پسر جوانی بیمار شد. اشتهای او کور شد و از خوردن هر چیزی معدهاش او را معذور داشت. حکیم به او عسل تجویز کرد.
جوان میترسید باز از خوردن عسل دچار دلپیچه شود لذا نمیخورد. حکیم گفت: بخور و نترس که من کنار تو هستم. جوان خورد و بدون هیچ دردی معدهاش عسل را پذیرفت.
حکیم گفت: میدانی چرا عسل را معده تو قبول کرد و پس نزد و زود هضم شد؟
جوان گفت: نمیدانم.
حکیم گفت: عسل تنها خوراکی در جهان طبیعت است که قبل از هضم کردن تو، یکبار در معده زنبور هضم شده است.
🔻 پس بدان که عسل غذای معده توست و سخن غذای روح توست. و اگر میخواهی حرف تو را بپذیرند و پس نزنند و زود هضم شود، سعی کن قبل سخن گفتن، سخنان خود را مانند زنبور که عسل را در معدهاش هضم میکند، تو نیز در مغزت سبک سنگین و هضم کن سپس بر زبان بیاور!👌
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
وقتی امام زمان(ع) ظهور میکند، اولین همراه ایشان چه کسی است؟
برخی روایات حاکی از آن است که حضرت خضر(ع) همدم امام مهدی(عج) در زمان غیبت است:
از امام رضا(ع) نقل شده است: «... خضر(ع) همه ساله در موسم حجّ حاضر میشود، همه مناسک را به جا میآورد و در بیابان عرفه وقوف میکند و بر دعاى مؤمنان آمین میگوید، و خداوند به واسطه او تنهایى قائم ما را در دوران غیبتش به انس تبدیل میکند و غربت و تنهائیش را با همنشینی با او برطرف میسازد».[1]
با توجه به این روایت، شاید بتوان حدس زد که در زمان ظهور نیز اولین همراه ایشان جناب خضر(ع) باشد و نیز ممکن است با قرائن و شواهد دیگر، حدسیات دیگری داشت. با این وجود، بعید است بتوان با قطعیت چیزی در این زمینه ابراز کرد.[2]
[1]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 390 – 391، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق.
[2]. «313 یار امام مهدی(ع)»، 46591؛ «سلمان فارسی و ابوذر از یاران امام زمان(عج) هنگام رجعت»، 31814؛ «خصوصیات و ویژگیهای یاران امام زمان(عج)»، 95294؛ «قدرت یک نفر از یاران امام زمان(عج) به اندازه چهل نفر»، 103092.
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
شرح این سخن امام علی(ع) چیست که«فکر تو گنجایش هر چیز را ندارد، پس آنرا برای امور مهم فارغ گردان» چیست؟ آیا منظور تفکر در مورد مسائل غیر اخلاقی است، یا شامل علوم دیگر نیز میشود؟
اگرچه عقل انسان از پتانسیل و ظرفیت بسیار بالایی در ضبط، تجزیه و تحلیل انبوه اطلاعات برخوردار است، اما به هر حال و در عملکرد واقعی خود، توانایی پردازش دقیق و همزمان حد معینی از اطلاعات را دارد و انباشت اطلاعات گوناگون و نامرتبط گاه میتواند در تحلیل و آنالیز و بهرهبرداری از اطلاعات تأثیر منفی داشته باشد؛[1] از اینرو در آموزههای دینی بیان شده است که نباید آنرا با امور غیرمهم درگیر نمود. امام علی(ع) بارها به این نکته اشاره فرمودهاند:
«اندیشه انسان براى هر چیز گنجایش ندارد. پس این اندیشه را براى امور مهم نگهدار».[2]
«هر کس به امور غیرضروری سرگرم شود، منافع خویش را از دست خواهد داد».[3]
«هر کسی جویاى عقل عملى و بهنجار است، باید چیزهاى اصلى و غیراصلى را از یکدیگر بازشناسد و تمیز دهد؛ زیرا که بسیارى از مردمان به جستوجوى چیزهاى غیراصلى و زاید برمیخیزند، و از به دست آوردن چیزهاى اصلى غافل میمانند. هر کس اصل را به دست آورد، از غیراصل دست میکشد».[4]
«هر کسی به چیز بیهوده بپردازد، آنچه را که مهم و مطلوب است از دست میدهد».[5]
مراد از این روایات تنها آن نیست که انسان نباید با مفاهیم غیر اخلاقی ذهن خود را مشغول کند(که البته نباید بکند)، بلکه مراد آن است که توانایی عملی ذهن انسان هرچه زیاد باشد، باز هم محدود است؛ از اینرو یک فرد واقعنگر، باید این تواناییها را به سمت و سویی هدایت کند که ارزش آورده بیشتری برای او داشته باشد، و این توانایی را در جایی مورد استفاده قرار ندهد که ارزش کمتری دارد، حتی اگر اندیشیدن در مورد آن حرام و غیر اخلاقی نباشد.
