هدایت شده از ایتایار
از امروز مشتریان با دانلود نرم افزار بیز اف از لینک زیر (یا جستجو در بازار) امکان خرید مستقیم از سایت بیز را خواهید داشت. هنگام ورود به برنامه گزینه بازاریاب بیز نیستم را انتخاب و پس از تایید شماره همراه بجای نام کاربری معرف و کد کاربری معرف مقادیر زیر را وارد کنید.
نام کاربری معرف: kt1357
کد کاربری معرف: 92101791
لینک دانلود :
https://b2n.ir/313589
آدرس کانال جهت خرید و سفارش برای تهران بدون هزینه پستی:
@drbizstore4u
سفارش و تحویل سفارش. امکان خرید حضوری.. پستی.. تحویل در محل برای تهران
09123944737
@kt1357
جهت مشاهده سایر اطلاعات محصولات و اطمینان از اعتبار لینک ها می توانید به سایت bizmlm.ir (سایت بازاریابان ایران زمبن) مراجعه کنید.
8.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰#عنایت_آقاجانمان
👌زیبا
🔴داستان سید کریم محمودی تهرانی
معروف به سید کریم کفاش
🔰 @p_eteghadi 🔰
#پندانه
«بیماری خطرناک!!»
🛑یکی از بیمارىهاى خطرناک، مرضى بىصداست
که هیچگونه علامتى نداشته و ندارد، اما مىتواند آسیب شدیدى به شما وارد کند. این بیماری، مرض «عادىشدنِ نعمت» است!
این بیمارى چهار نشانه دارد:
1️⃣ اینکه نعمتهاى فراوانى داشته باشى اما اگر آنها را نعمت ندانى و هیچگونه احساس [شکرگزارى] در قبالش نداشته باشى، گویا این حقى بوده که کسب شده.
2️⃣ اینکه وارد خانه شوى و همه اعضاى خانواده در سلامتى بهسر برند اما «شکر خدا» را به جاى نیاورى.
3️⃣ وارد بازار شوى، خرید کنى، مایحتاج روزانه را تهیه کنی و به خانه برگردى، بدون اینکه قدردان و شکرگزار صاحب نعمت باشى و این امر را عادى و حق خودت در زندگى بپندارى.
4️⃣ هر روز در کمال صحت و سلامتى از خواب برخیزى در حالیکه از چیزى ناراحت نباشى اما خدا را سپاس نگویى.
🙏 خدایا مراقبم باش اینگونه نشوم! آمین
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسمان اعتقادی
تکليف نمازهاي قضاي فردي که خودکشي کرده چيست ؟و آیا این نمازها به فرزند بزرگتر او واجب میشود؟ 👇👇👇👇👇👇👇
🎤فرقی با سایرین ندارد و انجام قضای نماز و روزه های فوت شده، بر پسر اگر فرزند بزرگتر و ارشد است واجب می شود. و بطور مسلم، با انجام این کار، هم آن وظیفه و واجب از عهده فرزند برداشته و ساقط می گردد، و هم تکلیف و دینی که بر عهده پدر بوده (قضای نمازها و روزه ها) از عهده اش برداشته می شود. (ر.ک: توضیح المسائل مراجع، ج 1، مسأله 1390( اگر قرار باشد با این کار همه کوتاهی های پدر در انجام نماز و روزه اش جبران شود، در این صورت هر کسی می تواند به امید فرزندش در ادای نماز و روزه اش کوتاهی کند، و این با عدالت ناسازگار است؟ پاسخ: این حکم وجوب قضای نماز و روزه والدین، فرصت مجدد و لطفی است که خداوند در اختیار بندگانش قرار می دهد تا اگر قصور و تقصیری داشته اند جبران شود؛ که همین لطف در آینده شامل همین فرزند امروز که پدر آینده است نیز می شود. این کار برای رهایی و خلاصی والدین از آن دین و بدهی (نماز و روزه ها) است که دارند؛ و الا نسبت به بقیه اعمال و رفتارشان باید در درگاه الهی پاسخگو باشند. لذا بهشت و جهنمی بودن و محاسبه و ... موضوعات دیگری است که جدای از این موضوع است و حسابرسی جداگانه ای هم دارد. فراموش