🤔پرسش
❓آیا حکم تقیه کردن در بین شیعه نوعی ترویج دروغگویی و نفاق کاری نمی باشد❕❕
💠پاسخ💠
👌تقیه آن است که انسان عقیده دینی خود را در برابر مخالفان متعصب و سر سخت که ممکن است خطری برای او بیافرینند کتمان کند . به عنوان مثال مسلمان موحدی در چنگال گروهی بت پرست لجوج گرفتار شده که اگر اظهار توحید و اسلام کند خون او را می ریزند یا صدمه مهم جانی و مالی و آبرویی به او می رسانند او عقیده باطنی خود را مکتوم می دارد تا از گزند آنها در امان بماند.
🔶هر عاقلی تصدیق می کند که این کار کاملا منطقی است و عقل بر آن حکم می کند .
👌نفاق درست نقطه مقابل تقیه است .منافق کسی است که در باطن به مبانی اسلام اعتقاد ندارد یا در آن تردید دارد ولی در میان مسلمین اظهار اسلام می کند .
🔶تقیه ای که ما می گوییم این است که در باطن اعتقاد صحیح اسلامی دارد منتها برای حفظ جان و مال و آبرو اعتقاد خود را پنهان می کند.
❗️تقیه در واقع یک سپر دفاعی است .هیچ عاقلی اجازه نمی دهد که انسان عقیده باطنی خود را در برابر افراد خطرناک و غیر منطقی اظهار کند و جان یا مال و یا ناموس خود را به خطر بیندازد چرا که هدر دادن نیروها و امکانات بدون فائده عاقلانه نیست .
👌تقیه شبیه روشی است که همه سربازان در میدان جنگ به کار می گیرند . خود را در لابلای درختان و تونل ها و خاکریزها مخفی می کنند .لباس خود را به رنگ شاخه های درختان انتخاب می کنند تا بی جهت خون خود را هدر ندهند بی شک هیچ عاقلی این عمل را زشت نمی شمرد .
📚شیعه پاسخ می گوید ص35
👌از اینجا روشن می شود که هر گاه کسی گرفتار موارد تقیه شد و عقیده باطنی خود را به خاطر مصالح مهمتری کتمان کرد و یا سخنی بر خلاف آن اظهار دارد نه تنها گناهی مرتکب نشده است بلکه مانند دروغی است که به هنگام اصلاح ذات البین یا نجات جان مومنی گفته میشود که شرعا مجاز یا جایز است.
📚پیام قرآن ج7 ص194
🗯 در تاریخ مبارزات مذهبی و اجتماعی و سیاسی زمانهائی پیش می آید که مدافعان حقیقت اگر بخواهند به مبارزه آشکار دست بزنند هم خودشان و هم مکتبشان به دست نابودی سپرده می شود و یا لااقل در معرض مخاطره قرار می گیرد مانند وضع شیعیان علی علیه السلام در زمان حکومت غاصب بنی امیه در چنین موقعی راه صحیح و عاقلانه این است که نیروهای خود را به هدر ندهند و برای پیشبرد اهداف مقدس خود به مبارزات غیر مستقیم و یا مخفیانه دست بزنند و در حقیقت تقیه برای اینگونه مکتبها و پیروان آنها در چنین لحظاتی یک نوع تغییر شکل مبارزه محسوب می شود که میتواند آنها را از نابودی نجات دهد، و در ادامه مجاهدات خود پیروز گرداند، کسانی که بر تقیه بطور دربست قلم بطلان میکشند معلوم نیست برای اینگونه موارد چه طرحی دارند؟ آیا نابود شدن خوب است و یا ادامه مبارزه به شکل صحیح و منطقی ؟ راه دوم همان تقیه است و راه اول چیزی است که هیچ کس نمی تواند آن را تجویز کند.
📚تفسیر نمونه ج2 ص502
👌ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇
❕ قرآن مجید در آیات متعدّدى تقیّه را در برابر کفّار و مخالفان مجاز شمرده است، به عنوان نمونه:
1⃣در داستان مومن آل فرعون مى خوانیم:
«مرد با ایمانى از آل فرعون که ایمان خود را (نسبت به آیین موسى) کتمان مى کرد گفت : آیا شما مى خواهید کسى را که مى گوید پروردگار من خداست، به قتل برسانید در حالى که معجزات و دلایل روشنى با خود دارد»
🔷غافر28
❕ در ادامه مى گوید: «او را به حال خود رها کنید، اگر دروغ مى گوید آثار دروغ دامان او را مى گیرد، و اگر راست بگوید ممکن است بعضى از عذاب هاى الهى را که او نسبت به آن هشدار مى دهد، دامان شما را بگیرد».
👌به این ترتیب مومن آل فرعون در عین تقیّه و «کتمان ایمان خود» نصایح لازم را به آن گروه متعصّب لجوج که تصمیم گرفته بودند خون پیامبر الهى موسى را بریزند، مى کند.
2⃣در یک دستور صریح دیگر قرآنى مى خوانیم:
«مومنان نباید کفّار را دوست خود انتخاب کنند، هر کس چنین کند از خداوند، بیگانه است، مگر این که بخواهید از آنها تقیّه کنید»
🔷ال عمران 28
👌این آیه دوستى با دشمنان حق را به کلّى ممنوع کرده، جز در مواردى که ترک دوستى، سبب اذیّت و آزار مسلمانى شود و به عنوان یک سپر دفاعى از دوستى با آنها به طور تقیّه استفاده شود.
3⃣ داستان عمّاریاسر و پدر و مادرش را تمام مفسّران نقل کرده اند که هر سه گرفتار چنگال مشرکان عرب شدند و آنها را وادار به برائت از پیامبر اسلام کردند، پدر و مادر عمّار خوددارى کرده و شهید شدند، ولى عمّار از روى تقیّه مطابق میل آنها سخن گفت و سپس گریه کنان به خدمت پیامبر اکرم رسید.
