eitaa logo
پرتو اشراق
787 دنبال‌کننده
25.5هزار عکس
13.8هزار ویدیو
58 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 دم مسیحایی 🌟 معجزه امام کاظم (علیه السلام) در منی 🕋 (علیه السلام) در منی (نزدیک مکه) بود، بانویی را دید که گریه می کند، و بچه هایش در کنارش هستند گریه می کنند، به خاطر آنکه گاوی شیرده داشتند و آن گاو مرده بود! 🌺 امام کاظم (علیه السلام) نزد آن بانو رفت و فرمود: ای کنیز خدا، چرا گریه می کنی؟ 🧕🏻 بانو گفت: ای بنده خدا، من دارای چند کودک یتیم هستم و تنها در زندگی یک گاو داشتم، که زندگی من و بچه هایم به وسیله آن گاو تامین می شد، اکنون آن گاو مرده است و دست من و بچه هایم از همه چیز کوتاه شده و بیچاره شده ایم! 🌺 امام کاظم (علیه السلام): ای کنیز خدا، می خواهی آن گاو را برای تو زنده کنم؟ 🧕🏻به دل بانو افتاد که در پاسخ گفت: آری! 🤲🏻 امام کاظم (علیه السلام) به کنار رفت و دو رکعت نماز خواند و دست به سوی آسمان بلند کرد و لبهایش را تکان داد (که معلوم بود دعا می کند) و سپس برخاست، گاو را صدا زد، و با نوک عصا و یا پنجه پا به آن گاو مرده زد، ناگهان آن گاو برخاست و راست ایستاد! 🧕🏻 وقتی که زن آن منظره را دید، جیغ کشید و فریاد زد، عیسی بن مریم و رب الکعبه، به خدای کعبه سوگند، این مرد عیسی بن مریم (علیه السلام) است!! 👥👥 امام کاظم (علیه السلام) به میان مردم رفت و از آنجا گذشت. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. داستان های اصول کافی، ص ۳۰۵. 📗 کرامات المعصومین، سید ابوالحسن حسینی 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 sapp.ir/partoweshraq
عزت.mp3
2.08M
🕙 💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | ❓برای داشتن عزت چکار کنیم؟ 🌹 راهکار داشتن عزت از (علیه السلام) و داستانی زیبا از عزت امام کاظم (علیه السلام) 🎙️حجت الاسلام دکتر 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq
🌴 فدک، رمزی از قلمرو حکومت اسلامی اهلبیت (ع) 🔥هارون الرّشید می دانست که (علیهم السلام) و پیروانش، وی را غاصب خلافت پیامبر (صلّی الله علیه و آله) می نامند. 🏰 برای همین روزی هارون (شاید به منظور آزمایش و کسب آگاهی از آرمانِ پیشوای هفتم) به آن حضرت اعلام کرد که حاضر است «فدک» را به او برگرداند. 🌹 فرمودند: «در صورتی حاضرم را تحویل بگیرم که آن را با تمام حدود و مرزهایش پس دهی!» ⏳از حدود ۲۵۰ سالی که مدّت حضور امام معصوم در میان مردم است، فقط ۱۵ سال تحت حکومت اسلامی مشروع بوده است؛ در باقی این مدّت طولانی، آیا ائمّه معصومین علیهم السلام، دخالت در امور حکومتی و سیاسی می کردند یا اینکه به هیچ وجه در این امور ورود نمی کردند؟ ❓هارون پرسید: حدود و مرزهای آن کدام است؟ 🌹امام فرمودند: «اگر حدود آن را بگویم هرگز پس نخواهی داد.» 🔥 اصرار کرد و سوگند یاد نمود که این کار را انجام خواهد داد. 🌹امام حدود آن را چنین تعیین فرمود: 📌 «حدّ اوّلش، عدن؛ 📌حدّ دومش، سمرقند؛ 📌حدّ سومش، آفریقا؛ 📌حدّ چهارم آن نیز مناطق ارمنیّه و دریای خزر است». 🔥 هارون که با شنیدن هر یک از این حدود، تغییر رنگ می داد و به شدّت ناراحت می شد، با شنیدن حدود چهارگانه، نتوانست خود را کنترل کند و با خشم و ناراحتی گفت: با این ترتیب چیزی برای ما باقی نمی ماند. 🌹امام فرمودند: «می دانستم که نخواهی پذیرفت و به همین دلیل از گفتن آن امتناع داشتم.» (۱) 🌴امام با این پاسخ می خواستند به هارون بگویند «فدک» رمزی از مجموع قلمرو حکومت اسلامی است. 📚 پی نوشت: ۱. سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق علیه‌السلام ،چاپ چهاردهم،۱۳۸۱ ش. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
⚜️ حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام)؛ ▪️«در دین خدا بینا و فهمیده شوید زیرا فهمیدن دین، کلید هر بینایی و کمال عبادت است». 📚 بحارالأنوار، ج ۱۰، ص ۲۴۷. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq
💠💎💠 🏴 شهادت مولای عالم حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) تسلیت باد! ⚜️ : 🎙️اینکه به (ع) باب الحوائج می گویند، فقط مختص ما شيعيان نیست، بلکه قدمای اهل تسنن هم به این مطلب قائل هستند. 📚 در جلد اول تاریخ بغداد از قول يكي از بزرگان حنبلي می نویسد: ▪️«هرگز نشد كه مشكلي براي ما پيش آيد و در کنار قبر موسی بن جعفر حاضر شوم و این مشکل برایم حل نشود». 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq
📖 پاداش هدیه ختم قرآن به ارواح معصومین (علیهم السلام) 👳🏻‍♂️ علی بن المغیره می گوید: به (علیه السلام) عرض کردم: 📖 من برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) یک ختم قرآن، و برای امیرالمومنین (علیه السلام) ختمی دیگر و برای حضرت فاطمه (علیهاالسلام) ختمی دیگر، سپس برای سایر ائمه (علیهم السلام) تا به شما رسد ختم قرآن قرار می‌دهم (و هدیه می کنم)... به سبب این کار چه پاداشی دارم؟ 🌹 امام کاظم (علیه السلام) فرمود: 🔅«لَکَ بِذَلِکَ أَنْ تَکُونَ مَعَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ...»؛ 🔅پاداش تو آن است که روز قیامت با آنان باشی!» 👳🏻‍♂️✋🏻 عرض کردم: اللَّه اکبر! چنین پاداشی برای من است؟ 🌹 سه مرتبه فرمود: آری! 📚 کافی، ج ۲، ص ۶۱۷ - مکیال المکارم، ج ۲، وظیفه ۴۵. 💐 بیاییم ختم قرآن و همه عباداتمان را در ماه مبارک رمضان، به نیت تعجیل فرج انجام داده و به علیه السلام هدیه کنیم. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
📜 اين لباس را نگهدار! 🌹 على بن يقطين - كارگزار امام هفتم در دربار هارون‏ در پرتو خدمات خالصانه به شیعیان، همواره مورد تأييد و حمايت بى دريغ (عليه السلام) - بود و چندين بار در اثر تدبير امام از خطر قطعى رهايى يافت كه يكى از آنها چنين بوده است: 🏰 يك سال تعدادى لباس به عنوان خلعت به على بخشيد كه در ميان آنها يك لباس خز مشكى رنگ زربفت از نوع لباس ويژه خلفا به چشم مى‏خورد. 🐪🐫 على اكثر آن لباس ها را كه لباس گرانقيمت زربفت نيز جز آنها بود، به امام كاظم عليه‏السلام اهدا كرد و همراه لباسها اموالى را نيز كه قبلاً طبق معمول به عنوان «خمس» آماده كرده بود، به محضر امام فرستاد. 📜 حضرت همه اموال و لباسها را پذيرفت، ولى آن يك لباس مخصوص را پس فرستاد، و طى نامه‏اى نوشت: 🔅اين لباس را نگهدار و از دست مده، زيرا در حادثه‏اى كه برايت پيش مى‏آيد به دردت مى‏خورد!! 🏰 از راز رد آن لباس آگاه نشد، ولى آن را حفظ كرد. اتفاقاً روزى وى يكى از خدمتگزاران خاص خود را به علت كوتاهى در انجام وظيفه، تنبيه و از كار بركنار كرد. آن شخص كه از ارتباط على با امام كاظم عليه‏السلام و اموال و هدايايى كه او براى حضرت مى‏فرستاد، آگاهى داشت، از على نزد هارون سعايت كرد و گفت: 👨🏻✋🏻 او معتقد به امامت موسى بن جعفر است و هر ساله اموال خود را براى او مى‏فرستد!! آنگاه داستان لباسها را گواه آورد و گفت: ☝🏻لباس مخصوصى را كه خليفه در فلان تاريخ به او اهدا كرده بود، به داده است. 🔥 هارون از شنيدن اين خبر سخت خشمگين شد و گفت: 🗡️حقيقت جريان را بايد به دست بياورم و اگر ادعاى تو راست باشد خون او را خواهم ريخت. 🏰 آنگاه بلافاصله على را احضار كرد و از آن لباس پرسش نمود. 👳🏻‍♂️ وى گفت: آن را در يك بقچه گذاشته‏ام و اكنون محفوظ است. 👈🏻 هارون گفت: فوراً آن را بياور! 🗝️ پسر يقطين فورا يكى از خدمتگزاران خود را فرستاد و گفت: به فلان اطاق خانه ما برو و كليد آن را از صندوقدار بگير و در اطاق را باز كن و سپس در فلان صندوق را باز كن و بقچه‏اى را كه در داخل آن است با همان مهرى كه دارد به اينجا بياور. ⏳طولى نكشيد كه غلام، لباس را به همان شكل كه قبلاً مهر شده بود آورد و در برابر هارون نهاد. 👈🏻 هارون دستور داد مهر آن را بشكنند و سر آن را باز كنند. وقتى كه بقچه را باز كردند ديد همان لباس است كه عيناً تا شده باقى مانده است! 🔥 خشم هارون فرو نشست و به على گفت: بعد از اين هرگز سخن هيچ سعايت كننده‏اى را درباره تو باور نخواهم كرد، و آنگاه دستور داد جايزه ارزنده‏اى به او دادند و شخص سعايت كننده را سخت تنبيه كردند! (۱) 📚 پی نوشت: ۱. شيخ مفيد، الاًّرشاد،، ص ۲۹۳، شبلنجى، نور الأبصار، ص ۱۵۰، ابن صبّاغ مالكى، الفصول المهمة،، ص ۲۱۸، ابن شهراشوب، مناقب آل ابى طالب، ج ۴، ص ۲۸۹. 📗 سیره پیشوایان زندگانی امام کاظم علیه السلام، مهدى پيشوايى، ص ۴۱۳ - ۴۶۳. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🔺 🌹 راهکارهای زندگی موفق در کلام (ع) 🌸🍃 ولادت باسعادت، امام موسی کاظم (ع) بر شما و خانواده محترمتان تبریک عرض می نماییم. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 🌹همیشه به فکر فقرا بود. شنیده بود که (ع) فرمودند: 🔅«همانا مُهر قبول اعمال شما، برآوردن نیازهای برادرانتان و نیکی کردن به آنان در حد توانتان است و الّا (اگر چنین نکنید)، هیچ عملی از شما پذیرفته نمی‌شود». 🍪 اخلاق اسلامی‌را به تمام معنا رعایت می‌کرد. سر سفره‌ای که دو نوع غذا بود نمی‌نشست! یا اینکه اگر مجبور بود، یک نوع غذا را برمی‌داشت و با رعایت آداب، مشغول می‌شد و می‌گفت: من فقط از این می‌خورم. 🍝🍣 اگر در خانه چنین کاری می‌کردیم و سفره مفصل پهن می‌کردیم، به ما اعتراض می‌کرد. ⁉️ می‌گفت: مادر جان سفره‌ی یزیدی باز کردی!؟ خبر داری همسایه‌ات شام خورده؟! بچه‌اش با شکم سیر خوابیده؟ مادر، اگر دو جور غذا داریم، یکی را بده همسایه‌ای که ندارد. 🍲 البته معمولاً غذاهای ساده درست می‌کردم. اهل تجملات نبودم. ولی باز حرف پسرم را گوش می‌کردم. 🌷 سردار بیداری اسلامی، روحانی 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌍 آرمان تشكيل حكومت اسلامى‏ با اسم رمز «فدک» 🔥 هارون عباسی مى‏دانست كه موسى بن جعفر عليه السلام و پيروانش، وى را غاصب خلافت پيامبر و زمامدار ستمگرى مى‏دانند كه بازور و قدرت سرنوشت مسلمانان را در دست گرفته است، و اگر روزى قدرت رزم با او را به دست آوردند، در نابودى حكومت او لحظه‏اى درنگ نخواهند كرد. 🔰 گفتگوى خواندنی زير كه ميان پيشواى هفتم و هارون رخ داده بخوبى از اهداف عالى امام در زمينه تشكيل حكومت اسلامى، و نيز از نيات پليد پرده بر مى‏دارد. 🏰 روزى هارون (شايد به منظور آزمايش و كسب آگاهى از آرمان پيشواى هفتم) به آن حضرت اعلام كرد كه حاضر است «فدك» را به او برگرداند. 🌷 فرمود: ☝🏻«در صورتى حاضرم را تحويل بگيرم كه آن را با تمام حدود و مرزهايش پس بدهى!» ❓هارون پرسيد: حدود و مرزهاى آن كدام است؟ ✋🏻 امام فرمود: اگر حدود آن را بگويم هرگز پس نخواهى داد!! 🔥هارون اصرار كرد و سوگند ياد نمود كه اين كار را انجام خواهد داد. امام‏ حدود آن را چنين تعيين فرمود: ➖ حد اولش، عدن؛ ➖ حد دومش، سمرقند؛ ➖ حد سومش، آفريقا؛ ➖ و حد چهارم آن نيز مناطق ارمنيه و بحر خزر است!! 🔥 هارون كه با شنيدن هر يك از اين حدود، تغيير رنگ مى‏داد و به شدت ناراحت مى‏شد، با شنيدن حدود چهارگانه، نتوانست خود را كنترل كند و با خشم و ناراحتى گفت: ⁉️ با اين ترتيب چيزى براى ما باقى نمى‏ماند! ☝🏻امام فرمود: «مى‏دانستم كه نخواهى پذيرفت و به همين دليل از گفتن آن امتناع داشتم!» (۱) 🔺 امام با اين پاسخ مى‏خواست به هارون بگويد: 🌍 «فدك رمزى از مجموع قلمرو حكومت اسلامى است، و اصحاب كه فدك را از دختر و داماد پيامبر عليهم السلام گرفتند، اين كار آنان در حقيقت جلوه‏اى از مصادره حق حاكميت اهل بيت عصمت و طهارت سلام‏اللّه عليهم اجمعين بود، بنابراين اگر قرار باشد حق ما را به ما برگردانى، بايد همه قلمرو حكومت اسلامى را در اختيار ما بگذارى». 🔺 اين گفتگو، هدفهاى بزرگ امام را بخوبى نشان مى‏دهد. 💎 جمع آورى بيت المال‏: ⚔️ از طرف ديگر، گرچه حكومت و قدرت ظاهرى در دست هارون بود، اما حكومت او فقط بر «تن»ها بود و در «دل»هاى مردم جا نداشت، ❤️ اما حكومت بر «دل»ها و «قلب»ها از آن پيشواى هفتم بود و در پرتو محبوبيت گسترده آن حضرت در افكار عمومى، مسلمانان مبارز و روشن‏بين، خمس اموال خود، و ديگر اموال متعلق به بيت‏المال را به محضر آن حضرت مى‏فرستادند و اين معنا بر هارون پوشيده نبود، زيرا او از طريق جاسوسان خويش گزارشهايى دريافت مى‏كرد مبنى بر اينكه از چهار گوشه كشور پهناور اسلامى، اموال و وجوه اسلامى به سوى امام موسى بن جعفر سرازير مى‏گردد، به طورى كه از صندوق بيت‏المال تشكيل داده است. (۲) 📚 پی نوشت ها: ۱. سبط ابن الجوزى، تذكرةالخواص، ص ۳۵۰ - ابن شهرآشوب، همان كتاب، ص ۳۲۰ - ابوالفرج‏الاًّصفهانى، مقاتل الطالبيين، ص ۳۵۰. ۲. مجلسى، همان كتاب، ج ۴۸، ص ۲۳۲ - شبلنجى، همان كتاب، ص ۱۵۱ - ابن صبّاغ مالكى، همان كتاب، ص ۲۲۰ - ابن حجر هيتمى، الصواعق المحرقه، ص ۲۰۴. 💰 براى آنكه به حجم و جوهى كه از نقاط مختلف به حضور امام ارسال مى‏شد پى ببريم، كافى است به ارقام زير توجه كنيم: 🔹 هنگام شهادت امام كاظم عليه‏السلام - مبلغ هفتاد هزار دينار نزد زياد بن مروان قندى و مبلغ سى هزار دينار در تحويل على بن حمزه (دو نفر از نمايندگان آن حضرت) بود. 🔸 علاوه بر اينها مبلغ سى هزار دينار نيز در تحويل عثمان بن عيسى رواسى نماينده امام در مصر بود (مجلسى، همان كتاب، ج ۴۸، ص ۲۵۲ - ۲۵۳). 📗 سیره پیشوایان زندگانی امام کاظم علیه السلام، مهدى پيشوايى، ص ۴۱۳ - ۴۶۳. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