نشود که هر کسی وظیفه ای دارد و باید به وظیفه خودش عمل نماید. در این جا وظیفه شرعی فرزند این است که قضای نمازها و روزه های پدر را انجام داده یا فردی را اجیر کند تا به نیابت از پدرش این کار را انجام دهد. این وظیفه فرزند است و اگر کوتاهی کند مورد حسابرسی واقع خواهد شد. پدر وظیفه اش این بوده که در زمان حیاتش به وظایف دینی اش عمل نموده و اگر چیزی از او فوت شده است خودش قضا نماید و اگر نمی تواند و یا به هر دلیلی انجام نشده باید وصیت کند تا پس از او برایش انجام دهند. او نیز اگر در وظیفه اش کوتاهی کند مورد حسابرسی قرار می گیرد. لذا پدر با ترک نماز و روزه مرتکب حرام شده است؛ و به خاطر این نافرمانی مورد مؤاخذه واقع خواهد شد. همچنین اگر عمدا و در اثر کوتاهی در مدت عمرش، قضای نمازها و روزه های فوت شده را انجام ندهد؛ این نیز نافرمانی دیگری است که به خاطر آن مورد مؤاخذه قرار خواهد گرفت. بنابر این خداوندی که می فرماید: «فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ وَ مَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»(زلزال، 7و8) بطور حتم بین کسی از روی اطاعت و فرمانبرداری خداوند در طول عمرش رنج و سختی تکلیف را تحمل نموده و عباداتش را به موقع انجام داده، و بین کسی که نافرمانی نموده و عباداتش را ترک کرده و جبران هم ننموده تفاوت قائل می شود.
🔰 @p_eteghadi 🔰
آیا اصول دین همان اعتقادات هست یا اصول اعتقادات؟ برخی از آموزه های دینی همچون اعتقاد به این که در بهشت حوری هست، از اصول دین هست یا فروع دین یا عنوان دیگری دارد؟
پیش از پاسخ بدین سوال ابتدا لازم است دو مطلب عرض کنیم.
مطلب نخست. آموزه های ادیان آسمانی:
در یک دسته بندی کلی، مباحثی که ناظر به دین است، به سه دسته کلی تقسیم می شود:
نخست. مباحث نظری و اعتقادی.
دوم. مباحث عملی و احکام.
سوم. مباحث اخلاقی.
مباحث اعتقادی به آن دسته از مطالب دینی گفته می شود که ناظر به دین است و در وهله نخست، مربوط به دانستن و باور کردن است.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی
آیا اصول دین همان اعتقادات هست یا اصول اعتقادات؟ برخی از آموزه های دینی همچون اعتقاد به این که در به
خود مباحث اعتقادی، بر دو دسته کلی است:
الف. دسته نخست، مباحث اعتقادی بنیادی هر دین و آئین است که در بین همه مذاهب یک دین یا همه فرقه های یک مذهب، مشترک هستند و کسانی که آن اصول را قبول ندارند از آن دین یا مذهب خارجند.
اعتقاداتی مانند توحید، اصل نبوت و معاد از مهمترین و بنیادی ترین اعتقادات در بین ادیان ابراهیمی است.
در دین اسلام نیز این سه آموزه اعتقادی به عنوان اصلی ترین و بنیادی ترین اعتقاد دانسته شده است.
ب. دسته دوم، مباحث اعتقادی که در دین مطرح شده است ولی جنبه بنیادی و اساسی ندارد، مانند اعتقاد در مورد خصوصیات پیامبر یا امام یا خصوصیات بهشت و جهنم و اموری از این دست.
مطلب دوم. اصول دین:
اصطلاح اصول دین، به عقیده برخی از متفکران، یک اصطلاح قراردادی است که به چند گونه به کار رفته است:
نخست. گاهی مراد از اصول دین، همه گزاره های اعتقادی دین است.
دوم. گاهی، به گزاره های بنیادین ادیان آسمانی اشاره دارد.
سوم. گاهی، به گزاره های بنیادین یک دین خاص اشاره دارد.
