#پرتو1046
شما به #منزل برويد
يك روز #مهمان #مقام _معظم_رهبري بودم. فرزند ايشان آقا #مصطفي نيز نشسته بود كه #سفره گسترده شد، #آيت_الله_خامنه_اي به وي نگاهي كرد و فرمود: شما به منزل برويد. من خدمت ايشان عرض كردم: اجازه بفرماييد #آقازاده هم باشند، من از وي درخواست كردهام كه باهم باشيم. آقا فرمودند: اين #غذا از #بيت_المال است، شما هم #مهمان بيتالمال هستيد. براي بچهها جايز نيست كه بر سر اين سفره بنشينند. ايشان به منزل بروند و از غذاي خانه ميل كنند. من در آن لحظه فهميدم كه #خداوند چرا اين همه #عزت به #حضرت #آقا عطا فرموده است.
(به نقل از #حضرت #آيت_الله_جوادي_آملي )
@partosokhan_ir
#پرتو1051
من آمادهام برای #مسلمان شدن
حضرت #آیت_الله #شبیری_زنجانی نقل میكند: در زمان #شاه مىخواستند در منطقه بهارستان #تهران ، اطراف ساختمان مجلس شوراى ملّى را بسازند و باید ۳۵ خانه خراب مىشد. به اطلاع صاحبان خانهها رساندند كه خانه شما را مترى فلان مقدار مىخریم. هر كس اعتراض دارد، بنویسد تا رسیدگى شود.
هیچ كس به جز واعظ مشهور مرحوم #حسینعلی_راشد اعتراض نكرد. این جریان خیلى بر مسؤولان گران آمد، و گفتند: فقط اینكه #آخوند است، اعتراض كرده!
بعد مرحوم راشد را دعوت كردند و آماده شدند براى اینكه به او حمله كنند و خفیفش {خوار} نمایند! راشد آمد و بعد از سلام و احوالپرسى از او پرسیدند كه اعتراض شما چیست؟
گفت: حقیقتش این است كه این خانه را من سالها قبل و به قیمت خیلى كم خریدهام و در این مدت زمان طولانى مخروبه شده و به نظر من قیمتى كه شما پیشنهاد كردهاید زیاد است و من راضى نیستم از #بیت_المال مردم، قیمت بیشترى براى خانهام بگیرم.
بهت و تعجّب همه را فرا گرفت و یكى از اعضاى كمیسیون كه از اقلیتهاى دینى بود، از جا برخاست و راشد را بوسید و گفت: اگر اسلام این است من آمادهام براى مسلمان شدن.
(جرعهای از دریا، ج ۲، ص ۶۵۸)
@partosokhan_ir