⚜️ (علیه السلام): 🔅«مؤمن کم حرف و پر کار است و منافق پر حرف و کم کار». 🔅«اَلْمُؤْمِنُ قَلیلُ الْکَلامِ کَثیرُ الْعَمَلِ، وَ الْمُنافِقُ کَثیرُ الْکَلامِ قَلیلُ الْعَمَلِ». 📗 تحف العقول، صفحه ۳۹۷. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
⚜️ (علیه السلام): 🔅«من چيزى به تو مى‏ گويم كه پدرانم آن را مى‏ گفتند، اگر در بين شما به تعداد افراد جنگ بدر (۳۱۳ یار واقعی) وجود داشت قائم ما قيام می کرد... (شیعیان واقعی ما) دامن همّت بالا زده و پا در جاى پاى ما مى‏ گذارند و به فرمان ما عمل مى‏ كنند... شب را بر خلاف معمول مردم به صبح مى‏ رسانند، و همچنین روز را به خلاف معمول مردم به شب مى‏ رسانند، و مدام با راز و نياز از خداوند می خواهند امّت به دست ما اصلاح شود (و برای ظهور استغاثه می کنند)». 🔅«إِنِّي لَأَقُولُ لَكَ قَوْلًا قَدْ كَانَتْ آبَائِي ع تَقُولُهُ لَوْ كَانَ‏ فِيكُمْ‏ عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ لَقَامَ قَائِمُنَا . ... قَدْ شَمَّرُوا فَاحْتَذَوْا بِحَذْوِنَا وَ عَمِلُوا بِأَمْرِنَا-... يُصْبِحُونَ فِي غَيْرِ مَا النَّاسُ فِيهِ وَ يُمْسُونَ فِي غَيْرِ مَا النَّاسُ فِيهِ يَجْأَرُونَ إِلَى اللَّهِ فِي إِصْلَاحِ الْأُمَّةِ بِنَا ... 📕 مشکات الانوار، ص ۶۴. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🌹 «وزارت فقیه - علی بن یقطین» 🎙با کلام و تحلیل 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
📚 در آمده: 🐪🐫 سی نفر از حبشه خدمت علیه السلام رسیدند. 👌🏻حضرت با آن‌ها به زبان مادری‌شان شروع به صحبت کرد. 👥👥 همه تعجب کردند!! 🌹حضرت فرمود: 🔅اینکه جای تعجب ندارد. 💧آنچه دیدید مثل این است که پرنده‌ای با منقارش قطره‌ای آب از دریا بردارد. ⁉️ آیا چیزی از دریا کم می‌شود؟! 🔅فَإِنَّ الْإِمَامَ بِمَنْزِلَةِ الْبَحْرِ لَا يَنْفَدُ مَا عِنْدَهُ، وَ عَجَائِبُهُ أَكْثَرُ مِنْ ذَلِكَ، 🌊 امام مثل دریاست! داشته‌های او هرگز تمام نمی‌شود، 💎 کارهای شگفت‌انگیز امام از شگفتی‌های دریا هم بیشتر است. 📚 برگرفته از: 📕 قرب الإسناد، ص ۳۳۶. 📚 الخرائج، ج ۱، ص ۳۱۳. 🤲🏻 به امید روزی که جهان تشنه‌ی ما از دریای زلال الطاف امام عصر (سلام ‎الله علیه) سیراب گردد. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🔥 بنده گناه نمی کند! 🌹جمله ای حساب شده از امام کاظم (ع) که گناه کاری را بیدار کرد. 🌴 ابونصر، بِشْر بن حارث بن عبد الرحمن، اهل مرو بود و در بغداد، سکونت داشت. 🤲🏻 وی، عارف و زاهد مشهور و یکی از مردان اهل معنا و طریقت بود. 🍷 می گویند: وی، فرزند صاحبان دیوان و امیران و اهل عیش و نوش بود. سپس، توبه کرد. 📚 سبب توبه اش را چنین گفته اند: 🎻 (ع) از درِ خانه وی در بغداد می گذشت که صدای لهو و لعب و موسیقی و نِی از آن خانه شنید. 🧕🏻 کنیزی از خانه بیرون آمد و خاکروبه در دست داشت. آن را بیرون خانه ریخت. 🌹 امام کاظم (ع) به وی فرمود: ❓«ای کنیز! صاحب این خانه، بنده است یا آزاد؟» 🧕🏻 گفت: آزاد است. 🌹فرمود: «درست می گویی. اگر بنده بود، از مولای خود می ترسید». 🍷وقتی کنیز، وارد خانه شد، مولایش که بر بساط شراب نشسته بود، پرسید: چرا دیر کردی؟ 🧕🏻 گفت: مردی با من، چنین گفت! 👣 بِشر، با پای برهنه از خانه بیرون آمد تا امام کاظم(ع) را ملاقات نمود و به دست او توبه کرد و عذرخواهی نمود و از شرم رفتارش گریست. (۱) 📚 پی نوشت: [۱]. الکنی و الألقاب ج ۲ ص ۱۶۷، حکمت نامه جوان ص ۱۵۰. 📗منبع: حکمت نامه جوان، ص ۱۵۰ 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
