شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
#شناخت_لاله_ها🥀 #راهی_به_سوی_آسمانی_شدن💥 ❄️اوايل زمستان سال 1360 بود كه ناهيد به شدت بيمار شد و برا
⭐️ #زخم_ستاره🥀
📚چند وقتی از ربوده شدن ناهید گذشته بود که خبر گرداندن دختری در روستاهای کردستان با #دستانی_بسته_و_سری_تراشیده به جرم اینکه «این جاسوس خمینی است!» همه جا پخش شد. یک روستایی گفته بود: آنها سر دختری را تراشیده بودند و او را در روستا می گرداندند . گفته بودند آزادت نمی کنیم مگر اینکه به خمینی توهین کنی!.
👌او ناهید بود که با شهامت و ایستادگی قابل تحسین از مقتدای انقلابی خود حمایت کرده و زیر بار حرف زور آنها نرفته بود. مردم روستا در آن شرایط سخت که جرأت حرف زدن نداشتند، به وضعیت شکنجه وحشیانه این دختر اعتراض کرده بودند. اما هیچ گوش شنوا و مرد عملی پیدا نشده بودکه ناهید، دختر جوان و انقلابی را از چنگال ستم آنها رهایی بخشد.
📝از روز ربوده شدن او #یازده_ماه می گذشت که پیکر بی جان و مجروح و کبود او را با سری شکسته و تراشیده در سنگلاخ های اطراف #روستای_هشمیز پیدا کردند. روایت دیگر حاکیست که اشرار برای وادار کردن ناهید به توهین نسبت به حضرت امام(ره) اورا زنده بگور کرده بودند.
◼️وقتی جنازه را به شهر سنندج انتقال دادند مادرش بسیار بی تابی می کرد و چندین بار از هوش رفت. پیکر آغشته به خون ناهید اگر چه دیگر صدایی برای فریاد زدن و جانی برای فدا کردن در راه انقلاب نداشت اما کتابی مصور از ددمنشی ضد انقلاب بود. زنان سنندجی با دیدن آثار شکنجه بر بدن ناهید و سر شکسته و تراشیده اش، به ماهیت اصلی ضد انقلاب، بیش از بیش پی برده و با ایمان و بصیرتی بیشتر به مبارزه با آنان پرداختند.
#ادامهدارد
┄┅═✧**❁🍂❁**✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧**❁🍂❁**✧═┅┄
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
⭐️ #زخم_ستاره🥀 📚چند وقتی از ربوده شدن ناهید گذشته بود که خبر گرداندن دختری در روستاهای کردستان با #
#شناخت_لاله_ها 🥀
🔴 #واینک...
🔷اینک نوجوانان و دختران ایران اسلامی باید بدانند که وقتی #ناهیدفاتحیکرجو به شهادت رسید بیش از #هفده سال نداشت اما اکنون بعد از گذشت سی سال از شهادتش، نامش به برکت متعالی بودن هدف و ارزش هایش زنده و شیوه زندگیاش الگویی برای زنان مجاهد است.
🔹 اگر در صدر اسلام سمیه زیر شکنجه جاهلان عرب حاضر به نفی وحدانیت خدا نشد و در دفاع از اعتقادات راسخ خود شهادت را برگزید، امروز زنان موحد، الگویی نزدیکتر را پیش رو دارند. دختر نوجوان شجاعی که تحمل شکنجه های طاقت فرسا را بر توهین به امام خود ترجیح داد و در مسیر ایستادگی و در دفاع از آرمانها و اصول متعالی اسلامی، شهادت را برگزید، و او کسی نیست جز #سمیه ی_کردستان #شهیده_ناهید_فاتحی_کرجو.
🔴پایان🔴
┄┅═✧**❁🍂❁**✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧**❁🍂❁**✧═┅┄
#به_استواری_کوه...
🏔هنوز کوههای سربه فلک کشیده ی کردستان دربرابر #پایداری_استقامت_مظلومیت ناهید سر افکنده اند.
⛓اوسختی شکنجههای ددمنشانه ضدانقلاب کور دل را به بهای حمایت از امام (ره) خود به جان خرید و #حسرتیکآهرابردلآناننهاد.
#شادی_روح_سمیهکردستان_صلوات 📿
┄┅═✧**❁🍂❁**✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧**❁🍂❁**✧═┅┄
°•|🌸🍃
یکی از مراتب معرفت نفس ، معرفت انسان به عیوب خویش است.
