eitaa logo
پرسمان اعتقادی
42.7هزار دنبال‌کننده
9.4هزار عکس
4.6هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️سوال قرآن از یک طرف مردم را دعوت به قصاص میکند و آن را مایه حیات و وسیله بقا در روى زمین مى داند، آن جا که مى گوید: « و براى شما در قصاص، حیات و زندگى است اى صاحبان خرد»( بقره179) در مورد دیگر از عفو ستایش مى کند و مردم را به عفو و گذشت دعوت مى نماید، مثلا مى فرماید: « و خشم خود را فرو مى برند و از خلاف هاى مردم در مى گذرند.»( ال عمران 134) آیا این دو دستور با هم منافاتى ندارند؟ 🗯پاسخ: ❗️اولا: 🔷 نکته قابل توجّه این است که تشریع بسیارى از قوانین اثر اجتماعى و روانى دارد اگر چه از قانون عملا کمتر استفاده شود.مثلا، همین اندازه که اسلام اجازه مى دهد اولیاى مقتول قاتل را قصاص کنند، کافى است افرادى که مى خواهند دست خود را به خون دیگرى آلوده کنند، در برابر چشم خود حقّ قصاص را که به اولیا مقتول داده شده است مجسّم سازند و خود را در خطر اعدام ببینند و دست از کار خود بردارند. 🗯بنابراین، قرار دادن حقّ قصاص به خودى خود چیزى است که مى تواند اثر حیاتى براى اجتماع داشته باشد و جلو قتل و تجاوز را بگیرد هرچند عملا از این حق بسیار کم استفاده شود. ❗️به عبارت دیگر، مایه بقاى بشر و ضامن حیات او در برابر تجاوز متعدّیان همان قدرت قانونى بر قصاص است نه اقدام به قصاص، زیرا چیزى که مى تواند متجاوز را از هرگونه تجاوز وتعدّى باز دارد، این است که با خود بیندیشد که اگر دست به تجاوز بزند و خون کسى را بریزد صاحبان خون ممکن است از قدرت قانونى خود استفاده نموده و از دادگاه بخواهند که او را قصاص کند. ❗️ چنین اندیشه اى که مبادا روزى اولیاى مقتول خواهان قصاص او باشند غالباً مانع از آن مى گردد که افراد ناصالح به فکر جنایت بیفتند. 🔶بنابراین، تشریع قانون قصاص و این که افراد ستمدیده در صورت تمایل مى توانند از طرف انتقام بگیرند، ضامن بقاى حیات و سبب کاهش آمار جنایت است ولى هرگز اسلام اولیاى مقتول را مجبور نکرده است که حتماً از این قدرت قانونى استفاده کنند. 🔴بلکه به آنان اختیار داده است که در صورت تمایل، از این حقّ مشروع خود استفاده کنند و انتقام خود را از قاتل بگیرند و در عین حال آنان مى توانند با میل و رغبت از در عفو و گذشت وارد شوند و از سر تقصیر «جانى» در گذرند و یا دیه بپذیرند. ♻️اسلام با تشریع دو قانون یعنس (قانون قصاص و عفو) به دو هدف عالى خود رسیده است از یک طرف به اولیاى مقتول حقّ قصاص و قدرت بر انتقام داده و از این طریق از تکرار حوادث خونى شدیداً جلوگیرى نموده است که اگر چنین حقّى را به آنان نمى داد، بطور مسلّم آمار جنایت بالا مى رفت و خطرات مسلّمى جامعه انسانى را تهدید مى کرد. 🗯از طرف دیگر اولیاى مقتول را مجبور به قصاص ننموده و دست آنان را در استفاده از حقّ قانونى خود آزاد گذارده است تا اگر روزى مصالح ایجاب کرد که از در عفو آیند و یا طبعاً مایل به انتقام نباشند، بر متجاوز منّت گذارده و او را عفو کنند. ❗️نتیجه این که: 🗯 اگر قصاص تشریع نمى شد امنیّت و آرامش وجود نداشت و حیات انسانى در معرض خطر بود و اگر به صاحب حق اختیار و آزادى داده نمى شد و در برابر حقّ قصاص، حقّ اغماض به او پیشنهاد نمى شد، قانون نخست ناقص بود. ❗️چه بسا مصالحى ایجاب مى کند که صاحب حق، عفو و اغماض را بر انتقام ترجیح دهد; در این صورت تشریع قانون عفو، مکمّل حقّ قصاص است. 🗯ثانیاً: ❗️ باید توجّه نموده که قصاص موردى دارد و عفو موردى دیگر، 🔷در موردى که قصاص جانى به امنیّت و بقاى حیات دیگران کمک کند (بطورى که اگر از قصاص صرف نظر شود چه بسا اندیشه تجاوز در مغز او و دیگران بار دیگر زنده شود) در این صورت شایسته است که اولیاى مقتول از این حقّ قانونى استفاده نمایند. ❗️ولى اگر جانى را نادم و پشیمان ببینند و مصالحى ایجاب کند که از گناه او صرف نظر کرده او را ببخشند، دراین صورت عفو و گذشت را بر قصاص و انتقام ترجیح دهند و تشخیص آیند و مورد از یکدیگر چندان مشکل و پیچیده نیست. 📚منابع جهت مطالعه بیشتر: 1⃣وسائل الشیعه،ج29 ص52 باب19 2⃣بحار الانوار ج101 ص368 باب1 3⃣پاسخ به پرسش های مذهبی،ص460 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
