eitaa logo
پهلوی بدون روتوش🇵🇸
3.3هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
3.5هزار ویدیو
164 فایل
💠 حافظۀ تاریخی ملّت نباید ضعیف بشود.🌹 مقام معظم رهبری | ۹۴/۶/۱۸ 👨🏻‍💻 جهت ارسال محتوا و پیشنهادات و‌ تبادل و تبلیغات 📨 @jeyhonian ✔️ ناشناس نظر بده، شبهه‌ای هم داشتی بپرس😊 https://harfeto.timefriend.net/17074199775349
مشاهده در ایتا
دانلود
✅✅سند شماره ۲۲ 🔴رشوه و رانت سازمان دهی شده در مادر شاه: 🔴۱. «این رسم است كه شركت‌های خارجی پورسانتاژ بدهند. این بیچاره‌ها از بودجه‌ی مملكت كه برنداشته‌اند. خارجی‌ها اگر دلشان می‌خواهد چند میلیون به رجال ما بدهند؛ چرا ما باید تنگ‌چشمی كنیم و جلوی بخشش آنها را بگیریم.» 🔴۲. در مورد پرداخت رشوه به روزنامه‌نگاران خارجی از سوی شاه و دولت ایران، پرویز راجی در خاطرات خود نوشته است: «عده‌ای از روزنامه‌نگاران خارجی در ایران هدایایی به صورت رشوه دریافت داشته‌اند تا در بازگشت، مقالات تملق‌آمیزی در مورد شاه بنویسند. در این میان «بورچ گریو» سردبیر مجله‌ی نیوزویك، 2 قطعه فرش به قیمت 20 هزار دلار و «دوویلیه» روزنامه‌نگار فرانسوی كه كتاب تملق‌آمیزی هم درباره‌ی شاه نوشته بود، یك دستبند طلا به قیمت 12 هزار دلار دریافت كردند. البته روزنامه‌نگارانی كه از رژیم شاه رشوه می‌گرفتند، منحصر به این نفرات نبودند، چون اكثر آنها در مسافرت به ایران از پول بلیط هواپیما گرفته تا مخارج هتل و هزینه‌ی تفریح خود را از دربار یا بودجه‌ی دولت دریافت می‌داشتند و در پایان كار نیز هدایایی می‌گرفتند و می‌رفتند.» 📚منبع: آیرملو، تاج‌الملوك، خاطرات ملكه پهلوی، مصاحبه‌كنندگان ملیحه خسروداد، تورج انصاری، محمودعلی باتمانقلیج، انتشارات به‌آفرین، تهران 1380، ص441 راجی، پرویز، خدمتگزار تخت طاووس، ترجمه‌ی ح. ا. مهران، انتشارات اطلاعات، چ اول، تهران 1364،ص309 🆔 @pahlavi1357
✅✅سند شماره ۲۳ 🔴حضور بهائیان در دربار . . 🔴عبدالکریم ایادی ، یکی دیگر از بهائیان دربار بود. وی به عنوان پزشک مخصوص شاه از محارم او به حساب می آمد و جزو معدود افرادی بود که به اتاق خواب محمدرضا رفت و آمد داشت. نفوذ ایادی در شاه و به تبع آن در ارکان رژیم به حدی بود که عده ای بر این باور بودند که او در سلطنت با محمدرضا شریک است. ایادی برای خود حدود «هشتاد» شغل در سطح کشور درست کرده بود؛ مشاغلی که مهم و پولساز بودند ، از جمله : رئیس بهداری کل ارتش ، رئیس اتکای ارتش و نیروی انتظامی ، رئیس سازمان دارویی کشور و رئیس شیلات جنوب با نظارت ایادی ، ضربات سختی به اقتصاد مردم جنوب که به کار ماهیگیری اشتغال داشتند ، زد . زمانی که فردوست در خصوص تعداد مشاغل ایادی به محمدرضا گزارش می داد ، شاه در حضور گزارش دهنده به ایادی گفت : هشتاد شغل را برای چه می خواهی ؟ ایادی به شوخی در جواب گفت: می خواهم مشاغلم را به صد برسانم.!!! . 📚منابع : کتاب فساد در رژیم پهلوی دوم ، عبدالکاظم مجتبی زاده ، صفحه ۷۷ ، خاطرات فردوست ، صفحه ۲۰۲ . 🆔 @pahlavi1357
✅✅سند شماره ۲۴ 🔴تملق، چاپلوسی وخیال پردازی شاه . 🔴شاه همیشه غرق در خیال پردازی های خود بود و همواره کشور ایران را با کشورهای پیشرفته ی دنیا مقایسه می کرد. وی به قدری در این مسیر پیش رفته بود که خیالات ذهنی خود را واقعیت می پنداشت و در تصمیم گیری های خود به آنها استناد میکرد. در برخی از مواقع که اطرافیان متملق شاه برای خوشامد وی تلاش می کردند که رویاهای او را به واقعیت نزدیک کنند ، پس از صرف مبالغ هنگفتی به این نتیجه می رسیدند که دستیابی به آن خواب و خیال و از توان آنها خارج است. در یک کنفرانس آموزشی که در سال ۱۳۴۵ در هتل رامسر برگزار شد ، شاه نیز حضور داشت. در حالی که پژوهشگران و متخصصان امیدوار بودند طرحی برای تحت پوشش قرار دادن اطفال لازم التعلیم کشور ارائه کنند ، شاه سخن همه را قطع کرد و دستور داد ، از تکنولوژی تلویزیونی