علامه محمد اقبال لاهوری در سال ١٨٧٣ میلادی در شهر سیالکوت ایالت پنجاب هند به دنیا آمد. در لاهور تحصیل کرد و سپس در کمبریج و مونیخ به مطالعه در فلسفه و حقوق پرداخت. سپس به لاهور بازگشت و به وکالت مشغول شد.اقبال معتقد است که روح قرآن با تعلیمات یونانی سازگاری ندارد و بسیاری از گرفتاریها از اعتماد به یونانیها ناشی شده است. تشویق اقبال به بازگشت اسلام به صحنهٔ سیاست و ضدیت با تمدن غرب و رد دستاوردهای فرهنگی و علمی غرب از مسائلی است که مورد توجه و استقبال و گاه مورد انتقاد گروههایی از اندیشمندان است. وی به سال ١٩٣٨ میلادی بدرود حیات گفت.
🍃ایستگاه پارسی
@parsidost
#اقبال_لاهوری
🌹از مشت غبار ما صد ناله برانگیزی
نزدیک تر از جانی با خوی کم آمیزی
🌱در موج صبا پنهان دزدیده بباغ آئی
در بوی گل آمیزی با غنچه در آویزی
🌸مغرب ز تو بیگانه مشرق همه افسانه
وقت است که در عالم نقش دگر انگیزی
☘آنکس که بسر دارد سودای جهانگیری
تسکین جنونش کن با نشتر چنگیزی
🌷من بنده بی قیدم شاید که گریزم باز
این طره پیچان را در گردنم آویزی
🍀جز ناله نمی دانم گویند غزل خوانم
این چیست که چون شبنم بر سینهٔ من ریزی
🍃ایستگاه پارسی
@parsidost
#اقبال_لاهوری
🌷چون چراغ لاله سوزم در خیابان شما
ای جوانان عجم جان من و جان شما
🍀غوطهها زد در ضمیر زندگی اندیشهام
تا به دست آوردهام افکار پنهان شما
🌸مهر و مه دیدم نگاهم برتر از پروین گذشت
ریختم طرح حرم در کافرستان شما
☘تا سنانش تیز تر گردد فرو پیچیدمش
شعلهای آشفته بود اندر بیابان شما
🌺فکر رنگینم کند نذر تهیدستان شرق
پارهٔ لعلی که دارم از بدخشان شما
🌱میرسد مردی که زنجیر غلامان بشکند
دیدهام از روزن دیوار زندان شما
🌼حلقه گرد من زنید ای پیکران آب و گل
آتشی در سینه دارم از نیاکان شما
🍃ایستگاه پارسی
@parsidost
#اقبال_لاهوری
🌱قوت دین از مقام وحدت است
وحدت ار مشهود گردد ملت است
🌺شرق را از خود برد تقلید غرب
باید این اقوام را تنقید غرب
🌱قوت مغرب نه از چنگ و رباب
نی ز رقص دختران بی حجاب
🌼نی ز سحر ساحران لاله روست
نی ز عریان ساق و نی از قطع موست
🌿محکمی او را نه از لادینی است
نی فروغش از خط لاتینی است
🌸قوت افرنگ از علم و فن است
از همین آتش چراغش روشن است
☘علم و فن را ای جوان شوخ و شنگ
مغز میباید نه ملبوس فرنگ
🌷اندرین ره جز نگه مطلوب نیست
این کله یا آن کله مطلوب نیست
🍀فکر چالاکی اگر داری بس است
طبع دراکی اگر داری بس است
💐گرکسی شبها خورد دود چراغ
گیرد از علم و فن و حکمت سراغ
🍃ایستگاه پارسی
@parsidost
#اقبال_لاهوری
❤️ هر لحظه که تسلیمم در کارگه تقدیر
آرامتر از آهو بیباکتر از شیرم
مولانا
🍃ایستگاه پارسی
@parsidost
11.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قصه روز جمعه
کاسه زرین
نویسنده: محمد حسین کیانپور
راوی: محمدرضا سرشار
🍃داستانک/ توکل به خدا
در سالی که قحطی بیداد کرده بود و مردم همه زانوی غم به بغل گرفته بودند. مرد عارفی از کوچه ای می گذشت غلامی را دید که بسیار شادمان و خوشحال است. به او گفت:"چه طور در چنین وضعی می خندی و شادی می کنی؟"
جواب داد که: "من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار می کنم روزی مرا میدهد پس چرا غمگین باشم در حالی که به او اعتماد دارم؟"
آن عارف می گوید: "از خودم شرم کردم که یک غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده و غم به دل راه نمی دهد و من خدایی دارم که مالک تمام دنیاست و نگران روزی خود هستم."
🍃ایستگاه پارسی
@parsidost
صبحدم مرغِ چمن با گلِ نوخاسته گفت
ناز کم کن که در این باغ، بسی چون تو شکفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخنِ سخت به معشوق نگفت!!!
گر طمع داری از آن جامِ مُرَصَّع می لعل
ای بسا دُر که به نوکِ مژهات باید سُفت
تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد
هر که خاکِ درِ میخانه به رخساره نَرُفت
در گلستانِ ارم دوش چو از لطف هوا
زلفِ سنبل به نسیمِ سحری میآشفت
گفتم ای مَسنَدِ جم، جامِ جهان بینت کو
گفت افسوس که آن دولتِ بیدار بِخُفت
سخنِ عشق نه آن است که آید به زبان
ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شِنُفت
اشکِ حافظ خرد و صبر به دریا انداخت
چه کند سوزِ غمِ عشق نیارَست نهفت
#غزل۸۱
حافظ شیرازی
🍃ایستگاه پارسی
@parsidost
پویش حافظ خوانی
🌺دوستان عزیز با توجه به نزدیک شدن شب یلدا، از مخاطبان عزیز کانال ایستگاه پارسی دعوت می شود در پویش حافظ خوانی این کانال شرکت نمایند.
🌹دوستان همراه از غزلیات حافظ در کانال که عمدتا همراه با صوت هم هستند، یک مورد را انتخاب کرده و بخوانید. صوت این خوانش رو به آیدی زیر ارسال کرده و در پویش شب یلدایی🍉 ما شرکت کنید. بهترین خوانش در کانال قرار میگیرد.
👈👈دوستان اگر غزلی غیر از غزلهای موجود در کانال هم قرائت کنند قابل قبول هست.
@Mahdiyaran31360
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
تا درخت دوستی کی بر دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفت و گو آیین درویشی نبود
ورنه با تو ماجراها داشتیم
شیوه چشمت فریب جنگ داشت
ما خطا کردیم و صلح انگاشتیم
#حافظ