بعضی اتفاقا دلتو میشکنن ولی چشماتو باز میکنن، اونارو برد حساب کن.

عه من !(:

امروز یکی از همکلاسی هام بهم گف چقد خوبه ک انقد ساکتی من نمیتونم ساکت باشم خیلی دوس دارم کم حرف بزنم حرفی نداری بزنی یا نمیخوای حرف بزنی ؟ گفتم انقد حرفام برا آدما ارزشی نداشته دیگه فقط به خودم میگم چرا حرف دارم بزنم خیلیم حرف دارم اگ یکی بیاد بشینه کنارم قابلیتشو دارم درباره همه چی باهاش حرف بزنم ولی نمیخوام ک بزنم !(((:

الان بهار سال ۱۵۰۳ هست و همه ما اینجا خوابیم :))

الهی به رقیه .. همان که میدانی :)!

تو مرحله ای از زندگیمم، که فقط دارم دنبال‌ِ خودم میگردم، میگردم و میگردم ولی اثری از من نیست . چیزی پیدا نمیکنم ، هرچقدر بیشتر جلو میرم به جای من فقط یه کوهِ خاکستر میبینم که از خستگی به زانو در اومده و دیگه توانِ ادامه دادن نداره .. فقط آدمی‌و میبینم که همه وجودشو گذاشته برای سرپا ایستادن در برابر تک تک اتفاقای جور واجور زندگیش و الان دیگه همه مقاومتش شکسته و با سر زمین خورده :)))!'🔓'🍂'

امام‌عباس .. غم دارم میلرزه صدام ؛ عباس کاش میشد که پیشت بیام ؛ عباس ((:❤️‍🩹

بعضی پیام رسانا موقعی ک داری چیزی تایپ میکنی مینویسن " در حال نوشتن .. ولی من الان میخوام بنویسم " - در حال مرگ ..

الهی به رقیه .. همان که میدانی :)!

شاید اشتیاق فراوان من بود که تو را ترساند! من در نامهربانی تو هم، خود را مقصر میدانم .