فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کیک اسفنجی پرتقالی
🥮🥮🥮🥮
مواد لازم:
تخم مرغ: ۳ عدد
شکر: ۱ پیمانه
وانیل: به مقدار لازم
زست پرتقال: نصف ق چ
اب پرتقال: نصف پیمانه
شیر: نصف پیمانه
روغن مایع: نصف پیمانه
آرد: ۲ پیمانه
بکینگ پودر: ۲ ق چ
✍ کامل با تمام نکات
#کیک_پرتقالی_اسفنجی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آسون ترینو خوشمزهترین گراتن دنیا
پیاز ۲عدد
گوشت چرخ کرده ۴۰۰گرم
فلفل دلمه ای ۱عدد
قارچ ۴عدد
رب گوجه (به دلخواه)
روغن ۱فنجان
پنیر پیتزا ۴۰۰ گرم
نان تست یک بسته
ادویه ها نمک،زردچوبه،فلفل سیاه و قرمز (بهمقدارلازم)
برای سس
کره ۲۵گرم
آرد ۲۵گرم
شیر یک پیمانه
نمک و فلفل سیاه
دمای فر۲۰۰ درجه
گراتن رو میتونید با بادمجون و سیب زمینی هم درستش کنید میتونید از گوشت مرغ هم استفاده کنید😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه رسپی پاستا آلفردو خفن😎
مواد لازم :
سیر ۲ حبه
پنیر ۵۰ گرم
مرغ ۱۵۰ گرم
قارچ ۲۰۰ گرم
شیر ۱/۲ لیوان
ادویه ایتالیایی
پاستا ۱۵۰ گرم
خامه ۱۰۰ گرم
نمک، فلفل
✨﷽✨
🌸 توصیف لحظه جان دادن 🌸
✍يک تعبير اميرالمومنين (ع) در خطبه ی 109 نهج البلاغه دارد که توصيف هنگام سکرات است . اين مطلب را اززبان کسی می شنويم که به جزئيات اين راه آگاه بوده است . حضرت مي فرمايند : آن هنگام قابل توصيف نيست . از يک طرف سکرات موت و سختي جان دادن و از طرف ديگر غم و اندوه فرصت هايي که فرد از دست داده است تمام وجود او را مي گيرد . درآن لحظات سخت اعضاء بدن سست مي گردد و رنگ آنها تغيير مي کند . با لحظه لحظه زياد شدن آثار مرگ در پيکر، زبان از کار مي افتد ( يعني اولين عضوي است که از کار مي افتد ) و قدرت سخن گفتن سلب مي گردد . ولي همچنان اعضاء خانواده ي خود را با چشم نگاه مي کند و با گوش هاي خود مي شنود ، عقل او نيز سالم است . فکر مي کند که عمر خود را به چه چيزهايي گذرانده و در چه راهي روزگار خود را تباه کرده است . به ياد اموالي مي افتد که با خون دل آنها را جمع کرده و کاري به حلال و حرام آن نداشته است . اين نشان مي دهد که حضرت کساني را توصيف مي کند که اهل دنيا هستند . و حالا بايد برود و جوابگوي اين اموال باشد . لذت و استفاده ي آن براي ديگران و حساب پس دادن و بدبختي آن براي او مانده است . مرگ همچنان بر اعضاء بدن او چيره مي گردد تا آنجا که گوش او نيزمانند زبان از کار مي افتد . و فقط به خانواده ي خود نگاه مي کند و حرکت زبان آنها را مي بيند ولي ديگر صدايي نمي شوند . پس از مدتي چشم او نيز از کار مي افتد و روح از بدن خارج مي شود. مرداري خواهد شد در بين خانواده ي خود به طوري که از نشستن نزد او وحشت مي کنند و از نزديک شدن به او دوري مي نمايند . در اين حال ديگر نه گريه کننده اي او را ياري مي کند و نه کسي به او جواب مي دهد . سپس او را برداشته و بسوي آخرين منزلگاه يعني قبر مي برند و او را آنجا تنها گذاشته و به دست اعمال خود مي سپارند و از ديدار او براي هميشه چشم مي پوشند . اين آن لحظه سکرات و قمرات است که حضرت امير(ع) توصيف کرده و لحظه ی سختي است.
