هرگاه عاشق کسی بودیم
در حقیقت خدا عاشق ما شده
چونکه اگر او عاشق ما نبود
دلِ ما هم خالی از محبّت بود...
هرگاه کسی را بخشیدیم
در واقع خدا ما را بخشیده و از ما
گذشت کرده تا اینکه بتوانیم از
دیگری بگذریم...
هر گاه که قلبتو با کسی قسمت کردی
به راستی که آن لحظه
خدا هم قلبشو با تو قسمت کرده...
جانا...
این راه و رسمِ بزرگی کارِ خداست🌷
💕💕💕
هرگاه دستی را گرفتی
هرگاه غرور ڪسی رو نشڪستی
هرگاه به بنده ای ڪمڪ ڪردی
هرگاه غرور بیجا نداشتی
هرگاه در همه حال فقط خدا را دیدی
آنگاه دعایت به عرش میرسد🌷
🌹نکوهش تارک الصلاة🌹
در قیامت سگ گوید:
الحمدلله که خدا مرا سگ خلق کرد و خوک خلق نکرد!!!
خوک گوید:
الحمدلله که خدا مرا خوک خلق کرد و کافر خلق نکرد!!!
کافر گوید:
الحمدلله که خدا مرا کافر خلق کرد و منافق خلق نکرد!!!
منافق گوید:
الحمدلله که خدا مرا منافق خلق کرد و تارک الصلاة خلق نکرد!!! (1)
به پنج دسته تارک الصلاة اطلاق شده است:
1) کسانی که نماز نمی خوانند؛
2) کسانی که نماز را باطل و غلط می خوانند؛
3) کسانی که در نمازسهل انگارند(گاهی می خوانند، و گاهی نمی خوانند)؛
4) کسانی که می خوانند ولی به تکلیف خود عمل نمی کنند یعنی:
الف) باید وضو بگیرند تیمم می کنند؛
ب) باید تیمم کنند وضو می گیرند؛
ج) باید غسل کنند ترک می کنند و در نتیجه نماز را نیز ترک می کنند.
5) کسانی که نماز بر گردن دارند ولی نمی خوانند و وصیت هم نمی کنند
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم درباره این افراد میفرمایند:
«به غیر دین من می میرند، یعنی مسلمان از دنیا نمی روند»
📚منبع: جامع الأخبار ، صفحه ۷۴ ،الفصل الرابع و الثلاثون فی تارک الصلاة *
امالی شیخ صدوق
💕💕💕
•••
بزرگی میگه↓
شکرگزاری قـوی ترین داروی ضد افسردگی است، حیفــ که یادمان رفته
بسیاری از آنچه امروز داریـم
همان دعاهایـی بود کـه فکر میکردیـم خدا آنها را نـمیشنود
#چهخوبگفتن :)
#ماملت_شهادتیم
💕💕💕
✍💎
عادتهائى كه معجزه میکند:
با ملايمت = سخن بگوئيد،
عــمــيـــق = نفس بكشيد،
شــــــيــك = لباس بپوشيد،
صـبـورانه = كار كنيد.
نـجـيـبـانه = رفتار كنيد،
هــمـــواره = پس انداز كنيد،
عــاقــلانـه = بخوريد،
كــــافـــى = بخوابيد،
بى باكانه = عمل كنيد،
خـلاقـانـه = بينديشيد،
صـادقانه = عشق بورزید،
هوشمندانه = خرج كنيد،
خوشبختی یک سفراست,نه یک مقصد. هیچ زمانی بهترازهمین لحظه برای شادبودن وجودندارد. زندگی کنیدوازحال لذت ببرید...
💕💕💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ درد و دلهای دختر شهید محمد بلباسی از غم دوری پدر شهیدش
رئیس مثلا جمهور ، دولتمردان محترم
والله در برابر تک تک مردم و خون شهدا و ناله های همسران و فرزندان شهدا مسئولید
فقط فکر کنید که آیا مدیون خون پاک شهدا هستید یا نه!
امان از یوم الحساب و دستهای خالی شما
وابسته به خدا بشید
زیاد با خدا حرف بزنین
زیاد با خدا رفت و آمد کنین
وقتی دلتون با خداس بذار هر کس میخواد دلتو بشکنه...
