eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.3هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
4.4هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
پرسمان اعتقادی
در باره آیات ابتدایی سوره «روم» و غلبه رومیان، ابهام هایی وجود دارد: مراد از «أدنی الارض» یعنی چه و
مقدمه برای ترسیم فضای نزول، نکاتی عرض می شود: ـ سوره «روم» از سوره های مکی است و حدود سال هشتم بعثت نازل شده است. ـ امپراطوری روم متعلق به مسیحیان بود که وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) نامه دعوت به اسلام را به پادشاه آن ها ارسال فرمود، پادشاه، به اسلام نگروید ولی در مقابل هدایایی فرستاد. ـ امپراطوری فارس (ایرانیان) متعلق به مجوسیان و مشرکان (دوگانه پرست) بود که وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) نامه دعوت به اسلام را به پادشاه آن ها (خسرو پرویز) ارسال فرمود، خسرو پرویز نامه را پاره کرد و دستور قتل پیامبر را صادر کرد. ـ جنگی بین ایرانیان و رومیان درگرفت و ایرانیان پیروز شدند و رومیان شکست خوردند. ـ گرچه رومیان غیر مسلمان بودند ولی چون اهل کتاب بودند، مسلمانان بیشتر طرف آن ها بودند. ـ مشرکان مکه این پیروزی را به فال نیک گرفتند و آن را دلیل بر حقانیت شرک دانسته و گفتند همانطور که مجوسیان بر مسیحیان، پیروز شدند، سرانجام شرک و بت پرستی نیز بر اسلام پیروز می شود. ـ این فضا برای اقلیت مسلمانی که تحت فشار مشرکان مکه بودند، سنگین و سخت بود؛ تا این که آیات سوره روم نازل شد و بطور قاطع، خبر از پیروزی رومیان بر ایرانیان و نیز اتفاقی خوشایند برای مسلمانان را بشارت داد. ـ برخی پیروزی رومیان را مقارن با پیروزی مسلمانان در جنگ بدر دانسته اند که مسلمانان، بزرگان مشرکان بت پرست را شکست داده و پیروز شدند. برخی نیز پیروزی رومیان را مقارن با صلح حدیبیه می دانند. ـ غالب شدن يک جمعيت مغلوب (رومیان)، آن هم در نزديک ترين و نيرومندترين مرزهايش، در يک مدت كوتاه، غير منتظره است و قرآن صريحا از اين حادثه غير منتظره خبر مى ‏دهد. ـ این که يک انسان با علم عادى، چنين قاطعانه از حادثه ‏اى به اين مهمى خبر دهد، حتى فرضا اگر قابل پيش‏ بينى سياسى هم باشد ـ كه نبود ـ بايد به صورت احتمال بگويد، نه اين چنين با صراحت و قاطعيت كه اگر تخلف آن ظاهر گردد، بهترين سند براى ابطال ادعای نبوت، به دست دشمنان خواهد افتاد. ـ بیان یا عدم بیان جزئیات، تاثیری در اصل این خبر ندارد؛ زیرا خود این خبر، به اندازه خود، مهم و اساسی است و اگر بیان جزئیات، مهم و برای هدایت مردم، لازم بود، قطعا آن ها نیز بیان می شدند، ولی نیامدن آن ها خودش دلیل بر عدم تاثیر در هدایتگری مردم است. ـ نکته مهم این که این پیش بینی واقع شد و همه شاهد وقوع آن بودند و به صدق و حقانیت این پیشگویی، پی بردند. أدنی الأرض ظاهرا مراد از كلمه "أرض" سرزمين حجاز و مراد از "أَدْنَى الْأَرْضِ" نزديكی هاى اين سرزمين است، و الف و لام در كلمه "الأرض" الف و لام عهد است.(2) امپراطوری روم بسیار گسترده بود و از مدیترانه تا بخشی هایی از شامات، از جمله سوریه، اردن، قدس، لبنان و عراق کنونی را هم در بر می گرفت.(3) برخی احتمال داده اند مراد از «أدنی الارض» نزديک به شما مردم مكه است، در شمال جزيره عرب، در اراضى شام، در منطقه‏ اى ميان "بصرى" و "اذرعات". و از اين جا معلوم مى‏ شود كه منظور از "روم" روم شرقى است نه روم غربى. احتمال دیگر این كه منظور نقطه نزديكى به سرزمين ايرانيان بوده است يعنى در محلى واقع شد كه نزديک ترين نقطه ميان ايران و روم بود. احتمال سوم اين كه منظور از اين زمين، زمين روم است يعنى آن ها در نزديک ترين سرحداتشان با ايران گرفتار شكست شدند. و اين اشاره به اهميت و عمق اين شكست است چرا كه شكست در نقطه ‏هاى دور دست و مرزهاى بعيد، چندان مهم نيست، مهم آن است كه كشورى در نزديك ترين مرزهايش به دشمن، كه از همه جا قويتر و نيرومندتر است گرفتار شكست شود. بنا بر اين ذكر جمله "فِي أَدْنَى الْأَرْضِ‏" اشاره ‏اى خواهد بود به اهميت اين شكست.(4)