#استاد_پناهیان🌱
#رمز_موفقیت
#کوچک_نشمردن_گناه
#شهید_عباسعلی_عباسی
کوچک ترین فرصتی که برای عباس علی پیش می آمد، به راحتی می شد ایشان را کتاب به دست در گوشه ی سنگری پیدا کرد.📿 معمولاً کتاب های مذهبی و علمی می خواند و مطالب جدیدی را که در پی مطالعاتش به دست می آورد، در اختیار بچه های گردان قرار می داد.📚
یک بار خلوتش را بهم زدم و پرسیدم:«چرا این قدر مطالعه می کنی؟!» گفت :«برای این که وقتی انسان بی کار باشد شیطان به سراغش می آید.»⚘
شهید عباس علی عباسی
منبع: کتاب سیرت شهیدان، صفحه:84
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️ #شھید_محسن_حاجی_حسنی #قسمت6⃣1⃣ 😌 دوره دبیرستان، وقت آتش سوزاندن پسرهاست. ول
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️
#شھید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت7⃣1⃣
🌺 اسمش "امیر دوست محمدی" بود. رفیق فابریک محسن در دوران دبیرستان. بچه آرام و محجوبی بود.
محسن، پای امیر را به محافل قرآنی باز کرده بود.
دوست داشت شانه به شانه جلو بروند.
🍂🍁 اما تقدیر امیر چیز دیگری بود.
رفته بود اردوی راهیان نور که این طور شد.
در راه ِ برگشت، اتوبوس شان با تانکر نفت، شاخ به شاخ شد و آتش، کل ِ بچه ها را سوزاند.
🔥 داغ خانواده ها و دوستانشان را فقط این پیام آیت الله بهجت می توانست کمی خنک کند که گفت:
_ این ها شهید هستند.
🌹از همان وقت بود که آرزوی شهادت به دل محسن افتاد و همه این را از زبانش می شنیدند.
یک روز که سر از سجده طولانی برداشت، مامان ازش پرسید:
_ چی از خدا خواستی محسن؟!
گفت: _ شهادت! 🌷
مامان یکه خورد.
فکر کرده بود محسن دارد از خدا ازدواج خوب، شغل خوب و از این دست خوب ها می خواهد.
هیچ کس فکر نمی کرد آن دعا بعد از چند سال این طور مستجاب شود.
🍁🍂 حالا محسن، در بهشت ثامن الائمه علیه السلام با فاصله چند متر از مزار امیر، همسایه اش شده. ... 😭
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با ما همــراه باشیــد ....
╔════ ೋღೋ ════╗
@parastohae_ashegh313
╚════ ೋღೋ ════╝
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️
#شھید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت8⃣1⃣
🌸 محسن، میانه ای با مسابقات نداشت .
هیچ شاگردی را برای موفقیت در مسابقات تربیت نکرد. می دانست اگر مسابقات هدف بشوند، دیگر نه قاری ساز بلکه قاری سوزند.
گاهی پیش می آمد که در محفلی ازش می خواستند برای کم کردن روی دیگران بخواند. نمی خواند.
هرچه اصرار می کردند، نمی خواند.
قرائت در نگاهش یک جور پیامبری بود.
🔆🔅 همیشه به آدم هایی فکر می کرد که پای تلاوت او نشسته اند و دارند گوش می دهند.
آن ها دستگاه های شور و حجاز و ... را نمی شناختند. اما قلب هایشان فرق صدای دل و صدای حنجره را تشخیص می داد.
♦️🔸 می خواست شاگردهایش به جای داوران بین المللی به آن آدم ها فکر کنند. به این که چطور قرآن بخوانند تا دل آنها به خدا نزدیک شود.
وقتی نیت قاری، جلب نظر داوران باشد، نمی تواند به بالاتر از سقف مسابقات برود و با ارواح آدم ها رفیق بشود.
♥️ قبل از مسابقات بین المللی مالزی، سیزده سال توی هیچ مسابقه ای شرکت نکرده بود.
می خواست چنین نگاهی را در خودش تقویت کند.
وقتی تلاوتش در محافل تمام می شد مثل بقیه نمی رفت به اتاق مخصوص قاریان. همان بیرون می ایستاد.
🍃🍂 مردم با اینکه او را از قبل نمی شناختند به سمتش می آمدند. می بوسیدنش و حال و احوال می کردند. بعضی سوال قرآنی می کردند.
محسن مدت ها سرپا می ایستاد و پاسخ می داد.
🐝 دانشگاه رضوی داخل حرم است. سمت ِ بستِ طبرسی.
دانشجوها زمان های قرائتش را گرفته بودند و خودشان را می رساندند به مجلسش.
بعد از قرائتش هم ولش نمی کردند. پا به پایش در مسیر برگشت می آمدند.