📚خطبه ی 109 نهج البلاغه
🌸🌸🌸
✨﷽✨
🔴نمی توانم نگاهم راکنترل کنم!
✍یک جوان ازعالمی پرسید:
من جوان هستم و بنا به جوانیم نمی توانم به نامحرم نگاه نکنم...بگو چاره چیست؟
آن مرد عالم کوزه ای پر از شیر به او داد و به او توصیه کرد که کوزه را سالم به جایی ببرد و هیچ چیز از کوزه بیرون نریزد!! سپس ازشخصی درخواست کرد او را همراهی کند و اگر شیر را ریخت؛ جلوی همه مردم او را کتک بزند! جوان کوزه راسالم به مقصد رساند و چیزی بیرون نریخت... عالم از او پرسید: چند دختر سر راه خود دیدی؟؟ جوان جواب داد: هیچ! فقط به فکر آن بودم که شیر را نریزم که مبادا جلوی مردم کتک بخورم وخار وخفیف بشوم...
🔰عالم گفت: این حکایت مومنی است که همیشه خدا را ناظر برکارهایش می بیند... و از روز قیامت وحساب و کتابش که مبادا در نظر مردم خار و خفیف شود بیم دارد...
💠آیاانسان نمی داندکه خدا او را
می بیند!!(سوره علق آیه ۱۴)
🌸🌸🌸
✨﷽✨
#داستانک_آموزنده
✍دکتری برای خواستگاری دختری رفت، ولی دختر او را رد کرد و گفت به شرطی قبول میکنم که مامانت به عروسی نیاید! آن جوان در کار خود ماند و پیش یکی از اساتید خود رفت و با خجالت چنین گفت:در سن یک سالگی پدرم مرد و مادرم برای اینکه خرج زندگیمان را تامین کند در خانه های مردم رخت و لباس میشست.. حالا دختری که خیلی دوستش دارم شرط کرده که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است. گذشته مادرم مرا خجالت زده کرده است.به نظرتان چکار کنم!! استاد به او گفت:از تو خواسته ای دارم ؛به منزل برو و دست مادرت را بشور، فردا به نزد من بیا و بهت میگم چکار کنی.
و جوان به منزل رفت و اینکار را کرد ولی با حوصله دستای مادرش را در حالی که اشک بر روی گونه هایش سرازیر شده بود انجام داد..زیرا اولین بار بود که دستان مامانش درحالی که از شدت شستن لباسهای مردم چروک شده و تماما تاول زده و ترک برداشته اند را دید ، طوری که وقتی آب را روی دستانش میریخت از درد به لرز میفتاد.
پس از شستن دستان مادرش نتونست تا فردا صبر کند و همون موقع به استاد خود زنگ زد و گفت: ممنونم که راه درست را بهم نشون دادی! من مادرم را به امروزم نمیفروشم..چون اون زندگی اش را برای آینده من تباه کرد!!
🌸🌸🌸
♦️یادمون نمیره همین فرخنژاد شال سبز مینداخت و برای موسوی یقه جر میداد
🔹حالا هم اونور داره پول میگیره تا #انتخابات تحریم کنه
🔹هرکی میخواد رأی نده رأی نده، ولی حواسش باشه اینا هر کاری میکنن قطعا و لزوماً به خاطر پوله، هنوز داغ کوروش کمپانی سرد نشده، یادتون نره سلبریتی جماعت به فکر خودشه نه شما #انتخاب_مردم #مشارکت_حداکثری✌️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺نسل جوان
🎊را به جهان رهبری
💗جلوه ی توحيد، علی اکبری
🌺هر که هوای رخ احمد کند
🎊در تو تماشای پيمبـر کنـد
♥️ ولادت
🎊با سعادت سرو باغ احمدی
💗آينه ی محمدی
🌺حضرت علی اکبر(ع)
و #روز_جـوان مبـارک🎊🎉#میلاد_حضرت_علی_اکبر
تبریک به #امام_زمان 🎊
♦️شبکه العالم : اخطار یک خطی نیروهای یمنی به #اسرائیل
اگه پرو بازی در بیاری ، اینطوری ازت کشتی میگیرم
والسلام😂#یمن #طوفان_الاقصی
سلام امام زمانم✋🌸
سرانجام در پس تمامی چشم براهیها
در سپیدهدمان یکی از این آدینههاے منتظر...
