فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شامی کباب
مواد لازم :
پیاز ۱ عدد
گوجه ۱ عدد
گوشت چ.ک ۴۰۰ گرم
آرد سفید ½ پیمانه
جعفری ۱ دسته
نمک ۱.۵ ق چ
ادویه ۱ ق چ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترشی بادمجون شکمپر🍆🧄
مواد لازم:
بادمجون کوتاه و تپل(مدل دلمه ای نه)
سبزی معطر ریحان نعنا گیشنیز،ترخون کمی جعفری
هویج
سیر
فلفل تند
ادویه نمک فلفل و کمی گلپر
+ همه مواد شسته شده باید کامل خشک بشه خیس باشه کپک میزنه.خود ظرف هم خشک باشه.
+ (مقدار مواد سلیقه ایه یکی دوست داره هویج بیشتر باشه یکی دوست داره سیرش بیشتر باشه . من برای ۱۲ تا بادمجون ده حبه سیر و سه تا هویج بزرگ و سه تا فلفل تند ریختم)
🎀 🌸 🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تهچین ترکیبی🍚
مواد لازم :
زعفران ۱ ق
برنج ۲ پیمانه
تخم مرغ ۱ عدد
روغن مایع ¼ پیمانه
ماست چکیده ۳ ق غ
چوب دارچین ۱ عدد
گلاب ۱ ق چ
کره ۲۰ گرم
نمک ۱ ق چ
هل ۱ ق چ
مواد میانی :
پیاز ۱ عدد
گردو ۱ مشت
رب انار ۱ ق
مرغ نگینی
زعفران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز براتون دستور یه
#میوه_خشک عالی روداریم😍
میوه ها را با آب سرد بشویید قسمت لکه دارشان را جدا کنید و هسته میوه و ساقه میوه را جدا کنید .
کیفیت میوه خشک شده به اندازه تکه های میوه و مدت زمان خشک کردن آن بستگی دارد.
میوه های کاملاً خشک شده و ترد را می توانید در ظرف پلاستیکی دردار بریزید و در آشپزخانه نگهداری کنید.
+ مراحل توی کلیپ مشخصه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تهچین ترکیبی🍚
مواد لازم :
زعفران ۱ ق
برنج ۲ پیمانه
تخم مرغ ۱ عدد
روغن مایع ¼ پیمانه
ماست چکیده ۳ ق غ
چوب دارچین ۱ عدد
گلاب ۱ ق چ
کره ۲۰ گرم
نمک ۱ ق چ
هل ۱ ق چ
مواد میانی :
پیاز ۱ عدد
گردو ۱ مشت
رب انار ۱ ق
مرغ نگینی
زعفران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کیک خیس نارگیلی🍰
مواد لازم :
شکر ۱ پیمانه
وانیل ½ ق م
روغن ١ پیمانه
ماست ۱ پیمانه
تخم مرغ ۳ عدد
بیکینگ پودر ٢ ق م
آرد ١ و ½ پیمانه
مواد روی کیک :
شکر ½ پیمانه
پودر نارگیل ١و ½ پیمانه
مواد کیک بعد از پخت :
خامه ٢٠٠ گرم
شیر ١ لیوان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸
﷽
🎥 مقام معظم رهبری: وجود ایشان واقعاً مایهی برکت بود، آدم از دیدن ایشان استفاده میکرد. از جملهی آن کسانی بود که «مَن یُذَکِّرُکُمُ اللهَ رُؤیَتُه» بود...