برای آموزش از راه دور بهره برداری شود. تعداد زیادی تلویزیون خریداری و به کشور حمل شد تا در روستاهای دور افتاده نصب شود و از طریق آن به کودکان در مناطق فاقد معلم ، آموزشی داده شود. هنگامی که تلویزیون ها به کشور رسیدند ، تازه متوجه شدند که در بسیاری از روستاهای کشور برق وجود ندارد. میلیون ها دلار دیگر صرف واردات باطری از خارج شد تا تلویزیون ها با استفاده از باطری شروع به کار کنند. وقتی باطری ها به کشور رسیدند ؛ تازه فهمیدند که کشور فاقد شبکه ی فرستنده های تلویزیونی لازم برای این منظور است . !!!!!!!!!!!!!! . 📚منابع: اسکندر دلدم ، من و فرح پهلوی ، جلد ۲ صفحه ۹۲۸ / فساد در رژیم پهلوی دوم ، ص ۸۶ 🆔 @pahlavi1357
✅✅سند شماره ۲۵ 🔴انتخابات هفتم مدرس و رضاشاه کندذهن 🔴"مدرس نماینده با شهامتی که تا دوره ششم قانونگذاری آراء درجه نخست تهران به وی تعلق داشت در پایان انتخابات دوره هفتم، چنین وانمود کردند که حتی یک رای هم در صندوق به نام وی نبوده، که خوانده شود. وی ضمن نطق مبسوطی که راجع به انتخابات دوره هفتم ایراد کرد، اظهار داشت: اگر باور کنیم که تمام مردم تهران به من رای ندادند، ولی خودم شخصا به پای صندوق رای رفته، یک رای به خودم دادم. پس این یک رای که به نام مدرس بود در صندوق چه شد و چرا خوانده نشد?" 📚منبع:دولتهای ایران در عصر مشروطیت ، حسین ملکی، چاپ اول ، 1370، ص223 ❕خارج از کتاب: در پی این ماجرا، مدرس در تاریخ 16 مهرماه 1307 به دستور پهلوی اول تبعید شد. 🆔 @pahlavi1357
✅✅سند شماره ۲۶ 🔴یکی از ماجراهای عشقی فرح با بژورن مایرولد،دانشجوی نروژی بود مصاحبه بژورن که در مجله "السیی پری" فرانسه به چاپ رسید از این رابطه پرده برداشت! این آشنایی یک عشق آتشین میان آنها ایجاد کرد تا اینکه فرح ناپدید شد و دانشجوی نروژی متوجه ازدواج فرح با شاه ایران شد.فرح هنگام بازگشت به فرانسه او را خواست و موضوع را به اطلاع وی رساند. فرح به او گفت: بژورن! من همان کسی هستم که بودم،برای تو ملکه یا علیا حضرت نیستم فقط و فقط فرح هستم. به من وعده بده که دوستی ما در قلب ما هرطوری شده باقی بماند! 📚منیع:پرونده شماره630،ص57 برگرفته از کتاب پهلوی ها را بشناسیم 🆔 @pahlavi1357
✅✅سند شماره ۲۷ 🔴چند در صد جمعیت شهرنشین ایران در دوره پهلوی در تنها یک اتاق زندگی می کرده اند؟! 🔴در سال 1351، 43.6 درصد در آمد میانگین شهرنشین(...) به مصرف مواد غذایی رسیده، اجاره ها در فاصله 1354-1339ش، 15 برابر شده است؛ در فاصله 1353-1354 این هزینه ها 200 درصد و در سال 1354- 1355ش، 100 درصد افزایش داشته است. تعداد خانواده های شهرنشین که تنها در یک اتاق زندگی می کردند از 36 درصد در 1346ش، به 43 درصد در 1356ش افزایش یافت. 📚منبع:تاریخ تحولات اجتماعی ایران نوشته جان فوران استاد دانشگاه کالیفرنیای امریکا ترجمه تدین ص 492 🆔 @pahlavi1357
✅✅سند شماره ۲۸ 🔴نظر موسسه امریکایی هادسن در مورد اقتصاد ایران در دوره پهلوی 🔴بنا به گزارش موسسه هادسُن] يكي از مهم ترين اتاق هاي فكر كه در تدوين و طراحي سياست هاي كلان ايالات متحده که امروزه نیز همچنان نقش جدي و تأثيرگذار دارد [ در 1975م/1354 ش، حتی اگر ایران به نرخ رشد پیش بینی شده]حاصل از سیاستهای اقتصادی حکومت پهلوی[ دست یابد، در سال 1985م/1364ش «اقتصادش از اقتصاد هندوستان بهتر نخواهد بود و اگر از مکزیک عقب نباشد حداکثر به سطح آن کشور خواهد رسید.» منبع: Hudson Institute, Oil Money and the Ambitions of nations (paris, 1974). Halliday, Iran, 168. 🆔 @pahlavi1357