(علیه السلام): ▪️«از شیعیان و دوستان ما نیست، کسی که هر روز محاسبه نَفْس و بررسی اعمال خود را نداشته باشد، که اگر چنانچه اعمال و نیاتش خوب بوده، سعی کند بر آن ها بیفزاید و اگر زشت و ناپسند بوده است، از خداوند طلب مغفرت و آمرزش کند و جبران نماید». ▪️«لیس منّا من لم یحاسب نفسه فی کلّ یومٍ فإن عمل خیراً استزاداللّه منه و حمداللّه علیه و إن عمل شرّاً استغفراللّه منه و تاب إلیه». 📚 وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۹۵، ۲۱۰۷۴. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
قیام فخ 🏴 حسين بن على از علويان مدينه، چون از حكومت عباسيان و ستم بسيار ايشان به ستوه آمد، به رضايت (۱) امام موسى كاظم عليه السلام، عليه هادى قيام كرد و با گروهى حدود سيصد نفر از مدينه به سوى مكه به راه افتاد. ⚔ بارى، سپاهيان هادى در محلى به نام ، او را محاصره و او و سپاهيانش را شهيد كردند و همانند فاجعه‏ اى كه در كربلا رخ داد، در مورد اينان نيز پيش آمد: 🌷 سر همه‏‌ى شهدا را بريدند و به مدينه آوردند و در مجلسى كه گروهى از فرزندان امام على عليه السلام و از جمله حضرت حضور داشتند، سرها را به تماشا گذاردند. 👥👥 هيچكس هيچ نگفت جز امام كاظم عليه السلام كه چون سر حسين بن على رهبر قيام فخ را ديدند فرمودند: ▪️«انا لله و انا اليه راجعون، مضى و الله مسلما صالحا صواما قواما آمرا بالمعروف و ناهيا عن المنكر ما كان فى اهل بيته مثله»؛ ▪️«از خداونديم و بسوى او باز مى‏ گرديم، سوگند به خدا كه به شهادت رسيد در حاليكه مسلمان و درستكار بود و بسيار روزه مى‏ گرفت و بسيار شب زنده دار بود و امر به معروف و نهى از منكر مى‏ كرد، در خاندان وى، چون او وجود نداشت». (۲) 📚 پی نوشت ها: ۱- مقاتل الطالبيين، ص ۴۴۷. ۲- مقاتل الطالبيين، چاپ مصر، ص ۴۵۳. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌹 داستانی زیبا از شكوه دشمن شكن امام كاظم (ع) 🏛شخصى بنام نفيع انصارى كنار در كاخ هارون الرشيد (پنجمين خليفه عباسى) ايستاده بود، در اين هنگام ناگاه ديد شخصى سوار بر الاغ نزديك كاخ آمد، دربان تا او را ديد با احترام شايانى از او استقبال كرد و با شتاب داخل كاخ شد و اجازه گرفت و آن شخص سوار الاغ خود وارد كاخ گرديد!! 🧔🏻 نفيع انصارى از عبدالعزيزبن عمر (يكى از شخصيتها كه در آنجا بود) پرسيد: اين آقا چه كسى بود كه آنهمه مورد احترام قرار گرفت؟! 👳🏻‍♂ عبدالعزيز گفت: اين آقا، بزرگ خاندان ابوطالب و سرور خاندان آل محمّد (ص) يعنى موسى بن جعفر (ع) بود. 🧔🏻 نفيع گفت: من كسى را عاجزتر و خوارتر از اين درباريان (هارون) نديدم كه در مورد مردى كه مى تواند آنها را از تخت سلطنت به زير بكشد اين گونه رفتار كنند و آنهمه از او احترام به عمل آورند، آگاه باش كه اگر او (امام كاظم) بيرون آمد من به گونه اى با او برخورد كنم تا او را كوچك و سرافكنده نمايم! 👳🏻‍♂☝️🏻عبدالعزيز به نفيع گفت: چنين كارى نكن، زيرا اين شخص ( ) از خاندانى است كه: «اندك است كسى متعرّض آنها شود و سرشكسته و شرمنده نگردد، آن هم شرمندگى اى كه ننگ آن تا آخر دنيا باقى بماند» 🧔🏻ولى نفيع كه فرد خودخواه و از خود راضى بود، سخن عبدالعزيز را، تحويل نگرفت و تصميم گرفت كه (ع) را هنگام خروج، با گفتار نابجاى خود كوچك نمايد. 🏛 امام كاظم (ع) از كاخ بيرون آمد، نفيع با كمال گستاخى به جلو رفت و افسار الاغ آن حضرت را گرفت و گفت: 🧔🏻 آهاى! تو كيستى؟ 🌹امام فرمود: «آهاى! اگر از نسب من مى پرسى، من پسر محمّد حبيب اللّه فرزند اسماعيل ذبيح اللّه فرزند ابراهيم خليل خدا هستم. 🕋 و اگر از وطنم مى پرسى، اهل همان محلى هستم كه خداوند حج آن را بر همه مسلمين، اگر تو از آنها هستى، واجب نموده است، يعنى اهل مكه هستم، و اگر قصد فخر فروشى دارى، سوگند به خدا مشركين قوم من (قريش) حاضر نشدند تا مسلمين قوم تو را همتاى خود قرار دهند، بلكه (در جنگ بدر) گفتند: اى محمّد (ص)! همتاهاى ما از قريش را به ميدان ما بفرست! 🤲🏻 و اگر منظور تو، آوازه و نام است ما از افرادى هستيم كه خداوند در نمازهاى يوميه واجب كرده كه بر ما درود بفرستى و بگوئى «اللّهم صلّ على محمّد و آل محمّد: خدايا درود بفرست بر محمّد (ص) و آل محمّد (ص)»، ما همان آل محمّد (ص) هستيم افسار الاغ را رها كن». 🧔🏻 نفيع كه از بيانات قاطع امام كاظم (ع) لرزه بر اندام شده بود، با كمال شرمندگى و سرافكندگى، افسار را رها كرد و از آنجا دور شد. 