❗️در این هنگام آیه شریفه « کسانى که بعد از ایمان کافر شوندعذاب سختى دارند، مگر آنها که تحت فشار واقع شده اند...) نازل شد.
🔷نحل106
👌پیغمبر اکرم پدر و مادر عمّار را جزء شهدا شمرد و اشک از چشمان عمّار سترد و فرمود : چیزى بر تو نیست، اگر باز تو را مجبور کردند تو نیز همان کلمات را تکرار کن.
📚جامع البیان ، ج14 ص122
📚مفاتیح الغیب ج20 ص273
🔷اتّفاق نظر همه مفسّران اسلام در مورد نزول آیه فوق درباره عمّار و پدر و مادرش و سخنانى که پیامبر بعد از آن فرمود، نشان مى دهد که مساله تقیّه مورد قبول همه است. راستى شگفت انگیز است که با این سندهاى محکم قرآنى و کلمات مفسّران اهل سنّت، باز هم بر شیعه به خاطر قبول تقیّه خرده گیرى مى کنند؟
آرى نه عمّار منافق بود و نه مومن آل فرعون، بلکه از دستور الهى تقیّه بهره گرفتند.
❗️جهت آگاهی بیشتر در مورد تقیه و روایات تقیه در کتب اهل سنت به نمایه زیر رجوع فرمایید؛
🔷 https://t.me/Rahnamye_Behesht/3769
📝پرسمان اعتقادی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش
❓آیا راست است که پیامبر در نماز های خود سهو می کرده است یا نماز صبح را خواب می مانده است❕❕
💠پاسخ💠
👌اهل سنت معتقدند که پیامبر گرامی گرفتار سهو و نسیان می شده است و در نمازش خلل وارد می شده یا احیانا نمازش قضا می شده است.
🔶ابو داود از عمران بن حصین روایت می کند ؛
« پیامبر در سفر نماز صبح را خواب ماندند و زمانی برخاستند که آفتاب زده بود .پیامبر بلال را امر کرد که اذان بگوید و آنان وضو گرفتند و نماز را به جماعت خواندند»
📚سنن ابی داود ج1 ص224
🔶مسلم نقل می کند که ابوهریره می گفت :
« پیامبر با ما نماز چهار رکعتی را از روی سهو دو رکعتی می خواند »
📚صحیح مسلم ج1 ص403
👌ومی گوید:
« پیامبر نماز ظهر را دو رکعتی خواند . مردی از بنی سلیم به نزد پیامبر رفت و گفت آیا نماز را شکسته خواندی یا فراموش کردی !!»
📚همان مدرک ص404
🗯بخاری نیز نقل می کند که ابوهریره می گفت:
« پیامبر نماز ظهر را دو رکعتی به جا آورد و پس از آن دو سجده سهو به جا آورد»
📚صحیح بخاری ج2 ص67
👌این که پیامبر گرامی در نماز سهو می کردند یا نماز صبحشان قضا می شده است در روایات شیعه نیز مورد اشاره قرار گرفته است؛
📚بحار الانوار ج17 ص100 به بعد
❗️حال توجه به نکاتی لازم است؛
1⃣اگر پیامبران و امامان در موضوعات و احکام و عبادات دچار سهو و نسیان و فراموشی شوند طبیعی است که اعتماد مردم نسبت به سخنان آنان سلب می شود زیرا در هر سخن و رفتار آنان احتمال سهو و نسیان داده می شود .
❕بنابراین مردم با سخنان آنان هدایت نمی شوند و غرض از ارسال آنان که هدایت مردم بود لغو می شود و چنین چیزی نیز بر خداوند حکیم محال است .
🔶لذا باید انان از تمامی سهو ها و نسیان ها معصوم و مصون باشد تا نقض غرض و عدم هدایت مردم لازم نیاید.
2⃣امام علی علیه السلام در وصف هدایتگران الهی فرمود:
«انان معصوم هستند از تمام گناهان صغیره و کبیره و در جواب دادن خطا نمی کنند و هیچ گاه دچار سهو و نسیان نمی شوند»
📚بحار الانوار ج25 ص351
🔶پیامبر گرامی فرمود:
«سهو و نسیان برای شما است و ما گرفتار سهو و نسیان نمی شویم»
📚بحار الانوار ج17 ص111
❗️در روایات فراوانی آمده است که هدایتگران الهی همواره از طرف خداوند و فرشتگان و روح القدس تایید و یاری می شوند و چنین افرادی هیچ گاه دچار سهو و خطا نمی شوند
📚بحار الانوار ج25 ص47 باب3
🔶امام صادق علیه السلام فرمود:
« پیامبر هیچ گاه سجده سهو به جا نیاورد ( زیرا در نماز گرفتار سهو و نسیان نمی شد) »
📚التهذیب ج2 ص350
3⃣بزرگان از علمای شیعه هم سهو و نسیان بر پیامبر گرامی را مردود دانسته اند.
❕شیخ مفید می گوید:
« احادیثی که دلالت بر سهو پیامبر می کند اخبار آحادی است که موجب علم و عمل نمی شود»
📚التنبیه بالمعلوم من البرهان ص7
🔷علامه حلی می گوید:
« اخباری که دلالت بر سهو پیامبر می کند نزد ما شیعیان باطل است زیرا پیامبر معصوم است و سهو نمی کند»
📚تذکره الفقهاء ج1 ص130
4⃣احادیثی که در کتب اهل سنت مبنی بر سهو و نسیان پیامبر نقل شده است نزد ما مردود و جعلی تلقی می شود .