امام صادق عليه السلام: هر كه دوست دارد از ياران قائم باشد، بايد انتظار كشد و در حالى كه منتظر است، پارسايى و اخلاق نيك را در پيش گيرد. اگر [با چنين حالتى ]از دنيا برود و بعد از مرگ او، قائمْ قيام كند، همانند اجر كسى را دارد كه قائم را درك مى كند. پس [در كار و عمل] بكوشيد و منتظر باشيد. گوارايتان باد اى جماعتِ مشمول رحمت! مَن سَرَّهُ أن يَكونَ مِن أصحابِ القائِمِ، فَليَنتَظِر وَليَعمَل بِالوَرَعِ ومَحاسِنِ الأَخلاقِ وهُوَ مُنتَظِرٌ، فَإِن ماتَ وقامَ القائِمُ بَعدَهُ كانَ لَهُ مِنَ الأَجرِ مِثلُ أجرِ مَن أدرَكَهُ، فَجُدّوا وَانتَظِروا هَنيئا لَكُم أيَّتُهَا العِصابَةُ المَرحومَةُ الغيبة للنعمانی، صفحه 200 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔یکی از اساتید این شبهه را کرد که مگر قرآن دستور به اطاعت مطلق از پیامبر را نمی دهد پس چرا پیامبر با یاران خود می کرد و از رای و نظر آنها تبعیت می کرد ❗️آیا این مخالفت کردن پیامبر با دستور قرآن نبود ❕ 💠💠 👌همان خدایی که دستور به تبعیت کردن و اطاعت از پیامبر را می دهد ، به پیامبرش دستور به کردن داده و می فرماید ؛ « در كارها با آنها مشورت كن اما هنگامى كه تصميم گرفتى (قاطع باش و) بر خدا توكل كن زيرا خداوند متوكلان را دوست دارد » ( آل عمران 159) ❕مسلم است كه پيامبر گرامی هرگز در احكام الهى با مردم مشورت نمى‏ كرد بلكه در آنها صرفا وحى بود و می فرمود ؛ « من تنها از چيزى پيروى مى‏ کنم كه بر من وحى مى ‏شود » ( احقاف 10) 👌بنابراين مورد مشورت پیامبر ، تنها طرز اجراى دستورات و نحوه پياده كردن احكام الهى بود و الا در قانون گذاری همگان موظف به اطاعت از پیامبر گرامی بودند . پيامبر در قانون‏گذارى، هيچوقت مشورت نمى‏ كرد و تنها در طرز اجراى قانون نظر مسلمانان را مى‏ خواست . 🔸پيامبر گرامی با اين كه قطع نظر از وحى آسمانى آن چنان فكر نيرومندى داشت كه نيازى به نداشت براى اينكه از يك سو مسلمانان را به اهميت مشورت متوجه سازد تا آن را جزء برنامه‏ هاى اساسى زندگى خود قرار دهند، و از سوى ديگر، نيروى و انديشه را در افراد پرورش دهد، در امور عمومى مسلمانان كه جنبه اجراى قوانين الهى داشت (نه قانونگذارى) جلسه مشاوره تشكيل مى ‏داد، و مخصوصا براى رأى افراد صاحب نظر ارزش خاصى قائل بود، تا آنجا كه گاهى از رأى خود براى احترام آنها، صرفنظر مينمود چنان كه نمونه آن را در جنگ" احد" مشاهده كرديم و مى‏ توان گفت يكى از عوامل موفقيت پيامبر در پيشبرد اهداف اسلامى همين موضوع بود. 👌اصولا مردمى كه كارهاى مهم خود را با مشورت و صلاح‏ انديشى يكديگر انجام ميدهند و صاحب‏نظران آنها به مشورت مى‏ نشينند، كمتر گرفتار لغزش مى‏ شوند. بعكس افرادى كه گرفتار استبداد راى هستند و خود را بى نياز از افكار مى‏دانند هر چند از نظر فكرى فوق العاده باشند غالبا گرفتار اشتباهات خطرناك و دردناكى مى‏ شوند. ❕از اين گذشته استبداد راى، شخصيت را در توده مردم مى ‏كشد و افكار را متوقف مى‏ سازد، و استعدادهاى آماده را نابود مى‏ كند، و به اين ترتيب بزرگترين سرمايه ‏هاى انسانى يك ملت از دست مى ‏رود. 👌بعلاوه كسى كه در انجام كارهاى خود با ديگران مشورت مى ‏كند، اگر مواجه با پيروزى شود كمتر مورد حسد واقع مى ‏گردد، زيرا ديگران پيروزى وى را از خودشان مى‏ دانند و معمولا انسان نسبت به كارى كه انجام داده حسد نمى‏ ورزد و اگر احيانا مواجه با شكست گردد زبان اعتراض و ملامت و شماتت مردم بر او بسته است، زيرا كسى به نتيجه كار خودش اعتراض نمى‏ كند، نه تنها اعتراض نخواهد كرد بلكه دلسوزى و غمخوارى نيز مى‏ كند. ❕يكى ديگر از فوائد مشورت اين است كه انسان ارزش شخصيت افراد و ميزان دوستى و دشمنى آنها را با خود درك خواهد كرد و اين شناسايى راه را براى پيروزى او هموار مى‏ كند . 👌مشورتهاى پيامبر با آن قدرت فكرى و فوق العاده‏ اى كه در حضرتش وجود داشت، بخاطر مجموع اين جهات بوده است تا به همگان لزوم مشورت گرفتن را آموزش دهد ، اما باز هم در نهایت تصمیم نهایی را پیامبر می گرفت و همگان موظف به بودند چنان که فرمود ؛ « هنگامى كه تصميم گرفتى (قاطع باش و) بر خدا توكل كن زيرا خداوند متوكلان را دوست دارد » « فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِين‏ » ( آل عمران 159) ❕بنابراین میان اطاعت از پیامبر گرامی و مشورت گرفتن ایشان از اصحاب هیچ گونه وجود ندارد . 📚تفسیر نمونه ج 3 ص 143 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸امام حسن علیه السلام از دیدگاه معاصران و اندیشمندان و مورخان اهل سنت ؛ 1⃣جابر از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله روايت كرده كه فرمود ؛ «خداوند، من و على را در عرش به صورت دو نور آفريد و دو هزار سال قبل از آفرينش آدم ذات مقدسش را تسبيح و تقديس مى‏ كرديم، وقتى خداوند آدم را آفريد ما را در صلب وى قرار داد و سپس از صلبى پاك به رحمى پاك انتقال داده تا در صلب ابراهيم جاى داد، آن‏گاه از صلب ابراهيم به صلبى پاك و رحمى پاك منتقل كرد تا در صلب عبد المطلب مقرر داشت، سپس آن نور در صلب عبد المطلب جدا گشت دو سوم آن در صلب عبد الله و يك سوم آن در صلب ابو طالب قرار گرفت، پس از آن، نورى از من و على در فاطمه گرد آمد و بدين ‏ترتيب، حسن و حسين دو نور از نور پروردگار جهانيان‏ اند.» 