🍃🌹🍃
✅ ۱۲ دی ماه سالروز درگذشت عالم ربانی، فقیه و حکیم مجاهد، آیتالله محمدتقی #مصباح_یزدی
#تبیین | #روشنگری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸
﷽
🎥 #کمیک_موشن | ماجرای اذان درخواستی #حاج_قاسم در سوریه
🍃🌹🍃
✅ چه شد که امروز از مَأذَنههای شهر سُنی نشین حلب سوریه «أشهَدُ أَنّ عَلیاً ولیُّ الله» پخش می شود؟
🎙 راوی: حجت الاسلام دیانی
#شهیدالقدس | #روشنگری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸
﷽
🎥 مقام معظم رهبری: [حاج قاسم] یک فرمانده جنگاورِ مسلّط بر عرصهی نظامی بود، هم در عین حال بشدّت مراقب حدود شرعی بود...
🍃🌹🍃
🌹 ۱ روز مانده تا سالروز شهادت #شهیدالقدس، سپهبد #حاج_قاسم سلیمانی
#شهیدالقدس | #روشنگری
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃✨
✨ #داستان_کوتاه_آموزنده✨
بچه که بودم خیلی لواشک آلو دوست داشتم، برای همین تابستون که می شد مادرم لواشک آلو واسم درست میکرد, منم همیشه یه گوشه وایمیستادم و نگاه می کردم... سخت ترین مرحله ، مرحله ی خشک شدن لواشک بود...
لواشک رو می ریختیم تو سینی و می ذاشتیم رو بالکن، زیر آفتاب تا خشک بشه ... خیلی انتظار سختی بود، همش وسوسه می شدم ناخنک بزنم ولی چاره ای نبود بعضی وقتا برای خواسته ی دلت باید صبر کنی... صبر کردم تا اینکه بالاخره لواشک آماده شد و یه تیکه کوچیکش رو گذاشتم گوشه ی لپم تا آب بشه...
لواشک اون سال بی نهایت خوشمزه شده بود... نمیدونم برای آلو قرمز های گوشتی و خوشطعمش بود یا نمک و گلپرش اندازه بود، هرچیبود انقدر فوق العاده بود که دلم نمی خواست تموم بشه...برای همین برعکس همیشه حیفم میومد لواشک بخورم ، می ترسیدم زود تموم بشه ...
تا اینکه یه روز واسمون مهمون اومد، تو اون شلوغی تا به خودم اومدم دیدم بچه های مهمونمون رفتن سراغ لواشکای من...لواشکی که خودم حیفم میومد بخورم حالا گوشه ی لپ اونا بود و صدای ملچ ملوچشون تو گوشم می پیچید... هیچی از اون لواشکا باقی نموند ،
دیگه فصل آلو قرمز هم گذشته بود و آلویی نبود که بشه باهاش لواشک درست کرد...من لواشک خیلی دوست داشتم ولی سهمم از این دوست داشتن دیدنش گوشه ی لپ یکی دیگه بود...
تو زندگی وقتی دلت چیزی رو می خواد نباید دست دست کنی باید از دوست داشتنت لذت ببری چون درست وقتی که حواست نیست کسی میره سراغش و همه ی سهم تو میشه تماشا کردن و حسرت خوردن...
💦❄️⛄️❄️💦
✨﷽✨
✅حکایتی از ملانصرالدین!
✍می گویند ملانصرالدین از همسایه اش دیگی را قرض گرفت. چند روز بعد دیگ را به همراه دیگی کوچک به او پس داد. وقتی همسایه قصه دیگ اضافی را پرسید ملا گفت دیگ شما در خانه ما وضع حمل کرد.
چند روز بعد، ملا دوباره برای قرض گرفتن دیگ به سراغ همسایه رفت و همسایه خوش خیال این بار دیگی بزرگتر به ملا داد، به این امید که دیگچه بزرگتری نصیبش شود.
تا مدتی از ملا نصرالدین خبری نشد. همسایه به در خانه ملا رفت و سراغ دیگ خود را گرفت. ملا گفت دیگ شما موقع وضع حمل در خانه ما فوت کرد. همسایه گفت مگر دیگ هم می میرد؟ چرا مزخرف میگی! و جواب شنید :چرا روزی که گفتم دیگ تو زاییده نگفتی که دیگ نمی زاید. دیگی که می زاید حتما مردن هم دارد!