پرسمان اعتقادی
در باره آیات ابتدایی سوره «روم» و غلبه رومیان، ابهام هایی وجود دارد: مراد از «أدنی الارض» یعنی چه و
تطبيق تاريخى‏ براى اين كه بدانيم شكست روميان از ايرانيان و سپس پيروزى آن ها در چه مقطع تاريخى واقع شده است كافى است بدانيم كه در تواريخ امروز، در دوران خسروپرويز، به يک دوران جنگ طولانى ميان ايرانيان و روميان برخورد مى ‏كنيم كه بيست و چهار سال دوام يافت، و از 604 ميلادى تا 628 به طول انجاميد. در حدود سنه 616 ميلادى دو سردار معروف ايرانى به نام "شهربراز" و "شاهين" به قلمرو روم شرقى حمله كردند، آن ها را شكست سختى دادند و منطقه شامات و مصر و آسياى صغير را مورد تاخت و تاز قرار دادند. دولت روم شرقى كه گرفتار شكست سختى شده بود تا آستانه انقراض پيش رفت و دولت ايران تمام متصرفات آسيايى او را با مصر تسخير كرد. و اين در حدود سال هفتم بعثت پيامبر (صلی الله علیه و آله) بود. ولى پادشاه روم "هرقل" از سال 622 ميلادى تهاجم خود را به ايران شروع كرد و شكست ‏هاى پى در پى به سپاه خسروپرويز وارد ساخت و تا سال 628 ميلادى اين جنگ هايى كه به نفع روميان بود ادامه يافت، "خسروپرويز" شكست سختى خورد و مردم ايران او را از سلطنت خلع كرده و پسرش "شيرويه" را به جاى او نشاندند. با توجه به اين كه ميلاد پيامبر (صلی الله علیه و آله) در سال 571 و بعثت پيامبر (صلی الله علیه و آله) در سال 610 ميلادى واقع شد، شكست روميان منطبق بر سال هفتم بعثت و پايان پيروزى روميان و شكست خسروپرويز بر سال پنجم تا ششم هجرت منطبق مى ‏شود، و مى ‏دانيم در سال پنجم [هجرت] فتح خندق اتفاق افتاد و در سال ششم صلح حديبيه اتفاق افتاد، البته انتقال اخبار جنگ ايران و روم به منطقه حجاز و مكه نيز معمولا مقدارى از زمان را اشغال مى ‏كرده است و به اين ترتيب تطبيق تاريخى اين خبر قرآنى روشن مى ‏شود.(5) 📚پی نوشت ها: 1. روم: 30/ 2 – 6. 2. طباطبایی، محمد حسین، تفسير الميزان، ترجمه موسوی همدانی، انتشارات: جامعه مدرسین، دفتر انتشارات اسلامی ـ قم، ج ‏16، ص 233. 3. صادقى تهرانى، الفرقان فى تفسير القرآن بالقرآن و السنه‏، ناشر: فرهنگ اسلامى‏- قم‏، 1406ه.ق، ‏چاپ دوم، ج ‏23، ص 114. 4. مکارم شیرازی و همکاران، تفسير نمونه، انتشارات: دار الکتب الاسلامیه ـ تهران، ج 16، ص 361و362. 5. همان، ص 369. 🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسش: در روایات داریم که برخی شغل ها مثل شغل کفن فروشی و قصابی و... مکروه است، زیرا کفن فروش همیشه در این فکر است که مردم بمیرند تا کفن هایش فروش رود و...؛ خواستم بدانم با این وجود آیا شغل پزشکی یا تعمیراتی مثل مکانیکی و... هم مکروه است؟ چون پزشک درآمدش از مریض شدن مردم، و مکانیک و... هم درآمدشان از خراب شدن ماشین یا وسایل مردم است. پاسخ: برخی شغل ها می توانند بر روح انسان تأثیرگذاری بیشتری داشته باشند؛ اگر این اثرگذاری در جهت منفی و زمینه ساز آسیب روحی باشد و یا به نوعی با فطرت انسان، سازگاری لازم را نداشته باشد، از سوی شرع تذکر داده و مورد نهی قرار می گیرد؛ مثلا زرگری به خاطر این که زمینه ابتلا به ربا در آن زیاد است؛ و یا قصابی به خاطر این که زمینه سخت شدن دل و رفتن ترحم از دل را ایجاد می کند؛ و... در روایات نهی شده اند.(1) بنابر این، چون آسیب روحی برخی شغل ها نسبت به شغل های دیگر، زیادتر و قابل توجه است؛ نهی شده اند.↪️