تو از راه میرسی
و عطر ملیحت مشام جهان را
نوازش خواهد داد و لبخند دلربایت،
غم را از جان عالم، خواهد زدود
و طنین صدایت، در گوش خستهے
دنیا خواهد پیچید
و چشم براهانِ بیقرار، از اندوه فراق،
نجات خواهند یافت...
روزِ آمدنت، روزِ خوبِ زندگی است...
روزِ زیباے مهر و صلح و امید و آرامش
🌷أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌷
🌷امام سجاد ع چهارمین امام ع ، در35 سال امامتشان که
باداغهای عظیم واسارت شروع شد،
1...باگریه های فراوان مردم رابیدارمیکردند
2..باسجده های طولانی ازخداکمک میگرفتند
3..بادعاهای صحیفه به مردم تاابد معرفت دادند
4..خرج عده ای ازخانواده های بی سرپرست رامیدادند
5...برده میخریدند وتربیت دینی میکردندوآزادمیکردند
6..وبارساله حقوقشان مردم راباحقوقی که برعهده دارندآشناکردند
💦❄️⛄️❄️💦
پروانه های وصال
#کنترل_ذهن 308 ⭕️ بعضی از زمان ها اگه این سوء ظن پدید بیاد که دیگه خییییلی زشته! مثل غروب روز عرفه.
#کنترل_ذهن 309
🌺 گفتیم که ما باید بی نهایت به خدا امیدوار باشیم. گاهی میشه که آدم میخواد یه کار مشکل رو انجام بده بعدش اطرافیان میگن نه تو بدشانسی و نمیشه و ..
اما طرف میگه: نه! من میدونم خدا هوامو داره....😌💖
تموم شد... حتی اگه بلایی بنا بود که سرش بیاد خدا برطرفش میکنه...
🌹 میفرماید: حسن ظن بنده ی من، کار رو تموم کرد. ملائکه من بلا رو بردارید..
🌹 ملائکه میگن: خدایا مگه چیکار کرد؟ این که هنوز کاری نکرده؟!
نه دیگه! همین که توی ذهنش اومد کافیه...
خییلی عجیبه "حسن ظن به خدا..."
✅ یه روایتی براتون بگم که خییلی عجیبه... واقعا تکه این روایت!
🌹
پروانه های وصال
#کنترل_ذهن 309 🌺 گفتیم که ما باید بی نهایت به خدا امیدوار باشیم. گاهی میشه که آدم میخواد یه کار مشک
#کنترل_ذهن 310
🔶 شما میدونید که در روز قیامت "جای حساب و کتاب" هست و دیگه هیچ عملی پذیرفته نیست.
🔴 نمیشه که آدم اونجا دو رکعت نماز بخونه و همون جا ازش قبول کنن و بذارن لای پروندش!☺️
نه دیگه. هر کاری آدم کرده توی دنیا با مرگ انسان تموم میشه...، باقیات الصالحات هم که باشه دیگه با برپایی قیامت کاملا به پایان میرسه.
🔴 تا میلیاردها سال بعد هم دیگه ذره ای از کسی عملی پذیرفته نیست و تا ابد...
هر کاری کردی فقط توی همین چهار روز دنیا انجام بده.
💢 اونجا دیگه هییییچ کاری اثر نداره.