👌روایاتی هم که در کتب ما مبنی بر سهو النبی وارد شده است چون موافق با روایات اهل سنت است ، از روی تقیه صادر شده است و اعتبار ندارد.
❗️شیخ حر عاملی چنین می گوید:
« احادیثی که دلالت بر سهو پیامبر می کند حمل می شود بر تقیه چنان که شیخ طوسی به این نکته اشاره کرده است زیرا ادله زیاد عقلی و نقلی حاکم است که پیامبر به صورت مطلق گرفتار سهو و نسیان نمی شود »
📚وسائل الشیعه ج8 ص199
📝پرسمان اعتقادی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش
❔خواستم ببینم آیا لزومی دارد که حتما قرآن را به زبان عربی بخوانیم با این که چیزی از آن نمی فهمیم در حالی که اگر ترجمه آن را بخوانیم متوجه معانی آن می شویم و می توانیم در مفاهیم آن تدبر کنیم ❗️❗️
💠پاسخ💠
👌شکی نیست که تدبر و تامل در مفاهیم قرآنی امری خوب و مورد پسند می باشد .
🔶خداوند می فرماید:
« ( قرآن ) کتاب مبارک است که به سوی تو نازل کردیم تا درباره آیات آن بیندیشند و خردمندان پند گیرند»
🔶ص 29
🔷ومی فرماید:
« آیا به آیات قرآن نمی اندیشند ؟ یا ( مگر ) بر دلهایشان قفلهایی نهاده شده است»
🔷محمد 24
👌حضرت علی علیه السلام فرمود:
« در قرائت قرآنی که تدبر در آن نباشد خیری نیست»
📚معانی الاخبار ص226
🗯امام سجاد علیه السلام فرمود:
« شایسته است که هنگام قرآن خواندن در معانی آن تدبر شود»
📚مستدرک الوسائل ج4 ص238
👌بنابراین هیچ مانعی ندارد که شما ترجمه آیات قرآن را با تدبر در معانی آن بخوانید و از ثواب و برکات آن بهره مند شوید .
❗️همین طور می توانید تنها به متن اصلی قرآن نگاه کنید بدون آنکه آیات را تلاوت کنید و ترجمه آن را مورد توجه قرار دهید تا ثواب دو چندان را ببرید زیرا پیامبر گرامی فرمود:
« نگاه کردن به آیات قرآن عبادت است»
📚امالی طوسی ج2 ص70
📚الفقیه ج2 ص205
🗯اما ثواب کافی و تمام را زمانی می برید که متن قرآن را همراه با تامل در معانی آن تلاوت کنید و به آیات قرآن نگاه کنید و قرآن را از روی مصحف بخوانید .
👌 زیرا به خواندن ترجمه قرآن ، قرائت قرآن اطلاق نمی شود لذا فرموده اند که برای آن که قرآن را صحیح بخوانید لازم است زبان عربی را فرا گیرید .
🔶پیامبر گرامی فرمود:
« قرآن را به عربی بیاموزید و (بخوانید) »
📚وسائل الشیعه ج6 ص220
🔷امام صادق علیه السلام فرمود:
« زبان عربی را بیاموزید زیرا زبان عربی زبان خداوند است که بوسیله آن با بندگانش سخن گفته است »
📚خصال یک جلدی ص258
👌این مساله به قدری مهم است که در روایات آمده است که اگر افراد غیر عرب قرآن را به لغت خودشان اشتباه تلفظ کنند ملائکه ، قرائت آنان را به عربی مطابق آیات قرآن بالا می برند.
📚الکافی ج2 ص619
❕درباره فلسفه خواندن قرآن به زبان عربی گفتنی است؛
1⃣روح و محتوای هر پیام و سخنی در قالب زبان خاص خود عمیق تر درک می شود تا زمانی که به زبان های دیگر برگردانده شود و قرآن که دارای مضامین بسیار بلند و عالی است هرگز قابل ترجمه دقیق و کامل به هیچ زبانی نمی باشد .
2⃣قرآن علاوه بر محتوای دقیق و عالی از لطافت و زیبایی ادبی و فصاحتی و بلاغی نیز برخوردار است که خود فصاحت و بلاغت قرآن یکی از وجوه اعجاز قرآن است .اکتفا به ترجمه های قرآن و بی توجهی به متن آن سبب از میان رفتن و مورد توجه قرار نگرفتن یکی از وجوه اعجاز قرآن که همان فصاحت و بلاغت آن می باشد ، می گردد.
3⃣تشویق و ترغیب به خواندن متن عربی قرآن یکی از شیوه های حفظ قرآن از تحریف است .اگر قرار باشد که ترجمه های قرآن جای متن اصلی را بگیرد چیزی نمی گذرد که مفاهیم غلط و اشتباه به نام ترجمه قرآن گسترش پیدا می کند و تنها راه مقابله با آن توجه ویژه به متن قرآن است .
📝پرسمان اعتقادی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش
❓چرا خداوند فرعون را که در آخرین لحظات ایمان آورد نبخشید ولی قوم حضرت یونس رو در آخرین لحظات که عذاب خیلی نزدیک شده بود واگر دستشان را دراز میکردن به ابرهای تیره حامل عذاب میخورد،بخشید وفرصت دوباره داد؟
💠پاسخ💠
👌توبه مخصوص به گناه یا گناهان خاصی نیست و شخص و اشخاص معینی را شامل نمی شود و زمان محدودی ندارد .