در نمونهای مشابه، اگر سیستمی رایانهای با ظرفیت محدود داشته باشیم، تلاش میکنیم که اطلاعات مهمتر را وارد آن نموده و برای عملکرد بهتر آن از نصب نرمافزارهای اضافی بپرهیزیم؛ لذا هر کسی باید بر طبق شرایط خود عمل کند و این به معنای بیارزش و بیاهمیت بودن یک علم و دانش نیست، بلکه ممکن است، دستهای از اطلاعات برای فردی ضروری به شمار آمده و برای دیگری غیرضروری باشد و از طرفی، گاه لازم است تا به اموری که در نگاه اول، غیرضروری به شمار میآید، برای عملکرد بهتر امور ضروری نیز پرداخته شود.[6]
[1]. «عقل و گسترهی فعالیت آن»، 227؛ «فراگیری حکمت و دانش»، 6797؛ «اسلام و عقلانیت»، 899.
[2]. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، درایتی، مصطفی، ص 57، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1366ش.
[3]. همان، ص 477.
[4]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 75، ص 7، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[5]. تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 477.
[6]. «تقسیمبندی اوقات شب و روز در زندگی»، 44305.
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#شبهاتی_پیرامون_نام_الله
🤔#پرسش
#الله نام یک بت بوده است و ارتباطى با خداى خالق ندارد.
براى همين مسلمانان ميگويند الله اكبر (الله بزرگتر است)زيرا در آنجا خدايان اقوام ديگر هم بوده اند و مسلمانان معتقدند الله از آنها بزرگتر بوده است ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌الله ، جامعترین نامهای خدا است . علی علیه السلام فرمود ؛
« الله یعنی معبودی که خلق در او سرگردان اند و به او پناه می برند و خداوند ، همان پوشیده از دسترس دیده ها و در پرده از وهم ها و خطورات ذهن است »
📚التوحید صدوق ص 89
❕بررسی نامهای خدا که در قرآن مجید و یا سایر منابع اسلامی آمده نشان می دهد که هر کدام از آن یک بخش خاص از صفات خدا را منعکس می سازد، تنها نامی که اشاره به تمام صفات و کمالات الهی، یا به تعبیر دیگر جامع صفات جلال و جمال است همان الله می باشد ، به همین دلیل اسماء دیگر خداوند غالبا به عنوان صفت برای کلمه الله گفته می شود به عنوان نمونه ، غفور و رحیم که به جنبه آمرزش خداوند اشاره می کند (فان الله غفور رحیم بقره 226).
📚تفسیر نمونه ج 1 ص 21
❕اللّه مشتق از «اله» به معنی مستحق عبادت است و بسیاری ازمحدثان و مفسران این معنا را برگزیده اند و در روایات ما نیز وارد شده است؛ کلینی از هشام بن حکم نقل میکند که از آن حضرت پرسیدم: لفظ اللّه ازچه ریشه ای گرفته شده است؟ فرمود: «اللّه مشتق از «اله»، و «اله» مألوه میخواهد، و اسم غیر از مسمی است، هرکس اسم را بپرستد نه معنی را کفر ورزیده و در حقیقت خدا را نپرستیده است»
📚الکافی ج 1 ص 87
👌شیخ صدوق میگوید ؛ « اللّه و اله به معنی مستحق عبادت است وجز خدا کسی شایسته عبادت نیست» تا آن جا که میگوید: «اصل اللّه «الالاه» به معنی عبادت بوده است» .
📚توحید صدوق ص 195 _ منشور جاوید ج 2 ص 116
👌الله نام هیچ بتی نبوده است و تنها نام خدای یگانه ای است که ادیان الهی او را معرفی کرده اند . شما می توانید به کتاب اسلام و عقائد و آراء بشری ، اثر ، یحیی نوری ص 300 به بعد مراجعه کنید و از اسامی بت های شبه جزیره عربستان و مناطق اطراف اطلاع حاصل کنید ، در میان نام انواع بت ها ، هیچ نامی از بتی به نام الله یافت نمی شود .
❕این نکته نیز شایان توجه است که معنی اعتقاد به بزرگی خدا این نیست که او را در مقایسه با موجودات دیگر برتر و بالاتر بدانیم بلکه چنین مقایسه ای اصلا غلط است، ما باید او را برتر از آن بدانیم که با چیزی قابل مقایسه باشد چنانکه امام صادق (علیه السلام )در گفتار کوتاه و پرمعنی خود به ما تعلیم فرموده است آنجا که در حدیث می خوانیم ؛
«کسی نزد آنحضرت گفت : الله اکبر . امام فرمود: خدا از چه چیز بزرگتر است عرض کرد: از همه چیز .
👌امام فرمود: با این سخن خدا را محدود کردی (چون او را مقایسه با موجودات دیگر نمودی، و برتر از آنها شمردی ). آن مرد پرسید: پس چه بگویم ؟
❕فرمود ؛ « بگو الله اکبر من ان یوصف ؛«خدا برتر از آن است که به وصف درآید »
📚الکافی ج 1 ص 117
👌جالب اینکه در حدیث دیگری که از همان امام (علیه السلام )نقل شده است می خوانیم ؛
❕هنگامی که یکی از اصحاب عرض کرد منظور بزرگتر بودن خدا از همه چیز است، امام فرمود ؛ «آیا اصولا در برابر ذات خدا وجودی هست که او برتر از آن باشد ؟» آن مرد صحابی از امام می پرسد: پس چه بگویم ؟ فرمود: بگو: اکبر من ان یوصف »
📚تفسیر نور الثقلین ج 3 ص 239
👌روشن می شود که منظور از « بزرگ تر بودن خداوند » ، برتر بودن از هر گونه وصف و توصیف محدود کننده است ، نه آنکه فرض کنیم خدایان دیگری هستند و الله از آنان بزرگتر است و به قول شاعر ؛
« ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم _ و از آنچه دیده ایم و نوشتیم و خوانده ایم _ مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر _ ما همچنان در اول وصف تو مانده ایم »
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
در قرآن بیان شده که خداوند میتواند با متوقف کردن جریان باد، کشتیهایتان را از حرکت بیاندازد. این آیه با ساخت کشتیهای نوین مدرن نقض میشود. نظرتان چیست؟!