چند نکته: 1. این نهی، کراهتی است یعنی انجام آن حرام نیست بلکه مکروه است و معنایش این است که در ترجیح بین شغلی که آثار منفی دارد و بین شغلی که این آثار را ندارد، ترجیح را به شغل دوم بدهید و آن را انتخاب کنید. 2. قصابی با گوشت فروشی تفاوت دارد، نهی نشده بلکه با توجه به معنای لغوی و نیز به قرینه سایر روایات که از آن تعبیر به «جزّار» شده است، می تواند مراد این روایات، اشاره به کسی باشد که ذبح حیوان را بر عهده دارد یعنی شغل کشتن حیوانات. 3. آثار وضعی برخی شغل ها بیش از سایرین است، لذا روایات می توانند ناظر به شغل هایی باشند که آسیب و آثار وضعی بیشتری دارند. 4. این ترجیح دادن ها در شرائط عادی است و الا وقتی کسی مجبور است و شغلی دیگری نتوانسته پیدا کند و از طرفی امرار معاشش به این شغل بستگی دارد، این اضطرار و اجبار می تواند از میزان کراهت بکاهد. 5. این آسیب و آفت داشتن این شغل ها، غالبی است یعنی معمولا مردم عادی با انتخاب این شغل ها، به این آسیب ها مبتلا می شوند، لذا قطعی و صد در صدی نیست، یعنی می توان افرادی را یافت که بتوانند خود را از این آسیب ها محافظت کنند. «شیخ طوسی» این نهی و کراهت را ناظر به کسانی می داند که نمی توانند خود را از این آسیب ها و آفات، در امان بدارند، لذا می گوید کسانی که می توانند خود را از این آسیب ها حفظ کنند، این شغل ها برای آن ها کراهت و ایرادی ندارد؛ البته گرچه بهتر است شغل دیگری انتخاب کنند.(2) توجه! آن چه شما فرموده اید، خاصیت خود شغل نیست، بر خلاف شغل هایی که در روایات اشاره شده اند، زیرا خاصیت این شغل ها، آسیب زا بودنشان است. لذا مواردی که شما اشاره کرده اید، مورد نهی و کراهت نیستند؛ بله انسان مؤمن باید ذهنش نیز از این فکرها، پاک باشد و برای دیگران، بد نخواهد. امام علی (علیه السلام) در وصیت و سفارش به امام حسن (علیه السلام) چنین می فرمایند: «يَا بُنَيَّ اجْعَلْ نَفْسَكَ مِيزَاناً فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ غَيْرِكَ فَأَحْبِبْ‏ لِغَيْرِكَ‏ مَا تُحِبُ‏ لِنَفْسِكَ‏ وَ اكْرَهْ لَهُ مَا تَكْرَهُ لَهَا»؛ اى فرزندم، نفس خويش را ميزانى بين خود و بين ديگران قرار ده، پس از براى ديگران دوست بدار آن چه را كه براى خودت دوست می دارى، و خوش ندار براى ديگران آن چه را براى خودت خوش ندارى.(3) بنابر این؛ آن چه شما می فرمایید، با آن چه در روایات آمده و سبب نهی شده، متفاوت است و مثل هم نیستند. لذا موارد مورد نظر شما مشمول روایت نیستند و نهی و کراهت ندارند. 📚پی نوشت ها: 1. ابن بابويه، من لا يحضره الفقيه‏، محقق/مصحح: غفارى، ناشر: دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم ـ قم، 1413ق، ‏چاپ دوم‏، ج ‏3، ص 159، ح 3582؛ کلینی، الكافي، محقق/مصحح: غفاری و آخوندی، انتشارات دارالکتب اسلامیه ـ تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج ‏5، ص 114، ح 4. 2. رک: طوسی، تهذيب الأحكام، محقق/مصحح: خرسان، ناشر: دار الكتب الإسلاميه‏ ـ تهران، 1407ق، چاپ چهارم‏، ج ‏6، ص 362. 3. شریف الرضی، نهج البلاغه، محقق: صبحی صالح، انتشارت: هجرت ـ قم، ص 397، نامه 31. 🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(26).mp3
4.69M
❓پرسش و پاسخ اعتقادی 🔹حجه الاسلام جلسه 26 - علم غیب از نظر روایات و احادیث 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📕 معرفی کتاب مهدوی : 3️⃣ کتاب «خط امان» (اعتقاد به منجی در ادیان و فرا ادیان) 🌿 اثر آیت الله امامی کاشانی 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📕حدیث مهدوی 4️⃣ روایت امام حسن عسکری (ع) درباره غیبت حضرت مهدی اروحنا له الفداه 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴🔵 وجود یاران واقعی شرط قیام امام عصر علیه السلام 🌺 شخصی بنام «سهل بن حسن خراسانی» خدمت امام صادق ـ علیه السّلام ـ رسید، سلام کرده و نشست. عرض کرد یابن رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ شما رئوف و مهربان هستید، چرا از حق خود دفاع نمی‌کنید؟ چه چیزی مانع این امر است؟ در صورتی‌که بیش از صدهزار شیعه شمشیرزن دارید! حضرت فرمودند: ای مرد خراسانی بنشین، سپس حضرت امرکردند، تا تنور را روشن کنند، وقتی تنور برافروخته شد، حضرت رو به مرد خراسانی نموده و فرمود: بلند شو و داخل تنور شو، در این هنگام مرد خراسانی ترسید و عرض کرد: یابن رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ مرا با آتش سوزان، از من درگذر، ... حضرت فرمودند: تو را بخشیدم، 🔺 در این هنگام یکی از اصحاب امام صادق ـ علیه السّلام ـ بنام «هارون مکی» وارد شد در حالی‌که یک کفش خود را با انگشت گرفته بود. خدمت آن‌حضرت رسید و سلام کرد. امام ـ علیه السّلام ـ جواب سلام او را داد و فرمود: نعلین را از دست خود بینداز و برو داخل تنور ... هارون مکی، نعلین را انداخت و داخل تنور شد. 🔹 امام ـ علیه السّلام ـ شروع کرد با مرد خراسانی صحبت کردن و از اوضاع خرسان از او پرسیدن و ... سپس گفت ای خراسانی برو و داخل تنور را نگاه کن. مرد خراسانی بطرف تنور رفت و دید که «هارون مکی» چهار زانو در تنور نشسته است. امام ـ علیه السّلام ـ از مرد خراسانی سئوال کرد: «از این‌ها در خراسان چند نفر پیدا می‌شود؟ مرد خراسانی عرض کرد: بخدا قسم یک‌ نفر هم نیست. 🔶 امام ـ علیه السّلام ـ فرمودند: ما در زمانی که پنج نفر یاور اینچنین نداشته باشیم قیام نخواهیم کرد. ما خودمان موقعیت مناسب را بهتر می‌دانیم. 📚 بحارالانوار، جلد ۴۷، صفحه ۱۲۳ 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬مهدویت در کلام علماء: ✳️ آیت الله حائری شیرازی (ره): نوای مهدوی مرحوم کافی هنوز اثرگذار است. 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔴 توصیه امام عصر به دعای ندبه 🔵 یکی از بازرگانان اصفهانی که مورد اعتماد گروهی از دانشمندان بود، در عالم رؤیا به محضر امام زمان مشرف می شود و از ایشان می پرسد: فرج شما کی خواهد رسید؟ می فرمایند: «نزدیک است، به شیعیان ما بگوئید دعای ندبه را روزهای جمعه بخوانند.» 📚 ملاقات با امام زمان ص ۴۵ 🔰 @p_eteghadi 🔰
مداحی_آنلاین_چرا_خداوند_دنیا_را_با_رنج_آفرید؟_حجت_الاسلام_عالی.mp3
2.43M
♨️چرا خداوند دنیا را با رنج آفرید؟ 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 🌹🍃🌹🍃 🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(27).mp3
4.6M
❓پرسش و پاسخ اعتقادی 🔹حجه الاسلام جلسه 27 - نمونه هایی از علم غیب امامان در تاریخ 🔰 @p_eteghadi 🔰
✳️ هرکسی که فردا را جزو مهلت عمر خود بداند، مرگ را نشناخته❗️   عَنِ الصّادِقِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِمَا السَّلامُ عَن اَبیهِ عَن آبائِهِ عَلَیهِمُ السَّلامُ قالَ، قالَ عَلىٌّ علیه‌‌السّلام: مَا اَنزَلَ المَوتَ حَقَّ مَنزِلَتِهِ مَن عَدَّ غَدا مِن اَجَلِه هرکسى که فردا را جزو مهلت عمر خود بداند، مرگ را درست نشناخته و آن را در جایگاه حقیقى خود قرار نداده است. (امالی صدوق، ص ۱۰۸) مَا اَنزَلَ المَوتَ حَقَّ مَنزِلَتِهِ مَن عَدَّ غَدا مِن اَجَلِه ✅ تعبیر کوتاه و بسیار گویا و عبرت‌‌انگیزى است. میفرماید هر کسى که فردا را -مثلاً امروز روز یک‌شنبه است و فردا دوشنبه است- جزو مهلت عمر خود و زندگى خود بداند، مرگ را درست نشناخته؛ مرگ را در جاى حقیقى خود قرار نداده؛ 🔵👈 اینکه ما خیال کنیم که حالا ما یک چند سال دیگر هستیم، از جمله‌‌ى چیزهایى است که در روایات متعدّد، در دعاهاى مختلف مأثور با این نگرش عامیانه‌‌ى ابلهانه مبارزه شده که شما خیال کنید که ما حالا که هستیم؛ حالا فردا مثلاً یا یک‌سال دیگر. میفرماید که [چنین شخصی] مرگ را در جایگاه حقیقى خود قرار نداده است، یعنی کسى که فردا را جزو اجل خود یعنى جزو مهلت خود و فرصت خود بداند مرگ را درست نشناخته است. ممکن است همین امروز، امشب، تا قبل از فردا ما نباشیم کمااینکه نظائرش را فراوان دیده‌‌ایم. در دعاى