📚نزهه المجالس ج 2 ص 206 2⃣معاويه به مجلسيان خويش گفته بود به نظر شما آن‏كه از ناحيه پدر و مادر و مادربزرگ و پدربزرگ و عمو و عمه و دايى و خاله، از همه برتر است كيست؟ گفتند: امير المؤمنين بهتر مى‏داند. معاويه دست حسن بن على عليه السّلام را گرفت و گفت: وى، از همه برتر است چرا كه پدرش على ابن ابى طالب، مادرش فاطمه دخت پيامبر، پدربزرگ و جدش رسول خدا، مادربزرگش خديجه، عمويش جعفر، عمه ‏اش دختر ابو طالب، دايى‏ اش قاسم بن محمد و خاله ‏اش زينب دختر نبىّ اكرم صلّى اللّه عليه و اله است. » 📚عقد الفرید ج 3 ص 283 3⃣معاويه جاى ديگر نيز در برابر عمرو عاص و مروان حكم و زياد بن ابيه كه به نياى خود فخر و مباهات فراوان مى‏كردند، به اين واقعيت اعتراف كرد و براى اين‏كه بينى آنها را به خاك بمالد، امام حسن بن على را حاضر كرد و امام عليه السّلام بر سخنان نارواى آن‏ها در مورد بنى هاشم خط بطلان كشيد. وقتى از مجلس بيرون رفت، معاويه گفت: مگر مى‏ سزد بر كسى كه جدش رسول خدا، سرور اولين و آخرين و مادرش فاطمه بانوى بانوان جهانيان است، فخر و مباهات كنم؟ و سپس به حاضران گفت: به خدا سوگند! اگر مردم شام از اين ماجرا آگاه شوند، روزگارمان سياه است ... 📚المحاسن و الاضداد ص 90 4⃣روزى مقدام بر معاويه وارد شد، معاويه بدو گفت خبر دارى حسن بن على از دنيا رفته؟ مقدام با شنيدن اين جمله، كلمه استرجاع (إنّا للّه و إنّا إليه راجعون ...) بر زبان آورد. معاويه پرسيد: آيا تو فقدان حسن بن على را مصيبت مى‏دانى؟ مقدام در پاسخ گفت: چرا مصيبت ندانم در صورتى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله او را در كودكى روى زانوى خود مى‏ نشاند ...» 📚مسند احمد ج 4 ص 132 5⃣ ابو هريره همواره مى‏ گفت: هرگاه امام حسن عليه السّلام را ديدم اشكم جارى شد، زيرا با چشم خود ديدم رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله دهانش را بر دهان حسن قرار مى‏داد و سه بار مى‏فرمود خدايا! من او (حسن) را دوست دارم تو نيز او و دوستدارانش را دوست بدار. ابو هريره مى‏ افزايد از آن زمان كه ديدم رسول خدا با حسن چنين رفتارى كرد، همواره بدو علاقه‏ مندم. 📚نور الابصار ص 171 6⃣ وقتى مروان حكم سرسخت ‏ترين دشمنان امام حسين عليه السّلام در تشييع پيكر پاك امام مجتبى عليه السّلام و حمل جنازه ‏اش شركت جست امام حسين عليه السّلام با شگفتى به او فرمود: «تو كه دلش را خون كردى چگونه جنازه ‏اش را حمل مى ‏كنى؟» در پاسخ گفت: آن كارها را در حق كسى روا داشتم كه صبر و بردبارى‏ اش با كوه‏ها برابرى مى ‏كرد. 📚تهذیب التهذیب ج 2 ص 298 👌ادامه 👇👇👇 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
7⃣ابو الأسود دوئلى درباره امام مجتبى مى ‏گويد وى شخصيتى پيراسته بود و ميان عرب از برجسته ‏ترين دودمان و بخشنده‏ ترين خاندان به‏ شمار آمده و از سرشتى پاك برخوردار بود. 📚حیاه الامام الحسن ج 2 ص 247 8⃣عمرو بن اسحاق مى ‏گويد ؛ حسن بن على تنها كسى است كه هرگاه با من آغاز سخن كند دوست دارم همواره سخن بگويد و ساكت نماند و هيچ‏گاه نشنيدم وى كلمه ناسزايى بر زبان آورد. 📚بحار الانوار ج 43 ص 358 9⃣ عبد الله بن زبير گفته است به خدا سوگند! زنان، نظير حسن بن على عليه السّلام را در شكوه و وقار و مقام و منزلت والا، نزاده ‏اند . 📚البدایه و النهایه ج 8 ص 37 🔟 وقتى برادرش محمد حنفيّه بر سر قبرش ايستاد تا در سوگش سخن بگويد، اظهار داشت: (برادرم حسن!) همان‏گونه كه در زندگى موجب عزّت و سربلندى ما بودى، با شهادتت پشت ما را شكستى، بهترين روحى بودى كه كفن تو آن را دربر گرفت و بهترين كفن، كفنى بود كه پيكر عزيزت را در خود جاى داد، چرا از چنين عظمتى برخوردار نباشى در صورتى كه تو طريق هدايت رهپويان و پيشواى تقواپيشگان و چهارمين درّ گرانمايه اصحاب كسايى؟ اى ابو محمد! خداوند تو را در جوار رحمت خويش قرار دهد، دست قدرت الهى به تو غذاى تقوا خوراند و از پستان ايمان شير نوشيدى و در پرتو مكتب اسلام پرورش يافته و در زندگى و پس از مرگ، پاك و پيراسته بودى‏ هرچند دلهايمان در فراق و جدايى‏ات اندوهبار است. 