همانگونه که در پرسش بدان اشاره شده است، خداوند در قرآن به وزش بادها و حرکت کشتیها به عنوان یکی از نشانههای خود اشاره کرده است: «وَ مِنْ آیاتِهِ الْجَوارِ فِی الْبَحْرِ کالْأَعْلامِ، إِنْ یشَأْ یسْکنِ الرِّیحَ فَیظْلَلْنَ رَواکدَ عَلى ظَهْرِهِ إِنَّ فِی ذلِک لَآیاتٍ لِکلِّ صَبَّارٍ شَکورٍ»؛[1] از نشانههاى او کشتیهایى است که مانند کوههایی در دریاها در حال حرکتاند. اگر پروردگار اراده کند باد را متوقف میسازد تا آنها دیگر در دریا حرکتی نداشته باشند، در این موضوع، نشانههایى است براى هر صبر کننده شکرگزار.
در تفسیر و تبیین این آیات باید گفت؛ برای حرکت کشتیهای بادبانی در دریا، عوامل متعددی دخالت دارد:
1. اصل وجود دریا[2] و وسعت عمیق دریاها.[3]
2. خاصیت بخشیدن به چوب و یا مواد دیگر برای ثابت ماندن بر روی آب[4] و مهیا کردن وسایلی برای تسهیل کارهای انسان و حمل زیاد بار در دریا.[5]
3. اصل پیدایش باد. وزش بادها به دلیل تفاوت درجه حرارت در دو نقطه روى زمین است؛ زیرا هوا بر اثر حرارت منبسط مىشود، سپس به طرف بالا حرکت مىکند و به همین دلیل از یکسو فشار بر هواى اطراف مىآورد و آنها را متحرک مىسازد، و از سوى دیگر هنگامى که به سمت بالا حرکت کند، جاى خود را به هواى اطراف مىدهد.[6] و از آنجا که کسی غیر از خدا نمیتواند این کار را انجام دهد، دلیل بر وجود خدا است.[7]
حرکت کشتیها با کمک باد.[8] توضیح اینکه آب دریا خود به خود حرکت ندارد، و اگر باد نیاید، کشتیها(ى بادى) در دریا بىحرکت خواهند ماند، بنابراین وزش باد، عامل حرکت کشتی است؛ و از آنجا که غالب کشتیهای آن زمان بادی بودند؛ لذا خداوند وجود باد در دریاها را سبب حرکت کشتیها قرار داده است.[9]
به عبارت دیگر، این آیه در صدد بیان چگونگی حرکت کشتیهای بادبانی با استفاده از امکانات خدادادی است؛ نه آنکه بخواهد نیروی محرکه کشتیها را تنها باد بداند تا اشکال موجود در پرسش پدید آید.
میدانیم در زمان پیامبر اسلام(ص) و حتی هزاران سال قبل از حضرتشان و در عصر فراعنه در مصر باستان، علاوه بر کشتیهای بادبانی کشتیهایی نیز وجود داشتند که از نیروی محرکه پارو استفاده میکردند و نیز برخی کشتیها در رودخانههای بزرگ از جریان متقابل آب هنگام جزر و مد برای حرکت استفاده میکردند؛ از اینرو، بادها در همان زمان نزول قرآن نیز تنها نیروی محرکه کشتیها نبوده و این مثالی که در قرآن آمده تنها نمادی از این است که مدیریت تمام قوای محرکه به دست خدا است و او میتواند همه آنها را از حرکت بیاندازد، حتی موتورهای پیشرفته اتمی!
با این وجود باید گفت؛ امروزه نیز جریان باد در حرکت بسیاری از کشتیهای موتوری تأثیرگذار است؛ زیرا اگر باد موافق باشد و حرکت امواج در جهت حرکت کشتی قرار گیرد، بر سرعت آن افزوده شده و اگر در جهت مخالف باشد، از سرعت آن کاسته خواهد شد.
[1]. شوری 32 – 33.
[2]. سید بن قطب بن ابراهیم شاذلی، فى ظلال القرآن، ج 5، ص 3195، بیروت، دار الشروق، چاپ هفدهم، 1412ق.
[3]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 20، ص 451، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[4]. تفسیر نمونه، ج 20، ص 451؛ فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 27، ص 602، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.
[5]. فضل الله، سید محمد حسین، تفسیر من وحی القرآن، ج 20، ص 186، بیروت، دار الملاک للطباعة و النشر، چاپ دوم، 1419ق.
