eitaa logo
پرسمان اعتقادی
42.4هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4.1هزار ویدیو
66 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
1- پیام رسانی: اگر به تاریخ اسلام بنگریم ،خواهیم دانست که در حوادث تاریخی زنان و مردان هر دو نقش داشته‌اند، ولی مرد در مدار خود و زن نیز در مدار خویش؛ در کنار رسول خدا حضرت خدیجه و در کنار امام علی حضرت فاطمه را می‌بینیم که مسئولیت های اجتماعی را به خوبی انجام می‌دادند. در نهضت مقدس حسینی ، نقش حضرت زینب را بسیار برجسته و اساسی مشاهده می کنیم. انقلاب امام حسین(ع) تا عصر عاشورا مظهر خون و شهادت بود و رهبرى و پرچم دارى بر عهده ایشان قرار داشت. پس از آن، بخش دوم به پرچم دارى امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) آغاز گردید. آنان با سخنان آتشین خود، پیام انقلاب و شهادت سرخ حضرت سیدالشهدا و یارانش را به آگاهى افکار عمومى رسانیدند و طبل رسوایى حکومت پلید اموى را به صدا درآوردند. با توجه به تبلیغات بسیار گسترده و دامنه دارى که حکومت اموى از زمان معاویه، علیه اهل بیت(ع) - به ویژه در منطقه شام به راه انداخته بود - بى شک اگر بازماندگان امام حسین(ع) به افشاگرى و بیدارسازى نمى پرداختند، دشمنان اسلام و مزدوران قدرت هاى وقت، نهضت بزرگ و جاویدان آن حضرت را در طول تاریخ، کم ارزش و چهره آن را وارونه نشان مى دادند. اما تبلیغات گسترده بازماندگان حضرت سیدالشهدا(ع) در دوران اسارت - که کینه توزى سفیهانه یزید چنین فرصتى را براى آنان پیش آورده بود - اجازه چنین تحریف و جنایتى را به دشمنان نداد. ضرورت حضور و نقش بازماندگان عاشورا، با بررسى و مطالعه در حکومت امویان بر شام، بیش از پیش روشن مى شود. 2- بی اثر سازی تبلیغات دشمن: شام از آن روز که به تصرف مسلمانان درآمد، تحت سیطره فرمان روایانى چون خالد پسر ولید و معاویه پسر ابوسفیان قرار گرفت. مردم این سرزمین، نه سخن پیامبر(ص) را دریافته بودند و نه روش اصحاب او را مى دانستند و نه اسلام را دست کم آن گونه که در مدینه رواج داشت، مى شناختند؛ البته 113 تن از صحابه پیامبر اکرم(ص) یا در فتح این سرزمین شرکت داشتند، و یا به تدریج در آنجا سکونت گزیده بودند؛ ولى بررسى زندگى نامه این افراد نیز روشن مى کند که جز چند تن، بقیه آنان براى مدت کمى محضر پیامبر گرامى اسلام(ص) را درک کرده و جز یک یا چند حدیث، روایت نکرده بودند. گذشته از آن، بیشتر این افراد در طول خلافت عمر و عثمان تا آغاز حکومت معاویه، وفات کردند و در زمان قیام امام حسین(ع) تنها یازده تن از آنان زنده بود و در شام به سر مى بردند. 👇👇
اینان مردمانى در سنین هفتاد تا هشتاد بودند که گوشه نشینى را بر آمیختن با توده ترجیح داده و در عامه مردم نفوذى نداشتند. در نتیجه نسل جوان آن روز، از اسلام حقیقى چیزى نمى دانستند. شاید در نظر آنان، اسلام هم حکومتى بود مانند حکومت کسانى که پیش از ورود اسلام بر آن سرزمین فرمان مى راندند! تجمّل دربار معاویه، حیف و میل اموال عمومى، ساختن کاخ هاى بزرگ، تبعید و زندانى کردن و کشتن مخالفان، براى آنان امرى طبیعى بود؛ زیرا چنین نظامى نیم قرن سابقه داشت و کسانى بودند که مى پنداشتند آنچه در مدینه عصر پیامبر گذشته، نیز چنین بوده است.(3) معاویه حدود 42 سال در شام حکومت کرد و در این مدت نسبتاً طولانى، مردم شام را به گونه اى پرورش داد که فاقد بصیرت و آگاهى دینى باشند و در برابر اراده و خواست او، بى چون و چرا تسلیم شوند.(4) معاویه در طى این مدت، نه تنها از نظر نظامى و سیاسى مردم شام را تحت سلطه خود قرار داد که از نظر فکرى و مذهبى نیز مردم آن منطقه را کور و کر و گمراه بار آورد تا آنچه او به اسم تعلیمات اسلام به آنان عرضه مى کند، بى هیچ اعتراضى بپذیرند. حکومت پلید بنى امیه با تبلیغات زهرآگین و کینه توزانه، خاندان پاک پیامبر را در نظر مردم شام منفور جلوه داد. در مقابل، بنى امیه را خویشان رسول خدا و نزدیک ترین افراد به او معرفى کردند؛ به طورى که پس از پیروزى قیام عباسیان و استقرار حکومت ابوالعباس سفّاح، ده تن از امراى شام نزد وى رفتند و همه سوگند خوردند که تا زمان قتل مروان (آخرین خلیفه اموى)، نمى دانستیم که رسول خدا(ص) جز بنى امیه خویشاوندى داشت که از او ارث ببرند.(5) بنابراین، جاى شگفتى نیست اگر در مقاتل مى خوانیم: به هنگام آمدن اسیران کربلا به دمشق، مردى در برابر امام زین العابدین(ع) ایستاد و گفت: سپاس خدایى را که شما را کشت و نابود ساخت و مردمان را از شرّتان آسوده کرد! حضرت کمى صبر کرد تا شامى هر چه در دل داشت بیرون ریخت؛ سپس با تلاوت آیاتى مانند: «إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیراً؛ بى شک خداوند مى خواهد هرگونه پلیدى را از شما اهل بیت ببرد و شما را پاک سازد» فرمود: این آیات در حق ما نازل شده است. پس از آن بود که مرد فهمید آنچه درباره این اسیران شنیده، درست نیست. آنان خارجى نیستند؛ بلکه فرزندان پیامبر هستند؛ و از آنچه گفته بود، پشیمان شد و توبه کرد.(7) بنابراین با حرکت منزل به منزل خاندان امام و خطبه ها و روشنگرى هاى امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س)، تحریفات چندین دهه بنى امیه - حتى در «شام» به عنوان مرکز خلافت دشمنان – بی اثر شد. 3- افشاى ماهیت ستمگران حاکم: بُعد دیگر علت حضور خاندان امام، نشان دادن چهره سفّاک، بى رحم و غیرانسانى یزید و حکومت وى بود. یکى از عوامل مؤثر در پذیرش پیام از سوى مردم و رساتر بودن تبلیغات از سوى پیام آوران، عنصر مظلومیت است. از این رو برخى از جناح ها، گروه ها و احزاب سیاسى هنگام تبلیغات براى نفوذ بیشتر در اذهان مردم و افکار عمومى، مظلوم نمایى مى کنند؛ چون انسان، فطرتاً از ظلم و ظالم بیزار و متنفر است، همچنان که مظلوم، محبوب و حداقل مورد توجه عواطف و احساسات مثبت مردم است. در حادثه کربلا، نه مظلوم نمایى؛ بلکه حقیقت مظلومیت با فداکارى اهل بیت آمیخته شد و آنان پیام سالار شهیدان و اصحاب را با عالى ترین صورت به همه مردم ابلاغ کردند؛ به گونه اى که امروز نیز صداى آنان، در وجدان بشریت به گوش مى رسد. خردسالان و زنان، که نه سلاح جنگى داشتند و نه توان رزم؛ ولى با