🌹
پروانه های وصال
🦋ای در دام عنکبوت #نویسنده خانم ط_حسینی #قسمت۱۰۹ 🎬 علی قهوه رامزمزه کردوگفت:ببین سلماجانم,قبل ازاین
🦋ای در دام عنکبوت
#نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت۱۱۰ 🎬
علی:بله جانم برات بگه سلما خانم،بله اسراییل میشه خانه ی عنکبوت وهرچه یهودی بدذات هست دور هم جمع میشوند وبه خیال خودشون ,میخوان برای کل دنیا تصمیم بگیرند اما اول باید مملکتشان را گسترش بدهند ،پس شعار (از نیل تا فرات)را سرمیدهند ,یعنی ارض مقدس باید از نیل تا فرات گسترش یابد برای همین اولین اقدامشان این است کشور شام یا همون سوریه را تحت سیطره ی خودشون بگیرن وبعداز اونم به عراق برسند,برای همین منظور ,داعش را علم میکنند,این را بدان بوجود اورنده ی اصلی داعش وهسته ی شکل گیری داعش فقط وفقط اسراییل هست وصدالبته که از طرف ابلیسان دنیا حمایت فوق العاده هم میشود ,با بوجود اوردن داعش چندین هدف داشتند ،اولا اسلامی را که داعش به دنیا معرفی میکند مثل توپ صدامیدهد چون دین نوظهوریست که میکشد ومیبرد وغارت میکند واینجا به دوهدف اصلی میرسد یکی اینکه اسلام هراسی را دردنیا بوجود میاورد ومردم دنیا از اسم اسلام هم میترسند وسمت این دین مقدس نمیایند ودومین هدفش اینه که مسلمانهای واقعی راکه همون شیعیان هستند به دست مسلمانهای وهابی وتندرو میکشه وهدفهای زیرکانه وخبیثانه ی دیگه ای هم دارند که هروقت وارد اسراییل شدی ,مطمینم خودت کشفشان میکنی....
سرم از حرفهای علی,سوت کشید,از این دشمنی کینه توزانه ی یهود با مسلمانان,از اینهمه جنایت...از توهم قوم برگزیده و...
من:علی دشمنی یهود با مسلمانها که قران هم گفته سرچیه؟
علی:یه سوال پرسیدی که جوابش به اندازه ی چهارده قرن پاسخ دارد...
عجله نکن سلما جونم ,من الان باید برم پیش این ابلیسکها...توهم برو یه شام ساده دست وپا کن,فردا باید بریم ازمایش و...
میدونستم که راهی راانتخاب کردم راه درستی هست ودقیقا مطابق با ایه ی قران(ومکرو مکرالله.. )اما نمیدونستم دراین راه چه چیزهای درد اوری میبینم وچه رنجهایی میکشم...الهی توکلت علی الله....
#ادامه_دارد ..
💦🌧💦🌧💦🌧
پروانه های وصال
🦋ای در دام عنکبوت #نویسنده خانم ط_حسینی #قسمت۱۱۰ 🎬 علی:بله جانم برات بگه سلما خانم،بله اسراییل میش
🦋ای در دام عنکبوت
#نویسنده خانم ط_ حسینی
#قسمت۱۱۱ 🎬
امروز بعداز یکهفته که از ازمایش دادن ما گذشته,راهی سفریم ،دلم گرفته ,درسته این چند وقته از خانه بیرون نیامدم اما دلم خوش بود که تو شهر خودم هستم,جایی نفس میکشم که بوی پدر ومادرولیلا را میدهد وهراز گاهی با عماد وطارق هم تلفنی صحبت میکردم ,اما با رفتن به خانه ی عنکبوت همین دلخوشی های کوچک هم ازمن گرفته میشود,علی میگه این گوشی امنیتی که راحت باهاش تماس میگرفتم را باید پس بدیم,چون امکان دارد توبازرسی اسراییلیا لوبره وما بدون هیچ وسیله ای ارتباطی باید قدم به مکان جدیدی بگذاریم,ابوصالح واون ارگانی که نمیدونم کیه وچیه,قول حمایت همه جانبه داده اند ,حتی برای من وعلی حقوق ماهانه درنظر گرفته اند تا اونجا که هستیم از این بابت مشکلی نداشته باشیم.اما علی مخالف هست ومیگه تا کارمفیدی انجام نداده ام به خودم این حق را نمیدهم که از بیت المال مسلمین استفاده کنم,یه سرمایه کوچکی جورکرده تا وقتی اونجا مستقر شدیم وتا کار مناسبی راه بیاندازد,کفاف زندگی دونفرمان را میدهد....
