eitaa logo
گروه رسانه‌ای پارتیزان
924 دنبال‌کننده
335 عکس
48 ویدیو
4 فایل
🌐 رسانه ای کوچک با اهدافی بزرگ✌🏻 هدف پیش رو: 📚جهاد تبیین و تبیین جهاد🌷 📬 انتقادات و پیشنهادات شما را صمیمانه پذیراییم..،🌱 ارتباط با پارتیزان: @AD_support
مشاهده در ایتا
دانلود
8.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤آیت الله فاطمی نیا: اگر چیزی را یقین نکنم نمی‌گویم؛ بدانید و آگاه باشید هرکس کوچکترین حرفی در تضعیف رهبری بزند، هرکس اندیشه‌ای داشته باشد که ضد مقام رهبری باشد، خدا او را نخواهد بخشید! 📌در وصف این استاد فقید   🔹 استاد فاطمی نیا خطیب، استاد اخلاق، مورخ اسلامی و کتاب شناسی که در زمینه اخلاق و عرفان، حدیث و شعر عربی تحقیقاتی انجام داده بود.   🔹 شاید بتوان گفت که بزرگترین ویژگی ایشان کتمان و مکتوم بودنشان بود! ایشان را کوهی از تواضع می شد دید. این فرموده ی بزرگان است که: « آقای فاطمی نیا قطعاً از اولیاء خدا هستند» ویژگی دیگر این بزرگ مرد الهی عشق عجیب ایشان به اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) بود. 🔹 کراماتی نیز از زبان برخی اهل سلوک در مورد ایشان بر زبانها جاریست، اما خودشان هیچ گاه به بیان و تایید آنها نپرداخته بودند. گاهی در منبرهایشان گریزی کوتاه و لطیف می زدند، اما زود رد می شدند. به هر حال همنشینی با گلهای نابی چون آیت الله بهاءالدینی، آیت الله بهجت، علامه طباطبایی، آیت الله مصطفوی و چهل سال رفاقت صمیمانه با فرزند میرزا علی آقای قاضی که دست توانایی در سلوک و عرفان و سلک پدرشان داشتند، قطعاً گلاب نابی در وجود ایشان پدید آورده بود. گر چه ایشان خود گلی ناب از گلستان اولیای الهی بودند و هستند. صحبت‌هاشون دین واقعی رو نشون میداد. صحبتهاشون خیلی برای متعادل کردن تعصبات دینی مفید بود. پندهاشون خیلی به درد ما مذهبی‌‌هایی می‌خورد که تصورات غلط خودمون رو از دین داریم و در افراط و تفریطیم. ‌╭━━━⊰◇⊱━━━╮ @partizanistudio🇮🇷 ╰━━━⊰◇⊱━━━╯
❤️قصه خیابان مجاهدین... قدیمی ها بخاطر دارند؛ سر کوچه و پس کوچه های شهر جمعیتی هرزه و الوات بود که صبح و شام کارشان کفتری نشستن و رخ کشیدن و  زنجیر چرخاندن و لغز خواندن وسبیل تاب دادن بود. اهل محل هم از این قماش جاهل امنیت نداشتند و نوامیس شان در معرض تعرض بود. شهر نیز طاعون زده از طاغوت بود و  تهی از نظمیه و عدلیه. اما در مقابل جمعی بودند مدافع اهل محل که شهرت شان بود به مرام ولوتی گری.. گذشت و گذشت تا اینکه خمینی آمد. خمینی لوتی های قلندر محله را جمع و برای شان مرشدی کرد و یاد داد که اوباش اصلی از قماش جاهلان سبیل چرب کرده نیست. سرحلقه اوباش، جائری است مستبد که باید حیثیت اش را به خاک کشید. همین هم شد.. هرچند بدین جا نیز ختم نشد. هرچقدر این بچه ها بزرگتر شدند، خمینی هم عمیق تر از این مبارزه جانانه وتاریخی گفت.... اینبار توضیح داد که شرق و غرب عالم هرچه غیر خداست طاغوت است و این همه مقابل طینت بی آرایش و بی آلایش توده های مردم صف کشیده اند.   