چهارم. گاهی نیز به گزاره های بنیادین یک مذهب اشاره دارد.(1)
پنجم. گاهی نیز این واژه برای برخی مسائل غیر اعتقادی از جمله مباحث اخلاقی و فقهی همچون نماز نیز به کار رفته است.(2)
با توجه به این نکته، مصداق اصول دین متفاوت خواهد بود.
بر اساس اصطلاح نخست، همه گزاره هایی که در دین مطرح شده است، در زمره اصول دین شمرده میشود.
بر اساس اصطلاح دوم، اصول دین عبارتند از توحید، نبوت، معاد.
بر اساس اصطلاح سوم، اصول دین هر دین متفاوت خواهد بود و در دین اسلام عبارتند از توحید، نبوت پیامبر اسلام و معاد.
بر اساس اصطلاح چهارم، اصول دین هر مذهب در هر دین متفاوت خواهد بود. در مذهب تشیع، اصول دین عبارتند از توحید، عدل، نبوت پیامبر اسلام، امامت و معاد.(3)
در نقطه مقابل اصول دین، فروع اعتقادی قرار دارد.
البته فروع اعتقادی تنها بر اساس ا صطلاح دوم تا چهارم مصداق خواهد داشت.
چرا که بر اساس اصطلاح نخست، همه اعتقادات، از اصول دین هستند.
بر این اساس، مشخص می شود که
اولا: اصول دین اطلاق ها و کاربردهای متعددی دارد.
بر اساس یک اصطلاح و کاربرد، هر اعتقادی از اصول دین شمرده شده است.
اما بر اساس اصطلاحات دیگر، صرفا گزاره های بنادینی که بین ادیان یا یک دین یا یک مذهب مشترکند، از اصول دین دانسته شده است.
البته شایان ذکر است که اصطلاح و کاربرد نخست، حداقل در دوره معاصر چندان رواج ندارد و امروزه در مباحث اعتقادی و کلامی، مراد از اصول دین، یکی از کاربردهای دوم تا چهارم است.
ثانیا: اعتقاد به اموری که در دین مطرح است ولی گزاره بنیادی نیست،
تنها بر اساس اصطلاح نخست، از اصول دین دانسته می شود.
اما بر اساس اصطلاحات و کاربردهای دیگر، این گونه اعتقادات و باورها از اصول دین نیست.
ثالثا: اعتقاداتی که جنبه بنیادی و اساسی ندارند، جزء فروع اعتقادی شمرده می شوند نه فروع دین.
📚پی نوشت ها:
1. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقائد، تهران، امیرکبیر، چاپ هجدهم، 1384ش، ص14
2. محمدی، سیف الدین، «اصول دین: بررسی تعریف و مصادیق آن از دیدگاه متکلمان»، مجله تحقیقات اسلامی، شماره 1و 2، 1373ش، ص7-8.
3. ر.ک: آموزش عقائد، پیشین.
🔰 @p_eteghadi 🔰
قرآن کریم در آیه 80 سوره نمل می فرماید: «إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ». در این آیه خداوند به صراحت به حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) می فرماید نمی توانی صدایت را به مردگان برسانی. پس چرا ما با امامان در حرم صحبت می کنیم و حاجت می خواهیم؟ آنها که عالَمشان را عوض کرده اند چگونه می شنوند؟
در قرآن کریم آیه ی ای که بیانگر نفی شنوایی اموات بوده باشد وجود نداشته و این آیه نیز بیانگر نفی شنوایی از اموات نیست؛ بلکه مراد از این آیه و آیات نظیر آن (1) عدم اثر بخش بودن هدایت نسبت به کفار است؛ لذا در این آیه مراد از «اموات» معنای حقیقی آن نبوده؛ بلکه مراد از این لفظ معنای مجازی آن یعنی کفار بوده و وجه شبه نیز در انتفاع از سماع و شنوایی است؛ نه مطلق سماع و شنوایی.
