✍🏻روایت خاطره:
فرش کوچکی انداخت گوشهی حیاط خانهی پدریاش توی آفتاب پیرمرد را
از حمام آورد،🌱
روی فرش نشاند و سرش را خشک کرد.😇دست وپیشانیاش رامیبوسید
و میگفت: همهی دلخوشی من توی
این دنیا، پدرمه.😌دوباره پیشانیاش
را بوسید.خندید پدرش خندید☺️
#شهیـــد_سپـهـبــد
#سردار_حاج_قاسم_سلیمانی🌹
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@parastohae_ashegh313
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•