eitaa logo
پروانه های وصال
9.4هزار دنبال‌کننده
33.1هزار عکس
27.7هزار ویدیو
3.2هزار فایل
اینجا قرار باهم کلی🤝 ✅ مطالب تربیتی 🤓 ✅ مطالب متنوع📚 ✅ گلچین شده سخنان بزرگان🧑🏻‍💼 ✅ اخبار روز🕵🏋 ✅ آشپزی👩🏻‍🍳🍡 باهم یادبگیریم و مطلع بشیم🖐 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات 🥰 با این ایدی میتونیم باهم در ارتباط باشی @Yamahdiii14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از پروانه های وصال
✨﷽✨ 👌 داستان کوتاه پند آموز 💭 روزى مردی نزد عارف اعظم آمد و گفت من چند ماهى است در محله اى خانه گرفته ام روبروى خانه ى من يک دختر و مادرش زندگى مى کنند هرروز و گاه نيز شب مردان متفاوتى انجا رفت و امد دارند مرا تحمل اين اوضاع ديگر نيست. عارف گفت شايد اقوام باشند گفت نه من هرروز از پنجره نگاه ميکنم گاه بيش از ده نفر متفاوت ميايند بعدازساعتى ميروند. 💭 عارف گفت کيسه اى بردار براى هرنفريک سنگ درکيسه اندازچند ماه ديگر با کيسه نزد من آيى تا ميزان گناه ايشان بسنجم . مرد با خوشحالى رفت و چنين کرد. بعد از چندماه نزد عارف آمد وگفت من نمى توانم کيسه را حمل کنم از بس سنگين است شما براى شمارش بيايید. 💭 عارف فرمود يک کيسه سنگ را تا کوچه ى من نتوانى چگونه ميخواى با بار سنگين گناه نزد خداوند بروى ؟؟؟ حال برو به تعداد سنگها حلاليت بطلب و استغفارکن .. چون آن دو زن همسر و دختر عارفى بزرگ هستند که بعدازمرگ وصيت کرد شاگردان و دوستارانش در کتابخانه ى او به مطالعه بپردازند . اى مرد انچه ديدى واقعيت داشت اما حقيقت نداشت .همانند توکه درواقعيت مومنی اما درحقيقت شيطان ...
هدایت شده از پروانه های وصال
همه ما را از" چوب خدا "ترسوندند ولی یکی به "بوسه خدا" امیدوارمان نکرد درصورتیکه خداوندكلامش راباالرحمن والرحيم آغاز میکند بارش بوسه های خداوندرا براتون ارزو دارم.. @parvaanehaayevesaal💕
هدایت شده از پروانه های وصال
(ع) ۱۲۵: مال حرام رشد نمی کند. اگر هم رشد کند، برکتی در آن نیست. آدمی آنچه را هم که از حرام انفاق کند، پاداشی ندارد و آنچه راهم که باقی گذارد ره توشه او به سوی آتش جهنم است. @parvaanehaayevesaal💕
صبحتون بینظیر🌸 امروزتون پر از عطر دعا🌸🍃 خــدایا🌸🍃 امروز سبد زندگی دوستانم را پـر کن🌸🍃 از سلامتی، جاودانگی موفقیت و خـوشبختی🌸🍃 سلام‌دوستان صبحتون پراز خبرهای خوش
•﷽• شیطان متدینین را از طریق وسواس مشغـول میکند. درمـان وسواس ایـن اسـت ڪــه بـــــــه شیطان بـــگویی: میخواهــم سی سال نجــس باشم...! 🌱 💕💕💕
♥️↓  گفتم: دارم‌ از استرس‌ می‌میرم!گفت‌: یہ ‌ذڪر بهت‌ میگم‌ هر بار گیر ڪردی ‌بگو، من ‌خیلی ‌قبولش ‌دارم: گره‌ی‌ڪار ِ‌منم‌ همین ‌باز ڪرد...💔 (آخہ ‌خودشم‌ بسختـی ‌اجازه‌ی ‌خروج ‌گرفت) گفتم: باشہ ‌داداش ‌بگو، گفت: تسبیح ‌داری؟ گفتم: آره، گفت: بگو "الهی ‌بالرقیہ ‌سلام ‌الله ‌علیها"... حتمـا ‌سہ‌ سـالہ‌‌ی‌ ارباب ‌نظر می‌ڪنہ، منتظرتم و قطع‌ ڪردم‌. چشممو بستم‌‌ شروع‌ ڪردم:الهی ‌بالرقیہ ‌سلام‌الله‌علیها...الهی ‌بالرقیہ‌ سلام‌الله‌علیها...✨ ۱۰تا‌ نگفتم ‌ڪہ ‌‌یهو گفتن: این ‌پنج ‌نفـر آخرین ‌لیستہ، بقیہ‌اش ‌فـردا‼️، توجہ‌ نڪردم‌ همینجور ‌ذڪر می‌گفتم ڪہ ‌یهو اسمم ‌رو خوندن...، بغضم ‌ترڪید با گریہ ‌رفتم‌ سمت ‌خونہ حاضر‌شم، وقتی حسین رو دیدم ‌گفتم: درست‌شد😭 اشڪ ‌تو چشمش ‌حلقہ ‌زد‌ و گفت: "الهی ‌بالرقیہ‌ سلام‌ الله ‌علیها"... -سرباز روح الله 💕💕💕