✅✅سند شماره ۲۹ 🔴فساد اخلاقی فرح پهلوی (شهبانوی پاکدامن) 🔴حسین فردوست ، رءیس بازرسی شاهنشاهی و محرم راز و اسرار محمدرضا پهلوی ، درباره آشنایی فرح با شاه چنین می گوید : " فرح دختر دانشجوی فقیری بود که از فرط استیصال برای دریافت کمک مالی به سراغ اردشیر زاهدی در حصارک می رود تا بتواند در پاریس تحصیل و زندگی کند . در حصارک ویلایی بود که اردشیر زاهدی با تعدادی از رفقای جوان او منتظر شکار دخترها و زن ها می نشستند و هر مراجعه کننده از جنس مونث ، اگر مورد پسند زاهدی واقع می شد ، بلافاصله به اتاق خواب می رفتند و اگر مورد پسند زاهدی نبود او را به رفقایش که حضور داشتند می داد . که آنها نیز در همان حصارک به اتاق خواب می رفتند . این بود کار و شغل زاهدی و البته به دوستان انگلیسی و امریکایی اش هم چیزهایی می رسید . حال این دختر با اطلاع از چنین وضعی برای درخواست پول به سراغ زاهدی در حصارک می رود ، یعنی این که )بدن( خود را تقدیم زاهدی می کند. لابد زاهدی از این دختر خوشش نیامده بود که به محمدرضا تلفن می زند که : " دختری این جا آمده و اگر اجازه دهید او را بیاورم . " محمدرضا می پذیرد و بدون تحقیق قبلی که او کیست و خانواده او چیست ، او را به فرودگاه می برد و در هواپیما به وی پیشنهاد ازدواج می کند . معلوم است که فرح نیز بلافاصله قبول می کند . دختری که تا یکساعت پیش ، از زاهدی پول می خواست که مفهومش معین است ، حال قرار شده که با شاه ازدواج کند و می کند . بدین ترتیب ، " فرح حصارک " ، " ملکه ی ایران " می شود ! و در مراسم تاجگذاری با آن تشریفات و تجملات که از تلویزیون دیده اید تاج بر سر می گذارد ! " 📚منبع:کتاب دربار به روایت دربار ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، صص 35 و 36 🆔 @pahlavi1357
✅✅سند شماره ۳۰ 🔴فساد اخلاقی فرح پهلوی ارتباط فرح با اردشیر زاهدی ! 🔴پرویز راجی - آخرین سفیر شاه در لندن - در خصوص لا ابالی گری فرح در خاطرات خود چنین می نویسد : لرد بارنشون - صاحب روزنامه ی آبزرور - نقل می کند : " در یکی از گردهمایی های انستیتو بین المللی اسپن ، اردشیر زاهدی در سخنانش خود را چاکر ، نوکر و جان نثار شاه معرفی کرد و در پایان نیز دولت ایران را به بی لیاقتی متهم ساخت . در این موقع شهبانو فرح - که بنظر می رسید از گفته های توهین آمیز زاهدی نسبت به دولت در میان جمع خوشش نیامده بود - صحبت او را قطع کرد و پرسید : نکند اردشیر بخاطر آنکه خودش می خواست نخست وزیر بشود ، این طور علیه دولت صحبت می کند ؟ زاهدی بلافاصله پس از شنیدن این حرف از جایش برخاست ، به کنار شهبانو آمد ، موی دم اسبی او را به کناری زد و پشت گردنش را بوسید !!! با دیدن این صحنه من و کسینجر نگاهی که حکایت از شگفت زدگی هر دویمان داشت به هم انداختیم . " 📚منبع: کتاب دربار به روایت دربار ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، صص 37 و 38 🆔 @pahlavi1357
✅✅سند شماره ۳۱ 🔴فساد اخلاقی فرح پهلوی روابط فرح با اطلاع شاه! 🔴انصاری ، پسرخاله فرح ، می نویسد : " درباره رابطه فرح و جوادی یک بار یکی از فرماندهان گارد برای من حکایت کرد که در شکارگاه نخجیر ، یکی از سربازان گارد ، فرح و جوادی را در حال نامناسبی دیده بود و ظاهرا چون آدم متعصبی بوده ، طاقت نیاورده و نزد تیمساز مزبور می آید و ضمن بازگفتن ماجرا می گوید : ما خیال می کردیم که از یک زن عفیفه (پاکدامن) نگهبانی می کنیم و نمی دانستیم که اینطور مسایلی هم در میان هست . بار دیگر در مکزیک یکی از خدمه های مخصوص ، تاب نمی آورد و به شاه می گوید : اعلی حضرت این درست است که شهبانو دوست پسر داشته باشد ؟! شاه هم طبق معمول سرخ می شود و چیزی نمی گوید ، اما جریان را با فرح در میان می گذارد و فرح هم آن مستخدم را بیرون می کند ! در مورد این روابط این را هم باید بگویم که اطلاع شاه از جریان ، باعث قطع آن نگردید و تا زمان مرگ شاه ادامه یافت . " انصاری در ادامه ی این جریان می گوید : " از فرد موثقی شنیدم که در همان ایامی که شاه در بیمارستان معاذی قاهره بستری و در حال مرگ بود ، جوادی و فرح شب ها در اتاق انتظار خصوصی بیمارستان را با هم به سر می بردند ." انصاری در پایان این قسمت می گوید : " من بارها وجود روابط میان فرح و مردان بیگانه را به شاه گوشزد کرده بودم ، اما با کمال تعجب ایشان جواب دادند که اینها اختیار پایین تنه ی خودشان را دارند و به کسی مربوط نیست ! " 📚منبع:کتاب دربار به روایت دربار ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، صص 36 و 37 🆔 @pahlavi1357