👳🏻‍♂ عبدالعزيز، او را ديد به او گفت: نگفتم به تو كه نمى توان با اين ها (كه از خاندان نبوت هستند) سر به سر گذاشت؟ 🔹آرى بايد گفت: 🔅چراغى را كه ايزد برفروزد 🔅هر آنكس پف كند ريشش بسوزد‌ 📙داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌟 معجزه (علیه السلام) و مرد مغربى‌! 👳🏻‍♂ على بن ابى حمزه روايت مى‌كند كه: 🌤 روزى حضرت كاظم (علیه السلام) دست مرا گرفت و از شهر خارج شديم و به صحرا رفتيم. 🏜 در راه به مردى از اهل مغرب برخورد كرديم كه الاغش مرده بود و وى مى‌گريست. و بارش هم بر زمين پخش شده بود. 🌹امام خطاب به او فرمود: چه شده است؟ 🧔🏻‍♂✋🏻 آن مرد گفت: با دوستانم به حجّ مى‌رفتيم كه الاغ من در اينجا مرد و آنها رفتند و من تنها و بى‌كس مانده‌ام و مركبى ديگر ندارم كه سوارش شوم و وسايلم را بار كنم! 🌹حضرت فرمود: شايد نمرده باشد!! 🧔🏻‍♂آن مرد گفت: در اين هنگام عوض ترحم بر من، مرا مسخره مى‌كنى! 🌹حضرت فرمود: من دعايى نيكويى دارم! 🧔🏻‍♂ آن مرد گفت: به درد من نمى‌خورد. پس چرا مرا استهزا مى‌كنى؟ 🤲🏻 امام‌ (علیه السلام) نزديك حمار رفت و دعايى خواند كه من آن را نفهميدم و چوبى را از زمين برداشت و به الاغ زد و گفت: برخيز! 🐴 پس الاغ، صحيح و سالم برخاست و سر پا ايستاد!! 🌹امام رو به آن مرد كرد و فرمود: اى مغربى! آيا اين مسخره است؟ برو و به دوستانت ملحق شو. 🏜 و از هم جدا شديم و او را ترك نموديم. 🕋 راوى مى‌گويد: روزى در مكه كنار چاه زمزم ايستاده بودم كه ناگهان همان مرد را ديدم. 🧔🏻‍♂ وقتى چشمش به من افتاد، نزد من آمد و با شادى زايد الوصفى، دست مرا بوسيد. 👳🏻‍♂پس به او گفتم، حال الاغت چطور است؟ 🧔🏻‍♂✋🏻 گفت: صحيح و سالم است. و من نمى‌دانم آن روز آن مرد از كجا آمد و الاغ مرده مرا زنده كرد!! 👳🏻‍♂ گفتم: تو به حاجت خود رسيدى، پس از چيزى كه قادر به شناختن آن نيستى، نپرس‌! [١] 📚 پی نوشت: ١. بحار: ۴۸/ ۷۱، حديث ۹۵. 📚 جلوه‌های اعجاز معصومین، نویسنده: راوندی، قطب الدین، جلد ۱، صفحه ۲۴۶. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🌹 ويژگيهاى امام (ع) 👳🏻‍♂ ابوبصير مى‌گويد: از علیه السلام پرسيدم: امام را با چه چيز بايد شناخت؟ 🌹فرمود: با ويژگيهايى كه بايد داشته باشد: 🔆 (اول اينكه:) بايد امامى كه قبل از او بوده درباره او چيزى بگويد و يا اشاره‌اى كند تا حجّت باشد. 🔆 (دوم اينكه:) هر وقت چيزى را از او پرسيدند، جواب بدهد. 🔆 (سوم اينكه:) وقتى كه سكوت شد، از فردا خبر بدهد. 🔆 (چهارم اينكه:) با مردم به هر زبانى سخن بگويد. 🌹 سپس فرمود: قبل از اينكه از اينجا برخيزى علامتى به تو نشان مى‌دهم! 🧔🏻‍♂ مدتى نگذشت كه يك نفر خراسانى وارد شد و با حضرت به عربى حرف زد ولى امام علیه السلام جواب او را به فارسى داد. 🧔🏻‍♂✋🏻 مرد خراسانى گفت: آنچه موجب شد كه با شما به زبان خودم سخن نگويم، اين بود كه خيال كردم شما فارسى نمى‌دانيد! 🌹 حضرت فرمود: 🔅«سبحان اللَّه! اگر نتوانم جوابت را به فارسى بدهم پس چه برترى بر تو دارم و به چه چيزى مستحق امامت مى‌شوم؟ 🔅سپس فرمود: بر امام مخفى نيست كلام هيچ انسانى و نه پرنده‌اى و نه هر چيزى كه صاحب روح باشد». [۱] ۱. كافى: ۱/ ۲۸۵، حديث ۷. 📚 جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده، راوندی، قطب الدین، جلد ۱،  صفحه ۲۶۳. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
👤 از زبان یک غریبه... 🧔🏻 تشنه‌ی سؤال بودم و گرسنه‌ی جواب، هم به دنبال سؤال می‌گشتم و هم در انتظار جواب می‌ماندم. نه خسته می‌شدم، نه خوابم می‌گرفت، نه آرام بودم. 🕌 در پی (علیه السلام) بودم که مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله) را نشانم دادند. به آنجا رفتم؛ اما او را ندیدم. به این سو و آن سو چشم گرداندم و راه افتادم. 🌴 در هیچ کوچه و محله‌ای نبود. دلم غصه‌دار شد. ترسیدم و با خود گفتم: «نکند برایش اتفاقی افتاده؟!» ⚔ از خوف خلیفه هارون الرشید و مأموران سنگدلش بود که این فکر به سرم افتاد. 👁 شکر خدا نگاهم در نگاه امام کاظم علیه السلام گره خورد. 🫂 خوشحال و خندان جلو رفتم و سلام کردم و سؤال تازه‌ام را پرسیدم. 🌹 امام کاظم (علیه السلام) با مهربانی به من جواب داد: «[این سؤال را] از امام خود بپرس!» 