💥این حکایت اغلب ما مردم است هرجا که به نفع ما باشد، عجیب ترین دروغها و داستانها را باور میکنیم اما کوچکترین ضرر را بر نخواهیم تابید.
💦❄️⛄️❄️💦
🍃🍂جمــــــــلات
نــ👌ـاب🍃🍂
✅ 👈هروقت
خواستی «پارچهای» بخری؛
آنرا در دست «مچاله كن» و بعد رهايش كن،
اگر «چروك» برنداشت، «جنس خوبی» دارد.
🌸«آدمها»، نیز «همينطورند!!!»،🌸
«آدمهايی» كه بر اثر «فشارها»،
و «مشكلات»، «اخلاق، و رفتارشان»
عوض میشود،
و «چروك» بر میدارند،!!
اينها «جنس خوبی» ندارند،
و برای «رفاقت»، «معاشرت»، «مشارکت»، «ازدواج» و «اعطای مسئولیت به ایشان»،
به هیچ وجه «گزینهٔ مناسبی» نخواهند بود.
🔴بهشت چند در دارد؟
✅در های بهشت عبارتند از:
۱) باب المجاهدین
۲) باب المصلین (در نماز گزاران)
۳) باب الصائمین (روزه داران)
۴) باب الصابرین (صبر کنندگان)
۵) باب الشاکرین (شکر گزاران)
۶) باب الذاکرین (یاد آوران خدا)
۷) باب الحاجین (حج کنندگان)
۸) باب اهل المعروف، که امام صادق (ع) در این مورد میفرماید: «در کارهای نیک با برادرانتان رقابت کنید و از اهل معروف باشید، زیرا برای بهـشت دری است که به آن در معروف میگویند و داخل آن نمیروند و مگر کسی که در دنیا کارهای نیک انجام داده است»
📚 کتاب نور الثقلین، ج۴، ص۵۰۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎈میلادش تولد بهاراست ، تولد آب است و تولد هر چه پاکی و زلالی .
🎈میلادش از هر سو رحمت است. از آن جهت که ادامه ی راه انبیاست. فاطمه ( س) امتداد راه انبیاست.
🎈اگر او نبود، طریق انبیا ابتر می ماند
و این سلسله ی پیوسته به بن بست می رسید.
🎈فاطمه ، فاطمه نامیده شد؛ چون از هر زشتی و پلیدی بری بود و ناپاکی در او راه نداشت؛ هر چه بود، عصمت بود و عفاف و پاکی .
🎈فاطمه آن گونه بود که هر گاه پیامبر (ص) او را می دید، تسکین می یافت و او همیشه با یک سبد شکوفه ی لبخند به استقبال پدر می رفت.
🎈فاطمه در خانه ی همسر نیز چنین بود؛ آن سان که علی و فاطمه شایسته ترین زوج جهان بودند.
🎈خانه گلی فاطمه پناهگاه مسکینان و فقیران بود. هر حاجتمندی که از همه جا ناامید می شد، رو به خانه فاطمه می آورد و با دست پر باز می گشت.
🎈صفات فاطمه (س) آن چنان آسمانی است که خداوند در قرآن او را که همراه با همسر و فرزندانش سه شب متوالی غذای افطار خود را به فقرا می بخشند، این گونه می ستاید:
🎈و یُطعِمونَ الطعامَ عَلی حُِبّهِ مِسکیناً و یَتیماً و اسیراً
📙( سوره دهر ، آیه 8 )
🎈فاطمه صفات و خصلت هایی را که از پدر به ارث برده است ، همان گونه نیز به ارث می گذارد؛ و چنین است که فرزندان او
بهترین انسان های روی زمین هستند.
