و نمی توان این دو را از هم جدا کرد: «امام (علیهالسّلام) فرمود: بلال بندهای صالح بود. بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برای احدی (از دشمنان) اذان نگفت به همین دلیل حی علی خیر العمل حذف (توسط دشمنان) شد.»(7)
پرسمان اعتقادی
3. تحریفات مربوط به اذان؛ چرا یک جمله اذان به همراه وقایع تشریع آن تحریف شد؟ اذان، تشریع الهی بود ام
📚پی نوشت ها:
1. «جَاءَ رَجُلٌ مِنَ الْيَهُودِ إِلَى النَّبِيِّ (صلی الله علیه و آله) -إِلَى أَنْ قَالَ- قَالَ يَا مُحَمَّدُ فَأَخْبِرْنِي عَنِ الْعَاشِرِ سَبْعَةِ خِصَالٍ الَّتِي أَعْطَاكَ اللَّهُ مِنْ بَيْنِ النَّبِيِّينَ وَ أَعْطَى أُمَّتَكَ مِنْ بَيْنِ الْأُمَمِ فَقَالَ النَّبِيُّ ص فَاتِحَةُ الْكِتَابِ وَ الْأَذَانُ وَ الْإِقَامَةُ وَ الْجَمَاعَةُ فِي مَسَاجِدِ الْمُسْلِمِينَ وَ يَوْمُ الْجُمُعَة»: مستدرك الوسائل،محدث نوری، حسین بن محمد تقی، 28جلد، مؤسسة آل البيت (عليهم السلام) - قم، چاپ: اول، 1408ق، ج 4، ص 23، ح 4081.
2. «زُرَارَةَ وَ الْفَضْلِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَمَّا أُسْرِيَ بِرَسُولِ اللَّهِ ص إِلَى السَّمَاءِ فَبَلَغَ الْبَيْتَ الْمَعْمُورَ وَ حَضَرَتِ الصَّلَاةُ فَأَذَّنَ جَبْرَئِيلُ وَ أَقَامَ فَتَقَدَّمَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ صَفَّ الْمَلَائِكَةُ وَ النَّبِيُّونَ خَلْفَ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله)»: الكافي، باب بدء الاذان و الاقامه ...، شیخ کلینی، 8 جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج 3، ص 302، ح 1.
3. «فَأَمَرَ بِهَا رَسُولُ اللَّهِ ص بِلَالًا فَلَمْ يَزَلْ يُؤَذِّنُ بِهَا حَتَّى قَبَضَ اللَّهُ- رَسُولَهُ»: تهذيب الأحكام،(تحقيق خرسان)، شیخ طوسى، 10جلد، دار الكتب الإسلاميه - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق، ج 2، ص 60، ح 210-3.
4. «عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍ (صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهما): أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ قَوْلِ النَّاسِ فِي الْأَذَانِ أَنَّ السَّبَبَ كَانَ فِيهِ رُؤْيَا رَآهَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ زَيْدٍ فَأَخْبَرَ [بِهَا] النَّبِيَّ ص فَأَمَرَ بِالْأَذَانِ فَقَالَ [الْحُسَيْنُ -علیه السلام-] الْوَحْيُ يَنْزِلُ عَلَى نَبِيِّكُمْ وَ تَزْعُمُونَ أَنَّهُ أَخَذَ الْأَذَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ زَيْدٍ وَ الْأَذَانُ وَجْهُ دِينِكُمْ وَ غَضِبَ (علیه السلام) وَ قَالَ [بَلْ] سَمِعْتُ أَبِي عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ ع يَقُولُ أَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَلَكاً حَتَّى عَرَجَ بِرَسُولِ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآله) وَ سَاقَ حَدِيثَ الْمِعْرَاجِ بِطُولِهِ إِلَى أَنْ قَالَ فَبَعَثَ اللَّهُ مَلَكاً لَمْ يُرَ فِي السَّمَاءِ قَبْلَ ذَلِكَ الْوَقْتِ وَ لَا بَعْدَهُ فَأَذَّنَ مَثْنَى (مَثْنَى) وَ أَقَامَ مَثْنَى وَ ذَكَرَ كَيْفِيَّةَ الْأَذَانِ ثُمَّ قَالَ قَالَ جَبْرَئِيلُ لِلنَّبِيِّ (صلیاللهعلیهوآله) يَا [مُحَمَّدُ] هَكَذَا أَذِّنْ لِلصَّلَاة»: مستدرك الوسائل ج 4 ص 17 ح 4062، به نقل از دعائم الإسلام، ج 1، ص 142.
5. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: لَمَّا هَبَطَ جَبْرَئِيلُ (علیه السلام) بِالْأَذَانِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) كَانَ رَأْسُهُ فِي حَجْرِ عَلِيٍّ (علیه السلام) فَأَذَّنَ جَبْرَئِيلُ (علیه السلام) وَ أَقَامَ فَلَمَّا انْتَبَهَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالَ يَا عَلِيُّ سَمِعْتَ قَالَ نَعَمْ قَالَ حَفِظْتَ قَالَ نَعَمْ قَالَ ادْعُ بِلَالًا فَعَلِّمْهُ فَدَعَا عَلِيٌّ (علیه السلام) بِلَالًا فَعَلَّمَهُ»: الكافي، بَابُ بَدْءِ الْأَذَانِ وَ الْإِقَامَةِ وَ فَضْلِهِمَا وَ ثَوَابِهِمَا، ج 3، ص 302، ح 2.
6. «أَنَّ الصَّادِقَ (علیه السلام) سُئِلَ عَنْ مَعْنَى حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ فَقَالَ خَيْرُ الْعَمَلِ الْوَلَايَةُ: وَ فِي خَبَرٍ آخَرَ: خَيْرُ الْعَمَلِ بِرُّ فَاطِمَةَ وَ وُلْدِهَا (علیهم السلام)»: مستدرك الوسائل، ج 4، ص70.
7. «عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا (علیهما السلام) أَنَّهُ قَالَ: إِنَّ بِلَالًا كَانَ عَبْداً صَالِحاً فَقَالَ لَا أُؤَذِّنُ لِأَحَدٍ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ فَتُرِكَ يَوْمَئِذٍ حَيَّ عَلَى خَيْرِ الْعَمَلِ»: وسائل الشيعة، شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، 30جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1409 ق، ج 5، ص 417، ح 6972-11.
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسمان اعتقادی
آیا حضرت موسی و هارون (علیهما السلام) از یک مادر بودند؟ هارون فرزند چندم بود؟ آیا همسر و فرزند داشت؟
🎤حضرت هارون از پیامبران الهی بود که قرآن از وی به عنوان پیامبر یاد کرده است.(1) یهودیان و مسیحیان(2) و مسلمانان او را از پیامبران می دانند.(3)
این که فرزند چندم بود مشخص نیست. اما حضرت موسی و هارون (علیهما السلام) هر دو از یک پدر و مادر بودند.(4)
در مورد زندگی او در دوران حضرت شعیب (علیه السلام) اطلاعی در دست نیست. از نام همسر وی هم اطلاعی نداریم اما نام فرزندان او دو پسر به نام "شبر" و "شبیر" است.
اگر هاورن (علیه السلام) وصی برادرش حضرت موسی (علیه السلام) بود، به معنای جانشینی ایشان پس از رحلت نمی باشد، بلکه در زمان حیات نیز "وصی" بودند، یعنی مأمور به انجام سفارشات ایشان بودند، چنان که حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) حتی در زمان حیات پیامبر عظیم الشأن (صلوات الله علیه و آله)، وصی ایشان بودند. اما قرآن خود به پیامبری او اذعان دارد. خداوند می فرماید: «وَوَهَبْنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيًّا»(5) و از لطف و مرحمتی که داشتیم برادرش هارون پیامبر را نیز (برای مشارکت و مساعدت او) به او عطا کردیم.
پس ایشان پیامبر بود و وصی هم به معنی کسی است که در زمان حیات برادرش حضرت موسی (علیه السلام) به سفارشات او عمل کند.
