🗓 ۵ مرداد ۱۳۶۷ - سالروز عملیات پیروزمند مرصاد
#شبيه_ما_بودند_اما_منافق....
💠 خاطره كارگردان انقلابى "ابراهيم حاتمى كيا" از عملیات مرصاد
🔹من به عنوان فیلم بردار برای عملیات مرصاد رفته بودم. از طریق کرمانشاه که وارد شدیم، سر و وضعمان همان سر و وضع معمولی بود؛ لباسهای خاکی و همان شکلی که بچه های بسیجی آن فضا داشتند. به شهر که وارد شدیم، دیدم شهر به طرز عجیب و غریبی تفاوت دارد و اصلاً همان حسی را که در اوایل جنگ در اهواز دیده بودم اینجا هم تقریبا توی فضای شهر حس می شد.
▪️همان اوایل به ما گفتند: «لطفا بروید، ریشهایتان را بزنید و لباسهایتان را هم عوض کنید». یعنی باید لباسهای خاکی ای را که تنمان بود عوض می کردیم. خب ما مقاومت کردیم. فکر می کردیم برای چه باید اینجا ریشمان را بزنیم یا لباسهایمان را عوض کنیم! گفتند: «شهر آلوده است» و معنایش این است که الان منافقین داخل شهر شده اند و تیپهایشان را شبیه ماها کرده اند و الان این طوری قاطی ماها هستند.
🔸از آن لحظه ای که این حرف را شنیدم یک مرتبه احساس کردم که یک طور دیگر دارم به شهر نگاه می کنم. انگار پرده ای از جلوی صورتم افتاد. باز مقاومت می کردم تا اینکه بالاخره عزیزی که همراه ما بود، ما را وارد یک مدرسه کرد. دیدم عده ای ردیف، گوشه دیوار ایستاده اند. تعدادشان خیلی زیاد بود. اصلاً انگار آینه بودند.
▫️....تیپها دقیقاً مثل ما: لباسها، لباسهای خاکی و موها درست شبیه مال ما. همه شان جزء منافقین بودند. از آن لحظه به بعد دیدم دیگر نمی توانم به هر کسی اعتماد کنم. چیزی که توی جنگ به آدم آرامش می دهد این است که وقتی عزیزی از کنارت رد می شود، بدون اینکه بدانی اسمش چیست و یا از کدام ناحیه ایران آمده، می دانی که سر یک چیز مشترک با او متفقالقول هستی؛ همه به سمت یک جهت حمله می کنیم. آن وقت دیگر حتی نیازی به حرف زدن نیست؛ اشاره ها هم معنا پیدا می کند. حالا به یکباره می دیدم شهر عوض شده.
🔺آن روز، روز خیلی بدی بود.... برای تهیه فیلم از عملیات مرصاد که رفته بودیم. چندین بار من را به عنوان منافق گرفتند و گذاشتند گوشه دیوار؛ در حد اعدام! ماشین ما رزمی نبود. یک مرتبه ماشین را نگه می داشتند و به روی ما اسلحه می کشیدند.
💢یکی دو بار اصلاً قبل از اینکه حرف بزنیم، ما را پیاده کردند. گلنگدنها را کشیدند که ما را به رگبار ببندند و ما هی داد زدیم که به خدا از گروه «روایت فتح» هستیم. بعد از آن مجبور شدیم در و دیوار ماشینمان را پُر کنیم از اسامی «گروه روایت فتح» و «گروه تلویزیونی روایت فتح» که لااقل از دور ما را نزنند!»
➖ کتاب «عملیات مرصاد و سرنوشت منافقین» نوشته محمدعلی صدرشیرازی
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
7.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواب خوش استکبار:
از فروغ #مرصاد،
تا غروب جاویدان!!
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
⏳ سالروز #عملیات_مرصاد
🔥 #جهنم صياد براى ياران صدام
💠 خاطره سپهبد شهيد على صياد شيرازى از عمليات پیروزمند مرصاد:
─ شبانه خودم را با یک فروند هواپیمای فالکون به کرمانشاه رساندم و صحنه پیشروی دشمن را از نزدیک مشاهده کردم و متوجه اوضاع شدم. چنان جو پریشانی و اضطراب در مردم ایجاد شده بود که سراسیمه از خانه بیرون آمده بودند. از طرفی جاده کرمانشاه به بیستون از خوردوهایی که در انتظار جا به جایی بودند، مملو بود و ترافیک سنگینی ایجاد شده بود.