خمینی یاد داد که خدایگان شرارت ابلیس است و ظهور ابلیس روی زمین شیاطینی اند که سرسلسله اوباشند و برای ایستادن مقابل این جبهه سراسر  پلیدی و پلشتی باید مجاهد بود. مجاهدی که از زنجیرهای درون رهیده و بر سیاهی بیرون تاخته است؛ و با این عبور و مرور بود که خیابان مجاهدین شکل گرفت. خمینی از قلندارن لوتی شهر، جوانمردان پهلوان ساخته بود و به همان میزان که بچه های خیابان مجاهدین بیشتر و بیشتر شدند، شرارت اوباش هم توسعه یافت. اما مقصد همان بود. همان تعرض . همان پرده دری. همان ظلم و ستم و چپاول....تاجایی که اوباش اغتشاش محله ها و اراذل تروریست شهر نیز اجیر و مزدور اول اوباش عالم شدند.  همان ها که رسانه تحریف می زدند و قلب واقع می کنند، آدم می کشند و خون میرزند و شهر را به آتش می کشند و برای تحریم سفره مردم، کاسه لیسان را اجیر می کنند....     تروریست های دیروز خیابان مجاهدین تهران غریبه نیستند و حلقه تکمیلی همان تروریست های رسانه ای و سیاسی اند که شب و روز در دسیسه برای ذهن وقلب مردم اند. حاج حسن مدافع حرم بود؛ همان حرمی که فرمود جمهوری اسلامی است و البته جمهوری اسلامی جز مردم ایمانی نیست. اینان نیز مردم را نشانه گرفتند. اما قصه بچه های خیابان مجاهدین، قصه شاگردان خمینی است که  وسعت آن نه به ایران انقلابی که به وسعت انقلاب در تاریخ است. عصر خمینی شکل گرفته است و امتداد خیابان مجاهدین به ابدیت است ان شالله.  @partizanistudio
25.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
علی بن مهزیار که در سرود سلام فرمانده به او اشاره می‌شود کیست ؟! 🔶 مرحوم کافی | در فیلم دیدار پسر مهزیار با امام زمان (عج) ؛ کودکان و نوجوانان خود را پای داستان علی بن مهزیار بنشانید. او در اوایل غیبت امام زمان (عج) زندگی می‌کرد و برای دیدار ایشان بیست سال به زیارت خانه خدا رفت ولی موفق به ملاقات امام نشد تا اینکه… @partizanistudio
✒به عنوان نوجوانی که دلداده اش بودم، با پخش یکی دو سخنرانی آخرش از تلویزیون، ناخودآگاه از خود پرسیدم: آقا چرا اینقدر لاغر شده است؟ لباس روحانی، قدری انسان را حجیم می کند، اما تکیدگی او، به قدری بود که کسوت نیز، آن را پنهان نمی کرد! یکی دو دهه بعد که با اکثر اطرافیان و پزشکان امام، مراوده یافتم، دانستم که آنها هم در معرض همین پرسش بوده و با خوش خیالی، پاسخ می گفته اند: "در این سن، لاغری برایش خوب است!" تمام توجه اینان به قلب بود، حال آنکه پیک مرگ، در جایی دیگر از بدن ریشه می دواند! جالب است اولین کسی به بیماری مظنون شد و آن را دریافت، خودِ بود! به پزشکش از علائمی خبر داد، که آنها را به دو آندوسکوپی توان فرسا سوق داد! نتیجه اما، تکان دهنده بود: سرطان معده و عملی که هر چه زودتر باید انجام داد! پیر اما، با آرامشی عجیب با این پدیده روبرو شد: " نه تقصیر شماست و نه تقصیر من! تقصیر این شناسنامه است، که عمرش زیاد شده و باید به روی آن، قلمِ سرخ بخورد!" در آن ده روزی که در بیمارستان حیات داشت، یکی دو بار به فضای باز آورده بودندش. پرسیده بود: " ، این ساختمان روبرو کجاست؟" و فرزند در پاسخ: "آقا، این همان ساختمان حسینیه جماران است، همیشه از حیاط منزل آن را می دیدید و الان در اینجا. چند روز بستری هستید و‌ دوباره، به منزل و کارهایتان بر می گردید!" و هم او جواب می شنود: "من می میرم، در همین چند روز آینده!". از صبح شنبه سیزده خرداد، حالش دگرگون شد! به واقع امام در سه بعد از ظهر همان روز، از دنیا رفت! منتها