طبق حدیث منزلت، امیرالمومنین علی (علیه السلام) وصی پیامبر (صلی الله علیه و آله) بود.(6) این حدیث علاوه بر فضیلت امام علی(علیه السلام) بر خلافت و عصمت ایشان نیز دلالت دارد، زیرا پیامبر(صلی الله علیه و اله) به جز نبوت، همه فضائل و ویژگی ها و مناصب هارون را برای حضرت علی (علیه السلام) ثابت کرده است. بنابراین، تمام مناصب حضرت موسی (علیه السلام) برای برادرش نیز بوده است و اگر او بعد از موسی (علیه السلام) زنده می ماند، جانشین وی می شد.
با تکیه بر ماجرای هارون و موسی (علیهما السلام) در قرآن، هارون وزیر و شریک موسی (علیه السلام) در کارش بود، پس علی (علیه السلام) نیز در امر خلافت و ولایت، جز نبوت، شریک پیامبر (صلی الله علیه و اله) بود.(7)
اما پیامبرانی که اول وصی بودند سپس به پیامبری رسیدند عبارتند از:
1 - شیث وصی حضرت آدم علیه السلام(8)
2 - انوش وصیّ شیث(9)
3 - قینان وصیّ انوش(10)
4 - مهلائیل وصیّ قینان(11)
5 - یرد وصیّ مهلائیل(12)
6 - ادریس نبیّ وصیّ یرد(13)
7- متوشلح وصی ادریس(14) و ...
حضرت موسی (علیه السلام) سه سال از بردارش حضرت هارون کوچکتر بود. مدت عمر حضرت موسی و هارون (علیهما السلام) هم چنین کیفیت وفات آن دو اختلافاتی در روایات و تواریخ دیده می شود. مشهور آن است که عمر حضرت موسی (علیه السلام) هنگام رحلت 120و عمر هارون 123سال بوده است.(15)
مطابق حدیثی که صدوق از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده، وفات هارون این گونه بود که موسی با هارون (علیهما السلام) به طور سینا رفتند و در آن جا به خانه ای برخوردند که در آن درختی بود و دو جامه بر آن درخت آویزان بود. موسی به هارون گفت: «جامه ات را بیرون آر و این دو جامه را بپوش و داخل این خانه شو و روی تختی که در آن قرار دارد بخواب. هارون چنان کرد و چون روی تخت خوابید خدای تعالی قبض روحش کرد و مرگش فرا رسید. موسی به نزد بنی اسرائیل بازگشت و داستان قبض روح هارون را به آن ها خبر داد. بنی اسرائیل موسی را تکذیب کردند و گفتند: تو او را کشته ای و آن حضرت را متهم به قتل هارون کردند. موسی برای رفع این اتهام به خدای تعالی پناه برد و خداوند به فرشتگان دستور داد جنازه هارون را روی تختی در هوا حاضر کردند و بنی اسرائیل او را دیدند و دانستند که هارون از دنیا رفته است.»(16)
پرسمان اعتقادی
🎤حضرت هارون از پیامبران الهی بود که قرآن از وی به عنوان پیامبر یاد کرده است.(1) یهودیان و مسیحیان(2)
📚پی نوشت ها:
1. مریم/ 53.
2. کتاب مقدس، باب خروج، باب 32، آیه 2-6.
3. مریم/ 53.
4. کتاب مقدس، کتاب خروج، باب 6، آیه 20.
5. مریم/ 53.
6. «یا علی انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی». صحیح مسلم، دار الأفاق الجدیدة بیروت، ج 7، ص 119، باب من فضائل علی بن ابیطالب.
7. میرحامد حسین، عبقات الانوار،چاپ عبدالرحیم مبارک و دیگران، 1383ش، مشهد، ج2، دفتر1، ص86-88.
8. تاریخ طبری، ترجمه، ابوالقاسم پاینده، اساطیر، 1375ش، تهران، ج 1، ص 106.
9. همان ج 1، ص 107.
10. همان ج 1، ص 108.
11. همان.
12. همان.
13. همان.
14. همان.
15. تاریخ یعقوبی، دار صادر بیروت، بی تا، ج 1، ص 41.
16. مجلسی، بحار الانوار، دفتر انتشارات اسلامی، 1403ق، قم، ج 13، ص 368.
🔰 @p_eteghadi 🔰