🎈و از این روست که خداوند بر پیامبر (ص) به سبب اعطای فاطمه ( س) منت می نهد و او را به شکر گزاری فرا می خواند و می فرماید :
🎊" انا اَعطیناکَ الکَوثر فَصَّل لِربِّک وَانحر اِن شانِئکَ هُوالَابتَر .
📙( سوره کوثر)
🕋 یرید الله...خدا چی میخواد؟
🌷۱.خدا میخواهدبه شما آسان بگیرد وسخت نگیرد:۱۸۵بقره،۶مائده،۲۸نساء
🌷۲.خدا میخواهدشما هدایت شویدوشمارابپذیرد
ولی پیروان شهوت میخواهندشماازخدادورشوید:۳۷نساء
🌷۳.خدا میخواد۱۴ معصوم ،پاک باشندوگناه نکنند:۳۳احزاب
🌷۴.خدامیخواهد کفاررابامال واولادعذاب کند
ودرآخرت بهره ای نداشته باشند:۱۷۶ آل عمران
۵۵و۸۵توبه
🌷۵.خدا میخواهدحق راتثبیت کندوکفاررانابودکند
۷ انفال
🌷۶.خدا میخواهدبراتون بیان کندوهدایتتون کند
۲۶نساء
🕋 یرید الشیطان....شیطان چی میخواد؟
🌷۱.میخواهدباتشویقتون به شراب وقمار،
بین شمادشمنی ایجادکند.۹۱مائده
🌷۲.مانع ازذکرخداونمازشود.
🌷۳.شیطان میخواهدشما را سخت گمراه کند۶۰نساء
🕋یریدالانسان...انسان چی میخواد؟
🌷انسان قیامت راانکارمیکندتاهرکارخواست بکند
بلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ (٥)قیامت
السلام علیک یااباعبدالله ع
❄️❄️⛄️❄️💦
پروانه های وصال
#کنترل_ذهن 210 حالا یه سوال خیلی مهم! - ببخشید اما چرا نماز کار جذابی نیست؟ ✴️ عزیزم اگه جذاب
#کنترل_ذهن 211
- خدایا بذار حداقل حمد رو خودمون بخونیم! لا اقل این ولا الضالین رو یه ذره بکشیم تا بتونیم گاهی یه فکری چیزی بکنیم دیگه! 😅خوب فکر رو مشغول میکنه ها!🙃
⭕️ نه دیگه. اونم امام جماعت میخونه!
بیکاااااار...!
دیگه راحت برو سراغ سیب زمینی و پیاز و ... اینا دیگه!
😌👉🍎🍐🍒🍍🍳🍰
- چقدر دیگه باید رکوع وایسیم؟
- خودش صدا میزنه! یه مکبر گذاشتن اونجا که اعلام کنه!
🔵 میکروفون هم که اخیرا میذارن برای امام جماعت که کار خوبی هم هست. چون مستحبه که صدای امام جماعت برسه به افراد.
یه مکبر هم میذارن انگار همه اینایی که پشت سر هستن خوابن!☺️😌😴☺️😌😴
🔹
پروانه های وصال
#کنترل_ذهن 211 - خدایا بذار حداقل حمد رو خودمون بخونیم! لا اقل این ولا الضالین رو یه ذره بکشیم تا
#کنترل_ذهن 212
✔️ خلاصه یه داستانیه برای خودش!😊
👈 همه اینا برای اینه که تو دیگه حسابی ذهنت رها بشه و فرصت کافی برای تمرین تمرکز ذهن داشته باشی.
تمرکز کنی روی اینکه آیا میتونی هیچ فکری غیر از نماز نداشته باشی یا نه.
📿 خیلی جالبه دین ما... خیلی دقیق و حساب شده هست...