پزشکان به مدد دستگاهها، تا ده و ربع آن شب، توانسته بودند ضربان را حفظ کنند! در آخرین لحظاتی که هنوز بیان داشت، خانواده را جمع کرد و گفت: "این راه سختی است، سعی کنید گناه نکنید!". پزشکان به محض بروز علائم، به فرزندش گفته بودند: "آقا تا چند ساعت دیگر، بیشتر بیان ندارد! اگر میخواهی چیزی بپرسی، فرصت را غنیمت شمار!". فرزند تا به اتاق پدر وارد شد، اما او را در حال نماز دید و دریغش آمد تا خلوت قدسی اش را، بر هم بزند! او که عمرش تجلی قُرب به حق و فنای در آن بود، واپسین لحظات را نیز، به نماز گذراند! به شهادت آنان که در جوار بسترش بودند، از وخامت حال تا مفارقت از حیات، بیش از صد بار شهادتین گفت! این پایانِ حیات جسمانی مردی بود، که به یقین، همواره به نام و پیام، در گستره تاریخ می توان او را دید! وی در سی و دو سال پیش، در چنین ساعاتی، حضوری بی منتها را آغاز کرد! یادش گرامی باد. 🔷متن: محمدرضا کائینی ☑️ @partizanistudio
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴این یک توطئه است... در ایام رحلت امام بشنویم از هشدار کمتر شنیده شده ایشان : 📉این یک توطئه است که می خواهند مساجد را خالی کنند... 🕌مساجد بود که این پیروزی(انقلاب)را برای ما درست کرد. ✅این مراکز حساسی است که ملت باید به آن توجه کنند. ❌این طور نباشند که خیال کنیم پیروز شدیم مسجد می خواهیم چه کار! ⭕️پیروزی ما برای اداره مسجد است. پ ن: ائمه جماعات این هشدار مهم را شنیده اند؟ عدم توجه برخی از مسئولین و ائمه جماعات به این هشدار مهم مصداق ترک فعل نیست؟ مسئولیت ما بعد از شنیدن این هشدار چیست؟ ✍️امام خمینی (ره)؛ 10 تیر 1360 ✅به سوی مسجد طراز انقلاب اسلامی @partizanistudio
امروز خیلی از فرزندان عزیز کشور امتحان کنکور دادند. برای همه ارزوی موفقیت میکنم در جمع والدین منتظر گفتم خدا کند همه قبول شوند! چند نفر اعتراض نموده و گفتند پس چرا امتحان کنکور میگیرند؟ انگار برخی دوست دارند فقط فرزند خودشان موفق شود! درحالی که باید برای همه دعا نمود! دانشگاه باید مثل قیف عمل کند! همه اجازه ورود داشته باشند لیکن موقع ترخیص و پایان ترم سخت گیری شده تا انها که واقعا زحمت کشیده و لیاقت علمی دارند موفق بیرون ایند! در حال حاضر برعکس است و ورودی بسیار تنگ و محدود ولی موقع مرخص شدن گشاد و بی برنامه! این روش باعث ضایع شدن حق دانشجوی درسخوان فعال زحمتکش میشود! بنظرم باید قیف را برعکس گرفت! در همان ترم اول انها که توان ادامه تحصیل ندارند؛حذف شده و سرنوشت خودشان را در بازار کار و دیگر موقعیت های جامعه امتحان کنند. کسانی که بنیه علمی مناسب دارند؛تا انتها ادامه داده و به سلامتی پیروز شده و دانشجویان باسواد و مدیر تربیت میگردند. @partizanistudio
😉چهارتا تار مو😁 😊اونا که میگن بجای گیر دادن به چهارتا تارموی مردم برین با مفاسد اقتصادی مبارزه کنین، واقعا حق دارن ‼️زندان ها پر شده از مردم عادی که بخاطر حجاب دستگیر شدن 😶برادر رئیس جمهور سابق که زندانی شد جرمش چی بود؟ بدحجابی 🤗برادر جهانگیری هم که زندانی شد جرمش این بود که موهاش بیرون بود‌. 😉معاون احمدی نژاد هم که زندانی شد جرمش بیرون بودن موهاش و اون آرایش غلیظش بود. پسر مرحوم هاشمی که دیگه نگو، اونم همش موهاش بیرون بود و آخرش گرفتن زندانیش کردن! 