eitaa logo
✍️از جنس تجربه (اللَّهُمَّ اجْعَلْنا فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ)
100 دنبال‌کننده
504 عکس
592 ویدیو
15 فایل
۞﷽۞ تصمیم بر آن است که برخی مطالب مرتبط با مسائل روز در زمینه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تقدیم شود. تا خدا چه خواهد آدرس کانالهای دیگر👇 ✍️جُمْلِهْ دَرْمانی 💊 @jhakimaneh آیا می دانستید؟ @haltaalam @ayyamollah ارتباط با ادمین @Mirzameysam
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ توصیه‌های امام‌ علی ‌بن موسی الرضا(علیهما السلام) اى ابوصَلْت! بيشترِ شعبان گذشته است و اين، آخرين جمعه از آن است. ۱. پس در آنچه از آن مانده، كوتاهى‌هايت را در آنچه گذشته است، جبران كن! ۲. به كارى روى آور كه برايت مفيد باشد و آنچه را بيهوده است و به تو مربوط نيست، وا گذار! ۳. زياد دعا و استغفار و تلاوت قرآن داشته باش! ۴. از گناهانت به درگاه خدا توبه كن، تا در حالى ماه خدا سوى تو آيد كه براى خدا خالص شده باشى! ۵. هيچ امانتى را بر عهده خويش باقى نگذار، مگر آن كه ادا كرده باشى! ۶. هيچ كينه اى را در دلت نسبت به مؤمنى نگاه مدار، مگر آن كه از دل به در آورده باشى! ۷. هيچ گناهى را كه مرتكب مىشدى، رها مكن، مگر اين كه از آن، دست برداشته باشى! ۸. از خدا پروا كن و در نهان و آشكارِ كارت، بر او توكّل كن! ۹. در باقى مانده اين ماه، زياد بگو «اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ» خدايا! اگر ما را در آنچه از شعبان گذشته است، نيامرزيده‌اى، پس ما را در باقى مانده آن ببخشاى! : کتاب عیون اخبار ‌الرضا شیخ صدوق (ره) 🆔 @pajayepa
✨﷽✨ دستور بنی صدر: دو درجه از صیاد بگیرید! ماجرا از این قرار بود که شهید صیاد در سال ۵۸ که فرماندهی عملیات غرب و شمالغرب کشور را بر عهده گرفته بود درجه سرگردی داشت و با این درجه، سخت بود که به فرماندهان لشکر‌های ۱۶، ۶۴ و ۲۸ امر و نهی کند. تصمیم گرفته شد که ۲ درجه به او داده شود تا درجه‌اش هم‌سطح فرماندهان آن لشکرها شود و بتواند به آن‌ها دستور دهد. بنی‌صدر با اختیارات فرماندهی کل قوا که داشت، این درجه را به شهید صیاد داد. مدتی می‌گذرد و در یکی از روز‌ها جلسه‌ای با حضور بنی صدر، آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، شهید صیاد، شهید بروجردی، شهید کاظمی و سایر فرماندهان در کرمانشاه برگزار می‌شود. در ابتدای آن جلسه نه قرآنی خوانده می‌شود و نه صحبت‌های بنی صدر با «بسم الله» آغاز می‌شود. شهید صیاد که از این اتفاق بسیار ناراحت شده بود، هنگامی‌که نوبت به صحبت‌هایش می‌رسد بلند می‌شود و در ابتدا مثل همیشه حرف‌هایش را اینگونه آغاز می‌کند: بسم الله الرحمن الرحیم. رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و جعلنی من لدنک سلطانا نصیرا... سپس دعای فرج را هم می‌خواند. سپس می‌گوید: «آقای رئیس‌جمهور، من خیلی متاسفم. در جلسه‌ای به این اهمیت که برای امنیت جمهوری اسلامی تشکیل شده، نه یک قرآنی خوانده می‌شود و نه بسم الله گفته می‌شود. من این جلسه را آلوده و ناپاک می‌بینم و مجبورم بعد از این جلسه به قم بروم، زیارتی کنم و در آنجا احساس کنم که تزکیه شده‌ام». گفتن این حرف‌ها جلوی یک رئیس جمهور، آن هم رئیس جمهور متکبری مثل بنی‌صدر دل و جرأت بسیار زیادی می‌خواست. بنی‌صدر که بسیار عصبانی شده بود دستور داد ۲ درجه صیاد را از او بگیرید. صیاد می‌گفت: من نه به خاطر