[6]. تفسیر نمونه، ج 20، ص 452.
[7]. مفاتیح الغیب، ج 27، ص 602.
[8]. تفسیر نمونه، ج 20، ص 451.
[9]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 9، ص 49، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
عبادت ما برای خود ما است، یعنی چه؟ این مسئله با عبادت برای خدا چگونه قابل جمع است؟
پرسش: گفته میشود با توجه به بینیاز بودن خداوند از اعمال ما، این اعمال برای خود ما است؛ یعنی اعمال ائمه(ع) هم برای خودشان بود؟ آیا این عقیده، عبادتهای مارا ضایع نمیکند؟ گذشته از این، این مسئله با سخن حضرت علی(ع) که عبادت گروهی را فقط برای خدا میدانند، چگونه قابل جمع است؟ به عبارت دیگر، همانطور که میدانیم خداوند غنی است و به عبادات ما احتیاجی ندارد، پس عبادات ما اینگونه تعلیل میشود که ما خودمان به آنها احتیاج داریم. حال سوال اینجا است که آیا این همه طاعات برای خودمان است و این همه اذکار و اعمال و ایستادن در مقابل خداوند و حمد و ثنای او گفتن، همه وسیلهای است برای خود؟ راستش را بخواهید این واژۀ " ود" مرا اذیت میکند و در حقیقت، شیرینی عبادت را میگیرد. نمیدانم ... یعنی اعمال ائمه هم برای خودشان بود ...؟! برای ارتقای درجه معنوی خودشان؟! اینکه خوب و زیبا به نظر نمیرسد و انسان قانع نمیشود. معنای جمله امام علی(ع) که گروهی خدا را برای ترس از جهنم و گروهی برای شوق بهشت و گروهی برای خود خدا او را عبادت میکنند، چیست؟ آیا عبادت دو دستۀ اول برای خود نیست که مرتبهای پایین دارد، اگر اینطور است پس خدا که غنی است، معنای دستۀ سوم و عبادتشان چیست؟
پاسخ: از آنجا که خداوند، حکیم است و به کار عبث و بیهوده امر نمیکند، قطعا عبادتهایی که ما را به انجام آنها امر نموده، دارای آثار و فوایدی است، و چون خداوند غنی بالذات است و به این عبادتهای ما نیازی ندارد، فواید این عبادتها، به غیر خدا(فرد عبادت کننده و دیگران) میرسد.
این اثرات و فواید، با هدف و انگیزۀ ما از عبادت منافاتی ندارد؛ یعنی اگر چه یک انسان خودساخته فقط برای خداوند، عبادتی را انجام میدهد، ولی این هدف، با این مسئله که فایدهای هم نصیب خود عبادت کننده شود، منافاتی ندارد.
هدف افراد از عبادت، به نوع فکر و سطح آگاهی و معرفت آنان بستگی دارد، و انبیای الاهی و ائمۀ معصومین(ع) که در اوج معرفت قرار دارند، دارای بالاترین هدف از عبادت پروردگار، که همان شکر از الطاف پروردگار و انجام عملی که سزاوار مقام ربوبی است، هستند و هر چه هدف بلندتر باشد، آثار عبادت که به عبادت کننده میرسد، بیشتر و بهتر خواهد بود.
از دیدگاه دیگر، انسان موجودی است دو بعدی، با گرایشهای الاهی و نفسانی، و از این جهت دارای دو خود حقیقی و مجازی است. آنچه از نظر اسلام مذموم است، تلاش و کوشش در راه خود حیوانی و نفسانی(مجازی) است، اما تلاش و فعالیت در راه ارتقای خود واقعی، در حقیقت تلاش و کوشش در راه خدا و برای خدا است. اگر هدف انسان از عبادت، ارتقای بعد الاهی و تقرب به پروردگار باشد، در این صورت عبادتهای او کاملاً همجهت و همسو با عبادت "الله" میشود و از مسیر الاهی، ذرهای انحراف پیدا نمیکند.
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
این حرف معتبره و کجا اومده؟ این سخن که: «هر که ادعا کند خداوند باعث شر است، به خدا دروغ بسته است. همچنین هر که ادعا کند خیر و شر هر دو از جانب خداست، به خدا دروغ بسته است،» منتسب به صادق است. این دیدگاه با دیدگاه معتزله که خداوند را از مسئولیت وجود شر در دنیا مبری میکنند، سنخیت دارد
پاسخ: متن روایت اشاره شده در پرسش، این است:
«مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ فَقَدْ کَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ الْخَیْرَ وَ الشَّرَّ إِلَیْهِ فَقَدْ کَذَبَ عَلَى اللَّهِ»؛[1] کسی که گمان کند خدا به فحشاء و منکر امر میکند، بر خدا دروغ بسته و کسی که فکر کند هم خیر و هم شر از جانب او است بر خدا دروغ بسته است.