▫️بر این اساس با یک فروند هلی کوپتر از فرودگاه به سمت یکی از قرارگاههای تاکتیکی سپاه پاسداران مستقر در طاق بستان حرکت کردیم. نیمه شب چهارم تیر ماه بود و تا ساعت یک و نيم نتوانستیم ماهیت دشمن را به دست آوریم که چه کسی است که همین طور در حال پیشروی است.
🔹ساعت ٥ به پایگاه رفتم. همه را آماده و مهیا برای توجیه دیدم. پس از توجیه خلبانان تاکید کردم وضعیت خیلی اضطراری است. چارهای نداریم هليکوپترهای کبری باید آماده باشند. یک تیم آتش آماده شد؛ ابتدا خودم با یک هلی کوپتر ٢١٤ برای شناسایی دقیق و هماهنگی به سمت مواضع حرکت کردم و به این ترتیب اولین عملیات را علیه نیروهای مهاجم و منافق آغاز کردیم.
🔸صبح روز ٥ مرداد عملیات با رمز یا علی (ع) آغاز شد. در تنگه چهارزبر چنان جهنمی برای یاران صدام برپا شد که زمانی برای پشیمانی نمانده بود. جاده به زودی انباشته از ادوات سوخته شد.
▪️همزمان با عملیات هوانیروز علاوه بر گروه های مردمی، تعدادی از لشکرهای سپاه نیز که از جنوب به غرب آمده بودند، وارد عملیات شدند. راه از هر سو به روی بازماندگان کاروان بسته شده بود و آنان به سختی مى توانستند به عقب برگردند. بعضی از آنها به روستاها پناه بردند و بعضی هایشان با خوردن قرص سیانور به زندگی خود خاتمه داده بودند.
🔺عملیات که تمام شد در جاده کرمانشاه_اسلام آباد غرب هزاران کشته از آنان به جا مانده بود. اجساد پسران و دخترانی که با ملت خود بسیار ناجوانمردانه رفتارکرده بودند. کسانی که روز تنهایی میهن به یاری اردوی خصم شتافته بودند.
🌴حالا من از این عملیات نتیجه می گیرم که چقدر خداوند متعال ما را و رزمندگان اسلام و انقلاب را دوست دارد که در هر زمان طوری مقدّر می کند که بسیاری از مشکلات ما باید با حالت سرافرازانه حل شود....
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
صبــح آمده ،
تــو کنار دستهای مـن
عطر نفسهایت در دلم
چشمهایت سبزینه حیات
و آفتـابی که دلم را به بودنت
گرم می کند ...
صبـحتون شهـدایـی 🌺
🌷°| @parastohae_ashegh313 |°🌷
#بی_قرار_شهادت🍃🎀
🍃 | گمنامی را دوست داشت
در وصیت نامه اش به این نکته صریح اشاره کرده بود که📝
مرا غریبانه تحویل بگیرید ، غریبانه تشییع کنید، و غریبانه در بهشت معصومه ، قطعه 31 به خاک بسپارید.
برای گمنام ماندنش تدبیری هم اندیشیده بود
وصیت کرده بود که چیزی روی قبرش ننویسیم
فقط بنویسیم :
#پر_کاهی_تقدیم_به_پیشگاه_حق_تعالی |🍃
#شهید_احمد_مکیان🌷
╔════ ೋღೋ ════╗
@parastohae_ashegh313
╚════ ೋღೋ ════╝
🌺 « #دحو_الارض » نابترین خلوت
شب و روز «دحو الارض» زمانی است که رحمت خدا در آن نازل مىشود و قیام به عبادت در آن اجر بسیار دارد.
🌺 «دحو الارض» مطابق با بیست و پنجم ماه ذیالقعده.
🌺اصطلاح «دحو الارض» از دو کلمه «دحو» به معنای گسترش دادن و «الارض» ترکیب شده است که این مرکب «دحوالارض» به معنای گستراندن زمین است.
🌺 نخستین جایی که از زمین سر برآورد،مکه وکعبه بوده است.
🌺اعمال امروز؛ «روزه، غسل، خواندن دو رکعت نماز در وقت ظهر، در هر رکعت بعد از حمد، پنج مرتبه سوره شمس بخواند و بعد از اتمام نماز بگوید: «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ، سپس بگوید: یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِی عَثْرَتِی یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِی یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِی وَ ارْحَمْنِی وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَیِّئَاتِی وَ مَا عِنْدِی یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ» و زیارت امام رضا (ع)
📚 ابن طاووس، اقبال الاعمال، 1377، ج2، ص27-29؛ طوسی، مصباح المتهجد، 1411، ص671 – 699
التماس دعا
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
خاکریز خاطرات 36
✍ هدیهی زیبایی که شهیدحسینی هر روز به امامِ زمان(عج) تقدیم میکرد...