🧔🏻 تعجب کردم و پرسیدم: «منظور شما چیست؟! مگر به جز شما امامی هست؟» 🌹 مهربان نگاهم کرد و جواب داد: «او پسرم علی [امام تو]ست...» ⁉️ چی! رضا؟! 👥👤 یادم آمد که پیش از من چند نفر دیگر هم نزد امام کاظم علیه السلام رفته بودند و هر بار امام آنها را سراغ رضا فرستاد بود و گفته بود: ☝️🏻«نوشته‌ی پسرم نوشته‌ی من است، حرف‌هایش حرف های من... هرچه او بگوید همان حرف حق است». ⁉️ باید در جستجوی رضا عجله می‌کردم اما او کجا بود؟! 📗 مهربان ترین، قصه‌ی زندگی امام رضا علیه السلام، ص ١۴. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🐪 كرايه دادن شتر به هارون ملعون و بازخواست امام 👳🏼‍♂ صفوان بن مهران كوفى از اصحاب حضرت صادق عليه السلام و حضرت موسى بن جعفر عليه السلام و آدم فهميده و پرهيز كارى بود، و اشتران بسيارى داشت كه بوسيله كرايه دادن آنها زندگانى خود را تامين مى كرد. 🌴 در يكى از روزها كه صفوان به خدمت حضرت موسى بن جعفر عليه السلام مشرف شده بود، آن حضرت مي فرمايد: ▪️«اى صفوان تمام اعمال تو خوب و نيكو است مگر يك چيز تو!» ✋🏻👳🏼‍♂ صفوان عرض مي كند: جان من فداى تو باد، كدام عمل من بد است؟ 🌹امام فرمود: «اشتران خود را به اين مرد (هارون الرشيد) به كرايه مي دهى!» ✋🏻 صفوان: قسم به خدا كه اين كرايه را از نظر حرص و علاقه و در راه لهو و صيد نمي دهم، بلكه در راه سفر حجّ به كرايه مي دهم، و خود من نيز متصدّى و مباشر خدمت او نمي شوم بلكه آدمهاى من همراه آنها هستند. 🌹امام: «آيا وجه كرايه تو در عهده او مي ماند؟» ✋🏻 صفوان: آرى مديون مي شوند تا پس از برگشتن تاديه نمايند. 🌹 امام: «آيا دوست مي دارى كه هارون و اهل بيت او باقى باشند، تا آن ساعتى كه كرايه تو را نپرداخته اند؟» 👳🏼‍♂ صفوان: آرى قهراً اينطور است! 🌹امام فرمود: «كسي كه بقاى ايشان را دوست بدارد از ايشان است، و هر كه از ايشان باشد جاى او دوزخ خواهد بود». 🐪🐪 صفوان گويد: پس از آن رفتم و همه اشتران خود را فروختم و چون اين خبر به گوش هارون الرشيد رسيد، مرا نزد خود طلبيده و گفت طوري كه نقل كردند شترهاى خود را فروخته اى؟ 👳🏼‍♂ گفتم: آرى، من پير و ضعيف و بيحال شده، و نمي توانم خود متصدى امورم باشم، و غلامان من آن طورى كه بايد مراقب و مواضب نيستند، و نمى توانند از عهده اين كار به خوبى بيرون آيند. 🔥 هارون گفت: هيهات هيهات به اشاره موسى بن جعفر اين كار را كرده اى؟ 👳🏼‍♂ گفتم: مرا با موسى ين جعفر چه كار است؟ 🔥گفت: دروغ مي گوئى، و اگر نبود حق صحبت و حسن سابقه تو در اين ساعت امر مي كردم كه تو را بكشند! (۱) ☑️ نتيجه: آرى دولت ظالم وقتي كه روى كار آمد؛ تمام كارمندان دولتى در جنايت و ستمگرى و جرم آن دولت شريك بوده، و هر يكى به اندازه رتبه و مقام و عمل خود سهيم جرم و ظلم شناخته شده، و در محكمه عدل و در پيشگاه حقيقت محاكمه و مجازات خواهند شد. ▪️دولت عبارت از هيئت و آن جمعيتى است كه؛ در سايه فعاليت و كوشش و خدمت آنها، جريان امور به راه افتاده و مقاصد شوم و نظريات دولت ستمكار تحقق خارجى پيدا كرده، و جامه عمل به خود مي پوشد. ▪️كارمندان دولت ستمكار چون اعضاء و جوارح و نيروهاى ظاهرى و باطنى يك آدم ظالم و لجام گسيخته و نادانى هستند كه؛ هر يكى به نوبه خود براى انجام دادن افكار باطل و نيات پليد او فعاليت و خدمت مي كنند. ▪️كارمندان دولت ستمگر (دولتي كه حق و حقيقت را زير پا مي گذارد) بايد بدانند كه؛ در مقابل حق و در پيشگاه الهى محكوم بوده، و از صراط خداپرستى و آئين حق منحرف و بركنارند. ▪️كارمندان دولت باطل بايد متوجه باشند كه؛ معاش آنها از اموال يتيمان و بيچارگان و مظلومان و بيوه زنان و از چپاول و غارت دارائى اشخاص پرهيزكار تامين شده، و هرگونه اعمال و خدمات آنان براى از بين بردن حق و حقيقت، و خاموش كردن انوار هدايت و عدالت، و بيچاره كردن يك مشت اشخاص ضعيف بى دست و پا، و ترويج نمودن منكرات و فحشاء و جور و يارى كردن به جنايات و هزاران اعمال برخلاف عفت و عصمت و طهارت، و جنگيدن با پروردگار جهان و رسول اكرم و اولياى اطهار و احكام و قوانين آسمانى، و خفه كردن احساسات مردم با تقوى و حقيقت طلب و درستكار، ميباشد و بس. 📚 پی نوشت: ۱- مجالس المؤمنين 📗 مجموعه قصه هاى شيرين، آيه الله حاج شيخ حسن مصطفوى 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