قساوت بارترین شکل ممکن مورد ضرب و شتم و هتک حرمت و آزردگى عواطف و احساسات قرار گرفتند. طفل شش ماهه با لب هاى تشنه در کنار شط فرات جان داد؛ دخترک خردسال کنار پیکر خونین و قطعه قطعه پدر کتک خورد؛ خیمه هاى آنان به آتش کشیده شد و ... این عوامل در ابلاغ پیام و افشاى ماهیت حکومت یزید، کمتر از شهادت و جانبازى اصحاب نبود. «صداى العطش» طفلان امام حسین و قنداقه خونین على اصغر(ع) است که آن شمشیرزدن ها و خون هاى ریخته شده را زنده نگه داشته است. امام سجاد(ع) در شام همین که خواست دستگاه بنى امیه را رسوا کند، فرمود: پدرم امام حسین(ع) را با قطعه قطعه کردن، شهید کردند. همچون پرنده اى در قفس، پر و بال او را شکستند تا جان داد. اگر امام سجاد(ع) مى فرمود: «پدرم را شهید کردند»، در چشم مردم شام - که شناخت عمیقى نسبت به اهل بیت نداشتند - خیلى مهم نبود؛ زیرا مى گفتند: «در جنگ، افرادى کشته مى شوند و یکى از آنان حسین بوده است». 👇👇
امام سجاد(ع) فرمود: اگر قصد کشتن دارید، چرا این گونه کشتید؟ چرا مثل پرنده بدنش را پاره پاره کردید؟ چرا کنار نهر آب، او را تشنه کشتید؟ چرا او را دفن نکردید؟ چرا به خیمه هاى او حمله کردید؟ چرا کودک او را شهید کردید؟ این کلمات به قدرى نزد افراد غیرقابل خدشه بود که شام را طوفانى کرد و جنبش فکرى و فرهنگى، علیه رژیم اموى به راه انداخت. یزید مى خواست با کشتن مردان و به اسارت کشیدن خاندان اهل بیت، همه حرکت ها را در نطفه خفه کند؛ به طورى که همگان از چنین سرنوشتى ترسان و بیمناک باشند و خود بر اریکه قدرت تکیه بزند. اما قیام با عزت امام و پیام رسانى افشاگرانه و مظلومانه خاندان او، هسته هاى ظلم ستیزى را براى خونخواهى امام حسین(ع) و از بین بردن بنى امیه در نقاط مختلف سرزمین هاى اسلامى به وجود آورد. پی نوشت‌ها: 1- سید بن طاووس ، لهوف ،ص94؛ بحارالانوار، ج 44، ص 364. 2- مرتضی مطهری ،مجموعه آثار، ج 17، ص 395-409 . 3- سید جعفر شهیدى، قیام امام حسین(ع)، ص 185. 4- محمد ابراهیم آیتى، بررسى تاریخ عاشورا، ص 47. 5- ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 7، ص 159. 6- احزاب (33)، آیه 33. 7- اخطب خوارزمى، مقتل الحسین(ع)، ج 2، ص 69؛ لهوف، ص 238-239. 8- مقرم،مقتل الحسین ،ص300. 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰 امام حسین(ع) چند همسر داشت واسامی آنان چه بود؟ آیا در کربلا حضور داشتند و اهل چه شهری بودند؟ مورخان در مورد همسران امام نوشته‌اند: حضرت چند همسر داشت ،بدین شرح: 1ـ لیلی دختر ابی مره بن عروه بن مسعود ثقفی، مادر حضرت علی اکبر، شهید کربلا، 2ـ شهر‌بانو(شاه زنان) دختر کسری یزدگرد سوم، پادشاه ایران، مادر امام سجاد(ع)، 3ـ رباب دختر امریء القیس بن عدی، مادر حضرت سکینه و عبدالله رضیع، 4ـ ام اسحاق دختر طلحه بن عبدالله، مادر فاطمه بنت الحسین. 5- قضاعه ، که از او فرزندی به نام جعفر داشت.(1) اوّلی از قبیلة ثقیف (طایفه ای در طائف)، دومی ایرانی، سومی از قبیله کلبیه و چهارمی از تیم بود.(2) در مورد این که شهربانو جزء همسران امام بوده، اختلاف است.(3) در مورد این که همسران در کربلا بودند، یا نه، برخی از مورخان نوشته اند: تنها رباب در کربلا حضور داشت. او به همراه دیگر زنان و فرزندان به کوفه و سپس به شام به عنوان اسیر برده شد و بعداً به همراه کاروان به مدینه بازگشتند. وی پس از شهادت امام حسین(ع) وقتی به مدینه آمد، بزرگان مدینه از او خواستگاری و درخواست ازدواج کردند اما در پاسخ آنان فرمود: «بعد از آن که افتخار وصلت با خاندان پیامبر نصیبم شد، با فرد دیگری وصلت نخواهم کرد». در مدینه یک سال عزاداری کرد و در این مدت روزها زیر سقفی نمی‌رفت و مدام در مظلومیت حسین(ع) می‌گریست تا جان به جان آفرین تسلیم نمود.(4) در مورد شهربانو افسانه های نقل شده که صحت ندارد . از جمله این که پس از عاشورا از دست دشمن فرار کرد و چون دشمن در تعقیب او بود ، در بین راه به کوه معروف بی بی شهربانو رسید و کوه شکافته شد و او را در خود جای داد. کسانی که نام یکی از همسران امام را شهربانو و دختر یزدگرد ثبت کرده اند ، اذعان دارند پس ازتولد امام سجاد با فاصله اندکی از دنیا رفت.(5) ------------ پی نوشت‌ها: 1- ارشاد مفید،ج2 ،ص135؛ اعیان الشیعه ،ج2 ،ص389. 2- سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 2، ص 389. 3-استاد مطهری ، خدمات متقابل اسلام و ایران ، ص131-132 4- ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 88؛ ابن جوزی، المنتظم، ج 6، ص 9. 5- زندگانی علی بن الحسین، سید جعفر شهیدی، ص 11. 🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 «نصرت» و «ولایت» 🔹 فرق بین و هم در بحث ‌های قبل گذشت؛ یك وقت است تمام کارهای انسان را دیگری انجام می ‌دهد مثل بیماری كه روی بستر استراحت و روی تخت است و هیچ كاری از او ساخته نیست و دیگران ولی او هستند، كودك و بیمار از كارافتاده این ‌چنین اند؛ امّا یك وقت بیماری است كه بخشی از كارها را خودش انجام می‌ دهد، آن كمبودش را دیگران انجام می ‌دهند؛ «ولایت» مربوط به بخش اول است و «نصرت» مربوط به بخش دوم. این كودك وقتی نوجوان شد بخشی از كارها را خودش انجام می ‌دهد ولی در ، اولیای او، او را كمك می‌ كنند که می ‌شوند انصار او، این است؛ امّا وقتی کودک است تحت است نه اینکه بخشی از کارها را خود این كودك شیری انجام بدهد و بقیه را مادر كمك كند، این‌طور نیست. 🔹 انسان گاهی طوری است كه تمام كارهایش تحت است؛ این کسی كه می ‌گوید: ﴿إِنَّ صَلاتی وَ نُسُكی وَ مَحْیای وَ مَماتی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ﴾، این شخص تحت ولایت «الله» است، این كلاً احساس می ‌كند، درك می ‌كند و مشاهده می ‌كند كه دیگری دارد او را اداره می ‌كند، این خودش را تحت ولایت «الله» می ‌بیند؛ امّا كسانی كه به این مقام بار نیافتند، می‌ گویند این مقدار را ما با كمك الهی انجام دادیم که ﴿إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ ینْصُرْكُمْ﴾. 