#داستان_آموزنده
🔆آنها على را با عثمان اشتباه گرفتند
مؤ لف گويد: عجب فكر خامى در سر امثال زبير بود كه حضرت على عليه السلام را با مثل عثمان اشتباه نموده اند! اميرالمؤمنين عليه السلام همان عدالت گسترى است كه مى فرمود: بخدا سوگند اگر تمام شب را بر روى خارهاى (نوك تيز) بوته خار سعدان به سر برم و در ميان زنجيرها كشيده شوم ، نزد من محبوبتر از اين است كه با غصب دنياى مردم و ظلم به آنها بر خدا و رسول او صلى الله عليه وآله وسلم وارد شوم .
چگونه ظلم كنم براى نفسى كه اركان آن پر شتاب به سوى نابودى مى رود و در ميان خاك ، مدتهاى طولانى خواهد آرميد. به خدا قسم عقيل (برادر نابينا و بزرگ حضرت على عليه السلام ) را ديدم كه آنقدر فقر بر او فشار آورده بود كه از من تقاضاى ده سير گندم بيت المال (بيش از حق خود را) داشت ، اطفال او را ديدم با موهاى پريشان ، صورتهاى غبار آلوده كه گويا با نيل سياه شده بود. براى اين منظور بسيار نزد من آمد و سفارش كرد، به سخنانش گوش دادم ، او گمان كرد من دين خود را خواهم فروخت و راه خود را كنار زده به دنبال او خواهم رفت . آهنى را گداختم و آنرا نزديك بدن او بردم (فقط نزديك ، بدون برخورد با او) تا عبرت بگيرد كه ناگاه ناله اى از درد كشيد كه نزديك بود آتش گيرد، به او گفتم : مادران بر تو بگريند اى عقيل ! تو از آتشى كه انسانى براى بازيچه خود آنرا گداخته ناله مى كنى ولى مرا به طرف آتشى كه خداوند جبار براى خشم خود برافروخته مى كشى ؟ تو از آن آتشى مى نالى ، من از شعله جهنم ننالم ؟!
📚نهج البلاغه ، خطبه 215 فيض الاسلام .
⚫️⚫️⚫️
رانندۂ کامیونی در جنگلی، الوار درختان قطعشده بر پشت کامیون خویش بار کرده بود تا به سمت شهر حرکت کند.
بعد از اینکه مسافتی را طی کرد به ناگاه در مسیر جادۂ جنگل هنگام پیچیدن از پیچ جاده، لبهٔ سپر کامیون به درختی در کنار جاده برخورد کرد و کامیون از حرکت ایستاد و از این تصادف تکانی که به کامیون خورد، تمام الوار از درب عقب کامیون به بیرون پرتاب شدند.
رانندۂ کامیون که همراه پسرش در کامیون بودند بعد از آن اتفاق به پایین از کامیون آمدند و صحنه را دیدند. پدر گفت: پسرم! با دیدن این حادثه بیاموز که یک درخت صاحبِ ریشه توانست صد درخت بیریشه را جابجا و واژگون کند.
🌸 همیشه سعی کن ریشهٔ خانوادگی و خداباوری خود را حفظ کنی که یک انسان صاحبِ ریشه میارزد به صد انسان بیریشه!!! و تکیه بر یک انسان صاحبِ ریشه تو را بسیار سودمندتر از تکیه بر صدها انسان بیریشه است. یک انسان صاحبِ ریشه در برابر مشکلات مقاومت میکند.
⚫️⚫️⚫️
درویشی با شاگرد خود دو روز بود که در خانه گرسنه بودند. شاگرد شبی زاری کرد و درویش گفت: «صبور باش، فردا خداوند غذای چربی روزی ما خواهد کرد.» فردا صبح به مسجد رفتند. بازرگانی دیدند که در کاسههایی عسل و بادام ریخته و به درویشهای مسجد میداد. به هر یک از آنها هم کاسهای داد. درویش از بازرگان پرسید: «این هدیهها برای چیست؟»
بازرگان گفت: «هفت روز پیش مالالتجاره عظیم و پرسودی از هندوستان در دریا میآوردم. به ناگاه طوفان عظیمی برخواست و ترسیدم. بادبانها کم بود بشکند و خودم با ثروتم طعمه ماهیهای دریا شویم. دست به دعا برداشته از خدا خواستم باد را فرو نشاند تا من به سلامت به ساحل برسم و صد درویش را غذایی شاهانه بدهم. دعای من مستجاب شد و باد خاموش شد و این نذرِ آن روز طوفانی است.