وقتی توکلت به خداس بذار هرچقدر میخوان با تو بی انصافی کنن...
وقتی امیدت به خداس بذار هر چقدر میخوان نا امیدت کنن...
وقتی یارت خداس بذار هر چقدر میخوان نا رفیق بشن...
همیشه با خدا بمون
التماس دعا داریم از همه خوبان
#ماملت_شهادتیم
💕💕💕
داغ تو
🌷🌷🌷🌷
تقدیم به برادر شهیدم محمد رضا و همه ی برادرانی که رفتند و خواهرانشان را عمری داغدار غروب زود هنگام خود کردند.
جان می کنم زشرم که بعد از تو نفس آیدم هنوز
تاب ِتحمل کنج این کهنه قفس ماندم هنوز
به جان عزیزت گلــــم، که در فراق تو
طنین صدای دلنشینت به اسم خواندم هنوز
من وتوان تحمل داغ تو برادر جا ن
سوزی ست که تا ابد به استخوان ماندم هنوز
چه پوچند لحظه ها و چه سنگین هوای دل
ودای آخرت به کوی مرگ خواندم هنوز
خجالت به من مانده از تو و به ل� .
#شهیدجانبازمحمدرضا_تقی_ملک🌸
حکایت جالب پرنده نصیحتگو
یک شکارچی، پرندهای را به دام انداخت. پرنده گفت: ای مرد بزرگوار! تو در طول زندگی خود گوشت گاو و گوسفند بسیار خوردهای و هیچ وقت سیر نشدهای. از خوردن بدن کوچک و ریز من هم سیر نمیشوی. اگر مرا آزاد کنی، سه پند ارزشمند به تو میدهم تا به سعادت و خوشبختی برسی. پند اول را در دستان تو میدهم. اگر آزادم کنی پند دوم را وقتی که روی بام خانهات بنشینم به تو میدهم. پند سوم را وقتی که بر درخت بنشینم. مرد قبول کرد. پرنده گفت:
💠پند اول اینکه: سخن محال را از کسی باور مکن.
مرد بلافاصله او را آزاد کرد. پرنده بر سر بام نشست..
💠گفت پند دوم اینکه: هرگز غم گذشته را مخور.برچیزی که از دست دادی حسرت مخور.
پرنده روی شاخ درخت پرید و گفت : ای بزرگوار! در شکم من یک مروارید گرانبها به وزن ده درم هست. ولی متاسفانه روزی و قسمت تو و فرزندانت نبود. و گرنه با آن ثروتمند و خوشبخت میشدی.
مرد شگارچی از شنیدن این سخن بسیار ناراحت شد و آه و نالهاش بلند شد.
پرنده با خنده به او گفت: مگر تو را نصیحت نکردم که بر گذشته افسوس نخور؟ یا پند مرا نفهمیدی یا کر هستی؟
پند دوم این بود که سخن ناممکن را باور نکنی. ای ساده لوح ! همه وزن من سه درم بیشتر نیست، چگونه ممکن است که یک مروارید ده درمی در شکم من باشد؟
مرد به خود آمد و گفت ای پرنده دانا پندهای تو بسیار گرانبهاست. پند سوم را هم به من بگو.
پرنده گفت : آیا به آن دو پند عمل کردی که پند سوم را هم بگویم.
پند گفتن با نادان خوابآلود مانند بذر پاشیدن در زمین شورهزار است.
💕💕💕
✅عـابد مـغرور
✍ روزے حضرت عیسی (ع) از صحرایے می گذشت. در راہ به عبادتگاهی رسید که عابدی در آن جا زندگی می کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد.
در این هنگام جوانی که به ڪارهای زشت و ناروا مشهور بود از آن جا گذشت.وقتی چشمش به حضرت عیسی (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند همان جا ایستاد و گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمندہ ام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنش ڪند، چہ ڪنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر
مرد عابد تا آن جوان را دید سر بہ آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناہ کار محشور نکن. در این هنگام خداوند به پیامبرش وحی فرمود که به این عابد بگو: ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمے کنیم، چرا که او بہ دلیل توبہ و پشیمانی، اهل بهشت است و تو بہ دلیل غرور و خودبینی، اهل دوزخ.