اگرچه این روایت ضعیف است،[2] اما با توجه به روایات دیگری که در این زمینه وجود دارد، میتواند قابل پذیرش باشد. البته با دو بیانی که هیچکدام مخالف با اصول تشیع نیست:
اینکه ضمیر «إلیه» در روایت را به خداوند برگردانیم که در این صورت ترجمه روایت این خواهد بود:
«آنکه گمان کند خدا به انجام بدیها دستور میدهد، بر خدا دروغ بسته و همچنین کسی که فکر کند تنها خدا است که منشأ خیر و شر است، او نیز بر خداوند دروغ بسته است». این معنا درست است؛ زیرا در مقام ردّ سخن جبرگرایان است که معتقدند انسان هیچ نقشی در کارهای خود نداشته و این تنها خدا است که خیر و شرّ را (به صورت جبری) ایجاد میکند.
و یا اینکه ضمیر «إلیه» در روایت را به انسانی که در عبارت «من زعم» به او اشاره شده است، برگردانیم که آنگاه ترجمه بخش اخیر روایت، چنین خواهد بود:
« ... و همچنین اگر انسانی فکر کند که تنها خودش منشأ خیر و شر است، او نیز بر خدا دروغ بسته است». یعنی فردی که در انجام کارهای خیر و شر برای خودش نقشی استقلالی در نظر بگیرد و معتقد باشد که خداوند هیچ نقشی در انجام آنها ندارد، او نیز بر خدا دروغ بسته است؛ زیرا این همان قول «مفوضه» و «معتزله» است که قائل به استقلال انسان و نقش نداشتن خدا در کارهای او هستند.[3]
به عبارت دیگر، این روایت در مقام بیان یکی از اصول بنیادین تشیع است که مفادش این است: «لا جبر و لا تفویض، بل أمر بین الأمرین».
مؤید این برداشت، روایت دیگری از پیامبر اسلام(ص) است که به صورت مفصّلتری به این موضوع میپردازد:
«هرکس گمان کند که خدا به بدى و زشتى امر میفرماید، بر خدا دروغ بسته و هرکس گمان کند که خوبى و بدى بدون خواست خدا است، خدا را از سلطنتش بیرون برده و هر کسی گمان کند که گناهان بدون قوت خدا است، بر خدا دروغ گفته است و هر کسی بر خدا دروغ گوید، خدا او را در آتش دوزخ در آورد».[4]
[1]. برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، ج 1، ص 284، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق.
[2]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، مصحح، رسولی، سید هاشم، ج2، ص 183، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق.
[3] . «انتساب بالعرض شرور به خداوند»، 5529؛ «عدم صدور شر از خدای حکیم»، 46070؛ «نسبت آفرینش خیر و شر به خداوند»، 91408؛ «سازگاری خیر و شر با توحید و مهربانی خدا»، 936
[4]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 158، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#مجازات_محاربین_اغتشاشات_آبان
🤔#پرسش
❕اوالفضل بهرامپور کارشناسی ارشد ادبیات وعلوم قرآنی از دانشکده الهیات دانشگاه تهران در تلویزیون شبکه میگوید که:
طبق آیات قرآن، مخالفان را نباید کشت بلکه باید زجرکش کرد و به دار آویخت و دست راست و پای چپشان را قطعه قطعه کرد...
قابل توجه آن عده از هموطنان ساده لوح كه خودشان را به خواب زده اند:
داعش و جمهورى آخوندى هر دو به دستور قرآن آدمكشى ميكنند ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌خداوند می فرماید ؛
« كيفر آنها كه با خدا و پيامبر به جنگ بر مى خيزند و در روى زمين دست به فساد مى زنند. (و با تهديد به اسلحه به جان و مال و ناموس مردم حمله مى برند) اين است كه اعدام شوند يا به دار آويخته گردند يا (چهار انگشت از) دست راست و پاى چپ آنها بريده شود و يا از سرزمين خود تبعيد گردند، اين رسوايى آنها در دنياست و در آخرت مجازات بزرگى دارند.- مگر آنها كه قبل از دست يافتن شما بر آنان توبه كنند، بدانيد (خدا توبه آنها را مى پذيرد) #خداوند آمرزنده و مهربان است.»
🔹مائده 33_34
❕این آیه جزای افراد #متجاوزی را که اسلحه بروی مسلمانان میکشند و با تهدید به مرگ و حتی کشتن، اموالشان را به غارت میبرند، با شدت هر چه تمامتر بیان میکند، و میگوید ؛ کیفر کسانی که با خدا و پیامبر به جنگ بر میخیزند و در روی زمین دست به فساد میزنند این است که یکی از چهار مجازات در مورد آنها اجراء شود ، نخست اینکه کشته شوند، دیگر اینکه به دار آویخته شوند، سوم این که دست و پای آنها به طور مخالف (دست راست با پای چپ) بریده شود چهارم اینکه از زمینی که در آن زندگی دارند تبعید گردند.
❕در اینجا به چند نکته باید توجه کرد ؛
1⃣منظور از محاربه با خدا و پیامبر آن چنان که در احادیث اهل بیت وارد شده این است که کسی با تهدید به اسلحه به جان یا مال مردم تجاوز کند، اعم از اینکه به صورت دزدان گردنه ها در بیرون #شهرها چنین کاری کند و یا در داخل شهر، بنا بر این افراد چاقوکشی که حمله به جان و مال و نوامیس مردم میکنند نیز مشمول آن هستند.
📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 2 ص 284
❕ضمنا جالب توجه است که محاربه و ستیز با بندگان خدا در این آیه به عنوان محاربه با خدا معرفی شده و این تاکید فوق العاده اسلام را درباره حقوق انسانها و رعایت امنیت آنان ثابت می کند.
📚تفسیر نمونه ج 4 ص 359
2⃣ منظور از قطع دست و پا طبق آنچه در کتب فقهی اشاره شده همان مقداری است که در مورد سرقت بیان گردیده یعنی تنها بریدن چهار انگشت از دست یا پا می باشد.
📚کنز العرفان فی فقه القرآن ج 2 ص 352.
3⃣آیا مجازاتهای چهارگانه فوق جنبه تخییری دارد یعنی حکومت اسلام هر کدام از آنها را درباره هر کسی صلاح ببیند اجراء میکند، و یا متناسب با چگونگی جرم و جنایتی است که از آنها انجام گرفته! یعنی اگر افراد محارب دست به کشتن انسانهای بیگناهی زده اند مجازات قتل برای آنها انتخاب میشود و اگر اموال مردم را با تهدید به اسلحه ببرند انگشتان دست و پای آنها قطع میشود و اگر هم دست به آدمکشی و هم سرقت اموال زده باشند اعدام میشوند و جسد آنها برای عبرت مردم مقداری به دار آویخته میشود و اگر تنها اسلحه به روی مردم کشیده اند بدون اینکه خونی ریخته شود و یا سرقتی انجام گیرد به شهر دیگری تبعید خواهند شد، شک نیست که معنی دوم به حقیقت نزدیکتر است، و این مضمون در چند حدیث که از ائمه اهل بیت (علیهم السلام) نقل شده وارد گردیده است.
📚وسائل الشیعه ج 28 ص 307 باب 1
❕درست است که در پاره ای از احادیث اشاره به مخیر بودن حکومت اسلامی در این زمینه شده است ولی با توجه به احادیث سابق منظور از تخییر این نیست که حکومت اسلامی پیش خود یکی از این چهار مجازات را انتخاب نماید و چگونگی جنایت را در نظر نگیرد زیرا بسیار بعید به نظر میرسد که مسئله کشتن و به دار آویختن همردیف تبعید بوده باشد، و همه در یک سطح.
👌اتفاقا در بسیاری از قوانین جنائی و جزائی دنیای امروز نیز این مطلب به وضوح دیده میشود که برای یک نوع جنایت چند مجازات را در نظر می گیرند، مثلا در پاره ای از جرائم، در قانون مجازات مجرم، حبس از سه سال تا 10 سال تعیین شده و دست قاضی را در این باره باز گذاشته اند مفهوم آن این نیست که قاضی مطابق میل خود سالهای زندان را تعیین نماید بلکه منظور این است چگونگی وقوع مجازات را که گاهی با جهات مخففه و گاهی با جهات تشدید همراه است در نظر بگیرد و کیفر مناسبی انتخاب نماید.
❕در این قانون مهم اسلامی که درباره محاربان وارد شده، چون نحوه این جرم و جنایت بسیار متفاوت است و همه محاربان مسلما یکسان نیستند طرز مجازات آنها نیز متفاوت ذکر شده است.
🔸ادامه دارد...
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸ادامه #مجازات_محاربین_اغتشاشات_آبان
4⃣ناگفته پیدا است شدت عمل فوق العاده ای که اسلام در مورد محاربان به خرج داده برای حفظ خونهای بیگناهان و جلوگیری از حملات و تجاوزهای افراد قلدر و زورمند و جانی و چاقوکش و آدمکش به جان و مال و نوامیس مردم بی گناه است.
5⃣بنابراین حکم محارب که مصداق آن کسانی هستند که در اعتراضات اخیر ، دست به سلاح برند و مردم بیگناه را کشتند و اموالشان را غارت کردند ، همان است که در آیه شریفه و تفسیر آن ، مورد اشاره قرار گرفت .
❕البته تذکر این نکته لازم است که گاهی اوضاع جامعه به قدری طوفانی و شرایط بحرانی است که اگر حکم مذکور در مورد محاربان اجرایی شود ، مخالفان با تبلیغات وسیع و کاذب ، افکار عمومی را بر علیه حکومت اسلامی سوق می دهند و دولت های بیگانه با به دست آوردن بهانه ، فشارها را بر حکومت اسلامی بیشتر می کنند و ...
👌در چنین شرایطی ، مطابق روایات ، حاکم اسلامی این حق را دارد که حکم مذکور را بر محاربین بخشیده و مجازات دیگری را در قبال او اجرایی کند .
📚وسائل الشیعه ج 28 ص 40 باب 18
👌چنان که علی علیه السلام ، بعد از جنگ جمل ، تمام همدستان طلحه و زبیر و حتی خود عایشه را با این که مصداق محارب بودند ، اما حکم محارب را در مورد آنان اجرایی نکرد ، زیرا اگر امام علیه السلام چنین می کرد ، مخالفان به آسانی می توانستند توده های عوام مسلمین را بر ضد او بشورانند ، لذا در نقلی از عمروعاص می خوانیم که به عایشه گفت ؛
« ای کاش در روز جنگ جمل کشته شده بودی و ما کشتن تو را بزرگترین دستاویز بر ضد علی قرار می دادیم »
📚شرح نهج البلاغه ،ابن ابی الحدید ، ج 6 ص 322
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻منشا شکل گیری جریان آتئیسم
🔻یهودیت مدرن به دنبال چیست؟!
🔻چند درصد یهودیان فعلی خداباور هستند؟
#نظم_نوین_سکولاریسم
ایمان اکبرآبادی 👤
🔸اللهم عجل لولیک الفرج🔸
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#موسی_و_لخت_دویدن_بین_مردم
🤔#پرسش
❔یکی از ملحدین می گفت در روایات شما آمده است که موسی نبی #لخت به دنبال سنگی می دوید و همگان عورت او را دیدند و قرآن نیز به این #واقعه اشاره می کند ❗️آیا واقعیت دارد ❕❕
💠#پاسخ💠
👌روایتی است ک در کتب اهل سنت به نقل از ابوهریره و او از پیامبر اسلام آمده است که می فرماید ؛
«موسی مردی با حیا بود که پیوسته سعی می کرد هر چه بیشتر بدن
خود را از انظار بپوشاند، و به همین جهت چیزی از پوست بدن او دیده نمی شد، و برخی از بنی اسرائیل که می خواستند او رابیازارند گفتند:
❕علت این سعی و مواظبت بسیار، چیزی جز این نمی تواند باشد که عیبی مانند برص و پیسی در پوست بدن او است و یا فتقی در بیضه دارد و یا آفت دیگری در بدن او است و گرنه اینقدر مواظبت در پوشاندن بدن خود نمیکرد.
👌 چون خدا اراده فرمود که #موسی را از این گفتار اینان تبرئه فرماید روزی موسی با خود خلوت کرد و جامه اش را روی سنگ گذارد و غسل کرد، و چون از غسل فارغ شد بسراغ جامه اش آمد تا برگیرد ، در اینوقت سنگ شروع به فرار و دویدن کرد، و موسی که چنان دید عصای خود را در دست گرفت و بدنبال سنگ #روان شد و پیوسته می گفت:
❕جامه ام را ای سنگ! جامه ام را ای سنگ! -یعنی جامه ام را واگذار و برو و هم چنان بیامد تا به گروهی از بنی اسرائیل رسید و آنها موسی را #برهنه مشاهده کرده و دیدند که از نظر خلقت و اندام بهترین خلقت را داشته و هیچ نقصی در خلقت ندارد، و بوسیله خداوند او را از آنچه گفته بودند تبرئه کرد...
👌در اینوقت سنگ ایستاد و موسی جامه اش را برگرفت و پوشیدو شروع کرد با عصای خود به زدن آن سنگ، و بخدا سوگند که اثر شش یا هفت ضربه موسی به روی سنگ باقی ماند »
📚صحیح مسلم ج1 ص267
📚صحیح بخاری ج3 ص1249
👌این #عده می گویند این آیه قرآن که می فرماید ؛
« ای کسانی که ایمان آورده اید همانند کسانی نباشید که موسی را آزار دادند و خداوند او را از آنچه در حق او می گفتند مبرا ساخت و او نزد خداوند آبرومند (و گرانقدر ) بود » (احزاب 69) مربوط به همین جریان است .
👌این جریان در روایتی ازکتب #شیعه نیز نقل شده است .
❕در تفسیر قمی از امام صادق علیه السلام نقل شده است ؛
« بنی اسرائیل می گفتند که موسی آنچه را که مردان دارند ، ندارد ، چرا که موسی زمانی که می خواست غسل کند به موضعی می رفت که هیچ احدی از مردم او را نمی دید ، روزی داشت در کنار نهری غسل می کند و لباسش را بر سنگی گذاشته بود ، خداوند به سنگ امر کرد که از او دور شود ، ( موسی نیز لخت به دنبال آن دوید ) و بنی اسرائیل فهمیدند آنچه درباره موسی می گفتند اشتباه است »
📚تفسیر قمی ج2 ص197
💠به نظر ما این جریان از اساس #باطل و غیر قابل قبول است .
❕بی شک لخت ظاهر شدن در بین مردم سبب تضعیف جایگاه نبوت و تنفر و دوری مردم از فرد نبی می باشد که قابل قبول نمیباشد . خصوصا آنکه دویدن دنبال سنگی که درک و شعور ندارد و ندا دادن به این که ای سنگ لباسم را بده و حتی زدن یک سنگ بی جان اموری است که هیچ عاقلی چنین کارهایی را نمی کند چه برسد به حضرت موسی علیه السلام.
❔آیا #عقلا نمی گویند که بهتر بود موسی به جای دویدن به دنبال سنگ و لخت ظاهر شدن در بین مردم ، همانجا می ماند و پوششی برای خود تهیه می کرد تا آبرویش به نزد مردم نرود ❕
🔰به هر حال این جریان مورد قبول ما نمی باشد چرا که اهل سنت این جریان را به نقل از #ابوهریره نقل می کنند که او فردی کذاب و دروغگو به رسول خدا بوده است .
📚بحار الانوار ج2 ص217
👌روایتی هم که از شیعه نقل شد ، #مرسل بوده و قابل استناد نمی باشد .