درویش رو به شاگرد خود کرد و گفت: «ای پسر! یقین کن خداوند اگر بخواهد شکم من و تو را سیر کند، طوفانی چنین میفرستد بعد فرو مینشاند تا ما را شکم سیر کند. بدان دست او روزی رساندن سخت نیست.»
⚫️⚫️⚫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
👈 حساب گریه کنان اباعبدالله(ع)
◽محرم ۱۴۰۳
◽تهران، حسینیه هدایت
جلسه_دوم_استاد_انصاریان_دهه_اول_محرم_1403_تهران_حسینیه_هدایت.mp3
27.37M
🔍 #صوت_سخنرانی
🎤 سخنرانی
👈 استاد حسین انصاریان
🌙 روز دوم محرم 1446
📆 18 تیر 1402
🏢 تهران/حسینیه هدایت
جلسه_دوم_حاج_محمد_نبوی_دهه_اول_محرم_1403_تهران_حسینیه_هدایت.mp3
21.75M
🔍 #صوت_سخنرانی
🎤 مرثیه سرایی قبل از سخنرانی
👈 حاج محمد نبوی
🌙 روز دوم محرم 1446
📆 18 تیر 1402
🏢 تهران/حسینیه هدایت
جلسه_دوم_حاج_علی_کرمی_دهه_اول_محرم_1403_تهران_حسینیه_هدایت.mp3
10.97M
🔍 #صوت_سخنرانی
🎤 مرثیه سرایی بعد از سخنرانی
👈 حاج علی کرمی
🌙 روز دوم محرم 1446
📆 18 تیر 1402
🏢 تهران/حسینیه هدایت
پروانه های وصال
#رمان_آنلاین زن زندگی آزادی قسمت: ششم🎬: سحر زمانی به خود آمد که متوجه شد مرکز دایره ای شده که جوان
#رمان_آنلاین: زن، زندگی، آزادی
قسمت هفتم🎬:
ناگهان دو مرد از دوطرفش او را گرفتند و ماشین سفید رنگی که دنده عقب می آمد، جلوی پایشان ایستاد و در چشم بهم زدنی درب عقب باز شد و سحر بدون انکه بخواهد پرت شد داخل ماشین و همان مردی که دستش را وسط جمعیت چسپیده بود کنارش نشست و رو به راننده گفت: سیا بزن بریم که الاناست بریزن سرمون...
مردی که کنار راننده نشسته بود خنده زشتی سر داد و رو به سحر و مرد کناری اش گفت: آذه سیا برو که دور دور ماست و یه عروس دریایی صید کردیم
سحر که متوجه موقعیت خطیرش شده بود شروع کرد به جیغ زدن و همراه با فریاد کشیدن میگفت: کثافتای آشغال، چی فکر کردین؟! برین دنیال یه آشغال مثل خودتون...
با این حرف سحر، انگار جمع پیش رو بامزه ترین جوک عمرشان را شنیده بودند، بلند خندیدند و مرد کنار سحر گفت: ببینم اگر تو مثل ما نیستی چرا اون وسط معرکه گرفته بودی و بازار گرمی می کردی و کشف حجاب کردی و تازه همچی شال بدبخت را لگد مال میکردی و شعار میدادی دهن ما را آب انداختی؟
سحر که تازه متوجه اشتباه مهلکش شده بودم، اوفی کرد و گفت: من چکار کنم که درک شما و امثالتان اینقدر پایین هست.
همون مرد کناریش خنده ریزی کرد و گفت: لازم نیست کاری کنید، فعلا حرف نزن و همراه ما بیا...
سحر تمام تنش داغ شد، گذشته و حال و اینده اش در شرف نابودی بود....
وای قولی که به جولیا داده بود مدام تو گوشش زنگ می خورد، من همیشه پاک میمونم و اجازه نمی دم به من تعرضی بشه
چون شرط جولیا برای بردن سحر به خارج کشور همین بود.... تو باید دست نخورده باقی بمونی....
ادامه دارد...