دل توی دلم نیست....نمیدونم قراره چی پیش بیاد اما توکل کردم برخدا ویاری میجویم از حجت زنده اش,مهدی زهراس...
ازامروز قرارگذاشتیم توهیچ شرایطی اسامی اصلیمون را صدا نزنیم .عه علی داره صدام میزنه...
علی:هانیه جان ,بیا دیگه ,چمدانها هم بردم,دل بکن از این اسباب اثاثیه ها,قول میدم توسرزمین موعود بهترش رابرات بخرم.
علی گفته بود نباید قران را همرام بیارم اما دلم نمیومد قران طارق را جا بگذارم ,پس یک شب قبل از رفتن بااحتیاط کامل علی ,من را به خانه خودمان برد....همه جا سوت وکور بود,اول رفتم داخل زیر زمین,تخت چوبی سرجاش بود,قران را گذاشتم توکشو زیر تخت البته به طارق گفتم که میگذارمش اونجا,رفتم بالا ,صبرکردم چشام به تاریکی عادت کنه خدای من خونه ی پدری ام, کلا غارت شده بود ,دیگه خبری از تک وتوک وسیله هایی که مونده بود,نبود....اخرین نگاه هام را توتاریکی به کل خونه مون ,خونه ای که یاداور بچگیام,یاداور شیرین ترین لحظات زندگی ام وتلخ ترین ساعات عمرم بود,انداختم.
همراه علی به حیاط پشتی خونه رفتم وخودم را انداختم روقبر لیلا.....گفتم که عماد را پیدا کردم,گفتم که راهی سفرم و...
همینجور که گریه میکردم ,دستان گرم علی دوباره من رااز حال وهوای غمبارم بیرون اورد ودوباره بااحتیاط کامل برگشتیم اپارتمان...
علی:هانیه کجایی؟؟
من:امدم هارون جان,امدم وباعجله به سمت سرنوشتی نامعلوم رفتم....
#ادامه_دارد ...
💦🌧💦🌧💦🌧
پروانه های وصال
🦋ای در دام عنکبوت #نویسنده خانم ط_ حسینی #قسمت۱۱۱ 🎬 امروز بعداز یکهفته که از ازمایش دادن ما گذشته,
🦋 ای در دام عنکبوت
#نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت۱۱۲ 🎬
چیزایی را که میدیدم خیلی باتصوراتم فرق داشت ,اخه عراق که بودیم وماهواره را روشن میکردیم ,مملوبود از فیلمهای هالییوودی که نشان میداد جوامع غرب ویهودی و...مردمش درپوشش آزاد بودند یعنی آزادیی که مساوی با برهنگی بود اما اینجا زنان وحتی مردان ,بسیار پوشیده بودند اکثر زنان دامن وپیراهن های بلند وبعضی که بلوز وشلوار بودند,لباسشان انقدر گشاد بود که حجم اندامشان قابل دیدن نبود...
علی همینطور که دستم راگرفته بود گفت:چیه؟خیلی ساکتی,ببینم توفکری؟
من:علی ,از پوشش اینها درتعجبم...
علی خنده ای کرد وگفت:این اسراییلیا هرچی خوبی هست برای خودشان میخوان ومبتذلات را برای کشورهای اسلامی سوغات میدهند....
سلما داخل این خیابان رانگاه کن...حداقل ,تابلو چندین کارگاه خیاطی به چشم میخورد ,شرط میبندم قسمت اعظمشان لباسهای عریان وبرهنه طراحی میکنند تا برای کشورهای اسلامی صادرکنند وبرهنگی را یک امر روشنفکری جامیزنند تا فساد را درکشورهای ما زیاد کنند درعوض, مجلس این کشورغاصب حکم میکند یعنی قانون کشورش اینه که افراد بالای چهارده سال حق پوشیدن لباسهای بدنما وتحریک کننده ندارند واگرکسی خلاف این امر انجام دهد جریمه میشود,این قانون اگر داخل یک کشور اسلامی بخواداجرا بشه همین کثافتها توبوق وکرنا میکنن که توفلان کشور ازادی نیست ومردم حتی توپوشش لباس ازادی ندارند اما به خودشون که میرسه لال میشن,چون میدونن کاردرست همین است.