📚مروج الذهب ج 3 ص 7 1⃣1⃣ ابا عبد الله الحسين عليه السّلام در كنار مرقد مطهر برادر اظهار داشت ؛ « اى ابو محمد! رحمت و درود خدا بر تو باد. اين تو بودى كه حقيقت را ديدى و شناختى و در برابر باطل ‏گرايان با رفتارى نكو و مبارزه ‏اى پنهانى راه خدا را برگزيدى. دنيا و زيبايى ‏ها و ناگوارى ‏هايش را به ديده تحقير نگريستى و با دستى پاك و خاندانى پيراسته در دنيا زيستى و از آن گذشتى و بر فريبكارى ‏ها و خيانت‏هاى دشمنانت به آسانى دست رد نهادى و پاسخ گفتى و اين مايه شگفتى نيست، زيرا تو از دودمان رسالتى و از پستان حكمت شير نوشيده و اكنون به سوى روح و ريحان و بهشت پر از نعمت الهى پركشيده‏اى خداى متعال پاداش تو و ما را در اين مصيبت جانكاه بزرگ دارد و به ما صبر و بردبارى عنايت فرمايد.» 📚حیاه الامام الحسن ج 2 ص 440 💠 جايگاه امام مجتبى عليه السّلام از نگاه انديشمندان و تاريخ ‏نگاران‏ ؛ 2⃣1⃣حافظ ابو نعيم اصفهانى از انديشمندان قرن پنجم درباره امام مجتبى عليه السّلام مى‏ گويد ؛ وى سالار جوانان و اصلاح گر نزديكان و علاقه‏ مندان، شبيه و محبوب دل رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله، سلاله هدايت، هم‏پيمان تقواپيشگان، چهارمين اختر اصحاب كساء فرزند بانوى بانوان، حسن بن على بن ابى طالب رضى الله عنهما است. 📚پیشوایان هدایت ج 4 ص 37 3⃣1⃣ ابن عبد البرّ درباره او گفته است ؛ كدام فرد را مى ‏توان والاتر از كسى دانست كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله او را سرور و سالار ناميده است. رضوان و رحمت خدا بر او (امام مجتبى) باد كه انسانى بردبار ، پروا پیشه و اندیشمند بود » 📚الاستیعاب ج 1 ص 385 👌ادامه 👇👇👇
4⃣1⃣حافظ ابن كثير دمشقى درباره امام علیه السلام می گوید ؛ « ابو بكر و عمر از او تجليل به عمل آورده و به عظمت ياد مى‏ كردند و به وى ارج و احترام قائل بوده و او را دوست مى‏داشتند و همواره به او مى‏گفتند فدايت گرديم. و ابن عباس هنگام سوار شدن امام حسن و امام حسين بر مركب، ركاب آن دو بزرگوار را مى‏ گرفت و آن را براى خود نوعى نعمت تلقى مى‏كرد و هرگاه آن دو طواف خانه خدا انجام مى‏دادند مردم براى ابلاغ سلام و درود خود به آن بزرگواران پيرامون آن‏ها به نحوى ازدحام مى ‏كردند كه گويى مى‏ خواستند ديوارهاى كعبه را درهم بشكنند.» 📚پیشوایان هدایت ج 4 ص 38 5⃣1⃣ حافظ ابن عساكر شافعى در مورد امام مجتبى عليه السّلام گفته است ؛ آن‏ بزرگوار نواده رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله و گل بوستان وى و يكى از سروران جوانان اهل بهشت است ...» 📚مختصر تاریخ دمشق ج 7 ص 5 6⃣1⃣حافظ سيوطى مى ‏گويد: [امام مجتبى‏] نواده رسول خدا و گل بوستان وى و به گفته صريح پيامبر آخرين جانشين او و پنجمين اختر اصحاب كساء به شمار مى ‏آيد ... 📚تاریخ الخلفاء ص 73 7⃣1⃣ محمد بن اسحاق درباره امام حسن عليه السّلام مى ‏گويد ؛ پس از نبى اكرم در مجد و عظمت، كسى به رتبه امام حسن مجتبى عليه السّلام نرسيد. بيرون خانه ‏اش فرشى براى امام گسترده مى‏شد هرگاه حضرت از خانه خارج مى‏شد و جلوس مى‏فرمود به احترام آن بزرگوار هيچ‏كس از آن مسير عبور نمى‏كرد و بدين ‏ترتيب راه بسته مى‏شد، امام عليه السّلام به مجرّد اطلاع از اين وضعيّت به پا مى‏خاست و وارد منزل مى‏شد و آن‏گاه عبور و مرور مردم آغاز مى‏شد. در راه مكه او را ديدم پياده حركت مى‏كرد و در آن مسير هركس امام را مشاهده مى‏كرد به احترامش از مركب خود پياده مى‏شد و پاى پياده راه مى‏ پيمود حتى سعد بن ابى وقاص را ديدم به احترام او پياده حركت مى‏ كرد. 📚المناقب ج 2 ص 148 8⃣1⃣ محمد بن طلحه شافعى درباره آن حضرت گفته است ؛ خداوند به وى هوشى فزاينده و سرشار عنايت كرد تا در مشكلاتى كه فرا رویاش قرار داشت، اهدافش را روشن سازد و بدو انديشه ‏اى نافذ بخشيد كه به اصلاح پايه و اركان آيين الهى بپردازد و وجود مباركش را از انواع علوم و معارف آكنده ساخت. 📚مطالب السوول ص 65 9⃣1⃣سبط ابن جوزى در مورد امام مجتبى مى ‏گويد ؛ وى از برجسته‏ ترين انسان‏هاى اهل كرم و بخشش و از انديشه‏ اى درخشان برخوردار بود و رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله شديدا به او عشق مى‏ ورزيد. 📚تذکره الخواص ص 65 0⃣2⃣ ابن اثير در حق او گفته است: [امام مجتبى‏] سالار جوانان اهل بهشت و گل خوشبوى بوستان نبى اكرم و شبيه آن بزرگوار بود، رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله او را حسن ناميد و او چهارمين درّ گرانمايه اصحاب كساء به‏ شمار مى‏ آيد. 