🕕 💠🌷💠 🔗 زنجیرهایی به یاد (ع) 🚙 مهدی می گفت: رفته بودم روستا. 👑 همه طرفدار سینه چاک شاه بودند و من هم طرفدار امام خمینی. بحث مان خیلی بالا گرفت تا جایی که مقابل هم ایستادیم. عصبانی شدند و با زنجیر افتادند به جان من. 🔗 هر گاه یاد زنجیرهای آن روز می افتم، یاد امام موسی کاظم (ع) را برایم تداعی می کند. کاش دوباره ضرب شلاق ها تکرار می شد تا درک می کردم امام موسی کاظم (ع) چه رنج هایی کشیدند. 🎙 راوی: یونس شمس الدینی 🌷 شهید مهدی توسن 📗 کتاب خاکریز هزار و یک؛ خاطرات شهید مهدی توسن، نوشته حسین فاطمی نیا. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | 🪶 آموزش رازداری ⏳از زمان امام کاظم تا امام حسن عسکری علیهماالسلام، نزدیک به ۱۱۲ سال است، با این وجود تعداد کمی نامه به ما رسیده است. یکی از دلایلش این است که... 🎙استاد 🗓 سازمان سری شیعه - جلسۀ دهم 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
📜 نامه امام موسى بن جعفر (ع) به استاندار يحى بن خالد! 🧔🏻‍♂ شخصى از اهالى رى نقل مى كند: يحيى بن خالد كسى را والى (استاندار) ما كرد. مقدارى ماليات بدهكار بودم. از من مى خواستند و من از پرداخت آن معذور بودم، زيرا اگر از من مى گرفتند فقير و بينوا مى شدم. 💚 به من گفتند والى از پيروان مذهب شيعه است، در عين حال ترسيدم كه پيش او بروم، زيرا نگران بودم كه اين خبر درست نباشد و مرا بگيرند و به پرداخت بدهى مجبور ساخته و آسايشم را به هم بزنند. 🕋 عاقبت تصميم گرفتم براى حل اين قضيه به خدا پناه برم، لذا به زيارت خانه خدا رفتم و خدمت مولايم امام موسى بن جعفر عليه السلام رسيدم و از حال خود شكايت كردم. 🧔🏻‍♂✋🏻 آن حضرت پس از شنيدن عرايض من نامه اى اين چنين به والى نوشت: 📜 «بسم الله الرحمن الرحيم اعلم ان لله تحت عرشه ظلا لا يسكنه الا من اسدى الى اخيه معروفا او نفس عنه كربة ، او ادخل على قلبه سرورا، و هذا اخوك والسلام»؛ 🔅«بدان كه خداوند را در زير عرش سايه اى است كه كسى در زير آن ساكن نمى شود مگر آنكه فايده اى به برادرش رساند و يا مشكل او را بر طرف سازد و يا دل او را شاد كند و اين برادر توست. والسلام». 🐫🐪🐪 پس از انجام حج به شهر خود بازگشتم و شبانه به نزد آن مرد رفتم و از او اجازه ملاقات خواستم و گفتم: 🧔🏻‍♂✋🏻 من پيك موسى بن جعفر عليه السلام هستم! 👣 استاندار خود پابرهنه آمد و در را گشود و مرا بوسيد و در آغوش گرفت و پيشانى ام را بوسه زد. 🫂 هر بار كه از من درباره ديدن امام عليه السلام مى پرسيد، همين كار را تكرار مى كرد و چون او را از سلامتى حال آن حضرت مطلع مى ساختم، شاد مى گشت و خدا را شكر مى كرد. 📜 سپس مرا در خانه اش قسمت بالاى اتاق نشانيد و خود رو به رويم نشست. نامه اى را كه امام خطاب به او نوشته و به من داده بود به وى تسليم كردم. او ايستاد و نامه را بوسيد و خواند. سپس پول و لباس خواست پول ها را دينار دينار و درهم درهم و جامه ها را يك به يك با من تقسيم كرد، و حتى قيمت اموالى را كه تقسيم آنها ممكن نبود به من مى پرداخت!! 👳🏻‍♂✋🏻 وى هر چه به من مى داد مى پرسيد: برادر! آيا تو را شاد كردم؟ 🧔🏻‍♂ و من پاسخ مى دادم: آرى! به خدا تو بر شادى من افزودى! 🪶 سپس دفتر ماليات را طلبيد و هر چه به نام من نوشته بودند حذف كرد و نوشته به من داد مبنى بر اين كه من از بدهى ماليات معافم و من خداحافظى كردم و بازگشتم. 💭 با خود گفتم: من كه از جبران خدمت اين مرد ناتوانم، جز آن كه در سال آينده، هنگامى كه به حج مشرف شدم برايش دعا كنم و وقتى محضر امام موسى بن جعفر عليه السلام رسيدم از آنچه او براى من انجام داد آگاهش سازم. 🕋 به مكه رفتم پس از انجام اعمال حج خدمت امام موسى بن جعفر (ع) رسيدم و از آنچه ميان من و آن مرد گذشته بود، سخن گفتم. 🌹 سيماى آن حضرت از شادى بر افروخته گشت. 🧔🏻‍♂ عرض كردم: سرورم! آيا اين خبر موجب خوشحالى شما شد؟ 🌹حضرت فرمود: «آرى! به خدا اين خبر مرا و اميرالمؤمنين عليه السلام و جدم رسول خدا (صلى الله عليه و آله) و خداى متعال را مسرور كرد». (۱) 📚 پی نوشت: ۱. بحار، ج ۴۸، ص ۱۷۴ و ۳۱۴. 📗 داستانهاى بحارالانوار جلد اول، محمود ناصری 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq