eitaa logo
پارچه سرای متری ونوس
13.4هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
9 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم فروش انواع پارچه های #متری 💥ارسال به سراسر کشور💥 برای سفارش به ایدی زیر پیام بدید👇👇 ثبت شفارس به ایدی زیر @sefaresh_venos ادمین تبادل ایدی زیر @Mhmd490 رضایت مندی و کد پیگیری ارسالی ها👇 @rezayat_mushtari
مشاهده در ایتا
دانلود
درکانادا پیرمردی را به خاطر دزدیدن نان به دادگاه احضار کردند. پیرمرد به اشتباهش اعتراف کرد ولی کار خودش را اینگونه توجیه کرد: خیلی گرسنه بودم و نزدیک بود بمیرم، قاضی گفت: تو خودت می دانی که دزد هستی و من ده دلار تو را جریمه می کنم و میدانم که توانایی پرداخت آنرا نداری به همین خاطر من جای تو جریمه را پرداخت میکنم، درآن لحظه همه سکوت کرده بودند و دیدند که قاضی ده دلار از جیب خود درآورد و درخواست کرد به خزانه بابت حکم پیرمرد پرداخت شود سپس ایستاد و به حاضرین در جلسه گفت: همه شما محکوم هستید و باید هرکدام ده دلار:جریمه پرداخت کنید چون شما در شهری زندگی میکنید که فقیری مجبور می شود تکه ای نان دزدی کند؛ درآن جلسه دادگاه ۴٨٠ دلار جمع شد و قاضی آن را به پیرمرد بخشید. شیخ شعراوی میگوید: اگر در شهر مسلمانان، فقیری دیدی، بدان که ثروتمندان آن شهرمال او را می دزدند...! 🎀 @RomaneMazhabi 🎀 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه ترفند جالب و ساده برا درست کردن ماسک بدون دوخت و دوز ! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🍂 🎀 @RomaneMazhabi 🎀 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سالروز ازدواج سراسر نور امیرالمومنین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها را به همه دوستداران حضرتش تبریک و تهنیت عرض می کنیم. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
✨﷽✨ ✨ ⚡️ ⚡️ 🌱ازهردست بدي ازهمون دست پس ميگيري 💔ﻣﮕﺮﻣﯽﺷﻮﺩﻗﻠﺒﯽ ﺭﺍﺑﺸﮑﻨﯽ ﻭﻗﻠﺒﺖ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﻧﺸﻮﺩ 👁ﻣﮕﺮﻣﯽﺷﻮﺩﭼﺸﻤﯽ ﺭﺍﮔﺮﯾﺎﻥ ﮐﻨﯽ ﻭ ﭼﺸﻤﺖ ﮔﺮﯾﺎﻥ ﻧﺸﻮﺩ 🌱ﻣﮕﺮﻣﯽﺷﻮﺩ ﺫﻫﻨﯽ ﺭﺍ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﮐﻨﯽ ﻭ ﺫﻫﻨﺖ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﻧﺸﻮﺩ. 👈خیلی بایدمراقب بود🍂 🎀 @RomaneMazhabi 🎀 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
بلدی محترمانه دهنشونو ببندی ☺️؟ http://eitaa.com/joinchat/1947664416C255e4f67bd 🔞خیلیییی محترمانه س ولی زیر 18 نیاد🔞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢سلام علیکم 💢 🌐اللهم عجل لولیک الفرج 🌐🤲 غافل شده ایم و سخت 🌊غرقِ خوابیم وقتش⏰ شده غربتِ تو را دریابیم هستی مَثَلِ کعبه و باید با 💖عشق... 👌هر جمعه به سمت👈ِ خیمه ات بشتابیم! ✍مرضیه_عاطفی نذر گل نرجس صلوات🔊 التماس دعای فرج 🤲
🔴 تلنگر! کسی آمد محضر آیت الله میلانی در مشهد. در اطراف حرم امام رضا علیه السلام مغازه داشت. عرض کرد: مغازه دارم در اطراف حرم، در ایامی که شهر شلوغ است و زائر زیاد، قیمت اجناس را مقداری بالا میبرم و بیشتر از نرخ متعارف میفروشم. حکم این کار من چیست؟ آیت الله میلانی فرمود: این کار "بی انصافی" است. مغازه دار خوشحال از این پاسخ و اینکه آقا نفرمود حرام است، کفشهایش را زیر بغل گذاشت و دست بر سینه عقب عقب خارج میشد. آقای میلانی با دست اشاره کرد به او که برگرد! برگشت! آقا دهانش را گذاشت کنار گوش مغازه دار و گفت: داستان کربلا را شنیده ای؟ گفت:بله! گفت: میدانی سیدالشهدا علیه السلام تشنه بود و تقاضای آب کرد و عمر سعد آب را از او دریغ کرد؟ گفت: بله آقا، شنیده ام. آقای میلانی فرمود: آن کار عمر سعد هم "بی انصافی" بود! ✅ این روزها باشیم ما را به دوستان خود معرفی کنید 👇 🎀 @RomaneMazhabi 🎀 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
پارچه سرای متری ونوس
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ #رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی #قسمت_چهارم✍ #بخش_سوم 💜خیلی عجیب بود تا
○°●•○•°💢🦋💢°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی 🌼🌸نتیجه ی کار این بود که من کتک خورده و زخمی رفتم به همون اتاق و تازه هادی هم با من قهر کرد و دفتر حقوق رو نداد شبونه تمام وسایلم رو گشتم تا چند تا سکه پیدا کردم و از تو انباری رفتم تو حیاط خلوت و رفتم تو حیاط و زدم بیرون و خودمو به یک تلفن همگانی رسوندم و زنگ زدم به عمو ….. بشدت به گریه افتاده بودم اونم ترسیده بود جریان رو براش تعریف کردم و بهش گفتم الان بیاد آدرس رو دادم اونم با عجله گفت قطع کن الان خودمو می رسونم ….. و خودم پشت در خونه منتظر موندم تا اونا رسیدن،….. نزدیک عید بود ولی هنوز هوا شبها سرد می شد … 🌸🌼خیلی سردم بود ..بازم نرفتم تو. عمو با خانمش که با مامانم دوست بود اومده بود خودمو انداختم تو بغلش و های های گریه کردم …..سرشو با تاسف تکون داد و گفت نترس دیگه تنهات نمی زاریم…..منم زنگ در رو زدم .. هادی اومد دم در اون اصلا متوجه ی غیبت من نشده بودن … چون تا چشمش به من افتاد پرسید اینجا چیکار می کنی؟ ….با عمو رو بوسی کرد و رفتیم تو …اعظم نبض کار دستش بود ….تا اونا رو دید زد پشت دستش که بشکنه این دست که نمک نداره خاک بر سر ما که با این همه خوبی که در حق این چشم سفید کردیم بازم رفته قشون کشی …. 🌼🌸بگو چیکارت کردیم که این موقع شب مزاحم آدمای خوبی مثل شما شده نه ازش بپرسین غیر از اینه که بهش جا دادیم غذا دادیم محبت کردیم؟ نه بپرسین ؟ به علی قسم تو عزای مادرش نبود کاری که من نکرده باشم کی کارا رو کرد؟ تو بیمارستان کی بهش رسید؟کی شش ماهه تر و خشکش می کنه ؟ والله داره نا حقی می کنه آخه چرا مزاحم مردم شدی بگو ما چیکارت کردیم ؟…… 🌸🌼هادی تعارف کردو اونا نشستن و اعظم همین طور که غر می زد رفت تا چایی بزاره …. ولی من همین جور وایساده بودم …..عمو از هادی پرسید چرا دفتر حقوقشو نمی دی هادی جان ؟ گفت : تو رو خدا نگین این چه حرفیه الان میارم و بلند شد رفت و دفتر رو آورد ولی دست خودش نگه داشت و گفت : به خدا اسباب کشی خیلی سخته هلاک شدم حواس برای آدم نمی مونه که … عمو دستشو دراز کرد و گفت لطفا بده به من ..اونم با اکراه داد …. 🌼🌸عمو لای اونو باز کرد و گفت : شما چه جوری پولای توشو گرفتی ؟ نباید به شما می دادن تعجب می کنم فقط خودش می تونه بگیره شش ماه حقوق تو بود ….. یک جا خالیش کردی؟ گرفتار نبودی پولو بگیری عمو؟ ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○ 🎀 @RomaneMazhabi 🎀 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
✨إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا ✨هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا ﴿۹۸﴾ ✨معبود شما تنها آن خدايى است ✨كه جز او معبودى نيست و دانش او ✨همه چيز را در بر گرفته است (۹۸) 📚سوره مبارکه طه ✍آیه ۹۸ 🎀 @RomaneMazhabi 🎀 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
📚داستان کوتاه زنی روستائی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود، بیمار شد. شوهر او که راننده موتور سیکلت بود و از موتورش براى‌ حمل و نقل کالا در شهر استفاده مى‌کرد براى اولین بار همسرش را سوار موتورسیکلت خود کرد. زن با احتیاط سوار موتور شد و از دست پاچگی و خجالت نمی دانست دست هایش را کجا بگذارد که ناگهان شوهرش گفت: «مرا بغل کن.» زن پرسید: «چه کار کنم؟» و وقتی متوجه حرف شوهرش شد ناگهان صورتش سرخ شد. با خجالت کمر شوهرش را بغل کرد و کم کم اشک صورتش را خیس نمود. به نیمه راه رسیده بودند که زن از شوهرش خواست به خانه برگردند. شوهرش با تعجب پرسید: «چرا؟ تقریبا به بیمارستان رسیده ایم.» زن جواب داد: «دیگر لازم نیست، بهتر شدم. سرم درد نمی کند.» شوهر همسرش را به خانه رساند ولى هرگز متوجه نخواهد شد که گفتن همان جمله ى ساده ى «مرا بغل کن» چقدر احساس خوشبختى را در قلب همسرش باعث شده که در همین مسیر کوتاه، سردردش را خوب کرده است. عشق چنان عظیم است که در تصور نمی گنجد. فاصله ابراز عشق دور نیست. فقط از قلب تا زبان است و کافی است که حرف های دلتان را بیان کنید. 🎀 @RomaneMazhabi 🎀 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
كوه از بالانشيني، رتبه اي پيدا نكرد! جاده با افتادگي ، از كوه بالا ميرود 🍂 🎀 @RomaneMazhabi 🎀 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