🐛 مردم عادی به جواد گفته بودند:
_ نمی دونیم چی در قرائت برادرتون هست که اینطور دل آدم رو می کـِشـه!.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با ما همراه باشیـــد ...
╔════ ೋღೋ ════╗
@parastohae_ashegh313
╚════ ೋღೋ ════╝
👌 پست اینستاگرام مادر شهید رسول خلیلی به مناسبت تولد شهید رسول خلیلی
⚘رسول جانم : تو را
❄️ دانه های سفید برف پاییزی
از آسمان برایم هدیه آوردند ...
♥️ تو برای زمین "مهمان" بودی رسولم ♥️
و درست سالها بعد
نزدیک همان روز ها تو را با باران
🌧 به سمت آسمان
🖐بدرقه کردم ...🌷
🥀خیالم راحت هست
که روز میلادت
حضرت خانم زینب سلام الله علیها
برایت کم نمی گذارد...⚘⚘
🎈" تولدت مبارک پسرِ آسمانیَم "🎈
#شهید_رسول_خلیلی
#شبتون_شهدایی
@parastohae_ashegh313
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
#سبک_زندگی_شهید_کاوه1⃣1⃣ #بریدن_و_دل_نبستن_به_دنیا محمود کاوه هم به دنیا علاقه نداشت این را می شو
#سبک_زندگی_شهید_کاوه2⃣1⃣
#اهل_تشریفات_نبود
علی صلاحی می گوید :
وقتی به من گفت برای شاکری زن پیدا کنم ، و رفتم خواستگاری ، قرار شد محمود بیاید روستای " فخرآباد" شهر " بجستان "
آمد و وقتی مردم خبر دار شدند و خواستند جلوی در خانه ما برایش گاو و گوسفند قربانی کنند
محمود نگذاشت و گفت : اگر این کار را بکنید دیگه فخر آباد نمی آم .
╔══ ❅ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╗
@parastohae_ashegh313
╚══❅ ೋ❅🌸❅ೋ❅ ══╝
13707710775.mp3
3.59M
#شهید_محمدرضا_تورجی_زاده
#زیارت_عاشورا
زیارت عاشورا با صدای شهید محمد رضا تورجی زاده
✅ پیشنهاد دانلود
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
•••|🍁|•••
♡شهید منوچهر مدق
همساية رو به رويي ما بودند.
روزي كه آمدند خواستگاري
پدرم گفت : نميداني چه خبـر اسـت.
مادر و پدر منوچهر آمده اند خواستگاري تو.
خودش نيامده بود.
پدرم از پنجرة اتاق نگاهش كرده بود.
منوچهر گوشـة اتاقـشان نمـاز
ميخواند.
به پدرم گفتم : نميخواهم مهريه ام بيشتر از يـك جلـد قـرآن و يـك
شاخة نبات باشد.
اما به اصرار پدر ، براي اينكه فاميل حرفـي نزننـد
بـه صد و ده هزار تومان راضي شدم.
پدر منوچهر مهريه ام را كرد صد و پنجاه تومان.
#عاشقانه_شهدا♥️✨
@parastohae_ashegh313
🌷🕊🌷
🕊🌷
🌷
وصیت نامه📝
شهید مدافع حرم سیدسجاد روشنایی🌹
“”وجعلنا هم أئمه يهدون بأمرنا و أوحينا اليهم فعل الخيرات أقام الصلوة وأيتاء الزكوة و كانوا لنا عابدين”” .آيه ٧٣سوره انبياء
امروز روز اعزام بود مقداري هيجان وترديد در دلم بود به همين دليل خواستم از قرآن مددي بگيرم در دلم توسل به آقا امام زمان عج نمودم و اين آيه آمد از خواندن اين آيه پشتم لرزيد و اشك از چشمانم سرازير گشت چون من خود را هرگز لايق اين آيه نميدانم اما دلم قرص و محكم تر از گذشته گرديد ان شالله كه فرداي قيامت كه در خون خود غوطه ور در محشر محشور گردم باشد تا شرمنده آقا امام زمان عج و رهبر عزيزتر از جانم امام خامنه اي عزيز نباشم.
