#شعـــــر
چقدر از منش این شهدا دور شدیم
آنقدر خیره به دنیا شده و کور شدیم
معذرت از همه خوبان و همه همرزمان
ما برای شهدا وصله ی ناجور شدیم
شهدا در همه جا فاتح اصلی بودن
عجب اینجاست که ما این همه مغرور شدیم
شکر ، با سابقه ی دوستیِ با شهدا
ما عزیز دل مردم شده مشهور شدیم
و از آن برکت خون شهدامان حالا
ما مدیر کل و مسئول شده مسرور شدیم
و اگر حرفی خلاف شهدامان گفتیم
یحتمل مصلحتی بوده مجبور شدیم
پرکشیدن چه مستانه و رفتند و ما
در میان قفس نفس چه محصور شدیم
┄┅═✧**❁🍂❁**✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧**❁🍂❁**✧═┅┄
#انس_با_نهج_البلاغه
✨ #حکمت2⃣
✅شناخت ضدّ ارزش ها
قالَ علی (علیهِ السَّلام) :
وَ قَالَ (علیه السلام): أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، وَ رَضِيَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ، وَ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَيْهَا لِسَانَه.
و فرمود (ع): آنكه طمع را شعار خود سازد، خود را خوار ساخته و هر كه پريشانحالى خويش با ديگران در ميان نهد، تن به ذلت داده است و كسى كه زبانش بر او فرمان راند، بى ارج شود.
━━━━🌹یا ؏ــلے🌹 ━━━━
@parastohae_ashegh313
#شهید_در_روایات_و_آیات_قرآن
📚قالَ اَمْيرُ الْمُؤمِنين عليه السلام:
💫دُعاءُ اَمْيرِ الْمُؤمِنين عليه السلام لِهاشِمِ بْنِ عُتْبَةَ فَقال:
اَللّهُمَّ ارْزُقْهُ الشَّهادَةَ فى سَبيلِكَ وَ الْمُرافَقَةَ لِنَبِيّكَ
حضرت على عليه السلام در دعاى خود به هاشم بن عتبه فرمودند:
خداوندا #شهادت در راهت را و همراهى با پيامبرت را به او روزى كن.💫
╭─┅─═☆❣ 🌼 ❣☆═─┅─╮
@parastohae_ashegh313
╰─┅─═☆❣ 🌼 ❣☆═─┅─╯
#تا_آخر_ایستادهایم 🌲
تصمیم گرفتم بروم پیشش
توی چشم هاش نگاه کنم و بگویم "آقا اصلا جبهه مال شما.
من می خوام برگردم."
مگر می شد؟
یک هفته فکر کردم ، تمرین کردم.
فایده نداشت.
مثل همیشه ، وقتی می رفتم و سلام می کردم
انگار که بداند ماجرا چیست
می گفت "علیک السلام" و ساکت می ماند.
دیگر نمی توانستم یک کلمه حرف بزنم.
لبخند می زد و می گفت "سید ، دو رکعت نماز بخوان درست می شه. "
یادگاران ، جلد یک ، کتاب شهید چمران ، صفحه ۷۶
@parastohae_ashegh313
:☆*.:。.✿﷽✿.。.:* ☆:
♥️✨ #کرامات_شهدا ✨♥️
شبي داخل سنگر دور هم جمع بوديم و محفلي با صفا و معنوي داشتيم.
در ميان ما پيرمرد مؤمن و متديني بود كه چهره اش ، حبيب بن مظاهر را به ياد مي آورد.
نماز را به امامت او خوانديم.
شب گذشت.
فردا صبح حميد رضا گفت : ديشب خواب ديدم كه مرا به باغ سرسبزي با قصري بزرگ و چند طبقه دعوت مي كنند.
درختان باغ پر از ميوه بود و شاخسارهاي آن از بسياري بار ، خم شده بودند.
من وارد آن قصر زيبا شدم.»
پيرمرد جمع ما كه صداي حميد را شنيد ، خواب را چنين تعبير كرد :
پسرجان! آقا حميد! پرونده ي اعمال تو كم كم دارد بسته مي شود و آن ميوه ها و درخت هاي سرسبز، اعمال تو هستند.
تو چند صباحي بيشتر مهمان مانيستي.
آري ، حميد فقط چند روز پس از آن خواب ميهمان ما بود
و در هجدهم فروردين به خانه ي اصلي اش شتافت.
روای همرزم #شهيد_حميدرضا_نوبخت
─┅═ೋ❅❄️❅ೋ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ೋ❅❄️❅ೋ═┅─
#شهیدانہ🥀
از سردار #شهید_همدانی پرسیدند : بعد از بازگشت از سوریه برنامتون چیه؟
پاسخ دادند : تصمیمی گرفتم که مطمئنم از ۴٠سال مجاهدت بالاتره،...
بروم یک گوشهای از این مملکت تو یک مسجدی ، تو یک پایگاه بسیجی برای بچههای نوجوان و جوان کار فرهنگی انجام بدم ، برای #امامزمانعجلالله تعالی فرجه الشریف آدم تربیت کنم سرباز تربیت کنم ، کاری که تاحدودی کوتاهی کردیم و آن دنیا باید جواب بدیم....!!
🌺🌺─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─🌺🌺
@parastohae_ashegh313
🌺🌺─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─🌺🌺