#یااباصالح_المهدی❣
چشمهای دل من در پی دلداری نیست
درفراق توبجز گریه مرا کاری نیست
سوختن درطلب یوسف زهراعشق ست
بنازم به چنین عشق که تکراری نیست
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یا_مهدی_ادرکنی
بے عشق مٙهدے در دلم لطف و صفا نیسٺ
لایق بہ خاڪ اسٺ آن دلےڪہ مبتلا نیسٺ
هـــــر روز بـایـد از فـراقـش نـالـہ ســر داد
مٙهـــــدے فقط آقاے روز جمعـہ ها نیسٺ
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#خوشبختی۵چیزاست_که_دراطاعت خداست
🌷1.لذت
یامن ذکره حلو...جوشن کبیر
ای خدایی که یادت لذیذاست
🌷2.آرامش
الابذکرالله تطمئن القلوب
یادخدا،دل را آرام میکند
🌷3.سلامتی
یامن اسمه دوا وذکره شفا.کمیل
ای خدایی که یادت شفاست
🌷4.عزت
یامن ذکره شرف للذاکرین.جوشن کبیر
ای خدایی که یادت باعث عزت است
🌷5.صبر وشرح صدر
ذکرخداوسجده وعبادت باعث شرح صدرمیشود.۹۷تا۹۹حجر
💕💕💕
🦋🌱
🌱
.
| #رسم_شیدایـے |
.
.
* همسر شهید میثمے: هادے و حسین، دوفرزند کوچکمان، دعوایشان شده بود، موهاے هم را مے کشیدند، گفت: «آماده شان کن ببرمشان بیرون.» یک ساعت بعد کہ آمد، دیدم سَرِ دو تاے آنها را کچل کرده است. گفت: نمے خواهم [من کہ نیستم و در جبهہ هستم] تو حرص بخورے!؟»
* همسر شهید دقایقے: یک بار سر یک مسئله اے با هم بہ توافق نرسیدیم، هر کدام روے حرف خودمان ایستادیم، او عصبانے شد، اخم کرد و لحن مختصر تندے به خودش گرفت و از خانه بیرون رفت. شب کہ برگشت، همان طور با روحیہ باز و لبخند آمد و بہ من گفت: «بابت امروز صبح معذرت مے خواهم.» مے گفت: «نباید گذاشت اختلاف خانوادگے بیشتر از یک روز ادامه پیدا کند.»
.
📌| #شهید_میثمے |
📌| #همسر_شهید |
💕💕💕
🌺🍃🌺🍃
#اسم اعظم در کلام امام سجاد(ع)
🔰مرحوم طبرسی میگوید:
⚜از امام سجاد (ع) نقل شده است که فرمودند:👇
📝 من بعد از هر نمازی به مدت یک سال از خداوند متعال درخواست اسم اعظم کردم
⬅️ تا اینکه یک روز بعد از نماز صبح چشمانم به خواب رفت . در حالی که نشسته بودم. ناگهان شخصی در مقابلم ایستاده و به من می گوید
آیا از خدا درخواست اسم اعظم نمودی⁉️
⚜گفتم : بلی
گفت بگو: 👇
💥اَللّهُمَّ إِنّی أَسئَلُکَ باسمِ اللهِ اللهِ اللهِ اللهِ اللهِ الَّذی لا إلهَ إلّا هُوَ رَبُّ العَرشِ العَظیم💥
سپس امام سجاد(ع) می فرمایند:
⚡️ قسم به خدا هیچ در خواستی با این ذکر نکردم مگر آنکه اثر اجابت آن را دیدم.⚡️
📚مکارم الأخلاق صحفه ۳۲۵
💕💕💕
✨﷽✨
✅داستان کوتاه پند آموز
«شایعه»
✍زنی در مورد همسایه اش شایعات زیادی ساخت و شروع به پراکندن آن کرد. بعد از مدت کمی همه اطرافیان آن همسایه از آن شایعات باخبر شدند. شخصی که برایش شایعه ساخته بود به شدت از این کار صدمه دید و دچار مشکلات زیادی شد. بعدها وقتی که آن زن متوجه شد که آن شایعاتی که ساخته همه دروغ بوده و وضعیت همسایه اش را دید از کار خود پشیمان شد و سراغ مرد حکیمی رفت تا از او کمک بگیرد تا شاید بتواند این کار خود را جبران کند.
حکیم به او گفت: «به بازار برو و یک مرغ بخر آن را بکش و پرهایش را در مسیر جاده ای نزدیک محل زندگی خود دانه به دانه پخش کن.» آن زن از این راه حل متعجب شد ولی این کار را کرد. فردای آن روز حکیم به او گفت حالا برو و آن پرها را برای من بیاور آن زن رفت ولی چهار تا پر بیشتر پیدا نکرد. مرد حکیم در جواب تعجب زن گفت انداختن آن پرها ساده بود ولی جمع کردن آنها به همین سادگی نیست همانند آن شایعه هایی که ساختی که به سادگی انجام شد ولی جبران کامل آن غیر ممکن است.
مواظب باشیم آبی که ریختیم دیگر جمع نمی شود
💥پيامبر اکرم(ص) فرمودند:
در شب معراج، مردمى را دیدم که چهره هاى خود را با ناخنهایشان مى خراشند. پرسیدم: اى جبرئیل، اینها کیستند؟ گفت: اینها کسانى هستند که از مردم غیبت مىکنند و آبرویشان را مىبرند.
📚«تنبيه الخواطر: ۱ ،
💕💕💕
4.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک #میان_وعده مقوی مخصوصابرای کودکان👌😊
موادلازم
فندق، کره، آرد، شیر تبخیر شده غلیظ، شکر قهوه ای، بیسکوییت خرد شده و شکلات تخته ای