فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سیر_مطالعاتی_اعتقادی
🎥 من خیلی دوست دارم اعتقاداتم قوی بشه و بتونم جواب شبهات رو بدم؛ سیر مطالعاتی که در این رابطه باید باشد رو با معرفی چند کتاب به من بگید؟ ممنون میشم.
پرسمان اعتقادی #استادمحمدی
🔰 @p_eteghadi 🔰
#حدیث
امام حسین علیه السلام
شایسته شأن مؤمن نیست که ببیند کسی خدا را معصیت میکند، ولی به او اعتراض نکند.
کنزالعمال،ج۳
🔰 @p_eteghadi 🔰
✅پاسخ:
در پاسخ به اين پرسش لازم است، به بحث نظام علّي و معلولي حاكم بر عالم توجه شود. شكي نيست كه قانون عليّت يك قانون جهان شمول بوده، هيچ مخلوقي از حكم اين قانون خارج نيست؛ بنابراین موجودات و فعل و انفعالات مادّي هم ، داراي علل خاصّ خودند؛ به قول شاعر همواره « گندم از گندم برويد جو ز جو » و « از كوزه همان برون تراود كه در اوست.» بر اين اساس از زمين خوب و حاصلخيز گياه خوب مي رويد و در زمين نامرغوب، گياه نامرغوب رشد مي كند. « وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِدا ـــ سرزمين پاكيزه گياهش به فرمان پروردگار مىرويد؛ امّا سرزمينهاى بد طينت ، جز گياه ناچيز و بىارزش، از آن نمىرويد.»1 اگر دو درخت مثل هم، در دو زمين متفاوت از نظر مرغوبيت خاك كاشته شوند، يقينا دو نتيجه متفاوت خواهيم داشت؛ يعني در اين عالم ، هر علّتي ، معلول مخصوص به خود را دارد و محال است از يك علّت خاصّ ، غير معلول خودش پديدار شود همانطور که هر معلولي نيز علّت ويژهي خود را دارد و محال است، يك معلول خاصّ از علّتي غير از علّت خاصّ خود به وجود آيد. اين همان قانون كلّي عليّت است كه عالم بر اساس آن سامان يافته و اساساً همين قانون است كه عالم هستي را عالم كرده است. فرد حرام زاده نیز براساس قانون علیت به وجود آمده است و آنچه عنوان حرامزاده بودن او را موجب مي شود، والدين هستند.2 و فرزند کاملا بیگناه و بر فطرت اسلام به دنیا میآید: « كل مولود يولد علي الفطره»؛ هر نوزادي برفطرت توحيد زاده ميشود.3 پس مانند هر فرد دیگری میتواند در مسیر کمال حرکت کند و بر حسب فطرت الهی میل به سوی نیکی ها و ارزشهای متعالی نیز دارد.
در طول تاریخ نیز بسیاری از انسان هایی که در محیط سالم رشد کردهاند، به سوی انحرافات گرویدهاند، مثل پسر حضرت نوح و در مقابل افرادی وجود دارند که در محیط های فاسد علیه تمالات نفسانی خود قیام کرده و به اصلاح گراییدهاند، مثل آسیه همسر فرعون؛ پس نمیتوان گفت که شخص حرامزاده ، نمیتواند مراحل کمال را طی کند، بلکه او نیز مانند افراد دیگر دارای اراده و اختیار است و میتواند مسیر صحیح بندگی را طی کند و به کمال برسد، اما به خاطر اينکه انتخاب مسير صحيح بندگي خداوند، براي اين افراد ممکن است، قدري سختتر از ديگران باشد، همين تفاوت وضعيت نيز به گونهاي جبران شده است؛ يعني اين تفاوت به طور دقيق در ميزان مسئوليتها و تکاليف آنها و نوع محاسبه اعمالشان در نزد خداوند مورد توجه قرار ميگيرد و خداوند اين تفاوت را به دقت هرچه تمام تر جبران مينمايد. چنان که در حديثي از پيامبر اكرم(ص) آمده: «أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا؛ با فضيلت ترين اعمال آن اعمالي است كه دشوارتر باشد.» و روشن است که قرار گرفتن در مسير بندگي خداوند براي اين افراد دشوارتر از ديگران است.4
بنابراین تأثیر عوامل غیر اختیاری در روحیات و اعمال و کنش انسانها، هرگز سلب کننده اختیار و آزادی اراده آنها نیستند و از طرف دیگراین عوامل نمی توانند فطرت پاک الهی آدمی را – که او را به سوی خدا و فضایل و پاکی ها فرامی خواند - از بین ببرند. عدالت خدا نیز بر این اساس است که از هر کس با توجه به شراط محیط و عوامل ژنتیکی و امکاناتی که در اختیار دارد، بازخواست کند، لذا شدت و تخفیف عذاب و پاداش خداوند، نیز با ملاحظه این عاملها است.