✅✅سند شماره ۳۲ 🔴میهمانی پرخرج شراب ، با بودجه بیت المال مسلمین ! 🔴درباره ی ریخت و پاش های شاهانه در خصوص شرب خمر و مجالس عیش و نوش در کتب مختلف از خاطرات خاندان پهلوی و اذناب آنها مطالب زیادی نقل شده که نمونه ای از آن نامه ای است که محمود جم - از دفتر اشرف پهلوی - همراه با صورت خرید مشروب های مختلف به دربار شاهنشاهی ارسال کرده است : " آقای شکرابی ، پنجشنبه شب در حدود نود نفر میهمان والاحضرت اشرف به شب نشینی دعوت دارند . دستور داده شد شام و مشروبات لازم مطابق صورت تهیه شود ، چون اعلیحضرت همایونی هم مفتخر خواهند بود ، البته شام و همه چیز باید خوب باشد . وزارت دربار شاهنشاهی عطف به دستور مقام وزارت مبنی بر تهیه احتیاجات پذیرایی نود نفر در پنجشنبه شب ، در کاخ والاحضرت اشرف پهلوی ، اینک صورت مربوطه بشرح زیر است : ویسکی 10 بطر کنیاک فرنگی 7 بطر شراب سفید و قرمز 30 بطر سودا 80 بطر سینالکو 50 بطر آبجو امریکایی 80 بطر شراب لامار 70 بطر منبع:کتاب دربار به روایت دربار ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، ص 34 🆔 @pahlavi1357
✅✅سند شماره ۳۳ 🔴وضعیت صنعت ایران در دوره پهلوی در مقایسه با دیگر کشورهای جهان 🔴سهم صنعت در تولید ناخالص ملی 18 درصد بود و به مراتب از سهم خدمات (35درصد) و نفت (35 درصد) در 1356-1357ش کمتر می شد و دیگر اینکه صادرات صنعتی غیرنفتی تنها 2 تا 3 درصد همه صادرات ایران در سال 1354 ش تشکیل می داد که در مقایسه با کشورهایی مثل هندوستان (بیش از 50 درصد)، سنگاپور (60 درصد) و مکزیک (33درصد) بسیار ناچیز می نمود. 📚منبع:تاریخ تحولات اجتماعی ایران نوشته جان فوران استاد دانشگاه کالیفرنیای امریکا ترجمه تدین. ص 484 🆔 @pahlavi1357
✅✅سند شماره ۳۴ 🔴اشاره علم به ضعف اعتمادبنفس شاه 🔴 بار دیگر ، سر شام در کاخ ملکه مادر ، شاه نظرم را درباره ی گزارش بی بی سی پرسید . گفتم : " اهمیت زیادی نداشت . فقط به واقعیت ها پرداختند . " در اینجا نسخه ای از گزارش را درآورد و شروع کرد به خواندن بخش هایی از آن . مطالب مربوط بود به حرف های دادستان که حمله ی جانانه ای به تروریسم در کل کرده بود ... شاه گفت : " بسیار خوب ، شما به این می گویید بی اهمیت ؟ " گفتم : " بله ، گزارش عین واقعیت است . " گفت : " پس حالا فهمیدیم . حالا دیگر می دانیم که عین واقعیت از نظر بعضی اشخاص یعنی چه . " و سپس بارانی از فحش و ناسزا بر سر من بارید و چنان فریاد می زد که مادرش و تمام خانواده سلطنتی از وحشت نفس هایشان را در سینه حبس کرده بودند . خود من هم حیرت کرده بودم ، نه تنها بخاطر این گزارشی که کاملا حقیقت داشت ، بلکه به این سبب که موضوع بسیار بی اهمیت بود . تا به حال سابقه نداشته که شاه این طور به من فحاشی کند . با وجود این ، آرامشم را حفظ کردم و حتی یک بار هم عصبانی نشدم . » کتاب گفت و گوهای من با شاه ( خاطرات اسدالله علم ) ، جلد اول ، صص 372 و 373 این واکنش ها از طرف شاه برای یک موضوع بی اهمیت ، نشان از ضعف قابل توجه اعتمادبنفس شاه دارد . نظر یک رسانه ، آن هم رسانه انگلیسی ، چیزی نیست که یک انسان عاقل و سالم ، بابت آن عصبانی شود ، مگر آنکه به مقدساتش توهین کرده باشند . متاسفانه ضعف اعتمادبنفس شاه در اعمال و رفتار مختلفش بوضوح موج می زند . از عصبانیت در برابر انتقادهای صحیح گرفته تا وحشت از شنیدن حقایق و مشکلات جامعه ، و نیز بلعیدن تملق ها و چاپلوسی هایی که از او می شود و ... . 🆔 @pahlavi1357
