#تلنگر🦋
بالا ترین ارتفاع
برای سـقوط ،
افــتـادن از
چشـمِ مهدیِ فاطمه است...!💔
💕💕💕
🌷خداشناسی،درسوره نجم
🌷وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَىٰ (٤٣)نجم
و خداست كه می خنداند و می گریاند
🌷وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا (٤٤)نجم
خداست كه میراند و زنده كرد
🌷هوالذی خلق الزوجین الذکروالانثی.۴۵نجم
خداست که مرد وزن راآفرید
🌷وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَىٰ وَأَقْنَىٰ (٤٨)نجم
خداست که بی نیازمیکند
🌷ليْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ كَاشِفَةٌ (٥٨)نجم
فقط خداست که مشکل وغم رابرطرف میکند
💕💕💕
❧🔆✧﷽✧🔆❧
🔖#حدیث_روز
🌟#پیامبر_اکرم_ﷺ فرمودند :
《حسين مني وأنا من حسين أحب الله من أحب حسينا ،》
🔺خداوند دوستدار کسی است که حسین را دوست بدارد.
📚[بحارالانوار ج۴۳ص۲۶۱]
#حدیث
💕💕💕
خـدایا 🌸🍃
دراین صبح زیبـا
بـه زندڪَیمان 🌸🍃
سرسبزی وخرمی ببخش
ازنعمتهای بیکرانت 🌸🍃
سیرابمان ڪن ...
و به قلبمان مـهربانی 🌸🍃
به روحمان آرامش
وبه سفرههایمان برکت 🌸🍃
عطافرما
💕💕💕
داستانی زیبا و پند آموز از مولانا
اندر حکایت شکر وناشکریهای ما آدم ها
داستان های زیبا و پندآموز
پیرمردتهیدستی زندگی را در فقر و تنگدستی میگذراند
و به سختی برای زن و فرزاندانش قوت و غذایی ناچیز فراهم میساخت
از قضا یکروز که به آسیاب رفته بود
دهقانی مقداری گندم در دامن لباسش ریخت
پیرمرد خوشحال شد و گوشه های دامن را گره زد و به سوی خانه
دوید !!!! در همان حال با پرودرگار از مشکلات خود سخن می گفت
وبرای گشایش آنها فرج می طلبید و تکرار میکرد
(( ای گشاینده گره های ناگشوده , عنایتی فرما و گره ای
از گره های زندگی ما بگشای ))
پیرمرد در همین حال بود که ناگهان گره ای از گره هایش باز شد
و تمامی گندمها به زمین ریخت
او به شدت ناراحت و غمگین شد و رو به خدا کرد و گفت
.....................
من تورا کی گفتم ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز؟؟
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود ؟؟
..................
پیرمرد بسیار ناراحت نشست تا گندمها را از زمین جمع کند
ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی ظرفی از طلا ریخته اند
......................
مولانا
تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتاح راه
💕💕💕
✅داستان واقعی دانشجویِ ایرانی مقیم اروپا
✍وقتی امام زمان عج اتوبوس حامل مسافر را تعمیر می کنند
❄️ صدای اذان از رادیو بلند شد، جوانی که صندلی کنار من نشسته بود بلند شد و رفت به راننده گفت : نگه دار نمازمان را بخوانیم، راننده با بی تفاوتی جواب داد : الان که نمی شود، هروقت رسیدیم میخوانی، جوان با لحن جدی گفت :بهت میگویم نگه دار...، سر و صدا بلند شد، دستِ آخر نگه داشت، جوان نمازش را در جاده خواند و آمد کنارم نشست...
🔰پرسیدم از او چه دلیلی دارد آنقدر مهم است برایت نماز اول وقت؟ جوان جواب داد : «آخر من به امام زمان ارواحنافداه تعهد داده ام نمازم را اول وقت بخوانم»، تعجب کردم! پرسیدم چطور!؟
☪ جوان گفت :من در یکی از شهرهای اروپا درس میخواندم،فاصله شهر محل سکونتم تا دانشگاه زیاد بود،بالاخره نوبت آخرین امتحان ترم آخر رسید، برای امتحان با اتوبوس راهی دانشگاه شدم، در میانه راه اتوبوسِ پر از مسافر ناگهان خراب شد، از آنجایی که خیلی امتحان مهمی بود نگرانی زیادی داشتم از اینکه به امتحان نرسم و زحماتم برباد برود، شنیده بودم وقتی به لحظه های بحرانی میرسید که کاری از شما ساخته نیست به امام زمان عج متوسل بشوید...