اینه که الان تو داخل کشورغاصب اسراییل قدم میزنی واما فکر میکنی,تویک شهر مذهبی ومسلمان هستی.
باخودم فکر میکردم ,عجب موز مارهای هستند این صهیونیست ها,کاش میتوانستم هرچه که میبینم برای جوانان شیعه ی دنیا بگم واگاهشون کنم....
همین موقع رسیدیم به ادرسی که هارون هتلی داده بود.
علی داخل دفتر املاک شد وشروع به صحبت کرد.
اون اقا,عکس وتصاویر خونه هایی راکه برای اجاره گذاشته بودند را نشانمان داد وبالاخره از بین کلی خونه,یک خونه جم وجور ونقلی که برای ما دونفر مناسب باشه,پسندیدیم.
البته املاکی ,میگفت تا کارت دایم اقامتمان را نبینه قراردادکلی رانمینویسه.
قرار شد من وعلی فردا بریم دنبال کارت اقامت,اما نمیدونستم که فردا باچه عجایبی روبه رو میشوم.
#ادامه دارد....
💦🌧💦🌧💦🌧
پروانه های وصال
🦋 ای در دام عنکبوت #نویسنده خانم ط_حسینی #قسمت۱۱۲ 🎬 چیزایی را که میدیدم خیلی باتصوراتم فرق داشت ,
🦋 ای در دام عنکبوت
#نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت ۱۱۳ 🎬
خسته وکوفته برگشتیم هتل,قبل از برگشتن ،علی دوتا گوشی لمسی خرید,قیمتهاشون خیلی پایین بود ومتوجه شدم اینااهدایی کشورهای خبیثی هست که این رژیم را علم کردند وهمه نوع امکاناتی باکمترین قیمت ویا مجانی دراختیارشون قرارمیدن تا بکشن وغارت کنن واب هم تودلشون تکون نخوره.
این ناجنسها همه چی راغارت میکنن مثلابیرون هتل فلافل خود عراق رابه اسم فلافل مخصوص تل آویو به خوردمان دادند.
خسته از یک روز پرماجرا,نماز را به جماعت اقامون خوندیم ومیخواستم بخوابم که یادم امد تورات زیر تشکه,درسته توراتش ,تورات واقعی نبود وهرکسی رسیده یه چی ازش کم کرده ,یااضافه کرده وتحریف شده بود اما بازم اسم خدا وپیامبرش داخلش بود,اززیرتشک برش داشتم وگذاشتم لب پنجره واومدم بخوابم ,دیدم علی مثل یک بچه ی کوچلو توخودش جمع شده ومثل فرشته ها خوابیده.
این مدتی که باعلی بودم,میدونستم ,شبها زود میخوابه ویک ساعت قبل از اذان صبح پامیشه ونمازشب میخونه وتا اذان باخدا مناجات میکنه وهمیشه به من هم توصیه میکنه ,نماز شبم رابخوانم والبته که منم اغلب اوقات میخوانم,تمام نمازها لذت خاص خودش را دارد اما نمازشب یه چیز دیگه است,خیلی خوشمزه است☺️
اولین طلوع خورشید را درسرزمینهای اشغالی باهم دیدیم وراهی اداره مهاجرت شدیم,تاببینیم چی پیش میاد.
وارد ادره شدیم واز نگهبان ورودی ,اتاق مسوول مورد نظرمون را پرسیدیم.
وارد اتاق شدیم,یا ما زود امده بودیم ,یا واقعا اینجا خلوت بود,کسی جزما نبود.
علی مدارکمون را روی میز گذاشت وسلام کرد,اقایی که پشت میزبود از زیر عینکش نگاهی کردسرش رابه علامت علیک سلام تکان دادوگفت:کارت موقت لطفا...
