🌷کُتِبَ علیکم...واجب شد برشما
🌷۱.وصیت درمورد اموال
کتب علیکم اذاحضراحدکم الموت ان ترک خیرا الوصیه..............۱۸۰ بقره
🌷۲.روزه.
کتب علیکم الصیام..............۱۸۳ بقره
🌷۳.جهاد وقتال
کتب علیکم القتال................۲۱۶بقره
🌷۴.قصاص
کتب علیکم القصاص......۱۷۸بقره
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷۵ مطلب مهم درمورداستغفار
🌷۱.استغفارفوائدزیادی دارد
مثل آمدن باران،مانع عذاب میشود.باعث تقویت مال واولاد و یاری خداوندمیشود.
🌷۲.استغفارکن اگرچه گناه نکرده باشی:
🌷فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ...۱۹محمد
🌷۳. برای مومنین استغفاربایدکرد:
وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ (١٩)محمد ص
🌷۴.برای مشرکین نباید استغفارکرد:
🌷مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوٓا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوٓا أُولِي قُرْبَىٰ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ (١١٣)توبه
🌷۵.استغفارنکردن،گشایش راتاخیرمی اندازد.
یونس ع اگراستغفارنکرده بودتاقیامت درشکم ماهی زندانی بود:
🌷فَلَوْلَآ أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ (١٤٣)صافات
🌷للَبِثَ فِي بَطْنِهِٓ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (١٤٤)صافات
🌸🌸🌸🌸
♦️پیام سلامت سید حسن نصرالله از طرف محافظ ارشد نصرالله، ابو جواد که برادرزاده نصرالله نیز می باشد منتشر شده است. خبر شهادت و حتی جراحت سید در این پیام تکذیب شده است./نجاح محمدعلی، خبرنگار عراقی
#مرگ_بر_اسرائیل
#فلسطین
#لبنان
#سید_حسن_نصرالله
🌷 آیت الله #مجتهدی_تهرانی:
همان طور که اگر از چراغ قرمز عبور کنی
جریمه ات می کنند. دین هم چراغ قــرمز
و چراغ سبز دارد. چراغ قرمز دین، حــــرام
خداست و چراغ سبز حلال خدا. اگر کسی
چراغ قرمز دین را مراعات کند چــــراغ سبز
را هم مــراعــــات کند به این آدم میگــویند
«با تقوا».
📚 طریق دوست ص۴۴
6.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
سخنان فوق العاده #امام_جمعه بغداد در مدح اهالی #لبنان و جانبازی آنها
.
قیمت تجربه
مهندسی بود که در تعمیر دستگاه های مکانیکی استعداد و تبحر داشت. او پس از۳۰ سال خدمت صادقانه با یاد و خاطری خوش باز نشسته شد. دو سال بعد، از طرف شرکت درباره رفع اشکال به ظاهر لاینحل یکی از دستگاه های چندین میلیون دلاری با اوتماس گرفتند. آنها هر کاری که از دستشان بر می آمد انجام داده بودند و هیچ کسی نتوانسته بود اشکال را رفع کند بنابراین....
نومیدانه به او متوسل شده بودند که در رفع بسیاری از این مشکلات موفق بوده است.
مهندس، این ا مر را به رغبت می پذیرد. او یک روز تمام به وارسی دستگاه می پردازد. و در پایان کار، با یک تکه گچ علامت ضربدر روی یک قطعه مخصوص دستگاه می کشد. و با سربلندی می گوید: اشکال اینجاست. آن قطعه تعمیر می شود و دستگاه بار دیگر به کار می افتد.
مهندس دستمزد خود را ۵۰۰۰۰ دلار معرفی می کند.
حسابداری تقاضای ارائه گزارش و صورتحساب مواد مصرفی می کند
و او بطور مختصر این گزارش را می دهد:
بابت یک قطعه گچ: ۱ دلار و بابت
دانستن اینکه ضربدر را کجا بزنم: ۴۹۹۹۹ دلار !
🌸🌸🌸🌸
داستان کوتاه پول دود کباب
فقیری از کنار دکان کباب فروشی می گذشت. مرد کباب فروش گوشت ها را در سیخ ها کرده و به روی آتش نهاده باد می زد و بوی خوش گوشت سرخ شده در فضا پراکنده شده بود. بیچاره مرد فقیر چون گرسنه بود و پولی هم نداشت تا از کباب بخورد تکه نان خشکی را که در توبره داشت خارج کرده و بر روی دود کباب گرفته به دهان گذاشت.
او به همین ترتیب چند تکه نان خشک خورد و سپس براه افتاد تا از آنجا برود ولی مرد کباب فروش به سرعت از دکان خارج شده دست وی را گرفت و گفت:کجا می روی پول دود کباب را که خورده ای بده.
از قضا ملانصرالدین از آنجا می گذشت جریان را دید و متوجه شد که مرد فقیر التماس و زاری می کند و تقاضا می نماید او را رها کنند. ولی مرد کباب فروش می خواست پول دودی را که وی خورده است بگیرد.
ملا دلش برای مرد فقیر سوخت و جلو رفته به کباب فروش گفت: این مرد را آزاد کن تا برود من پول دود کبابی را که او خورده است می دهم.
کباب فروش قبول کرد و مرد فقیر را رها کرد. ملا پس از رقتن فقیر چند سکه از جیبش خارج کرده و در حال که آنها را یکی پس از دیگری به روی زمین می انداخت به مرد کباب فروش گفت: بیا این هم صدای پول دودی که آن مرد خورده، بشمار و تحویل بگیر.
مرد کباب فروش با حیرت به ملا نگریست و گفت: این چه طرز پول دادن است مرد خدا؟
ملا همان طور که پول ها را بر زمین می انداخت تا صدایی از آنها بلند شود گفت: خوب جان من کسی که دود کباب و بوی آنرا بفروشد و بخواهد برای آن پول بگیرد باید به جای پول صدای آنرا تحویل بگیرد.
#داستان
🌸🌸🌸🌸
اصل موضوع را فراموش نکن
مرد قوی هیکل ، در چوب بری استخدام شد و تصمیم گرفت خوب کار کند .
روز اول 18 درخت برید . رئیسش به او تبریک گفت و او را به ادامه کار تشویق کرد . روز بعد با انگیزه بیشتری کار کرد ، ولی 15 درخت برید .
روز سوم بیشتر کار کرد ، اما فقط 10 درخت برید . به نظرش آمد که ضعیف شده است . نزدیکش رفت و...
عذر خواست و گفت : نمی دانم چرا هر چه بیشتر تلاش می کنم ، درخت کمتری می برم
رئیس پرسید : آخرین بار کی تبرت را تیز کردی ؟
او گفت : برای این کار وقت نداشتم . تمام مدت مشغول بریدن درختان بودم.
🌸🌸🌸🌸