🔹 قرآن كریم هم دو نحو با انسان ها سخن می ‌گوید. این دو تعبیر سوره مباركه «انفال» یكسان نیست: یكی اینكه فرمود: ﴿وَ ما رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمی﴾ که در عین حال كه «رَمْی» را به ذات اقدس الهی نسبت می ‌دهد، به پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم منسوب می ‌داند؛ در كنارش وقتی با رزمنده ‌ها سخن می ‌گوید، به نحو سالبه، یك جانبه _ نه تلفیق نفی و اثبات؛ نظیر ﴿وَ ما رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمی﴾ نیست كه تلفیق نفی و اثبات باشد، این است _ می فرماید: ﴿فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ﴾. این رزمنده‌ ها تلاش و كوشش كردند و عدّه‌ ای را به هلاكت رساندند اما فرمود شما هیچ كاری نكردید! این می ‌شود ولایت. آنجا كه خدای سبحان بخواهد ولایت خودش را نشان بدهد، می ‌گوید كار، كار من است و آنجا كه بخواهد نصرت خودش را نشان بدهد، می ‌گوید اینكه تو كردی به كمك ما بود؛ حالا تا شنونده چه كسی باشد، دریافت كننده چه كسی باشد و چه شخصی ذات اقدس الهی را درك بكند، این دیگر متفاوت است. 🔹 فرمود اگر كسی بیراهه رفت، كژراهه رفت و همه راه‌ هایی را كه ما نشان دادیم پس زد، این شخص نه ولی دارد نه نصیر، همه كارها به عهده خودش است! اگر همه كارها به عهده خودش است و او هم عبد «مسكین»، «مستكین» و «مستجیر» است، خب در کارش می ‌ماند! فرمود اینها ﴿ما لَهُمْ مِنْ وَلِی وَ لا نَصیرٍ﴾. 📚 سوره مبارکه شوری جلسه 8 تاریخ: 1394/02/29 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰چرا امام حسین(ع) حجّ خود را نیمه تمام گذاشت و از مکّه در آستانه شروع اعمال حجّ خارج شد؟ قیام امام حسین برای احیای دین و احکام شریعت اسلام و سنت پیامبر بود؛ بنابراین نه تنها عملی بر خلاف شریعت و احکام الهی اسلام انجام نمی داد ، بلکه حتی مانند ظهر عاشورا تا به خطر افتادن جان نیز بر آن مراقبت داشت؛ بنابراین چگونه می توانست نسبت به مسئله حج و احکام آن در انظار مسلمانانی که از تمام سرزمین های اسلامی به مکه آمده بودند ، بی تفاوت باشد ، یا حتی برخلاف آن عمل نماید؟! به خصوص آنکه حضرت را متهم به خروج بر خلیفه و پیشوای مسلمانان نمودند و انبوهی از مردم را بر ضد حضرت تجهیز کردند. بنابراین قبل از این که به تحلیل تاریخی مسئله بپردازیم ، باید ابتدا نقل صحیح مسئله را یاد آور شویم و آن این که امام حسین (ع) به احرام حج ، محرم نشده بود و این سخن مشهور که امام حجّ خود را نیمه تمام گذاشت، سخن نادرستى است؛ زیرا امام(ع) در روز هشتم ذى الحجه «یوم الترویه» از مکّه خارج شد.در حالى که اعمال حجّ - که با احرام در مکّه و وقوف در عرفات شروع مى شود - از شب نهم ذى الحجه آغاز مى شود. البته در برخی کتاب ها آمده که حضرت حج خود را تبدیل به عمره کرد و طواف و سعی انجام داد و از احرام بیرون آمد چون نمی توانست حج خود را تکمیل کند.(1) و این سخن نیز مشهور شده است، ولی بعید به نظر می‌آید که حضرت به احرام حج، محرم شده باشد چون کسی که می خواهد اعمال حج را انجام دهد، روز هشتم یا نهم ذی الحجه محرم می شود و جهتی برای محرم شدن زودتر از موعد مقرر نیست . برای تایید این مطلب روایاتی در کافی نقل شده که به برخی اشاره می کنیم : عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) .... فَإِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ (ع) خَرَجَ قَبْلَ التَّرْوِیَةِ بِیَوْمٍ إِلَى الْعِرَاقِ وَ قَدْ کَانَ دَخَلَ مُعْتَمِراً.(2) امام صادق فرمود : امام حسین(ع) قبل از روز هشتم ذی الحجه از مکه خارج شد در حالی که با احرام عمره ، به قصد انجام عمره وارد مکه شده و عمره انجام داده بود . نیز فرمود : «قَدِ اعْتَمَرَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ( ع) فِی ذِی الْحِجَّةِ ثُمَّ رَاحَ یَوْمَ التَّرْوِیَةِ إِلَى الْعِرَاقِ وَ النَّاسُ یَرُوحُونَ إِلَى مِنًى وَ لَا بَأْسَ بِالْعُمْرَةِ فِی ذِی الْحِجَّةِ لِمَنْ لَا یُرِیدُ الْحَجَّ ؛ امام حسین در ماه ذی الحجه عمره انجام داد و سپس در روز ترویه (هشتم) به سوی عراق حرکت کرد کسی که نمی خواهد حج انجام دهد می تواند عمره انجام دهد».(3) این روایات تنها به انجام عمره از طرف امام حسین (ع) اشاره دارد، نه تبدیل حج به عمره، و دلیل دیگری غیر از روایات نداریم بر این که حضرت اعمال حج را شروع کرده بود. بنابراین کلام برخی که فرموده‌اند حضرت حج خود را به عمره تبدیل کرد و از مکه خارج شد دلیلی ندارد . بله، مسلّماً حضرت در هنگام ورود به مکّه، عمره مفرده انجام داده، چه بسا در طول اقامت چند ماهة خود در مکّه و احتمالاً در فاصله هاى مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره کرده بود. اما انجام اعمال عمره مفرده، به معناى ورود در اعمال حجّ نیست. شاید وقتی خبردار شد که نیروهای مخفی یزید قصد ترور ایشان را در حرم دارند و تصمیم گرفت به سوی عراق حرکت کند، برای انجام عمره دیگر محرم شد و آن را تکمیل کرد و از احرام خارج شد و در روز ترویه یعنی هشتم ذی الحجه از مکه خارج شد ؛ چون اعمال عمره را در چند ساعت می توان انجام داد وتمام کرد. از نظر تاریخى بالاخره این پرسش باقى است که با وجود آن که یکى از علل انتخاب مکّه، داشتن فرصت مناسب براى تبلیغ دیدگاه خود بود؛ چرا در این شرایط زمانى ویژه - که اوج حضور حاجیان و بهترین فرصت تبلیغى است – ناگهان مکّه را ترک کرد؟ 👇👇👇