❗️تنها استثنایی که در قبول توبه وجود دارد و در قرآن به آن اشاره شده است این است که اگر انسان زمانی به سراغ توبه رود که در آستانه برزخ قرار گرفته و مقدمات انتقال او از دنیا فراهم شده است و یا عذاب الهی فرا رسیده باشد پذیرفته نمی شود و در آن زمان درهای توبه بسته خواهد شد زیرا اگر کسی در آن حال توبه کند توبه او اضطراری است نه اختیاری و توام با میل و رغبت .
👌قرآن می گوید:
« توبه کسانی که کارهای بد انجام می دهند و هنگامی که مرگ یکی از آنها فرا رسد بگوید الان توبه کردم پذیرفته نیست »
🔶نساء 18
👌در داستان فرعون می خوانیم که هنگامی که فرعون و لشگریانش وارد مسیر خشکی داخل دریا شدند و ناگهان آبها فرو ریختند و فرعون در حال غرق شدن بود و گفت :
« من ایمان آوردم که هیچ معبودی جز آن کسی که بنی اسرائیل به او ایمان آورده اند نیست و من از مسلمین هستم»
🔷یونس 90
👌ولی بلافاصله جواب شنید:
« الان ایمان می آوری در حالی که قبلا عصیان کردی و از مفسدان بودی »
🔶یونس 91
👌و در مورد امت هایی که در هنگام نزول عذاب توبه می کردند می فرماید:
« هنگامی که عذاب ما را مشاهده کردند ایمانشان برای آنها سودی نداشت »
🔶غافر84
👌بنابراین توبه در یک مورد پذیرفته نیست و آن جائی است که مساله از شکل اختیاری بودن بیرون رود و شکل اضطراری و اجباری به خود بگیرد.
📚اخلاق در قرآن ج1 ص224
❕ایمان قوم حضرت یونس قبل از نزول عذاب بود لذا مورد پذیرش خداوند واقع شد .
🔷خداوند می فرماید:
« چرا هیچیک از شهرها و آبادی ها ایمان نیاوردند که ( ایمانشان به موقع باشد و ) مفید به حالشان افتد مگر قوم یونس ، به هنگامی که ایمان آوردند عذاب رسوا کننده را در زندگی دنیا از آنان برطرف ساختیم و تا مدت معینی ( پایان زندگی و اجلشان ) آنها را بهره مند ساختیم»
🔶یونس 98
👌در تفسیر نمونه چنین آمده است ؛
❕ ماجرای آنها به این قرار بود که در تواریخ آمده است هنگامی که یونس از ایمان آوردن قوم خود که در سرزمین نینوا در عراق زندگی می کردند مایوس شد، به پیشنهاد عابدی که در میان آنها می زیست نفرین کرد در حالی که عالم و دانشمندی نیز در میان آن گروه بود که به یونس پیشنهاد می کرد باز هم درباره آنان دعا کند و باز هم به ارشاد بیشتر بپردازد و مایوس نگردد.
🔶ولی یونس پس از این ماجرا از میان قوم خود بیرون رفت قوم او که صدق گفتارش را بارها آزموده بودند گرد مرد دانشمند اجتماع کردند، هنوز فرمان قطعی عذاب فرا نرسیده بود، ولی نشانه های آن کم و بیش به چشم می خورد، آنها موقع را غنیمت شمرده و به رهبری عالم از شهر بیرون ریختند، در حالی که دست به دعا و تضرع برداشته و اظهار ایمان و توبه کردند و برای اینکه انقلاب و توجه بیشتری در روح و جان آنها پیدا شود، مادران را از فرزندان جدا ساختند و لباسهای درشت و خشن و کم اهمیت در تن کردند، و به جستجوی پیامبر خویش برخاستند اما اثری از او ندیدند.
❗️ولی این توبه و ایمان و بازگشت به سوی پروردگار که به موقع انجام یافته بود، و با آگاهی و اخلاص توام بود کار خود را کرد، نشانه های عذاب بر طرف شد و آرامش به سوی آنها بازگشت، و هنگامی که یونس پس از ماجرای طولانیش به میان قوم خود بازگشت، او را از جان و دل پذیرا گشتند.
👌یادآوری این نکته نیز لازم است که قوم یونس هرگز در برابر مجازات قطعی قرار نگرفته بودند و گرنه توبه آنان نیز پذیرفته نمی شد، بلکه اخطارها و هشدارهائی که معمولا قبل از مجازات نهائی می آید برای آنها به قدر کافی بیدار کننده بود، در حالی که مثلا فرعونیان بارها این اخطارها را دیده بودند، (همانند ماجرای طوفان و ملخ خوراکی و دگرگونی شدید آب نیل و امثال آن) ولی هیچگاه این اخطارها را جدی نگرفتند، و تنها از موسی خواستند که ناراحتی را خداوند از آنان بر طرف سازند تا ایمان بیاورند، اما هرگز ایمان نیاوردند.
📚تفسیر نمونه ج8 ص387
📝پرسمان اعتقادی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش
❓در قرآن و اسلام موارد متعددی است که خداوند در ابتدا یک حکمی میدهد و پس از گذشت مدتی حکم دیگری جایگزین آن میشود و حکم اول نسخ می شود❕آیا این تغییر احکام نشان دهنده ناگاهی خداوند نمیباشد❔
💠پاسخ💠
👌نسخ از نظر لغت به معنی از بین بردن و زائل نمودن است و در منطق شرع، تغییر دادن حکمی و جانشین ساختن حکمی دیگر بجای آن است ؛
❗️ به عنوان مثال ؛
1⃣مسلمانان بعد از هجرت به مدینه مدت شانزده ماه به سوی بیت المقدس نماز می خواندند، پس از آن دستور تغییر قبله صادر شد، و موظف شدند هنگام نماز رو به سوی کعبه کنند
2⃣در سوره نساء آیه 15 درباره مجازات زنان زناکار دستور داده شده که در صورت شهادت چهار شاهد، آنها را در خانه حبس کنند تا زمانی که مرگشان فرا رسد، یا خداوند راه دیگری برای آنان مقرر دارد.
