💌#شھیدانہ
🥀#شهید_علیرضــا_ڪریمی
"زرنگی نکن"
بهمسجدنرسیدهبود؛
براینمازبهخانهآمدورفتتویاتاقش.
داشتمیواشکینمازخواندنشراتماشامی
کردم.
حالتعجیبی داشت.
انگارخدادرمقابلش ایستادهبود.
طوریحمدوسورهرامیخواند مثلاینکهخدارامیبیند!ذکرهارادقیقوشمردهادامیکرد.
بعدهادر موردنحوهنمازخواندنشازشپرسیدم.
گفت:"اشکالکارمااینهکهبرایهمهوقت میذاریمجزبرایخدا.
نمازمونروسریع میخونیموفکرمیکنیمزرنگیکردیم امایادمون میرهاونیکهبهوقتبرکتمیده،
فقطخودخداست"
📚کتابمسافرکربلا،صفحه۳۲
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
┏━○❥••••◦•●◉✿◉●•◦••••❥○━┓
@Parastohae_ashegh313
┗━○❥••••◦•●◉✿◉●•◦••••❥○━┛
#شھیدانہ📖📿
می گفت :
بہ جاۍ اینکہ عکس خودتونو بزارید
پروفایل تا بقیہ با دیدنش بہ گناه بیفتن؛
یہ تلنگر قشنگ بزارید کہ با دیدنش
بہ خودشون بیان🌸..!
#شهید_ابومهدی_المهندس🕊♥️
@parastohae_ashegh313
باهࢪڪسۍࢪفیقبشوۍ،
شڪلوفࢪمآنࢪامیگیࢪۍ
فڪࢪشࢪابڪن...
اگࢪباشھداࢪفیقشَوۍ
چهزیباشڪلمیگیࢪۍ
#شھیــدانه
@parastohae_ashegh313
┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه
خاطره ی همسر #شهید_کاظمی🌷
💐حدوداً مهرماه یا آبانماه سال ۱۳۶۲ احمد به خواستگاریام آمد. حرفهایی که آن روز زد، به خوبی یادم هست. گفت:«من زندگی ساده میخواهم. دنبال تجمّلات نیستم. اهل جبههام و هر لحظه ممکن است شهید شوم. خیلی مهماندوست هستم و…» من تازه در رشته پرستاری قبول شده بودم. اما اگر این ازدواج را قبول میکردم باید از خیر ادامه تحصیل میگذشتم. قبول کردم چون احمد فردی بود که من همیشه در رؤیایم تصور داشتم.
💞خیلی سریع همه چیز اتفاق افتاد. نه لباسی خریدیم و نه جشن خاصی. آخر احمد خیلی وضعیت مالی خوبی نداشت. نهم دیماه سال ۱۳۶۲ عقد کردیم و مرداد ۱۳۶۳ من به خانه او رفتم. چهار ماه بعد از ازدواجمان عملیات بدر شروع شد. فکر میکردم خیلی آمادگی شهادت یا مجروحیت او را دارم. خیلی به احمد وابسته بودم. تازه فهمیدم بدون او زندگی برایم سخت میشود.
☘ بعد از تولد فهیمه خودش را به تهران رساند؛ به راحتی میتوانستی شادی را در چشمهایش ببینی. گفت:«دوست داشتم فرزندم پسر بود تا او را برای کمک به اسلام به جبهه بفرستم». با مهربانی گفت:«مهم این است که بتوانی مؤمن و مؤدب تربیتش کنیم فرق نمیکند دختر باشد یا پسر.
🕊📎شهدا را یاد ڪنیم با ذکر صلوات ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ★
╔══ ❅ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╗
@parastohae_ashegh313
╚══❅ ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╝