در پاسخ می‌توان اموری را ذکر کرد: أ) اظهار نارضایتی شدید از حکومت یزید با توجه به اهمیت حج، و شخصیت امام حسین و بهره‌مندی ایشان از پایگاه‌ وسیع اجتماعی، حرکت امام از این که غیر منتظره و برخلاف معمول بود، باعث جلب توجه همگان شد. برای همین پرسش پدید آمد که چرا در حالی که همگان خود را آماده می‌کردند به عرفات و منا روند و اعمال حج را به جا آورند، فرزند پیامبر و بهترین راهنمای حاجیان و شایسته‌ترین افراد برای انجام مناسک حج، مکه را ترک می‌کند؟! همو که عاشق و دلباخته معشوق، عبادت و راز و نیاز با خداست. امام بیش از هر فردی دیگری دوست دارد در سرزمین عرفات همراه حاجیان به دعا و مناجات با خدا بپردازد و روز عید قربان اعمال منی را انجام دهد اما چرا این سرزمین دوست داشتنی را ترک می‌کند؟! حتماً به عنوان اعتراض به حکومت یزید این حرکت صورت گرفته، یا حکومت برای امام مشکلی درست کرده که فرزند فاطمه نتوانسته است در حرم امن الهی، مناسک حج را به جا آورد! حرکت امام، بزرگ‌ترین گام تبلیغاتی و فرهنگی در اعتراض به حکومت ستم‌پیشه و فاسد یزید به شمار می‌آمد. ب) توطئه قتل امام: حرکت امام از مکه به کوفه در روز ترویه برای بسیاری ایجاد سؤال کرد و آنان از حضرت علت این کار را پرسیدند، از جمله ابن عباس، که حضرت فرمود: «کشته شدن در مکانى دیگر براى من دوست داشتنى تر از کشته شدن در مکّه است».(4) نیز به عبداللَّه بن زبیر فرمود: «به خداوند سوگند! اگر یک وجب خارج از مکّه کشته شوم، براى من دوست داشتنى تر است تا آن که داخل مکّه کشته شوم. به خداوند سوگند! اگر به لانه اى پناه برم، مرا از آن بیرون خواهند کشید تا آن چه را از من مى خواهند، به دست آورند».(5) نیز به برادرش محمد حنفیه، به صراحت از ترور خویش توسط یزید در محدوده حرم امن الهى سخن به میان آورد .(6) در بعضى از متون به صراحت آمده که یزید، عده اى را با سلاح هاى فراوان براى ترور امام به مکّه فرستاد.(7) ج) هتک حرمت حرم: اگر امام در حرم الهی (مکه) کشته می‌شد، حرمت حرم شکسته می‌شد، گرچه در این میان گناه بزرگ از آن قاتلان و جنایتکاران اموى باشد. حضرت این مطلب را در برخورد با عبداللَّه بن زبیر به صراحت بیان مى دارد.(8) ------------------ پی نوشت ها : 1 – شیخ مفید ، ارشاد، ج 2، ص 68 . 2و3 - کافی ج 4، ص 536. 4- ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج 8، ص 159. 5- وقعة الطف، ص 152. 6- سید بن طاووس، لهوف، ص 82.. 7- همان،ص82. 8 - ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، ج 2، ص 546. 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰فلسفه و حکمت عزاداري براي ائمه(عليهم السلام) چيست؟ فلسفه و حكمت عزاداري را مي‏توان در امور ذيل، رهيابي كرد: الف. محبت و دوستي: قرآن و روايات، دوستي خاندان رسول اكرم( صلي الله عليه و آله و سلم) و اهل‏بيت(عليهم السلام) را بر مسلمانان واجب كرده است‏ .(1) روشن است كه دوستي لوازمي دارد و محبّ صادق، كسي است كه شرط دوستي را - چنان كه بايد و شايد - به جا آورد. يكي از مهم‏ترين لوازم دوستي، هم دردي و هم دلي با دوستان در مواقع سوگ يا شادي آنان است؛(2). از اين رو در احاديث، بر برپايي جشن و سرور در ايام شادي اهل‏بيت (عليه السلام) و ابراز حزن و اندوه در مواقع سوگ آنان، تأكيد فراوان شده است. حضرت علي(عليه السلام) در روايتي مي‏فرمايد: «شيعه و پيروان ما در شادي و حزن ما شريكند». «يفرحون لفرحنا و يحزنون لحزننا» : در شادي ما شادندو در اندوه ما اندوهناکند، (3) امام صادق(عليه السلام) نيز فرمودند: «شيعتنا جزء منا خلقوا من فضل طينتنا يسوؤهم ما يسؤنا و يسرّهم ما يسرّنا»(4). «شيعيان ما پاره‏اي از خود ما بوده واز زيادي گل ما خلق شده‏اند؛ آنچه كه ما را بدحال يا خوشحال مي‏سازد، آنان را بدحال و خوشحال مي‏گرداند». اين وظيفه عقلاني و شرعي، ايجاب مي‏كند كه در ايام عزاداري اهل‏بيت(عليهم السلام)، حزن و اندوه خود را به «زبان حال»؛ يعني، با اشك، آه و ناله و زاري، از نظر خوراك، با كم خوردن و كم آشاميدن مانند افراد غم‏زده‏ آشكار سازيم ، طبق فرموده امام صادق(عليه السلام) به معاوية بن وهب، «عزاداران سيدالشهدا در روز عاشورا از آب و غذا دوري جويند تا آن كه يك ساعت از وقت فضيلت نماز عصر بگذرد، و در حد لزوم به غذاي معمول صاحبان مصيبت، سدّ جوع و عطش كنند».(5). و از نظر پوشاك، با پوشيدن لباسي كه از حيث جنس و رنگ و نحوه پوشش در عرف، حكايت‏گر اندوه و ناراحتي ما مي باشد، آشكار سازيم. ب. انسان‏سازي: از آنجا كه در فرهنگ شيعي، عزاداري بايد از سر معرفت و شناخت باشد؛ هم‏دردي با آن عزيزان، در واقع يادآوري فضايل، مناقب و آرمان‏هاي آنان بوده و بدين شكل، آدمي را به سمت الگوگيري و الگوپذيري از آنان سوق مي‏دهد. فردي كه با معرفت در مجالس عزاداري، شركت مي‏كند؛ شعور و شور، شناخت و عاطفه را درهم مي‏آميزد و در پرتو آن، انگيزه‏اي قوي در او پديدار گشته و هنگام خروج از مراسم عزاداري، مانند محبي مي‏شود كه فعّال و شتابان، به دنبال پياده كردن اوصاف محبوب در وجود خويشتن است. ج. جامعه‏ سازي: هنگامي كه مجلس عزاداري، موجب انسان‏سازي گشت؛ تغيير دروني انسان به عرصه جامعه نيز كشيده مي‏شود و آدمي مي‏كوشد تا آرمان‏هاي اهل‏بيت(عليهم السلام) را در جامعه حكم‏فرما كند. به بيان ديگر، عزاداري بر اهل‏بيت(عليهم السلام)؛ در واقع با يك واسطه زمينه را براي حفظ آرمان‏هاي آنان و پياده كردن آنها فراهم مي‏سازد. به همين دليل مي‏توان گفت: يكي از حكمت‏هاي عزاداري، ساختن جامعه براساس الگوي ارائه شده از سوي اسلام است. د. انتقال‏ دهنده فرهنگ شيعي به نسل بعد: كسي نمي‏تواند منكر اين حقيقت شود كه نسل جديد در سنين كودكي، در مجالس عزاداري با فرهنگ اهل‏بيت(عليهم السلام) آشنا مي‏شوند. به راستي عزاداري و مجالس تعزيه، يكي از عناصر و عوامل برجسته‏اي است تا آموزه‏هاي نظري و عملي امامان راستين، به نسل‏هاي آينده منتقل شود. مراسم عزاداري، به دليل قالب و محتوا، بهترين راه براي تعليم و تربيت نسل جديد و آشنايي آنان با گفتار و كردار اهل‏بيت(عليهم السلام) است. پي نوشتها: (1). شوري/ 23؛ هود / 29؛ ميزان‏الحكمه، ج 2، ص 236. (2). المحبة في الكتاب والسنة، صص 169 - 170 و 181 – 182. (3). بحارالانوار، ج 44، ص 287. (4). امالي، ص 305. (5). تاريخ النياحة الامام الشهيد الحسين بن علي، ج 1، صص 157-159. 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰شخصیت و نهضت امام حسین (ع) در ادبیات فارسی چه تأثیری گذاشته است؟ قیام امام حسین(ع) از اواسط قرن سوم در ادبیات فارسی وارد شد. البته اوائل به صورت جدی نبود، بلکه در قالب تمثیل ها و استنادها اشاراتی به شهادت امام حسین(ع) و شهدای کربلا داشتند. یکی دو قرن بعد در حدود قرن پنج و شش هجری «سنایی» به طور خاص جزو شعرایی بود که به شهادت امام حسین(ع) اشاره مستقیم کرد. پس از قرن پنجم یعنی در زمان «ناصر خسرو» اشاراتی به عاشورا وامام حسین (ع) شده است اما به طور کامل و جزئی نگر از دوره تیموریان به بعد به این مسئله پرداخته شده، در دوره صفویه به خاطر مذهب رسمی تشیع و تغییر نظام حکومتی و گسترش تفکر شیعی در ایران، گرایش شاعران به عاشورا دیده و ثبت شده است.(1) «ابن حسام» از چهره هایی است که در باب پرداختن به موضوع عاشورا پیش از عهده صفویه شاخص است . او شاعری است که بیشتر آثارش مربوط به وقایع عاشورا است. پس از او شاعران فراوانی ظهور کردند تا جایی که در دوره قاجاریه و بعد از آن ها دفتر شعر در خصوص مسئله عاشورا تدوین شد. اینک به اجمال، مواردی را بیان می داریم: 1. ناصر خسرو: از شاعران قوی طبع و قصیده سرایان گرانقدر زبان فارسی است که در سال 481 درگذشت. او به حادثه کربلا اشاره کرده چنین می سراید: 👇👇