👌این آیه بوسیله آیه 2 سوره نور نسخ شد و در آن آیه مجازاتشان تبدیل به یکصد تازیانه شده است .
🤔در اینجا ایراد معروفی است که به این صورت مطرح می شود:
❓ اگر حکم اول دارای مصلحتی بوده پس چرا نسخ شده ؟ و اگر نبوده چرا از آغاز تشریع گردیده ؟ و به تعبیر دیگر: چه می شد از آغاز حکم چنان تشریع می گشت که احتیاجی به نسخ و تغییر نداشت ؟
🗯پاسخ این سؤال را دانشمندان اسلام از قدیم در کتب خود آورده اند و حاصل آن با توضیحی از ما چنین است؛
❕می دانیم نیازهای انسان گاه با تغییر زمان و شرائط محیط دگرگون می شود و گاه ثابت و بر قرار است .
🔷 یک روز برنامهای ضامن سعادت او است ولی روز دیگر ممکن است بر اثر دگرگونی شرائط همان برنامه سنگ راه او باشد.
🔶یک روز داروئی برای بیمار فوق العاده مفید است و طبیب به آن دستور می دهد اما روز دیگر به خاطر بهبودی نسبی بیمار ممکن است این دارو حتی زیانبار باشد لذا دستور قطع آن و جانشین ساختن داروی دیگر را می دهد.
❗️ممکن است درسی امسال برای دانش آموزی سازنده باشد اما همین درس برای سال آینده بی فایده باشد، معلم آگاه باید برنامه را آنچنان تنظیم کند که سال به سال دروس مورد نیاز شاگردان تدریس شود.
👌این مساله مخصوصا با توجه به قانون تکامل انسان و جامعه ها روشنتر می گردد که در روند تکاملی انسانها گاه برنامهای مفید و سازنده است و گاه زیانبار و لازم التغییر به خصوص در هنگام شروع انقلابهای اجتماعی و عقیدتی، لزوم دگرگونی برنامه ها در مقطعهای مختلف زمانی روشنتر به نظر می رسد.
❕البته نباید فراموش کرد که اصول احکام الهی که پایه های اساسی را تشکیل می دهد در همه جا یکسان است هرگز اصل توحید یا عدالت اجتماعی و صدها حکم مانند آن دگرگون نمی شود، تغییر در مسائل کوچکتر و دست دوم است .
❕با توجه به این نکات روشن می شود که نسخ به هیچ عنوان مستلزم ناگاهی واضع از قوانین نمی باشد بلکه بر اساس تغییر شرایط و مصالح احکامی تغییر می کند.
📚تفسیر نمونه ج1 ص390
📝پرسمان اعتقادی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش
❓کانال های ضد دین اشکال می کنند که شما معتقدید که چون امام زمان ترس از کشته شدن دارد غائب شده است و می گویند امامی که میترسد چگونه می خواهد حق مظلومان را از ظالمین بگیرد❗️❗️
💠پاسخ💠
❕یکی از حکمت های ظاهری غیبت امام عصر در امان ماندن از گزند بدخواهان و ستمگران است .
🔷امام صادق علیه السلام فرمود:
« همانا برای قائم پیش از آن که قیام کند غیبتی است چرا که در هراس است و حضرت اشاره به شکم خود کرد یعنی بیم کشته شدن دارد»
📚الکافی ج1 ص340
📚کتاب الغیبه ، طوسی ، ص329
📚کمال الدین ، ج2 ص342
👌در این شکی نیست که یکی از ویژگی های امامان گرامی ما « شجاع » بودن آنها می باشد .
🔷امام رضا علیه السلام فرمود:
« برای امام نشانه هایی است از جمله عالم ترین و عادل ترین و با تقواترین و حلیم ترین و شجاع ترین مردم است ...»
📚معانی الاخبار ص35
📚بحار الانوار ج25 ص116
👌امام علی علیه السلام فرمود:
« لازم است که امام شجاع ترین مردم باشد زیرا رهبر مومنان است و مومنان از او الگو می گیرند»
📚بحار الانوار ج25 ص164
❗️روی این حساب ما معتقدیم که امامان ما شجاع ترین انسانها بوده اند .
🗯خوف و هراسی که به عنوان دلیل غیبت امام عصر ذکر شده است بازگشت به خوف شخصی نمی کند بلکه بازگشت به خوف دینی می کند .
👌امام زمان همانند سایر امامان از کشته شدن برای دین خداوند هراسی ندارد اما روشن است که اگر ایشان کشته شوند وعده الهی برای گسترس عدل و داد بر روی زمین و بر اندازی حکومت های فاسده محقق نمی شود زیرا اراده الهی به این تعلق گرفته است که این هدف را به وسیله آخرین امامان دوازده گانه محقق کند.
❕امام زمان خوف و هراس این را دارند که با کشته شدنشان این هدف محقق نمی شود لذا تا زمانی که این خوف و هراس باقی است و یارانی نباشند تا حضرت را یاری کنند این غیبت پایان نمی پذیرد.
👌بنابراین خوف و هراس امام عصر خوف و هراس دینی است نه شخصی و آنچه مذموم تلقی میشود ترس شخصی می باشد .
👌ملاک و معیار دین خداوند است .زمانی که ظهور دین و دستورات خداوند در ظاهر شدن و قیام امامان بوده است آنان بدون هیچ ترسی بر جان قیام کرده اند و زمانی که مصالح دینی اقتضاء غیبت را داشته آنان از قیام خود داری کرده اند چنان که پیامبر گرامی در غار حراء برای حفظ شدن از گزند مشرکین پنهان شدند زیرا ایشان خوف آن را داشتند که با ظاهر شدن جانشان را از دست می دهند و نمی توانند وظائف دینی خود را به انجام بر سانند ( خوف دینی ) و الا در شجاعت پیامبر اسلام هیچ شکی نمی باشد.