یه ربع با مدارک ما ور رفت وبعد رو به علی کرد وگفت:اینطوری که معلومه,شما درستون را دررشته ی شیمی هسته ای تمام کردید وخانومتان دررشته ی پزشکی ناتمام...
ببینید اینجا دیگه مملکت شماست وبرای خودش قانونهایی داره,برای مثال تمام افرادی دراین کشور زندگی میکنند وبالای ۱۸سال دارند باید سربازی بروند ,اقایون ۲سال وهشت ماه وخانومها دو سال وشما ازاین قانون مستثنی نیستید.
وای این چی داشت میگفت,یعنی من وعلی………؟؟!!
#ادامه دارد....
💦🌧💦🌧💦🌧
پروانه های وصال
🦋 ای در دام عنکبوت #نویسنده خانم ط_حسینی #قسمت ۱۱۳ 🎬 خسته وکوفته برگشتیم هتل,قبل از برگشتن ،علی
🦋 ای در دام عنکبوت
#نویسنده خانم ط_حسینی
#قسمت ۱۱۴ 🎬
نا خوداگاه از دهنم پرید,سربازی؟؟
علی خیلی با طمانینه یه نگاه بهم کرد,یعنی اروم باش وروبه اقاهه گفت:اما یه جاهایی استثنا قایل میشن دیگه,مگه نه؟؟
اقاهه:اون که بله,مثلا اگر خانمتون بخوان درسشون را ادامه بدهند یاخودتون بخواین مدارج بالاتر راطی کنید ,بارعایت یک سری,شرط وشروط ازسربازی معاف میشید.
نفس راحتی کشیدم که اقاهه ادامه داد:یه موضوع دیگه هم هست,اینجا تمام افرادش,کوچک وبزرگ فرق نمیکنه از همون ابتدایی باید زبان عربی وفارسی رامثل زبان مادری بلد باشند,شما که عربید,ایا فارسی هم بلدید؟
علی:نه متاسفانه,حالا چکارباید کنیم.
اقاهه :خوب باید ازهمین فردا شروع کنید یک نامه براتون مینویسم ومعرفیتون میکنم به دانشگاه شیعه شناسی تل آویو وهمزمان با ادامه تحصیل دررشته ی تخصصیتون یا کارتون ,باید به این دانشگاه هم برید که هم زبان فارسی را یاد بگیرید هم از,اصول ودین شیعه سردربیارین,اینم جز قوانین اینجاست وبعد از داخل کشو,دوتا سیم کارت دراورد وگفت.اگر سیمکارت دیگه ای دارید ,کناربگذارید واز امروز ازاین دوتا سیمکارت استفاده کنید .
درضمن باید جواب ازمایشاتتان بیاد تا بتونیم کارت دایم براتون صادرکنیم,هروقت این مراحل انجام شد وکارت دایم صادرشد ,باتماس به شماره همین سیمکارتها به شما اطلاع میدیم تا برای دریافت کارت اینجا تشریف بیارید.
دیگه کاری نداشتیم ,هرچی میباید بدونیم را گفت,پس خداحافظی کردیم وامدیم بیرون.
علی:حالا باید بریم دانشگاه تا مدارک تو یعنی هانیه ومن را با مدارک اینجا مطابقت بدهند تا ببینیم چی چی میگن وچطوری باید ادامه تحصیل بدهیم.
همینجور که به خاطر شنیده هام گیج ومنگ بودم,باعلی به طرف دانشگاه رفتیم.
#ادامه دارد....
💦🌧💦🌧💦🌧
دو عملی که در آخرت سبب آمرزش می شود!!
قطب راوندی در لباب الالباب آورده که منصور ابن عمار را بعد از مرگش در خواب دیدند.
از وی پرسیدند خداوند ترا به چه چیز آمرزید؟ گفت: خدا مرا به دو چیز آمرزید:
به «نماز شب و شب زنده داری» و به دوستی علی بن ابیطالب(علیه السلام) »
📚 دارالسلام، نوری، ج ۲، ص ۳۴۶
«اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»