✅ در دلم گفتم یا امام زمان اگر کمکم کنید قول می دهم به شما نمازم را تا آخر عمرم اول وقت بخوانم، در این هنگام جوان بسیار زیبایی را دیدم که از دور نزدیک اتوبوس شد،با زبان و لهجه خودشان به راننده گفت چه شده، راننده جواب داد :خود به خود خاموش شد، جوان زیبارو مدت کمی مشغول به تعمیر موتور شد،بعد کاپوت را بست و به راننده گفت استارت بزن، اتوبوس روشن شد، همه مسافران خوشحال شدند...
🌀 ناگهـــــــــــان دیدم جوان آمد داخل اتوبوس، مرا به اسم صدا زد و گفت : « تعهدی که به ما دادی یادت نرود ! ، نمازِ اول وقت» ،بعد از آن رفت و من متوجه شدم او امام زمان بود... گریه ام بند نمی آمد...
💚 جوان دانشجو یک عهدِ دلی با مولایش بست و پایبند ماند به آن ، اما مولا جان ببخش اگر عهدها بسته ایم با شما و شکسته ایم همه را، قبول داریم خوب نبودیم، اما هرجا هم که برویم برمی گردیم به سمت شما،مانند کبوتران جلدِ گنبد امام رضا، ببخش بی معرفتی هایمان را آقاجان، هر چه باشیم و به هر جا برویم دوست داریمت تورا «عشق جان...»
من رشته ی محبتِ تو پاره می کنم
شاید گِره خورد، به تو نزدیک تر شَوَم...
📚برداشتی آزاد از کتاب نماز و امام
زمان عج صفحه ی هشتاد و پنج
💕💕💕
🌷 شهید #مصطفی_صدرزاده 🌷
اگر می خواهید کارتان برکت پیدا کند...
به خانواده شهدا سر بزنید ؛
زندگی نامه شهدا را بخوانید ؛
سعی کنید در روحیه خود شهادت طلبی را پرورش دهید
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کیک قاشقی در ده دقیقه
بدون فر و همزنه سه سوته بازم بگم بهتر از این نمیشه به نظر من چیزی که با گلاب و زعفران درست بشه بوی بهشت میده شما هم درست کنید بی شک عاشقش میشید😋
.
مواد لازم :👇
تخم مرغ یک عدد
شکر نصف لیوان
وانیل یک قاشق چایخوری
ماست سفت نصف لیوان
آرد قنادی یک لیوان
بکینگ پودر یک قاشق مرباخوری پر
گلاب دو قاشق تا سه قاشقم میتونید بریزید
زعفران به میزان لازم
.
دستور تهیه :👇
تخم مرغ و شکر و وانیل رو با همزن دستی میزنیم ماست و گلاب رو اضافه میکنیم در آخر آرد و بکینگ پودر رو الک میکنیم و هم میزنیم تا یکدست بشه برای خوشرنگ شده میتونیم زعفران بریزیم و تمام
تابه رو روغن میریزیم و میداریم داغ بشه نه اونقدر داغ که دود ازش بلند بشه کیک ها و با قاشق یا ملاقه کوچیک برمیداریم داخل روغن میریزیم و شعله رو کم میکنیم تا با حرارت کم سرخ بشن و مغز پخت بشن شعله بیش از حد هم کم نباشه کمی که طلایی شد برمیگردونیم و وقتی دو طرف سرخ شد به دلخواه تزیین میکنیم به همین راحتی به همین خوشمزگی🤪
سه نشانه ی خردمندان:
- سکوت ، موقعی که ابلهان سخن
می گویند،
- اندیشه، موقعی که دیگران خیال
می کنند،
- عمل ، موقعی که تن پروران در خوابند.