صحیفه‌‌ى سجّادیّه تعبیر عجیبى است؛ میفرماید که پروردگارا! به من آن روحیّه را عطا کن، آن فهم را عطا کن که من امید رسیدن نفَس بعدى را به این نفَس نداشته باشم: [حَتّى لانُؤَمِّلَ ...] وَلاَاتِّصالَ نَفَسٍ بِنَفَسٍ، وَ لاَ لُحوقَ قَدَمٍ بِقَدَمٍ؛(۱) 🔻 داریم راه میرویم، اینکه قدم بعدى حتما از سوى ما برداشته خواهد شد را ما خاطرجمع نباشیم؛ ممکن است برویم. خب این حالت ترقّب(۲) موت در انسان خیلى برکات دارد: کار را انسان عقب نمی‌اندازد؛ کارهاى لازمى را که باید انجام بدهد، انجام میدهد؛ منافاتى هم ندارد با اینکه انسان با توجّه به اینکه با همین احتمال که ممکن است تا یک ساعت دیگر، تا یک روز دیگر نباشد، کارهاى بلندمدّت را هم شروع کند؛ با هم منافاتى ندارد. 🔵👈چون سود کارهاى بلندمدّت حتما به شخص ما که نخواهد رسید؛ به دیگران هم که برسد به این تعبیر بگوییم سودش به ما رسیده است. بنابراین «اعمَل لِدُنیَاکَ کَاَنَّکَ تَعیشُ اَبدًا»؛ کار آبادى دنیا، سامان دادن به امور زندگى دنیا را جورى انجام بده که گویا تا ابد بنا است زنده بمانى، یعنى حتما با استحکام انجام بده امّا «وَاعمَل لاِخِرَتِکَ کَاَنَّکَ تَموتُ غَدا»؛(۳) 🔵👈 کار آخرت را هم این‌جورى انجام بده. معناى این این است که هر دو را درست انجام بده؛ کار دنیا را درست انجام بده مثل کسى که تا ابد زنده خواهد بود، کار آخرت را هم درست انجام بده مثل کسى که فردا خواهد مُرد و دیگر فرصتى برایش باقى نیست. ۱) صحیفه‌‌ى سجّادیّه، دعاى چهلم ۲) انتظار ۳) من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۱۵۶ 📖 شرح حدیث از حضرت آیت الله امام خامنه ای (حفظه الله) 🗓 ۱۳۹۳/۱۰/۰۷ ❤️ ❤️ 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃 🔰 @p_eteghadi 🔰
4_5877613352452098105.mp3
15.84M
🔴 غربت " عجل الله تعالی فرجه الشریف " 🎙حجت الاسلام و المسلمین استاد 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺 زندگی و چشم‌پوشى! 🔅 : 🔸 «مَن لَم يَتَغافَل ولا يَغُضُّ عَن كَثيرٍ مِنَ الاُمورِ ، تَنَغَّصَت عيشَتُهُ » . 🔹 «هر كه نسبت به بسيارى از امور، تغافل و چشم‌پوشى نكند، زندگى‌اش تيره مى‌شود». 📚 غرر الحكم : ج ٥ ص ٤٥٥ ح ٩١٤٩ 🔰 @p_eteghadi 🔰
درباره حدیث امیرالمومنین (علیه السلام) که فرمود: آیه الکرسی یک آیه و ۵۰ کلمه و ۱۷۵ حرف هست، این کلمات و حروف را برای ما جدا و مشخص کنید. ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
پرسمان اعتقادی
درباره حدیث امیرالمومنین (علیه السلام) که فرمود: آیه الکرسی یک آیه و ۵۰ کلمه و ۱۷۵ حرف هست، این کلما
علیرغم اینکه مشهور این است که آیة الکرسی 3 آیه است اما غالبا روایات آنرا صرفا ایه 255 سوره مبارکه بقره معرفی میکنند. در خصوص 50 کلمه بودن آیة الکرسی روایاتی ناظر به این مساله هست مانند: از حضرت علی (علیه السلام) روایت شده که فرمودند: من از رسول خدا شنیدم که فرمود: «آیة الکرسی آقای سوره بقره است که در آن پنجاه کلمه وجود دارد و در هر کلمه‌ ای برکتی است»(1) اما این که آیة الکرسی چند کلمه است بستگی به این دارد که کلمه چگونه تعریف شود یعنی حروف و موصولات و ضمایر هم یک کلمه ی مجزا حساب شوند یا خیر. اما معمول این است که آن چه با فاصله از قبل و بعدش قرار دارد یک کلمه محسوب می شود به استثناء "واو" که با کلمه بعدی خود یک کلمه حساب می شوند. بر این اساس کلمات آیة الکرسی به این قرار خواهد بود: 1(اللَّهُ) 2(لا) 3(إِلهَ) 4(إِلاَّ) 5(هُوَ) 6(الْحَیُّ) 7(الْقَیُّومُ) 8(لا) 9(تَأْخُذُهُ) 10(سِنَةٌ) 11(وَلا) 12(نَوْمٌ) 13(لَهُ) 14(ما) 15(فِی) 16(السَّماواتِ) 17(وَما) 18(فِی) 19(الْأَرْضِ) 20(مَنْ) 21(ذَا) 22(الَّذی) 23(یَشْفَعُ) 24(عِنْدَهُ) 25(إِلاَّ) 26(بِإِذْنِهِ) 27(یَعْلَمُ) 28(ما) 29(بَیْنَ) 30(أَیْدیهِمْ) 31(وَما) 32(خَلْفَهُمْ) 33(وَلا) 34(یُحیطُونَ) 35(بِشَیْ‏ءٍ) 36(مِنْ) 37(عِلْمِهِ) 38(إِلاَّ) 39(بِما) 40(شاءَ) 41(وَسِعَ) 42(کُرْسِیُّهُ) 43(السَّماواتِ) 44(وَالْأَرْضَ) 45(وَلا) 46(یَؤُدُهُ) 47(حِفْظُهُما) 48(وَهُوَ) 49(الْعَلِیُّ) 50(الْعَظیم‏) 📚پی نوشت: 1. نوری، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البیت(ع) ـ قم، 1408ق، ج 4، ص 336 – 337. 