🔴شهردار اسبق تهران یعنی کرباسچی هم که چند سال زندان بود، بخاطر همین چهارتا تار موی نمایانش بود دیگه! شهردار بعدیش نجفی هم همینطور ☑️رئیس اسبق بانک مرکزی، معاون قوه قضائیه یعنی همون طبری معروف، و کلی آدم دونه درشت دیگه را هم که همه میدونین فقط به جرم اینکه موهاشون نمایان بود محاکمه و زندانی شدن! 😜کاش این نظام بجای زندانی کردن مردم بخاطر حجاب، یه کمی هم با مفاسد اقتصادی مبارزه می کرد و سراغ اون کله گنده ها می رفت! 😇 حتی اگه فقط یه بارم مردم چنین چیزی را از اینا می دیدن، همه راضی می شدن، چون واقعاً حسرتشو دارن 😘 دیدین بعضیا را وقتی می شنوند توی یه کشور خارجی، یه آدم دونه درشت مثل برادر رئیس جمهور به جرم فساد اقتصادی دستگیر و زندانی شده، با حسرت آه می کشند و میگن عدالت واقعی اونجاست! 🙃اما توی ایران فقط گیر دادن به بی حجابها 😉✋آقا شما فقط دو سه تا از اون کله گنده های فاسد را محاکمه و زندانی کنین، اونوقت خواهید دید که همون یه عده قلیل که موهاشون بیرونه چطور از فرداش چادر سر می کنن!!! 😳نکنه خیال می کنین این حرفا بهونه گیریه ؟! 🤗نه اینا بهونه گیری نیست! اصلا این رعایت نکردن حجاب، یه جور اعتراضه از طرف بعضی مردم به وضعیت بد معیشتی شون 🙈 شما تا حالا دیدین یکی که وضع مالیش خوبه، حجابش ناقص باشه؟ یعنی تا حالا دیدین کسایی که خونه شون بالا شهره یا کسایی که توی خیابونا سوار شاسی بلندن یا اونایی که میرن سفرهای خارجی، یه دونه تارموشون بیرون باشه؟! ندیدین دیگه... برا همینه که خیلیا میگن بدحجابی یه جور اعتراضه به وضعیت اقتصادی 😛خلاصه از ما به مسئولان نصیحت، شما اگه فقط مبارزه با مفاسد اقتصادی از دونه درشت ها را شروع کنین و یه سر و سامونی هم به وضعیت معیشتی مردم بدین، مشکل بدحجابی و عشوه گری های خیابانی خود به خود حل میشه😁 @partizanistudio
می فرماید : 📋《اِنَّ اَبِي اِذَا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لا يُرَي ضَاحِکَاً وَ کَانَتِ الْکِاَّبَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتَّي يَمْضِيَ مِنْهُ عَشْرَةُ اَيَّامٍ، فَاِذَا کَانَ الْيَوْمُ العْاشِرُ کَانَ ذَلِکَ الْيَوْمُ يَوْمَ مُصِيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکَائِهِ وَ یَقُولُ : هُوَ الْيَوْمُ الّذِّی قُتِلَ فِیهِ الحُسَینِ(ع)》 ♦️هرگاه ماه محرّم فرا می رسيد، پدرم ديگر خندان ديده نمی شد و غم و افسردگی بر او غلبه می يافت، تا آن که ده روز از محرّم مي گذشت، روز دهم محرّم که فرا می رسد، آن روز، روز مصيبت و اندوه و گريه پدرم بود و می فرمود : این روز، روز مصیبت شهادت امام حسین(ع) است.(۱) 📚منبع : ۱)امالی شیخ صدوق، ص۱۱۱ @partizanistudio
-بالاخره تموم‌ شد!! بریم مامان من آماده‌م... فوت آخر را به ناخن تازه لاک زده‌ام می‌کنم،بعد به آرایشم که با تم مشکی مناسب این شب‌هاست دوباره نگاهی می‌اندازم. چادرم را ازسر جالباسی برمی‌دارم و چادر را روی روسری به زیباترین حالت با وسواس تمام مرتب می‌کنم. مادرم هم رویش را گرفته و کیف مجلسی‌ جدیدش را روی دستش انداخته است. بالاخره راه افتادیم وقتی وارد کوچه‌ی حسینیه که شدیم، صدای گریه‌ی بلند حاج مهدی از بلندگوهای حسینیه به گوشمان رسید،چقدر گریه اش سوزناک است. حاج مجید، کنار ورودی آقایان ایستاده و خیر مقدم می‌گوید. او از سرمایه داران محله است همیشه زنجیر نقره‌ای ضخیمی به گردن دارد و گاهی هم مشکل مالی افراد را با قرض دادن برطرف می‌کند. البته می‌گویند یک مقداری بیشتر پس می‌گیرد که البته فرقی نمی‌کند، مهم این است که دعاهای مردم همیشه پشتش هست... ادامه دارد... ✍نویسنده:محسن امینی ╔═.▪️🔳༺.══╗ @partizanistudio ╚══.🔳▪️༺.═╝