نتیجه:
1. والدين هستند که عنوان حرامزاده بودن را موجب مي شوند و فرزند کاملا بیگناه و بر فطرت توحیدی به دنیا میآید.
2. حرامزاده بودن موجب سلب اختيار انسان نشده و علّت تامّه ارتكاب گناه نميشود.
3. فرد حرامزاده نیز مانند افراد دیگر دارای اراده و اختیار است و میتواند مسیر صحیح بندگی را طی کند و به کمال برسد.
4. عدالت خدا بر این اساس است که اعمال هر کسی با توجه به شراط محیط و عوامل ژنتیکی و امکاناتی که در اختیار دارد، محاسبه میگردد.
منبع:
http://www.pasokhbesoalat.ir/
🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 کتاب #حماسه_حسینی: جلد اول
📗کتاب حماسه حسینی: جلد اول، مجموعهاى مشتمل بر کلیه سخنرانیها و یادداشتهاى استاد شهید مرتضی مطهرى درباره حادثه کربلا است.
❇️حادثهای که در آن امام حسین (ع) امر به معروف و نهی از منکر کرد تا به سیره جدّش و پدرش علی بن ابی طالب (ع) رفتار کند.
◀️بخش اول: تحریفات در واقعه تاریخی کربلا ؛ 🔸جلسه اول : معنی تحریف و انواع آن
🔸جلسه دوم : عوامل تحریف
🔸جلسه سوم : تحریفات معنوی حادثه کربلا
🔸جلسه چهارم : وظیفه ما در برابر تحریفها
◀️بخش دوم: حماسه حسینی
🔸 جلسه اول : دو چهره حادثه کربلا
🔸جلسه دوم : نهضت حسینی حماسه ای مقدس
🔸جلسه سوم : نهضت حسینی عامل شخصیت یافتن جامعه اسلامی
◀️بخش سوم: عنصر تبلیغ در نهضت حسینی (تبلیغ در اسلام)
🔸جلسه اول : مفهوم تبلیغ
🔸جلسه دوم : وسائل و ابزار پیام رسانی
🔸جلسه سوم : روش تبلیغ
جلسه چهارم : روشهای تبلیغی نهضت حسینی
🔸جلسه پنجم : حادثه کربلا تجسم عملی اسلام
🔸جلسه ششم : نقش اهل بیت سیدالشهدا در تبلیغ نهضت حسینی
🔸جلسه هفتم : شرایط مبلغ و تاثیر تبلیغی اهل بیت امام حسین (ع) در مدت ااسارتشان
#معرفی_کتاب
🔰 @p_eteghadi 🔰
✅پاسخ:
بنابر دلایل عقلی و نقلی، خداوند متعال مانند ما جسم نیست که از اشیاء پیرامون خود، متأثر و منفعل شود1، بلکه موجودی کامل و بینهایت است که همه کمالات از جمله «مهر و محبت» را به صورت مطلق و کامل داراست2. برای تبیین «مهربانیِ» خداوند توجه به نکات زیر لازم است:
1. هررحمت و مهربانی كه در مخلوقات ميبينيم، جلوهاي از محبت الهي است، براي مثال مهر مادري، نمونه بارزي از اين محبت است؛ بنابراین قطعا خدای مهربان، درک کاملی از احساسات بشری مانند دردها و رنجهایشان دارد؛ اما این درک به معنای درک ناقص و حسی بشری نیست؛ بلکه نوعی احاطه علمی و رحمانی است.