📝به قلم ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
پروانه های وصال
#رمان_آنلاین: زن، زندگی، آزادی قسمت هفتم🎬: ناگهان دو مرد از دوطرفش او را گرفتند و ماشین سفید رنگ
#رمان_انلاین
زن زندگی آزادی
قسمت هشتم:
سحر در یک آن تصمیم خودش را گرفت و شروع کرد به جیغ کشیدن: کمکککک، تو رو خدا به من کمک کنید، این آشغالا منودزدیدن و همزمان با گفتن این جملات به شبشه های ماشین می کوبید و عجیب اینکه افراد بیرون ماشین که متوجه حال و روز سحر نه تنها کمکی نمی کردند بلکه انگار که میترسیدند، با سرعت از ماشین فاصله می گرفتند.
خیابان مملو از ماشین های رنگ و وارنگ بود و همین باعث میشد که سرعت ماشین حامل سحر پایین بیاید
پسری که کنار سحر نشسته بود، خودش را به سحر چسپانید و همانطور که با دستش مچ دست سحر را محکم فشار میداد گفت: خفه شو احمق، میبینی که هیچ کس بهت توجه نمی کنه، بایددد پای حرفی که زدی بایستی، مگه شعار زن زندگی آزادی سر ندادی؟! مگه روسری از سرت درنیتوردی و اونو لگد مال نکردی؟! مگه آغوشت را به روی من و امثال من باز نکردی؟! خوب ما داریم تحویلت میگیریم، اون آزادی هم داری، پس مرگت چیه که برای من اینجور ادا درمیاری هااا
سحر که انگار بغض تمام دنیا را روی دلش ریخته باشند، مثل بچه های مادر مرده شروع به گریه کرد و با مشت های گره کرده اش به شیشه ماشین میزد.
یک دفعه انگار نور امیدی توی دلش روشن شده بود، درست میدید، با چشمهایی که پرده ای از اشک اونو پوشانده بود، چراغ های چشمک زن ماشین پلیس را میدید و انگار جانی دوباره گرفته بود.
مرد کنار سحر رو به راننده گفت: هومن جون بکن، بزن تو فرعی..
راننده با عصبانیت برگشت عقب و گفت: لامصب تو یه فرعی نشون بده تا من بزنم فرعی و بعد بلند تر فریاد زد این کلاغ بد صدا را بنداز بیرون تا نگرفتنمون و با این حرف درب ماشین باز شد و سحر با یک تیپا به بیرون پرت شد و بین دو ماشین در حال حرکت افتاد..
ادامه دارد..
به قلم: ط_حسینی
پروانه های وصال
#رمان_انلاین زن زندگی آزادی قسمت هشتم: سحر در یک آن تصمیم خودش را گرفت و شروع کرد به جیغ کشیدن: کم
#رمان_آنلاین
زن زندگی آزادی
قسمت نهم:
دردی شدید در پای چپ سحر پیچید و چشمان پر از اشکش را باز کرد و وقتی خودش را ولو وسط، خیابان دید، لبخند تلخی زد و گفت: خدا را شکر، واقعا آزادی چیه، توی بند اون پسرا باشم یا اینجا وسط خیابون؟!
در همین حین صدای بوق ماشین های اطراف او را به خود آورد، دستش را به زمین چسپاند و می خواست بلند شود که درد پایش شدید تر شد و در همین حین ماشین پلیس جلوی پایش ترمز کرد و زنی که مشخص بود از نیروهای انتظامی است از ماشین پیاده شد، سحر با دیدن پلیس نفسش را در سینه حبس کرد و آرام زیر لب گفت: یا خدا از دست اون اوباش نجات پیدا کردم و حالا گیر پلیس افتادم.
خانم پلیس به طرف سحر آمد و همانطور که لبخند میزد، دستش را به طرف سحر دراز کرد و گفت: بزار کمکت کنم، انگار آسیب دیدی
سحر لبخندی زد و گفت: نه نه، ممنون... یه زمین خوردگی ساده است، الان میرم از اینجا...
خانم پلیس سری تکان داد و گفت: نه ما در خدمتیم، ظاهرتان هم نشون میده که توی این زمین خوردن ساده، روسری سرتون هم محو شده...