📝پرسمان اعتقادی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش
❓حضرت علی در حکمت 111 نهج البلاغه می گوید اگر کوهی مرا دوست بدارد از هم می شکافد و فرو می ریزد ❕آیا چنین مطلبی با عقل جور در می آید❕❕
💠پاسخ💠
❕مرحوم رضی در شرح این جمله حکیمانه امام می گوید:
« معنای این سخن آن است که شدائد و مصائب به سراغ دوستان ما می آیند و این سرنوشت تنها در انتظار پرهیزکاران و نیکان و برگزیدگان و خوبان است .
🔷سپس می گوید این سخن همانند سخن دیگری است که از امام نقل شده که فرمود:
« هر کس ما اهل بیت را دوست بدارد باید پوشش فقر را برای خود مهیا سازد ( و آماده انواع محرومیت ها و گرفتاری ها) گردد»
📚نهج البلاغه حکمت 112
🔷سید رضی در پایان می گوید گاهی برای این کلام امام تفسیر دیگری نیز کرده اند.
🗯جهت وضوح بیشتر باید توجه کرد؛
👌در کتاب پیام امام امیر المومنین که شرحی بر نهج البلاغه است چنین آمده است؛
🔶«در اين كه چه رابطه اى در ميان محبت اهل بيت و پوشش فقر و مصائب و گرفتاری ها است تفسيرهاى مختلفى شده كه از ميان همه آنها سه تفسير زير از همه مناسب تر است:
1⃣ نخست اين كه به مقتضاى «اَلْبَلاءُ لِلْوِلاءِ» « بلاها به سراغ دوستان خدا مى روند» و همچين به مقتضاى حديث « گرفتارى ها و مشكلات بيش از همه دامان پيامبران را مى گيرد سپس كسانى كه به دنبال آنها هستند سپس نيكان يكى پس از ديگرى»
📚الکافی ج2 ص252
❕ افرادى كه به امام عليه السلام كه مجموعه اى از فضايل انسانى و بركات معنوى و الهى است عشق بورزند در صف اوليا قرار مى گيرند و به حكم اين كه مقرب ترند ، جام بلا بيشترشان مى دهند كه هم آزمونى است براى آنان و همه وسيله اى است براى ترفيع درجاتشان.
2⃣ بنا به تفسير ديگر منظور آن است كسانى كه عشق به امام مى روزند يا حب اهل بيت دارند بايد فقر به معناى سادگى زندگى را پيشه كنند همان فقرى كه پيغمبر اكرم درباره آن مى فرمود: «فقر مايه افتخار من است و با آن بر ساير پيامبران افتخار مى كنم»
📚بحار الانوار ج69 ص32
❕ اين تعبير اگر به معناى فقر «فقر الى الله» نباشد به معناى ساده زيستن و قانع به زندگى خالى از هر گونه زرق و برق و تجمل بودن است.
🔷پيروان اين مكتب نيز مانند پيشوايانشان بايد به چنين زندگى اى قانع باشند.
3⃣ تفسير سوم اين كه منظور از دو كلام حكمت آميز بالا آن است كه دشمنان اهل بيت به ويژه بنى اميه و پس از آنها بنى عباس در صدد بودند كه هر كس را پيرو اين مكتب و عاشق اين پيشوايان ببينند از هر نظر در فشار قرار دهند تا آنجا كه حتى از نظر معيشت نيز در تنگنا واقع شوند.
🔶از اين گذشته ولاى اهل بيت همان ولاى حق است و طرفدار حق در هر عصر و زمان مورد تهاجم طرفداران باطل كه عِده و عُده آنها غالبا كم نيست واقع مى شود.
❕ تاريخ اسلام نيز نشان مى دهد كسانى كه طرفدار پيغمبر اكرم يا پيشوايان معصومين مى شدند از طرف دشمنان در فشار شديد قرار مى گرفتند داستان شعب ابى طالب و ابى ذر و مشكلاتى كه معاويه و عثمان براى او فراهم كردند تا آنجا كه مظلومانه در بيابان محروم «ربذه» در شديدترين فقر جان به جان آفرين سپرد، نمونه اى از اين دست است.
👌از شعبى نيز كه يكى از تابعين معروف است نقل شده مى گفت: « نمى دانیم با على چه کنیم اگر او را دوست بداریم (چنان بر ما سخت مى گیرند که) فقیر و نیازمند مى شویم و اگر او را دشمن بداریم کافر مى شویم».
📚مناقب ابن شهر آشوب ج3 ص248
🗯از این روشن تر سخنى است که در تاریخ طبرى و تاریخ ابن اثیر از «معاویه» نقل شده که چون «مغیره بن شعبه» را در سنه ۴۱ والى کوفه کرد او را فرا خواند و گفت: من مى خواستم سفارش ها ى زیادى به تو بکنم اما چون تو را فرد بصیرى مى دانم از آنها صرف نظر کردم؛ ولى یک توصیه را ترک نمى کنم و آن این که دشنام على و نکوهش او را فراموش مکن و براى «عثمان» فراوان رحمت خدا را بطلب و استغفار کن و تا مى توانى عیب بر یاران على بگذار و آنها را از مرکز حکومت دور کن و پیروان «عثمان» را مدح و تمجید نما و به مرکز حکومت نزدیک کن. «مغیره» گفت: من تجربه فراوان در امر حکومت دارم و دیگران نیز مرا آزموده اند و پیش از تو براى غیر تو عهده دار مناصبى بوده ام و هیچ کس مرا در این امر نکوهش نکرده است و تو هم در آینده مرا خواهى آزمود. یا مدح و تمجید مى کنى و یا نکوهش. معاویه گفت: ان شاء الله تو را مدح و تمجید خواهم کرد.»