#متن_خاطره :
نمازهای مستحبی زیاد میخواند ، ولی به خوندن دو رکعت خیلی مقید بود. همیشه بعد از نماز صبح با حالِ خاصی میخوندش. میدونستم پشتِ هر کارش حکمت و دلیلی نهفته. برا همین یکبار ازش پرسیدم: این نمازِ دو رکعتی که بعد از نماز صبح می خوانی ، چیه؟ اول از جواب دادن طفره رفت، اما اصرار که کردم ، گفت: اگه قول بدی تو هم همیشه بخونی میگم.. وقتی قول دادم ، گفت: من هر روز این دو رکعت نماز رو برا سلامتی و فرجِ
امام زمان(عج) می خوانم...
🌷خاطره ای از زندگی سردار شهید سید علی حسینی
📚منبع: کتاب ساکنان ملک اعظم3 «منزل حسینی» صفحه 44
🌸 نسبت به مسألهی ظهورِ امامزمان(عج) ، بیتفاوت نباشیم...
#امام_زمان #توسل #شهیدحسینی #نمازمستحبی
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
⭕️در سالروز عملیات غرور آفرین مرصاد یادی کنیم از #شهیدـ علی صیادشیرازی، فاتح این عملیات پیروزمندانه.
✅شهیدی که امام خامنهای بر تابوتش بوسه زد...
✅نقل است که در جریان یک سخنرانی شهید صیاد شیرازی، زمانی که حاضران شعار «ارتشی ـ سپاهی دو لشکر الهی» سر میدهند، شهید صیاد این شعار را اصلاح میکند و میگوید: «ارتشی ـ سپاهی یک لشکر الهی»
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
پیرو درخواست مکرر کاربران کانال، خاطرات شهید دکتر #مصطفی_چمران از نگاه #غاده_جابر همسر لبنانی شهید چ
💠بِسم ِ رب الشهداءِ والصِّدیقین💠
#خاطرات_شهيد_چمران به روایت غاده جابر همسر شهید
#قسمت_سی_دوم
🍃 (ما اگر قرار باشد نماز شب نخوانیم ورشکست می شویم. اما او که خیلی شبها از گریههای مصطفی بیدار می شد، کوتاه نمیآمد میگفت: اگر اینها که این قدر از شما میترسند بفهمند این طور گریه میکنید، مگر شما چه مصیبتی دارید؟ چه گناهی کردید؟ خدا همه چیز به شما داده ، همین که شب بلند شدید یک توفیق است. آن وقت گریه مصطفی هق هق می شد، می گفت: آیا به خاطر این توفیق که خدا داده او را شکر نکنم؟
🍃چرا داشت با فعل گذشته به مصطفی فکر می کرد؟ مصطفی که کنار او است. نگاهش کرد. گفت: یعنی فردا که بروی دیگر تو را نمیبینیم؟ مصطفی گفت: نه!
غاده در صورت او دقیق شد و بعد چشمهایش را بست.
گفت: باید یاد بگیرم ، تمرین کنم، چطور صورتت را با چشم بسته ببینم )
🍃شب آخر با مصطفی واقعاً عجیب بود. نمیدانم آن شب واقعا چی بود. صبح که مصطفی خواست برود من مثل همیشه لباس و اسلحهاش را آماده کردم و آب سرد دادم دستش برای تو راه. مصطفی اینها را گرفت و به من گفت: تو خیلی دختر خوبی هستی.
🍃و بعد یکدفعه یک عده آمدند توی اتاق و من مجبور شدم بروم طبقه بالا. صبح زود بود و هوا هنوز روشن نشده بود. کلید برق را که زدم چراغ اتاق روشن و یکدفعه خاموش شد انگار سوخت من فکر کردم: یعنی امروز دیگر مصطفی خاموش میشود، این شمع دیگر روشن نمی شود. نور نمیدهد ، تازه داشتم متوجه میشدم چرا اینقدر اصرار داشت و تاکید میکرد امروز ظهر شهید می شود.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
بسم رب الشهدا و الصدیقین
امروز مهمان شهید مدافع حرم شهید "محمود نریمانی " هستیم
شادی روح پر فتوح شهدا صلوات
╔═══ ೋღೋ ═══╗
@parastohae_ashegh313
╚═══ ೋღೋ ═══╝