سحر که تازه یاد وضع پوشش افتاده بود دستی به روی سرش کشید و همانطور که می خواست وانمود کند تازه متوجه نبود روسریش شده، گفت: اوه راست میگین، راستش... راستش یکی از همین اراذل داخل خیابان دست انداخت و شال روی سرم را کشید و اصلا نفهمیدم کجا افتاد
خانم پلیس همانطور که کمک میکرد سحر حرکت کند گفت: اشکال نداره، پس برای طرح شکایت از اون اراذل با ما بیاین کلانتری..
سحر که احساس خطر می کرد گفت: نه، من شکایتی ندارم، آخه اون هر کی بوده رفته دیگه نیست که...
خانم پلیس با لحنی محکم تر گفت: سوار ماشین شو و لطفا مقاومت نکن..
سحر که واقعا راه دیگه ای پیش رویش نداشت، سوار ماشین شد و تازه اونجا متوجه شد که دو دختر بی حجاب دیگه هم سوار خودروی پلیس هستند.
سحر که از کارهای نابخردانه اش واقعا پشیمون بود، با خودش می گفت: الان اگر بابام بفهمه میکشتتم، خدایا رحم کن..
ادامه دارد..
📝 به قلم: ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
پروانه های وصال
#تقویت_عزت_نفس 44 ✅ برای همین هست که انقدر روی تغافل تاکید میکنیم. بزرگوارانه برخورد کردن یکی از ل
#تقویت_عزت_نفس 45
تقوا یک کلمه واقعا جامع و کامل برای مسیر هدایت انسان هست.
خود کلمه تقوا حاوی ابعاد زیادی هست که اگه کسی فقط به همین ابعاد توجه کنه میتونه تقوا رو به خوبی متوجه بشه.
❇️ یکی از نکات تقوا این بود که: ای انسان توی خیلی باارزشی. مراقب باش خودت رو از آلوده نکنی.
⚠️ یکی دیگه این بود که تقوا بیشتر جنبه سلبی داره. یعنی آدم بیشتر باید مراقب باشه یه کارهایی رو نکنه تا اینکه بخواد یه کارایی رو بکنه.
⭕️ آدم با گناه نکردن خیلی پیشرفت میکنه. گناه یعنی آلوده کردن و خراب کردن روح بی نهایت و ارزشمند خودمون.
یکی دیگه از ابعاد تقوا استغفار بود. چه کسی استغفار میکنه؟
🌺 کسی که برای خودش ارزش قائله. کسی که ماشین چند میلیاردی داره قطعا خیلی بیشتر از بقیه مراقب ماشینش خواهد بود.
💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوش به حالت آقای پزشکیان، هیچ رسانه ای نیست این سوتی هارو دست بگیره و مسخره کنه، اینا فقط برای شهید رئیسی بود...
🗣 مُحَمَّدیسم
🔴 یک تذکر جدی و مهم به دوستان انقلابی
⏪دوباره دعوا بین برخی طرفداران جلیلی و قالیباف در فضای مجازی و رسانه ها داغ شده است. و هر کدام سعی میکنند علت شکست در انتخابات را به گردن دیگری بیندازند .
▪️ اینکه چرا شکست خوردیم را بعدا مورد بررسی و تحلیل قرار خواهیم داد . اما اینکه چرا این دعوا دوباره داغ شده و عده ای در آن میدمند ،قطعا کار دشمنان جبهه انقلابی است.
▪️ما اکنون یک سبد رای ۱۴ میلیونی داریم که برای جریان رقیب این میزان رای سنگینی میکند. خصوصا اینکه سبد رای ۱۴ میلیونی ما گفتمانی و مبتنی بر فکر و تدبیر و تعقل بوده و سبد رای کاندیدای پیروز مبتنی بر هیجانات زودگذر سیاسی و قومیتی و....بوده و بسیار متزلزل و شکننده است.
▪️حالا رقیب جریان انقلابی راه نجات خود را در تفرقه افکنی و متزلزل کردن سبد رای ۱۴ میلیونی جریان انقلابی دیده است. عزیزان انقلابی هوشیار باشند و وارد بازی دو سر باخت تفرقه و اختلاف نشوید و با ادامه کار تشکیلاتی و گفتمانی بفکر آن باشیم که سبد رای خود را از ۱۴ میلیون به حداقل ۲۰ میلیون در آینده برسانیم .