اي برادران و خواهران گرامي من ،بدانيد كه من به اختيار وداوطلبانه به جنگ با دشمنان اسلام رفته ام اين جنگ ،جنگ كفر با اسلام عزيز است وتا روزي كه خداوند به بندگان صالحش وعده داده است ادامه خواهد داشت اين زندگي چند روزه دنياي زر وزور وتزوير براي سياه نمودن چهره اسلام عزيز ورحماني وناب محمدي دست به دست هم داده اند برما فرزندان سيدعلي خامنه اي تكليف است كه جان ناقابل خود را فداي اسلام عزيز كنيم تا بلكه با جان ناقابل خود بتوانيم براي اسلام عزيز ذره اي خدمت كنيم و اما سخني با كساني كه با رهبر عزيزمان فاصله گرفته اند و…
هاي اي ياران ديروز و آشنايان غريبه شده به گوش باشيد كه فرداي قيامت بايد جوابگوي خون شهدا و امام شهدا باشيد
مگر نشنيديد كه امام خميني (ره) آن معمار كبير انقلاب فرمود چه من در ميان شما باشم و نباشم نگذاريد اين انقلاب و كشور به دست نا اهلان بيافتد به خود بياييد و توبه كنيد
باشد كه رستگار شويد.
آخرين درخواست حقير اين است كه سلام مرا به آقا و رهبرم برسانيد و بگوييد كه اين سرباز كوچك خود را در نماز شبهايش دعا نمايد تا بلكه خداوند به واسطه دعاي ايشان از سر تقصيرات و گناهان من در گذرد.
والسلام عليكم و رحمت ا… وبركاته
بنده رو سياه وگنه كار خدا
سيدسجاد روشنايي
٧:٣٠صبح مقر گردان سوم ٩٤/٩/٢٩
🌹شهید🌹سید سجاد🌹روشنایی
🌹تاریخ ولادت: ۱۳۵۷
🌹تاریخ شهادت : ۱۳۹۴
🌷محل شهادت: 💔سوریه
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷@parastothae_ashegh313
••🦋••
#سلام_امام_زمانم
چہ زیباسٺ آغاز یڪ صبح شیرین
بہ نام سلام علے آل یاسین
سلامے ڪہ بوے خوش یار دارد
دلٺ را پر از عشق دلدار دارد
چہ زیباسٺ آغاز هر روز خود را
سلام علے آل یاسین بگوییم
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#صبحتون_مهدوے
@parastohae_ashegh313
#خاکریز_خاطرات
📚#شهید_احمد_کشوری
📝 احمد در دوران نوجوانی در مقابل اربابان به هیچوجه خشوع نشان نمیداد و حتی به آنها سلام نمیکرد و در پاسخ به پدر که دلیل بی اعتنایی او را جویا شد،
چنین گفت: پدر جان! مطمئنم که شما هم راضی نیستید من به یک انسان ظالم و زورگو اعتنا کنم، من حتی به آنها سلام هم نمیکنم.
و در مقابل وقتی برای درس دادن به منزل یکی از همکلاسیهایش میرفت
برای پدر او احترام فراوانی قائل بود تا آنجا که هنگام ترک خانه پشت به در و رو به پدر خانواده خانه را ترک میکرد تا مبادا ذرهای بیاحترامی به پدر فقیر این
خانواده کرده باشد.
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅═✧❁🖤❁✧═┅┄
☆|🦋|☆
♡شهید محمد ابراهیم همت
نيت كردم
چهل روز روزه بگيرم و دعاي توسل بخوانم.
بعد از ايـن چهل روز ، هر كي اومد جواب نه نميشنوه.
به نظـرم مـيرسـد شـب سـي و نهـم يـا چهلـم بـود
ابـراهيم آمـد خواستگاري.
آمده بود بله رو بگيره.
بي برو برگشت.
گفتم : من مهريه نميخوام . راضي كردن خانواده ام با شما.
خيلي راحت گفت : من وقت اين جور كارها رو ندارم.
عصباني شدم
گفتم : شما كه وقت نداريد ، چـرا مـيخواهيـد ازدواج كنيد؟!
گفت : درسته كه وقت ندارم ، اما توكل كه دارم.
مراسم برگزار شد ، سادة ساده.
با خريد يك حلقـه بـراي مـن و يـك انگشتر عقيق براي حاجي.
#عاشقانه_شهدا♥️✨
@parastohae_ashegh313
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️ #شھید_محسن_حاجی_حسنی #قسمت8⃣1⃣ 🌸 محسن، میانه ای با مسابقات نداشت . هیچ شاگر
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️
#شھید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت9⃣1⃣
😍 می رفت به محله های پایین شهر برای تلاوت.
پولی بهش نمی دادند.
این جور کارهایش را به کسی نمی گفت. یک بار که خانواده خبر دار شدند،
💌 وقتی به خانه بر می گشت توی جیبش یک پاکت خالی می گذاشت تا اهل خانه خیال کنند پول گرفته.
مصطفی گفته بود:
_ راه به این درازی! خب بگو برات ماشین بگیرند!
محسن گفته بود:
_ نمی تونن بندگان خدا. خودم می رم.