❕آیه شريفه مذکور نیز يك حكم كلى و #جامع را بيان مى كند، زيرا بنى اسرائيل از جنبه هاى مختلف موسى را ايذاء كردند، و خداوند نیز موسی را از آن اذیتها حفظ کرد ، مانند آنچه که طبق روايتى موسى و هارون بر فراز كوه رفتند و هارون بدرود حيات گفت، شايعه پراكنان بنى اسرائيل مرگ او را به موسى نسبت دادند، خداوند #حقيقت امر را روشن ساخت و مشت شايعه سازان را باز كرد و یا چنان كه مشروحا در ذيل آيات سوره" قصص" آمده است ، قارون" حيله گر براى اينكه تسليم قانون زكات نشود، و حقوق مستمندان را نپردازد، توطئه اى چيد كه #زن بدكاره اى در ميان جمعيت برخيزد و موسى را متهم به روابط نامشروع با خود كند كه به لطف الهى نه تنها اين توطئه مؤثر نيفتاد بلكه همان زن به پاكى موسى و توطئه قارون گواهى داد و مانند آنکه گروهى از دشمنان موسى او را متهم به سحر و جنون و دروغ بستن بر خدا كردند، اما خداوند به وسيله معجزات باهرات او را از اين نسبتهاى ناروا مبرا ساخت.
📚تفسیر نمونه ج17 ص444
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#ازدواج_با_زنان_شوهر_دار
🤔#پرسش
❔ازدواج صیغه با زنان متاهل در کتب آخوندها :
«فضل مولای محمد بن راشد می گوید : از ابو عبدالله علیه السلام پرسیدم من با زنی ازدواج کردم و احساس کردم که این خانم متاهل است، و در این باره تحقیق کردم و مطمن شدم که این خانم متاهل است، امام جعفر صادق فرمود: و چرا تحقیق کردی؟
آدرس دقیق:
تهذيب الأحكام للطوسي (460 هـ) الجزء7 صفحة253 باب 23 ضروب النكاح
روایت دوم :
(26444)محمد بن الحسن بإسناده عن محمد بن أحمد بن يحيى عن علي بن السندي عن عثمان بن عيسى عن إسحاق بن عمار عن فضل مولى محمد بن راشد عن أبي عبد الله (ع) قال: قلت: أني تزوجت امرأة متعة فوقع في نفسي أن لها زوجا ففتشت عن ذلك فوجدت لها زوجا قال: ولم فتشت؟
ترجمه : فضل مولای محمد بن راشد می گوید : از ابو عبدالله علیه السلام پرسیدم من با زنی ازدواج کردم و احساس کردم که این خانم متاهل است، و در این باره تحقیق کردم و مطمن شدم که این خانم متاهل است، امام جعفر صادق فرمود: و چرا تحقیق کردی؟
آدرس دقیق:
وسائل الشيعة للحر العاملي (1104 هـ) الجزء21 صفحة 31 باب 10 تصديق المرأة في نفي الزوج
💠#پاسخ💠
👌روایات بالا نمی گوید ازدواج با زنان شوهر دار بی اشکال است ، بلکه می گوید در صورتی که زن مومنه ادعا کند #شوهر ندارد ، در سخنش تصدیق می شود و دیگر نیازی به #تحقیق نیست که آیا واقعا آن زن مومنه راست می گوید یا خیر .
🔶میسر می گوید از امام صادق علیه السلام سوال کردم که گاهی می خواهم با زنی ازدواج کنم ، به او می گویم آیا تو شوهر داری یا خیر ، او پاسخ می دهد خیر شوهر ندارم ، #تکلیف چیست ؟
👌امام علیه السلام پاسخ داد ، بله سخن زن را قبول کن و او را #تصدیق کن و دیگر نیازی به تحقیق نیست .
📚الکافی ج5 ص462
❕پس از ازدواج با زنی که ادعای بی شوهر بودن را دارد ، دیگر نیازی به تحقیق در این رابطه نیست ، اما اگر #تحقیق صورت گرفت و انسان فهمید که آن زن دروغ گفته و همسر داشته است ؛
1⃣روایات بالا می گوید که نیازی به تحقیق نبود و باید به ادعای زن مومنه #اعتماد می کردید .
2⃣حال که روشن شده است که آن زن شوهر داشته و به دروغ ادعای بی شوهر بودن را کرده است ، زنای #محصنه بر آن زن ثابت است ، اما بر مرد که بدون اطلاع از همسر داشتن او ، با او ازدواج کرده است چیزی نیست .
📚وسائل الشیعه ج20 ص314
3⃣پس از فهمیدن آنکه آن زن شوهر داشته است ، عقدی که شوهر دوم خوانده است باطل می شود و آن زن به شوهر اول #ملحق می شود .
📚وسائل الشیعه ج20 ص446
4⃣این که زن مومنه در عده و یا همسر نداشتن تصدیق می شود و نیازی به تحقیق نیست ، مورد اتفاق تمام فرق اسلامی است .
5⃣از روایاتی نیز استفاده می شود ، اگر چه تحقیق کردن لازم نیست و زن مومنه در ادعایش تصدیق می شود ، اما مستحب است قبل از #انعقاد عقد جهت اطمینان بیشتر تحقیق هم صورت گیرد .
📚الکافی ج5 ص453
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