همچنین شنوا بودن انبیاء و اولیای صالحین بر اساس ظواهر قرآن و نصوص قطعی روایی بیانگر حیات و آثار آن همچون شنوایی آنان است، بر این اساس توسل به اولیای الهی اثر بخش بوده و امری بی فایده و لغو نخواهد بود.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی
قرآن کریم در آیه 80 سوره نمل می فرماید: «إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ». در این آیه خداوند به صرا
توضیح:
الف) مفسرین اهل سنت در تبیین آیات فوق، «موتی» و «من فی القبور»؛ را به واسطه ی قراین موجود در کلام وحی، حمل بر معنای مجازی آن نموده و معتقدند در این آیات مراد از «موتی» و «من فی القبور» کفار می باشد؛ همچنان که طبری(م310هـ)(2) ابن کثیر(م774هـ)(3) ابن حجر(م852هـ)(4) سیوطی(م911هـ)(5) و دیگران... بدین امر تصریح نموده اند. در تعلیل حمل «اموات» و «من فی القبور» بر معنای مجازی آن یعنی: «کفار» دلائلی ذکر شده که یکی از آنان عبارت است از:
تقابل میان سماع منفی و سماع مثبت:
در این آیات خداوند متعال مردم را در پذیرش هدایت و عدم آن به چهار گروه تقسیم نموده است:
گروه اول: گروه مردگان که هیچ حقیقتی را درک نمی کنند؛ هرچند در ظاهر زنده اند: «فإِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى».
گروه دوم: گروه ناشنوایان که آمادگی شنیدن سخن حق را ندارند: «وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ».
گروه سوم: گروهی که از دیدن چهره ی حق محرومند: «وَمَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ».
گروه چهارم: مؤمنان راستین که دلهایی دانا، گوش هایی شنوا و چشمانی بینا دارند: «إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ».(6)
چنان که دیده می شود، قرآن برای فهم بیش تر مخاطبین، از روش تشبیه معقول به محسوس استفاده کرده و کافران را در عدم پذیرش حق، به مردگان و ناشنوایان تشبیه نموده تا حقیقت حال آنان بیشتر روشن گردد. در مقابل، قرآن شنیدن را صرفاً مخصوص مؤمنان دانسته و می فرماید: «تو جز كسانى را كه به نشانه هاى ما ايمان آورده اند و مسلمانند، نمى توانى بشنوانى».
بسیاری از مفسرین و شارحین حدیث در تبیین آیه ی شریفه، علاوه بر آن که «اموات » و «من فی القبور» را حمل بر معنای مجازی آن یعنی: «کفارمرده دل» نموده(7) ، وجه شبه در این تشبیه را در عدم بهره مندی و سودمندی هدایت دانسته و بیان نموده اند کفار ازآن جهت به مردگان نهفته در قبر تشبیه شده اند که آنان به دعوت پیامبر(صلی الله علیه وآله) پاسخ مثبت نمی دهند و دعوت و انذار سودی را متوجه آنان نمی سازد.
بدیهی است که نفی چنین شنوایی ای در حق اموات مستلزم نفی شنوایی مطلق نخواهد بود؛ بلکه تنها شنوایی نافع از آن ها سلب شده است؛ چنان که «ابن تیمیه» امام سلفیه بدین امر تصریح نموده است.(8)
ب) همچنین در قرآن کریم ظواهر آیات متعددی بیانگر شنوایی اموات بخصوص بندگان برگزیده است که برخی از این آیات عبارتند از:
1. بشارت شهیدان به بازماندگان:
قرآن کریم بعد از آن که می فرماید: «گروهى را كه در راه خدا كشته شده اند، مرده مپنداريد، آنان زندگانند، كه نزد پروردگار خود روزى مى خورند»، خوشحالی و بشارت آنان را ذکر نموده و می فرماید: «فَرِحِينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ يَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون(9) از آن چه خدا از كرم خود به آنان داده است خوشحال و شادمانند به گروهى كه پشت سر آنان قرار دارند بشارت مىدهند كه براى آنان ترس و اندوهى نيست»
معناى روشن لفظ «يستبشرون» آن است که گفته شود: شهيدان به کسانی كه در دنیا هستند و هنوز به آنان ملحق نشده اند، مژده می دهند که (در جهان آخرت) هیچ ترس و اندوهی بر آنان نیست.
