eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
3.6هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
26.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شب جمعست هوایت نکنم میمیرم اللهم الرزقنا کربلاااااا هرڪس شھدا را یاد ڪند او را نزد یاد میڪند 📎 یادشان ڪنیم با تا یادمان ڪنند رفقا شبتون امام حسینی✨ روزیتون بین الحرمین🌟✨ 😔 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ★ ╔══ ❅ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╗ @parastohae_ashegh313 ╚══❅ ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╝
🕊 🦋 🥀 📝ده سال با محمـــد زندگی کردم هیچوقت یاد ندارم بی وضو باشه غیر ممکن بود یه شب نماز شبش ترک بشه به وقت فوق العاده می داد مسافرت که می رفتیم تا صدای رو می شنید ، توی بیابون هم بود می ایستاد بارها بهش می گفتم ، مقصد که نزدیکه ، نمازتون رو شکسته نخونین بذارین برسیم خونه ، نمازتون رو کامل و با خیال راحت بخونین محمد می گفت: شاید توی همین راه کوتاه عمرمون تموم شد و به خونه نرسیدیم الان می خونم تا تکلیفم رو انجام داده باشم اگه رسیدیم خونه ، کامل هم می خونم..✨. ــــــــــــــــــــ ⚡️ 💫 ــــــــــــــ @parastohae_ashegh313🦋
در عملیات كربلا سه، وقتی دچار مد و امواج متلاطم آب شده بودیم، نگران و متحیر، ستون در حال حركت در آب را كنترل می‌كردم. وقتی دیدم كه یكی از بچه‌ها سرش را بدون حركت در آب قرار داده است، بیشتر نگران شدم. شانه‌ ایشان را گرفتم و تكان دادم، سرش را بلند كرد و با نگرانی و تعجب پرسیدم:‌ چی شده؟ چرا تكان نمی‌خوری؟ خیلی خونسرد و بدون نگرانی گفت:‌ مشغول نماز شب بودم و ضمناً با طناب متصل به ستون، بقیه را همراهی می‌كردم. اطمینان و آرامش خاطر بسیجی «شهید غلامرضا(اكبر) تنها» زبانم را بند آورده بود گفتم: «اشكالی نداره، ادامه بده! التماس دعا» صبح روز بعد، روی سكوی الامیه اولین شهیدی بود كه به دیدار معشوق نایل آمد. ـــــــــــــــــ @parastohae_ashegh313🦋
همسر شهيد حاج محمد ابراهيم همت مي گويد: «ابراهيم بعد از چند ماه عمليات به خانه آمد. سر تا پا خاكي بود و چشم هايش سرخ شده بود. به محض اينكه آمد، وضو گرفت و رفت كه بخواند. به او گفتم: حاجي لااقل يك خستگي دَر كُن، بعد نماز بخوان. سر سجاده اش ايستاد و در حالي كه آستين هايش را پايين مي زد، به من گفت: من باعجله آمدم كه از دست نرود. اين قدر خسته بود كه احساس مي كردم، هر لحظه ممكن است موقع نماز از حال برود». ـــــــــــــــــــــــ 🦋 ★★★ـــــــــــــــــــــــــــــ★★★ @parastohae_ashegh313🕊  
🦋 برادرِ شهيدِ بزرگوار حمزه اباذري نقل مي كند: «در زمين كشاورزي نزديك روستا مشغول كار بوديم. مي خواستيم هر چه زودتر كار تمام شود تا برگرديم به خانه كه ناگهان حمزه دست از كار كشيد و به طرف شير آب رفت. با تعجب به او گفتم: كجا مي روي؟ گفت: مگر صداي را نمي شنوي؟ وقت است. گفتم: بيا كار را تمام كنيم، بعد مي رويم نماز مي خوانيم. با حالت عجيبي به من گفت: چطور اين قدر به خودت اهميت مي دهي، اما به خودت نه؟ و بعد رفت تا نماز را در به جا آورد». ـــــــــــــــــــــ 🕊 @parastohae_ashegh313🌱
🦋 🍃 سیره 🌷 مقید به شرعیات و فرائض بود هیچگاه ندیدم که وقتش ترک شود همیشه به این موضوع اهمیت میداد و خانواده را برای خواندن تشویق و ترغیب می‌کرد صدای همیشه از تلفن همراهش پخش میشد... به روایت پدر شهید 🌱 @parastohae_ashegh313🕊
🍃 🕊 🦋ـ ـ ‌ ‌قَلبم‌گرفت‌درحال‌وهواۍاین‌شھرپـرگناه حـال‌وهَوای جمع‌شھیدآنم‌آرزوسـت.. ‌ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ @parastohae_ashegh313🕊
11.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رفیق اگه میتونی یا با هندزفری گوش کن یا تموم حواست رو بده به این روایتگری😓 حال دلتون شهدایی | 🔻 روایت انتظار سی ساله مادر شهید بابا علی نبی پوریادی کنیم از تموم شهدا بخصوص مادران آسمونیِ شهدا با ذکــر سه صلوات برمحمد وآل محمد ★ ★ شبتون شهدایی@parastohae_ashegh313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
9.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تولد ، آن که صدای اذانش قلب‌ها را تسخیر می‌کرد و مادرش سفارشش به مداحی کرد، مبارک باد. نسل جوانانی مثل افزون باد. @parastohae_ashegh313