⏪گفتنی ها زیاد هست بعدا بیشتر مینویسیم
اولا دروغشون رو ببینید که اعلام کردن ۱۵۰ هزار امضا
دوما خود من هم برای اینکه بیشتر سر در بیارم که مثلا کامنتها چطور هست و اطلاعات بیشتری بدست بیارم مجبور شدم وارد بشم و امضا ثبت کنم اما هیچ اطلاعات بیشتری وجود نداشت توصیه میکنم از سر کنجکاوی این کار رو نکنید.
شرمنده آقای زاکانی شدم منو حلال کنن🙂
تمام وجود این جماعت رو دروغ فرا گرفته.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ببينيد چه خوابهایی برای ايران دیدهاند!
ایشان عضو مرکزی جنبش سبز هستند که زبان به اعتراف گشودهاند
پیشنهاد میکنم حتما اين ویدئو را ملاحظه فرمائید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌠☫﷽☫🌠
✳️پزشکیان انتخاب شد حالا چه چیزی را نباید فراموش کنیم؟
ما مردمانی هستیم که زود فراموش می کنیم!
بنابراین باید مطالب مهم را بنویسیم و جلوی چشممان بگذاریم که از یاد نرود.
حالا #پزشکیان رئیس جمهور ایران است.
او برای رسیدن به این جایگاه، ادعاهایی کرد و وعده هایی داد.
خوب است اینها را بنویسیم و هر روز آنها را بنگریم.
ادعاها:
۱) تابع رهبری و سیاست های کلی نظام جمهوری اسلامی است.
۲) قانون را اجرا خواهد کرد.
۳) حزبی نیست و از همه ی سلایق کمک خواهد گرفت.
۴) بر اساس حکمت، عزت و مصلحت ، کشور را اداره خواهد کرد.
۵) تمام مردم با هر قومیت و مذهب و سلیقه را به یک چشم خواهد دید.
۶) هیچ ربطی به دولت روحانی ندارد.
وعده ها:
۱) از خبره ترین کارشناسان کشور در تمام عرصه ها بهره خواهد برد.
۲) بر اساس اجماع کل تصمیم خواهد گرفت.
۳) با کشورهای منطقه تعامل قوی خواهد داشت.
۴) فیلترینگ و فروش وی پی ان را برخواهد داشت.
۵) در زمان او با هیچ منتقدی برخورد نخواهد شد.
۶) پیگیر FATF شده و در تعامل موثر با جهان، تحریم ها را برخواهد داشت .
۷) نفت را ارزان نخواهد فروخت.
۸) قوی ترین وزیر او، وزیر آموزش و پرورش خواهد بود.
۹) گشت ارشاد را جمع خواهد کرد و مشکل بی حجابی را از طریق احترام آمیز از بین خواهد برد.
۱۰) به مشکلات معیشتی پایان خواهد داد.
۱۱) رایگان کردن هزینه ی درمان
۱۲) بالا بردن حقوق ها با تورم
اینها برخی از ادعاها و وعده های رئیس جمهور جدید در نیمه ی اول سال ۱۴۰۳ است. بعد از #انتخابات شما باید رکورد #شهید_جمهور را بزنی البته نه با افتتاح طرح های ایشون...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪اَلسَّلامُ عَلَیْکِ
▪️یا سَیِّـدَتَنـا رُقَیَّـةَ
🥀بیت الغزل هر
🖤غزل ناب رقیه(س)است
🥀خورشید ،علی اصغر(ع)
🖤و مهتاب رقیه(س)است
🥀نزدیک ترین راه
🖤به الله حسین(ع)است
🥀نزدیک ترین راه
🖤به ارباب رقیه (س)است
▪اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا
▪بِنْتَ الْحُسَیْـنِ الشَّهیدِ
🥀🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌠☫﷽☫🌠
📱 رهبر انقلاب، روز گذشته: مرحوم آقای رئیسی مواضع انقلابی و دینی خود را صریح بیان میکرد. ۱۴۰۳/۴/۱۷ #انتخابات #شهید_جمهور
💻 farsi.khamenei.ir
🌠☫﷽☫🌠
⭕️اگه این روزا از این تصاویر تو کشور نمیبینیم دو تا دلیل داره: رأی آوردن اصلاحطلبا؛ و شرافت جبهه انقلاب 🤌
#پزشکیان #انتخابات #سرطان_اصلاحات
May 11