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰 پرسش و پاسخ: 🔻پرسش: سلام خوب هستید ان‌شاءالله بچه‌های جلسات قرآن سوال کردن که اگر دین مانع پیشرفت نیست، پس چرا اکثر کشورهای دینی عقب مانده‌اند؟ لطفا با مثال در صورت امکان توضیح بفرمایید. با تشکر 🔻پاسخ استاد خسروپناه: بسم الله الرحمن الرحیم حسب الامر عزیزان جلسات قرائت قرآن سلام علیکم ۱. شهید مطهری در مقدمه کتاب انسان و سرنوشت توضیح می‌دهند که علت عقب ماندگی دین نیست فهم غلط از دین است مثلا فهم نادرست از انتظار فرج باعث تنبلی و سکون می‌شود و‌ انسان و جامعه را از رشد باز می دارد اما وقتی انتظار سازنده باشد حرکت و تمدن‌سازی شکل می‌گیرد ۲. کشورهای اسلامی زمانی دارای تمدن بود و بر تمام جهان تاثیرگذار بود عمده عالمان تمدن‌ساز دیندار هم بودند حتی در دنیای مدرن نیوتن و انیشتین دیندار بودند و این نشان می‌دهد که دینداری مانع پیشرفت نیست ۳. در همین تجربه انقلاب یافتیم مجاهدان دیندار در پیشرفت کشور نقش داشتند نه روشنفکران سکولار آیا یک نقش مثبت از ملکم‌خان و تقی‌زاده‌ها سراغ دارید اما از شهید فخری‌زاده‌ها و حاج قاسم‌ها دیدید چه کردند این یعنی تمدن سازی جهادی و‌دیندارانه ✍️ والسلام خسروپناه 🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسش: جابر بن یزید جعفی کیست؟ پاسخ: «جابر بن یزید بن حارث جُعْفی» از تابعین و معروف ترین فقها، محدثان و مفسران شیعه است و از اصحاب امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) به شمار می رود. «جابر» بنا بر گزارش منابع، دارای مقام و منزلت والایی بوده و دارای کتاب‌ هایی است. وی در جایگاه راوی احادیث از جانب شیعیان و حتی اهل سنت مورد مدح و طعن قرار گرفته است. وفات او را سال 128 قمری گفته‌ اند. از تاریخ تولد جابر و نام پدر و مادر وی مطلبی در دسترس نیست اما گفته‌ اند نسب وی به خاندان جعفی، از خاندان‌ های مشهور یمنی ساکن در کوفه از طایفه «جعفه» از قبیله «مذحج» می‌ رسد که از یمن به کوفه کوچ کردند.(1) «نجاشی» از عالمان رجالی شیعه از او با کنیه «ابو عبدالله» و «ابو محمد» یاد می‌ کند.(2) برخی نیز کنیه او را «ابو یزید» گفته‌ اند.(3) از القاب وی نیز می‌ توان به «جعفی کوفی»(4) و «عربی قدیم»(5) اشاره کرد. «شیخ طوسی» بنا بر نقل «ابن قتیبه» او را «اَزدی» معرفی کرده است(6)، اما «محمد تقی شوشتری» این قول را نادرست می‌ داند و می‌ گوید: شیخ در اثر خلط با «جابر بن زید» او را ازدی دانسته است.(7)
پرسمان اعتقادی
پرسش: جابر بن یزید جعفی کیست؟ پاسخ: «جابر بن یزید بن حارث جُعْفی» از تابعین و معروف ترین فقها، محدث
از زندگی او تا پیش از ورودش به مدینه و درک محضر امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) اطلاعات چندانی در دست نیست، اما اگر این روایت را بپذیریم که جابر به هنگام وداع با امام باقر گفته که هجده سال از محضر امام بهره برده است(8) و زمان وداع را اواخر زندگی امام فرض کنیم، سال ورود او به مدینه حدود سال ۹۶ خواهد بود. بر طبق گزارشی که از قول جابر نقل شده، وی در نخستین دیدار با امام باقر خود را کوفی و از خاندان جعفی معرفی نموده و انگیزه‌ اش از سفر به مدینه را آموختن علم از ایشان بیان کرده است. احتمالاً به سبب حساسیت مردم مدینه به کوفیان شیعی مذهب، امام از او خواسته که به مردم مدینه بگوید اهل مدینه است زیرا هرکس به شهری وارد شود، تا از آن شهر خارج نشود، از مردم آن شهر محسوب می‌ شود. امام در این دیدار دو کتاب به جابر داد و از او خواست تا مطالب یکی از این دو کتاب را در زمانِ حکومت بنی امیه فاش نسازد و پس از زوال دولت آنان، حتماً مطالبِ آن را فاش کند.