پروانه های وصال
#افزایش_ظرفیت_روحی 5 ❇️ گفته شد که برای قوی شدن باید بسیاری از واقعیت های طبیعی دنیا رو پذیرفت. 🔹
6 🔶 تا اینجا گفتیم که آدم باید سعی کنه که توی زندگیش زیاد اهل غر زدن نباشه و رنج های طبیعی دنیا رو بپذیره.😌 حالا انسان چطور میتونه با وجود این همه مشکلات، غر نزنه؟! 🤔 🔷 جواب به این سوال در واقع راه خوبی برای رسیدن به هست. ❇️ یکی از راه ها اینه که آدم خیلی بیشتر از دیدن زندگیش، رو ببینه. ⭕️ آدمیزاد به طور طبیعی روحیه ش اینطوریه که اگه هزار تا نعمت هم بهش بدی ولی یه رنج هم کنارش بدی، دم به دقیقه چشمش به اون رنجه هست و اون نعمت ها رو نمیبینه. 😒 خب عزیز دلم یکمی هم به نعمت هات نگاه کن... ✅ ما باید خودمون رو تمرین بدیم تا خیلی از نعمت هایی که اطرافمون هست رو ببینیم. برای همین در روایات، انقدر بر اهمیت تاکید شده 🔵 شکر کردن در واقع به این معناست که آدم بشینه و خوبی ها و نعمت های زندگیش رو یکی یکی بشماره و بابتش شکرگذار باشه. آدمی که اهل دیدن نعمت ها نباشه خیلی میشه و دم به دقیقه غر میزنه و اعصاب خودش رو بقیه رو بهم میریزه!😐 ⭕️ واقعا خیلی از نعمت هاست که بسیاری از مردم آرزوی رسیدن به اون ها رو دارن اما ما داریم و اصلا بهش دقت نمیکنیم... با شمارش نعمت ها، ظرفیت روحی خودمون رو بالا خواهیم برد... یه سوال بپرسم؟😊 🔸 شما چه نعمت هایی توی زندگیتون دارید که تا حالا بهش دقت نکردید؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ بررسی تاثیر کرونا بر نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران صحبت های بیشتر پشت درهای بسته!!!
✨ آیٺ الله جـاودان مےفرمـودند✨: ↓ °• ‌اگہ کسےدرجنگ یڪبارشهـیدشده اماکسے اگہ باهواےِ نفـس خودش بجنگه •° !! !!!!!!!!! 💕💕💕
پروانه های وصال
❤️💞❣💛❤️💞❣💛 ❤ #عاشقانہ_دو_مدافع❤️ #قسمت_چهل_سوم _دو هفتہ بعد از عقدش دوباره رفت... دلم خیلے هوایے
💛💞❣💛❤️💞❣️💛❤️ ❤️ ❤️ _بعد هم آهے کشید و گفت انشااللہ اربعیـݧ باهم میریم کربلا... تاحالا کربلا نرفتہ بودم....چیزے نمونده بود تا اربعیـݧ تقریبا یک ماه... با خوشحالے نگاهش کردم و گفتم:جا اسماء راست میگے❓ _لبخندے زد و سرشو بہ نشونہ ے تایید تکوݧ داد دوستم یہ کاروانے داره اسم دوتامونو بهش دادم البتہ برات سخت نیست پیاده اسماء❓ پریدم وسط حرفشو گفتم:مـݧ از خدامہ اولیـݧ دفعہ پیاده اونم با همسر جاݧ برم زیارت آقا.آهے کشیدو گفت:انشااللہ ما کہ لیاقت خدمت بہ خواهر آقا رو نداریم حداقل بریم زیارت خودشوݧ _از جاش بلند شد و دو سہ قدم رفت جلو،دستش و گذاشت تو جیبشو وهمونطور کہ با چشماش تموم شهر رو بر انداز میکرد دوباره آهے کشید هوا سرد شده بود و نفسهاموݧ تو هوا بہ بخار تبدیل میشد کت علے دستم بود. _احساس کردم سردش شده گوشاش و صورتش از سرما قرمز شده بودݧ کت و انداختم رو شونشو گفتم بریم علے هوا سرده.... _سوار ماشیـ شدیم.