از حالا دیگه میدونی چرا باید حتما بری مسجد و نمازت رو به جماعت بخونی...👌💥
تو در سطح بالاتری داری دینداری آگاهانه و لذت بخش میکنی، موفق باشی 😊🌹
🔹
پروانه های وصال
#دام شیطانی #قسمت سوم 🎬 سمیرا هرچه پرسید چی شده,اصلا قدرت تکلم نداشتم,فوری رفتم توخونه وبه مادرم گ
😈دام شیطانی😈
#قسمت_چهارم 🎬
داخل کلاس شدم,سمیرا از دیدنم تعجب کرد,رفتم کنارش نشستم,سمیراگفت:توکه نمیومدی ,همراه من رسیدی که....
اومدم بهش بگم که اصلا دست خودم نبود,یه نگاه به سلمانی کردم,دیدم دستش را گذاشته روبینیش وسرش رابه حالت نه تکون میده....
به سمیراگفتم:بعدا بهت میگم.
اما من هیچ وسیله وحتی دفتری و...همرام نیاورده بودم
کلاس تموم شد من اصلا یادم رفته بود ,شاید بابا منتظرم باشه,اینقد هم باترس اومدم بیرون که گوشیم هم نیاورده بودم.
پاشدم که برم بیرون,سلمانی صدام زد:خانوم سعادت شما بمونید کارتون دارم,نگران نباشید باباتون رفتن ,سرکارشون.....😳
دوباره گیج شدم,یعنی این کیه,فرشته است؟اجنه است؟روانشناسه که ذهن رامیخونه,این چیه وکیه؟؟؟
سمیرا گفت:توسالن منتظرت میمونم ورفت بیرون.
استاد یک صندلی نزدیک خودش گذاشت وخودشم نشست روصندلی وگفت:بیا بشین,راحت باش,ازمن نترس,من اسیبی بهت نمیزنم.
با ترس نشستم ومنتظر شدم که صحبت کند
سلمانی:وقتی باهات حرف میزنم به من نگاه کن,سرم راگرفتم بالا ونگاهش کردم,
دوباره آتیش توچشماش بود اما اینبار نترسیدم.
سلمانی گفت:یه چیزی داره منو اذیت میکنه باید اون از طرف توباشه,ازخودت دورش کن تا حرف بزنیم .
گفتم :چی؟؟
یه گردنبد عقیق که حکاکی شده است...
وااای این راازکجا میدید ,اخه زیرمقنعه وچادرم بود. 😳
درش آوردم وگفتم فقط وان یکاده...دادم طرفش,یه جوری خودش راکشید کنار که ترسیدم...
گفت سریع بیاندازش بیرون...
گفتم آیه ی قرانه...
گفت:توهنوز درک حقیقی از قران نداری پس نمیتونی ازش استفاده کنی .
داد زد,زود بیاندازش....
به سرعت رفتم توسالن گردنبند رادادم به سمیرا وبی اختیار برگشتم,
سلمانی:حالا خوب شد ,بیا جلو,نگاهم.کن...
رفتم نشستم
سلمانی:هیچ میدونی چهره ی تو خیلی عرفانی هست,اینجا باشی ,ازبین میره,این چهره باید تویک گروه عرفانی به کمال برسه...
سلمانی حرف میزد وحرف میزد,ومن به شدت احساس خوابالودگی میکردم,بعدها فهمیدم اون جلسه ,سلمانی من را یه جورایی هیپنوتیزم کرده,دیگه از ترس ساعت قبل خبری نبود ,برعکس فکرمیکردم یه جورایی بهش وابسته شدم.
همینجور که حرف میزد,دستش راگذاشت رو دستم,من دختر معتقدی بودم وتابه حال دست هیچ نامحرمی به من نخورده بود ,اما تو اون حالت نه تنها دستم راعقب نکشیدم بلکه گرمای عجیبی از دستش وارد بدنم میشد که برام خوش آیند بود,وقتی دید مخالفتی باکارش نکردم,دوتا دستم راگرفت تومشتش وگفت :اگر ما باهم اینجورگره بخوریم تمام دنیا مال ماست .
#ادامه_دارد ..
💦⛈💦⛈💦⛈