(9) اگر این روایت صحیح باشد، حکایت از مقام و منزلت جابر در نزد امام دارد. بر اساس گزارشی که «ابن سعد» نقل کرده، هر گاه «عیسی بن مسیب»، قاضیِ «خالد بن عبدالله قسری»، در کوفه به مَسندِ قضا می‌نشست «جابر بن یزید» کنار او می‌ نشست. این گزارش نیز مبیّن اهمیت جایگاه اجتماعی وی است.(10) هم چنین بنابر گزارش «یعقوبی» جابر بن یزید از جمله فقهای اواخر دوران امویان و اوایل روزگار عباسان بوده است.(11) با این همه، در متون رجالی و متون حدیثی کهن شیعه، گزارش‌ ها و روایات ضد و نقیضی در باره جابر وجود دارد که باعث پدید آمدن دیدگاه‌ های متفاوت، بلکه متناقضی، در باره وثاقت او شده است. چندین روایت از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) در مدح جابر بن یزید وارد شده است که نشان از مقام بالای جابر نزد ائمه دارد. از قول امام صادق (علیه‌ السلام) نقل شده که جابر در نزد ایشان منزلت سلمان را در نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله) دارد.(12) اما در موردی دیگر امام صادق، ذَریح را از ذکر نام جابر منع کرده زیرا بر آن بوده است که اگر نادانان احادیث وی را بشنوند به او طعن خواهند زد.(13) در روایت دیگری امام صادق برای جابر، آمرزش خواسته و «مغیره بن سعید» از غلات آن عصر، را به دلیل دروغ بستن به ایشان لعن کرده است.(14) در یک مورد دیگر جابر به امام باقر (علیه‌ السلام) گفته است که شما سخنان و اسراری را به من سپرده‌ اید که بسی سنگین است و گاه باعث می‌ شود تحمل خود را از دست بدهم و حالتی شبیه جنون به من دست دهد. امام به او توصیه کرده است در چنین حالتی به صحرا برود و گودالی بسازد و سر در آن کُند و اسراری را که از امام شنیده باز گوید.(15) حتی در پاره‌ ای منابع «جابر» باب امام باقر معرفی شده است.(16) 📚پی نوشت ها: 1. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، بیروت، دارالجنان، 1408ق، سمعانی، الانساب، ج 2، ص48 و47 2. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، قم، جامعه مدرسین، 1415ق، ص128. 3. بخاری، محمد، التاریخ الکبیر، بیروت، دارالمعرفه، 1406ق، ج2، ص210. 4. بخاری، التاریخ الکبیر، 1406ق، ج2، ص210. 5. نجاشی، همان، ص128. 6. طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرجال، قم، آل البیت، 1404ق، ص129. 7. شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، جامعه مدرسین، 1419ق، ج2، ص543. 8. طوسی، محمد بن حسن، الامالی، قم 1414، ج1، ص296 9. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، المعروف برجال‌الکشی، (تلخیص) محمد بن حسن طوسی، تصحیح و تعلیق محمدباقر بن محمد میرداماد، چاپ مهدی رجائی، قم، 1404، ج2، ص438. 10. ابن‌ سعد، محمد بن منیع، الطبقات الکبرى (بیروت)، ج2، ص364 11. یعقوبی، احمد بن ابى یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج2، ص348و363 12. شیح مفید، الاختصاص، (منسوب به ایشان)، چاپ علی اکبر غفاری، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، (بی تا)، ج1، ص216. 13. کشی، پیشین، ج2، ص439 14. همان، ص435 15. همان، ص441-442 16. مدرسی طباطبائی، حسین، میراث مکتوب شیعه از سه قرن نخستین هجری، دفتر 1، ترجمه علی قرائی و رسول جعفریان، قم 1383 ش، ج1، ص127 🔰 @p_eteghadi 🔰