ایندفعہ خودش نشست پشت ماشیـݧ حالش بهتر شده بود اما هنوز هم تو خودش بود... علے❓ جانم بہ خوانواده ے مصطفے سر زدے❓ آره صب خونشوݧ بودم خوب چطوره اوضاعشو❓ اسماء پدر مصطفے خودش زماݧ جنگ رزمنده بوده.امروز میگفت خیلے خوشحالہ کہ مصطفے بالاخره بہ آرزوش رسیده اصلا یہ قطره اشک هم نریخت بس کہ ایـݧ مرد صبوره مثل بابارضا دوسش دارم _اما مادرش خیلے بہ مصطفے وابستہ بود.خیلے گریہ میکرد با حرفاش اشک هممونو درآورد میگفت علے تو برادر مصطفے بودے دیدے داداشت رفت❓دیدے جنازشو نیورد❓ ‌حالا مـݧ چیکار کنم❓ آرزو داشتم نوه هامو بزرگ کنم❓بعدشم انقد گریہ کرد از حال رفت... _علے طورے تعریف میکرد کہ انگار داشت درمورد پدر مادر خودش حرف میزد آهے کشیدم و گفتم؛زنش چے علے زنش مثل خودش بود از بچگے میشناسمش خیلے آرومہ _آروم بے سروصدا اشک میریخت اسماء مصطفے عاشق زنش بود فکر میکردم بعد ازدواجش دیگہ نمیره اما رفت خودش میگفت خانومش مخالفتے نداره اخمهام رفت تو هم و گفتم:خدا صبرشو بده سرمو بہ شیشہ ماشیـݧ تکیہ دادم و رفتم تو فکر _اگہ علے هم بخواد بره مـݧ چیکار کنم❓ مـݧ مثل زهرا قوے نیستم نمیتونم شوهرمو با لبخند راهے کنم.مـ اصلا بدوݧ علے نمیتونم... قطره هاے اشک رو صورتم جارے شد و سعے میکردم از علے پنهانشو کنم عجب شبے بود ... _بہ علے نگاه کردم احساس کردم داره میلرزه دستم گذاشتم رو صورتش خیلے داغ بود... علے❓خوبے❓بز کنار خوبم اسماء میگم بز کنار دارے میسوزے از تب با اصرار هاے مـ زد کنار سریع جامونو عوض کردیم صندلے و براش خوابوندم و سریع حرکت کردم _لرزش علے بیشتر شده بود و اسم مصطفے رو زیر لب تکرار میکردو هزیوݧ میگفت ترسیده بودم.اولیـ بیمارستاݧ نگہ داشتم هر چقدر علے رو صدا میکردم جواب نمیداد سریع رفتم داخل وگفتم یہ تخت بیارݧ علے و گذاشتـݧ رو تخت و برد داخل حالم خیلے بد بود دست و پام میلرزید و گریہ میکردم نمیدونستم باید چیکار کنم.علے خوب بود چرا یکدفعہ اینطورے شد❓ _براے دکتر وضعیت علے و توضیح دادم دکتر گفت:سرما خوردگے شدید همراه با شوک عصبے خفیفہ فشار علے رو گرفتـݧ خیلے پاییـݧ بود براے همیـݧ از حال رفتہ بود بهش سرم وصل کردݧ ساعت۱۱بود.گوشے علے زنگ خورد فاطمہ بود جواب دادم الو داداش❓ _سلام فاطمہ جاݧ إ زنداداش شمایے❓داداش خوبہ‌❓ آره عزیرم واسه شام نمیاید❓ بہ مامانینا بگو بیرو بودیم.علے هم شب میاد خونہ ما نگراݧ نباشـݧ نمیخواستم نگرانشو کنم و چیزے بهشو نگفتم سرم علے تموم شد _بادرآوردݧ سوزݧ چشماشو باز کرد میخواست بلند شہ کہ مانعش شدم لباش خشک شده بود و آب میخواست براش یکمے آب ریختم و دادم بهش تبش اومده پاییـݧ لبخندے بهش زدم و گفتم خوبے❓بازور از جاش بلند شدو گفت:خوبم مـݧ اینجا چیکار میکنم اسماء ساعت چنده❓ هیچے سرما خوردے آوردمت بیمارستاݧ خوب چرا بیمارستاݧ میبردیم درمانگاه ترسیده بودم علے _خوب باشہ مـݧ خوبم بریم کجا❓ خونہ دیگہ ساعت ۳نصف شبہ استراحت کـݧ صب میریم خوبم بریم هر چقدر اصرار کردم قبول نکرد کہ بمونہ و رفتیم خونہ ما.... ادامه دارد... ❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️