گروه رسانه‌ای پارتیزان
#قسمت_اول -بالاخره تموم‌ شد!! بریم مامان من آماده‌م... فوت آخر را به ناخن تازه لاک زده‌ام می‌کنم،ب
از کنار دیوار حسینیه رد می‌شیم تا به ورودی خواهران برسیم. پدرام و محمد را دیدم قبلاً آنها را با ترانه و آرزو دیده بودم میگفتند که باهم دیگر دوستند. از کنارمان عبور کردند تا به دسته عزاداری ملحق شوند،اما در مسیر با همدیگر حرف‌های زشتی رد و بدل میکردند. وارد حسینیه شدیم،فاطمه خانم و سکینه خانم را دیدیم که باز هم مثل همیشه حسابی تیپ زده‌اند و کلی خرج لباس و آرایششان کرده‌اند،مادرم میرود و به جمع آنها ملحق می‌شود. اینجا کسی به سخنرانی گوش نمی‌دهد؛سخنران‌ها فقط شعار می‌دهند و ما گوشمان از شعار پر است. از من گرفته تا خانم بزرگ محل، همه اعتقاد داریم اشک بر امام حسین، قلب‌ها و گناهانمان را پاک می‌کند. چون هر ساله لااقل به حرمت این چند روز، مردهایمان ریش نمی‌تراشند،صدای موزیک بلند هم به گوش نمی‌رسد. من هم هروقت که نماز نخوانم، این یک ماه به حرمت امام حسین نمازهایم را می‌خوانم. البته فقط این دو ماه اینطوری میگذره!محرم و صفر که تموم می‌شه، چادر نماز و چادر مشکی ام را با هم تا می‌کنم و می‌گذارم داخل کمد تا سال بعد. ادامه دارد... ✍نویسنده:محسن امینی ╔═.▪️🔳༺.══╗ @partizanistudio ╚══.🔳▪️༺.═╝
گروه رسانه‌ای پارتیزان
#قسمت_دوم از کنار دیوار حسینیه رد می‌شیم تا به ورودی خواهران برسیم. پدرام و محمد را دیدم قبلاً آنه
تا به خودم می‌آیم، مجلس تمام می‌شود و حاج مهدی دعایش را می‌خواند و ما همه آمین می‌گوییم «خدایا به آبروی امام حسین، زیارت کربلا را قسمت همه‌ی ما بفرما» کربلا رفتن را دوست دارم پس آمین را بلند می‌گویم. مامان و فاطمه خانم طبق معمول تا لحظه‌ی خداحافظی، مشغول حرف زدن درباره سکینه خانم و درگیری‌های او با همسرش هستند. موقع توزیع شام هم یک غذا بیشتر می‌گیریم تا به نیت تبرک بخوریم،اگر به دیگران هم نرسید به ما ربطی ندارد حتما رزقش نبوده است. محرم و صفر، عالم خاصی دارد. شب به شب روضه رفتن و گاهی اشک ریختن، حس خوبی به انسان می‌دهد. من این شب‌ها را دوست دارم اما حال خاصی که دخترخاله‌ام می‌گوید، چیزی نیست که من بتوانم بفهمم! امثال دختر خاله ام این روزها جور دیگری هستند که من اصلا شبیه به آنها نیستم. پارسال دخترخاله ام، یک دور کتاب آزادی معنوی شهید مطهری را در همین دهه خوانده بود. می‌گفت نگاهش به عزاداری‌ها تغییر کرده. اتفاقا به من پیشنهاد داد تا این کتاب را تهیه کنم و بخوانم می‌خواهم محرم امسالم با پارسالم فرق داشته باشد... اما خب من حال این کارها و حرف‌ها را ندارم. نمی‌دانم چرا انگار امسال و پارسالم، تفاوت چندانی نمی‌کند. شما می‌دانید چرا؟ ✍نویسنده:محسن امینی ╔═.▪️🔳༺.══╗ @partizanistudio ╚══.🔳▪️༺.═╝