درجه بلکه به خاطر اینکه به ناحق قرار بود درجه‌ها از من گرفته شوند ناراحت شدم چرا که من از اسلام دفاع کرده بودم. بلافاصله بعد از آن جلسه، آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله هاشمی به شهید صیاد گفتند که ما می‌رویم این موضوع را به امام می‌گوییم. فردای آن روز با شهید صیاد تماس گرفتند و گفتند: ما این موضوع را به امام گفتیم. امام هم فرمودند: «می‌دانم حق با صیاد شیرازی است، اما به خاطر حفظ سلسله مراتب ۲ درجه‌اش را از او بگیرید». ببینید که امام چقدر به سلسله مراتب اهمیت می‌دهد. صیاد بلافاصله پس از شنیدن این حرف، درجه‌اش را درمی آورد و می‌گوید: «نمی‌خواهم درجه‌ای را که بنی صدر به من بدهد» گفتگوی امیردربندی 🆔 @pajayepa
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸ارتباط اخلاقی شهید صیاد شیرازی🔸 هر وقت به من زنگ می‌زد، دفترچه‌اش را باز می‌کرد، قلمش را به دست می‌گرفت و می‌گفت: «یک مطلبی برای من بگویید.» الآن توی دفترش خیلی از صحبت‌های من هست. هر وقت هم پیش من می‌آمد همین طور بود. حتی گاهی که خسته بود، کنار دفتر من یک حمام بود. می‌گفت: «اجازه بدهید من یک دوش بگیرم و بیایم که حالت چُرت نداشته باشم.» سر حال و زنده می‌آمد. شهید صیاد با دو چیز نشاط پیدا می‌کرد: یکی با نماز و یکی با غسل. در حالی که دیگران سیگار می‌کشیدند و راه می‌رفتند اما او نماز می‌خواند. @haerishirazi
صفحه یادبود مجازی مرحومه مغفوره، بی بی صدیقه وافی https://iporse.ir/6099470 لطفا این لینک را میان بستگان و آشنایان به اشتراک بگذارید. و قرائت صلوات، فاتحه، زیارت عاشورا، و ختم قرآن خود را در آن ثبت فرمایید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ حالتی که بنشینم و حاجت‌ها را فهرست کنم و آدم‌ها را به اسم بنویسم و بعد شروع کنم یکی یکی خواستن، برایم کمرنگ می‌شود از بس مجیر و ابوحمزه و کمیل و حتی همین جوشن، عوضم می‌کنند. یادم می‌دهند که انگار دعا، خواستن نیست. وقتْ خالی کردن است برای چیزی شبیه گپ زدن. نگاه کن جمله به جملهٔ همین جوشن قربان‌صدقه رفتن است. سبحانک سبحانک سبحانک... آنهایی که سبحانک را «منزهی» ترجمه کردند، اولین کسانی بودند که لذت‌های دعا را از ما گرفتند. پاک و منزه؟ نه! سبحانک یعنی چیزی شبیه عزیزم، دورت بگردم، قربانت بروم یا چقدر دوستت دارم. بگذار بگویم «نار» هم توی این دعاها آتش نیست، یک جور دور‌افتادگی، یک جور بی محلی است. یک جور قهر که انگار به تو نگاه هم نمی‌کند. حالا دوباره جمله جمله ترجمه کن: عزیزم، با من قهر نکن. دورت بگردم، نگاهم کن! شاید برای همین من هر بار جوشن می‌خوانم، یک جور حیای پسرانه برم می دارد که دوست دارم تنها باشم. می‌روم توی یک گفتگوی درِ گوشی. جوشن را کسی فریاد نمی‌زند. یک شب را تا صبح، می‌خواهی التماس کنی، منت‌کشی کنی که نکند قهر کرده باشد. توی جمع که نمی شود. اقلا من رویش را ندارم. حالا آن اول‌ها که به «یا راحمَ العَبَرات» رسیدی آرام گریه کن، اشک حساس‌ترین نقطهٔ التماس‌کردن است. گریهٔ بلند را بگذار برای تهِ التماس‌هایت. همانجا که می‌رسی به: «یا حبیبَ الباکین» بُکاء یعنی گریۀ صدا دار. گریه، همان مرحله‌ای است که التماس کردنِ توی خلوت را همه می‌شنوند. خوش به حال من که با همین اشک ریختنِ آرام، التماسم نتیجه داد. بقیهٔ جوشن را تا صبح گپ می‌زنیم. همهٔ آن هزار تا آتش‌، گل شدند. تا صبح گل می‌گویم، گل می‌شنوم. 🆔 @pajayepa