📚اسد الغابه ج 2 ص 9 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔این که در روایاتی آمده است که ماه رمضان همیشه سی روزه است چه دارد ❗️چرا رهبری و مراجع گاها به این روایات توجه نداشته و رمضان را بیست و نه روزه محسوب می کنند ❕ 💠💠 👌در این شکی نیست که ماه رمضان از ماه های قمری است که معیار و ملاک در آن رویت ماه است ، گاهی هلال ماه رمضان بیست و نه روزه است و گاهی تا سی روز ادامه پیدا می کند و این سخن در باره سایر ماههای قمری نیز ثابت است ، بنابراین چنین نیست که یک ماه سی روزه باشد و ماه دیگر همیشه بیست و نه روزه باشد ، لذا در روایات ملاک برای روزه داری و پایان آن رویت هلال ماه معرفی شده است . ❕امام صادق علیه السلام فرمود: « زمانی که ماه را دیدی بگیر و زمانی که هلال ماه را دیدی کن» 📚الکافی ج4 ص76 _ التهذیب ج4 ص156_ الفقیه ج2 ص123 👌در روایات نیز به این نکته اشاره شده است که ماه رمضان می تواند بیست و نه روزه و یا سی روزه باشد . ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « ماه رمضان مانند سایر ماه های ( قمری ) است که همانند آنها نقصان هم می پذیرد ( و بیست و نه روزه می شود )» 📚التهذیب ج 4 ص 160 👌و فرمود ؛ « روزه ماه رمضان با رویت است ، و با ظن ثابت نمی شود ، گاهی ماه رمضان بیست و نه روزه است و گاهی سی روزه است ، این ماه همانند سایر ماه های قمری گاهی کامل است و گاهی ناقص و فرقی بین آنها نیست » 📚وسائل الشیعه ج 10 ص 263 ❕راوی می گوید از امام صادق علیه السلام سوال کردم که آیا ماه رمضان همیشه تام و کامل و سی روزه است و از آن نمی شود ؟ 🔹امام پاسخ داد ؛ « خیر ، این ماه همانند سایر ماه ها است که گاهی ناقص و گاهی کامل است » 📚التهذیب ج 4 ص 166 👌در مقابل این نقل مشهور و متعدد ، نقل های دیگری است که می گوید ماه رمضان همیشه روزه است و از آن کمتر نمی شود ، چنان که در نقلی از امام صادق علیه السلام آمده است ؛ « ماه رمضان همیشه سی روزه است و از آن کمتر نمی شود » 📚الاستبصار ج 2 ص 65 👌یا در نقل دیگری آمده است ؛ « ماه رمضان از زمانی که خداوند آسمان ها و زمین را خلق کرده است از سی روز و شب نشده است » 📚التهذیب ج 4 ص 168 👌شیخ حر در مقام پاسخ به روایاتی که می گوید همیشه ماه رمضان سی روزه است می نویسد ؛ « این احادیث باید تاویل برده شود چرا که شیخ طوسی و دیگران این احادیث را تضعیف کرده و تصریح کرده اند که این احادیث در مخالفت با قرآن و احادیث متواتره و اجماع است » 👌آنگاه شیخ حر عاملی دوازده پاسخ ارائه می کند که پاسخ برگزیده به نظر ما است که می فرماید ؛ « این روایات حمل بر می شود ، شیخ مفید در رساله ای که در مورد عمل کردن بر اساس رویت هلال نوشته است آورده است که کسانی از غلات و گروهی از اهل سنت معتقدند که ماه رمضان از سی روز کمتر نمی شود ، امامان از روی تقیه مطابق با مذهب آنان ، روایات فوق را ایراد کردند چرا که قائلین به این عقیده در مجالس امام می شدند تا اگر امام بر خلاف آنها رایی داشته باشد امام را تحت فشار قرار دهند ، امام از روی حکمت و مصلحت و به خاطر تقیه و حفظ جان خود و شیعیان مطابق مذهب آنها سخنانی را در مورد سی روزه بودن رمضان ایراد کردند » 📚الفوائد الطوسیه ص 382 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔با توجه به اینکه احکام شریعت همگی براساس فطرت بشر است، چرا جمع اختین در قبل از اسلام حتی در مورد حلال بوده ولی در اسلام حرام شده است؟ آیا تغییر فطری رخ داده یا قدما در حد و اندازه اجرای احکام اسلام نبوده اند ❗️❗️ 💠💠 👌در این شکی نیست که ازدواج همزمان با دو خواهر در اسلام حرام بوده به گونه ای که می فرماید ؛ « (نيز حرام است بر شما) اينكه جمع ميان دو خواهر كنيد مگر آنچه در گذشته واقع شده خداوند آمرزنده و مهربان است » ( نساء 23) ❕معنای این که خداوند می فرماید براى شما جمع در ميان دو خواهر ممنوع است این است که ازدواج با دو خواهر در زمان واحد نيست، بنا بر اين اگر با دو خواهر يا بيشتر در زمانهاى مختلف و بعد از جدايى از خواهر قبلى انجام گيرد، مانعى ندارد و از آنجا كه در زمان جاهليت جمع ميان دو خواهر رائج بود، و افرادى مرتكب چنين ازدواجهايى شده بودند قرآن بعد از جمله فوق مى ‏گويد:" إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ" يعنى اين حكم (همانند احكام ديگر) عطف به گذشته نمى ‏شود، و كسانى كه قبل از نزول اين قانون، چنين ازدواجى انجام داده‏ اند كيفر و مجازاتى ندارند، اگر چه اكنون بايد يكى از آن دو را انتخاب كرد، و ديگرى را رها كنند. ❕رمز اينكه اسلام از چنين ازدواجى كرده شايد اين باشد، كه دو خواهر به حكم نسب و پيوند طبيعى نسبت به يكديگر علاقه شديد دارند، ولى به هنگامى كه رقيب هم شوند طبعا نمى‏ توانند آن علاقه سابق را حفظ كنند، و به اين ترتيب يك نوع تضاد عاطفى در وجود آنها پيدا مى‏ شود، كه براى زندگى آنها زيان‏بار است، زيرا دائما انگيزه و انگيزه رقابت در وجود آنها در حال كشمكش و مبارزه ‏اند. 