2. خداوند به همه مخلوقات، علم و احاطه دارد؛ ازاینرو به تک تک آنها و خواستههایشان توجه داشته و یک لحظه هم از آنها غافل نیست. چنانکه در قرآن میفرماید: «إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ؛ او ازآنچه در دلهاست؛ آگاه است».(فاطر/38)
3. توجه خالق به مخلوقاتش، همان لطف و افاضة رحمت به آنهاست که لحظهای قطع نمیشود3. چنانکه در قرآن کریم، با صفت «الرحمن الرَّحِيم؛ بسیار آمرزندة مهربان» (حمد/3) و در کلام معصومین علیهم السلام با « أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ؛ مهربانترین مهربانان»4 توصیف شده است و علاوه بر این، مهربانترین انسانها را برای هدایت بندگانش فرستاده است.5
«رحمت» برای خداوند به معنای خیررسانی و احسان به موجودات است6 که یا به صورت «رحمانیه»7 است؛ یعنی شامل تمام انسانها میشود؛ چه مؤمن باشند یا نباشند، تضرع و زاری و درخواست از خدا داشته باشند یا خیر و... که این رحمت در مصادیقی همچون ارسال پیامبران برای هدایت انسانها8، نزول باران9، توان یافتن انسان در تسخیر پدیدههای طبیعی10، دفع بلاها از انسان11، و... ظهور میکند یا به صورت «رحیمیه»12 است که همان رحمت خاص خداوند به مؤمنان است که در دنيا درقالب مواردی مانند توفیق عبادت و طاعت، فراگیری معارف الهی، انجام عمل صالح و حیات طیبه بوده و در آخرت رسیدن به بهشت و رضوان الهی است.13
4. صفت «رحمت الهی» با «حکمت» قرین است؛ یعنی بیهدف و بیهوده نیست؛ بلکه تا آنجا که به مصلحت انسان و مطابق حکمت الهی است، به بندگان رحم میکند و آنها را مورد عطوفت و مهربانی قرار میدهد؛ پس اگر در مواردی به حسب ظاهر، دعا مستجاب نشود، به معنای بیتوجهی یا عدم درک خدا از رنج انسان نیست. چنانکه در سوره بقره آیه 216 میفرماید: «عَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ؛ چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است و خدا میداند و شما نمیدانید».
بر این اساس، هدف خداوند حکیم از آفرینش انسانها، تکامل و سعادت ابدی آنهاست و به دلیل آن که شرایط انسانها با یکدیگر تفاوت دارد؛ ممکن است یکی را با بیماری و دیگری را با سلامتی، یکی را با فقر و دیگری را با ثروت، یکی را با اندوه و دیگری را با شادی و ... در مسیر تکامل و سعادت ابدی قرار دهد؛ اما چون انسانها علم کافی به صلاح و فساد خود ندارند، در چنین مواقعی، حیران و سرگردان میشوند و با گریه و زاری چیزی را از خدا میخواهند که نه تنها هیچ سودی برایشان ندارد؛ بلکه خسران مبین است، مانند کودکی که از مادرش چاقوی تیز را می خواهد؛ اما برخلاف گریه و زاری کودک، مادر از دادن آن خودداری میکند، چون میداند ممکن است کودک با چاقوی تیز به خودش آسیب برساند، یا پزشکی که برای خروج غدة سرطانی مجبور به جراحی بدن بیمار میشود، هرچند که بیمار از این کار کراهت دارد
👇👇👇👇
5. در روایات معصومین علیهم السلام چنين آمده كه هیچ دعایی به درگاه الهی رد نمیشود؛ بلکه یا به زودی برآورده میشود یا اگر به تأخیر افتد، بهتر از آن به او داده میشود. گاهی نیز دعا در جهان آخرت مستجاب میشود؛ به گونهای که اهل دعا در آن جهان میگویند: ای کاش هیچ یک از دعاهای ما در دنیا برآورده نمیشد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «دو نفر وارد بهشت میشوند، در حالی که عمل هر دوی آنها یکسان است؛ ولی یکی از آن دو دیگری را میبیند که جایگاهش از او بالاتر است؛ پس میگوید: پروردگارا! چرا این جایگاه را به او دادی با این که عمل ما یکسان بود؟ خدای متعال پاسخ میدهد: او از من درخواست کرد (در دنیا دعا کرد) و تو در خواست نکردی»14.