یکی از روش های پرطرفدار در عرفان های نوظهور، روش خلسه، مدیتیشن و یوگا و تمرکز است؛ لطفا در مورد این روش ها توضیحاتی بفرمایید. توضیح این نوع روش ها بدین صورت است: 1- خلسه: یعنی از خود بیرون آمدن و به نوعی جهیدن در وضع عالی تر. «استیس» از محققان بزرگ غربی در حوزه عرفان، می گوید: «خلسه حالتی برای ذهن است که ممکن است بدون علت و بی سیر و سلوک باشد یا علتی داشته باشد. برای مثال بر اثر عملی مثل یوگا، یا حتی بر اثر استعمال مواد شیمیایی مانند سانتونین (ماده سفید زردفام، بی طعم و بو) برای انسان پدید آید.» (1) 2- مدیتیشن: این واژه در فارسی به مراقبه ترجمه می شود، ولی ترجمه آن به تمرکز، ژرف نگری و درون پویی مناسب تر است. به طور کلی مدیتیشن، فنون و روش تسلط بر ذهن است. هدف مراقبه کنترل ذهن توسط تکنیک های درون نگرانه برای رسیدن به شادی، آگاهی و آرامشی عمیق و طولانی و غیر وابسته به غیر است. بسیاری از آیین‌ های درون‌ انگارانه و برخی از دین‌ های بزرگ به خصوص ادیان شرقی نظیر هندوئیسم و بوداگرایی آیین‌ های درون‌ پویی را نیز در بر می‌ گیرند. ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
پرسمان اعتقادی
یکی از روش های پرطرفدار در عرفان های نوظهور، روش خلسه، مدیتیشن و یوگا و تمرکز است؛ لطفا در مورد این
3- یوگا: عمل حبس و ضبط نفس برای تسلط بر بدن و نفس است. اصل این روش حدود دو قرن قبل میلاد توسط شخصی به نام «پانتجلی» در هند برای رهایی از تناسخ تاسیس شد. «پانتجلی» می گوید: یوگا در حقیقت تسلط بر امواج فکری و تسلط ذهنی است که این تسلط با رعایت چند اصل و قاعده تامین می شود: 1- پرورش عادات روحی؛ 2- تحصیل عادات منظم مطالعه و عبادت؛ 3- نشستن در حالت سکوت به قصد آرامش؛ این طرز خاص نشستن، کمک بدنی به تمرکز ذهن است. 4- تمرین های تنفسی و حبس نفس؛ این عمل، نوعی ورزش قفسه سینه و دستگاه تنفس است، که به تمرکز ذهن می انجامد. 5- تمرکز و توجه به باطن.(2) نکته مهم: ممکن است انسان با مدیتیشن و یوگا، بتواند تا حدی از زندگی روزمره خارج شود و خود را از ذهن مشغولی و دل مشغولی بازدارد، اما آیا این به معنای آن است که انسان با خروج از عالم مادی، به عالم غیب و ملکوت و معنا نیز ورود پیدا کرده؟ هرگز خروج از عالم مادی، دلیل بر ورود به عالم غیرمادی نیست؛ زیرا هر یک از این عوامل (مدیتیشن و یوگا....) برای اهداف دنیوی تعریف شده است. اساساً این امور یکسری تکنیک هایی برای تمرکز ذهن و حس هستند، که نوعی آرامش ذهنی نیز به دنبال دارند. هواداران این تکنیک ها، به بهانه هایی از جمله طرفداری از عرفان و تجربه شهودی، با فعالیت های ذهن و عقل و حس انسان مخالفت می ورزند. اگر استفاده از نیروهای خدادادی چون حواس، ذهن و فکر مضر هستند، چرا خداوند آنها را آفریده است؟ آیا وجود اینها لغو است؟ آن چه انسان از عرفان انتظار دارد کسب آرامش قلبی است، نه صرفا تمرکز ذهنی، توضیح اینکه انسان سه نیرو دارد: حس، عقل و قلب که هر سه مشغول اند. چه بسا خلسه، مدیتیشن، و یوگا، در سطح حس و عقل، انسان را به آرامش برساند، اما آن چه انسان را به طمأنینه و «سکونت قلبی» می رساند چیزی است که متناسب با فضای غیبی و ملکوتی باشد و آن نماز و ذکر خدا است، چنان که قرآن، طمأنینه قلبی را صرفا در باره ذکر خدا به کار گرفته است: «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُ‏ الْقُلُوب‏ (3) آگاه باشيد كه با ياد خدا دل ها آرامش مى ‏يابد.» و مظهر ذکر خدا، نماز است. چنان که فرمود: «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْري‏ (4) و نماز را براى ياد من بپادار.» برخی ناشیانه میان عمل مدیتیشن، با نماز در اسلام مقایسه می کنند؛ که این مقایسه از اساس نابجاست.(5) 📚پی نوشت ها: 1. والتر استیس، عرفان و فلسفه، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، تهران، ص64-68. 2. فارسی، جلال الدین،تعالی شناسی، نشر اندیشه، حوزه هنری سازمان تبلیغات تهران: 1376، ج2، ص176-177 3. رعد/28. 4. طه/14. 5. ر.ک. کتاب عرفان واره ها، مسلم گریوانی، ناشر: موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ 1396، ص321-325 🔰 @p_eteghadi 🔰