1. ناصر خسرو: از شاعران قوی طبع و قصیده سرایان گرانقدر زبان فارسی است که در سال 481 درگذشت. او به حادثه کربلا اشاره کرده چنین می سراید: خون حسین آن بچشد در صبوح وین بخورد ز اشتر صالح کباب غرّّه مشو گرچه به آواز نرم عرضه کند بر تو عقاب و ثواب چون بخورد ساتگنی هفت و هشت با گلوش تاب ندارد رباب این شب دین است، نباشد شگفت نیم شبان بانگ و فغان کلاب گاه سحر بود، کنون سخت زود برزند از مشرق تیغ آفتاب تازه شود صورت دین راه جبین سهل شود شیعت حق را صعاب زیر رکاب و علم فاطمی نرم شود بی‌خردان را رقاب(2) 2. ابوالمجد مجدد بن آدم سنایی (م 535 هـ): عارف واراسته‌ای است که به باور همة پژوهندگان، عرفان را در ادب پارسی درآمیخت. درون مایة عرفانی شعر او و پیشرو بودنش در این زمینه، بر کسی پوشیده نیست. عارفان درویشی خود را به امام علی(ع) باز می‌بندند و دل در گرو او دارند و امام حسین(ع) فرزند آن امام یگانه‌ است. از این رو سنایی نیز که دل در گرو دوستی اهل بیت(ع) دارد، به این رویداد (واقعة کربلا) پرداخته است.(3) سنایی معتقد است که راه دین، راهی سخت و طاقت‌فرساست و انسان به حکم آن که در عالَم ذر به «ألستُ بربّکم» «بلى» گفت، باید تن به سختی‌های کرب و بلا بسپارد و چون حسین(ع) خون از گلوی او جاری گردد: خرمی چون باشد اندر راه دین کز بهر حق خون روان گشتست از حلق حسین در کربلا از برای یک بلا کاندر ازل گفتست جان تا ابد اندر دهد مرد بلی تن در بلا(4) سنایی باور دارد که حسین(ع) شهید یگانه است، همان گونه که مادرش بانوی یگانه بود: سراسر جمله عالم پُر زنانند زنی چون فاطمه خیر النساء کو؟ سراسر جمله عالم پر شهید است شهیدی چون حسین کربلا کو؟ سراسر جمله عالم پر امام است امامی چون علی موسى الرضا کو؟(5) 3. نورالدین عبدالرحمن جامی: یکی از شاعران و عارفان بلند مقام سدة نهم هجری است که در عرفان نظری، پایة بلند دارد. او حسین(ع) را الگوی عاشقان می‌داند و معتقد است هر عاشقی را فرض است که به دیدار مرقد او بشتابد، تا راه و رسم عاشقی را از وی بیاموزد: کردم زدیده پای سوی مشهد حسین هست این سفر به مذهب عشاق فرض عین خُدّام مرقدش به سرم گَر نهند پای حقا که بگذرد سرم از فرق فرقدین(6) 4. ابن حسام هروی (م 875 هـ): از شاعران ایرانی است که درباره فضیلت پیامبر و خاندان وی اشعاری سروده است.(7) او دربارة امام حسین(ع) می گوید: 👇👇
دلم شکسته و مجروح و مبتلای حسین طواف کرد شبی گرد کربلای حسین طراز طره مشکین عنبر افشانش خضاب کرد به خون خصم بی‌وفای حسین قدر چو واقعة کربلا مشاهده کرد زچشم، چشمة خون راند بر قضای حسین نشسته بر سر خاکستر آفتاب مقیم کبود پوش به سوگ از پی عزای حسین جمال روشن خورشید را غبار گرفت که در غبار نهان شد مه لقای حسین سحاب قطره باران، حسین سر بخشید عطای ابر کجا و کجا عطای حسین خموش ابن حسان این سخن نه لایق توست ستایش تو کجا و کجا ثنای حسین کز آفتاب قیامت مرا پناهی ده به زیر سایه دامن کش لوای حسین(8) 5. محتشم کاشانی: یکی از این شعرا «محتشم کاشانی» است که همه با آثار او در خصوص عاشورا و امام حسین(ع) آشنا هستند. او یکی از مهم ترین و معروف ترین شعرای دوره صفوی بود که اشعاری در سوگواری اهل بیت سروده و در این سبک شهرت یافته است به طوری که می توان او را معروف ترین شاعر مرثیه¬گوی ایران دانست. مرثیه دوازده بندی او تا به امروز لطف خود را که ناشی از صفا و صداقت حقیقی سراینده اش است، حفظ کرده است: باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟ باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است ؟ این صبح تیره باز دمید از کجا ؟ کزو کار جهان و خلق جهان جمله درهم است گویا طلوع می ‌کند از مغرب آفتاب کاشوب در تمامی ذرات عالم است گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست این رستخیز عام که نامش محرم است در بار گاه قدس که جای ملال نیست سر های قدسیان همه بر زانوی غم است جن و ملک بر آدمیان نوحه می ‌کنند گویا عزای اشرف اولاد آدم است خورشید آسمان و زمین نور مشرقین پرورده کنار رسول خدا حسین (9) 6. صباحی بیگدلی صباحی بیگدلی شاعر سده دوازدهم و اوایل سده سیزدهم هجری و معاصر با پادشاهان زندیه بود که در سوگ و مرثیه امام حسین(ع) ترکیب‌بندی به تقلید از کلیم کاشانی ساخته است . افتاد شام گه به کنار افق نگران خود چون سربریده از این طشت، واژگون گفتم محرم است و نمود از شفق هلال چون ناخنی که غم زده آلایدش زخون (10) 👇👇
7. ملک الشعرای بهار ملک الشعرا محمدتقی بهار، شاعر دوره مشروطیت نیز در رثای سید الشهدا گفته است: ای فلک ، آل علی را از وطن آواره کردی ز آن سخن در کربلا شان بُردی و بیچاره کردی تاختی از وادی ایمن غزالان حرم را پس اسیر پنجه گرگانِ آدم‌خوار کردی جسم پاک شیر مردان را نمودی پاره پاره هم دل شیر خدا را زین مصیبت پاره کردی گوشوار عرش رحمن را بریدی سر ، پس آنگه دخترانش را زکین بی گوشوار و یاره کردی جبهة فرزند زهرا را ز سنگ کین شکستی تو مگر ای آسمان دل را ز سنگ خاره کردی تا کنی خورشید عصمت را به ابر کینه پنهان دشت را ز اعدای دین پر ثابت و سیاره کردی جورها کردی از اول در حق پاکان و لیکن در حق آل پیمبر جور را یک باره کردی کودکی دیدی صغیر اندر میان گا هواره چون نکردی شرم و زکین قصد آن گهواره کردی چاره می ‌جستند در خاموشی آن طفل گریان خود تو در یک لحظه از پیکان تیرش چاره کردی سوختی از آتش کین خانة آل علی را و ایستادی بر سر آن آتش و نظّاره کردی خانمان آل زهرا رفت بر باد از جفایت آوخ از بیداد و داد از جور و فریاد از جفایت آسمانا جز به کین آل پیغمبر نگشتی تا نکُشتی آل زهرا را از این ره بر نگشتی چون فکندی آتش کین در حریم آل یاسین ز آه آتش بارشان چون شد که خاکستر نگشتی چون حسین بن علی با لشکر کین شد مقابل از چه پشتیبان آن سلطان بی لشکر نگشتی چون دچا ر موج غم شد کشتی آل محمد از چه رو ای زورق بیداد بی لنگر نگشتی (11) 8. محمدحسین شهریار سید محمدحسین شهریار شاعر بزرگ معاصر که شیفته و دلباخته اهل بیت و ائمه اطهار بود، بارها در رثای امام حسین(ع) و شهدای کربلا شعر سروده و به درد گریسته است. استاد شهریار غزلی دارد تحت عنوان «کاروان کربلا» که مطلع آن بدین گونه است: 👇👇