6. اگر درد و رنجی ناخواسته به افراد بیگناه مانند کودکان، مؤمنان و ... برسد، بنابر عدل الهی، خداوند رحیم، جبران خواهد کرد15 یا در همین دنیا یا در آخرت16؛ مانند کور مادر زاد که قوای شنوایی و لامسة قویتری نسبت به افراد بینا دارد.
شیخ مفید معتقد است در هر بلایی که به انسان میرسد، مصلحتی وجود دارد و همین مصلحت، جبرانکنندة آن رنج و بلا است و خداوند نیز در مقابل آن به انسان، پاداش و ثواب میدهد.17
نتیجه:
خداوند، کامل مطلق و بینیاز از همه چیز است؛ بنابراین مانند انسانها محدودیت جسمانی انفعالات احساسی ندارد؛ بلکه او خالق مهربانی است و مهربانیاش همان لطف بیکران و تفضّل بیمنّت نعمتهاست که همه موجودات را به نحوی شامل میشود.
2ـ خداوند از هر درد و رنجی که به انسان میرسد، آگاه است و بنابر حکمت و مصلحت با آن برخورد میکند؛ اما انسانها به دلیل جهل به آن مصالح، جزع، فزع و بیتابی میکنند.
3ـ عدل خداوند اقتضا دارد در عوض هر مصیبتی که به افراد بیگناه وارد میشود، نعمت بهتری به آنها داده شود تا جبران گردد.
منبع:
http://www.pasokhbesoalat.ir/
🔰 @p_eteghadi 🔰
⁉️سؤال:
اگر انسان در افعال خود مختار است؛ چرا در آیه 78 سوره نساء، خداوند میفرماید:« قل کُلٌّ مِن عِندَالله؛ بگو همه چیز از ناحیه خداست.» از طرفی در آیه بعدی از همین سوره می2فرماید :« مَا أصابَك مِن حَسَنَةٍ فَمِنَ الله وما أصابَك مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَفسِك؛ هر خوبیای که به تو میرسد، از جانب خداست و هر بدیای که به تو می رسد، از جانب خودت است.» از این دو آیه شریفه
، اولا: هم اختیار و هم جبر برای انسان فهمیده میشود در حالی که اجتماع جبر و اختیار، اجتماع نقیضین و محال عقلي است؟
ثانیا: اگر بنابر آیه اول همه چیز از ناحیه خداست؛ چرا در آیه 79 فقط خوبیها را به خدا نسبت میدهد؛ ولی بدیها را از جانب انسان میداند؟
👇👇👇👇
✅پاسخ:
برای پاسخ ذکر دو مقدمه لازم است:
1. بنابر آیه15 سوره فاطر «یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید؛ ای مردم شما به خدا نیازمند هستید؛ درحالی که خدا بی نیاز و ستوده است.» همه انسانها معلول و مخلوق خدا هستند و تمام هستی و وجود خود را از او دریافت میکنند؛ به گونهای که یک لحظه نیز نمیتوان وجود انسان را جدا و مستقل از وجود خدا تصور کرد؛ بلکه هر انسانی عین فقر و نیاز به خالق است و قدرت انجام افعالش را از خدا دریافت میکند.