📚محمد غزالی، کیمیای سعادت، ج 1
💕💕💕
ما مهربان نیستیم، ما مهرطلب هستیم.
ما جلوی آدمها تعریفشان را می کنیم ولی پشت سرشان همه جور حرف می زنیم!
ما وقتی به کسی می رسیم برای اینکه خودمان را خوب جلوه بدهیم همه چیز را تحمل می کنیم اما حاضر نمی شیم درد و رنجِ ایستادن پای حق خودمان و آنچه را که درست است بپذیریم!
برای همین دروغ می گوییم، تعارف می کنیم، سازش می کنیم، پنهان می کنیم و غرق در فریب و تزویر و تظاهر و تعارف می شویم، تا به همه بگوییم خانمها أقایان من خوبم!
#فرهنگ_هلاكويي
💕💕💕
🌸🍃
آدمها را لبریز نکنیم!
همیشه نمیشود نادیده گرفت!
آستانهی تحملِ هرکس، اندازهای دارد!
هر آدمی از یک جایی به بعد خسته میشود،
از خوب بودن دست میکشد،
قسمتهایِ آزاردهندهی زندگیاش را جدا میکند و برایِ همیشه دور میریزد!
با خودخواهی و غرورهایِ بیجا، صبرِ آدمها را لبریز نکنیم!
یک بار برایِ همیشه بفهمیم؛
تمامِ جهان موظف نیست بابِ میل و ارادهی ما رفتار کند...
آدمهایِ این روزگار به قدری فکر و مشغله دارند که حوصله ندارند پایِ حرف و برداشتهایِ اشتباهِ ما بنشینند،
حوصله ندارند خودشان را با اخلاق و طرز تفکرِ تعمیمنیافتهی ما عوض کنند،
حوصله ندارند حرفهایِ بیفایده و تکراری بشنوند!
کاری به کارِ آدمها نداشته باشیم!
آدمها، سرشان به کارِ خودشان گرم است،
آدمها دل و دماغِ سابق را ندارند،
بد نیست ما هم کمی با دنیا سازگار شویم و اینقدر خودمان و دیگران را عذاب ندهیم!
👤 صرافیان طوفان
💕💕💕
پروانه های وصال
#افزایش_ظرفیت_روحی 20 #اهمیت_تذکر_درونی 🔶 خیلی وقتا میشه که آدم با یه سری آموزش های دینی و اخلاقی
#افزایش_ظرفیت_روحی 21
.... مثلا فرمودند که انسان مومن روزی حداقل 51 آیه قران بخونه. و حتی فرمودن بهتره که این 51 آیه رو طی 14 مرتبه بخونه!✔️
تقریبا میشه گفت هر یک ساعت یک بار باید آدم قرآن بخونه!
❇️ خب خودتون حساب کنید که اگه یه نفر هر یک ساعت یک بار چند تا آیه قرآن بخونه اصلا دیگه به این سادگیا سمت هوای نفس نخواهد رفت.
🔶 خصوصا اینکه آدم به معانی آیات قرآن توجه کنه. اساسا قرآن کتاب تذکر هست...
اینکه فرمودن از ما نیست کسی که هر روز خودش رو محاسبه نفس نکنه...
برای چی؟
☢️ برای چی ائمه معصومین علیهم السلام انقدر تاکید دارن که ما مدام از هوای نفسمون حساب بکشیم؟
💢 برای اینکه هوای نفس طوری هست که اگه یک ساعت رهاش کنی میزنه داغونت میکنه. حتما یه جوری حالت رو میگیره.😒
🌹🌺 خب امامان معصوم فداشون بشم خیلی علاقه دارن به اینکه ما حالمون توسط هوای نفس گرفته نشه... از بس دوستمون دارن نمیخوان ما اذیت بشیم...
🔶 از روش های تذکری که خداوند مهربان و اهل بیت علیهم السلام برامون قرار دادن استفاده کنیم.