💕💕💕
همه آدمها
ظرفیت بزرگ شدن را ندارند
اگر بزرگشان کنیم
گم می شوند و
دیگر نه شما را می بینند و
نه خودشان را
بیاییم به اندازه آدم ها
دست نزنیم...
#سیمین_بهبهانی
🔴انواع عذاب الهي:
✍عذاب الهی انواع و اقسام گوناگون داردكه برخي از اقسام آن عبارت است از:
1. عذاب استيصال:
عذابي است كه در اثر آن تمامي افراد يك گروه و يا يك قوم نابود مي گردد، نظير آنچه در امتهاي گذشته اتفاق مي افتاد.
2. عذاب غير استيصال:
عذابهايي كه به هلاكت تمامي افراد يك امت منجرنمي شود مثل وقوع اختلاف، جنگ و درگيري.
3. عذاب هاي معنوي:
عذاب هايي است كه مربوط به بُعد معنوي و روح انسان مي شود، مانند دور شدن از رحمت الهي، نهاده شدن مهر ضلالت بر دل انسان و سلب توفيق از انجام اعمال عبادي.
✅در روایات داریم که بزرگترین عذاب دوری از یاد خداست.
4. عذاب هاي جسمي:
عذاب هايي است كه مربوط به جسم و تن انسان مي شود مانند غرق شدن و فرو رفتن در زمين.
5. عذاب هاي اخروي:
عذاب هايي است كه در جهان آخرت دامن انسان را مي گيرد. اينكه عذاب الهي معلول ظلم است و بعد از اتمام حجت امهال واقع مي شود شامل همة انواع عذاب مي گردد و اما تعيين نوع آن بستگي به شرايط و عوامل ديگر دارد.
📚مصباح يزدي، محمد تقي، راه و راهنما شناسي، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي
امام خميني (ره)، چاپ دوم،1379، ص12
💕💕💕
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
باید که عشق را به شما اقتدا کنند
بی دردهای خفته به مرداب عافیت
باید حساب خویش ز مردان جدا کنند
با نردبان درد به معراج میروند
آنان که تا به صبح خدا را صدا کنند
ایوبهای دهر تمامی درد خویش
با کیمیای درد تو باید دوا کنند
با کیمیای درد تو آری میسر است
مردم مس وجود بدل با طلا کنند
درد تو آیههای هدایت شود اگر
کفر جهان به قصه تو آشنا کنند
عمری به روی چرخ نشستی ز پا ولی
آنسان نشستنی که از آن قصهها کنند
یاران دردمند تو در روز رفتنت
جا داشت محشری به عزایت بپا کنند
کل الهههای اساطیر عاقبت
باید که معبدی به مزارت بنا کنند
با همرهان عرشی گلگون کفن بگو
یاران مانده در قفست را دعا کنند
روزی که بارگاه شفاعت بپا شود
مگذار از گروه تو ما را جدا کنند
#جانبازشهیدمحمدرضاتقی_ملک
🍃امام موسی کاظم علیه السلام فرمودند:
🍃دنیا دریای عمیقی است که بسیاری از خلق در آن غرق شده اند.
پس باید که 👇
کشتی تو در این دریا تقوای خدا باشد 🍃
بار و بنه اش ایمان 🍃
بادبانش توکل 🍃
ناخدایش خرد 🍃
راهنمایش دانش 🍃
سکانش شکیبایی.🍃
📚اصول کافی ج ۱، ص ۱۶
#عکس_نوشته
#دنیا
#دریای_عمیق
☑️ روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی.
1⃣اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!
2⃣دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی !
3⃣سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی !!!
پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟
لقمان جواب داد :
اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذايی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد.
اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است.
و اگر با مردم دوستی کنی و در قلب آنها جای بگیری آنوقت بهترین خانه های جهان مال توست
💕💕💕
یه سنگ انداختم تو دریا،
جالب بود دریا اصلا به روی خودش نیاورد که سنگی به سمتش پرتاب شده.