2. هر انسانی ذاتا مختار آفریده شده است؛ اما اختیار و آزادی او مطلق نیست که جدای از خالقش باشد؛ بلکه در طول اختیار خداست؛ یعنی خدا اراده کرده که هر انسانی با اختیار خودش، هر کاری را که دوست داشت، انجام دهد یا ترک کند.
با توجه به مقدمات فوق، به دلیل آن که انسان، قدرت انجام افعالش را از خدا میگیرد، افعالش به خدا منتسب ميشود و چون افعالش را با اراده واختیار خودش انجام داده، اعمال او به خودش منتسب است، مانند انسانی که دستش فلج است و نمیتواند آن را حرکت دهد؛ اما هرگاه به نیروی برقی وصل گردد که از دستگاه خاصی به دست او میرسد، میتواند دستش را حرکت دهد و هرکاری که خواست با آن انجام دهد. در این جا فعل او از جهتی که توسط خودش و با اختیار انجام داده، منتسب به اوست؛ ولی از جهتی که نیرویش را از آن دستگاه گرفته، منتسب به او نیست و این هیچ منافاتی با اختیاری بودن فعل او ندارد.
نکتهای که در این جا باید دقت شود، این است که در آیه 79 سوره نساء :« مَا أصابَك مِن حَسَنَةٍ فَمِنَ الله وما أصابَك مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَفسِك؛ هر خوبیای که به تو میرسد، از جانب خداست و هر بدیای که به تو میرسد از جانب خودت است.» خداوند اعمال خوب انسانها را به خودش نسبت میدهد؛ ولی اعمال بدشان را به خود انسانها باز میگرداند؛ زیرا:
الف) بنابر آیه 7، سوره سجده:« الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ؛ خداى تعالى آن كسى است كه هر چيز را نيكو خلق كرد.» خداوند حکیم، نظام عالم هستی را به نحو احسن آفریده است؛ پس هر آنچه که وجود دارد؛ حتی افعال انسانها که با اختیار خودشان انجام میدهند، از جهت وجودشان منتسب به خدا و حسن هستند.
ب) عقل انسان، حسن و قبح برخی افعال را درک میکند، برخی از افعال، مثل عدل و ظلم، حسن و قبح ذاتی دارند که مورد قبول همه عقلاست؛ اما حسن و قبح برخی از افعال، نسبی است و با توجه به اختلاف احوال، اوقات، مكانها و جوامع، مختلف مىشود، مانند خنده و مزاح كه نزد دوستان هم رده، خوب و نزد بزرگان، بد است.1 بنابراین انسانها، به خاطر مصالح یا مفاسدی که برخی از امور برای کمال و سعادت آنها در پی دارد، آن امور را حسن یا قبیح مینامند. پس این قسم حسنه و سیئه، دو حالت و صفت نسبی و اضافی هستند که برخی امور به آنها متصف میشوند، نه این که آن امور، ذاتا خوب یا بد باشند.2 بنابراین اینکه در آیه مورد نظر خداوند خوبیها را به خودش نسبت میدهد و بدیها را به انسان، به این دلیل است که انسانها با اختیار خودشان افعالی را مرتکب میشوند که هیچ مصلحتی برای آنها ندارد و از این جهت متصف به سیئه و بدی میگردد.
ج) اگر به اموری که به سیئه و بدی متصف میشوند، دقت شود، عدمی بودن آنها فهمیده میشود؛ زیرا انسانها هرآنچه را ملایم با طبع و موافق با آرزویشان نباشد، بد مینامند. به دلیل این که امور عدمی، خالق و فاعل نمیخواهد، پس منتسب به خدا نیست، بلکه به جهل و نقص انسانها باز 3میگردد.
منبع:
http://www.pasokhbesoalat.ir/
🔰 @p_eteghadi 🔰