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین روی دل با کاروان کربلا دارد حسین از حریم کعبة جدش باشگی شست دست مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب کس نمی داند عروسی یا عز ا دارد حسین رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند تا بجایی که کفن از بوریا دارد حسین بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب ورنه این بی حُرمتی ها کی روا دارد حسین سروران ، پروانگان شمع رُخسارش ولی چون سحر روشن که سراز تن جدا آرد حسین سر بقاچ زین نهاده ، راه پیمای ¬عراق می نماید خودکه عهدی با خدا دارد حسین او و فای عهد را با سر کند سودا ولی خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا باکدامین سرکند ، مشکل دو تا دارد حسین سیرت آل علی با سر نوشت کربلا ست هر زمان ازما ، یکی صورت نما دارد حسین آب خود با دشمنان تشنه قسمت می‌کند عزّت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین دشمن هم آب می‌بندد به روی اهل بیت داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین بعد از اینش صحنه‌ها و پرده‌ها اشکست و خون دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین ساز عشق است و بدل هر زخم پیکان زخمه‌ای گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار کاندرین گوشه عزایی بی ریا دارد حسین(12) تاثیر نهضت امام حسین(ع) بر ادب فارسی فراوان است که خوانندگان می توانند به این منابع مراجعه نمایند: * پیشینه مرثیه سرایی عاشورا در ادبیات فارسی، مجله بصائر، سال سوم، شماره 24. * جایگاه شعر در تبیین فرهنگ عاشورا، نشریه ره توشه راهیان نور، ویژه محرم الحرام، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، 1375. * مرثیه پردازی در ادبیات فارسی، نشریه سروش، نشر صدا و سیما، 1360، ش 132. * نگاهی به انقلاب کربلا در ادب فارسی، منصور یارویسی، نشریه اطلاعات 22/1/81. ---------------------- 👇👇
پی‌نوشت‌ها: 1. حماسه حسینی در ادبیات فارسی، گفتگو با عبدالجبار کاکایی، نشریه خراسان، 27/12/80. 2. دیوان ناصرخسرو، ص 141. 3. مجموعه مقالات امام حسین(ع)، ج 10، ص 139. 4. همان، ص 149. 5. همان، ص 143. 6. دیوان جامی، ص 78. دایرة‌المعارف فارسی، ج 1، ص 7.18. 8. مجموعه مقالات همایش امام حسین(ع)، ج 12، ص 62. 9. چند مرثیه از شاعران پارسی گو، دکتر ابوالقاسم رادفر، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول 1365، ص 57. 10. همان، ص 69، 70 و 71. 11. همان، ص 116، 117. 12. دیوان اشعار شهریار، انتشارات زرین و نگاه، چاپ هفتم، 1371، ج 1، ص 98. 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 : «منتقم خون حسین سلام الله علیه » ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔹 روایت دارد که امام زمان صلوات‌الله‌علیه که ظهور فرمود، می‌فرماید: «أَلا یَا أَهلَ الْعَالَم»، پنج ندا می‌کند به اهل عالَم، بدون هیچ دستگاهی و اختراعی و این‌ها، «أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين قتل عَطشاناً، أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين سَحَقوهُ عُدواناً»؛[١] به هر کسی به لغت [و زبان] خودش می‌رسد. این فرق بین این اعجاز و بین آن کارهایی که با اسباب‌چینی درست می‌شود، این طور است. 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 📌 مخصوص سلبریتی هایی که شبهه افکنی می کنند؟ ❌ بجای غذای نذری به فقرا کمک کنید... 🎙 استاد محمدی شاهرودی 📎 📎 📎 علیه السلام 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃امیرالمؤمنین عليه السلام : 🌸رفتار برادرت را به بهترين وجه آن تفسير كن تا زمانى كه كارى از اوسر زند كه راه توجيه را بر تو ببندد ، و هيچ گاه به سخنى كه از دهان برادرت بيرون آيد ، تا وقتى براى آن توجيه خوبى مى يابى ، گمان بد مبَر . 🔺ضَعْ أمرَ أخيكَ على أحسَنِهِ حتّى يَأتِيَكَ مِنهُ ما يَغلِبُكَ، ولا تَظُنَّنَّ بكَلِمَةٍ خَرَجَت مِن أخيكَ سُوءا وأنتَ تَجِدُ لَها في الخَيرِ مَحمِلاً 📙الأمالي للصدوق : 380/483 📙الکافی،ج2،ص362 🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 📘 جلوه های لاهوتی (شرح زیارت جامعه کبیره) 🔹مجموعه دوجلدی «جلوه های لاهوتی (شرح زیارت جامعه کبیره)» اثر استاد محمدباقر تحریری به همت مؤسسه بوستان کتاب در ۱۷۴۴ صفحه به چاپ رسید. 🔹اثر پیش رو نیز تفسیر این زیارت شریف است که بر اساس دیدگاه های توحیدی، ولایی و اخلاقی نوشته شده و بر پایه کتاب و سنت، با روش مفسر کبیر قرآن کریم، حضرت علامه سید محمدحسین طباطبایی(ره) سامان یافته است. 🔻ساختار اثر 🔹در ابتدای این اثر، ضمن بیان جایگاه زیارت جامعه کبیره، وظایف قبل از زیارت تشریح و سپس علت گفتن شهادتین و تکبیرات ذکر شده است. در اثر مذکور، فراز به فراز این زیارت به تفکیک همراه با شرح هر فراز به رشته نگارش در آمده است. 🔹در این اثر، زیارت جامعه کبیره به دو بخش تقسیم شده و هر بخش در قالب یک جلد تفسیر شده است. 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰شخصیت و نهضت امام حسین (ع) در ادبیات فارسی چه تأثیری گذاشته است؟ قیام امام حسین(ع) از اواسط قرن سوم در ادبیات فارسی وارد شد. البته اوائل به صورت جدی نبود، بلکه در قالب تمثیل ها و استنادها اشاراتی به شهادت امام حسین(ع) و شهدای کربلا داشتند. یکی دو قرن بعد در حدود قرن پنج و شش هجری «سنایی» به طور خاص جزو شعرایی بود که به شهادت امام حسین(ع) اشاره مستقیم کرد. پس از قرن پنجم یعنی در زمان «ناصر خسرو» اشاراتی به عاشورا وامام حسین (ع) شده است اما به طور کامل و جزئی نگر از دوره تیموریان به بعد به این مسئله پرداخته شده، در دوره صفویه به خاطر مذهب رسمی تشیع و تغییر نظام حکومتی و گسترش تفکر شیعی در ایران، گرایش شاعران به عاشورا دیده و ثبت شده است.