📚تاریخ طبری ج2 ص112
📚تاریخ ابن اثیر ج3 ص102
❗️مرحوم سیّد رضى بعد از آنکه تفسیر اول را براى این دو کلام حکیمانه برگزیده مى افزاید: «گاهى براى این کلام تفسیر دیگرى کرده اند که اینجا جاى شرح آن نیست»؛
🔶بعید نیست که مرحوم سیّد رضى نیز نظرش در آخر کلام خود به دو تفسیر دیگرى باشد که ما در بالا آوردیم.
📚پیام امام امیر المومنین ، ایت الله مکارم شیرازی ج12 ص663
📝پرسمان اعتقادی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش
❓نظر اسلام در مورد فال و فال گیری چیست❕آیا فال حافظ و قهوه و ...اعتبار دارد❕❕
💠پاسخ💠
🔶منظور از فال در ادبیات عرب این است که انسان حادثه ای را نشان پیروزی و موفقیت و پیشامد خیر بداند .مثلا بگوید که چون فلان نوزاد در روز میلاد یکی از معصومان به دنیا آمده است آینده خوبی دارد و یا صبحگاهان که از منزل خارج می شود وقتی با انسان صالح و درستکاری برخورد کرد بگوید این نشان می دهد که امروز کارهای ما رو به راه خواهد بود .
❕این گونه فال نیک زدن مورد تایید اسلام است .
🗯حضرت علی فرمود:
« فال نیک زدن حق است»
📚نهج البلاغه حکمت 400
🗯پیامبر گرامی فرمود:
« فال نیک بزنید آن را خواهید یافت»
📚پیام امام امیر المومنین ج15 ص267
🔶در غرر الحکم آمده است که حضرت علی فرمود:
« فال نیک بزن تا پیروز شوی »
📚غرر الحکم ح1857
❕پیامبر گرامی فرمود:
« خداوند فال نیک را دوست دارد»
📚بحار الانوار ج74 ص165
👌وقتی انسان تفال به خوبی می زند اثر روانی قابل توجهی در او به وجود می آید و او را امیدوار به آینده خوب می سازد و اراده او را برای ادامه کارها تقویت می کند و به او شجاعت و استقامت می بخشد و این اثر روانی قابل انکار نیست و سبب پیشرفت و پیروزی می شود .
❕البته اگر فال نیک با توکل بر خدا همراه باشد اثر معنوی غیر قابل انکار دارد . بنابراین اعتقاد به تاثیر فال نیک به آن معنا که گفتیم یک امر خرافی تلقی نمی شود.
🔶آنچه که جزو خرافات است و با توحید منافات دارد فال بد زدن است .
🔶حضرت علی فرمود:
« فال بد حق نیست و جزو خرافات است»
📚نهج البلاغه حکمت 400
🔶پیامبر گرامی فرمود:
« فال بد زدن نوعی شرک است»
📚مسند احمد ج1 ص389
🔷زیرا مفهومش این است که غیر خدا را در سرنوشت خود موثر و شریک بدانیم و این نوعی شرک است .
🔶وفرمود:
« کسی که اراده سفری کند و از منزل به سوی مقصد حرکت کند ولی پرنده ای را ببیند و به فال بد بگیرد و به خانه برگردد به آنچه بر محمد نازل شده کافر گردیده است»
📚کنزالعمال ج10 ص114
👌زیرا پریدن پرنده ای را در سرنوشت خود موثر دانسته به گونه ای که او را از حرکت به سوی مقصد باز داشته است .
🔶در روایت دیگر آمده است :
« پیامبر فال نیک را دوست می داشت و از فال بد متنفر بود»
📚بحار الانوار ج92 ص2
🔶امام صادق فرمود:
« فال چنان است که صاحبش به آن معتقد شود .اگر آسانش گیرد ( فال نیک بزند ) آسان است و اگر سختش گیرد ( فال بد بزند ) سخت است و اگر چیزی نگیرد چیزی نخواهد بود»
📚الکافی ج8 ص197
❕و در روایات بیان شده است که کفاره فال بد زدن توکل بر خداوند است و هرگاه فال بد زدید با توکل بر خدا به فال بد توجه نکنید و اثر فال بد با توکل از بین می رود چنان که پیامبر گرامی فرمود:
« کفاره فال بد زدن توکل بر خداست»
📚وسائل الشیعه ج11 ص362
👌فال حافظ و فال قهوه اعتبار شرعی ندارد اما اگر تفال به آنها از جهت فال نیک زدن باشد به اعتبار فال نیک خوب است و اگر فال بد زده شود به هیچ عنوان معتبر تلقی نمیشود اگر چه ترک فال زدن به قهوه پسندیده است .
📝پرسمان اعتقادی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش
❓خداوند در سوره زمر می گوید که تمام گناهان را می بخشد اما در سوره دیگری می گوید گناه شرک را نمی ورزد ❕آیا این تناقض نیست ❗️❗️
💠پاسخ💠
🔶خداوند می فرماید:
« بگو ای بندگان من که بر خود ستم و اسراف کرده اید از رحمت خدا نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد»
🔷زمر 53
❕این آیه از گسترده ترین آیات قرآن است که شمول آن هر گونه گناه را در بر می گیرد و به همین دلیل از امید بخش ترین آیات قرآن محسوب می شود .