2. سخن گفتن حضرت صالح و شعیب(علیهما السلام) با قوم هلاک شده
یکی از آیاتی که بیانگر امکان ارتباط با اموات است، آيه ی مربوط به مذاكرهی صالح و شعیب(علیهما السلام) با هلاك شدگان از قوم خویش مى باشد. قرآن کریم در این رابطه می فرماید:
«فَتَولّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَومِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالَةَ رَبِّى وَ نَصَحْتُ لَكُمْ وَ لكِنْ لا تُحِبُّونَ الناصِحين»؛(10) پس [صالح] از ايشان روى برتافت و گفت: اى قوم من، به راستى، من پيام پروردگارم را به شما رساندم و خير شما را خواستم ولى شما خيرخواهان [و نصيحتگران] را دوست نمى داريد»
«فَتَولّى عَنْهُمْ وَ قالَ يا قَومِ لَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ رِسالاتِ رَبِّى وَنَصَحْتُ لَكُمْ فَكَيْفَ آسى عَلى قَوم كافِرينَ»؛(11) پس [شعيب] از ايشان روى برتافت و گفت: «اى قوم من، به راستى كه پيام هاى پروردگارم را به شما رسانيدم و پندتان دادم ديگر چگونه بر گروهى كه كافرند دريغ بخورم؟»
که ظاهر این آیات بیانگر مکالمه این دو پیامبر پس از هلاکت قومشان با آنان است.
پرسمان اعتقادی
قرآن کریم در آیه 80 سوره نمل می فرماید: «إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَىٰ». در این آیه خداوند به صرا
ج) صریح بسیاری از روایات بیانگر شنوایی عموم اموات در محدوده قبرستان بوده؛ که در این میان اولیای الهی بر حسب جایگاه معرفتی خود دارای قدرت شنوایی خاص بوده که ما به یک روایت اشاره می کنیم:
«ابوبکر بزار»(م292هـ) از طریق: «عبدالله بن مسعود» از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نقل نموده که آنحضرت فرمودند: «إِنَّ لِلَّهِ مَلَائِكَةً سَيَّاحِينَ يُبَلِّغُونِي عَنْ أُمَّتِي السَّلَامَ»؛ همانا برای خداوند ملائکه ی سیاری است که سلام امت مرا به من ابلاغ مینمایند.
و همچنین فرمودند: «حَيَاتِي خَيْرٌ لَكُمْ تُحَدِّثُونَ وَنُحَدِّثُ لَكُمْ، وَوَفَاتِي خَيْرٌ لَكُمْ تُعْرَضُ عَلَيَّ أَعْمَالُكُمْ فَمَا رَأَيْتُ مِنَ خَيْرٍ حَمِدْتُ اللَّهَ عَلَيْهِ، وَمَا رَأَيْتُ مِنَ شَرٍّ اسْتَغْفَرْتُ اللَّهَ لَكُمْ»؛ حیات من برای شما خیر است؛ زیرا با من سخن می گوئید و من نیز با شما سخن می گویم. و وفات من نیز برای شما خیر است؛ زیرا اعمال شما بر من عرضه می گردد؛ پس آن چه از خیر می بینم خدا را بر آن شاکر هستم و آن چه از شر ببینم برایتان استغفار می کنم»(12)
که این روایت بیانگر عرضه ی خاص اعمال بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و اشراف علمی آن حضرت نسبت به اعمال ما است. به همین میزان سایر اولیای الهی نیز بر حسب جایگاه خود از این امر برخوردار بوده؛ لذا توسل به آنان با چنین دیدگاهی که آنان وسایط فیض الهی اند بدون اشکال است.
جهت اطلاع از ابعاد مساله ی شنوایی اموات، ر.ک: پاسخ به شبهات وهابیت پیرامون سَماع موتی (شنیدن مردگان)، حسن سعادت پرور، انتشارات موسسه دارالاعلام، 1397.
📚پی نوشت ها:
1. فاطر(35)؛23-19.
2. الطبري، محمّد بن جرير، جامع البيان في تأويل القرآن، تحقيق: أحمد محمد شاكر، مؤسسة الرسالة، بي جا، چاپ اوّل، 1420 هـ.ق، ج3، ص309: «هذا مثل ضربه الله للكافر، فكما لا يسمع الميت الدعاء، كذلك لا يسمع الكافر».