✅✅سند شماره ۳۵ 🔴اقتصاد تک محصولی 🔴" سفیر امریکا امشب شام میهمان ما بود ... قول داد که به شرکت های نفتی فشار بیشتری وارد کند تا تولید ما را افزایش بدهند . " (1) کتاب گفت و گوهای من با شاه ( خاطرات اسدالله علم ) ، جلد اول ، ص 277 ۱:پ.ن: یک چیز در خاطرات درباریان به شدت به چشم می خورد : تمرکز صرف محمدرضا پهلوی و حکومتش بر نفت ؛ و بی توجهی به دیگر زمینه های تولید ثروت . یعنی اقتصاد " تک محصولی " ؛ یعنی وابستگی اقتصاد کشور به یک محصول (یعنی نفت) که مسلما تبعات بسیار ویرانگری بر وضعیت کشور داشت . اندکی مطالعه در اوضاع آن زمان ، بخوبی تاثیرات ویرانگر نوسان قیمت نفت بر اقتصاد کشور را نشان می دهد . در کتاب مذکور نیز به انواع مشکلاتی که از این وابستگی حاصل می شود اشاره شده ولی خود علم هم در این بازی قرار گرفته بود . یعنی نه شاه و نه علم و نه هیچ یک از پهلوی ها به فکر زمینه ی دیگری برای تولید ثروت برای کشور نبودند . به فکر انواع ترفندها برای چاپیدن از مردم برای پر کردن جیب خود بودند ، ولی برای افزایش ثروت جامعه نه . محمدرضا پهلوی اتفاقا با واردات بی رویه اجناس خارجی ، حتی اجناسی که ایران در آن شهرت جهانی داشت ، تولید داخل را نابود کرد . یکی از این زمینه ها فرش بود . اساسا پهلوی ها نمی دانستند چگونه حکومت کنند ؛ و ضرر این نادانی آنها ، نابودی اقتصاد کشور بود . در کتاب " مفاسد خاندان پهلوی " (تالیف دکتر شهلا بختیاری) که تالیف شده بر اساس اسناد ساواک و خاطرات خود درباریان است به تفصیل به این موضوعات اشاره شده است ؛ که می توانید با مراجعه به آن رامطالعه کنید . 🆔 @pahlavi1357
✅✅سند شماره ۳۶ 🔴چند درصد از روستاهای ایران در دوره پهلوی برق داشتند؟! به رغم ایجاد مدرسه های روستایی توسط سپاه دانش، تنها 15 درصد روستاییان در سال 1350 ش از تحصیلات ابتدایی برخوردار می شدند و در سال 1354ش، 60 درصد مردان و 90 درصد زنان روستایی بی سواد بودند. در سالهای دهه 1350ش، 96 درصد روستاها برق نداشتند. 📚منبع:مقاومت شکننده،جان فوران استاد دانشگاه کالیفرنیای امریکا ترجمه تدین ،ص 477 🆔 @pahlavi1357
✅✅سند شماره ۳۷ 🔴نوشته نویسنده امریکایی در مورد راه آهن رضاشاهی 🔴جان فوران استاد دانشگاه کالیفرنیا در کتاب خود می نویسد: بخش عمده توسعه منابع دولتی صرف طرح های زیربنایی شد که بارزترین آنها راه آهن سراسری بود. احداث این خط‌آهن 850 مایلی سراسری در واقع به هدر دادن منابع بود؛ طرحی پرهزینه که پیامدهای ناگوار چندی داشت. تورم زا بود، هدف های اقتصادی چندی نداشت و از هیچ یک از شهرهای عمده کشور [ جز تهران ] عبور نمی کرد، سطح زندگی عمومی را پایین می آورد چون هزینه آن از طریق مالیات قند و چای تأمین می شد. احداث هر مایل راه آهن 35 هزار پوند استرلینگ هزینه بر می داشت؛ در حالی که احداث جاده های ماشین رو با یک تا یک و نیم درصد این هزینه امکان پذیر بود. به نظر می رسد عمده ترین عملکرد آن، ایجاد امنیت داخلی، در جنوب بودچون امکان بسیج و اعزام نیرو را آسان تر می کرد. در شمال نیز موجب بهبود وضع بازرگانی با شوروی شد و بنابراین تصادفی نبود که املاک رضاشاه در مازندران با احداث راه آهن ارزش بیشتری پیدا کرد. 📚منبع:مقاومت شکننده /جان فوران/ترجمه تدین/ ص 353 🆔 @pahlavi1357
✅✅سند شماره ۳۸ 🔴اردشیر زاهدی در خصوص روابط ناسالم در میان درباریان عصر پهلوی چنین می نویسد : " بخشی از فراماسون های ایرانی که تابع تشکیلات فراماسونی فرانسه بودند ، با عنوان انجمن ابن سینا در تهران فعالیت می کردند . استاد اعظم این لژ فراماسونری دکتر سعید مالک بود . متاسفانه در زمان استادی دکتر مالک در این لژ کارهای زشتی صورت می گرفت . از جمله این که اعضای جدید و داوطلبان عضویت در لژ می بایست بدون در نظر گرفتن سن و سال و یا هر قید و بند دیگر ، در حضور شورای عضوگیری به شخصی که از طرف شورا معرفی می گردید لواط بدهد ! این اخبار به گوش اعلیحضرت هم رسید . اما من باور نمی کردم تا اینکه یک بار از ارنست پرون