🔶مورد اشکال آیه 48 نساء می باشد که می فرماید:
« خداوند شرک را نمی بخشد اما کمتر از آن را برای هر کس که بخواهد می بخشد»
🗯اما باید توجه داشت که این دو آیه با یکدیگر در تعارض نیستند .
🔷آیه اول به صورت عمومی اعلام می کند که خداوند هر گناهی را خواهد بخشید حتی گناه شرک را در صورتی که صاحب آن توبه کند .
❗️آیه دوم که گناه شرک را استثناء می کند در مورد کسانی است که از شرک توبه نکنند و با حالت شرک بمیرند .
🔶اینان دیگر مشمول عفو پروردگار نمی شوند زیرا خداوند در روز قیامت بسیاری از افراد را بدون توبه کردن مورد بخشش قرار می دهد چنان که امام صادق علیه السلام فرمود:
« زمانی که قیامت شود رحمت خداوند چنان همه جا را فرا می گیرد که حتی شیطان نیز طمع در بخشیده شدن می کند»
📚بحار الانوار ج7 ص287
❕در این حالت و زمان مشرکینی که بدون توبه از دنیا رفته اند دیگر مشمول عفو و رحمت الهی واقع نمی شوند و به غیر از این گروه خداوند هر کسی را که بخواهد در روز قیامت مورد عفو و رحمت خودش قرار می دهد .
📝پرسمان اعتقادی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش
❓آیا داستان توسل فطرس ملک به امام حسین در زمان تولد ایشان صحت دارد❗️مگر فرشتگان معصوم نیستند❕❕
💠پاسخ💠
👌شیخ صدوق روایت می کند که امام صادق علیه السلام فرمود :
«چون امام حسين متولد شد حق تعالي جبرئيل را امر فرمود که نازل شود با هزار ملک براي آن که تهنيت گويد حضرت رسول را از جانب خداوند و از جانب خود چون جبرئيل نازل مي شد گذشت در جزيره اي از جزيره هاي دريا به ملکي که او را فطرس مي گفتند و از حاملان عرش الهي بود وقتي حق تعالي او را امري فرمود و او كندي کرده بود پس حق تعالي بالش را در هم شکسته و او را در آن جزيره انداخته بود پس فطرس هفتصد سال در آن جا عبادت حق تعالي کرد تا روزي که حضرت امام حسين (ع) متولد شد... چون ديد که جبرئيل با ملائکه فرود مي آيند از جبرئيل پرسيد که اراده کجا داريد؟
🔶 گفت: حق تعالي نعمتي به محمد کرامت فرموده است مرا فرستاده است که او را مبارک باد بگويم. ملک گفت اي جبرئيل مرا نيز با خود ببر شايد که آن حضرت براي من دعا کند تا حق تعالي از من بگذرد پس جبرئيل او را با خود برداشت و چون به خدمت حضرت رسالت رسيد تهنيت و تحيت گفت و شرح حال فطرس را به عرض رسانيد.
🔶حضرت پيامبر فرمود که به او بگو که خود را به اين مولود مبارک بمالد و به مکان خود برگردد.
🔷فطرس خويشتن را به امام حسين ماليد بال برآورد و اين کلمات را گفت و بالا رفت عرض کرد يا رسول الله همانا زود باشد که اين مولود را امت تو شهيد کنند او را بر من جهت اين نعمتي که از او به من رسيد مکافاتي است که هر که او را زيارت کند من او را به حضرت حسين برسانم. هر که بر او سلام کند من سلام او را برسانم و هرکه بر او صلوات بفرستد من صلوات او را به او مي رسانم .
📚امالی صدوق ص138
📚کامل الزیارات ص66
📚مناقب ال ابی طالب ج4 ص74
🔶و در روایت دیگر آمده است که :
« چون فطرس به آسمان بالا رفت می گفت کیست مثل من و حال آنکه من آزاده شده حسین بن علی و فاطمه و محمد هستم»
📚بحار الانوار ج43 ص245
🔶البته باید توجه داشت که فرشتگان معصوم از گناه و معصیت هستند.
🔷خداوند می فرماید؛
« آنها بندگان شایسته خدا هستند که هرگز در سخن بر او پیشی نمی گیرند و به فرمان او عمل می کنند»
📓انبیاء 26 و 27
❗️و می فرماید:
« هرگز مخالفت فرمان او نمی کنند»
📓تحریم6
❗️حضرت امیر فرمود:
« هر گز در میان فرشتگان معصیت خداوند وجود ندارد»
📚بحار الانوار ج56 ص175
👌اما باید توجه کرد که درست است که انگیزه های گناه مانند شهوت و غضب در فرشتگان نیست یا بسیار ضعیف است ولی نباید فراموش کرد که آنها فاعل مختار هستند و قدرت بر مخالفت دارند و حتی از ایات قران استفاده می شود که آنها از بیم مجازات خداوند در وحشت هستند
📓انبیائ28
🔶این تعبیرات همه نشان می دهد که انها در عین قدرت بر معصیت ،معصوم و پاک از گناهند.
❗️از این جا روشن می شود که اگر در بعضی از روایات مانند داستان مذکور در مورد فطرس ، درباره کندی بعضی از فرشتگان در اطاعت فرمان حق و تنبیه انان به خاطر این کندی مطالبی آمده است همانند « ترک اولی هایی» است که در مورد انبیا نیز گفته شده است و می دانیم ترک اولی هرگز به معنی گناه نیست .
👌فطرس معصیت و عصیان خداوند را نکرد اما در اجرای دستور الهی با کندی پیش رفت و چون این کندی کردن با شان و مقامش مناسبت نداشت خداوند به سبب آن او را مورد مواخذه قرار داد.
📚پیام امام امیر المومنین ،ج1 ص169
📝پرسمان اعتقادی
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