(1) «ابن حسام» از چهره هایی است که در باب پرداختن به موضوع عاشورا پیش از عهده صفویه شاخص است . او شاعری است که بیشتر آثارش مربوط به وقایع عاشورا است. پس از او شاعران فراوانی ظهور کردند تا جایی که در دوره قاجاریه و بعد از آن ها دفتر شعر در خصوص مسئله عاشورا تدوین شد. اینک به اجمال، مواردی را بیان می داریم: 1. ناصر خسرو: از شاعران قوی طبع و قصیده سرایان گرانقدر زبان فارسی است که در سال 481 درگذشت. او به حادثه کربلا اشاره کرده چنین می سراید: خون حسین آن بچشد در صبوح وین بخورد ز اشتر صالح کباب غرّّه مشو گرچه به آواز نرم عرضه کند بر تو عقاب و ثواب چون بخورد ساتگنی هفت و هشت با گلوش تاب ندارد رباب این شب دین است، نباشد شگفت نیم شبان بانگ و فغان کلاب گاه سحر بود، کنون سخت زود برزند از مشرق تیغ آفتاب تازه شود صورت دین راه جبین سهل شود شیعت حق را صعاب زیر رکاب و علم فاطمی نرم شود بی‌خردان را رقاب(2) 👇👇👇
2. ابوالمجد مجدد بن آدم سنایی (م 535 هـ): عارف واراسته‌ای است که به باور همة پژوهندگان، عرفان را در ادب پارسی درآمیخت. درون مایة عرفانی شعر او و پیشرو بودنش در این زمینه، بر کسی پوشیده نیست. عارفان درویشی خود را به امام علی(ع) باز می‌بندند و دل در گرو او دارند و امام حسین(ع) فرزند آن امام یگانه‌ است. از این رو سنایی نیز که دل در گرو دوستی اهل بیت(ع) دارد، به این رویداد (واقعة کربلا) پرداخته است.(3) سنایی معتقد است که راه دین، راهی سخت و طاقت‌فرساست و انسان به حکم آن که در عالَم ذر به «ألستُ بربّکم» «بلى» گفت، باید تن به سختی‌های کرب و بلا بسپارد و چون حسین(ع) خون از گلوی او جاری گردد: خرمی چون باشد اندر راه دین کز بهر حق خون روان گشتست از حلق حسین در کربلا از برای یک بلا کاندر ازل گفتست جان تا ابد اندر دهد مرد بلی تن در بلا(4) سنایی باور دارد که حسین(ع) شهید یگانه است، همان گونه که مادرش بانوی یگانه بود: سراسر جمله عالم پُر زنانند زنی چون فاطمه خیر النساء کو؟ سراسر جمله عالم پر شهید است شهیدی چون حسین کربلا کو؟ سراسر جمله عالم پر امام است امامی چون علی موسى الرضا کو؟(5) 3. نورالدین عبدالرحمن جامی: یکی از شاعران و عارفان بلند مقام سدة نهم هجری است که در عرفان نظری، پایة بلند دارد. او حسین(ع) را الگوی عاشقان می‌داند و معتقد است هر عاشقی را فرض است که به دیدار مرقد او بشتابد، تا راه و رسم عاشقی را از وی بیاموزد: کردم زدیده پای سوی مشهد حسین هست این سفر به مذهب عشاق فرض عین خُدّام مرقدش به سرم گَر نهند پای حقا که بگذرد سرم از فرق فرقدین(6) 4. ابن حسام هروی (م 875 هـ): از شاعران ایرانی است که درباره فضیلت پیامبر و خاندان وی اشعاری سروده است.(7) او دربارة امام حسین(ع) می گوید: دلم شکسته و مجروح و مبتلای حسین طواف کرد شبی گرد کربلای حسین طراز طره مشکین عنبر افشانش خضاب کرد به خون خصم بی‌وفای حسین قدر چو واقعة کربلا مشاهده کرد زچشم، چشمة خون راند بر قضای حسین نشسته بر سر خاکستر آفتاب مقیم کبود پوش به سوگ از پی عزای حسین جمال روشن خورشید را غبار گرفت که در غبار نهان شد مه لقای حسین سحاب قطره باران، حسین سر بخشید عطای ابر کجا و کجا عطای حسین خموش ابن حسان این سخن نه لایق توست ستایش تو کجا و کجا ثنای حسین کز آفتاب قیامت مرا پناهی ده به زیر سایه دامن کش لوای حسین(8) 👇👇👇
5. محتشم کاشانی: یکی از این شعرا «محتشم کاشانی» است که همه با آثار او در خصوص عاشورا و امام حسین(ع) آشنا هستند. او یکی از مهم ترین و معروف ترین شعرای دوره صفوی بود که اشعاری در سوگواری اهل بیت سروده و در این سبک شهرت یافته است به طوری که می توان او را معروف ترین شاعر مرثیه¬گوی ایران دانست. مرثیه دوازده بندی او تا به امروز لطف خود را که ناشی از صفا و صداقت حقیقی سراینده اش است، حفظ کرده است: باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟ باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است ؟ این صبح تیره باز دمید از کجا ؟ کزو کار جهان و خلق جهان جمله درهم است گویا طلوع می ‌کند از مغرب آفتاب کاشوب در تمامی ذرات عالم است گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست این رستخیز عام که نامش محرم است در بار گاه قدس که جای ملال نیست سر های قدسیان همه بر زانوی غم است جن و ملک بر آدمیان نوحه می ‌کنند گویا عزای اشرف اولاد آدم است خورشید آسمان و زمین نور مشرقین پرورده کنار رسول خدا حسین (9) 👇👇👇
6. صباحی بیگدلی صباحی بیگدلی شاعر سده دوازدهم و اوایل سده سیزدهم هجری و معاصر با پادشاهان زندیه بود که در سوگ و مرثیه امام حسین(ع) ترکیب‌بندی به تقلید از کلیم کاشانی ساخته است . افتاد شام گه به کنار افق نگران خود چون سربریده از این طشت، واژگون گفتم محرم است و نمود از شفق هلال چون ناخنی که غم زده آلایدش زخون (10) 7. ملک الشعرای بهار ملک الشعرا محمدتقی بهار، شاعر دوره مشروطیت نیز در رثای سید الشهدا گفته است: ای فلک ، آل علی را از وطن آواره کردی ز آن سخن در کربلا شان بُردی و بیچاره کردی تاختی از وادی ایمن غزالان حرم را پس اسیر پنجه گرگانِ آدم‌خوار کردی جسم پاک شیر مردان را نمودی پاره پاره هم دل شیر خدا را زین مصیبت پاره کردی گوشوار عرش رحمن را بریدی سر ، پس آنگه دخترانش را زکین بی گوشوار و یاره کردی جبهة فرزند زهرا را ز سنگ کین شکستی تو مگر ای آسمان دل را ز سنگ خاره کردی تا کنی خورشید عصمت را به ابر کینه پنهان دشت را ز اعدای دین پر ثابت و سیاره کردی جورها کردی از اول در حق پاکان و لیکن در حق آل پیمبر جور را یک باره کردی کودکی دیدی صغیر اندر میان گا هواره چون نکردی شرم و زکین قصد آن گهواره کردی چاره می ‌جستند در خاموشی آن طفل گریان خود تو در یک لحظه از پیکان تیرش چاره کردی سوختی از آتش کین خانة آل علی را و ایستادی بر سر آن آتش و نظّاره کردی خانمان آل زهرا رفت بر باد از جفایت