که عضو این لژ بود ، واقعیت امر را پرسیدم و او هم با آب و تاب فراوان قضیه را برایم تعریف کرد . از جمله اعضای این لژ می توان به امیرعباس هویدا (نخست وزیر) ، فریدون هویدا (سفیر شاه در سازمان ملل) ، عبدالمجید مجیدی (رءیس سازمان برنامه و بودجه) ، ارتشبد نصیری (رءیس ساواک) ، محمدعلی قطبی (دایی شهبانو) ، ارتشبد عباس قره باغی (رءیس ستاد ارتش) ، حسنعلی منصور (نخست وزیر) ، سپهبد خسروانی و بسیاری دیگر اشاره کرد . " زاهدی اضافه می کند : " در هر مجلسی که بعضی از اعضای این لژ حضور داشتند ، اعلیحضرت به من اشاره می کردند که آبروی فلانی را ببر ! من هم طی چند سوال فرد مزبور را در حضور جمع رسوا می نمودم . " 📚منبع:کتاب دربار به روایت دربار ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، صص 63 و 64 🆔 @pahlavi1357
✅✅سند شماره ۳۹ 🔴رقاص و دلقک را به عنوان رءیس برنامه و بودجه انتخاب کردند ! 🔴دربار پهلوی به عنوان حلقه نخست قدرت سیاسی - اقتصادی عصر پهلوی ، مجموعه ای از صاحبان نفوذ ، دوستان خانوادگی ، امرای ارتش و مقامات کشوری را شامل می شد که در برخی از مواقع ، همپایه ی خانواده ی پهلوی در امور کشور اعمال نفوذ کرده ، تاثیر می گذاشتند . طبیعی است در چنین جمعی ، فساد ناشی از راس هرم قدرت تشدید شده ، به افراط می رسد . مواردی که در این قسمت و قسمت های بعد می خوانید نمونه هایی از مفاسد اخلاقی دربار پهلوی است . » از رقاصی و دلقک بازی تا ریاست برنامه و بودجه ! » : فریده دیبا در این باره می گوید : " عبدالمجید مجیدی کسی بود که با آلات و ادوات نوازندگی آشنا بود و هم خیلی خوب می رقصید ! همسرش هم خواننده اپرای تهران بود . عبدالمجید مجیدی خیلی علاقه داشت در میهمانی ها ادای هارولوید هنرپیشه ی امریکایی را تقلید کند و میهمان ها را بخنداند ! وی بواسطه ی شرکت در میهمانی های دربار و دلقک بازیهایش تا ریاست برنامه و بودجه ارتقا پیدا کرد ! " 📚منبع:کتاب دربار به روایت دربار ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، صص 53 و 54 🆔 @pahlavi1357
✅✅سند شماره ۴۰ 🔴بیان صریح شاه خطاب به علم : دستور بده رشوه بدهند "مجلس افغانستان در شرف آغاز بحث در مورد موافقتنامه جدید ما درباره رودخانه ی هیرمند است ... شاه گفت : " ... کسی را بفرست تا به سفیر ما در آنجا کمک کند و به او دستور بده اگر لازم است رشوه های لازم را بدهد ! " 📚منبع:کتاب گفت و گوهای من با شاه ( خاطرات اسدالله علم ) ، جلد اول ، صص 390 و 391 🆔 @pahlavi1357
✅✅سند شماره ۴۱ 🔴 بی توجهی شاه به نیازها و مشکلات مردم در مراسم ختم آیت الله حکیم با یکی از تجار قدیمی بازار به صحبت نشستم . بخش هایی از صحبت هایمان را برای شاه بازگو کردم . پیرمرد از بی کفایتی مسءولین ناله می کرد ؛ و شکایت داشت که هیچ کس در سازمانهای دولتی نیست که او بتواند دردش را به آنها بگوید . به عنوان مثال مرکز ایستگاه های تبریز به خارج از شهر منتقل شده ، که مسافران فقیر و کشاورزان و امثالهم یا باید ساعت ها پیاده راه بروند تا به مرکز شهر برسند و یا بهای سنگینی به تاکسی بپردازند تا آنها را بیاورد . حرف از این بود که هیچ کس در این مملکت به فکر مردم نیست . شاه گفت : " ایستگاه اتوبوس ها به این دلیل به خارج شهر منتقل شده که زندگی برای ساکنین شهر آسانتر شود . " گفتم : " به بهای نارضایتی مسافرین اتوبوس ها . با اجازه مایلم ته و توی این قضیه را درآورم و از دولت در این باره توضیح بخواهم . " سپس ادامه دادم که شاه باید توجه بیشتری به خواسته (ها)ی مردم داشته باشد : " چرا هر از چندی ، گروهی از مردم عادی را از طبقات مختلف ، از توی خیابان ها دعوت نمی کنید و از آنها درباره ی خواسته ها و نیازهایشان نمی پرسید ؟ مطمئنم عکس العمل بی نظیری دریافت خواهید کرد . " شاه جواب داد : " من خودم می دانم مردم چه فکر می کنند . خدا می داند از چند مرکز و محل گزارش پشت گزارش به من می رسد . " تذکر دادم که این گزارش ها فقط برای اطمینان خاطر او داده می شود و فقط حرف هایی را که مایل است بشنود به او می گویند . شاه اصلا خوشش نیامد ؛ گفت رئیس دفتر او در مورد صحت و سقم تمام این گزارش ها تحقیق می کند . گفتم : " بسیار خوب ، با وجود این چرا خود اعلیحضرت افق دیدشان را شخصا وسیع تر نکند ؟ به صداهای تازه ای گوش بدهید ، به عوض اینکه شبانه روز من به جانتان نق بزنم (و مشکلات مردم را به گوشتان برسانم) ." شاه در جواب به مراسم سلام اشاره کرد که به قول خودش همیشه می توانست از نظر مردم مطلع شود . گفتم : " اولا در سال فقط چند بار مراسم سلام برگزار می شود و به علاوه ، کسانی که در آن مراسم شرکت می کنند جرات نمی کنند کوچکترین شکایتی بکنند . همیشه چند صد نفر حضور دارند . حکایت آن تاجر بدبخت را در بوشهر به یاد می آورید ؛ این جسارت را کرد که از تاخیر ساختمان بندر شکایت بکند . اعلیحضرت چنان به خشم آمدید که تمام روز حالتان خراب بود . حتی من ، چاکر شما ، هم نتوانستم با شما منطقی حرف بزنم . و آن وقت انتظار دارید مردم در مراسم سلام درددلهایشان را بگویند و گله و شکایتهایشان را آشکار کنند ؟ تازه به فرض هم که اعلیحضرت تحمل شنیدن این حرف ها را داشته باشند ، مامورین امنیتی پدر شاکی بدبخت را در می آورند و مثل آوار بر سرش خراب می شوند . من مطمئنم که اعلیحضرت وضعیت موجود را بهتر از من می شناسد و عکس العمل دولت را هم نسبت به آن می داند . " » 📚منبع:کتاب گفت و گوهای من با شاه ( خاطرات اسدالله علم ) ، جلد اول ، صص 247 ، 248 و 249 🆔 @pahlavi1357
✅✅سند شماره ۴۲ 🔴از دو برابر شدن آب بها تا فساد گسترده ادارات 🔴اسدالله علم در روز نوشت 17 اسفند ماه 1347 می نویسد: شرفیابی شاه را در جریان تحولات اخیر قرار دادم و چند نكته را مطرح ساختم كه او را ناراحت ساخت. گفتم دو برابر شدن آب بها مملكت را آشفته كرده است.آسفالت خیابان ها در حال از هم پاشیدگی است ، فساد كارمندان گمرك رو به گسترش است و اعتبارات بانكی محدود شده و شركت های زیادی رو به ورشكستگی می روند. دست آخر درباره بحران مالی دانشگاه ها به اوهشدار دادم . شاه ناگهان از جا در رفت و مرا مورد حمله قرار داد و گفت : وقتی پولی به دستمان نمی رسد چه می توانیم بكنیم؟ پاسخ دادم هر بار كه توجه اعلیحضرت را به كمبود پول جلب كرده ام پاسخ این بوده كه این طور نیست. دولت به اندازه كافی پول در اختیار دارد و گزارش های من نادرست است. اما همین دیروز بود كه اعلیحضرت درباره ولخرجیهای شركت نفت در زمینه پتروشیمی صحبت كردند. 📚منبع:گفت و گوهای من و شاه ، جلد یك ، صفحه ۵۲ 🆔 @pahlavi1357
✅✅سند شماره ۴۳ 🔴 افزایش 70 درصدی قیمت ها 🔴چند روز بعد اسدالله علم در 27 اسفند همین سال تذكر خود را تجدید می كند و در شرح این تذكر در روز نوشت خود می نویسد : شرفیابی ...یك بار دیگر موضوع افزایش آب بها را مطرح كردم ، شاه گفت : تا كی مردم می توانند از چیزهای مجانی استفاده كنند؟ پیشرفت، پول می خواهد. پاسخ دادم افزایش هفتاد درصدی قیمت‌ها پیشرفت نیست، بلكه فقط بی عدالتی است...گاهی بی اعتنایی او مرا آزار می دهد و ناچار می شوم روز بعد مطلب را مجددا مطرح كنم. تا كی می توانیم به مردم و نیازهایشان بی توجهی كنیم؟ (2) 📚منبع:گفت و گوهای من و شاه ، جلد یك ، صفحه ۵۸ 🆔 @pahlavi1357