📚تفسیر نمونه ج 3 ص 331 👌از برخی روایات استفاده می شود که مساله حرمت ازدواج همزمان با دو خواهر اختصاص به اسلام دارد و چنین ازدواجی در ادیان جایز بوده است . 🔹راوی می گوید محضر امام کاظم علیه السلام عرض كردم چرا مرد نمى‏ تواند بين دو خواهر جمع كرده و با هر دو ازدواج كند؟ 👌حضرت فرمودند براى حفظ اسلام چه آنكه سائر اديان آن را مى ‏كنند. 📚علل الشرائع ج 2 ص 498 ❕در نقل دیگری از امام رضا علیه السلام آمده است ؛ « یعقوب بن اسحاق همزمان با دو خواهر به نام های حبار و راحیل ازدواج کرد ، پس از آن این نوع ازدواج در اسلام شد » 📚عیون الاخبار ج 1 ص 242 👌بی شک آیین اسلام است که آیینی جامع و کامل تلقی می شود و همان آیین حنیفی است که تمام تعالیم آن مطابق فطرت بشری بوده و هیچ حکم خلاف فطرتی در آن نیست ( روم 30) ، اما آیین و ادیان گذشته ، آیینی موقتی و ناقص بوده اند که برای آماده سازی مردم برای دریافت آیین کامل نازل می شدند ، که طبیعتا گنجایش پذیرش تمام قوانین الهی را نداشته اند ، لذا اسلام به عنوان آخرین آیین ، کامل کننده تمام شرایع قبل از خود است که در مواردی یا احکام شرایع گذشته را کرده و یا تکمیل می کند ، با توجه به این نکته چرایی جواز جمع کردن بین دو خواهر در شرایع گذشته و آن در اسلام روشن می شود . 👌در گذشته بیشتر در مورد ناقص بودن ادیان گذشته بحث کرده ایم ؛ 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6329 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در دیدار با یکی از دوستانم به او گفتم، ایا اگر کسی به تو بگوید قسم به هواپیما، یا قسم به دوچرخه و یا قسم به کشتی، آیا بواسطه این قسم تو کلام او را می پذیری؟ با تعجب به من نگاه کرد و گفت : دیوانه شده ای؟ مسلما که باور نخواهم کرد! به او گفتم، قرآن در سوره ذاریات آیه سوم به کشتی قسم خورده است، چه دلیلی دارد که بواسطه این قسم، خزعبلات او را پذیرفت؟ با تعجب به صفحه آیات مربوطه نگاه کرد و ایات را خواند سپس بعد دقایقی گفت : من تاکنون قرآن را نخوانده بودم و نمی دانستم چنین سخنان در آن است ❕❕ 💠💠 👌خداوند در سوره ذاریات می فرماید ؛ «وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً ، فَالْحامِلاتِ وِقْراً ،فَالْجارِياتِ يُسْراً ، فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً ، إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ ،وَ إِنَّ الدِّينَ لَواقِع‏ » « سوگند به بادهايى كه ابرها را به حركت در مى‏ آورند (و گرد و غبار و بذرهاى گياهان را). و سپس سوگند به ابرهايى كه بار سنگينى (از باران) با خود حمل مى ‏كنند. و سپس سوگند به كه به آسانى به حركت در مى‏ آيند. و سوگند به فرشتگانى كه كارها را تقسيم مى‏ كنند. (آرى سوگند به همه اينها) كه آنچه به شما وعده داده شده است قطعا راست است. و بدون شك جزاى اعمال واقع شدنى است. » ( ذاریات 1_6) ❕حضرت امير عليه السلام مشغول سخنرانى بود. ابن كوّاء خطاب به حضرت عرض كرد ، آيات اوّليه سوره ذاريات و سوگندهاى آن براى ما حل نشده است. لطفاً تفسير آن را بيان فرماييد. 👌حضرت فرمودند منظور از «ذاريات» بادهايى است كه حركت مى ‏كند، و ابرها را در آسمان مى‏ گستراند، و هر قطعه ابرى را به جايى مى ‏برد كه مأمور باريدن در آنجاست. يا بادهايى كه دانه ‏هاى گياهان را به نقاط مختلف زمين مى ‏برد تا در آنجا برويد. 👌و امّا «حاملات» ابرهايى هستند كه هزاران تن آب را حمل مى‏ كنند. اگر خوب دقت كنيد خداوند قادر درياهاى متعدّدى را در قالب ابرها بر بالاى سر ما بصورت معلّق در بين زمين و آسمان نگه داشته است. ابرها از آب هستند كه مأموريّت سيراب كردن نهرها، استخرها، جويبارها، چشمه‏ ها، چاه هاى عميق و نيمه عميق و صحراهاى خشك و سوزان و درختان و جنگلها و گياهان و حيوانات را بر عهده دارند، بر هر كجا كه خداوند به آنها مأموريّت دهد دانه دانه و به نرمى فرو مى ‏ريزند. 👌 «جاريات» كشتى‏ هايى هستند كه براحتى در درياها حركت مى‏ كنند. جاريات جمع جاريه است، و يكى از معانى جاريه كشتى است، همان‏گونه كه «جوار» در آيه شريفه «وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنْشَاتُ فِى الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ» نيز جمع جاريه به معناى كشتى است. 👌«مقسمات» پروردگارند كه كارها را بين خود تقسيم مى‏ كنند، و طبق برنامه ‏ريزى دقيق و حساب شده وظايف خويش را به نحو احسن انجام مى‏ دهند. 