eitaa logo
پروانه های وصال
8هزار دنبال‌کننده
29.3هزار عکس
22.4هزار ویدیو
3.1هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
صبح و یک تصویر زیبا با هزاران خاطـره بازی انوار خورشید در کنار پنجره آرزوهای قشنگ و ماندنی سهم لحظه های خوب زندگی سلام دوستان خوبم✋ صبحتون سراسر مهر و نیکبختی🌸
هدایت شده از پروانه های وصال
🌱حکایت آموزنده آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) : یک روز در ایام تحصیل در نجف اشرف، پس از اقامه نماز پشت سر آیت الله مدنی، دیدم که ایشان شدیدا دارند گریه می‌کنند و شانه‌هایشان از شدت گریه تکان می‌خورد، رفتم پیش آیت الله مدنی و گفتم: ببخشید، اتفاقی افتاده که این طور شما به گریه افتاده‌اید؟ ایشان فرمودند: یک لحظه، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را دیدم که به پشت سر من اشاره نموده و فرمودند:" آقای مدنی! نگاه کن! شیعیان من بعد از نماز، سریع می‌روند دنبال کار خودشان و هیچکدام برای فرج من دعا نمی‌کنند. انگار نه انگار که امام زمانشان غایب است! و من از گلایه امام زمان (عج) به گریه افتادم. https://eitaa.com/parvaanehaayevesaal💕
هدایت شده از پروانه های وصال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا🙏 همین که حال دوستانم خوب باشد و لبخند شادی بر لبانشان 🌼🍃 برایم کافیست🌼🍃 در این روز زیبا انها را به اغوش مهربانت میسپارم و بهترین هدیه "سلامتی"را برایشان ارزومندم🌼🍃
هدایت شده از پروانه های وصال
غنی ترین ثروت:🌼🍃 خرد است بزرگترین فقر:🌼🍃 بی‌عشق زیستن است قدرتمند ترین سلاح: شکیبایی است🌼🍃 بهترین امنیت: ایمان است ومؤثرترین دارو: خنده است🌼🍃 https://eitaa.com/parvaanehaayevesaal
✨✨✨✨💫💫💫💫✨✨✨✨ داستانی پندآموز 🔹بدن زن تو حق ما است🔹❗️ در یکی از کشور های عربی پیرمروی محترم در قطار نشسته بود که یک زوج جوان آمدند و در جلو او نشستند وضعیت آن زن زیاد مناسب نبود دامن کوتاه پیراهن بدون آستین با سینه ای باز پیرمرد از این وضع زن معذب بود و با خودش گفت چطور آنها را متوجه این اشتباهاشان بکنم که برایشان درس عبرت شود. و شروع کرد به خیره شدن به دست برهنه زن به طوری که زن متوجه شد❗️ و به شوهرش گفت وشوهر عصبانی به پیرمرد گفت😡 خجالت نمیکشی با این سن وسالت به زن من خیره می شوی پیرمرد گفت تو خجالت نمیکشی که زنت را با این وضعیت به بیرون آورده ای تو خودت می خواهی که ما به زنت نگاه کنیم آن قسمت که لخت است حق ماست و آن قسمت که پوشیده است حق توست پس مزاحم نشو بگذار کارم‌ را بکنم😏 و شوهر ساکت ماند و غیرت خوابیده اش زنده شد. 💎نکته:نگاه کردن به زن نامحرم حرام است و این عمل پیرمرد برای اصلاح بوده است نه هوای نفس خــــواهرم‌,,,,,,! در زمستان از ترس سرما خود را می پوشانی اما از حرارت آتشی که سنگ را ذوب میکند نه😞 درخت پر برگ‌ و پوشیده برای انسان ها ارزش دارد و درخت بی برگ و خشک ارزشش فقط در حد سوختن است. 💕💕💕
با این زبون میشه مسخره کرد، با همین زبون میشه روحیه داد با این زبون میشه ایراد گرفت، با همین زبون میشه تعریف کرد با این زبون میشه دل شکست، با همین زبون میشه دلداری داد با این زبون میشه آبرو برد، با همین زبون میشه آبرو خرید با این زبون میشه جدایی انداخت، با همین زبون میشه وصل کرد با این زبون میشه آتش زد، با همین زبون میشه آتش رو خاموش کرد اگر اختیار هیچ چیزُ نداشته باشیم، اختیار زبونمونُ که داریم ... زبون استخون نداره وای استخوان میشکونه حواسمون به اختیار زبونمان باشه 💕💕💕
امام على عليه السلام: سزاوار است كه خردمند با نادان، مانند طبيب با بيمار، برخورد نمايد يَنبَغي لِلعاقِلِ أن يُخاطِبَ الجاهِلَ مُخاطَبَةَ الطَّبيبِ المَريضَ غررالحكم حدیث 10944 💕💕💕
10.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مواد لازم :👇 ران و سینه مرغ هر کدام یک عدد پیاز بزرگ یک عدد نمک فلفل سیاه ادویه کاری پولبیبر پودر سیر آرد سوخاری یا آرد نخودچی دو قاشق مربا خوری جعفری خرد شده نصف لیوان . دستور تهیه :👇 مخلوط ران و سینه مرغ و چرخ کنید یا میکس کنید، پیاز و رنده کنید و ابش بگیرید و اضافه کنید و بعد تمام مواد و ادویه ها رو اضافه کنید و باهم خوب مخلوط کنید یکی دو ساعت بذارید یخچال بعد داخل یک سینی آرد الک کنید تا برگرهارو بعد از فرم دادن داخل سینی بچینید، مقدار مناسب از مواد و بردارید و به شکل دایره دربیارید میتونید از قالب هم استفاده کنید اگر مواد به دستتون چسبید میتونید قبلش دستاتون و با آب خیس کنید در آخر روی برگر ها آرد الک کنید و با حرارت کم سرخ کنید.
ادیسون میگوید: موفقیت من دودلیل مهم است یکی پشتکار فراوانی که داشتم ودیگری مادرم که همیشه با شوق تمام مرا نابغه خطاب می کرد. طوری که باورم شد نابغه هستم و به این جایی که هستم رسیدم 💕💕💕
مگسی بر پرِكاهی نشست كه آن پركاه بر ادرار خری روان بود. مگس مغرورانه بر ادرار خر كشتی می‌راند و می‌گفت: من علم دريانوردی و كشتیرانی خوانده‌ام. در اين كار بسيار مهارت دارم ببينيد اين دريا و اين كشتي را و مرا كه چگونه كشتی می‌رانم. او در ذهن حقیر خود بر دريا كشتی می‌راند آن ادرار، دريای بی‌ساحل به نظرش می‌آمد، و آن برگ كاه، كشتی بزرگ. زيرا آگاهی و بينش او حقیر و اندک بود. جهان هر كس به اندازه درک و بينش اوست. آدمِ مغرور و كج انديش مانند اين مگس است. و ذهنش به اندازه درک ادرار الاغ و برگ كاه... 💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃رفیقش میگفت؛ ✨بهش گفتم بیست و چندسالته ، خداروشکر کارتم که رسمی و ثابته تو چرا نمیکنی🤨 ✨گفت ؛ حالا بذار این ماموریت آخرم رو برم... پیش خودم گفتم ، آخرین ماموریت مجردیشه ، برگرده میخواد متاهل بشه ☺️ یوسف رفت و دیگه باپاهای خودش برنگشت 😔 حالا میفهمم معنی 😔💔 💕💕💕