خصوصا به طور روزانه چند آیه قرآن رو با معناش قرائت کنیم.
پروانه های وصال
#قسمت_سوم #رمان_عشق_که_در_نمیزند تو فکر بودم که بابا گفت -نرجس دخترم اقا علی رو تا اتاقت راهنمایی
#قسمت_چهارم
#رمان_عشق_که_در_نمیزند
نرجس نرجس بدو بیا ببینم.
- بله مامان
۲روز گذشته و من هرچی میگمت بازم میگی می خوام فکر کنم خب مردم الاف من و تو که نیستن دختره....
سرمو پایین انداختم و گفتم
-بگو واس بار دوم بیان من بازم باهاش حرف دارم
تنها جوابم این بود و رفتم.
..............
بعد سلام رومبل نشتم .سرم پایین بود که مامان گفت مگه نمی خواستی صحبت کنی؟!
- چی؟! بله!؟ اره
بلند شدم و علی ام پشت سرم بلند شد. باید فکر و خیال یه دختر ۱۵ ساله رو کنار میزاشتم من الان ۲۱ سالم بود دیگه باید عاقلانه فکر میکردم وخوب علی رو میشناختم بعد جوابمو میدادم بهش.
خب خانم محمدی بهتره اینبار شما صحبت کنید من سراپا گوشم.
- راستش من به حرفای شما خیلی فکر کردم و تفاهم های زیادی رو بین خودمو و شما پیدا کردم.
-خب ، میشه منم چنتا سوال کنم؟
بله بفرمایید
-شما از دین و اعتقاد چقدر پایبندید ما تحقیق هامونو کردیم ولی واس من چادری بودن همسرایندم خیلی مهمه.
- من چادری هستم و نماز و روزه هام سرجاشه.
- خیلی خوب نظر اخرتون چیه؟!
نویسنده: Shiva_f@
#ادامه_داره_...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
پروانه های وصال
#قسمت_چهارم #رمان_عشق_که_در_نمیزند نرجس نرجس بدو بیا ببینم. - بله مامان ۲روز گذشته و من هرچی میگم
#قسمت_پنجم
#رمان_عشق_که_در_نمیزند
سرم و از خجالت پایین انداختم .بلند شدم چادرمو مرتب کردم و رفتم سمت در و اون متعجب نگاهم میکرد. به دم در که رسیدم سرمو برگردونم و گفتم:
-من ایرادی نمیبینم تا ببینم نظر بزرگ ترا چیه؟!
یه لبخندی زد و گفت مبارکه....
................
همه چی زودتر از اونی که فکر میکردم گذشت.
خواستم در ماشین و باز کنم که پیش قدم شد و در رو واسم باز کرد یه تشکر کردم و سوار شدیم. هنوز احساس غریبی و خجالت میکردم. دستشو گذاشت رو دستم و گفت:
ملکه دستور میدن کجا بریم؟!
خندم گرفته بود از ملکه گفتنش
-هرجا شما بگید
بهتر نیس بریم نشونه ما شدنمون و بگیریم؟!
-موافقم
................
این عالیه ملکه اگه پسندید حساب کنیم؟!
- خوشم اومده نظر شما چیه؟!
شما نه و تو ؟! اگه بخوای اینجور صحبت کنی منم بهت میگم خانم محمدی خوبه؟!
-وای نهههه همیشه بدم میومد بهم بگن خانم محمدی همیشه دوست داشتم اسممو صدا کنن؟! چون عاشق اسمم بودم.
باش پس سر به سرم نزار تا منم اذیتت نکنم
رو دستات میاد به نظر من عالیه
-باش پس همینو بگیر
چشم ملکه من....🌼
...............
تقریبا یه ۲ ماهی از نامزدیمون میگذشت و خونمونم کمکم اماده بود فقط مونده بود چیدن وسایلش که قرار شد نازی کارشو تموم کنه. امسال بهترین سال تحویل روکنار علی و خانواده هامون گذروندم تو این مدت واقعا خوب شناخته بودمش و به این انتخاب خودم افتخار میکردم.
نویسنده: Shiva_f@
#ادامه_داره_...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