یاد خودم افتادم که چه زود با یه حرف یا رفتار کوچیک ناراحت میشم.
از اون روز یادم موند که آدم وقتی بزرگ بشه و عمیق، بزرگترین مشکلات رو هم در خودش غرق میکنه، نه اینکه خودش غرق مشكلات بشه.
🙏🏻 خدایا دل های ما را دریایی کن...
💕💕💕
خوشبختی حراج
روزانه دنیاست...
اینکه ما قدمی برنمی داریم و
قیمت پیشنهاد
نمی كنيم داستان
دیگری ست
خوشبختی پیداکردنی
نیست،ساختنی ست...
💕💕💕
معلمی روز اول مدرسه گفت :
توانا بود هرکه... ؟
دانش آموز گفت :
"توانا بود هرکه دارا بود"
ز ثروت دل پیر برنا بود
تهیدست به جایی نخواهد رسید
اگر چه شب و روز کوشا بود
ندانست فردوسی پاکزاد
که شعرش در ایران بیجا بُوَد
گر او را خبر بود از این مملکت
که زر بر همه چیز والا بود
نمیگفت آن شعر معروف را
"توانا بود هرکه دانا بود"
💕💕💕
#من_محمد_ص_رادوست_دارم
پروانه های وصال
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣ ❤ #عاشقانه_دو_مدافع ❤ #قسمت_هفتم بعد دانشگاه منتظر بودم ڪ سجادے بیاد و حرفشو تموم
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛
❤ #عاشقانہ_دو_مدافع❤
#قسمت_هشتم
بلاخره پنج شنبہ از راه رسید...
قرار شد سجادے ساعت۱۰ بیاد دنبالم
ساعت ۹/۳۰ بود
وایسادم جلوے آینہ خودمو نگاه کردم
اوووووم خوب چے بپوشم حالااااااا
از کارم خندم گرفت
نمیتونستم تصمیم بگیرم همش در کمد و باز و بستہ میکردم
داشت دیر میشد کلافہ شدم و یه مانتو کرمی با یہ روسرے همرنگ مانتوم برداشتم و پوشیدم
ساعت۹:۵۵دیقہ شد
۵ دیقہ بعد سجادے میومد اما مـݧ هنوز مشغول درست کردݧ لبہ ے روسریم بودم کہ بازے در میورد
از طرفے هم نمیخواستم دیر کنم
ساعت ۱۰:۰۰ شد زنگ خونہ بہ صدا دراومد
وااااااے اومد مـݧ هنوز روسریم درست نشده
گفتم بیخیال چادرمو سرکردم و با سرعت رفتم جلو در
تامنو دید اومد جلو با لبخند سلام کرد و در ماشیـݧ و برام باز کرد
اولیـݧ بار بود کہ لبخندشو میدیدم
سرمو انداختم پاییـݧ و سلامے کردم و نشستم داخل ماشیـݧ
تو ماشیـݧ هر دوموݧ ساکت بودیم
من مشغول ور رفتـݧ با رو سریم بودم
سجادے هم مشغول رانندگے
اصـݧ نمیدونستم کجا داره میره
بالاخره روسریم درست شد یہ نفس راحت کشیدم کہ باعث شد خندش بگیره
با اخم نگاش کردم
نگام افتاد بہ یہ پلاک کہ از آیینہ ماشیـݧ آویزوݧ کرده بود
اما نتونستم روشو بخونم
بالاخره ب حرف اومد
نمیپرسید کجا میریم❓❓❓❓❓
منتظر بودم خودتوݧ بگید
بسیار خوب پس باز هم صبر کنید
حرصم داشت درمیومد اما چیزے نگفتم
جلوے یہ گل فروشے نگہ داشت و از ماشیـݧ پیاده شد
از فرصت استفاده کردم
پلاک و گرفتم دستم و سعے کردم روشو بخونم یہ سرے اعداد روش نوشتہ اما سر در نمیوردم
تا اومدم ازش عکس بگیرم
از گل فروشے اومد بیروݧ...
هل شدم و گوشے از دستم افتاد...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