📚تفسیر فخر رازی ج 28 ص 195 ❕طبق تفسير حضرت على عليه السلام، خداوند متعال به ابر و باد و كشتى و فرشتگان كه قدر مشترك بين همه آنها خدمت به جامعه بشرى است، قسم ياد كرده است. 👌 ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى‏ همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى‏ 📚سوگند های پر بار قرآن ص 185 👌یکی از فلسفه های قسم های خداوند بیان اهمیت و ارزش موجوداتی است که به آنها یاد کرده است . ❕قسم خوردن خداوند به موجودات با عظمتی همچون خورشید و ماه و روز و شب و بنای رفیع آسمان ،زمین پهناور ،جان آدمی و ... از این جهت است که با تفکر و اندیشه پیرامون این نعمت های بزرگ الهی معرفت انسان به پرودگار بیشتر و عشقش به او سوزان تر و اطاعت و پیرویش از او عمیق تر گردد. 👌در حقیقت قسمهای قرآنی از این زاویه کلید علوم و دانشهاست چرا که سبب بسیج اندیشه های متفکر و پیرامون موجوداتی می شود که خداوند به آنها قسم خورده است و از این رهگذر رازهای مهم و مطالب تازه و دانشهای جدید برای انسان کشف می شود. 📚تفسیر نمونه ج19 ص6 👌مثلا در آیات فوق به باد و باران و کشتی قسم یاد شده است تا مخلوقات را متوجه کردن دراین نعمات الهی و آیات او کند . بادها كه عامل حركت كشتى ‏ها و ابرها كه مايه‏ ى بركت زمين هستند، در اين آيات مورد سوگند خداوند واقع شده‏ اند. ❕حيات بشر، و گياهان در گرو باران است و بادها در جابجا نمودن ابرها، تعديل هوا و لقاح گياهان نقش مهمى دارند. 👌نقش كشتى در زندگى گذشته وحال بشر بر كسى پوشيده نيست. وسيع‏ترين، ارزان‏ترين و كم حادثه‏ ترين راه‏ها، راه‏هاى دريايى و سفر با كشتى است. زمانى نقش آن معلوم مى‏ شود كه چند روزى كشتى‏ هاى جهان متوقّف شوند. این خداوند است که با قدرت خویش دریا را مسخر انسان کرده است تا با کشتی بر روی آن رفت و آمد کند . 📚تفسیر نور ج 9 ص 140 ادامه پاسخ 👇
پاسخ👇 ❕اساسا حرکت کشتی بر دریاها و اقیانوس ها معلول چند است ؛ 1⃣نخست بادهاى منظمى كه در سطح اقيانوسها مى‏ وزد اعم از وزشهاى سراسرى كه به طور مداوم از قطب شمال و جنوب زمين به سوى خط استواء و از خط استواء به سوى قطب شمال و جنوب در حركتند و بنام" آليزه" و" كنتر آليزه" معروفند، يا وزشهاى منطقه ‏اى كه تحت برنامه‏ هاى معينى حركت مى‏ کنند و به كشتيها امكان مى ‏دهند، از اين نيروى فراوان و رايگان طبيعى بهره گيرند و به سوى مقصد پيش روند . 2⃣همچنين خاصيت طبيعى چوب يا فشار كه از ناحيه آب به اجسام وارد مى‏ شود و آنها را بر سطح آب، شناور مى‏ سازد . 3⃣همچنين خاصيت تغييرناپذير دو قطب مغناطيسى زمين، كه عقربه‏ هاى قطب‏ نماها را تنظيم مى‏ كند . 4⃣ و يا نظام ستارگان آسمان كه راه را به انسان نشان مى‏ دهند، آرى تا همه اين نظامها دست بدست هم ندهند، استفاده از كشتيها با آن فوائد سرشارشان امكان‏پذير نيست و در نتيجه آيتى است براى ذات پاك او . 👌خداوند با قسم خوردن به کشتی و سایر نعمات های خویش همگان را دعوت به تامل و تحقیق در این آیات الهی ، می کند تا به معرفت و قدرت لایزال الهی برسند . 📚تفسیر نمونه ج 1 ص 561 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔فلسفه افطاری دادن در ماه رمضان خصوصا در مساجد چیه ❗️به نظرتون زننده نیست که بعد نماز بریزن رو سفره ها و شروع کنن به غذا خوردن ❕واقعا چه معنایی دارد ❕❕ 💠💠 👌از جمله آداب و سنت های موکد ماه مبارک رمضان ، افطاری دادن به روزه داران است ، این مساله به قدری اهمیت دارد که پیامبر گرامی فرمود ؛ « كسى كه روزه ‏دارى را افطار دهد، براى او مثل اوست، جز اين كه چيزى از اجر روزه‏ دار، كم نمى‏ شود.» 📚التهذیب ج 4 ص 201 👌و فرمود ؛ « هر كس مؤمنى را در ماه رمضان افطارى دهد، پاداش كارش [پاداشى برابر با پاداش‏] آزاد كردن بنده و [نيز] آمرزش گناهان گذشته اوست. پس اگر بجز جرع ه‏اى شير يا جرع ه‏اى آب گوارا و خرما به روزه ‏دارى افطارى ندهد و بيش از اين هم نتواند، خداوندْ همان را به او مى ‏دهد. » 📚بحار الانوار ج 96 ص 316 👌و فرمود ؛ « افطارى دادنت به برادر مسلمانت و خوش‏حال كردن او، پاداشى ‏تر از روزه ‏دارى تو دارند. » 📚وسائل الشیعه ج 10 ص 141 👌و در نقل دیگری فرمود ؛ «هر كس در ماه رمضان، از درآمد حلالْ به روزه ‏دارى افطارى دهد، در همه شب‏هاى رمضان، فرشتگان بر او درود مى ‏فرستند و شب عيد فطر جبرئيل با او دست مى ‏دهد و هر كس كه با او دست دهد، اشكش زياد و دلش نازك مى‏ شود». 🔰مردى گفت: اى پيامبر خدا! اگر كسى آن را نداشت؟ فرمود: «يك لقمه نان». گفت: اگر آن را هم نداشت؟ فرمود: «يك مشت غذا». گفت: اگر آن را هم نداشت؟ فرمود: «جرعه‏ اى شير». گفت: اگر آن را هم نداشت؟ فرمود: «يك جرعه آب». 📚کنزالعمال ج 8 ص 459 ❕این در روایات متعدد دیگری نیز وارد شده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 10 ص 138 باب 3 👌فلسفه آن نیز روشن است ، زیرا افطاری دادن نوعی کمک و احسان و صدقه به تلقی می شود و از سوی دیگر ، روزه داران به سبب ضعفی که از روزه داری برای آنها ایجاد شده است ، ممکن است توانایی تهیه و فراهم سازی خوراک جهت را نداشته باشند که افطاری دادن به آنها نوعی کمک و احسان فی سبیل الله برای آنها محسوب می شود و از سوی دیگر این اجتماعات و افطاری دادن های بر انسجام و نزدیکی مسلمین می افزاید که موجب خشنودی خداوند است و از سوی ،چهارم افطاری دادن به بستگان و ارحام یکی از مصادیق صله رحم و ارتباط اقارب است که مورد تاکید اسلام است . ❕البته توجه به این نکته که در کتاب المراقبات آمده است نسبت به مساله افطاری لازم است ؛ « از مهم‏ترين كارهاى اين ماه، افطارى دادن به روزه‏ داران است. پاداش آن را در خطبه پيامبر شنيده‏ اى. مهم‏تر، آن است كه در اين كار، نيّت خالص و مؤدّب شدن به ادب الهى باشد و اين كه انگيزه آن جز به دست آوردن خدا نباشد، نه ابراز شرافت دنيا و نه شرافت آخرت، نه تقليد و نه رسم و عادت. 👌بايد بكوشد تا عمل خود را از اين هدف‏ها خالص سازد و آن را با برخى آزمون‏ها بيازمايد و از فريبكارى هواى نفْس و شيطان، خاطرجمع نباشد و هم در اصل افطارى دادن، هم در تعيين كسانى كه به آنان افطارى مى‏ دهد (مؤمنان)، هم در نوع غذا و هم در كيفيّت برخورد با ميهمانش، از خداوند مدد بجويد؛ چرا كه همه اينها با اهداف ، كيفيّت‏هاى متفاوت مى‏ يابند. بيداردلان، راه‏هاى ورود شيطان را در اين موارد مى‏ شناسند و از آنچه موافق دستور شيطان است، پرهيز مى‏ كنند و پيرو چيزى مى‏ شوند كه موافق فرمان و رضايتِ مالك دين و دنيايشان است. در نتيجه به پذيرش الهى نايل مى‏ شوند و از پاداش‏هاى او بيش از حدّ آرزوهايشان برخوردار مى ‏گردند. 👌همچنين درباره قبول دعوت ديگرى براى افطار، در اخلاص نيّتش بكوشد؛ چون گاه كسى كه با اخلاص، دعوت مؤمنى را مى‏ پذيرد و در مجلس و افطار او حاضر مى‏شود، بهره ‏اى مى ‏برد كه با دراز مدّت، به آن نمى ‏رسد. از اين رو، همّت اولياى خدا بر خالص‏ سازى كارها بوده است، نه زياد بودن آنها. و اين، عبرت گرفتن از كار آدم و ابليس است؛ چرا كه عبادت هزاران ساله آن خبيث، رد شد و يك بار توبه خالصانه آدم، پذيرفته گشت و مايه برگزيدگى ‏اش شد » 📚المراقبات ، آیه الله میرزا جواد ملکی تبریزی ، ص 139 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔این که به امام کاظم باب الحوائج می گویند از می آید ❕چرا ایشان را به این لقب نامیده اند ❗️ 💠💠 👌شیخ عباس می نویسد ؛ «امام کاظم علیه السلام در ميان مردم به باب الحوائج معروف است ( چرا که ) توسّل به آن حضرت براى امراض و بيمارى ‏ها و رفع امراض ظاهرى و باطنى و دردهاى اعضاى خصوصا درد چشم مجرّب است‏» 📚منتهی الامال ج 3 ص 1463 ❕محمد بن طلحه در مورد صفت باب الحوائج امام کاظم علیه السلام می نویسد ؛ « مردم عراق او را «باب الحوائج الى الله» (دروازه برآمدن حاجات در درگاه الهى) مى‏ خوانند، چراكه نيازهاى خود را با وسيله قرار دادن او به درگاه الهى برآورده مى‏ ديدند. كرامت‏هاى او حيرت ‏انگيز است و اين است كه او نزد خداوند از جايگاهى راستين و فناناپذير برخوردار است». 📚مطالب السوول ص 83 ❕احمد بن یوسف یکی دیگر از علمای اهل سنت در مورد این صفت امام علیه السلام می نویسد ؛ « امام کاظم نزد مردم عراق به «باب الحوائج» معروف است، زيرا هر نيازمندى كه به درگاه او نياز برده، نوميد بازنگشته است ...» 📚اخبار الدول ص 112 ❕ابو علی که از علمای بزرگ حنبلیان محسوب می شود می گوید ؛ « هرگاه مشكل و گرفتارى مرا فرا گيرد، آهنگ قبر موسى بن جعفر كرده، به او متوسل مى‏ شوم و خدا آن گونه كه دوست دارم مرا برطرف مى‏ كند» 📚تاریخ بغداد ج 1 ص 120 👌امام شافعى» پا را فراتر نهاده، درباره امام و منزلت او مى ‏گويد ؛ « قبر موسى [بن جعفر] كاظم نوشداروى آزموده شده است » 📚تحفه العالم ج 2 ص 20 ❕ابن شهر آشوب نقل مى‏ كند در بغداد زنى ديده شد كه سراسيمه مى ‏دويد. از او پرسيدند كجا مى‏ روى؟ گفت نزد موسى بن جعفر مى‏ روم زيرا فرزندم را زندانى كرده ‏اند. 👌مردى حنبلى مذهب از سر تمسخر گفت او (امام كاظم) در زندان مرد. زن گفت [خداوندا] به حرمت آن كشته در زندان قدرت [خود] را به من بنمايان. خيلى زود فرزندش از زندان آزاد شد و فرزند مرد مسخره‏ كننده به كيفر رسيد » 📚 المناقب ج 4 ص 305 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