✅✅سند شماره ۴۴ 🔴 وضعیت اسفباری كه علم شاهدش بود 🔴اگر نگاهی به خاطرات 5 دی ماه سال 1348 اسدالله علم بیندازیم عمق مصیبت را بهتر درك خواهیم كرد. علم می نویسد « سواری زیبایی بود. آرزو كردم ای كاش تنها نبودم. دو كامیون در جاده فرح آباد تصادف كرده بودند و ترافیك را حسابی بند آورده بودند. صبر كردم و در این فاصله نگاهی به زندگانی مردم این بخش تهران انداختم. تمام خیابان هایی كه به بزرگراه می‌خورند كثیف و خاكی هستند... صبح زود بود و پلیس راهنمایی هنوز سر كار نیامده بود ولی یك پلیس تنها كه پی در پی سیگار می كشید باد در غبغب انداخته بود و چنان با مردم رفتار می‌كرد كه گویی پادشاهی است در حضور رعایایش. چند مرد و زن چادری با بغچه های زیر بغل از حمام عازم خانه بودند ... گروهی بچه دور هم جمع بودند. دخترها همگی چادر بر سر داشتند. طبقات بالای جامعه ما هرگز چنین ساعتی از خواب بیدار نمی شوند، دخترهایشان هم چادر سرشان نمی كنند .مردم دور چرخ لبوفروشی ازدحام كرده بودند. در گوشه‌ی خیابان چند سگ ولگرد و چند بچه لخت و عور لابلای زباله‌ها می‌لولیدند...سربازان وظیفه با سرهای تراشیده، شلوارهای بدقواره و پوتین های بی‌ریخت در كنار خیابان قدم می زدند و ظاهرا از تعطیل صبح جمعه شان لذت می بردند» 🔴علم پسر از تشریح كامل آن چه دیده است می نویسد « هم كسالت آور بود و هم غم انگیز؛ صحنه‌ای از جامعه رو به توسعه ...هیچ مقدار خوش بینی ، زندگی را در این خیابانها تغییر نمی دهد.» (3) 🔴طبیعی است كه وقتی وضعیت پایتخت و خیابان های آن در دوره پهلوی این گونه باشد وضعیت روستاها و شهرهای دیگر چگونه خواهد بود ؟! 📚منبع:گفت و گوهای من و شاه ، جلد یك ،صفحه 178 و 179 🆔 @pahlavi1357
✳️ سند شماره ۴۵ 🔴رضا [شاه] اهل نماز و روزه نبود و برای خودش استدلالاتی داشت که با ما در میان می گذاشت. رضا می گفت مگر خدا عرب هست که ما باید روزی ۵ نوبت با او عربی صحبت کنیم ؟! روزه هم نمی گرفت و می گفت انسان هر وقت گشنه می شود باید غذا بخورد والا دچار مریضی خواهد شد! رضا می گفت اسلام دین و آیین عربهای بیابانگرد است و قبل از اینکه عربها خداشناس شوند، ایرانی ها خداشناس بوده و پیامبر خودشان را داشته اند. اگر چه در این ایام مستخدمین دولت اکثراً روزه می گرفتند، ولی شب نشینی و بیداری تا صبح و مجالس قمار به راه بود. در کوچه و بازار هم کسی سیگار نمی کشید و روزه خور علنی دیده نمی شد اجمالاً شهر منظره ماه رمضان داشت. البته دیگر در مسجدها قالیچه های جانماز اعیان و اشراف پهن نمی شد زیرا متوجه شده بودند رضا برخلاف قاجارها میل دارد ایران را به درجه ممالک پیشرفته اروپایی برساند و بساط این گونه تظاهرات مذهبی را جمع آوری نماید. برخلاف اعیان و اشراف و کسبه و تجار و مردم معمولی و طبقات عوام مساجد را پر می کردند. بعدها که حکومت قدرت و قوام زیادتری پیدا کرد اظهار داشت که می خواهد جلوی این آخوند بازی ها را بگیرد. در اینجا رضا سیاست مخصوصی را به کار بست و دستور داد تا توپ افطار و سحر را بی ترتیب و نامنظم درکنند! بی ترتیبی در ساعات توپ افطار و سحر به این صورت بود که توپ افطار را نیم ساعت بعد از مغرب و توپ سحر را یکی دو ساعت جلوتر از طلوع فجر می انداختند و با این یک تیر دو نشانه زدند! اولاً عامه را که ساعت نداشتند به واسطه درازی ساعات روزه از روزه داری بری می کردند و ثانیاً اشخاص ساعت دار را که بدون توپ هم می توانستند موقع خوردن و نخوردن را تشخیص بدهند به توپ افطار و سحر بی اعتماد می ساختند تا جایی که اکثراً خواستار آن شدند شلیک توپها متوقف و توپها جمع آوری شوند! (چاپ دوم، تهران: نشر به آفرین، ۱۳۸۰) صفحه ۲۴۱. 🆔 @pahlavi1357
✅سند شماره ۴۶ 🔴مسئولانی كه همه فاسدند ! 🔴چنان چه پرویز ثابتی در كتاب «در دامگه حادثه» به این مسئله اذعان كرده و می گوید « در طول دوران خدمتم در ساواك، در هر فرصتی برای مبارزه با عوامل فساد استفاده كرده و گزارش‌های مستند ارائه داده ام كه چندین بار برای تهیه این گزارش‌ها مورد مواخذه و بازخواست قرار گرفته‌ام تا آن جا كه در سال 1350، اسدالله علم وزیر دربار، سپهبد ایادی و امیر هوشنگ دولو از نزدیكان شاه به علت اتهاماتی كه من به آن ها وارد می كردم علیه من به شاه شكایت بردند و من از طرف شاه تهدید به محاكمه نظامی شدم» (8) مسئولانی كه همه فاسدند ! 📚منبع:ثابتی ، پرویز ، در دامگه حادثه ، چاپ اول ، نشر شركت كتاب ، صفحه 18 🆔 @pahlavi1357