آوخ از بیداد و داد از جور و فریاد از جفایت آسمانا جز به کین آل پیغمبر نگشتی تا نکُشتی آل زهرا را از این ره بر نگشتی چون فکندی آتش کین در حریم آل یاسین ز آه آتش بارشان چون شد که خاکستر نگشتی چون حسین بن علی با لشکر کین شد مقابل از چه پشتیبان آن سلطان بی لشکر نگشتی چون دچا ر موج غم شد کشتی آل محمد از چه رو ای زورق بیداد بی لنگر نگشتی (11) 8. محمدحسین شهریار سید محمدحسین شهریار شاعر بزرگ معاصر که شیفته و دلباخته اهل بیت و ائمه اطهار بود، بارها در رثای امام حسین(ع) و شهدای کربلا شعر سروده و به درد گریسته است. استاد شهریار غزلی دارد تحت عنوان «کاروان کربلا» که مطلع آن بدین گونه است: شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین روی دل با کاروان کربلا دارد حسین از حریم کعبة جدش باشگی شست دست مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب کس نمی داند عروسی یا عز ا دارد حسین رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند تا بجایی که کفن از بوریا دارد حسین بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب ورنه این بی حُرمتی ها کی روا دارد حسین سروران ، پروانگان شمع رُخسارش ولی چون سحر روشن که سراز تن جدا آرد حسین سر بقاچ زین نهاده ، راه پیمای ¬عراق می نماید خودکه عهدی با خدا دارد حسین او و فای عهد را با سر کند سودا ولی خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا باکدامین سرکند ، مشکل دو تا دارد حسین سیرت آل علی با سر نوشت کربلا ست هر زمان ازما ، یکی صورت نما دارد حسین آب خود با دشمنان تشنه قسمت می‌کند عزّت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین دشمن هم آب می‌بندد به روی اهل بیت داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین بعد از اینش صحنه‌ها و پرده‌ها اشکست و خون دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین ساز عشق است و بدل هر زخم پیکان زخمه‌ای گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار کاندرین گوشه عزایی بی ریا دارد حسین(12) تاثیر نهضت امام حسین(ع) بر ادب فارسی فراوان است که خوانندگان می توانند به این منابع مراجعه نمایند: * پیشینه مرثیه سرایی عاشورا در ادبیات فارسی، مجله بصائر، سال سوم، شماره 24. * جایگاه شعر در تبیین فرهنگ عاشورا، نشریه ره توشه راهیان نور، ویژه محرم الحرام، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، 1375. * مرثیه پردازی در ادبیات فارسی، نشریه سروش، نشر صدا و سیما، 1360، ش 132. * نگاهی به انقلاب کربلا در ادب فارسی، منصور یارویسی، نشریه اطلاعات 22/1/81. 👇👇👇
پی‌نوشت‌ها: 1. حماسه حسینی در ادبیات فارسی، گفتگو با عبدالجبار کاکایی، نشریه خراسان، 27/12/80. 2. دیوان ناصرخسرو، ص 141. 3. مجموعه مقالات امام حسین(ع)، ج 10، ص 139. 4. همان، ص 149. 5. همان، ص 143. 6. دیوان جامی، ص 78. دایرة‌المعارف فارسی، ج 1، ص 7.18. 8. مجموعه مقالات همایش امام حسین(ع)، ج 12، ص 62. 9. چند مرثیه از شاعران پارسی گو، دکتر ابوالقاسم رادفر، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول 1365، ص 57. 10. همان، ص 69، 70 و 71. 11. همان، ص 116، 117. 12. دیوان اشعار شهریار، انتشارات زرین و نگاه، چاپ هفتم، 1371، ج 1، ص 98. 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰آیا امام حسین(ع) پس از شهادت حضرت مسلم از وضع کوفه آگاه نشد؟ اگر مطّلع شد، چرابرنگشت؟ حضرت امام حسین (ع)بعد از شهادت مسلم بن عقیل از وضع کوفه آگاه شدند، ولی برنگشتند. هدف اساسی آن بزرگوار امر به معروف ونهی از منکر و قیام علیه دستگاه جبار بود، که فسق و فجور آن آشکار بود و در عین حال مدّعی جانشینی رسول خدا بود.حضرت حرکت کرده بود تا به دنیا بفهماند که یزید و امثال او لیاقت و شایستگی خلافت را ندارند. او، برای اصلاح امور جامعه اسلامی و از بین بردن بدعت‌ها و زنده کردن سنت‌ها قیام کرد.(1) امام بر خود واجب می دانست علیه دستگاه قیام کند، هر چند منتهی به شهادت او شود. امام (ع)می دانست تاخود و یاران و خاندانش حتی بچة شیرخوارة او شربت شهادت ننوشند، اسلام پا برجا نخواهد ماند و خدا ورسول و دین و آثار آن از بین خواهند رفت . امام برای شهادت حرکت کرده بود. با این حساب هیچ چیز نمی توانست مانع حرکت حضرت به سمت کربلا گردد، حتی شهادت مسلم و بی وفایی و عهد شکنی مردم کوفه . هرگاه دین دستخوش تصرف و تغییر و تبدیل شده و آداب آن توسط دشمنان از بین برود، واجب است مسلمانان به یاری دین برپاخاسته و خطرات را از آن دفع نمایند، حتی اگر منتهی به مرگشان شود. واضح است حکومت مردی شریر و مشهور به فساد و میگساری و سگ بازی مانندیزید برای اسلام بزرگ ترین خطر بوده، اگر بدون اعتراضی ، زمان جلو می‌رفت و توسط کسی حکومت وی مورد اعتراض قرار نمی‌گرفت ، مفاسد آن جبران ناپذیر بود و سبب محو آثار اسلام می شد. تکیه زدن چنین رجّاله ای بر مسند خلافت پیامبر(ص) ، افکار عمومی را متزلزل کرده و عقاید را منحرف می ساخت. چه بسا کسانی روی این اصل و با دیدن اعمال و حرکات یزید به ساحت قدس پیامبر(ص) و برنامه های اسلام بدبین می شدند. اگر شخصیتی مانندامام حسین (ع)بر او اعتراض نمی‌نمود و خلافت او را باطل اعلام نمی‌کرد، این اشتباه در دل‌ها قوّت می گرفت . وانگهی سبب می شد اکثر افراد جامعه به سمت و سوی افکار و عقاید و اعمال یزید سوق داده شوند. چون که رب البیت دف گیرد به دست بیت و ما فی البیت رقاصی کنند با این وجود امام بر خود فرض دانست ادای وظیفه نماید و علیه دستگاه قیام کند، هر چند می دانست قیام اومنجر به شهادت وی و یاران و خاندانش خواهد شد. کشته شدن او در راه خدا و اسارت خاندانش مطلوب ومحبوب خداوند بود. البته امر به شهادت در حقیقت امر به ایستادگی و استقامت بود.(1) بنابراین قیام و نهضت امام حسین(ع) یک وظیفه و تکلیف الهی بود که باید آن را محقق می‌ساخت گرچه به شهادت خود و جوانان و یارانش بیانجامد تا جلوی نابودی اسلام رابگیرد. ------------- پی نوشت‌ها: 1. خوارزمی، مقتل الحسین، ج1، ص 273؛ مقرم، مقتل الحسین، ص 141. 2.شهید آگاه ، آیت الله لطف الله صافی ، ص 34ـ 37 با تلخیص . 🔰 @p_eteghadi 🔰