🍁🍂 وقتی شاگردهایش باخبر شدند محسن سر از آن محلات درآورده، حسابی برزخی شدند. گفتند:
‼️ _ چرا نفر اول مسابقات بین المللی باید بره به جایی که فرق قرائت خوب و بد رو نمی دونن؟! چرا به ما نگفتید که برای تلاوت بریم؟!
⛔️ محسن آب پاکی را روی دستشان ریخت:
_ اونجا که سهله! اگه بگن بیا سر قله قاف قرآن بخون هم می رم !. 🏔
💵 بعد ها می شنیدند محسن به بچه های آن محلات که برای تلاوت حاضر می شدند،
اسکناس های نو هدیه می داده.
🔮 با این که خودش اوضاع مالی مساعدی نداشته،
خانواده ای را زیر پر و بال گرفته بود و به اندازه وسعش ماهیانه مبلغی را به حسابشان واریز می کرد.
🌷بعد از شهادت، وقتی قفل گوشی را شکستند،
پیامک ها نشان می داد که از این دست کارها زیاد می کرده و به کسی نمی گفته ...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با ما همراه باشیـــد ...
╔════ ೋღೋ ════╗
@parastohae_ashegh313
╚════ ೋღೋ ════╝
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️
#شھید_محسن_حاجی_حسنی
#قسمت0⃣2⃣
یک روز عمران از شمال زنگ زد. دعوتش کرد برای قرائت به شهرشان برود.
بعد ازش خواست که بگوید چه مبلغی باید تقدیمش کنند تا با صاحب جلسه در میان بگذارد.
🌺 محسن گفت: _ هیچی!
عمران جا خورد.
گفت: _ اینطوری که نمیشه!
محسن پرسید: _ چرا نمیشه؟
عمران من و منی کرد و گفت:
_ بالاخره هر محفلی چیزی به شما می دن!
☘🌱 اصرار عمران افاقه نکرد.
محسن علاقه ای به این بحث ها نداشت. سرو ته حرف را زود جمع کرد و گفت:
_ ببین عمران! من فقط دنبال یه فضای خوب و قرآنی ام. دیگه هیچی برام مهم نیس!
⛄️☃ شاگرد هایش مال شهر های مختلف بودند.
هرکدام دعوتش می کردند به شهر و دیارشان محسن با هزینه شخصی می رفت و آنجا تلاوت می کرد و آموزش می داد.
🍁🍂 جواد و مصطفی که به بعضی شهر ها برای قرائت دعوت می شدند از آنجا می شنیدند که:
_ حاج محسن چند سال پیش اومده برای ما تلاوت کرده و هنوز پولش رو نگرفته. حتی زنگ هم نزده!
همیشه می گفت:
_خود قرآن روزی آدم رو می ده! 🌹
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با ما همراه باشیـــد ...
╔════ ೋღೋ ════╗
@parastohae_ashegh313
╚════ ೋღೋ ════╝
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
°•|🕊 خبر دارم از همه دل میبری دلای شکسته رو خوب میخری قرارمی صاحب اختیارمی واسه من همین بسه ، کنارم
عاشقانه ها می نویسند
در گره خوردن دستان عاشق و معشوق
من که عالم را می دهم...
تا دستانم
در شبکه های پنجره فولادت
گره بخورد...♥✨
#دل_نوشت
صد و پنجاه و نهمین اجرای تئاتر #جابر
28 آذر 1398
ورود مخاطب(گشت وبازرسی):13:45
شروع اجرا:14:15
#قم (سالن کوثر)
#ویژه_بانوان 15 سال به بالا
#مهد برای کودکان 2 تا 6 سال مهیاست.
#رزرو_پیامکی_الزامی_ست.
#ورود_گوشی_همراه
کیف دستی، فلش، ساعت مچی،
#و_هر_نوع_وسیله_فیلمبرداری_ممنوع
ورود پسران بالای 4 سال و عموم کودکان به سالن ممنوع است.
#بلیط :
انفرادی 15 هزار تومان
گروهی:
20 نفر به بالا (برای طلاب و بسیجیان) نفری 10 هزار تومان
30 نفر به بالا 7 هزار تومان
50 نفر به بالا 5 هزار تومان
@parastohae_ashegh313
هدایت شده از گذر عمر به سبک شهدا
Monajat.mp3
4.31M
دگر این خانه مرا تنگ بود
زندگی بی شهدا ننگ بود
تو که از حال دلم آگاهی
عاشقان را تو چراغ راهی
حال تنها و غریبم ، چه کنم
نفس من داده فریبم ، چه کنم
@BeSabkeShohada