3. ابن کثیر، تفسير القرآن العظيم، دار طيبة للنشر والتوزيع، ج6، ص210: «{إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى} أَيْ: لَا تُسْمِعُهُمْ شَيْئًا يَنْفَعُهُمْ».
4. ابن حجر العسقلانی، فتح الباری، دار المعرفة - بيروت، 1379، ج2، ص234: «إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى فَقَالُوا مَعْنَاهَا لَا تُسْمِعُهُمْ سَمَاعًا يَنْفَعُهُمْ».
5. السیوطی، الحاوی للفتاوی، دار الفكر للطباعة والنشر، بيروت-لبنان، ج2، ص211: «وَآيَةُ النَّفْيِ مَعْنَاهَا سَمَاعُ هُدًى ... لَا يَقْبَلُونَ وَلَا يُصْغُونَ لِلْأَدَبْ... فَالنَّفْيُ جَاءَ عَلَى مَعْنَى الْمَجَازِ فَخُذْ ... وَاجْمَعْ بِهِ بَيْنَ ذَا مَعَ هَذِهِ تُصِبْ».
6. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیة، ج16، ص 500.
7. همه ی مفسّرین در این آیات معتقدند «موتی» در معنای مجازی خود «کفار» به کار رفته است. ر.ک: حسن سعادت پرور، پاسخ به شبهات وهابیت پیرامون سماع موتی، موسسه دارالاعلام، فصل چهارم.
8. ابن تیمیة، مجموع الفتاوی، مجمع الملك فهد لطباعة المصحف الشريف، المدينة النبوية، المملكة العربية السعودية، ج24، ص364: «وَهَذَا السَّمْعُ سَمْعُ إدْرَاكٍ لَيْسَ يَتَرَتَّبُ عَلَيْهِ جَزَاءٌ وَلَا هُوَ السَّمْعُ الْمَنْفِيُّ بِقَوْلِهِ: {إنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى} فَإِنَّ الْمُرَادَ بِذَلِكَ سَمْعُ الْقَبُولِ وَالِامْتِثَالِ، فَإِنَّ اللَّهَ جَعَلَ الْكَافِرَ كَالْمَيِّتِ الَّذِي لَا يَسْتَجِيبُ لِمَنْ دَعَاهُ». و مجموع الفتاوی، ج4، ص298: «لَا يَجِبُ أَنْ يُنْفَى عَنْهُمْ جَمِيعُ السَّمَاعِ الْمُعْتَادِ أَنْوَاعَ السَّمَاعِ كَمَا لَمْ يُنْفَ ذَلِكَ عَنْ الْكُفَّارِ؛ بَلْ قَدْ انْتَفَى عَنْهُمْ السَّمَاعُ الْمُعْتَادُ الَّذِي يَنْتَفِعُونَ بِهِ وَأَمَّا سَمَاعٌ آخَرُ فَلَا يُنْفَى عَنْهُمْ».
9. آل عمران/ 170.
10. الاعراف/ 79.
11. الاعراف/91-93.
12. البزار، مسند البزار المنشور باسم البحر الزخار، مكتبة العلوم والحكم - المدينة المنورة، ج5، ص308، ح1925.
🔰 @p_eteghadi 🔰
آیا تصوف از نظر اسلامی مورد تایید است یا خیر؟
ملاک در تایید و یا رد یک نظریه و یا عملکرد در حوزه دین و خداشناسی انطباق آن با حقانیت و آموزه های اصیل اسلامی است. تصوف یک واژه است که می تواند معانی مختلفی از آن اراده شود و بر افراد و گروه های مختلفی اطلاق شود. همان طوری که در طول تاریخ نیز شاهد تطورات و تحولات زیادی در مورد تصوف بوده ایم. بنابراین در مورد تصوف به طور کلی نمی توان اظهار نظر کرد. بلکه مولفه های نظری و عملی آن را در طول تاریخ باید بررسی نمود تا انطباق آن با شریعت اسلامی و یا عدم انطباق مشخص شود. آن چه مسلم است این است که تصوف در دهه ها و صده های اخیر دچار انحرافات متعددی شده است. اما در تاریخ اسلام افراد مورد تایید و آموزه های اصیلی نیز وجود دارد که به همین نام شناخته می شدند.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